live | چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنم - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-28 02:21:012024-11-08 04:55:01live | چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای قادر متعال
سلام دوستای خوبم
یه چیزی که هر روز توی این فایلا تکرار و تکرار میشه اینه که میگه فقط به خواسته هاتون توجه کنید و برای اونا وقت بزارید تمرکز کنید و به حاشیه ها فکر نکنید خوب این خیلی مهمه ما برای اینکه به خواسته هامون برسیم به 2 چیز احتیاج داریم:
1- بدانیم و باور داشته باشیم و با ایمان کامل بدانیم که حتما و تحت هر شرایطی ما به خواسته مان میرسیم و 100 درصد تمرکز خود را بر روی خواسته هایمان معطوف کنیم و با تمام امکانات و توان سعی بر رسیدن به خواسته هایمان داشته باشیم
2- باورهایی برای رسیدن به خواسته هایمان بسازیم و دایم باورهای خودمان در مسیر خواسته هایمان را بررسی کنیم تا نقصی نداشته باشد.
مهمترین سرمایه گذاری در زندکی ما سرمایه گذاری بر روی باورهای ماست
موفقیت یک روند دایمی است که باید یه سری قوانین را رعایت کرد تا به این مسیر برسیم : تمرکز بر خواسته ها-ساختن باورهای مناسب-بهبود عملکرد . همراستا با باورها- تمرکز بر اصل و اعراض از نخواسته ها و فرعیاتی که ادم ها را درگیر میکند.
نا امیدی د رافرادی رخ میدهد که درگیر مقایسه میشوند و خودشان را با افرادی مقایسه میکنند که نه از باورهایشان خبر دارند و نه فرایند تکاملی انها را میدانند و با این مقایسه به احساس ناامیدی و دلسردی میرسند.
اگر به اصل ایمان داشته باشیم و بر اجرای ان در زندگی ایمان داشته باشیم همیشه لا خوف علیهم و لا هم یحزنون خواهیم بود.
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست..
سلام …..
دقیقه 1 این فایل استاد در سمیناری که سال 1393درتهران برگزار کرده این جمله رو میگه :
( خیلی از ما ب خاطر اینکه فکر نمیکنیم ب خواسته مون برسیم اون خواسته رو نداریم اصلا …..چون راهی برای رسیدن بهش بلد نیستیم ….)
هنوز ادامه فایل رو ندیدم ولی میخوام راجع ب جمله بالا که استاد گفته و مطلبی که یهویی ب ذهنم خطور کرد بنویسم :
در گذشته قبل از اشنایی با قوانین جهان …. افکار و باورهام ب این شکل بود :
میگفتم تا موقعی که پول توی حسابم نباشه ب داشتن خواسته و ارزو یا هرچیز دیگه ای حتی فکر هم نمیکنم چون مسخره ست وقتی هنوز هیچ پولی ندارم ب داشتن خواسته و ارزو فکر کنم …
درضمن هرکی هم بدون داشتن پول یا وضع مالی خوب خواسته ای بزرگ داشت مسخره میکردم و دیوانه خطاب میکردم …
اما وقتی ب اگاهی رسیدم و باقوانین جهان اشنا شدم متوجه شدم چقدر اشتباه فکر میکردم و چقدر مفت فرصت ها رو از دست دادم ….
فهمیدم ما در دنیایی ارتعاشی زندگی میکنیم برای رسیدن ب خواسته یا ارزویی که داریم نیازی نیست اول پول داشته باشیم تا ب خواسته مون برسیم
ب همون اندازه که برای رخ دادن اتفاقات منفی و ناخواسته زندگی مون انرژی میذاریم برای رسیدن ب خواسته مون نیز همون مقدار بسنده ست کافیه تنها ب خواسته مون فکر کنیم و با احساس خوب تجسمش کنیم طوریکه که انگار همین الان داریمش ب این شکل ما در ارتعاش خواسته مون قرار میگیریم …..
و جهان هماهنگ با ارتعاشی که دران قرار داریم اتفاقات …شرایط ….ایده ها …موقعیت ها و ادمهایی رو سر راهمون قرار میده تا ما ب خواسته مون برسیم اما این موضوع ب این اسونیها نیست چون باورها و داشتن یه عمر ذهنیت منفی این اجازه رو بما نمیده
از طرفی تا ب خواسته مون فکر نکنیم هیچ فرکانسی ب جهان ارسال نمیشه و تا زمانیکه فرکانسی ب جهان ارسال نکنیم پاسخی هم از جهان دریافت نخواهیم کرد …..
مثل این میمونه بدون انکه درشومینه هیزم بریزیم توقع گرما داشته باشیم …
دلیل عمده افرادی که حتی خواسته ای ندارند یا از لحاظ مالی رشد نکردند همین موضوع هست اونا از قدرت ذهن و تجسم شون استفاده درست نمیکنن اما متاسفانه در موارد منفی ب خوبی و با مهارت بالا استفاده میکنن چون باورهای منفی قدرتمندی دارند ..
ادمهای منفی بین و بدبین …ادمای ناامید و همیشه نگران ب خوبی از قدرت تجسم ذهنی شون استفاده میکنن اونا قبل از انکه اتفاقی رخ بده…… توی ذهن شون با تصاویر بسیار واضح و حتی با دیالوگ بسیار کامل و حرفه ایی همه چی رو بشکل سناریو مینویسند
و بارها و بارها توی ذهنشون مرور میکنن متاسفانه جوری احساس میکنن که انگار همین الان رخ داده و انقدر ساعتها و روزها در این ارتعاش باقی میمونن ( یا با بقیه راجع بهش حرف میزنن ) تا شاهد رخ دادنش در جهان بیرونی باشند ان وقت میگن دیدی راست میگفتم ؟
یا میگن دیدی حدسم درست بود ؟
یا : من از قبل میدونستم خلاصه این اتفاق میفته ….در حالیکه اون اتفاق رو خودش رقم زد با افکار و باورهای منفی که داشت با قدرت ذهن و تجسم اینکار رو انجام داد …
وقتی که ما فرکانس خواسته یا ناخواسته رو ب جهان ارسال میکنیم خودمونم نمیدونیم چطوری ب شکل معجزه وار همه چی دست ب دست هم میده تا اون جوری که فکر و احساس میکنیم اتفاق بیفته و متحیر میشیم از کار جهان …
حال اگه همین موارد رو درجهت مثبت بکار بگیریم میتونیم ب تمام خواسته ها و ارزوها مون برسیم و از اتفاقاتی که بشکل معجزه وار رخ میده تا ما ب خواسته مون برسیم متحیر میشیم ( البته نیاز ب تمرین و تربیت ذهن داره )
اما چیز مهمتری که میخوام بگم و بی ربط با این موضوع نیست برمیگرده ب باورهای ما …..
اینکه میگن باورها اتفاقات زندگی مارو رقم میزنن یعنی چی ؟
ما فقط شنیدیم و تکرار میکنیم که باورها اتفاقات زندگی مارو رقم میزنن اما این باورها چی هستن ؟
باورها چطور در عمل اتفاقات زندگی مارو رقم میزنن ؟
اگه باورها و ذهنیت فردی منفی باشه حتی جلوی داشتن خواسته و ارزوش رو هم میگیره… این قدرت باوره… چیزی که نیاز ب دیدن نداره …
در حقیقت باورها همون برنامه های درون ذهنی ما هستن که دیده نمیشن ولی هر فردی تنها خودش میتونه حسش کنه ….ب همین خاطر احساس همه چی ماست …احساسات ما نیز برگرفته از باورهای ما هستن …در واقع این دوتا بهم گره خوردند باور و احساس ….
اگر دائما باور و ذهنیت منفی داشته باشیم فاصله فرکانسی ما با خواسته انقدر زیاد میشه که حتی تجسمش هم غیر ممکنه..خواسته باید از درون حس بشه اگه حس نمیشه باورها مشکل داره و نمیذاره احساس خوب شکل بگیره …
باورها در حقیقت همون حس درونی ما هستن یا بهتره بگیم ب احساس درونی ما شکل میدن و بدون انکه دیده بشن قبولش داریم یا از قبل حسش میکنیم…
کاری که در تجسمات منفی ب خوبی ازش استفاده میکنیم و اگه کنترل ذهن نداشته باشیم بشکل کاملا منفعلانه منجر ب تصویر سازی در ذهن میشه و در نهایت شاهد رخ دادن ب عمد اتفاقات منفی در زندگی مان خواهیم بود
ولی قبول نداریم که خودمون اون اتفاق رو خلق کردیم و ب گردن این و اون و جهان و خداوند میندازیم درحالیکه مسبب اصلیش خودمون بودیم و هستیم ..اگه نمیتونی ب خواسته ات برسی مشکل از شرایط بیرون نیست تو نمیتونی ذهنت رو کنترل کنی ….
هنوز فایلو ندیدم دقیقه 1 هستم …
تشکر ….
با درود و وقت بخیر خدمت شما آقای حسین رجب پور عزیز
چقدر کامنت تون عالی بود مختصر و مفید و کارا ..
چقدر قشنگ ذهن منفی رو توضیح دادید سیوش کردم که چندین بار بخونمش . بعضی کامنت ها آنقدر آگاهی دهنده است که ارزش خواندن بارها و بارها را دارد ..
این جمله ی شما منو بفکر فرو برد اینکه
تا موقعی که پول توی حسابم نباشه ب داشتن خواسته و ارزو یا هرچیز دیگه ای حتی فکر هم نمیکنم چون مسخره ست وقتی هنوز هیچ پولی ندارم ب داشتن خواسته و ارزو فکر کنم … این یکی از آن باورهای مخرب و محدود کننده ای است که فکر کنم خیلی می شنیدم انگار پس زمینه ی ذهنم بوده .. انگار به. گوشم آشناست .. چقدر خوب شد اینو در این کامنت تون نوشتید
یا اینکه گفتید هرکی هم بدون داشتن پول یا وضع مالی خوب خواسته ای بزرگ داشت مسخره میکردم و دیوانه خطاب میکردم… در واقع نگاه دیگران به ما هم همین طور بود در واقع الان هم همین طوره . و میگن فلانی هیچی ندارها و آنوقت زیاده تر از دهنش حرف میزنه یعنی آدم جرآت نداشت حتی آرزوشو مطرح کنه !?
حواسمون رو جمع کنیم که مبادا گول ذهن رو بخورم .مرسی آقای رجب پور عزیز مرسی
اینکه گفتید
ادمهای منفی بین و بدبین
تجسم شون استفاده درست نمیکنن اما متاسفانه در موارد منفی ب خوبی و با مهارت بالا استفاده میکنن چون باورهای منفی قدرتمندی دارند ..
دقیقا خیلی عالی به این موضوع اشاره کردید . یعنی توی این چند سالی که با استاد آشنا شدم خیلی سعی کردم که توانایی کنترل ذهن داشته باشم و بقول استاد فقط به زیبایی ها توجه کنم و خدا رو شکر در این زمینه خیلی بهتر شدم و الان با خواندن کامنت شما به یاد آوردم که منم قبلنا جزو آن دسته از افرادی بودم که همش روی موج منفی حرکت می کردم ..
و آنجایی که گفتید .
تجسمات منفی ب خوبی ازش استفاده میکنیم و اگه کنترل ذهن نداشته باشیم بشکل کاملا منفعلانه منجر ب تصویر سازی در ذهن میشه و در نهایت شاهد رخ دادن ب عمد اتفاقات منفی در زندگی مان خواهیم بود
آقای رجب پور عزیز خیلی ممنونم که این مسایل را توضیح دادید و این نشونه را برام داشت که خیلی خیلی روی افکارم بیشتر کار کنم و مواظب ذهنم باشم تا زیبایی ها و نکات مثبت رو فقط ببینم تا به دام این تله های ذهنی نیوفتم
ممنون و سپاسگذارم که آمدید و نوشتین و این باورهای محدود کننده را عمیقتر توضیح دادید و و نوشتید تا شناسایی و مشخص بشوند تا بهتر و راحتر و بیشتر بتونیم این باورها رو بطور بنیادین تغییر بدهیم و گول حرف های مردم و ذهن مون رو نخوریم..
آقای رجب پور عزیز ممنون و سپاسگذارم و برای شما دوست عزیز و برای همه مون بهترین افکار مثبت و خوب و زیبا را آرزومندم. موفق و شاد و سربلند پایدار باشید
سلام به دوست عزیز
چقدرقشنگ وساده وقابل درک توضیح دادین این مطلب رو.
والبته معلومه خیلی خوب درکش کردین که اینقدرخوب هم توضیح میدین،تشکرمیکنم ازتون واسه اینکه درکتون روکامنت میکنیدوبه یکی مثل من کمک میکنید که بهتردرک کنم.
درپناه حق سلامت وسعادتمندباشید
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی وزیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد جان و عزیز دلش مریم جان
تمرکز ارزشمنده
چه عواملی باعث میشه که ما به یک سری از اهدافمون می رسیم و به یه سری از اهداف و خواسته هامون نمی رسیم؟
قانون رسیدن به اهداف به طور مثال موفقیت در کسب وکار : وارد شدن به مسیر مورد علاقه ، ساختن باورهای هم جهت با خواسته ، گذاشتن تمرکز صد در صد روی کار با تعهد و تمرکز بالا پیش رفتن ادامه دادن ، مقایسه نکردن خودت با دیگرانی که تو حوزه کاری خودشون با طی کردن تکامل موفق شدند ، با عشق و علاقه تو مسیر مورد علاقه کار کردن و لذت بردن از مسیر و رشد کردن و بهتر و بهتر شدن و متخصص شدن در حوزه کاری به صورت تکاملی و بعد به صورت تصاعدی تو رو به موفقیت مالی و آرامش و احساس خوب و شادی و خوشبختی به صورت پایدار میرسونه
استاد جان شما برای رسیدن به این آزادی مالی و زمانی و مکانی خیلی انرژی و تمرکز گذاشتید اونم حدودا ده سال پیش که مثل الان مردم آنقدر به فضای آنلاین آشنا و علاقه مند نبودند و زیر ساختهای فضای اینترنتی آماده نبود و اصلا اون موقعه کسی نه دیده ونه شنیده بود که بشه کسب وکاری داشت که آزادی زمانی و مکانی و مالی رو با هم داشت ولی شما تو همون زمان چقدر باورهای قدرتمند کننده ساختید و با اون همه مخالفتی که با این ایده آنلاین کردن کارتون دریافت میکردید وارد فضای آنلاین شدید و با ایمان و تعهد و تمرکز و عشق رو سایت کار کردید و خواستشون این بود که تو فضای آنلاین کنترل کامل روی کارتون داشته باشید به همین دلیل اومدید رو سایت خودتون نه تلگرام و اینستاگرام که کنترل کاملی روش نیست ومحدودیتهایی هست
استاد جان نکته مهم دیگه ای که گفتید این بود که برای اینکه به طور کامل از تمام بخشهای سایت مسائل فنی و یوزر فرندلی، واز لحاظ تکنیکی و تولید محتوا اطلاعات واگاهی به دست بیارید چقدر زمان و انرژی تمرکز گذاشتید و کسب مهارت کردید و تونستید بخش عقل کل که به نظر من یه گنجه و چقدر جوابها وسوالهای فوق العاده ای مطرح شده و چقدر من خودم تو اون بخش آگاهی دریافت کردم و جواب سوالهام رو گرفتم و لذت بردم از این بخش و بعد بخشهای هدایت دوستان ، نشانه امروز من ، دفتر خاطرات، و…… بی نهایت آگاهی که تو فایلهای رایگان هست بی نظیر هست رو درست کنید.و هر وقت نجوا میاد به ذهنم که برم جاهای دیگه ….. برای دریافت آگاهی بیشتر به خودم میگم هر وقت تونستی وقت بزاری تمام سوال جوابهای عقل کل رو بخونی درک کنی و بعد بری تو فایلهای رایگان و اون همه فایل رو ببینی ودونه دونه کامنتها رو بخونی و مقاله های مریم عزیزم رو که بی نظیر هست بخونی و درک کنی و عمل کنی و بعد بری تو بخش محصولات و اون دوره ها رو بخری و ببینی و کامنتهایی فوق العاده اش رو بخونی و به بخشهای دیگه از جمله نحوه هدایت دوستان و قسمت سوال دارم و… هروقت اونها رو تماما خوندی درک کردی عمل کردی نتیجه گرفتی اگر زمان و عمری برات موند اجازه داری بری جای دیگه که با این حسابی که کردم هرگز اون زمان پیش نمیاد
استاد جان چه باورهای فوق العاده ای ساختید زمانی که به شما می گفتند که البته هنوزم تو اینستا گرام میگند که اینترنتم تموم شد بستم تموم شد شما این باور رو ساختید مخاطبینی میان تو برنامه و سایت من که پول اینترنت دارند و برای زمان و انرژی خودشون ارزش قائل هستند وبرای تغییر زندگی شون میان تو سایت من عضو میشند البته که این باور لیاقت و ارزشمندی که شما دارید به خاطر کیفیت بالای سایت از نظر محتوا و دسترسی راحت به فایلها دسته بندی فایلها و هزاران کار ارزشمندی هست که تو سایت ایجاد کردید و اپدیت کردن فایلها تدوین دوباره فایلها و ایده هایی که هرروز عملی میکنید این احساس لیاقت و ارزشمندی و خودباوری رو تو شما ایجاد کرده و چقدر این آگاهی ها کامل هستند و با این همه رشدی که تو سایت داشتید حتما مخاطبین ارزشمند که آماده دریافت آگاهی ها هستند میان تو سایت و اصلا نیازی نیست شما دنبال جذب مخاطب باشید شما رو خودتون کار میکنید جهان قانون کبوتر با کبوتر باز با باز رو کاملا دقیق رعایت میکنه و جهان بقیه کارها رو انجام میده
اینهمه رشد وپیشرفت و موفقیت یک شبه به وجود نیومده بلکه حاصل بودن تو مسیر علاقه و با عشق کار کردن و داشتن باورهای درست و طی کردن تکامل و با لذت و تعهد و تمرکز کار کردن هست
اگر تو مسیر مورد علاقه باشی با عشق ولذت کار میکنی از مسیر لذت میبری و این مسیر تو رو به ثروت هم میرسونه و اگر تضادی و مسئله ای پیش بیاد چون تو مسیر علاقت و با باورهای درست هستی با تمرکز مسائل رو حل میکنی ادامه میدی و اون لذت انگیزانند است نه ثروتی که ازش خلق میکنی چون تو مسیر علاقه ثروت به صورت طبیعی میاد و تو فقط از کارت لذت میبری و رشد و پیشرفت میکنی و این یعنی زندگی لذت بخش که خواست ما و خداوند از ماست
خدایا هرلحظه وهرروزنعمتها،ثروتها،فرصتها،ایده ها ، موقعیتها، آدمهای مناسب ،شرایط مناسب و مشتری های ثروتمند و مناسب بیشتر و بیشتر میشه بنابراین خدایا من و همه دوستانم رو در مسیری هدایت کن که با عشق و علاقه ولذت بهترین پایدارترین وبی شمارترین روزی ات رو دریافت کنیم روزی که ما رو به آزادی مالی و زمانی و مکانی برسونه خدایا تو همه چیز میشوی همه کس را و برای اجابت خواسته هایمان کاااااافی ترینی
استاد جان و مریم جانم برای این همه زحمتی که با عشق برای ما میکشید سپاسگزارم و دوره ارزشمند ثروت یک یه دوره عالی با اگاهی های جدید شما از اول تولید شد امیدوارم بتونم تو عمل این همه اگاهی ناب رو اجرا کنم با تمام وجودم میگم عااااااشقتونم ❤❤❤❤
خدایا عاشقتمکه عاشقمی ❤❤❤سِودا❤❤❤
●گام 25 خانه تکانی ذهن●
《《چگونه با قانون آفرینش، خواسته هایم را خلق کنم》》
هر روز که داره میگذره نمیدونم درونم چه اتفاقایی داره میوفته احساسم قلبم اون آرامشه
هر روز در حال تغییر هستن
انگار بچه ای بودم که تازه داره راه رفتن و یاد میگیره
تازه داره درکش نسیت به راه رفتن بیشتر میشه
بعد آروم آروم دارم خودم به تنهایی راه رفتن و یاد میگیرمبدون کمک کسی
یه همچنین حسی دارم….
این فایل های گام به گام منو به خودمنزدیکتر کرد
خیلی چیزارو بهم نشون داد که چطور میشه دقیق تر رفت جلو
امروز هم مثل روزای دیگه نوری درونم روشن شد
صدایی باهام حرف زد
حسی گفت فقط سعی کن لذت ببری خیلی راحته
تلاش کن وظیفه خودتو به درستی انجام بدی
.
.
به دنبال چیزی یا کسی نباش خودت باش
روی مهارت های خودت سرمایه گذاری کن به فکر این باش بهترین باشی توی کارت توی بیزنست توی زندگیت
چه میخوام بیزنس وومن خوبی باشم
چه میخوام پارتنر خوبی باشم
چه میخوام مربی خوبی باشم
چه میخوام ورزشکار خوبی باشم
چه فرزند خوبی باشم
باید سعی کنم بهترین خودم باشم توی هر نقشی که هستم بهترین خودمو بزارم
و این یه تعهد میخواد یه استمرار یه قانون بدون تغییر
که بدونی نتیجش صددرصد به نفع توست
اگر من بهترین خودم باشم و 100خودمو توی هر جایی بزارم به طور باور نکردنی
همه چی سوده و سوده و سوووووود….
همیشه یاد گرفتم از استادم که قبل از ورود به هر کاری اول باید باورهای قدرتمند کنندشو بسازم
و بعد ورود کنم به اون مسیر
و الان که ورود کردم تمرکز بزارم و خودمو توش بهبود بدم و بعد الگوهارو پیدا کنم و منطق سازی کنم برای ذهنم و بعد دیگه استمرار و استمرار استمرار
جا نزنم و عقب نکشم
ادامه بدم
عزت نفس میگه انسان هایی با اعتماد به نفس و با عزت نفس هستن که ادامه میدن
اینقد ادامه میدن که نتیجه بگیرن
مستمر با تعهد توی یک مسیر
……
خدایا شکرت برای این آگاهی های ارزشمند
و تکرار اصل برای رشد پایدار
خداوندا شکرگزارم :)
یه نکته دیگه که داشتم بهش فکر میکردم
عجله است…….
دقت کردی وقتی میخوای توی کارت مثلا خوب پیش یری سرعتتو میبری بالا
اونم به فرض اینکه سریع تر جواب بگیرم بعدش اتفاقا میبینی برعکس داره جواب میده
عوض اینکه سریع تر نتیجه خلق کنی
بعد یه مدت میبینی داشتی درجا میزدی و یا حتی عقب گرد داشتی
بارها این برای خود من اتفاق افتاده
خب چیو داره میرسونه همین اتفاق؟!!!
جز لینکه عجله مارو از مسیرمون دور میکنهههه
جز این نیست دیگه
ولی اگه همینو بخوایمتکامل و بیاریم توی زندگیمون حالا تو هر جایی
اینقد آروم آروم قشنگ نتیجه خلق میکنیم که بعد از یه مدت به خودمون میایم
میبینیم عههه چقد رشد کردیم چقد خوب رفتیم جلو
همون حکایت
رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
خدایا خدای بزرگم تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
من را به راه راست هدایت کن
راه آنانی که بهشون نعمت داده ای
نه آنانی که غضب کرده ای و نه گمراهان
الهی آمین
دوستون دارم دنیاهای سوفلاهااا :))
سلام مائده خانوم زیبا و خوش اندام
کامنت خیلی زیبای نوشتی و نکات عالی درباره تکامل توش قید کردی ،منو بفکر فرو برد و بیاد خودم افتادم که هر جا توی کارم عجله کردم از مسیرم دور شدم و برعکس اینکه فکر میکردم در حال رشدم همون پیشرفتی که به واسطه قدمهای تکاملی در کارم داشتم و هر روز رو به رشد بودم ازم گرفته شد و نه تنها به جای اول خودم یعنی صفر مقطلق نرسیدم بلکه به زیر صفر اومدم و خدا میدونه چه انرژی گذاشتم تا دوباره به صفر برسم و از نو شروع کنم
الان که این کامنت مینویسم حاصل 12 سال تلاشم رو بخاطر عجله از دست دادم و کلی هم بدهکار شده بودم ولی به لطف الله یه جا فهمیدم نباید کار غلط دوباره تکرار کنم و ترمزهای مالی خودمو مثل ،قرض ،وام ،چکی خرید کردن ،قرضی کار کردم گذاشتم کنار و با درآمد روزانم بدهی های خودمو که خیلی زیاد هم بود دارم صفر میکنم
خوبیش اینکه الان راه روش بیزینس فهمیدم و هر رور دارم توش قوی تر میشم و خدا میدونه بعد از پرداخت بدهی هام چه پیشرفتهای داشته باشم
حالا این مثال مالی بود ولی میشه این الگو توی تمام زندگی در نظر گرفت بقول شما از روابط گرفته تا پارتنر بودن و ورزش کردن و هر چیزی که میشه به عنوان هدف در نظر گرفت
نکته بسیار خوبی اشاره کردن که من باید توی هر کاری که انجام میدم بهترین باشم و از امروز این سوال باید از خودم توی هر کاری بپرسم که اگه من تا الان نتونستم توی کاری موفق بشم آیا مثل بیزینسم که نسبت به سال قبل درآمدم 6 برابر شده و تونستم بصورت تمرکزی روی باورهام کار کنم و پیشرفت کنم ،آیا توی مراحل دیگه زندگیمم اینقدر تمرکز و انرژی گذاشتم برای بهبودش یا نه ،ء؟
کامنت شما بینظیر بود و ذهنمو باز کرد نسبت به این موضوع
سپاساگزارم دوست عزیزم و براتون بی نهایت خوشبختی و سعادت در این دنیا رو آرزومندم
سلام به محمد عزیز پسر جذاب و دوسداشتنی
حسی بهم گفت بیام تو سایت
آبی دارم( به اون نقطه آبی میگم آبی :))) )
بعد دیدم تکست شما عزیز برام اومده
باعث شدی دوباره برم کامنتی که نوشتم و بخونم و برام مرور بشه
سپاسگزارم ازت پسر
میدونی حتی همین امروزم دوباره داشتم تو دامش میافتادم
از خودم سوال کردم چطور درآمدمو بیشتر کنم
عقلم اومد گفت هزینه کلاساتو ببر بالا از هر شاگردی هر جقد میگیری
دوبرابرش کن
بعدش دیدم نه قلبم اجازه نمیده
همین الانش کلاسای خصوصی من
تکه هیجکس با این قیمت خصوصی نداره فقط من دارم…
دیدم ظلمه بخوام اینقد افزایش قیمت بدم برای خودم تا حدودی باور کردنی بود
ولی تکامل اینو نمیگفت
میگفت پله پله
داشتم سر پول سر یه جریانی که وظیفش اینه بیاد تو زندگیم
داشتم خودم زور میزدم بیارمش که کاملا اشتباهه….
اومدم خودمو به آرامش رسوندم
تا بتونم تسلیم باشم
وقتی تسلیمم میتونم صداشو بشنوم
حتی ادعا نمیکنم
یه جاهایی تا ته جاه میرم بازم نمیتونم صداشو بشنوم
ولی امشب تسلیم شدم گفتم بهم بگو
دیگه حوصله عجله ندارم
دیگه حال ندارم بشینم خودم فکر کنم
خواستم اینه
هدفم اینه
تارگتامم ایناس
من فکرم میکنم این راهه ….
فکر میکنم اگه اینجوری عجله ای برم جلو میتونم به اون تارگت درآمدی که تو ذهنمه برسم
من اینجوری فکر میکنم ولی تو پلنت فرق میکنه
اقاااا تسلییمممم خودت بهم بگو
شاید باورت نشه بعدش خیلی هدایتی به یکی از دی جی های خیلی خفن تماس گرفتم
پیشنهاد همکاری دادم بهشون
گفت چشم مائده خانم باعث افتخاره
…….
عجیب حال داد ولی هنوزم تسلیم خودشم یا این راه
یا هزاران راه دیگه
من هیچی نمیدونم……
میخوام از فرصتی که بهم داده شده بهترین استفاده و ببرم
مراقب عجله باشم که مبادا سراغم بیاد
مدام به خودم بگم تکامل تکامل تکامل…..
خلاصه که دمت گرم پسر
سپاسگزارم ازت بی نهایت بابت اینکه دوباره باعث شدی بیام بخونم کامنتمو
ما انسان های فراموش کاری هستیم….
تحسین و تشویقت میکنم برای اینکه تسلیم نشدی و داری ادامه بدی
این عزت نفس تورو تحسین میکنم
اینکه لینقد قوی داری ادامه میدی یعنی چقدر خوب داری روی خودت کار میکنی
باریکلا بهت احسنت بهتتتتت
ببین ایمان دارم لتفاقات قشنگی تو راهه ایمان دارم.…
در پناه الله:))
مائده نازنین ،نقاشی خدا سلام
ممنونم ازت که پاسخ دادی و باز مثل همیشه آگاهی با تجارب خودت به ما انتقال دادی سپاسگزارم ازت
داشتم کامنت زیباتو میخوندم اونجا که گفتی برای درخواستی که باید بصورت طبیعی خودش وارد زندگیم بشه و من شروع کرد به عجله کردن و اینکه نرخ کارتو ببری بالا ،یه نکته از کار خودم یادم اومد که دوسدارم اینجا بنویسم برات
اول اینکه اون قسمت از کامنت که کفتی نعمتها و درخواستها باید بصورت طبیعی بیان توی زندگیم من لذت بردم و منو یاد دوره 12 قدم انداخت و این باور زیبای استاد که نعمتها باید خیلی راحت و طبیعی وارد زندگی من بشه نه با زجر و تقلا ،ممنونم بابت یادآوری این باور زیبا
اما نکته اصلی اینکه منم قبلا بخاطر فشار مالی هر روز فایلهای ثروت گوش میدادم و دنبال این بودم که یه ایده خاص به ذهنم برسه که یه هو زندگیم زیرو رور بشه و بدهی هام پرداخت بشه و هر چقدر بیشتر زور میزدم بیشتر زجر میکشیدم و ذهنم منو آزار میداد و به هیچ ایده خاصی هم نرسیدم ،نکتش اینجاست که بقول استاد هر تقلا و زجری که برای رسیدن بخ یک خواسته داری یعنی مسیر اشتباه میری و ایده ای درسته که با شرایط کنونی شما کاملا قابل انجامه
بطور مثال من چون کادم مربوط به آموزش آریشگری هستش و خدمات هم کنار کارم انجام میدم وقتی دنبال یه ایده خاص بودم همش به ذهنم میرسید باید مکان سالن خودمو جابجا کنم و یا یه شعبه دیگه راه بندازم که اونجا فقط آموزش بدم و در این سالن خودم خدمات انجام بدم ،اولش ایده خیلی خوب بنظر میرسید و حتی اقداماتی هم براش انجام دادم ولی هر چقدر بیشتر پیش رفتم فهمیدم علاوه بر اینکه شعبه جدید مستلزم هزینهای زیادی بود باید از لحاظ انرژی هم خیلی انرژی صرف میکردم و بجای اینکه لذت ببرم از انجام کار بیشتر زجرآور بود برام و میخواست شب و روزمو بزارم برای کار
اونجا بود که فهمیدم اشتباه و باید از همون سالنی که دارم شروع کنم ،پس هدایت خواستم ،اهدافمو نوشتم حتی میزان درآمدی که میخواستم نوشتم و از تمرین ستاره قطبی هم صبحا استفاده میکردم ،جالب اینجاست که به محض رهای از ایده خاص ایدهای معمولی خودشونو نشون دادن که اصلا هم احتیاج به انرژی خاصی نداشت ،مثلا من خدمات انجام میدادم و پایان کار به مشتری خودم پیشنهاد میدادم که یه خدمات ارزون 100 هزارتومنی هم آخر کار براش انجام بدم و اونم خیلی راحت قبول میکرد و در پایان روز میدیدم همون ایده ساده درآمد منو سه برابر روزای قبلی کرده
موضوع اینکه ما همیشه وقتی خواسته ای داریم به قدمهای کوچسک فکر نمیکنیم بلکه به بزرگترین قدم فکر میکنیم که با تکامل ما هم خوانی نداره
پس مائده عزیز پیشنهاد میکنم بهت اگر توی کار ورزشی میتونی از همین روش استفاده کنی و کارهای کوچیکی که میتونه درآمدتو بیشتر کنه انجام بدی ،مثلا قیمت برنامهای ورزشیتو بیشتر کن ،یا مکملهای ورزشی بصورت پورسانتی به شاگردات بفروش یعنی از یه فروشنده با قیمت مناسب بگیر و سود خودتو بکش روش
چیزای که به ذهنم رسید اینجا گفتم امیدوارم کمکی کرده باشم
دوست دارم عزیزم ایشاله که بیای بگی که با اجراش به نتیجش رسیدی
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان گلم
خداروشکر به خاطر این فضای بهشتی و این پروژه بی نظیر
دیشب با شنیدن این گام از پروژه شروع کردم به نوشتن خواسته هام و اون هدفی ک برای من اصل هست و دوست دارم بهش برسم رو نوشتم
برای تغییر باورهام رفتم سراغ الگوهایی ک به خواسته من رسیدن و خدا چقدر قشنگ هدایتم کرد و احساسم بی نهایت خوب شد
یه فایل توی گالری گوشیم دارم از خواسته هام اونا رو نگاه کردم و احساس خوبم دوچندان شد خداروشکر
شروع این پروژه همزمان شد با شروع شغل من، شغلی راحت، عالی ک پاره وقت هست و سود خیلی خوبی داره
من با همین چند روز کارکردن ک هنوز یکماه هم نشده تونستم خرجم رو از خونه جدا کنم و خودم هرآنچه ک احتیاج دارم رو بخرم حتی یه مبلغی هم به مامانم پول دادم و خیلی خیلی خیلی راضیم
امروز صبح ک خواب موندم گفتم اشکال نداره اگ دیر شده و کارت رو دیرتر شروع میکنی، ذهنت رو کنترل کن قطعا خدا کمک میکنه وقت رو برات میخره و باعث میشه زود کارتو تموم کنی خداروشکر حتی نسبت به روزهای دیگه امروز با وجود اینکه دیر شروع کردم خیلی زود تمومش کردم چون تا ظهر باید انجام بشه
امروز با تمام وجودم حس کردم نیرویی به کمکم اومد و صبح ک ازخدا درخواست کردم کارم رو راحت تر کرد و زود تموم شد
گاهی ذهنم نمیخواد تکامل رو رعایت کنه و عجله میکنه و طمع میکنه همین باعث میشه قدم های کوچیک رو توی کارم نبینم مثل دیروز اما به خودم گفتم بیا برگردیم به یکماه پیش
تو حتی گاهی در حد 100 هزار تومن هم توی جیبت پول نداشتی و برای همین مبلغ زنگ میزدی از خانواده پول میگرفتی همینکه تونستی مستقل بشی این خودش یه معجزه بزرگیه ، همینکه چیزی ک احتیاج داشتی رو خریدی معجزس، همینکه مبلغی ک برای کار داری هزینه میکنی از پول خودته و از کارکردت هست همین یه اتفاق خیلی بزرگ توی زندگیت هست، اینارو ببین و سپاس گزار باش قرار نیست اتفاق خاصی بیفته به همه چیز میرسی فقط سعی کن لذتش رو ببری و همین باعث شد امروز با عشق بیشترو سپاس گزاری بیشتر کارو شروع کنم
خداروشکر میکنم به خاطر حضورش در زندگیم
از استاد عزیزم بی نهایت ممنون و سپاس گزارم ک عالی مباحث رو توضیح میدن امیدوارم در مدار فهمیدن و درک موضوعات باشم و عمل کنم
خداروشکر
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم….
دقیقه 34 …باید استپ میزدم فایل رو و میومدم اینجا و مینوشتم این درکی که از آموزشهای شماکسب کردم و یه سپاسگزاری جانانه هم از خداوند وشما استاد عزیزم داشته باشم بازم، به خاطر درک این چیزی که میخوام صحبت کنم در موردش….
الهی هزاران بار شکرت ای خدای خوبم که بهم فرصتی دادی تا قبل مردنم وقبل از دست دادن باقی عمرم در جهالت، اینو باور کنم که هیچ چیز وهیچ کسی در خوشبخت وبدبخت کردن من نقشی نداره..
اینکه من فرزند کی هستم؟ تو کدوم روستا یا شهر یا کشور زندگی می کنم؟ قد و هیکل وظاهر و رنگ پوستم وحتی زبان وگویشی که باهاش حرف میزنم چیه؟ کی رهبر ورئیس جمهور مملکتم هست واصلا اقتصاد کشورم در چه وضعی هست؟
واصلا در بیرون از کله ی من، بیرون از فکر وقلب واحساس من، بیرون از اعقاید وباورهای من، بیرون از عملکرد من، بیرون از زندگی من چه خبره؟
که بدون شک هیچ چیز وهیچ کس تاثیری توی زندگی من نداره، مگر اینکه خودم بخوام…
استاد قشنگم این درک وباور قشنگ رو از آموزشهای صادقانه وعاشقانه ی شما دارم، که باعث شده توی این یکی دوسال اخیر به معنای واقعی نفس راحت بکشم وخوشبختی و ارامش و آسایش نسبتا خوب و حس رضایت درونی خوبی داشته باشم ….
همین دو روز پیش، توی محل کارم، همکارا گفتن فهمیدی دیشب چی شد؟
گفتم نه چی شد؟
گفت: ایران واسرائیل ….حمله هوایی و….
گفتم نه والله خبر ندارم، گفت: مگه میشه؟ مگه اخبار نمی بینی؟ مگه تو فضای مجازی وبین این مردم نیستی؟؟
گفتم جسمم هست ولی روح و روان وقلبم نه!!!!
گفت: بابا مینا تو دیگه کی هستی، سر جریان انتخابات ریاست جمهوری هم همینطور بودی حتی نمیدونستی منتخبین کیا هستند وچه روزی روز انتخابات هست و کی اصلا رئیس جمهور شده!!!!!!
گفتم اون مقدار که لازم باشه بلاخره میشنوم و می بینم وبه گوشم میرسه، بلاخره تو همین مملکت تو همین دنیا دارم زندگی میکنم ولی اینها الوییت زندگی من نیست، یعنی اهمیت خاصی برام نداره…
همکارم گفت: خوش به حالت!!!!!!
واقعا خوش به حالم خوشا به سعادتم، که حداقل بعد یک عمر نادانی وجهالت و گمراهی و باری به هرجهت زندگی کردن و وسط حاشیه ها بودن، خدا بهم لطف کرد دستمو گرفت آورد توی مسیر کسی مثل شما استاد قشنگم قرار داد تا بیشتر وبهتر خودم وخودش و قوانین جهان هستی واصل مهم و رمز وراز خوشبختی وسعادت وخیر دنیا وآخرت رو بشناسم..
الان که دارم این مطالب رو مینویسم حس میکنم مثل یه قاصدک سبک هستم، ذهنم خالی از همه ی فکر وخیالهای پوچی هست که داشت نابودم میکرد…
مدام توی ذهنم این بود توی گذشته، کاش بابام اینجوری نبود انجوری بود، کاش وضع مالیمون اونجوری بود، کاش ظاهر و اندامم اینجوری بود، کاش تواین شهر وتواین کشور نبودم، کاش اصلا دختر بدنیا نیومده بودم، کاش شوهرم اونجوری بود، کاش رهبر ورئیس جمهورم اونجوری بود، کاش وضعییت اقتصاد جامعه فلانجور بود، کاش وکاش و ایکاش ها، حسرتها، دردها، تلاشهای کاذب و پی در پی ولی بدون نتیجه، مقایسه ها، قضاوتها، ترسها وتردیدها پدر منو در آورده بود، سرم همیشه سنگین بود، همش استرس داشتم، مدام منفی حرف میزدم، اشکم دم مشکم بود، عبادتهام پراز گله وشکایت و اشک وآه، حرفهام بوی ناامیدی میداد و رفتارم مثل آدم سرگشته و پریشونی بود که دنبال سراب میرفت و نمیرسید، تمام آرزوهام قبل اینکه به زبونم بیان توی قلبم می مردند و…..اکثر اوقات شبانه روز غمگین بودم….
چرااااا؟؟؟؟
چون باور داشتم همه چیز اون بیرون همه کس اون بیرون، باید باب میل من تغییر کنند تا من بتونم یه نفس راحت بکشم و بتونم زندگی کنم…
ولی از وقتی اگاه شدم درک کردم وباور کردم که جهان من اول خلاصه شده بین من و خدای من که خالق منه و از نیازهام از حال واحوالاتم، از دردها ورنجها وخواسته های قلبیم و از سختی ها و مشکلاتم خبر داره و اتفاقا یه اصلی رو یه قانونی رو گذاشته که اگه بهش عمل کنم زندگیم سراسر خیر وخوشی میشه، جهانم به گونه ای زیبا دگرگون شد…
داستان تغییرات من از اونجا شروع شد که یه تایم چند ماهه گفتم مینا سعی کن بشینی به تماشای خودت و جهان، تا بتونی خودت رو درک کنی، خیلی سخت بود برای منی که هم برای خودم وهم برای دیگران خدا بودم، نشستن، هیچ کاری نکردن، سکوت کردن، تسلیم بودن برام خیلی درد داشت، ولی گفتم منکه همه راه هارو رفتم و نتیجه نگرفتم، اینم بذار امتحان کنم، بذار ببینم کله ی سیدحسین عباسمنش منو کجا میبره…
حتما تجربه اش کردید، زمانهایی که جز سکوت کردن و تماشای گذر زمان ، گذر اتفاقات هیچ کاری نمی تونستید انجام بدید!!
یعنی اونقدر عاجز بشه آدم که بگه من غلط بکنم دیگه حرفی بزنم وکاری بکنم، فک کن طرف بیاد بهت بگه، اصلا نه زنگ بزنه پیام بده وهرچی بد وبیراهه بهت بگه، اصلا قضاوتت کنه، بهت تهمت بزنه، تهدیدت کنه، بعد توبگی نه من دیگه نمیخوام مثل قبل رفتار کنم که باز همون نتایج نسیبم بشه، من اومدم که تغییر کنم و هیچی نمیگی، وفقط گوش میکنی فقط می بینی سکوت میکنی، در حالیکه نجواها میان سراغت بهت میگن همینطوری وایسادی که با حرفاش نابودت کنه؟؟؟؟
جنگی برپامیشه بین قلبت و نفست(ذهن نجواگرت) خب عادت کرده به طغیان کردن، حالا سکون وسکوت براش زجر آوره، ولی به خودت قول دادی یا بمیری یا درست زندگی کنی…
اونجا که چشم باز میکنی میبینی، زندگیتو، خونتو، مال واموالی که جمع کرده بودی، هویت وشخصیتی که بهش مینازیدی، خانوادت، همسرت، حتی فرزندت و نزدیکترن عزیزت، همه چیزت انگار از جلوی چشمات دور ونابود شدند، اصلا انگار هیچوقت وجود نداشتند، جوری بی پناهی رو با تک تک سلولهات حس میکنی که باور میکنی تنها ترین آدم روی زمین هستی، قلبت میشکنه، نا امید شدی ترسیدی، میخوای پاشی مثل قبل یه کاری بکنی.، بری حقتو که فکر میکنی فلانی بالا کشیده بگیری ، انتقام بگیری از کسایی که فکر میکنی زندگیتو خراب کردند، عشقی که فکر میکنی جونتو پاش گذاشتی وحالا می بینی دروغ بوده وفریب خوردی رو باید بری هر طور شده حقشو بذاری کف دستش و بهش خیانت کنی تا بفهمه درد خیانت و دو رویی چه جوریه، بری زار بزنی و داد وبیداد کنی و گریه کنی و التماس کنی پیش خانوادت و کسایی که فکر میکردی همیشه پشتیبانت هستن و…
ولی یکی اومده که بهت گفته، اونا همه خودت بودی خودت هستی، مشکل ونقص از خودته، خودت مسئول زندگیت هستی، تو خووووودت باعث همه ی این بدبختیها بودی…..
اونجاست که حس میکنی باخاک یکسان شدی، و نمی تونی حتی از خودت انتقام بگیری، و فقط باید بشینی رو خرابه های زندگیت، ودرستش کنی، آجر به آجر، خشت به خشت…..
من حدودا یکسال اول آشنایی باشما، اینهارو دیدم چشیدم لمس کردم ولی نبریدم، ولی موندم ولی طاقت آوردم چون میخواستم تغییر کنم، اوایل گنگ بودم، مگه میشه ها دیونم کرده بود، مگه میشه اینجام من گند زده باشم؟
مگه میشه اینجام منم مقصر بوده باشم؟
پس فلانی چی؟
پس خدا وتقدیر وسرنوشت از پیش نوشته شده و جبر این دنیا چی؟؟؟
ولی خب صبر وسکوت من در کنار باز کردن گوشها وچشمها وقلبم بروی اگاهی های این سایت باعث شد به لطف خدا غبار از آینه ی وجودم پاک شد،وقتی آینه های دیگه رو شکستم، وتونستم خودم رو توی آینه ی زندگیم ببینم، اونچه که میدیدم دلخواه وخواستنی نبود، من میدونستم که آینه داره منو نشون میده فقط وفقط خود منو…
و اونچه که توی آینه ی جهانم می دیدم همون بهم برمیگشت….
دیگه نه می تونستم کسی رو مقصیر ومسئوا بدونم نه می تونستم بهانه ای برای حال بدی و نرسیدن به ارامش و خوشبختی داشته باشم…..
من از وقتی فقط سرسوزن، مسئولییت افکار وگفتار واعمالم رو پذیرفتم، از وقتی یه کم صبورتر شدم، یه کم سپاسگزار وقدردان داشته ها ونعمت هام شدم، از وقتی یه کم ایمان و توکلم بیشتر شد، از وقتی سعی کردم با خدا شریک بشم توی انجام اموراتم، دارم طعم شیرین خوشبختی ، خواب خوب ، ارامش درونی و سلامتی و رابطه ی عاشقانه با خدا رو می چشم…
دیگه مهم نیست بیرون از زندگی من چه خبره وخیلی خیلی مراقبم که کنترل ذهنم از دستم خارج نشه وتمرکزم روی اصل وقانون باشه و بتونم درست انجامش بدم….
به قول شما استاد عزیزم مهم نیست چه بهونه ای وجود داشته باشه برای حال بدی، من حق ندارم اگاهانه دستم رو بکنم تو آتیش…
من باید باید مراقبت کنم از خودم، و وقتی تمرکزم روی خودم هست روی ارتباط تنگاتنگ و دو طرفه ام با خالقم، چرخ زندگیم راحت و روان داره میچرخه خدارو شکر…
مگه دیگه چی میخوام از این زندگی، به قول شما گیرم که تجربه داشتن کلی سفر به بهترین کشورها و زندگی توی برج و سوار شدن وداشتن لوکس ترین و بهترین ماشین هارو هم داشته باشم…
به الله قسم که بعد اومدنم تواین مسیر انقدر تجربه های عالی داشتم ولی خدا خودش شاهده هیچوقت احساس رضایت وخوشبختی الان من به حد اون روزهای اولی که با قوانین اشنا شدم و اگاه شدم نمیرسه، به اون روزها وشبهایی که پولی نداشتم و شرایط ظاهری زندگیم اسفناک بود ولی من میرفتم کنار شالیزار قدم میزدم، وحس میکردم خدا داره باهام راه میادو باهام حرف میزنه نوازشم میکنه قربون صدقه ام میره وبهم میگه دیگه دردات تموم شد دیگه تو آغوش من جات امنه، من واقعا اون روزها فقط به خاطر اینکه خدامو پیدا کرده بودم وفقط خودش رو میخواستم از خودش، و باور داشتم که دیگه هیچ کس وهیچ چیز قدرتی در زندگی من نداره، و من وخدا باهم زندگیم رو میسازیم هر طوری که دلم بخواد، واقعا احساس خوشبختی وآرامش شدیدی داشتم….
الانم اون حس رو دارم شکر خدا، ولی خب آدمیزاد تا وقتی تو دنیای مادی هست خواسته هاش تمومی نداره خدا رو میخواد که ازش خواسته هاش رو بخواد…..
نمیدونم منظورم رو تونستم برسونم یا نه….
من این حس امنیت وآرامش وحس خوشبختی که خداوند بهم اختیار کامل داده تا زندگیم رو انطور که دلم میخواد زیر نظر خودش و با کمک خودش بسازم رو با هیچی عوض نمی کنم تو این دنیا…
حالا دیگه هر اتفاقی میخواد توی جهان بیرون از من رخ بده، من در پناه امن خداوند هستم و تنها صاحب اختیار من خداست….
استاد قشنگم، توی تمام فایلهاتون یکتاپرستی حرف اول و آخرو میزنه، اونکه رفته به سمت یکتاپرستی فقط میفهمه….و اونکه میفهمه دیگه پادشاه بخت خودشه…
ان شالله هممون هر لحظه وهمیشه در پناه امن خداوند توی این مسیر ثابت قدم باشیم،آمین
دوستتون دارم استاد ومریم عزیزم
سلام مینای عزیز و استاد عباس منش بی نظیر و تمام اعضای فوق العاده ی سایت
این روزا یکی از سخت ترین روزهام و میگذرونم وقتی کامنت مینای عزیز رو خوندم چقدر توصیف حالم بود من بعد از بی اعتمادی و اشتباه در رابطه های مختلف 5 سال پیش وارد یک رابطه ی فوق عاشقانه الهی و زیبا شدم که تماما نتیجه تغییر خودم و هدایت خداوند بود اما بعد از دوسال اون فرد بدون هیچ دلیلی شروع به دور شدن کرد ایشون درحد مرگ منو دوست داشت و من مشرک اونو از خودم و خدا هم بیشتر دوست داشتم انقدر دوست داشتم که وقتی رابطه تموم شد برای اینک برش گردونم یک موفقیت بزرگ تو کشور کسب کردم ولی برنگشت بارها التماسش کردم هرشب گریه ها میکردم چشای خودمو ضعیف کردم عینکی شدم ولی هیچ اتفاقی نیوفتاد نمیدونم چیشد یهو اون آدم منی ک از جونش براش عزیزتر بودم و دیگ نخواست خیلی درگیر بودم هر راهی بلد بودم هر چیزی ک بهش میگفتن عشق و وفاداری و انجام دادم ولی نشد، نشد ک نشد به عجز رسیدم هر شب میگم خدایا من شرک ورزیدم اشتباه کردم غلط کردم عشقش و از سرم بنداز نمیخوام برش گردونی فقط از سرم بندازش….
با فایلهای استاد شروع کردم چشام خوب شد عینک و کنار گذاشتم فهمیدم خدا اونو گرفت ک خودشو بهم بده چقدر شرک در درونم پیدا کردم چقدر رفتارهای غلط به اسم عشق در وجودم پیدا کردم خیلی سخت بود خیلی خیلی ولی انجامش دادم آهنگا حذف بخشیدمش مسئولیت رابطه رو با تموم اتفاقاتش به عهده گرفتم این درصورتی بود ک من صد خودمو برای طرفم گذاشته بودم و یهو بدون هیچ اتفاقی وسط یک عشق کاملا رویایی دیگ نخواستن ادامه بدن برام مثل جون دادن بود ولی پذیرفتم گفتم شرک من باهام اینکارو کرد من باید به خودم میومدم من میخواستم تغییر کنم جهان میزد روی شونم نمیفهمیدم کوبید تو سرم تا بیدار شم انقدر محکم کوبید که دردش هنوز باهامه هنوز کامل خوب نشدم هنوز ریشه هاشو حس میکنم ولی دیگ تقصیر و نداختم گردنش دیگ نخواستم برگرده دیگ التماس نکردم دیگ حتی تو خلوت خودم بابت نبودنش گریه نکردم دیگ قربانی نبودم پا شدم یاد گرفتم وابسته هیچ کس حتی خانوادم نباشم چون اندازه خانوادم دوسش داشتم یاد گرفتم نه بودن کسی نه رفتن کسی نباید روی حالم تاثیر بزاره یاد گرفتم عشق خدا رو ببینم به دستای خدا آویزون نشم یاد گرفتم مشرک نباشم کسیو بت نکنم کسیو جز خدا نپرستم به کسی قدرت ندم کسیو بزرگ نکنم اونقدر ک دیگ دست خودمم بهش نرسه (این درصورتیکه ک در تمام ابعاد من از ایشون سر ترم در تمااااام ابعاد زندگی) ولی من ایشون و می پرسیدم من ایشون و بت کردم من شرک ورزیدم من قانون فراوانی و فراموش کردم من گفتم اگر ایشون نباشه نیستم اگر ایشون نباشه دیگ رابطه نمیخوام من زندگیو چندسال به خودم تلخ کردم من خواب راحت و از خودم گرفتم من من من منه مشرک با خودم اینکارا رو کردم من عجز و با پوست و گوشت و استخونم درک کردم اون لحظه ای ک به هر دری زدم ک باشه ولی برنگشت و خدایا ممنونم که بهم ندادیش هیچ وقت هیچ وقت فکر نمیکردم از خدا تشکر کنم که بهم پسش نداد ولی الان از عمق وجودم ازت تشکر میکنم
تو بهم خودتو دادی تو باعث شدی من خودمو پیدا کنم خودی ک فراموشش کردم بابت یکی دیگ لهش میکردم نابودش میکردم دوسش نداشتم بلد نبودم بهش عشق بورزم مجبورش میکردم ادما رو التماس کنه بمونن چون تشنه بود تشنه ی توجه و محبتشون بود اره استاد من خودم با خودم کردم نمیدونی چقدر سختمه دارم مینویسم ولی میخوام بگم یه چیزی باعث میشه بنویسم منی ک نه مینویسم نه کامنت میزارم تو سکوت خودمم ولی الان هولم داد ک بنویسم نمیدونم چرا اینجا نوشتم من میخواستم ازین حالت خیلی بهتر بشم جوری ک دیگ بهش فکر نکنم بعد بیام تو بخش نتایج بگم چون هنوز گاهی یادش میوفتم ولی گفت بنویس نمیدونم چرا ولی خب تسلیمشم خودش میدونه چقدر به عجز رسیدم چقدر تسلیم کلامشم…..
دوستون دارم مرسی که تا آخر خوندین
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
سلام ترنم جان، عزیز دلم، باورت میشه با تک تک سلولهام احساساتت رو وحس وحالت رو درک میکنم؟
منه مینا دقیقا همینکارو با همسرم کردم تو ازدواج دومم، من تجربه این له شدن تو رابطه رو دارم، ولی وقتی تموم شد وقتی گذشت، دقیقا منم هزاران بار خدا رو شکر گفتم که از زندگیم رفت، فقط خدا میدونه که اگه اون آدم می موند من هیچوقت تغییر نمیکردم واینی که الان هستم نمی شدم، اصلا بریز دور اون پیشرفتهای مادی و خانوادگی و اجتماعی که نسیبم شده، اگه فقط قرار باشه به یه دست آورد ویه نتیجه ی بزرگ ویه موهبت الهی فکر کنم تواین از دست دادن، اون پیدا کردن، شناختن و رفیق شدن با خدام بود، خدایی که اصلا تا قبل این شکستن نمی شناختمش، چون خودم رو نمیشناختم، وقتی فهمیدم که خداوند چقدر عاشقم هست عاشق خودم شدم وجهانم خلاصه شد توی رابطه ی عاشقانه ی خودم وخدای خودم…
نمیگم الان که تو رابطه با جنس مخالفم نیستم احساس رضایت درونی دارم نه، داشتن رابطه عاطفی وعاشقانه حق طبیعی من وهرکسی هست، ولی من میدونم که هنوز انطور که باید عاشق خودم نیستم وبدون قید وشرط خودم رو دوست ندارم، برای همین تنهایی فعلا برام بهتره، چون نمیخوام که اون شرایط ناجالب دوباره برام تکرار بشه…
من می پذیرم که هنوز صد درصد با خودم به صلح نرسیدم برای همین نمی تونم کسی رو بدون قید وشرط دوست داشته باشم، من توی برقراری روابط با جنس مخالف مشکل دارم چون از بچگی یه سری باورهای مخرب به همراه تجربه های مخرب و وحشتناک رو از سر گذروندم، برای همین به خودم فرصت میدم، تا اماده اش بشم، من شکر خدا توی تمام جنبه های زندگی وشخصیتم رشدی عالی داشتم، برای همین نمیخوام دلنگران این موضوع باشم، اینکه تنها هستم و چرا نتونستم رابطه ی عاشقانه ای رو بسازم، بدون شک دارم تکاملم رو در این مورد طی می کنم، ترنم جان، همه ی ما یه روزی یه جایی جوری شکستیم که فکر میکردیم دیگه امکان التیام وجود نداره، اما همون شکستن وعاجز شدن باعث شد کلی برکت ونعمت دیگه وارد زندگیمون بشه..
من یقین دارم هر کسی وهرچیزی هر موقعییتی وهر شرایطی که برام وجودش حیاتی بشه و بهش وابستگی ودلبستگی شدید پیدا کنم طوریکه زمام امور زندگیمو از دستم خارج کنه، منو نابود میکنه، چون من اومدم به این دنیا که روحم ارتقاء پیدا کنه و هرکسی وهرچیزی که باعث استپ من بشه باعث بشه از خود واقعی ودرونم دور بشم، جهان اونو ازم میگیره تا به خودم برگردم…
اگر چه اینکه خداوند من ویا شمارو مورد لطفش قرار داده و کمکمون کرده که به این درک وباور برسیم که نباید به هبچکس محتاج ونیازمند و وابسته باشیم جای شکر داره….
خیلی ها هستند که هیچوقت نمی تونند از یه رابطه نادرست واز وابستگی کشنده دست بردارند و همون وابستگی نادرست نابودشون میکنه…
امیدوارم تک تک ما هر لحظه وهمیشه در پناه امن خداوند توی این مسیر درست ثابت قدم باشیم و اونقدر رابطمون با خداوند قوی و پراز عشق باشه، که متجلی عشق خداوند در جهانش باشیم، جوریکه همه چیز وهمه کس رو خودش ببینیم، واز طرف خودش وهیچوقت هیچ کسی وهیچ چیزی رو اونقدر ارزشمند بزرگ وبت نکنیم که خدایی ناخواسته از مسیر حق ویکتاپرستی دور بشیم…
ترنم جان برات بهترینها رو از خداوند خواستارم، در پناه امن خدا باشی ان شالله وبهترین عشق دنیا نسیبت بشه .
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام استاد عزیزم سلام مریم جان مهربانم
سلام دوستان خوبم
من فقط باید از خدواند خواسته هامو بخام بدون هیچ نگرانی قدم های اول رو بردارم تا قدمهای بعدی بهم گفته شودوقتی من حرکت کنم جهان بهم پاسخ میدهد
در حال حاضر خواستم داشتن یه آموزشگاه بزرگ وکاملا متفاوت با تمام آموزشگاهای فعال الان هستش وقدم اول حرفه ای شدندم کار خودم هستش من باید اینقدر تو کارم حرفه ای بشم وپرباشم برای آموزش دادن.
بنابراین به چجور وچطورش کاری ندارم وبرای شروع قدم اول که حرفه ای شدنم بود با تعهد کامل قدم در این مسیر گذاشتم وبا اینکه تو کار نونوایی هم مشغول هستم وتنها روز پنج شنبه نونوایی تعطیل هستش وزیاد تایم استراحت ندارم ولی اینقدر خواسته وهدفم واسم مهم وارزشمند هستش وحرکت کردن تواین مسیر برام لذت بخش وشیرین هستش که با تعهد کامل به مسیرم ادامه میدم. کاملا ایمان دارم که جهان بهم پاسخ میدهد ونتیجه تمام حرکت وتعهدهام رو میگیرم.
سلام و درود به استاد عزیز گرانقدرم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی..
استاد جونم شما همیشه قابل تحسین بودید و هستید و مطمئنم خواهید بود. از اینکه الگو و راهنمایی مثل شما دارم از خداوند سپاسگزارم.
خیلی لذت بخشه که آدم یه حرفی رو بزنه .از خواستههاش بگه و بعد از گذشت چن سال و یا زودتر با افتخار برگرده بگه من اینو گفته بودم و الان تو همون جایگاهی که خواسته بودم هستم.
نه از این جهت که به دیگران ثابت کنه از این جهت که تونسته با باور و ایمانی راسخ خواستشو بدستش بیاره . که دیدن این نتایج ایمان آدمو باز قویتر میکنه و به مسیرهای بهترین سوق میده.
استاد عرض کردن لذت بردن از مسیر مهمه نه نرسیدن به مقصد.
اکثر ماها، نداشتن ثروت رو بهانهای میکنیم برای تمام اتفاقات ناجالب زندگیمون .
توجیهی برای حال بدیهامون و یک منطق و استدلال غلط برای لذت نبردن از لحظاتمون !!!
و پیش خودمون این باور رو داریم که فلانی اگه داره از زندگیش لذت میبره به خاطر اینه که مال و ثروت زیادی داره. منم اگه جای اون بودم از تمام لحظاتم لذت میبردم.
منم مثل خیلیا چنین طرز فکر و باوری داشتم.
و دقیقاً منتظر روزی بودم که ثروتمند بشم بعد خودمو مجاب به لذت بردن از لحظات زندگیم کنم.
با وجود اینکه چندین سال تو برنامه استاد هستم اما پارسال این باور مخرب رو از ذهنم پاک کردم.
یه روز اومدم با خودم بررسی کردم تا کی و چقدر قراره منتظر بمونم تا روزی که میخوام برسه. البته ناگفته نمونه کارکرد دوره کشف قوانین برای پاکسازی ذهنه خرابم خیلی کمک کرد . افکار و باورهای جدیدی تو ذهنم تداعی کرد.
در لحظه زندگی کردن یعنی مراقب بودن از ذهن و جسمت.
در لحظه زندگی کردن تاثیری بسزایی در کنترل ذهنت داره .
کسی در لحظه زندگی میکنه باور و ایمان به خدای قدرتمند داره .
کسانی که در لحظه زندگی میکنن خیلی راحتتر غلبه به ترسها و نگرانیهاشون دارن.
کسی که در لحظه زندگی میکنه وقت و زمانش رو از دست نمیده و بعد از گذشت زمان ، غبطه ی ساعات از دست رفتشو نمیخوره .
دقیقاً کسانی که در لحظه زندگی میکنن از زندگی لذت میبرن. چون ذهنشون نه درگیر گذشتهای هست که رفته و نه درگیر آینده ی نامعلوم هستش.
هیچ فلسفه و قانون و قواعدی برای زنده بودن در این دنیا وجود نداره.ینی کسی نمیتونه با قاطعیت بگه من چقدر عمر میکنم . مرگ هر کسی هر روزی که خداوند مقرر کرده فرا میرسه و مرگ منو و شما و همه ی آدمها هر عان ممکنه باشه .
پس وقتی تضمینی برای زنده بودن در آینده وجود نداره لزومی نداره ذهنمونو درگیر اتفاقات آینده بکنیم و منتظر باشیم تا آینده اتفاقاتی بیفته تا ما از زندگی لذت ببریم. صدها آدمو دیدیم و شنیدیم که خیلی برنامهها و خیلی هدفها برای آینده ی خودشون داشتن و لحظات حالشون رو با تقلا زدن و زور زدن سپری کردن و بعدش که لحظه ی مرگش فرا رسیده مشخص شده هیچ لذتی از لحظاتش نبرده . مدام در تکاپو و تقلا و حرص زدن و جمع کردن بوده ..
از این جور آدما خیلی درس میگیرم .هرجا که بشنوم جوونی فوت کرده یه کوچولو زندگیشو بررسی میکنم تا ازش درس بگیرم اگه به روش غلطی زندگی کرده باشه یه جور سعی میکنم اونطور عمل نکنم و اگر خوب عمل کرده باشه باز سعی میکنم درس بگیرم تا هر زمانی که عمرم سر اومد ناکام نمرده باشم.
در هر حالتی میشود از دیگران درس و تجربه کسب کرد.
منم اگه یاد نگیرم در لحظه زندگی کنم فرقی نمیکنه تو هر سنی که باشم انگار ناکام از دنیا رفتم. بنابراین در لحظه زندگی کردن رو باید یاد بگیریم.
یادمه وقتی مسافرت میرفتیم، از در خونه تا مقصد فقط فکر رسیدن به مقصد بودیم. هیچ وقت نمیفهمیدم تو مسیر چ زیباییها و چ چیزهایی وجود داره که میشه ازش لذت برد. شاید 10 ساعتی که تو راه بودیم ، کلشو فقط تو فکر این بودم که اگه برسم اونجا چ کارهایی میکنم تا بهم خوش بگذره.
چرا این 10 ساعت برام ارزشی نداشت؟!!
چرا فک نمیکردم میشه این 10 ساعت را ، هم خوش گذروند و لذت برد ؟!!
اصلاً مسیر رو جز مسافرت حساب نمیکردیم. دقیقاً سبک زندگی اکثر آدمها همینجوری شده طرف عصبیه، حالش خوب نیست میگه اگه پولدار بشم میتونم زن بگیرم. ازدواج کنم .اگه پولدار بشم بچهدار میشم. اگه پولدار بشم مسافرت میرم . اگه پولدار بشم روابطم با همسرم خوب میشه. اگه پولدار بشم اخلاقم با بچههام خوب میشه . اگه پولدار بشم روابطم با دیگران خوب میشه .اگه پولدار بشم ……
انتظار کشیدن اجازه نمیده حال اکنون من خوب باشه و یا خوب بمونه.
خیلی خوبه که به این درک رسیدیم و دست از انتظار برداشتیم. البته که با روند تکامل پیش میریم و روزها و لحظاتی داریم که ممکنه ترسها و نگرانیها سراغمون بیاد اما خوبیش اینه که یاد گرفتیم نسبت به هر عملکردمون وقت بذاریم و فکر کنیم که چ راه حل بهتری برای داشتن آرامش و لذت بردن وجود داره ؟!
دیگه اجازه نمیدیم کل روز سرگرم افکار پوچ و منفی باشیم . با داشتن احساس بدمون سریع متوجه ی بودن در مسیر اشتباه میشیم و با دادن ورودیهای مناسب به حالت قبل برمیگردیم و سعی میکنیم لحظاتمون رو خوب سپری کنیم.
خدا رو شکر تو هر زمینه به هر مشکلی بر بخوریم استاد عزیز انقد کلید واژههایی بهمون داده که با بالا پایین کردن اون مسئله ، پی به راه حلش میبریم.
وقتی درکی از قانون تکامل نداشته باشیم و نگاهمون به آینده باشه ، توقع و انتظاراتمون خیلی بالا میره و از اونجایی که قانون اجازه ی رشد غیر تکاملی نمیده ناامید و سرخورده از مسیر میشیم.
بودن در احساس بد کم کم حس لیاقت را ازمون میگیره و باعث میشه حس بیارزشی نسبت به خودمون داشته باشیم . ایمان و باورمون کم کم سست میشه و دوباره با توجیه و عقل و منطق خودمون مسیرو اشتباهی میریم .
برای دریافت نتایج خوب و عالی باید طبق قوانین پیش رفت . یاد گرفتم اگه جایی خوب عمل کردم از جهان توقع کنم. هرجا که میفهمم خوب عمل نمیکنم توقع و انتظاراتمم از بین میبرم . چون میدونم بودن در توهم هدر کردن وقته ! باید درست پیش برم تا نتیجه دریافت کنم .
هر دورهای که کار کردم منو به درک و فهم یه موضوعاتی بیشتر برده . اگرچه تو همه ی دورهها تو همه ی زمینهها صحبت میشه اما استاد عزیز بیشتر در مورد موضوعاتی صحبت میکنن که مخصوص همون دوره ست . یعنی تمرکز بیشتری روی موضوع خاص هر دوره میزارن که وقتی دوره رو به اتمام میرسونی خودت متوجه میشی تو چ مواردی بیشتر رشد کردی.
بعضیاشونم از اسمشون مشخصه مثل
دوره عزت نفس برای بالا بردن اعتماد به نفس هستش .
دوره ی احساس لیاقت کاملاً مشخصه برای شناخت درون و صلح با درون صحبت میشه.
دوره سلامتی برای سلامت جسم هستش.
دورههای ثروت برای کسب درآمد و افزایش درآمد.
دوره عشق مودت برای استحکام روابط با همسر.
دوره قانون آفرینش برای شناخت قوانین جهان.
دوره 12 قدم برای شناخت بیشتر قرآن و تقویت باور و ایمان به خدای قدرتمند.
دوره حل مسائل همونطور که از اسمش مشخصه برای برخورد با مشکلات و تضادها هستش.
و دوره های دیگیشون.
کارکرد هر کدوم و تکرار هر کدوم انگیزه و اهداف و خواستههای خودشو داره که فقط کافیه ما بخواهیم تا تغییر و تحول ایجاد بشه .استاد عزیز تو همه زمینهها صحبت کردن و جای هیچ بهانهای برای هیچ کس نذاشتن .
به قول خودشون حتی اگر کسی با دقت و تمرکز زیاد ز فایلهای دانلودی هم استفاده کنه میتونه به نتایجهای خیلی خوبی برسه.
من به نوبه خودم بینهایت سپاسگزار خداوندم که تو این مسیر هستم. این چن ساله تغییرات زیادی تو همه زمینهها داشتم. تغییراتی که واقعاً چشمگیر بودن .مطمئنم تغییرات خیلی بهتری هم خواهم داشت.
حس الانمو با هیچی تو دنیا عوض نمیکنم.
از اینکه آرامش دارم از اینکه حس میکنم دارم بزرگ میشم .رشد خودمو میفهمم بی نهایت شاکر خداوند و استاد عزیز هستم.
تو خونه اگه عملکرد اشتباهی داشته باشم تک تکشون ینی هم دخترم ، هم پسرم ، هم همسرم بهم میگن مگه استادت اینجور نمیگه پس چرا تو ….
سریع مچمو میگیرن و اشتباهاتمو بهم یاد آوری میکنن.
اگه در گذشته بود ناراحت میشدم و سریع واکنش نشون میدادم اما الان به صحبتها و انتقادهاشون دقت میکنم و اگر درست بگن حتماً توجه میکنم.
استاد جونم مرسی ازت که هستی.
سلام ناهید عزیز
سپاسگزارتون هستم بابت کامنت زیبا و مفیدتون، بابت وقتی که گذاشتین و این آگاهی های خوب رو بازگو کردین.
حرفهاتون رو دارم درک میکنم،
طی این یکی دو هفته دارم قضیه لذت بردن از لحظه حال رو درک میکنم، احساس میکنم این یخ ذهنم داره یواش یواش آب میشه، احساس میکنم دارم تکاملم رو تو این قضیه طی میکنم
لذت بردن از لحظه اکنون
قضیه ای که 99درصد آدمها ازش غافلن
که منم جزوشون بودم
لذت بردن از لحظه اکنون یک مهارت خیلی مهمه، باید یادش بگیریم، باید تمرینش بکنیم،
قبلنا همیشه زندگیمون خلاصه میشد تو این دو تا کلمه
،،،کاش،،، ، فلان جور نمیشد یا فلان جور میشد
و
،،،،اگر،،،، فلان جور بشه، فلان موقعیت رو بهش برسم
اون موقع لذتشو می برم
لحظه اکنون رو اصلا به حساب نمیاریم
یا داریم حسرت گذشته رو میخوریم یا افسوس و انتظار آینده رو داریم
و در واقع بین غم و ترس غرق میشیم و اصلا زمان حال رو گم میکنیم
ولی اگر بخواهیم طعم خوشبختی رو بچشیم تنها راهش حضور در زمان حاله
اینکه الانمون رو بتونیم متوجه بشیم ، درکش بکنیم و ازش لذت ببریم،
استاد تمرین تجسم رو بهمون یاد دادن و روش درست تجسم اینه که باید اون نعمت یا موقعیت رو تجسم بکنیم که الان داریمش و از داشتنش لذت ببریم
یعنی باز ماهیت این تجسم که نگاهش به آینده هست، باید در زمان حال شکل بگیره
وقتی به زمان حال میاییم گذشته و حال دیگه معناشون رو از دست میدن
چند روزیه دارم تمرکزی روی این قضیه کار میکنم، در لحظه بودن
و یکی از راههایی که براش پیدا کردم اینه که با پسرم که 7 سالشه بازی و شوخی میکنم و وقتم رو باهاش میگذرونم، و سعی میکنم از فکر کردن نسبت به گذشته و آینده خودم رو دور کنم
الان که خودم رو بررسی میکنم میبینم که خییلی تو این کار هنوز جای کار دارم، تازه اول راهم
مثلا چای میخورم غذا میخورم ، بعدش یادم میاد که عه چرا از چایی و غذا لذت نبردم، وقتی دارم پیاده روی میکنم وسطاش یادم میاد که عه چرا از این چند دقیقه پیاده روی لذت نبردم و
اون لحظه سعی میکنم تو ادامه کار لذت ببرم
وقتی بتونیم از لحظه حال لذت ببریم در همون لحظه از گذشته و آینده منقطع میشیم، و در نتیجه همون لحظه ذهنمون خالی میشه و آرامش رو تجربه میکنیم و اگر اون لذت و آرامش رو با توحید و شکرگزاری ترکیبش بکنیم، قدرت و انرژی اون حسمون خییییلی بیشتر و تاثیر گذار میشه
یعنی با اتفاقات بهتر شرایط بهتر آدمهای بهتر نعمتهای بیشتر و بزرگتر مواجه میشیم.
دارم به این نتیجه میرسم که به قول استاد، خوشبختی لذت بردن در لحظه هست، لذت بردن و قدردان داشته هامون، و بقیه کارها خودش درست میشه، اتفاقات خوب خود به خود رخ میده،
تازه دارم درک می کنم که من باید بتونم از زندگیم لذت ببرم بدون هیچ پیش شرطی، بدون هیچ پیش نیازی، بدون هیچ دلیلی.
خدا و قرآن هم این رو از ما میخوان
لاخوف علیهم و لا هم یحزنون
اگر ما ادعا داریم که به خدا ایمان داریم باید تو عمل نشان بدیم
اون هم با لذت بردن از لحظه اکنون و داشتن آرامش.
خدا رو شکر میکنم بابت این آگاهی هایی که بهمون الهام میکنه ، بابت هدایتهاش
از شما هم تشکر میکنم و از استاد عزیز و خانم شایسته بابت تلاش هاشون در جهت زیستن زندگی بهتر و پربارتر.
شاد و خوشبخت باشید
سلام به شما دوست عزیز .
نباید برای هر تغییری به خودمون سخت بگیریم .همین که متوجش میشیم و به مرحله ی درکش میرسیم ینی از انجام اون کار به احساس خوبی میرسیم خیلی خوبه .
اگه ما بین این تغییرات اشتباهی هم کردیم یا فراموش کردیم باید به راحتی ازش بگذریم .
اینکه شما سعی میکنید آگاهانه در لحظه زندگی کنید خودش گام بسیار بزرگی برای درک کلیه ی قوانین هستش .بنابراین این تمرینات ما رو به رشد بیشتری میرسونه .
طبق عادتهای گذشته ممکنه گاهی فراموشش بکنیم اما تمرین و تکرار هر الگویی باعث روند تدریجیش میشه و کم کم جز عادتهای همیشگیمون میشه .
آرزوی موفقیت و سلامتی روز افزون برای شما دارم .
بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش
سلام وادب واحترام
حقیقتا خانم رحیمی تبارداشتم بعدازمدتها همینجوری الهامی از نوشته ها گذرمیکردم چشمم خوردبه نوشته هاتون وانگاریک نوری حی روشن وخاموش شد وگفت بخوان من هم تا آخر نوشته زیباتون روخواندم وخواستم بگم مرحبا خواهر عالی بود واقعا تحسین برانگیز هست امیدوارم همیشه خوشحال وباانگیزه وسلامت باشید/لذت بردم …آفرین به دیدگاه وافکارزیباتون
یاحق///
امیدوارم هر بار که خدا رو
از ته دل صدا می کنیم ،
تو اوج خوشحالی مون باشه…..
سلام به روی ماه وزیبایت ناهیدجان
چقدر از خواندن کامنت هایت که تجربه های زیبایت را در آنها می نگاری لذّت می برم عزیزم و درس ها می گیرم در کنار صحبت های گرانبهای استاد جان مان .
خداروشکر بابت تمرکزتان روی سایت ودوره ها و نوشتن کامنت که چقدر این روند باعث رشدوپیشرفت عالی ترمان می شود و من چقدر خوشحالم که دوست عزیزم ناهید جان در تمام زمینه ها رشد وپیشرفت داشته اند و تبریک ویژه بابت یادگیری مباحث کامپیوتر و عشقی که به آن دارید موفق باشید عزیزجان.
دوست داشتم با عشق برایت بنویسم چون اکثرا سعی میکنم کامنت ها را باعشق بخوانم و درس هایش را بگیرم و شما هم که تا کامنتی می نویسید روی ایمیلم نفش زیبایش می نشیندو می آیم وبا عشق می خوانم .
عزیزدلم در کنار خانواده چهارنفره وصمیمی تان زیر سایه امن خداوند مهربانم هرلحظه شاد،سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
سلام به دوست هم فرکانسی عزیزم .
منم از وجود دوستان عزیزی چون شما از خداوند سپاسگزارم .
همگی ما اینجا هستیم تا با به اشتراک گذاشتن دیدگاه هامون درسها و تجارب خوبی از هم دریافت کنیم .
منم مثل شما از بودن در کنار استاد و عزیزانی چون شما خداوند رو سپاس میگم که وجودتون باعث خرسندی وشادابی منه.
بهترینها رو براتون آرزو میکنم .
انشالله همیشه تندرست و شاد باشید.
بنام خدای همواره حامی وهدایتگرم
سلام به دواستادعزیز
چقدر انتخاب این فایل ها وچیدنشون پشت سرهم هوشمندانه ست نشون میده که این هدایت ازمنبع الهی سرچشمه میگیره منبعی که نیازهمه رومیدونه وبه ضعف ها وسوالات همه آگاهه واینگونه زیبا شماروهدایت میکنه برای اجرای این پروژه وانتخاب هرفایل، واقعا هرفایلی که میاد من مات ومبهوت میشم که چطور اینچنین زیبا به نیازامروزمن پاسخ داده شده نیازبه آگاهی که هدایت راهم باشه برای بهبود درعملکردمن برای ادامه مسیرهدفم.. دقیقا هرفایل جواب سوالی بوده که من شب قبل داشتم ازخداوندمیپرسیدم که قدم بغدی بگوچیکارکنم، وچه زیبا قدم بعدی روبااین فایل بهم گفت امروز به برکت این فایل ها وجلسات کشف قوانین چقدر اینروزا مسیررسیدن به خواسته ام داره برام لذتبخش پیش میره بدون عجله ترس وبدو بدوکردن، هرروزدارم بهترلذت بزدن رویادمیگیرم ودارم یادمیگیرم که چطورروی هدایت نیروی رب حساب کنم دارم به اندازه ظرفم درک میکنم که مسیرزندگی ورسیدن به همه چیز اصل واساسش لذت بردنه، اصلا اومدی به این جهان شگفت انگیزکه باتجربه کردن لذت ببری وگرنه چیزهای مادی که حتی سرسوزنی هم ازاین جهان بیرون نمیبره آدم همون جورکه لخت پابه این جهان گذاشته زمان رفتن هم هرآنچه که متعلق به دنیای مادی هست رو همینجا رها میکنه آدم، پس هدف استفاده کردن ولذت بردن ازاین شگفتی ها بوده، اما یادمون میره روحمون بدنبال چی اومده وپیرو ذهن میشیم ودرگیر کمبود وناامیدی… دارم متوجه میشم الان که مهمترین کارمن هرروزبایادآوری این آگاهی ها وتکرارشون اینه که ذهنم روباروحم هماهنگ نگه دارم اونوقت همه چیز به خودی خود آسان پیش میره، اینروزا که بیشترباخودم درصلح قرارگرفتم انگارمیلی به عجله درمن وجودنداره، انگارچشمام برای دیدن نعمت هام بازترشده و عمیقتردارم به همه چیزنگاه میکنم، دارم بیشتردرک میکنم که روحم عجله ای نداره وبیشتربدنبال نجربه ست تارقم خوردن یک نتیجه خاص، والبته که هرروز دارم به صورت مستمر ولی آرام آرام برای هدفم هم یک اقدامی درعمل انجام میدم ولی این برنامه ریزیم بابرنامه ریزی های قبلم خیلی تفاوت داره، خیلی عجله وترس واضطرابم کمتر هست ولذتم بیشتر، وهمه این ها به لطف شما بانوشایسته عزیزم بااجرای این پروژه ارزشمندخانه تکانی ذهن امکان پذیرشده، چون من خیلی چیزهای اضافه روفهمیدم که خواسته روحم ونیازروحم نیست وبایدازذهنم هم بیرون بریزم تاباروحم هماهنگ بشه ذهنم، والبته که نوشتن این کپشن های جادویی توسط شما وخوندنش معجزه میکنه ومثل یک کلیدجادویی دردستم قرارمیگیره برای استفاده ازاین فایل ها، سپاسگزارم بانوشایسته عزیزم
چقدراین پروژه باعث شده که من دوره کشف قوانین واحساس لیاقت روبهتردرک کنم وبهتردرعمل استفاده کنم، خداروشاکرم برای حضورم دراین سایت وداشتن این دوره های گرانبها، سپاسگزارم ازدوستان عزیزی که بانوشتن کامنت های فوق العادشون هدایتگرمن میشن دراین مسیر، برای تک تکت دوسنان آرزوی سعادت وسربلندی دردنیا وآخرت میکنم. آمییین
سلام ب استاد و دوستان
من میخاستم بگم که واقعا پول نیس ک ب ادم حال خوب میده بخاطره اینکه ادمایی هستن ک بسیار ثروتمندن اما لذت نمیبرن از زندگیشون
من قبلا فک میکردم هر کسی ک پولداره خوشبخته و خیلی حالش خوبه ولی خب خودم چند وفته پیش بعد ازینکه ب یسری از خاسته های مالیم رسیدم با اینکه خیلی کم بود ولی فهمیدم ک اصلا اینا ب ادم حال خوب نمیده و ادم اون کاری ک عاشقشه و دوس داره تو مسیرش حرکت کنه بهش حاله خوب میده و همون انگیزه و علاقه و عشق بدنباله خودش پول هم میاره بصورتی ک براحتی ب خاسته های مالیت میرسی
مثله استاد ک اولش ب خاطر عشقش دنباله این کار رف و اصلا دنباله پول نبود بعد اومد باوراشو راجب خدا و ثروت درست کرد پول هم تو زندگیش اومد ولی خب ب شخصه پاشنه اشیله من اینه ک من فک میکنم کاریو ک من عاشقشم توش پول نیس و ب جایی نمیرسم و بخاطره همینه تا الان نتونستم تمرکز کامل روش بزارم و امیدوارم بتونم ذهنمو و باورامو درست کنم و برم سراغه مسیره مورده علاقم اماااا ب یه نتیجه ای رسیدم اینه ک من ادمایی ک خیلی ثروتمند شدند ادمایی هستن ک عاشقه کارشونن و هر لحظه دنبال پیشرفت در کارشون هستن و هر لحظه دنبال اینن ک برن تو عمق کار و بیشتر بفهمنش و همین مسئله باعث شده توی اون کار متخصص بشن و از بقیه پیشی بگیرن و وقتی ام ک شما متخصص باشی پول زیاد برای کارت میپردازن در هر رشته ای چ ورزشی چ پزشکی چ کاره استاد چ کامپیوتر
من استاد رو تحسین میکنم بخاطره اینکه ایشون با اینکه الگوویی هم نداشتن ک در زمینه کاری خودشون ب ثروت رسیده باشه با استفاده از قانون و ایمان بالایی ک داشت ثروتمند شد واقعااااا کاره بزرگیه و من ندیدم تابحال افرین ب شما ک انقدر ایمان و شجاعت داشتید ک مسیره خودتونو رفتید و لیاقته این همه نعمت هم دارین