live | چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنم

سرفصل آموزش های این فایل:

  • چرا به برخی از اهداف می رسیم و به برخی نمی رسیم؟
  • نیازهای رسیدن به خواسته ها:
    • اول: رسیدن به وضوح درباره خواسته: نقطه تمایز بین موفقیت و شکست، وضوح درباره خواسته، تمرکز 100% بر خواسته و معطوف کردن تمام توان انرژی و امکانات بر تحقق آن است؛
    • دوم: ساختن باورهای هم جهت با خواسته: شما ایده هایی برای تحقق خواسته ات داری اما باورت این است که این کار جواب نمی دهد در نتیجه یک تناقض بین باورها و خواسته ها ایجاد می شود که باید با ایجاد باورهای هماهنگ، این تناقض از معادله حذف شود.
  • سودمندترین سرمایه شما در کسب و کار، سرمایه گذاری روی باورهایی است که هم راستا با خواسته های شما در کسب و کارتان هستند؛
  • کسب و کار موفق، یک روند دائمی از بهبود تمرکز، بهبود باورهای هم جهت با خواسته، بهبود عملکردهای هم راستا با باورهای قدرتمند کننده، بهبود تمرکز بر اصل و اعراض از فرعیاتی است که اکثریت آدمها درگیر آنها هستند؛
  • دنبال موفقیت یک شبه نباش زیرا قانون آفرینش اینگونه عمل نمی کند؛
  • حذف شاخ و برگهای اضافی و تمرکز بر اصل شجاعت می خواهد و البته ادامه دادن این روند، یک ایمان شکست ناپذیر می طلبد؛
  • نا امیدی برای افرادی اتفاق می افتد که خودشان را با دیگران مقایسه می کنند؛
  •  فردی که قدم فعلی اش را با قدم های افرادی مقایسه می کند که نه باورهایشان را می داند و نه فرایند تکاملی آنها را، به دلسردی، نا امیدی و احساس بی ارزشی می رسد؛
  • نتیجه ایمان به اصل و تعهد بر اجرای آن، لاخوف علیهم و لاهم یحزنون است؛
  • مسیر درست و لذت بخش، قطعا پول را هم با خود می آورد؛

منابع کامل درباره محتوای این فایل: دوره قانون آفرینش

اگر یک مشاور دانا داشتی که سرراست ترین مسیر بین تو و خواسته هایت را می شناخت؛ همواره برایت در دسترس بود؛ توانایی بی همتایی در تشخیص اصل از فرع داشت و هدایتگر شما برای حضور در زمان مناسب در مکان مناسب و اخذ تصمیمات مناسب بود:

  •  چقدر از دغدغه های زندگی ات کم می شد؟! 
  • چقدر به آرامش می رسیدی؟! 
  • و مهم تر از همه چقدر بر اتفاقات زندگی ات، احساس کنترل داشتی و می توانستی خود را خالق شرایط زندگی ات بدانی؟!

خبر خوب این است که، چنین راهنمایی  همیشه و همواره حتی از قبل از تولد با ما بوده، هنوز هم هست و خواهد بود. اما مسئله اینجاست که به خاطر احاطه شدن با باورهای محدود کننده جامعه اطراف، اکثر ما این راهنما را از یاد برده ایم و آنقدر به او گوش نداده ایم که صدایش برایمان بسیار غریبه و خاموش شده است.

با این حال، این راهنمای درونی همواره حاضر و منتظر است تا فراخوانده شود و راهنمای شما باشد برای تجربه آنچه که می خواهی.

کار کردن با آگاهی های دوره قانون آفرینش می تواند با یادآوری حقیقتی که تو هستی، قدرتی که برای خلق زندگی ات داری و قوانینی که در مسیر حامی شماست، این راهنمای درونی را بیدار کند. آگاهی های این دوره، منطق های قوی در دست تو می گذارد تا در قدم اول بپذیری که شرایط کنونی زندگی تو به خاطر فرکانس های قبلی خودت بوده و این شرایط با تغییر فرکانس هایت، می تواند به راحتی تغییر کند. هرچه با آگاهی های خالص این دوره پیش می روی و باورهایت با این آگاهی های خالص بروزرسانی می شود، آرام آرام صدای نیروی هدایتگر درونی ات واضح تر می شنوی و هدایت هایش را واضح تر تشخیص می دهی. نیروی هدایتگری که دید وسیعی به مسیر خواسته های شما دارد و بیشتر از شما مشتاق است تا شما به خواسته هایت برسی.

وقتی داستان هدایت صدها هزار نفر از دانشجویان سایت abasmanehs.com را می خوانی‌، جمع کثیری از آنها – متفق القول – از «دوره قانون آفرینش» به عنوان نقطه عطف زندگی شان یاد می کنند. نقطه عطفی که آنها قدرت خود برای خلق زندگی شان را باور کردند و این باور، زندگی آنها را از اساس به گونه ای تغییر داده که اکنون نه شخصیت آنها ربطی به گذشته دارد و نه شرایط زندگی آنها. البته این موضوع دلایل محکمی دارد چون آگاهی های این دوره از چند جنبه اساسی، با سایر دوره های استاد عباس منش تفاوت دارد:

اولاً: این دوره که تلفیقی از قرآن و قوانین زندگی است، هسته اصلی قوانین را به زبان ساده آموزش می دهد. در این دوره دانشجو مفاهیمی را درک می کند که او را عمیقاً به این باور می رساند که خودش خالق زندگی اش است. یعنی  فارغ از اینکه شرایط کنونی اش چقدر ناجالب است، به این یقین می رسد که توانایی تغییر شرایط زندگی اش را به صورت کامل دارد آنهم از همین نقطه و با همین امکاناتی که اکنون در دسترس دارد بی آنکه نیازی به تغییر در عوامل بیرونی داشته باشد یا وابسته به موضوعی غیر از خودش و بیرون از خودش باشد؛ 

ثانیاً: شیوه آموزشی این دوره کاملاً منحصر به فرد است که در سایر دوره های استاد عباس منش تکرار نشده است. این دوره الفبای قوانین زندگی را به همان شیوه ای به دانشجو یاد می دهد که شخص استاد عباس منش در نقطه شروع تغییرات اساسی زندگی خود یاد گرفته است. از آنجا که در زمان ضبط سایر دوره ها، الفبای اولیه قوانین برای استاد عباس منش درونی شده، این جزئیات مهم و اولیه در سایر دوره ها توسط استاد عباس منش به این شکل تکرار و تأکید نشده است.

ثالثاً: آگاهی های سایر دوره های استاد عباس منش بر این اساس استوار شده است که: دانشجو در پله های قبلی، اصل و جوهره قوانین را از “دوره قانون آفرینش” یاد گرفته باشد و مرتبا این اصل را برای خود تکرار کند. همانطور که در ریاضی، آموزش مشتق یا معادله بر  این اساس است که فرد 4 عمل اصلی ریاضی را کاملا درک کرده باشد.

این تکرار و یادآوری سبب می شود بهره برداری دانشجو از آگاهی های سایر دوره ها، به شدت غنی باشد و سرعت نتایج فرد بالاتر برود. به همین دلیل، تکرار دوره “قانون آفرینش”، در کنار آگاهی های هر دوره ی دیگری از ایشان، لازم و ضروری است.

برای همین دانشجویان زیادی در فرایند کار کردن با آگاهی های سایر دوره های استاد عباس منش، در نقطه ای به این نتیجه رسیده اند که: لازم است برای درک آموزش های سایر دوره ها، دوباره به آموزش های اولیه در قانون آفرینش برگردند و با یادآوری اصول اولیه، زیربنایی مستحکم برای ایجاد باورهای قدرتمند کننده بسازند. زیرا به خوبی به این نتیجه رسیده اند تا زمانیکه هسته اصلی قوانین را عمیقاً درک نکنند و این فونداسیون را از اساس محکم نسازند، نمی توانند به خوبی آموزش های سایر دوره ها را درک و در عمل اجرا کنند.

اگر شما یکی از دانشجویان این دوره هستی، پیشنهاد می کنیم دوباره به جلسه اول از بخش اول دوره قانون آفرینش برگردی و با تعهد، با آگاهی های این دوره زندگی کنی. زیرا این آگاهی ها برای این نیست که یک بار آنها را در دوره مرور کنی و فکر کنی که دیگر کار تمام شده است. بلکه حیاتی است هر چند وقت یک بار به آگاهی های جلسات این دوره برگردی و با یادآوری اصل و اساس قانون، مسیر خود را دوباره تصحیح کنی و به قول خداوند در صراط مستقیم قرار بگیری. حتی اگر یک دوره جدید را شروع کرده باشی. 

این یادآوری، به طرز باورنکردنی ای مسیر پیشرفت را برای شما هموارتر می کند و نتایج شما را به صورت تصاعدی رشد می دهد. چون با تکرار اصل است که ذهن شما فرصت نمی کند شما را به نقطه ای برساند که فکر کنی “دیگر همه چیز را درباره قانون می دانی!”

چرا که این نقطه بسیار خطرناک است. زیرا این همان نقطه ای است که روی عقل خودت حساب می کنی، دکمه هدایت را خاموش می کنی و به این شکل، خودت را از دسترسی به راهکارهای سازنده ای محروم کنی که عقل شما هرگز به آنها دسترسی ندارد.

اگر هم هنوز دانشجوی این دوره نیستی، به عنوان قدم اول، سرفصل های هر بخش از این دوره را در بخش توضیحات دوره قانون آفرینش مطالعه کن تا متوجه نقش اساسی آموزش های این دوره در تغییر شرایط زندگی ات بشوی و بدانی چرا این دوره جزو پر فروش ترین آموزش های استاد عباس منش است و چرا اکثریت قریب به اتفاق دانشجویان استاد عباس منش از این دوره به عنوان نقطه تحول زندگی شان یاد می کنند. 

فقط  برداشتن همین قدم کوچک یعنی مطالعه ی محتوای هر بخش از دوره و یادآوری مختصری از اصل، شما را آماده ی دریافت هدایت به سمت خواسته هایی می کند که مدتهاست از خداوند می خواهی. این را یک نشانه بدان و شما هم به این هدایت خداوند لبیک بگو.


اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنم
    374MB
    49 دقیقه
  • فایل صوتی live | چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنم
    47MB
    49 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

363 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «لیلا بشارتی» در این صفحه: 1
  1. -
    لیلا بشارتی گفته:
    مدت عضویت: 2412 روز

    به نام رب العالمین

    سلام به استادان عزیزم ودوستان همراهم در خانه تکانی ذهن…

    اولین چیزی که من از شما آموختم، این بود که برای کنترل ذهنم وکنترل زندگیم باید مراقب ورودیهای ذهنم ونشتیهای انرژیم باشم ودراین راستا ،حذف اینستا گرام وسایر فضاهای مجازی وحذف تلویزیون واخبار مهم‌ترین قدمی بود که بسیار به من کمک کرد تا در محیط ایزوله بتونم روی خودم وزندگیم متمرکز باشم .

    تمام تمرکز من روی سایت واموزشهای شما وعمل کردن به قوانین در زندگیم بود.

    اصلا کاری نداشتم به اینکه دیگران چطور زندگی می‌کنند.

    در فضای مجازی چی مد وترند شده.

    چه سبکی زندگی وکار می‌کنند.

    من راه خودم رو پیدا کرده بودم وسعی میکردم توی این مسیر بمونم.

    برای زمان وانرژی خودم ارزش قاعل بودم ودر این مورد خصت به خرج می‌دادم که هرجایی خرج نکنم.

    از شما یاد گرفتم که خواسته هام رو واضح وروشن بخوام وبنویسم وذهنم را با باورهای درست ومنطقی همراه کنم که ازم نپرسه که چطور وچگونه واز چه راهی وبا چه پولی!همیشه این سوالات بوده وپاسخ من یک کلمه بود :هدایت

    بهم گفته میشه همونطور که همیشه بهم گفته شده …

    استاد جان از شما یاد گرفتم که روی باورهام کار کنم واونهارو با خواسته هام هماهنگ وهم جهت کنم.

    از اونجایی که در کامنتهای قبلم به داستان هدایتم به راه اندازی کترینگ اشاره کرده ام میخوام و از نتیجه راضی هستم وهمچنان تلاش می‌کنم که از مسیرم لذت ببرم وهرروز بهتر از دیروزم باشم و میتونم ادعا کنم که در کسب وکارم موفق هستم میخوام در مورد اموزشهای این فایل واستفاده از قوانین در مورد کسب وکار شخصی خودم ،بنویسم.

    زمانی که این خواسته در من شکل گرفته بود که میخوام یک کترینگ موفق داشته باشم با استاندارهای بالا این باورها بودوبیشتر از بیرون به من می‌رسید (در مورد خواسته هاتون با کسی صحبت نکنید )این باورها بودکه مردم این منطقه قدرت خرید بالایی ندارند،همه دنبال غذای ارزان هستند.هیچ کس حاضر نیست هزینه ی پکیج خوب برای غذا بده .غذاهای گرون میمونه روی دستتون.باید کلی هزینه ی تبلیغات کنی تا شناخته بشی.اینجا هیچ کس پول نداره غذای خوب بخوره.اینجا پر شده از غذاهای اقتصادی. مردم همه دنبال غذای اقتصادی وارزان قیمت هستند .تو نمیتونی توی این فضا با این کیفیت واستاندارد وبا این قیمت کار کنی و…..

    حالا خواسته ی من چی بود ؟!

    من میخواستم غذای درجه ی یک بدم دست مردم.

    من میخواستم غذای عالی رو در پکیج عالی بدم دست مردم.

    می خواستم غذا توی بسته بندی کامل وعالی ارائه داده بشه.

    همه چیز کامل باشه برای اینکه مشتری راحت باشه .حتی نخواد از روی صندلی بلند شه برای آوردن یک چیز .پک رو باز کنه وغذا رو میل کنه.

    دلم میخواست غذا توی ظرفی سرو بشه که مشتری اگر خواست بعدا غذاشو بخوره بتونه راحت توی ماکروفر داغ کنه.ظروف بهداشتی وماکروفری استفاده بشه.دلم میخواست از گوشت گوسفندی گرم استفاده کنم .دلم می‌خواست تمام مواد اولیه درجه ممتاز باشه.دلم میخواست برای مشتری ارزش قاعل باشم واگه خودمو جای مشتری بزارم به کترینگ وغذا امتیازعالی بدم.

    دلم میخواست بدون هزینه وتبلیغات رشد کنم وشناخته بشم.

    خوب داشتن مشتریهای خوب وارائه ی غذای با کیفیت وفروش خوب خواسته ی من بود ..

    اون باورها هم از بیرون بود که مثل ترمز عمل می‌کرد. (دوره ی کشف قوانین خیلی کمک کننده بود).

    حالا کارمن این بود که باورهای هم جهت با خواستم رو ایجاد کنم..

    من اومدم گفتم همونطور که من برای سلامتی خودم ارزش قاعل هستم وهمیشه دنبال غذای با کیفیت هستم انسانهای زیادی هستند که مثل من دنبال غذای خوبند.اتفاقا پول غذای خوب رو هم دارند ولی چون تو این منطقه کم پیدا میشه این قشر از مردم با کلی رانندگی وزحمت خودشون رو به تهران ویا جاهای دیگه که دورتره می‌رسونن تا غذای خوب بخورن من میخوام کار رو برای این عده راحتتر کنم..

    واز ناحیه ی فراوانی در زندگی خودم به این قضیه نگاه میکردم .

    میگفتم خوب من هم توی این منطقه زندگی میکنم ولی رفاه مالی دارم وحاضرم برای غذای با کیفیت هزینه ی بیشتری کنم.وچقدر راحتتره برام که این غذا در دسترس تر ونزدیکتر باشه برام.

    برای اینکه این باور در من ریشه ای تر بشه می‌رفتم توی منطقه ی خودم میگشتم وسرچ میکردم وکسب وکارهایی رو پیدا میکردم که خیلی خوب می‌فروشند.

    مثل نمایشگاه‌های ماشین .مثل طلا فروشی‌های که مردم برای خرید طلا صف می‌ایستند.

    مثل هایپر مارکتها که مردم سبد سبد خرید می‌کنند.

    مثل رستوران‌های شلوغی که غذای فسفودی گران قیمت میدن وخیلی هم شلوغن.

    توی خیابون با دقت بیشتری راه می‌رفتم

    مثل شکارچی که دنبال ردپای ثروتمندان منطقه میگرده ..

    هرکی با امکانات عالی مثل خونه وماشین وحتی لباس‌های برند وحتی عمل‌های زیبایی گرون قیمت وخریدهای بالا رو میدیدم با خودم بارها وبارها تکرار میکردم این منطقه پر از ثروتمنده…

    اینجاهم آدم‌های زیادی داره که دنبال غذای با کیفیت وهرچند گران هستند.

    تو بساز لیلا.

    تو بسازلیلا.

    وهدایت اتفاق افتاد ..

    کی؟

    زمانی که من با این خواسته راحت شدم.

    مقاومتی نداشتم.

    داستان هدایتم به کترینگ رو در کامنتهای قبلم نوشتم که چقدر معجزه وار اتفاق افتاد..

    حالا من شروع به کار کرده بودم اما هنوزم این باورها بود که تبلیغات کن .بیلیورد بزن.بلاگر دعوت کن واز این دست باورها که 99درصد آدم‌های اطرافمون بهمون ایده میدن..

    ولی قلب من چیز دیگه ای رو باور داشت .

    من آموزش دیگه ای رو از استادم یاد گرفته بودم.

    صبر همراه با امید .

    توکل واعتماد به تنها قدرت جهان هستی.

    داشتن احساس خوب.

    آرامش.

    نداشتن حرص وطمع.

    مقایسه نکردن.

    نداشتن عجله.

    باور به تکامل.

    ایمان به نتیجه ای که هیچ اثری از اون نیست .ایمان به غیب…

    میگفتم این شناخته شدن اتفاق میافته.

    میگفتم مسیر من وکار من درسته وکار درست راهش رو پیدا میکنه.

    اوایل کار فقط مشتری حضوری بود که وقتی از جلوی کترینگ گذر می‌کردند میومدن داخل وتبریک میگفتن وبرای امتحان یک پرس غذا می‌گرفتند ودر خواست کارت ویزیت می‌کردند.

    کم کم همین مشتریها تماس می‌گرفتند واعلام رضایت می‌کردند ودرخواست کد اشتراک.

    من نزدیک به دوماه به چند نفر پیک موتوری حقوق دادم بدون اینکه فاکتور خاصی برای دری وری داشته باشم.

    ولی با عشق و با قلبی باز وامیدوار بهشون حقوق دادم .

    حتی وقتی می‌گفتند که ما اصلا کاری نکردیم که شما به ما حقوق میدید ومن در جواب با لبخند میگفتم اینا باشه طلب من برای وقتی که فرصت سر خاروندن نداشته باشید .خدا بده برکت .

    با اشک مینویسم…

    الان هرکدوم از این پیک ها چهار پنج تا فاکتور رو باهم می‌برند بازم پیک کم میاریم!!!!

    الهی شکرت.

    بحث معرفی کترینگ به تمام منطقه ی اسلامشهر شد.

    یه روز که توی کترینگ نشسته بودم یه آقایی تشریف اواردن گفتن که نماینده ی اسنپ فود هستند.

    شروع به توضیح روند کار اسنپ فود کردند.

    خوب ما قبلا با این اپلیکیشن کار کرده بودیم .

    ولی به طور کل من فراموش کرده بودم .

    والبته خاطره ی خوبی هم از نحوه ی پرداخت این مجموعه نداشتم.

    اینو زمانی فهمیدم که این آقا شروع به توضیح کرد ومن با مقاومت بود.وقتی علت مقاومتی که داشتم را در خودم جستجو کردم متوجه این خاطره شدم.

    سریع به خودم اومدم.

    گفتم اون خاطره برای اون مدار بود .

    تو الان مدارت تغییر کرده .باورهات تغییر کرده .قطعا این هدایت خداست پس بدون مقاومت گوش کن واجازه بده اتفاق بیافته .قطعا خیری در اونه.

    من انعقاد قراداد رو با مقررات مربوط به خودم وشرایط خودم پذیرفتم .

    چند روز بعد گروه عکاسی اسنپ فود اومدن کترینگ .

    کار انجام شد .

    والان کترینگ من در جستجوی اسنپ فود در این یکسال همیشه گزینه ی اول بوده.واین هم شد داستان معرفی من به کل منطقه که هرکسی از هرجایی میتونه با جزئیات وخیلی راحت با پرداخت آنلاین از کترینگ ما غذاش رو سفارش بده.بدون هیچ هزینه ی عجیب وغریب برای تبلیغات…

    ولی استاد عزیزم به قول شما ،فضای اسنپ فود خوبه اما من آزادی بیشتری رو میخوام.

    و ایده ی راه اندازی سایت برای سفارش غذا رو دارم .

    هنوز قدم اول هستم که در خواستم رو به جهان روشن وواضح اعلام کردم.

    میخوام فضا وبستری برای فروش داشته باشم که مدیریتش تمام وکمال دست خودم باشه.

    حالا منتظر هدایت های خدا هستم وبزودی میام واز نتایج اون هم مینویسم.

    چون با دیدن الگوهای موفق از کسب وکار خودم در مورد انجام کسب وکار در فضای سایت این باور رو در من قوی کرده که میشود.پس انجام شده می‌بینم. وقدم برمیدارم.

    تمرکز

    تمرکز

    تمرکز

    چیزیه که هرچقدر روش کار کنم بازم کمه.

    نتایج فعلی من حاصل این حد از تمرکزمون بوده حالا اگه نتایج بزرگتر میخوام باید تمرکز بیشتری بزارم.

    در این مورد من صدها کامنت گذاشته شده توی اسنپ فود رو خوندم ونشاط ضعف ونقاط قوت کترینگ رو متوجه شدم وبرای بهبود بیشتر استفاده کردم.

    غذاهای آماده شده رو تیست کردم و یا وجود عالی بودن اشپز عزیزم در خواست بهتر شدن مزه ها و طعم غذاها رو دادم.

    کیفیت مواد اولیه با وجود اینکه از جاهای مطمعن خریداری شده رو کنترل وچک کردم.

    برخورد منشی های کترینگ وپیک هارو با مشتریان بررسی کردم .

    وخلاصه سعی کردم همه چیز درست انجام بشه وتلاش میکنم هر روز بهتر از قبل انجام بشه.

    چون تمرکز همون ذره بینی هست که انرژی رو یک جا جمع میکنه ونتیجه حاصل میشه…

    نکته ی مهم:

    اصلا مهم نیست که تمام اعضای کترینگ چقدر کارشون رو عالی انجام میدن ،من باید به عنوان صاحب کسب وکار روی کارم تمرکز داشته باشم .

    چقدر به موقع بود شنیدن این نکته برای من…

    درست زمانی که کترینگهای غذاهای ارزان زیر مبلغ 100 هزارتومان همه جا مثل قارچ رشد می‌کرد ومردم موج موج جلوی این مغازه ها صف می‌ایستادند وخرید می‌کردند کسانی میومدند ومیگفتند شماهم کنار این غذاهاتون غذای اقتصادی وارزون قیمت بفروشید خیلی خوب جواب میده ولی من برای خودم طبق اموزشهای شما بازار کار تعیین کرده بودم که من نمیخوام همه مشتری من باشند.

    من دلم میخواد افرادی از من خرید کنند که هم ثروتمند باشند وآزادی مالی داشته باشند وهم برای سلامتی خودشون وخانوادشون ارزش قاعل باشند.

    من میخوام افرادی از من خرید کنند که دنبال غذای خوب باشند .من دنبال مشتری زیاد وخوب نباشم بلکه مشتریهای زیاد وخوب بدنبال غذای خوب منو پیدا کنند.

    وطبق قانون جهان این اتفاق همواره برای من راحت ولذت بخش می‌افته.

    از جاهایی برای سفارشات مراسم میان پیش ما که فکرش رو هم نمی‌کنیم.

    انقده کیفیت کارمون رو بالا بردیم که مردم بدنبال ما هستند.

    تعریف غذاهامون کیلومترها دورتر رفته.

    و از باغ ها ی خیلی دور برای مراسم جشن وسفارشات چند صد پرسی میگیریم وارسال میکنیم.

    خبر خوب اینه که وقتی تکامل طی شد وتعداد سفارشات بالا رفت اقدام به خرید یک وانت سر پوشیده با گرم کن کردیم که تعداد بالای غذا با شرایط گرم بدست مشتریها راحت برسه . وروزی رو میبینم که تعداد این وانتها بیشتر وبیشتر شده.

    اصلا توی فضای مجازی نبودم ونیستم وخبر ندارم که دیگران چیکار می‌کنند و چطور وچقدر می‌فروشند..امروز خودم رو با دیروز خودم واین ماه رو با ماه قبل خودم مقایسه میکنم ورود رشد خودم رو میبینم واز رشد وبهبود داعمی خودم راضی هستم وهمچنان این مسیر با لیزر فوکوس ادامه داره ..

    استاد جان تک تک جملات شمارو به عنوان یه شاگرد حالا که دارم گوش میکنم خداروشکر خوب انجام دادم خیلی به خودم افتخار میکنم . وحتی شما توی خوابم اومدین و روبه مریم جان فرمودین این شاگرد زرنگه کلاسمونه ومن کلی عشق کردم وحتی توی خوابم از زندگیم چندتا سوال پرسیدین ومن در کمال آرامش جواب دادم وشما سر تحسین وتایید تکون دادین وکلی خوشحال شدین..

    استاد جانم مسیرم درسته وبا همین فرمون میرم جلو..

    منم چه برای انتقادها وچه برای تعریف ها وتشکرهای اسنپ فودم هیچ وقت هیچ جوابی ندادم وسعی کردم فقط در عمل از این کامنتها استفاده کنم.

    البته الان که برنامه دست منشی‌ها ی کترینگه،اونها پاسخ کامنتها رو میدن ولی من مخالفتی هم در این مورد نداشتم .چون میدونم این فرکانس‌های خودمه که صد درصد اتفاقات ونتایج زندگیم رو می‌سازه ونه هیچ کس دیگه.

    البته خداروشکر یکی از منشی های عزیزم از شاگردان شما هستند با باورهای ارزشمند وخوشحالم برای هدایتشون.

    استادم مسیری که من طی کردم همونطور که شما گفتین یه شبه به نتیجه نرسیده

    من عاشقانه روی تعهدم موندم .باورهای درست ساختم .دنبال الگو گشتم.وبا امید وتوکل ادامه دادم و با تمرکز دنبال بهبودهای مستمر وقابل انجام بودم.

    با باورهای درست مسیر برای من لذت بخش وراحت بود.

    وشجاعت میخواد که منی که خیلی راحت میتونم غذای ارزان رو توی بسته بندی ارزان بدم دست مردم وهمه صف بکشن جلوی مغازم رو نرم سراغش وسوسه نشم برای انجامش و توی مسیر خودم بمونم غذای خوب با قیمت بالا وپکیج عالی ارائه بدم و نتیجه بگیرم .

    قیمت یک پرس غذای کترینگ ما4 برابر وشاید هم بیشتر از غذاهای کترینگهای اطرافه ولی خداروشکر که مشتریهای خوب و زیادی هستند که به ما سفارش میدند.

    خدای من شکررررررت برای این باورها که این حد از شجاعت رو در من ایجاد کرده.

    بخدا قسم که از زندگیم دارم لذت میبرم.

    چون عاشق کارم هستم.

    چون با باورهای درست مسیرم رو ادامه میدم.

    چون هدایت‌های خداوند کارهامو آسونتر میکنه.

    چون نتایجم با هدایت های خداوند چندین برابر بزرگتر شده.

    استاد جانم از شما سپاسگزارم برای اینکه این مسیر زیبا رو به من نشون دادین.

    این فایل چکیده ی دوره ی روانشناسی ثروت 3 هست که الان با عشق دارم روی این دوره کار میکنم.

    واین نشون دهنده ی عشق وتعهد وسخاوت شماست که این اگاهیها رو در یک فایل دانلودی در اختیار ما قرار میدین.

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 223 رای: