سرفصل آموزش های این فایل:
- چرا به برخی از اهداف می رسیم و به برخی نمی رسیم؟
- نیازهای رسیدن به خواسته ها:
- اول: رسیدن به وضوح درباره خواسته: نقطه تمایز بین موفقیت و شکست، وضوح درباره خواسته، تمرکز 100% بر خواسته و معطوف کردن تمام توان انرژی و امکانات بر تحقق آن است؛
- دوم: ساختن باورهای هم جهت با خواسته: شما ایده هایی برای تحقق خواسته ات داری اما باورت این است که این کار جواب نمی دهد در نتیجه یک تناقض بین باورها و خواسته ها ایجاد می شود که باید با ایجاد باورهای هماهنگ، این تناقض از معادله حذف شود.
- سودمندترین سرمایه شما در کسب و کار، سرمایه گذاری روی باورهایی است که هم راستا با خواسته های شما در کسب و کارتان هستند؛
- کسب و کار موفق، یک روند دائمی از بهبود تمرکز، بهبود باورهای هم جهت با خواسته، بهبود عملکردهای هم راستا با باورهای قدرتمند کننده، بهبود تمرکز بر اصل و اعراض از فرعیاتی است که اکثریت آدمها درگیر آنها هستند؛
- دنبال موفقیت یک شبه نباش زیرا قانون آفرینش اینگونه عمل نمی کند؛
- حذف شاخ و برگهای اضافی و تمرکز بر اصل شجاعت می خواهد و البته ادامه دادن این روند، یک ایمان شکست ناپذیر می طلبد؛
- نا امیدی برای افرادی اتفاق می افتد که خودشان را با دیگران مقایسه می کنند؛
- فردی که قدم فعلی اش را با قدم های افرادی مقایسه می کند که نه باورهایشان را می داند و نه فرایند تکاملی آنها را، به دلسردی، نا امیدی و احساس بی ارزشی می رسد؛
- نتیجه ایمان به اصل و تعهد بر اجرای آن، لاخوف علیهم و لاهم یحزنون است؛
- مسیر درست و لذت بخش، قطعا پول را هم با خود می آورد؛
منابع کامل درباره محتوای این فایل: دوره قانون آفرینش
اگر یک مشاور دانا داشتی که سرراست ترین مسیر بین تو و خواسته هایت را می شناخت؛ همواره برایت در دسترس بود؛ توانایی بی همتایی در تشخیص اصل از فرع داشت و هدایتگر شما برای حضور در زمان مناسب در مکان مناسب و اخذ تصمیمات مناسب بود:
- چقدر از دغدغه های زندگی ات کم می شد؟!
- چقدر به آرامش می رسیدی؟!
- و مهم تر از همه چقدر بر اتفاقات زندگی ات، احساس کنترل داشتی و می توانستی خود را خالق شرایط زندگی ات بدانی؟!
خبر خوب این است که، چنین راهنمایی همیشه و همواره حتی از قبل از تولد با ما بوده، هنوز هم هست و خواهد بود. اما مسئله اینجاست که به خاطر احاطه شدن با باورهای محدود کننده جامعه اطراف، اکثر ما این راهنما را از یاد برده ایم و آنقدر به او گوش نداده ایم که صدایش برایمان بسیار غریبه و خاموش شده است.
با این حال، این راهنمای درونی همواره حاضر و منتظر است تا فراخوانده شود و راهنمای شما باشد برای تجربه آنچه که می خواهی.
کار کردن با آگاهی های دوره قانون آفرینش می تواند با یادآوری حقیقتی که تو هستی، قدرتی که برای خلق زندگی ات داری و قوانینی که در مسیر حامی شماست، این راهنمای درونی را بیدار کند. آگاهی های این دوره، منطق های قوی در دست تو می گذارد تا در قدم اول بپذیری که شرایط کنونی زندگی تو به خاطر فرکانس های قبلی خودت بوده و این شرایط با تغییر فرکانس هایت، می تواند به راحتی تغییر کند. هرچه با آگاهی های خالص این دوره پیش می روی و باورهایت با این آگاهی های خالص بروزرسانی می شود، آرام آرام صدای نیروی هدایتگر درونی ات واضح تر می شنوی و هدایت هایش را واضح تر تشخیص می دهی. نیروی هدایتگری که دید وسیعی به مسیر خواسته های شما دارد و بیشتر از شما مشتاق است تا شما به خواسته هایت برسی.
وقتی داستان هدایت صدها هزار نفر از دانشجویان سایت abasmanehs.com را می خوانی، جمع کثیری از آنها – متفق القول – از «دوره قانون آفرینش» به عنوان نقطه عطف زندگی شان یاد می کنند. نقطه عطفی که آنها قدرت خود برای خلق زندگی شان را باور کردند و این باور، زندگی آنها را از اساس به گونه ای تغییر داده که اکنون نه شخصیت آنها ربطی به گذشته دارد و نه شرایط زندگی آنها. البته این موضوع دلایل محکمی دارد چون آگاهی های این دوره از چند جنبه اساسی، با سایر دوره های استاد عباس منش تفاوت دارد:
اولاً: این دوره که تلفیقی از قرآن و قوانین زندگی است، هسته اصلی قوانین را به زبان ساده آموزش می دهد. در این دوره دانشجو مفاهیمی را درک می کند که او را عمیقاً به این باور می رساند که خودش خالق زندگی اش است. یعنی فارغ از اینکه شرایط کنونی اش چقدر ناجالب است، به این یقین می رسد که توانایی تغییر شرایط زندگی اش را به صورت کامل دارد آنهم از همین نقطه و با همین امکاناتی که اکنون در دسترس دارد بی آنکه نیازی به تغییر در عوامل بیرونی داشته باشد یا وابسته به موضوعی غیر از خودش و بیرون از خودش باشد؛
ثانیاً: شیوه آموزشی این دوره کاملاً منحصر به فرد است که در سایر دوره های استاد عباس منش تکرار نشده است. این دوره الفبای قوانین زندگی را به همان شیوه ای به دانشجو یاد می دهد که شخص استاد عباس منش در نقطه شروع تغییرات اساسی زندگی خود یاد گرفته است. از آنجا که در زمان ضبط سایر دوره ها، الفبای اولیه قوانین برای استاد عباس منش درونی شده، این جزئیات مهم و اولیه در سایر دوره ها توسط استاد عباس منش به این شکل تکرار و تأکید نشده است.
ثالثاً: آگاهی های سایر دوره های استاد عباس منش بر این اساس استوار شده است که: دانشجو در پله های قبلی، اصل و جوهره قوانین را از “دوره قانون آفرینش” یاد گرفته باشد و مرتبا این اصل را برای خود تکرار کند. همانطور که در ریاضی، آموزش مشتق یا معادله بر این اساس است که فرد 4 عمل اصلی ریاضی را کاملا درک کرده باشد.
این تکرار و یادآوری سبب می شود بهره برداری دانشجو از آگاهی های سایر دوره ها، به شدت غنی باشد و سرعت نتایج فرد بالاتر برود. به همین دلیل، تکرار دوره “قانون آفرینش”، در کنار آگاهی های هر دوره ی دیگری از ایشان، لازم و ضروری است.
برای همین دانشجویان زیادی در فرایند کار کردن با آگاهی های سایر دوره های استاد عباس منش، در نقطه ای به این نتیجه رسیده اند که: لازم است برای درک آموزش های سایر دوره ها، دوباره به آموزش های اولیه در قانون آفرینش برگردند و با یادآوری اصول اولیه، زیربنایی مستحکم برای ایجاد باورهای قدرتمند کننده بسازند. زیرا به خوبی به این نتیجه رسیده اند تا زمانیکه هسته اصلی قوانین را عمیقاً درک نکنند و این فونداسیون را از اساس محکم نسازند، نمی توانند به خوبی آموزش های سایر دوره ها را درک و در عمل اجرا کنند.
اگر شما یکی از دانشجویان این دوره هستی، پیشنهاد می کنیم دوباره به جلسه اول از بخش اول دوره قانون آفرینش برگردی و با تعهد، با آگاهی های این دوره زندگی کنی. زیرا این آگاهی ها برای این نیست که یک بار آنها را در دوره مرور کنی و فکر کنی که دیگر کار تمام شده است. بلکه حیاتی است هر چند وقت یک بار به آگاهی های جلسات این دوره برگردی و با یادآوری اصل و اساس قانون، مسیر خود را دوباره تصحیح کنی و به قول خداوند در صراط مستقیم قرار بگیری. حتی اگر یک دوره جدید را شروع کرده باشی.
این یادآوری، به طرز باورنکردنی ای مسیر پیشرفت را برای شما هموارتر می کند و نتایج شما را به صورت تصاعدی رشد می دهد. چون با تکرار اصل است که ذهن شما فرصت نمی کند شما را به نقطه ای برساند که فکر کنی “دیگر همه چیز را درباره قانون می دانی!”
چرا که این نقطه بسیار خطرناک است. زیرا این همان نقطه ای است که روی عقل خودت حساب می کنی، دکمه هدایت را خاموش می کنی و به این شکل، خودت را از دسترسی به راهکارهای سازنده ای محروم کنی که عقل شما هرگز به آنها دسترسی ندارد.
اگر هم هنوز دانشجوی این دوره نیستی، به عنوان قدم اول، سرفصل های هر بخش از این دوره را در بخش توضیحات دوره قانون آفرینش مطالعه کن تا متوجه نقش اساسی آموزش های این دوره در تغییر شرایط زندگی ات بشوی و بدانی چرا این دوره جزو پر فروش ترین آموزش های استاد عباس منش است و چرا اکثریت قریب به اتفاق دانشجویان استاد عباس منش از این دوره به عنوان نقطه تحول زندگی شان یاد می کنند.
فقط برداشتن همین قدم کوچک یعنی مطالعه ی محتوای هر بخش از دوره و یادآوری مختصری از اصل، شما را آماده ی دریافت هدایت به سمت خواسته هایی می کند که مدتهاست از خداوند می خواهی. این را یک نشانه بدان و شما هم به این هدایت خداوند لبیک بگو.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنم374MB49 دقیقه
- فایل صوتی live | چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنم47MB49 دقیقه
به نام خدا مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیط و خانم شایسته عزیز
گام بیستوپنجم- چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنم؟
خداروشکر بخاطر این فایل، اگر میخوام متفاوت نتیجه بگیرم باید متفاوت از بقیه باور و رفتار کنم یاداوری از گام اول
امروز به وضوح بیشتری رسیدم از اینکه میخوام به استقلال مالی برسم میخوام از لحاظ مالی بی نیاز باشم از هر کسی و از هر دستی
خونه ماشین، درامد خیلی خوب داشته باشم که هرچیزی که بخوام برای خودم بخرم
هر وسیله ای که لازم باشه اقدام کنم به خرید مثل استاد که خانم شایسته میگه استاد دست به امازونش خوبه
هر وقت خواستم سوار ماشینم بشم و برم مسافرت
هر وقت خواستم بلیط هواپیما بگیرم برم هرجا که میخوام
این نباشه که بخاطر مسائل مالی منصرف بشم
اگر توجه کنیم استاد میخواد یه چیزی بخره مسئله ای که براش ایجاد میشه و اکثر اوقات خریدش به تأخیر میوفته همین داستان بیشتر بودن تعداد خریداران نسبت به تعداد محصول هست که باعث شده مثلا یکسال طول بکشه اون محصول دستش برسه مثل اینترنت استارلینگ یا همون اینترنت ماهواره ای
همین تضاد نداشتن استقلال مالی باید ازش انگیزه بگیرم و رشد کنم و از این شرایطی که هستم بیام بیرون و زندگی بهتر و راحتری برای خودم نه اینکه بذارم منو ناامید کنه
رسیدن به این خواسته میتونه چقدر منو توی رابطه عاطفی به احساس ارزشمندی و قدرت بیشتر برسونه میتونه باعث شه عشق بی قید شرطو به زیبا ترین شکل ممکن از طرف مقابلم دریافت کنم و یا بدم بدون اینکه دقدقه های مالی بخواد تمرکز منو از روی زیبایی هایی که توی رابطه عاطفیم میبینم برداره اصلا استاندارهام چندین لول بالا میره اگر به استقلال مالی برسم
چقدر خودم بیشتر باوز خواهم چقدر خدا رو بیشتر باوز میکنم تواناییمو که میتونم به هر انچه که میخوام به هر خواسته ای که میخوام برسم
داشتم کامنتهای بچها میخوندم این حس توی وجودم رشد که یهو یاد احمدرضا فریستایل افتادم دلم خواست برم با اموزش هاش دوباره کار با توپ یاد بگیرم اون اوایل از کلیپ های رایگانش استفادا میکردم الان سالهاست دوره های مختلف داره و همینطور فکر میکنم شاگرد حضوری هم داره یه حسی درونم به وجود اومد برم باهاش شروع کنم به مهارت کسب کردن توی فوتسال مخصوصا فوتسال یه چیز خوبی داره که میتونی توی کوچکترین فضا ها کار کنی
توی خونه توی یه راه رو باریک توی حیاط کوچیک چون عملا باید بتونی توی فضای کم توانایی مهارت خلاقیت و سرعت عملکرد خیلی خوبی نمایش بذاری تا بتونی موفق بشی
اگر نتونی از اون فضا ها استفاده کنی خب ضعف خودت نشون دادی
خب الان بیشتر باید بیام روی ذهنم کار کنم کنترل ذهن کنم اینکه من هیچ مسئولیتی توی زندگی دیگران ندارم هر کسی مسئول زندگی خودشه بذارم ادمها خودشون راه خودشون پیدا کنن من چرا دنبال اینم که هی نظر بدم من خودم بدم میاد وقتی یکی مدام میخواد دخالت کنه توی کارم بعد…
همین باید تمرکزم را از روی این بردارم
یه حس خوب کوچیکی گرفتم که برم مشغول شم اصلا من همین میخوام دلم میخواد توی این حوزه باشم توی فوتسال باشم
امروز صبح سر صبحانه یه حسی گفت نه تو دیگه دیره نمیشه نمیرسی بعدش این تصویر اومد که باید عوض کمی علاقتو
ولی علاقه من مشکلی نداره باورهای من مشکل داره ایراد داره باورهام باید عوض کنم
توی این مسیر باید ثابت قدم بمونم
این فایل از اون فایلهایی بود که بارها باید گوشش بدم و توش تامل کنم.
با ایمان
مریم درویشی
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
و دوستان هم پروژه ای
امروز خداروشکر تونستم بیستو پنجمین گام خودم رو در پروژه خانه تکانی به صورت گام به گام بردارم.
بعد از دیدن این فایل ذهنمممم بشدت مقاومت داشت و میخواستم یه بار دیگه ببینمش اما متوجه بودم که با مقاومت دیدن دوباره فایل فایده نداره پس شروع کردم صحبت کردن با خودم اینکه من میخوام به هدفم برسم و نجواها و صداها شروع شد
تو ازش خیلی دوری، نمیشه، اتفاق نمیوفته و..
ولی من گفتم من میخوام برسم
بعدش با خودم گفتم:
چه باورهایی باید بسازم که امکان پذیر کنه خواستم رو چه باورهایی لازمه ساخته بشه؟
همینطور داشتم فکر میکردم تا آرام آرام حسم رفت روی اینکه باید الگو پیدا کنی باید بری الگو پیدا کنی اره الگو میتونه کمک کنه بعدش یادم افتاد که استاد توی گام های قبلی گفت که چیزی که اکثر شاگردای دوره های من انجامش نمیدن اینکه منطقی نمیکنن برای خودشون این ذهن روی هوا نمیپذیرد که مثلا
بگی پول درآوردن آسان است، بعد بگه صددرصد نه اون میگه غلط میکنی خیلی سخت و پدرت باید دربیاد
حتی توی این فایل استاد اومد گفت وقتی یه چیزی میشنوه مثالا همین فکر و باورهای یکسری ایرانی ها در مورد شرایط داخل ایران
یا باورهای یکسری آمریکایی ها در مورد کشور خودشون اونجا استاد سریع میره الگو سازی میکنه منطق میاره که آقا چطور برای خیلیا تا با این شرایط و اون شرایط شده و اینا دارن چی میگن!!!
دقیقا بخاطر همین من آرام آرام دارم درک میکنم اینو و حتما ادامه دادنم به کلی الگو های مناسب هدایت میشم
الگو هایی که خواسته و هدف منو امکانپذیر میکنه
اصلا شاید دلیل اینکه توی ذهنم امکان پذیر نیست همین الگوهای نامناسب و ترسهایی که باعث ناامیدی من شده
مگر نه اینکه من خالق زندگیم هستم پس من هرآنچه بخوام توی مسیرش قدم بردارم حتما میتونم بهش برسم اصلا مهم نیست چقدر زمان مونده چقدر فرصت ها رو از دست دادم
اصلا مهم نیست که مثلا توی مثال خودم الان نیم فصل اول لیگ برتر درحال انجام و نیم فصل اول لیگ 1 تازه شروع شده و..
اما اینقدر من ذهنم معطوف بود که نمیشه نمیشه تا وقتی بازیکن سن کمتر و تکنیکی تر باشه چرا منو قبول کنن یا اصلا من کجا، اونا کجا اونا از خیلی بهترن
و مقایسه میکنم خودم
یا میگم من الان بیستو چند سالمه الان توی این بازه 20 تا 24 سالگی هیچ پیشرفت خاصی نداشتم هیچ دوره اوجی نداشتم مثل بعضیا خب دیگه فرصت نیست نمیتونم از این 24 سالگی یا 25 سالگی فرصت تجربه کردن در بالاترین ها رو توی رشته خودم تجربه کنم دیگه فرصت نیست، من پیر شدم دیگه وقت ندارم نمیرسم سنم داره میره بالا تا بخوام خودم جمع و جور کنم شده سیو خورده سالمه بعد اون موقع بازم فرصت ندارم باید فوتسال بذارم کنار چون این عرف ورزش و….. که بشدت برام غیر ممکن شده بود من هرچی تمرین میکردم میدویدم روپایی تمرین کن برو سالن و… انگار نه انگار آرامش نداشتم حالم خوب نبود بهتر بگم عجله داشتم بدو بدو بود برسم فقط انجام بدم فقط انجام بدم
حالا به این فکر میکنم دیدن هر روز فایلها میتونه باعث شه ازخودت سوال بپرسی و بخوای جوابی بدست بیاری تا اینکه کلا آرزوهات و رویاهات بذاری کنار
استاد من پارسال که تصمیم گرفتم برگردم فوتسال البته سالهای قبل که از اوجم فاصله گرفته بودم بارها تلاش میکردم برگردم به تمرینات ولی نمیشد اونم بخاطر آماده نبودم بود، تمام تمرکزم گذاشتم روی فقط فقط فوتسال و هر راهی که بود و فکر میکردم انجام دادم حتی جواب نمیگرفتم میرفتم یه پلن دیگه ولی فوتسال عوض نکردم همین موندن سر هدفم درحالی که یه عالمه مقاومت شدیدم داشتم و منتظر موندن هام باعث شد بالاخره مجبور بشم با ترسام و باورها روبرو بشم اگر میخوامش اینم کار جهانه که میگه میخوای فوتسالیست بشی بیا این لیست تمام ناامیدی ها و غیرممکن هات باید بری توشون این نیست بگی و همینطور بشینی منتظر باشی ، هر چقدر میرفتم جلو میدیدم هیچ اتفاقی نمیوفته هیچ کدوم از کارایی که کردم جواب نداد مثلا منطقیه که بازیکنی که هر شب چندکیلومتر میدوه اونم توی شرجی و گرمای تابستون خوزستان این حتما قدرت و توانایی داره که از پس هر تمرین توی هر تیمی توی هر سطحی بربیاد؟؟؟ظاهر این بود ولی برای من کافی نبود
شایدم تغییر اینقدر برام سخت بود که حاضر بودم توی شرجی 84 درصد برم پارک بدوم ولی تغییر نکنم :'(
یا توی شرجی 78 درصد برم بدوم و توی اون پارکی که جز خودم و نگهبان هیچ کس نیست
در حالی که رطوبت از شیشه کانکس در حال ریزشه من در حال دویدن به دور پارک و تلاش برای رسیدن به خط پایانم
تازه از یه جایی بیام بعدش 15 دقه روپایی تمرین کنم
در حالی که همون روزش یا فرداش توی تمرین 10 ها دور به زمین هم برای گرم شدن میدویدم
هم تیمی توی پارک اتفاقی دیدم گفت مریم اینجا چیکار میکنی داری میدوی؟ فردا مسابقه داریم برو استراحت کن
جواب من چی بود؟ من نمیتونم توی خونه بیکار بشینم باید بیام بدوم باید تلاش کنم میخوام حرفه ای بشم
آخ نگم از تمام اون 50 روز که هر روزش بدون استثنا پارک بودم یه روزش رو متوقف نشدم
با مریضی رفتم روز اول دوم پریودی رفتم اصلا مهم نبود چه اتفاقی افتاده من سر ساعت اونجا بودم من تمام شبهای تابستون اونجا بودم
مسخره شدم توسط علاف ها و بیمارهای پارک
گاهی ام بعضیا بهم انگیزه میدادن موقع دویدن دستشون دراز میکردن سمتم در برخورد
اماااا اسسسستاد
من اگه زجر کشیدم درد کشیدم بخاطر حماقتم بوده من باور کرده بودم باید پدرت دربیاد من قانون درک نکردم و نکرده بودم که اینقدر زجر کشیدم چون همین الان میخوام برسم که بعد بگم من حقم بود چون فلان جا خیلی سختی کشیدم اینو تازه فهمیدم
بالاترین استاندارها میذاشتم ولی رنج بود برام
:))
با این استمرار و تلاشی که داشتم چطور نمیشد منم امسال اول فصل حداقل یه تیم لیگ 1 بازی میکردم!!!!
استاد باختم، بدجور باختم ،مسیرو اشتباه رفتم
از قبل از اینکه تصمیم بگیرم دوباره بیام سمت فوتسال، چون هنوزم بهش فکر میکردم وقتی کسی ازم میپرسید چیکار میکنی میگفتم توی فکر اینم دوباره برگردم فوتسال و..
بعد طرف میگفت برو مربی شو
بعد از اون که تصمیماتم جدی تر شد با هرکی حرف میزدم میگفت خوب میتونی بری مربی بشی یا یادم یه رفتم اداره ورزش شهرمون بخاطر کلاس های فوتسال که جدی برگزار نمیشد به من میگفت طرف خودت بیا مربی شو بعد من میگفتم بابا من نمیخوام مربی شم من میخوان بازیکن بشم میخوام بازی کنم
جالبه اکثرشون بچهای عباسمنشی بودن که فایلهای شما دنبال میکردن فقط یه نفر بود که گفت برو دنبالش همه بدون استثنا میفهمیدن من مقابل هدفم موانع دارم میگفتن هدفتو عوض کن بجای اینکه بگن فکرت عوض کن
اون چیزی که مهمه شخصیتی که میسازم
شخصیتی که قدرت تصمیم گیری داره میتونه تصمیم بگیره پای اون بمونه و مسئولیت پذیره
متاسفانه ماها پول و رابطه و خونه ماشین فقط نتیجه میبینیم، شخصیت قدرتمندی که ساخته میشه نتیجه حساب نمیکنیم
اینکه تکلیفت با خودت مشخص باشه اصلا این چیزی که هست میخوای واقعا یا نه؟؟؟
بقیه قدم از همین جا شروع میشه
شخصیتی که تصمیم میگیره و میدونه از پس همه چالش های مسیر برمیاد و خودشو باور داره
چقدر این شخصیتو دوس دارم چقدر آرامش بخش چقدر راحت میشه آدم با خودش
با زندگیش
چقدر بیشتر حواسش به زندگیش هست سرش توی زندگی خودشه و مسیر خودش میره کاری نداره اون بیرون چه خبره
با شک هاش روبرو میشه
هر روز باید تلاش کنم هر روز به سمت هدفم
فقط با یه ایمان 100 درصد میشه رسید نه 99. 999 فقط 100 درصد.
با ایمان
مریم درویشی
1403/8/7
سلام خانم لطیف
امیدوارم که روبه رشد و موفق باشید
بسیار شما رو تحسین میکنم بخاطر این ایمانی که در وجودتون تقویتش کردید و میکنید و نتایجش دارید میبینید
چقدر زیباست ادم توی هر موقعیتی که وجود داره میتونه به خودش ایمان به خدایی که تنها قدرت یاد اوری کنه
انشالله که در مسیر خواسته هاتون و ایمان به خودتون و خدای بزرگ مستمر تر از دیروز باشید
اون قسمتی که گفتید ما اماده کردیم و همسرم ما رو دید و اومد خیلی تحسین برانگیزه این جسارت و شجاعت شما
در پناه خدا
مریم درویشی