سرفصل آموزش های این فایل:
- چرا به برخی از اهداف می رسیم و به برخی نمی رسیم؟
- نیازهای رسیدن به خواسته ها:
- اول: رسیدن به وضوح درباره خواسته: نقطه تمایز بین موفقیت و شکست، وضوح درباره خواسته، تمرکز 100% بر خواسته و معطوف کردن تمام توان انرژی و امکانات بر تحقق آن است؛
- دوم: ساختن باورهای هم جهت با خواسته: شما ایده هایی برای تحقق خواسته ات داری اما باورت این است که این کار جواب نمی دهد در نتیجه یک تناقض بین باورها و خواسته ها ایجاد می شود که باید با ایجاد باورهای هماهنگ، این تناقض از معادله حذف شود.
- سودمندترین سرمایه شما در کسب و کار، سرمایه گذاری روی باورهایی است که هم راستا با خواسته های شما در کسب و کارتان هستند؛
- کسب و کار موفق، یک روند دائمی از بهبود تمرکز، بهبود باورهای هم جهت با خواسته، بهبود عملکردهای هم راستا با باورهای قدرتمند کننده، بهبود تمرکز بر اصل و اعراض از فرعیاتی است که اکثریت آدمها درگیر آنها هستند؛
- دنبال موفقیت یک شبه نباش زیرا قانون آفرینش اینگونه عمل نمی کند؛
- حذف شاخ و برگهای اضافی و تمرکز بر اصل شجاعت می خواهد و البته ادامه دادن این روند، یک ایمان شکست ناپذیر می طلبد؛
- نا امیدی برای افرادی اتفاق می افتد که خودشان را با دیگران مقایسه می کنند؛
- فردی که قدم فعلی اش را با قدم های افرادی مقایسه می کند که نه باورهایشان را می داند و نه فرایند تکاملی آنها را، به دلسردی، نا امیدی و احساس بی ارزشی می رسد؛
- نتیجه ایمان به اصل و تعهد بر اجرای آن، لاخوف علیهم و لاهم یحزنون است؛
- مسیر درست و لذت بخش، قطعا پول را هم با خود می آورد؛
منابع کامل درباره محتوای این فایل: دوره قانون آفرینش
اگر یک مشاور دانا داشتی که سرراست ترین مسیر بین تو و خواسته هایت را می شناخت؛ همواره برایت در دسترس بود؛ توانایی بی همتایی در تشخیص اصل از فرع داشت و هدایتگر شما برای حضور در زمان مناسب در مکان مناسب و اخذ تصمیمات مناسب بود:
- چقدر از دغدغه های زندگی ات کم می شد؟!
- چقدر به آرامش می رسیدی؟!
- و مهم تر از همه چقدر بر اتفاقات زندگی ات، احساس کنترل داشتی و می توانستی خود را خالق شرایط زندگی ات بدانی؟!
خبر خوب این است که، چنین راهنمایی همیشه و همواره حتی از قبل از تولد با ما بوده، هنوز هم هست و خواهد بود. اما مسئله اینجاست که به خاطر احاطه شدن با باورهای محدود کننده جامعه اطراف، اکثر ما این راهنما را از یاد برده ایم و آنقدر به او گوش نداده ایم که صدایش برایمان بسیار غریبه و خاموش شده است.
با این حال، این راهنمای درونی همواره حاضر و منتظر است تا فراخوانده شود و راهنمای شما باشد برای تجربه آنچه که می خواهی.
کار کردن با آگاهی های دوره قانون آفرینش می تواند با یادآوری حقیقتی که تو هستی، قدرتی که برای خلق زندگی ات داری و قوانینی که در مسیر حامی شماست، این راهنمای درونی را بیدار کند. آگاهی های این دوره، منطق های قوی در دست تو می گذارد تا در قدم اول بپذیری که شرایط کنونی زندگی تو به خاطر فرکانس های قبلی خودت بوده و این شرایط با تغییر فرکانس هایت، می تواند به راحتی تغییر کند. هرچه با آگاهی های خالص این دوره پیش می روی و باورهایت با این آگاهی های خالص بروزرسانی می شود، آرام آرام صدای نیروی هدایتگر درونی ات واضح تر می شنوی و هدایت هایش را واضح تر تشخیص می دهی. نیروی هدایتگری که دید وسیعی به مسیر خواسته های شما دارد و بیشتر از شما مشتاق است تا شما به خواسته هایت برسی.
وقتی داستان هدایت صدها هزار نفر از دانشجویان سایت abasmanehs.com را می خوانی، جمع کثیری از آنها – متفق القول – از «دوره قانون آفرینش» به عنوان نقطه عطف زندگی شان یاد می کنند. نقطه عطفی که آنها قدرت خود برای خلق زندگی شان را باور کردند و این باور، زندگی آنها را از اساس به گونه ای تغییر داده که اکنون نه شخصیت آنها ربطی به گذشته دارد و نه شرایط زندگی آنها. البته این موضوع دلایل محکمی دارد چون آگاهی های این دوره از چند جنبه اساسی، با سایر دوره های استاد عباس منش تفاوت دارد:
اولاً: این دوره که تلفیقی از قرآن و قوانین زندگی است، هسته اصلی قوانین را به زبان ساده آموزش می دهد. در این دوره دانشجو مفاهیمی را درک می کند که او را عمیقاً به این باور می رساند که خودش خالق زندگی اش است. یعنی فارغ از اینکه شرایط کنونی اش چقدر ناجالب است، به این یقین می رسد که توانایی تغییر شرایط زندگی اش را به صورت کامل دارد آنهم از همین نقطه و با همین امکاناتی که اکنون در دسترس دارد بی آنکه نیازی به تغییر در عوامل بیرونی داشته باشد یا وابسته به موضوعی غیر از خودش و بیرون از خودش باشد؛
ثانیاً: شیوه آموزشی این دوره کاملاً منحصر به فرد است که در سایر دوره های استاد عباس منش تکرار نشده است. این دوره الفبای قوانین زندگی را به همان شیوه ای به دانشجو یاد می دهد که شخص استاد عباس منش در نقطه شروع تغییرات اساسی زندگی خود یاد گرفته است. از آنجا که در زمان ضبط سایر دوره ها، الفبای اولیه قوانین برای استاد عباس منش درونی شده، این جزئیات مهم و اولیه در سایر دوره ها توسط استاد عباس منش به این شکل تکرار و تأکید نشده است.
ثالثاً: آگاهی های سایر دوره های استاد عباس منش بر این اساس استوار شده است که: دانشجو در پله های قبلی، اصل و جوهره قوانین را از “دوره قانون آفرینش” یاد گرفته باشد و مرتبا این اصل را برای خود تکرار کند. همانطور که در ریاضی، آموزش مشتق یا معادله بر این اساس است که فرد 4 عمل اصلی ریاضی را کاملا درک کرده باشد.
این تکرار و یادآوری سبب می شود بهره برداری دانشجو از آگاهی های سایر دوره ها، به شدت غنی باشد و سرعت نتایج فرد بالاتر برود. به همین دلیل، تکرار دوره “قانون آفرینش”، در کنار آگاهی های هر دوره ی دیگری از ایشان، لازم و ضروری است.
برای همین دانشجویان زیادی در فرایند کار کردن با آگاهی های سایر دوره های استاد عباس منش، در نقطه ای به این نتیجه رسیده اند که: لازم است برای درک آموزش های سایر دوره ها، دوباره به آموزش های اولیه در قانون آفرینش برگردند و با یادآوری اصول اولیه، زیربنایی مستحکم برای ایجاد باورهای قدرتمند کننده بسازند. زیرا به خوبی به این نتیجه رسیده اند تا زمانیکه هسته اصلی قوانین را عمیقاً درک نکنند و این فونداسیون را از اساس محکم نسازند، نمی توانند به خوبی آموزش های سایر دوره ها را درک و در عمل اجرا کنند.
اگر شما یکی از دانشجویان این دوره هستی، پیشنهاد می کنیم دوباره به جلسه اول از بخش اول دوره قانون آفرینش برگردی و با تعهد، با آگاهی های این دوره زندگی کنی. زیرا این آگاهی ها برای این نیست که یک بار آنها را در دوره مرور کنی و فکر کنی که دیگر کار تمام شده است. بلکه حیاتی است هر چند وقت یک بار به آگاهی های جلسات این دوره برگردی و با یادآوری اصل و اساس قانون، مسیر خود را دوباره تصحیح کنی و به قول خداوند در صراط مستقیم قرار بگیری. حتی اگر یک دوره جدید را شروع کرده باشی.
این یادآوری، به طرز باورنکردنی ای مسیر پیشرفت را برای شما هموارتر می کند و نتایج شما را به صورت تصاعدی رشد می دهد. چون با تکرار اصل است که ذهن شما فرصت نمی کند شما را به نقطه ای برساند که فکر کنی “دیگر همه چیز را درباره قانون می دانی!”
چرا که این نقطه بسیار خطرناک است. زیرا این همان نقطه ای است که روی عقل خودت حساب می کنی، دکمه هدایت را خاموش می کنی و به این شکل، خودت را از دسترسی به راهکارهای سازنده ای محروم کنی که عقل شما هرگز به آنها دسترسی ندارد.
اگر هم هنوز دانشجوی این دوره نیستی، به عنوان قدم اول، سرفصل های هر بخش از این دوره را در بخش توضیحات دوره قانون آفرینش مطالعه کن تا متوجه نقش اساسی آموزش های این دوره در تغییر شرایط زندگی ات بشوی و بدانی چرا این دوره جزو پر فروش ترین آموزش های استاد عباس منش است و چرا اکثریت قریب به اتفاق دانشجویان استاد عباس منش از این دوره به عنوان نقطه تحول زندگی شان یاد می کنند.
فقط برداشتن همین قدم کوچک یعنی مطالعه ی محتوای هر بخش از دوره و یادآوری مختصری از اصل، شما را آماده ی دریافت هدایت به سمت خواسته هایی می کند که مدتهاست از خداوند می خواهی. این را یک نشانه بدان و شما هم به این هدایت خداوند لبیک بگو.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنم374MB49 دقیقه
- فایل صوتی live | چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنم47MB49 دقیقه
ادما وقتی مهاجرت میکنن حتی اگر از داخل خونه پدری ب یک خونه مجردی باشه،خیلی راحت تر خودشون میشن و کارای قلبیشون رو انجام میدن.چون حس میکنن کمتر تحت نگاه دیگران هستن و نجواهاشون کمتر میشه.ولی خب این فرار کردنه و درست جایی ک کارشون قراره دیده شه یهو گیر میکنن دوباره.
واسه همین بهتره اول توی درونمون این حسو بسازیم ک هرجا باشیم براحتی خودمون هستیم و مسائل عزت نفس رو
بعدش بزاریم اگر توی خودمون بودن ب جایی هدایت میشه مسیرمون ک اسمش مهاجرته،اره حتما انجامش بدیم
💞
من فقط خیلی دوس دارم بدونم توی مبحث سلامتی،شما ک تا چندسال پیش همه چی میخوردی
ب نظر من و چیزی ک در نتایجم دیدم ،ما بمحض تغییر فرکانس وارد جهانی میشیم ک اون نتایج داخلش هست و اقدامات عملی مارو ب اون نتایج نمیرسونن،بلکه چیزایی ک بهش میگیم اقدام عملی،فعالیت هایی هست ک ما توی اون جهان موازی صب تا شب بهش مشغولیم نه ب عنوان رساننده ما ب نتایج،ب عنوان سبک زندگیمون توی اون جهان موازی……
در واقع وقتی چیزی ب قلب ما الهام میشه بر اساس باورایی ک مارو میبره توی فرکانس خاصی،از این جهت هست ک اون ورژنی ک جدیدا واردش شدیم،صب تا شب فلان فعالیت هارو انجام میده پاشو انجام بده.نه واسه رسیدن ب نتیجه،تو الان توی اون نتیجه هستی.فقط وقتی ب الهامات همل نمیکنی خب اون جهان رو زندگی نمیکنی پس برگشتی ب یک جهان پایین تر
خیلی دیدم حتی وقتی ب الهامات عمل میکنن بازم حسشون اینه ک هنوز توی اون جهانی ک میخوان زندگی نمیکنن…..
درحالیکه ب محض تغییر فرکانس وارد جهان موازی جدیدی میشیم و بهمین علته یسری چیزا شروع میکنن ب عوض شدن
چون جهان موازی های ما خیلی شبیه ب هم هستن مگر زمانی ک تغییر فرکانسمون بشدت متفاوت باشه مداراش ک اونم شدنیه ولی ب علت عدم تکامل،نگه داشتنی نیس و ازش انصراف میدیم بخاطر زود ذهنی شدن…..
کاشکی اینو خیلیا درک کنن
اینجوری خیال نمیکنن برای رسیدن ب یک نقطه باید ایمان داشته باشن و ب الهامات عمل کنن،درک میکنن ک از همون لحظه تغییر فرکانس وارد اون زندگی شدن فقط باید سبک زندگیشون شبیه ب اون ورژنشون باشه تا بتونن روابط و شغل و سلامتیه اون ورژنشون رو تجربه کنن در حالت فیزیکی.بهمین دلیله یسری اتفاقات جذب میشن در واقع جذب نمیشن اونا توی اون جهان موازی مدتها وجود داشتن ولی تا وقتی واردشون نشی خب برات واقعا وجود ندارن.کلمه جذب زمانی معنی میده ک فک کنی ی جهان سالید وجود داره و چیزی بهش اضافه میشه .جهان هایی هستن ک ورژن های قبلی تو داخلشونه و هر روز داره یسری چیزا توی اتاقش و روابطش میشه با همون ادما و خونه و…..و هروقت برگردی ب ورژن پایینت دوباره تجربه اشون میکنی…….
مث اینه شما میری ی جا مهمونی،میخوای ماشینشون رو ببینی،خب بمحض ورود ب اون خونه شما دقیقا توی اون مکان هستی،فقط لازمه مث اعضای اون خونه بری پارکینگ ماشینو ببینی…..اگر توی پذیرایی باشی معنیش این نیس ک تو هنوز وارد اون خونه نشدی چون ماشینو نمیبینی!!!!
اینا حقیقت زندگیه و اگر اگاهیتون برسه ب درکش خیلی یقینتون بالا میره و خیلی لذت بخش الهامات رو عمل میکنید و نتایج دچار کندی نمیشه
هرچی اگاهی از حقیقت خلقت بالا بره عمل ب قانون راحت تر میشه و مقاومت کمتر میشه و برعکس
با این اگاهی ببین چقدر راحت تر و مطمئن تر روی بالا نگه داشتن کیفیت خودت کار میکنی نسبت ب زمانی ک فک کنی فقط یک جهان وجود داره و مجبوری ب ذهنت کلی توضیح بدی ک قطعا ادمایی هستن ک هم فرکانس منن!
وقتی بدونی وارد جهان جدیدی شدی،مطمئنی اگر ب شیوه ی اون ورژنت زندگی کنی،ملاقات میکنی با ادمای اون جهان ک هم فرکانسن……چقد از همون ثانیه ای ک فرکانست رو عوض کردی حست خوبه دلت میخواد بگی آخیش واردش شدم و حالا با لذت و ذوق شروع میکنی کارایی ک اون ورژنت انجام میده رو انجام بدی بر اساس الهامات قلبت.ک بهت میگه توی این ورژن تو اینو میگی ،اون کارو میکنی،سراغ فلان موضوع میری……
منم مثل هرکسی ب اگاهی هایی ک بهم میومد وقتی از خدا میخواستم اگاهی هایی بهم بده ک راحت تر عمل کنم ب الهامات،شک داشتم.ولی وقتی این روزا دیدم توی کارای مثلا جو دیسپنزا چقدر این مطلب از نظر علمی اثبات شده اس و خودشم داره توی ورکشاپ هاش همینو مو ب مو ب ادما میگه تا اعتماد کنن و با لذت الهامات رو عمل کنن بجای کلی تلاش واسه قانع کردن ذهن،با خودم گفتم خدایا ببخش گاهی ب اگاهی هایی ک بهم دادی شک کردم…..
یسری اگاهی ها وجود دارن و باعث میشه ذهن راحت تر منطقی بشه،وقتی ب ذهن میگی انقد براش باور پذیره ک درجا کوتاه میاد و میگه باشه پس اگه اینجوریه بزن بریم ک لذت ببریم از عمل ب الهامات
🌟همین اگاهی هم فقط وقتی قابل درک و اجراس ک ادم ادراکات قبلی رو ک اوکی جهان سالیدِ و جهان موازی وجود نداره ولی من تلاش میکنم ب قلبم گوش میدم تا بهشون برسم رو انجام داده باشه و تکاملش رو طی کرده باشه.
کسی ک مثل استاد توی گذشته حتی وقتی قانون رو نمیدونست تلاش میکرد،تکامل اگاهیشو طی کرده
چون هر زمان بر اساس اگاهی ای ک داشته،قدم برداشته بلاخره،خدای درونش هم دیده این ادم اهل عمله،اگاهی هایی داده ک عملش راحت تر باشه براش،لذت بخش تر باشه براش…..
ولی اگر حتی ب الهامات عمل نمیکنی،فکر نکن دونستن جهان موازی باعث میشه عمل کنی.بدتر تنبل و خوش خیال میشی…..
و اگر اهل عمل باشی،صدبرابر با لذت شروع میکنی ب عمل ب الهامات و کلی از ترسات و نجواهات کم میشن
🌟🌟🌟پس خودتو بالا نگه دار در عمل و مطمئن باش ادماش هستن و خودتو پایین نیار التماس کنی🌟🌟🌟
حتی اگه جایی کارمندی،استاندارداتو پایین نیار،بگو من کیفیت خوب انجام میدم،مشتری ای ک بامن هماهنگ باشه میاد سراغم حتی اگر کل شرکت سطحش پایینه …..و فقط اگر دیدی قلبت بر اساس باورت ب اینکه حقت بهت خواهد رسید حتما بهت میگه از اینجا برو،برو اره
من توی کارمم دارم میبینم همه دو ماهه درگیر ی مشتری هستن،من همون روز اول منتقل شدم ب بخش بالاتر بخاطر اینکه باورم این بود مراجعی ک معیارای منو داشته باشه وجود داره…..حالا ک هدایت شدم ب این شغل،پس قطعا توی اون جهانی ک هستم مشتری ای ک عین خودم با کیفیت باشه هم هست.
اما بعضیا هنوز این باورهارو ایجاد نکرده،میرن سراغ جابجایی شغلی! تو اول مطمئن باش از اینکه دست ب هرچی بزنی طلا میشه بخاطر فرکانست،اونوقت ببین قلبت اگر میگه برو ب فلان جا برو …..این اگاهی نه معنیش اینه ک بمون و تکون نخور،نه معنیش اینه ک پاشو جابجا شو…..فقط زیر بنای باورات رو محکم میکنه تا عزت نفست بالا بره و خیالت راحت باشه و حالا ببینی باید بمونی یا بری.
وقتی باورت این باشه ک بعضی شغلا بهترن،طبیعیه حس کنی باید شغلتو ول کنی و بری جای دیگه و میری و میبینی اونم همون قبلی شد ک!
هدف از شغل عرضه کردن مهارتاته،استاد توی همین لایو هم گفت ک من حس کردم چیزی ک میخوام انجام بدم حالتش توی کار انلاین هست.نیومد بگه من شغل اینترنتی میخوام یالا! حسی ک از انجام کار داشت رو پیگیری کرد و دید کار انلاین چقدر با اون احساس هماهنگی داره براش.
همچین کسی تمرکزش روی مهارتاش خواهد بود قطعا نه روی اینکه اسم شغلم چیه و شرایط شغلم چیه! والا اگر اینجوری بود ک استاد میگفت شرایط شغل اساتید موفقیت بیخوده پس برم سراغ ی شغل دیگه!
کسایی ک نمیدونن چ شغلی داشته باشن علتش اینه دنبال ظاهر شغلا میگردن ک یکیو اوکی کنن.بجای اینکه بیان بگن من دوس دارم چی رو از درونم بیرون عرضه کنم؟ ایا این حسم شبیه کارای یدی هست یا شبیه کارای فکری یا شبیه کارای تیمی و….؟ حالا ک اینو مشخص کردم هم هدایت میشم ب اون مشاغل هم خودم میتونم کمی بررسی کنم ببینم چی هماهنگ تره با اون حسم
وگرنه صد سال نمیتونی پیدا کنی شغل مورد علاقه ات رو،اگرم درگیر ظاهر شغل باشی مثلا برم دکتر شم فقط،این از نیازت ب عزت نفسه ،ک دکتر میشی ولی میبینی چقد توانایی های درونت ناهماهنگه با اون شغل….چون از روی نیازت ب شناخته شدن و کمبودای ذهن رفتی سراغ اون شغل نه از روی اینکه حس میکنی ی مهارتایی توی وجودت هست ک مثلا خیلی با شغل جراحی هماهنگه.
اینجوری نه خجالت میکشی از شغلت نه مغرور میشی.فقط لذت میبری ک مشغول کاری هستی ک اخر شب ک میشه،حس میکنی از مهارتات استفاده کردی و حس ارضا شدن مغزت چ حال خوبی داره.
واقعا کسی با این جایگاه مادی توی دنیا از نظر شناخته شدن و پول و روابط و سلامتی،چرا بیاد این حد با همسرش وقت بزاره برای گسترش اگاهی؟ جز اینکه قلبش داره بهش میگه و عمل ب حرف قلبش باعث انبساط احوالات درونیش میشه❤❤❤
قبل هرچیزی ممنون ک این لایو رو ادیت کردین و حاشیه هاش رو حذف کردین و مطالبی ک تمرکزی روش صحبت شد رو کنار هم قرار دادین.داشتم شب لایو میگفتم کاش حتما ادیت شه ک وقتی دوباره گوش میدیمش هی تمرکزمون بالا پایین نشه.
دوم اینکه چقدر این لایو منو یاد مصاحبه با اقای ابراهیم مدیر فنی سایت انداخت مخصوصا اون بخشی ک صحبت در مورد مشتریای سایت بود ک میگفتین من روی خودم کار میکنم و اونیکه هم فرکانس منه میاد و اون مسائل…..ک چقدر بچه ها رو تا یک ماه توی مداربالا نگه داشت گوش دادن بهش ،با اینکه هممون تمام مطالبش رو اشنا بودیم….ولی کسی داشت اونارو میگفت ک بشدت عملگرا بود و محکم توی عمل ب اون حرفا بابته تمرکز روی کیفیت مهارت خودش و “یقین ب اینکه ادمای هم فرکانسش وجودددد دارن و ادمای هم فرکانسش خواهنددددد اومد”
این ب نظر من چیزیه ک بچه های زیادی یقین ندارن بهش.و وقتی از زبان شما یقین رو بابته این بخش از قانون میبینن در کلام و عمل،اصن عجیب محکم میشن و قوی پا میشن دوباره
روزایی ک این یقین درونشون کم رنگ میشه،با اینکه با قانون پیش میرن ولی تهش انگار مطمئن نیستن اگر کیفیت خودشون رو ببرن روی اوج،ادمایی هستن ک هم فرکانسش باشن اون بالا و بیان،یا فک میکنن اگرم کسی باشه خیلی کمن و تهش مجبورن خودشون رو کمی پایین نگه دارن ک اهدافشون حداقل توی سطح پایین تری تجربه بشه
خلاصه ک خیلی حال میده فایل های اینجوری با اینکه جملاتش جدید نیس ولی انرژی پشتش و فرکانس پشتش انقد یقین داره ک انگار میمیری و حقیقتو میبینی و افکار شک برانگیزت یهو دود میشن….
علفای هرز یهو پاک میشن
علفای هرزی ک اگاهی هرز هستن ولی حواست نبوده کوتاهشون کنی
اینجوری ک اصن از بیخ کنده میشن کوتاهم نمیشن
چقدر تجربه ی ادم از نتایج متفاوته وقتایی ک یقینش بالاس و بهمین دلیل بشدت بالا میمونه توی کیفیت عملی و فرکانسی خودش
خیلی مهمه تمرکز بچه ها روی اشخاصی باشه ک اون اشخاص یقین دارن اگر بالا بمونن،نعمت های با کیفیت بالا و فراوان دریافت میکنن،اگر همچین ادمی رو ندارن و نمیشناسن،پیداش کنن،اگر پیدا میکنن ولی اونور دنیاس حرفاشو گوش کنن،اگر فقط ی فایل ازش دارن همون ی فایل رو هر روز گوش بدن تا خلاصه هر روز بجای اینکه از دیدن ادمایی ک راضی میشن ب سطح پایین و تن دادن ب چیزایی ک خواسته قلبشون نیس ولی حس ناچاری میکنن و نظرشون اینه زندگی همینه،تنظیم بشن روی حقیقت زندگی و چسبیدن ب بهترین ورژن اون روزشون و یقین ب اینکه قطعا نتیجه ی اون ورژنشون رو میبینن.جهان موازی ای ک هماهنگ با اون ورژنشون باشه وجود داره اگر خودشون بخوان.
اینجوری قلبشون باز میشه و در کنارش آرامش داشته باشن و مثل خوابی ک استاد دیده بودن ک اصن مسابقه ای در کار نیس،بدونن بچه ها ک همه چی در دسترسه ب شرطی ک توهم جنگیدن و بقا و وای ممکنه تموم بشه و زمان کم هست رو بزارن کنار و با یقین و لذتتتتت،تجربه کنن ورژن بالای خودشون رو توی انجام هرکاری از شغل مورد نظر بگیر تا حتی غذا خوردن،و میبینن ک وقتی این یقین و ارامش باشه چقد نتایج راحت وارد میشه.
دونستن جهان های موازی و منطقی شدنش برای ذهن استدلالی،خیلی ب یقین داشتن و ارامش داشتن و در نتیجه تمرکز روی کیفیت کار خود بجای توجه ب وسوسه های سطحی،کمک میکنه
البته مخاطب اصلی خودمم.مینویسم برای کمک اول ب خودم 🥰
برای این هم ک زیادی خوشبین نشین ک از اونور بوم بیافتین و هیچ کاری نکنین و امیدوار باشین،باید مرور کنیم ک دنیای بعدی بر اساس ورژنی ک این دنیا داشتیم خواهد بود….ورژن کیفی ما نه کمی…..کسی ک ب هر در و دیواری زده ک ی پولی جمع کنه ورژن بالای خودش نیس ک توی دنیای بعدیشم زندگیش با کیفیت باشه….
همینه ک حرکت در صراط مستقیم هم لذت بخش عجیب هم انرژی و تمرکز و تعهد میخواد.