سرفصل آموزش های این فایل:
- “ثروت”، یک برنامه ذهنی است که باید در ذهن نصب شود و ذهنیت فرد را ثروتمند کند. وگرنه اگر ذهن فقیر باشد، چنین اهرمی از رنج و لذت در ذهن، هرگز به فرد اجازه دسترسی به ایده ها و راهکارهای ثروت ساز را نمی دهد؛
- طبق تئوری ظرف آب در دوره روانشناسی ثروت 1، وقتی ظرف فرد سوراخ است یعنی حتی اگر فرد پول ساختن را نیز بلد باشد، پول می سازد اما ذهنیت او به شکلی با پول رفتار می کند که همیشه لنگ هزینه ها باشد؛
- یعنی حتی اگر به خاطر سایر باورهای قدرتمندکننده، ثروت وارد زندگی فرد شود، دوامی نخواهد داشت زیرا اهرم رنج و لذت نصب شده در ذهنیت فقیر، مراقب است که “ثروت” وارد زندگی فرد نشود یا اگر هم وارد شد، با هر برنامه ممکن، ثروت را از زندگی او خارج می کند؛
- طبق تئوری ظرف آب در دوره روانشناسی ثروت 1، راهکار رسیدن به استقلال مالی، تغییر شناسایی اهرم رنج و لذت فعلی ذهن و سپس تغییر آیتم های رنج و لذت در این اهرم است؛
- چه ذهنیتی باعث پیشرفت مالی و پایداری نتایج می شود و چه ذهنیتی مانع ورود نعمت ها به زندگی می شود؛
- “باور به کمبود”، چگونه نعمت هایی را از بین می برد که به خاطر سایر باورهای قدرتمندکننده وارد زندگی می شود؛
منابع کامل درباره محتوای این فایل: دوره روانشناسی ثروت 1
هر کدام از ما، توانایی منحصر به فردی برای تبدیل علائق، ایده ها و توانایی های خود به “ثروت” داریم. “مولد بودن”، جزو ذات ماست و همه ما در درون خود این توانایی را داریم. بنابراین، موضوع ناتوانی در ساختن ثروت نیست بلکه موضوع در باور نداشتن به این توانایی درونی است. باور محدود کننده ای که به دلایل مختلف، رسیدن به استقلال مالی را برای ما غیر ممکن می داند. در نتیجه، افراد زیادی حتی قدم اول را هم در مسیر ساختن استقلال مالی بر نمی دارند و با تمام محدودیت های مالی خود کنار می آیند. به این ترتیب، توانایی درونی آنها برای خلق ثروت، هرگز فرصت بروز پیدا نمی کند.
آگاهی های دوره روانشناسی ثروت۱، با ارائهی منطقهای قوی دربارهی “امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی برای شما”، به شما کمک می کند تا شرایط نادلخواه مالی خود را تحمل نکنی و غیر قابل تغییر ندانی، ضمن اینکه منتظر هم نمانی بلکه از همین جایی که هستی و همین شرایط و امکاناتی که داری، جهادی اکبر برای تغییر اوضاع مالی خود راه بیاندازی.
آگاهی های این دوره، منطق هایی قوی از امکان پذیر بودن در دست شما قرار می دهد تا استدلال های ذهن را درباره غیر ممکن بودن ها به شدت زیر سوال ببری. به همین دلیل دیگر مثل قبل، محدودیت های مالی خود را به عنوان یک واقعیت غیر قابل تغییر نمی پذیری و اولین قدم محکم را برای تغییر شرایط بر میداری آنهم با همین امکانات و شرایطی که داری.
“ثروت”، یک فرکانس و برنامهی ذهنی که وقتی روی ذهن نصب می شود، شخصیتی از اساس متفاوت با شخصیت قبلی در وجود فرد شکل می دهد که با ثروت همفرکانس است. این شخصیتِ متکی بر باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین، موتور حرکت و هدایت فرد به سمت ایدهها، راهکارها و فرصتهایی میشود که یکی از خروجی های آن، استقلال مالی است.
آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت 1، همان کدهای ثروتسازی هستند که باید روی ذهنت نصب کنی. این کدهای ثروت ساز، شما را در مدار ثروت قرار می دهد و بهترین مشاور شما برای رشد اوضاع مالی شما می شود. این کدهای ثروت ساز، اهرم رنج و لذت را در ذهن شما به گونه ای برنامه ریزی می کند که برعکس گذشته، از فقر فرار می کند و مشتاق رفتن به سمت ثروت و ایده های ثروت ساز است.
ثروت یعنی حل مسئله. هرچه مسائل بزرگتری را حل کنی، ثروت بیشتری می سازی. هرچه مسائل آدمهای بیشتری را حل کنی، ثروت بیشتری می سازی. اما توانایی شما برای حل مسائل، به اندازه ای بروز می کند که ظرف وجود شما از مسائل، بزرگتر می شود. آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1، با منطق های محکم، چگونگی بزرگتر شدن از مسائل را به شما میآموزد و شخصیتِ حلال مسائل بودن را در وجودت شکل میدهد و هدایتگر شما می شود تا از توانایی هایت، راه حل بسازی برای حل مسائل مردم و پول بسازی.
به دلیل توانایی حل مسئله است که افراد موفق، به مسائلی که بقیه جامعه به عنوان فاجعه می بینند، به عنوان فرصت نگاه می کنند و از همان شرایطی برای رشد مالی بهره برداری می کنند که بقیه، به عنوان دلیل اصلی شکست های خود یاد می کنند.
تا کنون دوستان زیادی تجربیات و نتایج خود از دوره روانشناسی ثروت 1 را در بخش نظرات این دوره ثبت کرده اند. در نوشته های این دوستان، به وضوح ردپاهایی از تغییرات اساسی در باورهای آنها درباره ثروت و “توانایی آنها درباره ثروت ساختن”، دیده میشود:
- تغییر باور کمبود به “باور به فراوانی” که خود را در قدمهایی نشان می دهد که فرد برای اجرای ایدههایش و فعالیت در حوزه مورد علاقه اش بر میدارد بی آنکه نگران کمبود مشتری، کمبود فرصت و هر کمبود دیگری در مسیر خود باشد؛
- تغییر باورِ احساس عدم لیاقت به “باور احساس لیاقت”، که خود را در ورود به دل ترسهایی نشان میدهد که مدت ها او را متوقف ساخته بود؛ از توانایی هایی بهره برداری می کند که تاکنون بی ارزش دانسته بود؛ برای اجرای ایده هایی قدم بر می دارد که تا کنون آنها را جدی نگرفته بود و …
به دلیل این حد از تغییرات اساسی در باورها و شخصیت دانشجویان این دوره است که شرایط مالی آنها نیز بسیار تغییر می کند. خیلی از افراد از درآمد صفر به کسب و کار شخصی خود رسیده اند آنهم بدون نیاز به سرمایه اولیه.
ماموریت دوره روانشناسی ثروت 1، استفاده از سرمایه های درونی برای ساختن استقلال مالی است. بنابراین، مهم نیست چه شغلی داری، کجا زندگی میکنی، چند سال داری، چه موانع و محدودیتهایی پیش پایت قرار گرفته است. زیرا این قانون و وعدهی خداوند است که: شرایط و نتایج شما تغییر میکند وقتی، شخصیت شما و نگرش شما از اساس درباره ثروت ثروت تغییر میکند.
راهکارهای عملی این دوره، به شما یاد میدهد فارغ از اینکه دیگران چه نگاهی به نوعِ کسب و کار یا وضعیت اقتصادی جامعه دارند، علایق خود را بشناسی، ارزشمند بدانی، باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین درباره علاقه ات بسازی تا نه تنها از حرکت در مسیر علاقه ات لذت ببری، بلکه ثروت هم بسازی.
منطق هایی که آگاهی های این دوره در دست شما می گذارد، می فهمی همه ی شغلها و استعدادها، پتانسیل یکسانی برای ساختنِ ثروت دارند. آنچه تفاوت را در نتایج ایجاد میکند، ارزشمند دانستن خودت و علاقه ات و ساختن باورهای ثروت ساز در آن زمینه است. جلسه به جلسه ی این دوره، به شما کمک می کند این نوع نگاه را به خودت و علائق ات بسازی
جلسه به جلسه این دوره، منطق هایی قوی در دست شما می گذارد تا امکان پذیر بودنِ رسیدن به خواسته های مالی ات را برای ذهن خود منطقی کنی.
منطق هایی که به شما کمک می کند تا فراوانی را باور کنی و به خاطر این باور برای تحقق خواسته هایت قدم برداری. به عنوان مثال، به خاطر کار کردن روی آگاهی های این دوره، آرام آرام باور به کمبود که سالها به شما اجازه ی ثروت ساختن از علائق و استعدادهایت را نداده بود آنهم به خاطر ترس از کمبودِ مشتری، تبدیل میشود به توانایی در دیدنِ مشتریها و بازارهایی که هر روز در حال گسترش هستند و تو بدون نیاز به سرمایه اولیه، می توانی محصول و خدمات خود را در این بازارها ارائه کنی، مسائل را حل کنی و ثروت بسازی.
آگاهی های این دوره از شما یک مولد ثروت می سازد. یعنی به شما هوشیاری می دهد تا به جای توهمِ یک شبه ثروتمند شدن و گرفتاری در دام کلاهبرداری ها یا باختنِ کل زندگی یک شبه در بورس، از توانایی های درونی ات برای حل مسائل بهره برداری کنی و ثروت بسازی.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | فرایند تغییر باورها196MB28 دقیقه
- فایل صوتی live | فرایند تغییر باورها27MB28 دقیقه
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جان
سلام دوستان دوست داشتنی ام در این سایت بهشتی
یکی از باورهایی که استاد خیلی روی آن تاکید دارد، باور فراوانی است.
بنا به گفته استاد، وقتی باور فراوانی ساخته میشود، خود به خود هزاران باور محدودکننده (یعنی تُرمز) از وجودت حذف میشود.
و ترمزها موانعی هستند که جلوی رسیدن ما به خواسته های مان را میگیرند
بنابراین برداشتن ترمزها خیلی مهم و ضروری است تا ما به آنچه که می خواهیم برسیم.
در همین راستا من بعضاً دنبال الگوهایی برای تقویت باور فراوانی می گردم
و اصلاً یک دفتر دارم مخصوص همین کار
بعضی موارد رو هم قبلاً در سایت کامنت کردهام.
======================================
چند وقت پیش خبری خواندم که شرکت گوگل به یک کارشناس برجسته هوش مصنوعی، مبلغ 2.7 میلیارد دلار میدهد که این بابا رو جذب خودش کند و طرف راضی بشود که بیاید با گوگل کار کند.
من یک کمی با اعداد و ارقام بازی میکنم:
به فرض اگر مدت زمان این قرارداد پنج ساله باشد
و به فرض اگر کل این پول به این کارشناس برسد
و به فرض اگر دلار 63 هزار تومانی الان را 55 هزار تومان در نظر بگیرم:
این فرد نسبتاً جوانِ 48 ساله ، هر روز 82 میلیارد تومان کاسب است
برکت جاری باد!
که میشود ساعتی حدود 3 و نیم میلیارد تومان
یعنی این آقا با همین قرارداد و با در نظر گرفتن سه فرض فوق، در تمام ساعات این پنج سال، راحت و شیرین، ساعتی 3.5 میلیارد تومان درآمد دارد
در تک تک ساعات این پنج سال، چه شب و چه روز و چه نیمه شب و چه هر وقت!
ماشاءالله
ماشاءالله به فراوانی
خدایا شکرت
======================================
حالا من از یک منظر دیگه هم به این قضیه نگاه کردهام
برای این که به ذهن منطقی ام باور فراوانی رو القا کنم و بهش بفهمانم که بابا «پول و ثروت فراوان است و بسیار»
و آن این که حالا ما می آییم و حقوق ماهانه یک کارمند رو در ایران 23 میلیون تومان در نظر میگیریم
و این حقوق، هر ماه به طور کامل و بدون کسری، به حساب کارمند واریز شود.
(که در فضای کارمندی، حقوق خوبی محسوب میشود، و حتی شاید آرزوی خیلی از کارمندها باشد که چنین درآمدی داشته باشند)
درآمد این شخص – یعنی این کارشناس هوش مصنوعی – در یک روز، دیدیم که 82 میلیارد تومان است
یعنی این شخص در یک روز برابر با 3280 روز یک کارمند پول میسازد
به عبارت دیگر، درآمد این کارشناس در یک روز مساوی است با درآمد یک کارمند در 10 سال!
و باز هم به عبارت دیگر، پولی که این کارشناس در یک ماه میسازد، برابر است با پولی که یک کارمند با حقوق خوب، در 300 سال میسازد!!
وای
حتی باور کردنش هم سخته
ولی اینها واقعیت است
شاید اگر خودم به دنبال این الگوها نبودم باورم نمی شد که چطور و با چه روش و از طریق چه کاری، یک فرد میتواند در یک ماه برابر با 300 سال حقوق یک کارمند، پول بسازد!!
اصلاً اینها با هم تناسبی ندارند: یک ماه در برابر 300 سال !!
ولی اینها هست، اینها واقعیت امروز دنیاست
پول ساختن روز به روز راحت تر و راحت تر میشود
مخصوصاً با ورود فناوریهای جدید و گسترش فضای مجازی
======================================
یک نکته دیگه ای هم به ذهنم رسید که خوبه اینجا بگم و آن این که گوگل، دها سرویس و محصول و پروژه در حوزههای مختلف دارد که هوش مصنوعی یکی از آنهاست.
در همین حوزه هوش مصنوعی هم خدا میداند که گوگل چند تا پروژه دارد و چند تا کارشناس و کارمند دارد و چقدر سرمایهگذاری کرده
سوال این است که گوگل چقدر سود و درآمد دارد که برای یکی از حوزههای کاری اش و برای یکی از قراردادهای این حوزه، چنین پولهای کلانی میدهد؟!
======================================
یک پیشنهاد هم به آن دسته از دوستان عزیزم در سایت دارم که روی باور فراوانی کار میکنند
به نظرم اگر اینها هم بیایند و چنین الگوهایی رو کامنت کنند، به همه ما کمک میکند که این باور مهم رو بیشتر و بهتر به ذهن مان بقبولانیم
چرا که مهمترین باور نه فقط برای خلق ثروت بلکه برای خلق هر چیزی تو زندگیمون باور فراوانی هست
عاشق همتون هستم
در پناه حق باشید
داستان بلاکچینی من!
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم عزیزم
سلام به دوستان من در این سایت که ان شاء الله برگزیدگان خدا هستید
چند وقت پیش یک ماجرایی برایم اتفاق افتاد که فکر میکنم اگر اینجا بگویم، هم به خودم کمک میکند و هم به شما، تا بیشتر به این مسیر ایمان بیاوریم ، و بهتر روی خودمان کار کنیم ، و ذهن مان را در ناخواسته ها بهتر کنترل کنیم.
ماجرا از این قرار است که من چند وقتی بود از لحاظ مالی به قدری مشکل برخورده بودم
داشتم فکر میکردم که چه کنم و چه راه حلی پیدا کنم برای برطرف کردن این معضل
یادم افتاد یک زمانی یعنی چندین سال پیش ، من برای یک سایت خبری، به عنوان مترجم انگلیسی به فارسی، اخباری رو ترجمه میکردم و به آنها می دادم تا روی سایت شون منتشر کنند.
البته این کار به صورت دورکاری انجام میشد و آن شرکت هم فکر کنم دفتر اصلی اش در هلند بود
در آن زمان، این شرکت به من پیشنهاد داد که شما یک وَلِت (Wallet) یعنی یک کیف پول ارز دیجیتال بساز تا ما دستمزد شما را به صورت بیت کوین به آن واریز کنیم.
آن موقع من نه می دانستم ولت چیه، و نه از بیت کوین خبری داشتم.
تو دلم هم ناراحت بودم که ای بابا ! حالا من چه می دونم ولت و بیت کوین چیه ، و مهمتر این که چطور این پول رو به تومان تبدیل کنم
همان سالها، چند روز بعد از واریز حقوقم، داشتم با خانمی که مسئول کار من بود صحبت میکردم سر حقوق و اینها، که یک جمله ازش یادم موند که گفت: آقای جزایری شما همین الان هم کلی سود کردی
من اون موقع درست و حسابی نفهمیدم منظورش چی بود و پیگیر نشدم
چند وقت بعدش هم من خودم کار با اون مجموعه رو متوقف کردم
چند سال از این ماجرا گذشت، حدود هفت سال، و من همه چیز رو فراموش کرده بودم
یک زمانی به تضاد و مشکل مالی برخوردم و می بایست بابت خدمات چند شرکت و شخص، بهشون پول می دادم و البته که آن زمان پولی در بساط نداشتم و این من رو اذیت میکرد
آن موقع با استاد و مکتب استاد آشنا شده بودم و سعی میکردم به هر ضرب و زوری که هست حالم رو خوب نگه دارم و سپاسگزاری انجام بدهم و به آن تضاد توجه نکنم
البته اعتراف میکنم واقعاً سخته که ولی طلبکارها مرتب زنگ می زنند و تو در مضیقه مالی هستی و برای بعضی خریدهای روزمره هم دستت خالیه، بتوانی تمرکزت رو بذاری روی چیزهای مثبت
ولی خب، من با نتایجی که قبلاً گرفته بودم یک جورایی تهِ دلم مطمئن بودم به این راه و روش
و می دانستم که به قول استاد «جواب میدهد»
یک روز داشتم با خودم فکر میکردم ، که یک دفعه یادم آمد قضیه این شرکتی که براشون کار میکردم ، و ماجرای ولت و بیتکوین به ذهنم خطور کرد
من چیز خاصی در ذهنم نمانده بود، چون – همانطور که گفتم – از این قضیه چندین سال گذشته بود
ولی سخن استاد به یادم آمد که تو برو، تو اقدام بکن، تو حرکت کن، تو عملی انجام بده، درها به رویت باز میشود
من رفتم و در ایمیلم سرچ کردم و ایمیل آن شرکت رو پیدا کردم
ایمیل زدم که من چند سال پیش در کارهای تحقیق و ترجمه با شما همکاری داشته ام و الان سوالی دارم. اگر میشه جواب بدهید
چند روزی صبر کردم، هیچ جوابی به ایمیل من داده نشد
به آن سایت هم مراجعه کردم و دیدم دیر به دیر و به صورت نامنظم آپدیت میشود و اخبار و مطالب جدید روی آن منتشر میشود
حدس زدم که شاید آن تیم مدیریت قبلی ، از این شرکت رفته یا شاید کارشان آرام آرام داره به سمت متوقف شدن پیش میرود و شاید هم چند وقته دیگه سایت به طور کامل غیرفعال شود .
مانده بودم چه کار کنم
در یکی از فایلهای ورد که بعضی مطالب مهم رو آرشیو میکنم و نگه می دارم، یک دفعه آدرس ولت رو دیدم
رفتم سرچ کردم در سایت بلاکچین ، دیدم بله ! آدرس ولت درسته ، ولی مشکل اصلی اینجا خودش رو نشان داد: برای ورود به ولت، از من پسورد می خواست و من اصلاً پسوردم رو به یاد نداشتم
رفتم قسمت راهنمایی (هِلپ) سایت بلاکچین و آن قسمتی که مربوط به بازیابی پسورد بود رو خواندم
یکی از راهکارهایی که داده بود این بود که شما به حافظه کش موبایل یا کامپیوترتان مراجعه کنید شاید آنجا چیزی دستگیرتان شود
و البته این کار برای من که سالها از آن موضوع گذشته بود، هیچ افاقه نکرد
در همان قسمت راهنمایی سایت، یک قسمتی لینک زده بود و نوشته بود که این شرکت (یا این افراد متخصص) کارشون بازیابی رمز عبور یا همان پسورد است
من روی آن لینک زدم و مطالبش رو کمی خواندم . دیدم یک آدرس ایمیل هم هست آنجا
رفتم یک متن آماده کردم و براشون فرستادم و شرح دادم
آدرس ولت م رو هم بهشون دادم و در آخر نوشتم که: لطفاً اگر ممکن است مرا کمک کنید که پسورد ولت را بازیابی کنم (البته به زبان انگلیسی)
اینها به من جواب دادند و گفتند ما تلاش خودمان رو می کنیم. اگر رمز رو پیدا کنیم، 20 درصد موجودی رو بر می داریم و الباقی مال شماست. اگر رمز رو پیدا نکنیم که هیچ هزینه ای برای شما ندارد
من گفتم باشه موافقم
چند روز بعدش گفتند داریم روی آن کار می کنیم ولی نتوانستیم رمز عبور رو به دست بیاریم ، و شما یک فشاری به مغز مبارکت بیار که بلاخره چی بوده این پسورد!
من چند تا عبارت رو که احتمال می دادم سال های قبل در رمزهایم از آنها استفاده میکردم بهشون دادم و منتظر ماندم که آیا این کار به درد می خوره یا نه
یک روز – در همان ایام بی پولی – که یکی از طلبکارها با من تماس گرفته بود و یک جورهایی تهدید کرده بود، و من مستاصل شده بودم و نمی دانستم واقعاً چه کنم، یک ایمیلی از این افراد متخصص به من آمد که نوشته بود: ما خبر خوبی برای شما داریم و توانسته ایم رمز ولت شما رو پیدا کنیم.
من خیلی خوشحال شدم ، و با کمی هماهنگی با اینها و انجام یک سری کارهای فنی، رمز رو به من دادند و البته قبلش 20 درصد دستمزد خودشان رو برداشت کرده بودند
با کمال تعجب دیدم که من 56 میلیون تومان پول دارم ، بدون این که اصلاً ذره ای احتمال بدهم
در واقع 200 هزار تومان من ، در گذر زمان و بدون این که هیچ کار خاصی انجام بدهم، شده بود 56 میلیون تومان
خیلی خوشحال و شاکر شدم ولی سر و کله چالش بعدی پیدا شد
چالش بعدی این بود که من چطور این پول رو به حسابم در بانکهای ایران منتقل کنم و به عبارتی آن را به تومان تبدیل کنم
چون ولت یک چیزی است که در اینترنت است و ربطی به بانکها ندارد اصلاً
اینجا هم خدا کمک کرد و یکی از دستانش را برایم فرستاد: یکی از دوستانم از قبل می شناختمش و در کار جابجایی پول بود
قضیه رو به او گفتم و او هم بعد از چند بار تلاش، پول رو به ولت خودش منتقل کرد و به ازای آن تومان به من تحویل داد
البته این وسط هم چند تا جوجه چالش (!) داشتم ولی من دیگه کنترل ذهن رو تا حدی یاد گرفته بودم و ایمان داشتم که با اعراض کردن و تمرکز نشدن بر منفی ها، این موانع کوچولو هم از سر راه برداشته میشود
خلاصه این که خدا کاری کرد که 200 هزار تومان من تبدیل بشود به بیش از 56 میلیون تومان
بدون هیچ تلاش خاصی ، بدون این که اصلاً به این قضیه فکر کنم یا نگران باشم ، و بدون این که هیچ کار خاصی انجام بدهم برایش
این رو هم بگم که نه 200 هزار تومان در هفت سال پیش پول زیادی بود و نه این 56 میلیون تومان ، الان پول عجیب و غریبی است ، ولی این که من با عمل به الهامات ام، قدم به قدم هدایت شدم به این مبلغ خیلی برایم جالب و دلچسب بود
و ایمان من رو تقویت کرد که: این راه درست است و این مسیر جواب میدهد
======================================
ضمناً من در این قضیه، از سناریونویسی و تجسم استفاده می کردم.
برای دوستان عزیزی که نمی دانند، می گویم که گول اسم «سناریونویسی» رو نخورید و فکر نکنید که کار سخت و پیچیده ای است
در سایت استاد مطالب زیادی هست و در قسمت عقل کل هم پرسش و پاسخ های خوبی در این مورد هست و من برای این که مطلبم طولانی تر نشود به این موضوع نمی پردازم
======================================
فقط در پایان، و برای حُسن ختام، قسمتی از سخنان استاد در جلسه 2 قدم دوم دوازده قدم رو (که در مورد اهمیت و قدرت تجسم است) اینجا نقل میکنم:
این جمله رو یک میلیارد بار به خودت بگو:
چیزی که بتوانی تجسمش کنی و خودت رو در نقطه پایانی احساس کنی، صد در صد اتفاق می افتد. صد در صد
اگر می توانی تجسمش کنی می توانی خلقش کنی
اگر می توانی خودت رو در نقطه پایانی رسیدن به یکی از خواسته هایت ببینی، صد در صد می تونه اتفاق بیفته.
شک نکن.
چطور؟
من نمی دانم، هیچ کس نمی داند
بچه ها دوست تان دارم
در پناه حق باشید