live | فرایند تغییر باورها - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

264 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اصغر آذرکمان گفته:
    مدت عضویت: 863 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم.

    وَإِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۴﴾

    اگر تو را تکذیب می کنند [اندوهگین مباش] یقیناً پیش از تو هم پیامبرانی تکذیب شده اند. و همه امور به خدا بازگردانده می شود. (4)

    5

    یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا ۖ وَلَا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ﴿۵﴾

    ای مردم! بی تردید وعده خدا [درباره قیامت] حق است، پس این زندگی دنیا [ی زودگذر،] شما را نفریبد و شیطان فریبنده، شما را [به کرم] خدا مغرور نکند. (5)

    6

    إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ۚ إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿۶﴾

    بی تردید شیطان، دشمن شماست، پس او را دشمن خود بگیرید. [او] گروهش را فقط [به این سبب به فسق و فجور] دعوت می کند که اهل آتش سوزان گردند. (6)

    سلام به استاد عزیز توحیدی خودم.

    سلام، به بنیانگذار پروژه خانه تکانی ذهن.

    سلام به همه دوستان هم دوره ایی خودم.

    واقعا مسیر نادرست ،نتیجه نادرست داره و عاقبت خوبی نداره.

    از پادشاهان گذشته ،در طول تاریخ گرفته، تا کلاهبردارهای حال حاظر جهان،

    از قارون و فرعون گرفته تا آقای پونزی و بابک زنجانی وسلطان سکه و…

    اگر شکر گزار نعمتهای خداوند و با ایمان باشید،چرا خدا باید عذابتان کند،خداوند که قدرشناسی آگاه است.

    اگر ما دندان طمع رو بکنیم ،از مسیر درست با باورهای درست ،حتما به ثروت میرسیم ،چون نتیجه طبیعی باور درست، رسیدن به نعمت و ثروت و سلامتی و آرامش و احساس خوب است.

    نتیجه طمع، احساس بد، استرس، عجله ،کلاهبرداری ،دروغ و کشتن و کشته شدن و…است.

    طمع از نجوای شیطان شروع میشه.

    رعایت قانون تکامل و توکل کردن و حرکت کردن منجر به خلق ثروت میشه، البته طمع نداشتن در مسیر هم کار هرکسی نیست، وباید بسیار روی خودمون کار کنیم تا بتونیم مچ ذهن و نجوای شیطان رو بخوابونیم.

    استاد عزیز، واقعا باید فایلها رو بخوریم و یه نوشابه هم بگیریم روش .خخخخخ

    فایلهای دانلودی ،طلا و الماسه

    همونطور که فایلهای دوره ها طلا و الماسه.

    من خیلی از فایلهای دانلودی شما استاد بزرگوار رو دیدم و تعقل کردم،‌

    تعداد 4 دوره هم از دوره های شمارو به همراه داداش عزیزم ،خریداری کرده ام،

    واقعا تفاوتی نمیبینم در محتوا، گفتن اصل، تاثیر گذاری،

    صداقت شما ستودنیه ، همین موضوع نشون میده که شما انسانی بدون طمع و خوش قلبی هستین.

    با تمام وجود، بدون هیچ گونه تفاوتی ،میاین ودر فایلهای دانلودی رایگان ،اصل‌ زندگی، اصل قوانین، اصل سلامتی، اصل باورها و… رو میگین.

    این خودش عمل صالح است در حال حاظر.

    عمل صالح فقط اهدای پول و کادو وکار فیزیکی سنگین برای شخص دیگر … نیست بلکه راه درست رو نشون دادن ،یه لبخند زیبا و یه نگاه زیبا هم عمل صالح است.عمل صالح فقط یک کار نیست ،با توجه به شرایط اون دوران هر لحظه بروز میشه و اپدیت میشه.

    خود همین پروژه خانه تکانی ذهن، که یک دوره پر بار و پر برکت است، و به طور رایگان در اختیار مردم قرار میگیره هم خودش به نوعی عمل صالح محسوب میشود.

    کسایی که هم به اسم شما پیج میزنن ،خیلی زیادن ،

    توی اینستاگرام، توی تلگرام، توی روبیکا، و ایتا و واتساپ،

    و دوره های شمارو به بهای خیلی‌ ناچیزی میفروشن،

    اونا نه خودشون نتیجه و عاقبت خوبی دارن،

    ونه کسایی که دوره میخرن نتیجه خاصی میگرن.خخخخ

    خداوند میفرماید:

    اگر تمام نعمتهای خداوند رو به انسان بدهیم،

    باز از ترس فقیر شدن،بذل و بخشش نمیکند،زیرا انسان نوعا بخیل و تنگ نظر است.

    امیدوارم بتونیم در طول این چند صباحی که خداوند بهمون عمر داده، دندان طمع رو بکنیم، حرص نزنیم، شعاف نکنیم(‌مثل استاد عزیز) شرک نورزیم، شکر گذار باشیم، توحیدی عمل کنیم، صبور باشیم، قانون تکامل رو درتمام موضوعات رعایت کنیم.

    شما رو به خداوند دانا و حکیم میسپارم.️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سیده فاطمه حسینی فر گفته:
    مدت عضویت: 1892 روز

    سلام‌ استاد گرامی و دوستان همراه

    الهی زیبایی ها را سپاس، فراوانی را سپاس، قوانین هستی را سپاس

    “پیدا کردن الگوهای مناسب ”

    بکار بردن کلماتی مانند؛ از ما دیگه گذشته، دیگه پیر شدیم، توان جسمی و روحی نداریم، اینجا شهر کوچیکه و نمیشه، وزنم زیاده، قدم کوتاه هست، مسیرم دوره، ماشین نداریم، بچه داریم، همسرم راضی نیست، خانوادم موافق نیستن و ..‌همه و همه باور کمبود و نشدن و نتونستن هست.

    باید تو فامیل، همکار، همکلاسی، دوستان، همسایه ها بگردیم و الگوهای مناسب رو پیدا کنیم. مثلا فلانی با وجود سن کم، یا شرایط نامناسب، یا مخالفت خانواده و غیره، تونسته و موفق شده.

    وقتی الگوهای مناسب رو پیدا کنیم و به ذهن نشونش بدیم، ذهن منطقی میشه و میپذیره وقتی فلانی با وجود پیر یا جون بودن تونسته انجام بده منم میتونم. و هر دلیل و مانع ذهنی که وجود داشته باشه، پذیرشش راحت تر میشه.

    ” ذهن فقیر ”

    1_ باور کمبود ⬅️ برا خرید چیزی دنبال تخفیف گرفتن هستیم، به مراکزی مراجعه میکنیم که میگن ارزونتره، وام گرفتن، خرید اقساطی، برای سفر اول قیمت رو نگاه میکنیم، اینکه اصرار کنیم با مترو و اتوبوس تردد کنیم، این فکر که مشتری نیست، پول دست مردم نیست.

    باور به اینکه اینو نخریم، اونجا نریم چون

    “” گرونه”” ، این خونه، این ماشین، این دوره، این دانشگاه، این تور، این کشور هزینه هاش زیاده.

    2_ترس از آینده ⬅️ اینکه حتما پس اندازی داشته باشیم، به این پول دست نزنیم، بمونه برای روز مبادا، لوازم زاپاس داشته باشیم، چیزی که سالها ازش استفاده نکردیم.

    بکار بردن کلمات؛ اگه داشتم فلان کار رو میکردم، اگه میدونستم و…

    یعنی اون فرصت رو ندارم، و این یعنی کمبود

    سپاس بابت آگاهی های دوره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    جلال مسعودی گفته:
    مدت عضویت: 2403 روز

    بنام خدا ، سلام و درود خدمت تمام اعضای سایت

    گام 22

    خدا را هزاران مرتبه شکر گزارم برای مدار و موقعیت و شرایط فعلی همه جنبه های زندگی ام

    خدا را سپاس گذارم که تا این لحظه همواره یار و همراه من بوده و از بینهایت روش به من کمک نموده است.

    من قبل از اینکه با مباحث موفقیت و رشد شخصیت آشنا باشم ، با کلمه فرآیند بمعنی تدریجی و کم کم خیلی گیر داشتم

    در دوازده قدم معتادان گمنام هم از این کلمه زیاد استفاده میکردند و شنیدن آن برای من زجر آور بود ، چونکه من انسان عجول و بی صبری بودم ، همیشه دنبال اتفاقات آنی و یک شبه بودم. حتی اون مواقع هم که مواد مصرف می‌کردم خیلی زود میخواستم به ته هر نوع مواد و روش مصرف اون برسم. به دفعات زیاد مثل دیوانه ها مصرف می‌کردم . همیشه دنبال راه های میانبر بودم.

    وقتی دیگه به آخر خط رسیدم و چاره ام ناچار شد و دیدم هرکسی توی انجمن صبر کرد بهتر نتیجه گرفته تلنگری خوردم به خودم گفتم که برای یکبار هم شده مثل بقیه عمل کن تا نتیجه ای مشابه اونا بگیری

    وقتی هم که با استاد و دوره دوازده قدم آشنا شدم و دوباره فهمیدم که اینجا هم باور پذیری یک فرآیند هست، هرچند دوباره نجواهای ذهنی می‌آمد که زمان زیادی می‌بره تا نتایج بدست بیاد و چندان به مزاجم خوش نیامد ، اما نوشتن اهرم رنج و لذت پذیرش این مطلب را برایم کمی دلپذیر تر کرد و امید وارانه تر ادامه دادم.

    سعی کردم توی این مسیر کوچکترین موفقیت ها و نشانه‌ها رو برای خودم بزرگ کنم ، بارها با خودم مرور کنم و شکر گزاری کنم تا تغییرات بزرگتر پدید آید . مثل سپاس گزاری روزانه یک روز پاک در انجمن (فقط برای امروز)

    یادمه اوایل شروع دوره که بصورت جدی تصمیم گرفتم عملکرد داشته باشم ، از کامنت های بچه‌های دوره یاد می‌گرفتم چطور آموزش ها را عملی کنم ، وقتی نتایج دوستان را میخوندم میگفتم اگه برای اونا شده برای منم میشه

    امروز امتحان آیین نامه گواهینامه پایه یکم داشتم و خوشبختانه قبول نشدم ، اگه مثل گذشته بود خودمو سرزنش میکردم ، زمین و زمان رو مقصر میدونستم و حال خودمو و اطرافیانم رو خراب میکردم.

    اما خیلی آرام و راحت پذیرفتم و به خودم گفتم اشکال نداره عوضش قوانین راهنمایی و رانندگی را بهتر یاد میگیرم و این دفعه حتما قبول میشم . اینم یک فرآینده…

    البته این آخری الان به ذهنم رسید که بنویسم اینم یک فرآینده

    خلاصه به قول استاد عزیزم رسیدن به هدف لذتی چندانی نداره و پایدار نیست ، مسیر رسیدن به هدف لذت بخشه و باید از مسیر لذت برد.

    در پناه خدا ، شاد و تندرست باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    زینب ملکی گفته:
    مدت عضویت: 399 روز

    سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی

    یک ماه پیش دقیقا من توی کامنت های همین پروژه خانه تکانی ذهن کامنت گذاشتم که به لطف الله اولین ورودی مالی ام رو به دست آوردم و شروع به کار کردم

    من از بچگی عاشق شغل معلمی بودم و به همین خاطر هدایت شدم به یک پیش دبستانی

    من با یک تیر چند نشون زدم با کار کردن در این پیش دبستانی که متناسب با رشته دانشگاهی هم هست سابقه کار برام حساب میشه،هر روز ارتباطات من گسترده تر و اعتماد به نفسم بالاتر میره،بچه ها همگی عاشق من هستند و من که هیچ تجربه از کارکردن در این محیط ندارم همه تعجب میکنن که چطور میتونی بچه ها رو آروم کنی

    گفتم که مدیر گفته یک ماه کارورزی ازت می‌خوام و حقوقی هم نمیدم توی این یک ماه

    اون لحظه گفتم هیچ مشکلی نداره اما به محض رسیدن به خونه اهرم رنج و لذت رو نوشتم که خدایا می‌خوام حتی در یک ماه کارورزی هم حقوق دریافت کنم،توی تمام این یک ماه احساسمو عالی نگه داشتم و چه لحظه های شیرینی که من با بچه ها تجربه کردم

    الان اشک شوق توی چشمامه مدیر همین الان پیام داد که شماره کارت بده دوست دارم توی این یک ماه اول هم بهت حقوق بدم

    خیلی دوست داشتم این لحظه ی شیرینمو با همگی به اشتراک بذارم

    استاد عزیزم ازتون بی نهایت سپاسگزارم که این مسیر زیبا رو به ما آموزش میدین

    و من معتقدم زندگی هرروز شیرین تر،زیبا تر و آسون تر از روز قبل میشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3571 روز

    سلام بر بهترین استاد ….

    سلام بر مریم بانو جانان…..

    سلام به تمام دوستان عباسمنشی ام …..

    خدا قوت به همگی از حضور فعال در این سایت …..

    گام 22:

    خداوند روزیم کرد که بتونم رو تعهدم باشم و در این پروژه تا به این گام کار کنم و نتیجه ها گرفته ام.

    ممنون استاد و مریم جانم

    استاد جانم، بله ما که سالهاست شما رو میشناسیم و همینطور زندگی تان را هم رصد کرده ایم، کاملا متوجه رشد تکاملی شما هم شده ایم و خود این هم برای من درس ها داره که همه ما داریم تکاملی پیش میریم و در این مسیر کافیه سوت زنان بری و عجله هم نکنی و درست رو بگیری و عمل کنی و بری جلو ….

    اینکه شما یواش یواش به ساده زیستی رسیده ای و این هنوز ادامه داره …. و الان، این به شما ارامش میده و بس ….

    من هم استاد جان، خیلی آهسته آهسته دارم پیش میرم و سعی بر لین دارم که از زندگی لذت ببرم و رو خودم تمرکزی کار کنم و نتیجه ها بگیرم و کیف کنم …

    اول سال جدید، با فایل شما در سال جدید، از خدا روابط بهتر رو درخواست کردم و همینطور شروع کردم با خریدن قدم ها و کار کردن روی فایل قدم ها (فعلا تا قدم 3)، هدایت شدم به کامنتی از طرف فاطمه بانو همسر اقا رسول، به کامنتی از طرف آقا اسدا…. و تعدادی از کامنت های دیگر … این ها همش داشت من رو به مسیر درست در موضوع روابط هدایت میکرد. البته که اول سال این برنامه را داشتم که دوره احساس لیاقت را باید تهیه کنم، ولی همش میگفتم به وقتش که بهم بگه حتما ….

    از طرف فاطمه بانو، هدایت شدم که شیما باید لیزری فقط فقط رو خودش کار کنه و این دوباره برام تلنگر شد که ادامه بدم، اما با تمرکز بر روی خودم و همینطور پیش رفتم و رفتم تا رسیدم به فایل دو در قدم سه که از طرف فاطمه بانو هم سفارش شده بود و هدایت به اینکه حتما حتما نیاز به دوره احساس لیاقت دارم و پیش رفت تا با پیغام اخیر استاد در مورد تغییر قیمت دوره ها …. رسیدم به اینجا که الان وقتشه و باید بخریش ….. این ها همه دریافت هدایت ها بود از طرف خدا جون …. و خیلی راحت تونستم دو دوره عشق و مودت و احساس لیاقت رو خریداری کنم. خدا رو سپاس….

    همین اینکه خیلی راحت از لحاظ مالی هزینه کردم هم برمیگرده به کار کردن روی خودم … خدا رو سپاس فراوان

    استاد جان ممنون

    تشکر فراوان دارم ازتون

    در پناه خود خودش باشین

    شیما بانو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2206 روز

    پروژه ی«خانه تکانی ذهن، گام به گام»

    گام بیست و دوم live | live |فرایند تغییر باورها

    درود و وقت بخیر به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته نازنینم!!!!

    با درود و وقت بخیر خدمت همه ی عزیزانم که با حال خوب و ارسال ارتعاش احساس خوب و عالی در این سایت ملکوتی عزیزمون حضور دارند

    صحبت های استاد عزیز در این فایل

    الگوهای مناسبی پیدا کنیم که به ما باورهای مناسبی ایجاد کنه

    مثلا یکسری باورهای محدود کننده در ذهن وجود دارد

    اینکه سن مون زیاده و یا اینکه سنم کمه و یا اینکه زن هستم یا در یک لوکیشن نامناسب هستم و در خانواده ی فقیر بودم و یا مدرکی ندارم و یا تحصیلات عالی ندارم و یا اینکه سرمایه ی اولیه ندارم و یا پارتی ندارمم.. و هزاران باور محدود کننده در ذهن وجود داره که میگه من نمی تونم پول بسازم و ثروتمند بشم..

    در واقع ما باید شکل فکر کردن مون رو تغییر بدیم .. یعنی برای هر یک از این باورهای نامناسب و محدود کننده یک باور مناسب بسازیم و بهمراه ساختن این باور جدید یک الگوی درست و مناسب پیدا کنیم تا ذهن مون ببینه که جور دیگری هم وجود داره و براش باور پذیر شود ..

    من یک کلیپی از بیابان های دور افتاده ای دیدم از جایگاه چاهی که حضرت یوسف توسط برادرانش در آن چاه انداخته شده بود !!! البته این بیابان دارای چمنزارهایی بود که بیشتر شبیه دشت بود ولی در میان آن دشت چطوری میشد آن چاه را دید؟؟؟

    و یا چطوری آن کاروان بخاطر آب به سمت آن چاه هدایت شدند!!

    می‌خوام بگم هیچ نور امیدی در آن چاه وجود نداشت ولی این کاروان دستی از بازوان قدرتمند الهی بود که باید یوسف رو از آن چاه نجات میداد و بعدش در بازار مصر بعنوان برده توسط زلیخاه خریداری میشد و در کاخ فرعون مصر زندگی کند و فنون مربوط به شمشیر و ورزیدگی و سواد و غیره رو بیاموزد و بعدش بلند پایه و هم عزیز مصر شد .. حالا کاری به جزییات ندارم

    منظورم اینه که یکی از الگوهایی که من همیشه بهش فکر میکنم اینه که بعضی وقت افراد می گویند مشتری چطوری باید منو پیدا کنه ؟؟!

    و یا اینکه من چطوری باید به این خواسته ام برسم؟؟!

    و یا ..

    استاد گفتند جلسه ی دوم روانشناسی ثروت یک. بچه ها در مورد الگوها نوشتن و نتایج فوق العاده ای گرفتن..

    استاد در مورد یک برنامه ی مستندی صحبت کردن بنام آمریکن گرید یا طمع آمریکایی … که عاقبت آون افراد درس های عبرت انگیزی دارد

    در این مستند آدمهایی رو نشون میده که با دروغ و کلک و و دزدی و کلاهبرداری و مسیرهای نادرست و نامناسب به پول های خیلی کلان و زیادی رسیدن .

    مانند ترفند پونزی توسط آلفرد پونزی و یا آقای می داف که به بیش از بیلیون دلار پول رسیده بود . از قایق های تفریحی . کشتی و خانه های آنچنانی و الماس چند قیراطی . و ساعت رولکس . ماشین فیراری . اعتبار و شهرت آنچنانی در وال استریت کلی کارها انجام داده بود و معروف شده بود ولی بعدش گندِ کاراش در اومد . نه تنها تمام دارایی شو تصاحب کردند و به مال‌باختگان دادند بلکه تا لباس زیر و شورتش هم بفروش رساندن!! ( احتمالا شورتش از جنس طلا بود!!!) و بعدش تا چند وقت پیش این آقای می داف در زندان به ابدیت شتافت..

    استاد جان ممنونم که داستان ترفند پونزی رو قبلنا در فایل باورهای فراوانی و ثروت گفته بودید یعنی چگونگی ترفند پونزی رو گفته بودید و این دفعه دقیقا از نتایج و آخر و عاقبت چنین اشخاصی بنام آقای می داف داستانش رو کامل توضیح دادید و اینکه پسرش هم خودکشی کرد .. ممنون و سپاسگذارم که این داستان عبرت آموز رو اینقدر قشنگ برامون توضیح دادید استاد جان مرسی!

    دقیقا توی ایران هم چنین مافیایی زیاد بودن و همچنان هستند و دارند از روش های کلاهبرداری و دزدی و با ترفندهای پونزی کلاهبرداری می کنند و در همه چیز شبکه ها ی زنجیره ای مافیا درست کردند..

    این جمله ی استاد رو باید با طلا نوشت اینکه

    صرفا پول داشتن نشان نمیده که مسیر حتما درست بوده بلکه از مسیر نادرست شاید یکی دو روز پول های هنگفتی بدست بیاورند ولی عاقبت آنها به خفت و خواری و زندان و اعدام و کشته شدن و غیره تمام می شود و ما الان در حال حاضر داریم در کشورمون بوضوح میبینیم

    در واقع اگر شخصی برای تغییر زندگی به سمت دزدی و کلاهبرداری بره از همان اول بنیان زندگی شو داره کج می سازه و این حرص و طمع در مورد یکشبه پولدار شدن با دزدی و کلک و کلاهبرداری عاقبتی همانند پونزی ها و می داف ها در انتظارشان هست

    سوال بعدی در مورد ذهن فقیر بود.. آخ آخ که چقدر باید روی این موضوع و پاشنه ی آشیلم کار کنم

    وقتی آدم ذهن فقیری داشته باشه مهم نیست که چقدر پول بسازیم

    اگر ذهن فقیر داشته باشیم حتی اگر درآمد بالایی هم داشته باشیم آن درآمد آب می‌ره

    خدایااا درخواست دانش و توان جذب و مدیریت پول و ثروت را دارم

    درخواست محافظت از پول و ثروتی که عنایت کردی را دارم

    در خواست آکاهی و قدرت در راه درست و صحیح استفاده کردن از پول و ثروت را دارم

    در خواست حقوق و ورودی ها و درآمدهای بسیار خوب و عالی و بیشتر و بهتر و قشنگتر را دارم

    درخواست می کنم تمام حساب های بانکی ام همواره پر از پول و ثروت باشه

    درخواست وفور و فراوانی هدایا و عطایای پولی و مالی را دارم

    سوال .. چی میشه که آدم از لحاظ مالی پیشرفت می‌کنه و چه چیزی میشه که از لحاظ مالی پیشرفت نمیکنع؟؟

    بخاطر باورهای کمبود هستش یعنی ذهنی که باورهای محدود کننده و فقیری داشته باشه و به وفور و فراوانی باور نداشته باشه هیچوقت پول و ثروت براش جمع آوری نمیشه و همیشه در کمبود بسر میبره

    یادم میاد قبلنا هر چقدر کار می کردم تمام درآمدهای من یا قسط ماشین میشد و یا صرف هزینه های ضرر و زیان و خسارت ناشی از اتفاقات غیره منتظره خرج میشد و همیشه پولی برام باقی نمی ماند حتی اضافه کاری هم می ماندم ولی اصلا به هیچ وجه پولی برام باقی نمی ماند یعنی درآمدم خیلی خوب بود ولی قبل از اینکه پول بدستم برسه بفکر این بودم که خب باید من اینو و اینو برای این کار باید برم بره در واقع زودتر از دریافت پول در ذهنم خرجش می کردم !!! در صورتی که بعضی از همکاران خانه می ساختن و زندگی خیلی خوبی داشتند ولی در ظاهر همیشه می نالیدن و غر می‌زدند و ادای بدبخت بیچاره ها رو در می آوردند و من هم باور می کردم یعنی ذهن فقیری داشتم و احساس و عواطفم هم در همین راستا بود و همزاد پنداری می کردم . در واقع آن تضادها و ورشکستگی های مالی من فقط و فقط بخاطر ذهن فقیری بود که در آن روزها داشتم و هر روز هم بیشتر غوطه ور میشدم و به الگوهای فقیر بیشتر توجه می کردم .

    و این پاشنه ی آشیلی بود که بعد از آشنایی ام با آگاهی ها و آموزش های استاد فهمیدم و باید خیلی خیلی روش کار کنم تا بهتر بشم ولی کاملا حل نمیشه . بقول استاد این پاشنه ی آشیل به این راحتی ها برطرف نمیشه و هیچوقت حل نمیشه و در لایه های زیرین ذهن مون هست و باید همیشه حواسمون بهش باشه و روی باورهای فراوانی مون کار کنیم و الگوهای خوب و مناسب پول و ثروت رو به ذهن مون نشون بدیم و بهش یادآوری کنیم برای لذت بردن از پول و ثروت

    خدایا درخواست می کنم چشم های باطن و ظاهری من را بسمت حمایت های مالی خود باز کنم تا آن را ببینم و جذب کنم و به بی نیازی هدایت شوم و قدردان آنها باشم

    درخواست می کنم که من همواره توفیق داشته باشم برای شجاعت و درائت در انجام امور و فعالیت های مالی را داشته باشم

    درخواست وفور و فراوانی امنیت مالی را دارم

    درخواست آگاهی و توفیق شکرگذار بودن برای نعمت ها و موهبت های پولی و مالی بیشتر را دارم

    درخواست وفور و فراوانی نعمت و برکت و آسانی دریافت را دارم

    مرسی مرسی استاد عزیزم

    خانم شایسته ی نازنینم ممنون و سپاسگذارم برای تدوین و تنظیم و ترتیب و توضیحات کپشن که من را بیشتر از همیشه به آگاهی های بیشتری هدایت میکند ممنون و سپاسگذارتان هستم شکر حضورتون مرسی مرسی که هستید !!!!

    من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم

    خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و راه استفاده درست و صحیح از پول را داشته باشم و از پولم استفاده کنم و لذت ببرم و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟

    دوستون دارم یک عالمه

    خدایا شکرت

    لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

    شکر نعمت به جای آرید شما رو می‌افزایم

    صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ

    اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونی‌ها

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    به نام نامی یکتا

    من بعد چند مدت تصمیم گرفتم با قاطعیت و جدیت بیام روی باورهای ثروت ساز کار کنم.

    این فایلو که گوش کردم اومدم نکاتشو یادداشت کردم و فک کردم که چیکار کنم

    چطور باور کمبود را اصلاح کنم و راههایی به ذهنم خطور کرد.

    امشب یه هویی متوجه شدم که منم دقیقا عین استاد پول میاد تو دستم اما از این پول هیچ استفاده ای نمیکنم از راهی خرج میشه که اصلا مثه اینکه پولمو گم کنم یا آب ببره.

    فهمیدم اینم پاشنه ی آشیل منه باور کمبود باور اینکه این پول تموم میشه و دیگه نمیاد.

    خدارو هزار مرتبه شکر از این راه به خودشناسی در مورد خودم میرسم و روی خودم و باورهام کار میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    مینا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1165 روز

    سلام استاد عزیزم.

    داشتم یک کتاب میخوندم به نام چشم دل بگشا که همین چند دقیقه ی پیش توی عقل کل دیدم بچه ها نوشتم.

    یدفه ی ایده ای به ذهنم رسید که نمیدونستم ایمیل بدم یا داخل کامنت ها بنویسم. برای همین زدم روی نشانه ی من و این فایل برام باز شد. قلبم بهم گفت ایده م رو به شما بگم و همین جا بنویسم. شاید هدایتی باشه از طرف خداوند. نمیدونم. ولی قلبم گفت اینو برای شما کامنت کنم. استاد ما اینقدر دوره ها و آموزش های شما رو دیدیم که به نوعی هر کدوم از ماها واسه خودمون بچه استاد شدیم و خیلیا ازمون سوال میپرسن که چطور زندگی کنیم. بچه استادهای استاد عباسمنش(خخخ). داشتم فکر میکردم چقد خوب میشد اگه ی محصولی برای ما درست کنید که اصلا آموزش دادن رو به ما یاد بدید،چون خیلی از ماها دوست داریم به همین طریق خوب زندگی کنیم و کمک کنیم که دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشه. یا به طریقی مثل فروشگاه ها و شرکتهای بزرگ که نمایندگی توی شهرها و کشورهای بزرگ میزنن شما هم ی جور نمایندگی از آموزش های استاد عباسمنش ایجاد کنید. چون آدمهای مختلفی رو دیدم که مثلا با صدای استاد عباسمنش ارتباط نمیگیرند ولی با فلان استادی که خیلی تندتر یا خیلی یواش تر حرف میزنه ارتباط میگیرند.آدمها متفاوتند با سلایق متفاوت. دوست دارند این حرف ها رو بشنوند و عمل کنند اما به خاطر مثلا سلیقه ارتباطات کلامی ارتباط نمیگیرند. نمیدونم چطور میشه یک استاد ی جور نمایندگی از کسب و کارش ایجاد کنه. ولی احتمالا به یک طریقی بشه همچین چیزی رو ایجاد کرد. امیدوارم این حرفها بی ربط به فایل نباشه چون کاملا هدایتی این کامنت رو اینجا گذاشتم.

    با سپاس فراوان بخاطر آموزشهاتون. عاشقانه دنبال خوب زندگی کردنم استاد عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      عباس نوربخش گفته:
      مدت عضویت: 649 روز

      بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

      سلام وادب واحترام خواهرمیناصادقی عزیز

      همین لحظه ای که نوشته ی زیباتون رومیخوندم قلبم بازشدوازشدت شوق دوست داشتم کلامتون رودادبزنم وبگم آره استادبنده هم خیلی خیلی مشتاق هستم که مثل نمایندگی کارشماروبه انسانهای زیادتری رواج بدم وجهان روجای بهتری واسه زندگی کردن بکنم

      البته چون سالیان زیادی روبنده خواننده بودم وبامردم ارتباط داشتم ودرحال حاضرهم دارم وهمچنین اعتمادبنفس بالابی دارم وهم ارتباط عمومی م بالاست این کارقوانین روراحت ترمیتونم ترویج بدم البته این کارهاروانجام میخواستم بدم اماهمیشه قلبم بهم میگفت استادرازی نیست

      خواستم درادامه حرف این دوست عزیزمان میناخانم بگم بنده هم بی نهایت مشتاق این کارباارزش هستم سپاسگزارم ازشمااستاد/لطفابه این حرفهامون فکرکنید/ و

      بازم ازشماخواهرعزیزسپاسگزارم که حرف دل بنده روزدید///

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سمیه قرایی گفته:
    مدت عضویت: 773 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین خداوند را سپاسگزارم که من را به این مسیر پر برکت وآرامش هدایت کرد من با دیدن فایل های این سایت .انرژی زیادی میگیرم .خیلی زندگیم تغییر کرده واین تغییر زیبا رو مدیون استاد عزیزم که دستی از دستان خداوند هستند می‌دونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    سلااام به همه دوستانم

    گام 22 : فرایند تغییر باورها

    من نمیدونستم چی بنویسم از خدا خواستم هدایتم کنم چون به خودم تعهد دادم که برای هر کارم بنا به درکم کامنت بزارم و اگه تجربه ای دارم بگم حتی کوتاه تا با کامنت گذاشتن راحت بشم و سخت نگیرم جالب اینجاست که به محض شروع نوشتن یاد یک تجربه افتادم

    چند روز پیش بابام به خاطر مسئله ای باید جراحی میشد و من پیشش بودم و گوشیش رو بهم داد منم همینجوری توی گوشیش میچرخیدم که چشمم به پیامک های گوشیش افتاد و پیام هایی که از چند تا بانک داشت و کنجکاو شدم (صادقانه بگم فضولیم گل کرد چون اکثر وقتا از بی پولی پیش خیلی ها ناله میکنه)

    دیدم توی همه حساباش سرجمع 40 میلیون پول داره در حالی که برای خرید یه وسیله 10 هزار تومنی کل میندازه با فروشنده یا در پی اینه که از کسی پول قرض بگیره حسابش پول بیاد

    یه لحظه شوک شدم و البته بلافاصله قانون رو یاداوری کردم به خودم که ذهن فقط اجازه نمیده که ادم از پولی که داره استفاده کنه توی مسیر خواسته هاش و سرآخر نمیفهمه پولش چی میشه که استاد خیلی واضح توضیحش داد

    آگاهی امروز من :

    باور کمبود این نیست که نشه پول ساخت چرا پول ساخته میشه ولی جایی استفاده میشه که اصلا سودی برات نداره یا به خدمت پول درمیای و مادام نگرانشی که این زندگی رو جهنم میکنه

    خداروشکر این روزها به خریدهایی که دارم فکر میکنم که مورد استفاده باشه و بعد با نگاه اینکه این پول الان داره هزینه میشه که به گسترش جهان کمک کنه مثلا حقوق کارگر میشه. کرایه راننده های حمل و نقل . حق زحمت کشاورز . هزینه برق و نیروگاه ها

    یعنی دیگه مثل قبل نیستم بعد خرید پشیمون بشم تازه خیلی هم خوشحال میشم که چه ثروتی به جریان افتاد که وقتی مرور میکنم و مقایسه میکنم امروزم رو با سال گذشته چقدر همه چی تغییر کرده

    مایی که پارسال لنگ پول قهوه میموندیم که بیرون بخوریم و لذت ببریم امسال چند مدل قهوه داریم نسپرسو ساز داریم تو خونمون و هر زمان عشقمون بکشه بیرون قهوه میخوریم

    این یه موردش بودااااا کلی مثال دیگه هم دارم

    پارسال نمیتونستم گوشت بخرم واسه دوره سلامتی امسال اولین خریدمون و بخش بیشتر پولمون توی تغذیه گوشت خریداری میشه

    الهی صدهزار بار شکرررر

    دوره 12 قدم خیلیییییی کمک کننده بود توی این مسیر و خدا میدونه الان که روانشناسی ثروت رو خریدیم چه رشدی قراره اتفاق بیفته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: