live | انتخاب شغل از زاویه "باور به فراوانی و احساس لیاقت" - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-20.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-14 01:35:252024-11-08 05:00:36live | انتخاب شغل از زاویه “باور به فراوانی و احساس لیاقت”شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان آگاهم
من خودم خیلی تو بحث کار شاخه به شاخه میشدم یکی از دلایلش عزت نفس پایینم بود چون تایید دیگران واسم مهم بود میخواستم سریع نتیجه بگیرم تا خانوادم تاییدم کنن که بگم دیدید من تونستم میخواستم خودمو ثابت کنم بخاطر مامانم که خرج زندگیو میده احساس گناه و سرزنش داشتم و با این حس کار میکردم که سریع نتیجه بگیرم و به مامانم کمک کنم با اینکه من در زمینه هنر خیلی خیلی توانمندم و استعداد دارم و هر کاریو انجام دادم همیشه عالی بودم اما هیچوقت نتیجه نگرفتم تا اینکه یجایی همه چیزو ول کردم و فقط شروع کردم روی عزت نفس و احساس ارزشمندیم کار کردن و تو همین مدت هم ادمین کانال بودم یه مدت فروشندگی انجام دادم ولی دیدم اصلا خوشم نمیاد اینکه یچی بخرم برم بفروشم الان بعد 6 _ 7 ماه انگار اون ادم قبل نیستم اونقدر از نظر روحیه و احساسی تغییر کردم که اطرافیانم متوجه شدن توی این مدت مدام الگو تو کارهای مختلف پیدا میکردم که موفقن و درامدهای بالا دارن تا واسم باورسازی بشه مخصوصا از کارهای ساده تر که کسی فکر نمیکنه بشه ثروت ساخت
من تصمیم داشتم دوره احساس لیاقت رو بخرم اما چند روز پیش خیلی یهویی اصلا مشغول انجام یکار دیگه بودم که انگار یکی بهم گفت باید دوره 12 قدم رو شروع کنی اخر ماه که پولتو ریختن شروع کن اولش با خودم گفتم باشه یکی دوماه دیگه اما این احساس خیلی قویه که نه باید از همین الان شروعش کنی نمیدونم چرا ولی انگار یچیزی بهم میگه باید شروع کنم دوره رو و خب به راحتی هم میتونم دوره 12 قدم رو بخرم و شروع کنم میخوام به حسم اعتماد کنم و پولم رو که ریختن دوره رو شروع میکنم همین دیشب بود که احساس کردم دلم میخواد دوباره کسب و کار خودمو شروع کنم اینا اصلا فکرای من نبود من برنامم این بود که فقط ادمین کانال باشم روی عزت نفسم کار کنم و تندخوانی رو برای اینکه بتونم بیشتر مطالعه کنم دارم یاد میگیرم و تا عید برنامم همینا بود شروع دوره 12 قدم و شروع مجدد کار چیزایی بود که واقعا احساس کردم باید انجام بدم و جز برنامه های خودم نبود راستش الان نمیدونم اون چه کاریه که دلم میخواد تا آخر عمرم انجامش بدم و پایه کسب و کارمو روش بنا کنم اما یاد گرفتم باید از همینجایی که هستم شروع کنم با همین امکانات و توانایی هام و بزارم هدایت بشم ولی الان اون کاری که دلم میخواد شروع کنم ساخت دکوری سنگی یا همون سنگ مصنوعی هست با اینکه من چندتا کار دیگه رو هم حرفه ای بلدم مثل کیف سازی،نقاشی روی سفال و شیشه، رزین و… ولی واسم سنگ مصنوعی لذت بخش تره وقتی رنگ ها رو میریزم تو ملات بعد میریزم تو قالب بعد منتظرم ببینم چه شکلی شده و بعد این قسمت کار که چیزی رو که ساختم از قالب در میارم خیلی دوست دارم
من فقط میدونم الان دلم میخواد اینکارو انجام بدم و و تمام امکانات انجام کار رو دارم
و اولویت زندگیم کار کردن روی عزت نفسم و احساس لیاقتمه چون بعد از چندسال دور خودم چرخیدن تنها چیزی که باعث شدم زندگیم به معنای واقعی تغییر کنه از کمالگرایی رها بشم و احساسم روز ب روز بهتر بشه فقط کار کردن روی عزت نفسمه
استاد ممنونم از کلام زیبا تون
استاد من ب مدت یکسال هست ک از شعل قبلیم پرستاری مرخصی گرفتم تا همه تمرکز و حواسم بذارم روی شغل مورد علاقه ام ک شینیون هست
و خداروشکر سر تکاملی خوبی پیشرفت اما خب دیگ پس اندازم و مرخصی داره تموم میشه و هنوز به درآمد از شینیون نرسیدم و زمان میخواد و نتونستم
و این به من استرس خیلی زیادی داره میده و نتونستم اون قدر ک باید ایمان داشته باشم و رها باشم تا در مسیر هدف شینیونم به جایگاه خوبی برسم واقعا عاشق این شغل هستم
اما خب خرجم موندم چطور تامین کنم چون شرایط داری طوری میشه ک حتی استر خرج بنزینم دارم
نطر شما چیه من با شیفت کم بیمارستان کنارش شینیون ادامه بدم تا تکاملم در شینیون با ارامش ادامه بدم؟؟ یعنی پرستاری موقت باشه . و بیشتر تمرکزم روی شینیون و حرفه ای شدن باشه .چو ناسترس مخارج زندگیم کلی انرژی داره ازم میگیره. لطفا دوستان راهنمایی کنند
سلام خانم مظفری عزیز،
به نظر من اگر شما به کارتون ایمان کامل داشته باشید(شینیون) و خودتون رو باور داشته باشید جهان هستی شما رو در مسیر فراوانی و ثروت هدایت میکنه..
اینکه شما هنوز استرس دارید و نگران هستید یعنی شما به کارتون ایمان ندارید و ترس از دست دادن دارید و خود شرک هست.
کار شینیون رو به خدا بسپارید و با باور صد شروع کنید.
اگه شک و تردید باشه مطمئن باشید دست شیطان در کاره…
فایلهای مصاحبه با استاد و گفتگو با دوستان رو گوش کنید خیلی خیلی جوابه.
با آگاهی قلبی جلو برید بدون ترس و استرس…
مسیر برای شما هموار میشه.
تو پای در نهو هیچ مپرس
خود راه بگویدت چون باید کرد
در پناه الله باشید.
سلام وقت تون بخیر و ممنون از پاسخ گویی
موافقم با شما به محض این ک من سعی کردم دیگ فکر نکنم و هر کاری انجام بدم ک صدای ذهن ضعیف تر بشه
مثلا همه ترس هام نوشتم خط زدم و پاره کردم و هی سعی کردم با خدا حرف بزنم
و رفتم سراغ فایل های توحیدی ک بسیار جالب کلام های هدایتی ک به شرایط من اوکی بود لازم بود بشنوم و شنیدم . و فهمیدم روی دوره لیاقتوبیشتر کار کنم و خیلی خیلی جالب تر این شد ک استاد فایلی منتشر کرد همین دیروز به نام ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی ک این پاسخ به در خواست و سوال من از خدا بود(سوال: مسیری ک من میرم مسیر توحید هست نباید سخت باشه باید پر لذت باشه. دوم این ک استاد گفت همه چیز راحت بدست آورده پس منم باید بتونم راحت بدست بیارم چرا سخت میگذره .این مدت ها سوال من بود ) وقتی فایل اومد کلمه ب کلمه اش هدایت بود
و انرژی به قلبم داد ک حتی در کمال تعجب من امروز ی سالن زنگ زد و مشتری داشتم و حتی 50 تومن از سری قبل بیشتر پرداخت کرد
منم گفتم خدا دمت گرم از این نشونه و این تکامل
فقط چیزی ک این مسیر من فهمیدم
چند مورد باید کار کنم:
از فایل های استاد دوره احساس لیاقت و فایل های توحیدی و بسته ثروت ک اول فایل های توحیدی اولویت دارن.
و ی نکته مهم اصلا تو این مسیر نباید با کسی ارتباط بگیرم ی جورایی تا محکم شدن باور هام باید ایزوله باشم چون انسان های اطرافم باور های مخالف من دارن و این خودش تمرکز میگیره
سعی کردم هر آنچه ک درک کردم بنویسم شاید هدایتی برای سایر دوستام باشه
به نام خدا
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
گام نوزدهم – انتخاب شغل از زاویه باور فراوانی و احساس لیاقت
مسیری که باید برم اینکه هر روز این حرفها رو به خودم بزنم و گوش کنم
هر روز تکرار کنم
باید بدونم اگر دارم به این حرفها گوش میدم ولی نتیجه نمبینم همه چیز سر جای اول خودش هست و تکون نخورده یعنی ذهن من تکون نخورده یعنی ذهن من هنوز متقاعد نشده هنوز مقاومت دارم میکنم بهتر بگم هنوز نپذیرفتم اون حرفی که شنیدم
استاد من اینقدر ذهنم معطوف بود به باورهای محدود که اصلا الانم نمیفهمم چی میگیدا برام مثل مه های زمستونی میمونه که اول صبح بلند میشی از خواب خورشید باید بتابه به شهر نشون بده ولی مه گرفته تا نزدیک زمین
الان یادم افتاد یکی از قشنگی های زمستون اینجا اینکه مه میاد صبحا میاد تا نزدیک زمین یعنی مثلا بخوای بری بیرون قشنگ حسش میکنی نهایتا چندمتر از تو بالا باشه
مخصوصا صبح های خیلی زود شهر مه پوشونده بعد سر چهار چراغ قرمز هیچ کس نیست عین فیلم های سینمایی میمونه
بگذرم،
بس که من تمام هم و غمم فعالیت فیزیکی بود و خدا میدونه ایده ای نبوده من به ذهنم بیاد انجامش ندم و البته اینم نبود با هر کسی و هرجایی رفت امد داشته باشم
کلا ارتباطاتم قطع کردم مخصوصا اون دوستان عباسمنشی که دیگه بودن باهاشون به من هیچ کمکی نمیکرد گفتم میرم سراغ علاقم چرا منتظر این جواب منو بدن
ولی از حد تعادل خارج شدم فکر میکردم خودمم نه خدایی نه حتی اینکه از کسی کمک بگیرم
مخصوصا میدیدم دارم توی شرایطی میدوم
میرم باشگاه که توان صد درصدی از خودم میذارم میگفتم اینا دیگه تمومه من تهشم و دیگه خدایی نیستو و..
دقیقا اشتباه از همین جاست
وقتی خدا نباشه کارها انجام نمیشه کارها سخت انجام میشه
کارها قطره ای انجام میشه
هیچ ارتباطی شکل نمیگیره
هیچ ارتباطی بین منو خواستم شکل نمیگیره
هیچ ارتباطی هیچ عشقی شکل نمیگیره
ذوق و شوق رنگ خودش میبازه
خدایا هدایتم کن
لذت نمیبری از کارت که علاقته
لذت نمیبری از مسیرش
از ادمهایی که توی مسیرت در مسیر هدفت حتی برای چند دقیقه وارد زندگیت میشن
از اماده شدنت برای تمرین
از حمام بعد تمرین
از خرید های حتی کوچیکت
از یه کلیپی که از هدفت میبینی لذت نمیبری
من اعتراف میکنم که لذت نمیبردم و این اولین اشتباه من بود در مسیر هدفم
باید همه چیز راحت و با لدت پیش بره چیزی غیر از این باشه خلاف مسیر درسته
یکی از باور هایی که من توی مسیر رسیدن به هدفم دارم اینکه وقتی یه دختری میبینم که توی هدفش به موفقیت رسیده
میگم حتما خیلی سختی کشیده
یا خدا میدونه چه سختی کشیده تو مسیر رسیدن به هدفش که همین داره نشون میده من چرا به نتیجه دلخواه نداشتم چون باورهای اشتباه داشتم چون باورهای درستی نداشتم در مورد هدفم بخاطر همین من توی جاده هدفم نبودم، مثلا من میخوام برم اهواز، ولی من اگر توی جاده اهواز قرار نگیرم هیج وقت اهواز نمیبینم حالا مهم نیست از سمت ماهشهر برم یا ابادان یا مسجد سلیمان و.. مهم نیست خدا از کدوم سمت منو میبره اهواز مهم اینکه من در مسیر اهواز قرار بگیرم
که من در مسیر اهواز نبودم
اگر من در مسیر اهواز بودم بعد به خدا میسپردم بعد خدا از یکی از این راها منو میرسوند اهواز به راحتی
چقدر من خلاف جهت رفتم
چقدر استاد این باورهایی که به ما میگید با این چیزی که بیرون میبینم زمین تا اسمون اصلا وقتی بهش فکر میکنم میگم این چه باورهایی
این چه زندگیه
نکته دیگ. اینکه من باید خودم باشم من میفهمم وقتی یکی را میبینم که مشهوره و معروفه و همه دوستش دارند ناخوداگاه میخوام از فرعیاتش کپی برم
مثل اون باشم، همیشه وقتی با این قضیه مواجه میشم خداروشکر اول اینکه خدا منو مواجه میکنه خیلی موقع خیلی ها نمیفهمند
به خودم میگم ادا بقیه درنیار این کار نکن
خودت باش
مثل فلانی ننویس
نخون
نخور و….
موضوع بعدی اینکه من میبینم ادمهای اطرافم مدام دنبال این ایده های پولی هستن حتما من ارتباطی با اونا دارم پس لازمه که این اگاهی ها رو بارهااااا مرتب هر روز تکرار کنم تا مسیر ثروت و نعمت برای من واضح تر بشه من مثل اونا توی تله وام طلا و بورس و… نیوفتم
استاد من این راهی که شما گفتید را قبلاااااا رفتم ولی عجبب از این ذهن و زندگی که چنام فراموش کردم اون حرفا و شمارو انگار تاحالا نشنیده ام
من تمام این راه قبلا درمورد علاقم رفتم
تمام این ایمان و درحالی که پولی نبود ولی فراموش کردم
فراموش کردم
عجیب فراموش کردم
عجیب
با ایمان
مریم درویشی
سلام به استاد عباسمنش، خانم شایسته و دوستان عزیزم
خیلی خوشحالم که به این سایت هدایت شدم و با آموزه های سایت روی خودم کار میکنم و نتایج بی نظیر اون رو میبینم
من این فایل رو حدودا 2 هفته پیش برای بار اول و امروز هم برای بار دوم دیدم. بار اول که دیدم تصمیم گرفتم با توجه به علاقم و ظاهر زیبایی که دارم شغل مدلینگ رو انتخاب کنم و در عین حال که عشق و حال میکنم و لذت میبرم، ثروت هم خودش بدستم میاد
من مدت ها بود که تلاش فیزیکی و جسمانی میکردم و به دنبال کاری میگشتم که بتونم پول در بیارم، اما وقتی که این فایل رو گوش کردم تصمیم جدیدی گرفتم
از اون تصمیم تا الان که دوباره همون فایل رو گوش کردم عملکرد خودم رو نسبت به قبلا خودم مقایسه کردم و دیدم چقدر با صبر و حوصله دارم مهارت های لازم رو بدست میارم و تکامل خودم رو طی میکنم. در کنارش روی باور هامم که کار میکنم و احساس عالی دارم. پس در نتیجه مسیری که انتخاب کردم بهترین مسیره (حتی از روی جور شدن بعضی از موقعیت ها هم میشه این نتیجه رو گرفت)
یکی از ویژگی های شخص مدل، داشتن بدن خوش استایل هست. خدایا واقعا بینهایت ازت سپاسگزارم که شرایطی برام بوجود آوردی که بتونم رایگان به باشگاه بدنسازی برم (از طریق دانشگاه) و چقدر عالیه که هر روز بدن خودم رو جلوی آیینه میبینم و اینهمه پیشرفت رو تشویق میکنم. با اهرم رنج و لذت کاری کردم که ورزش کردن نه تنها برام لذت بخش باشه بلکه انرژی مضاعفی برای بقیه کار هامم بگیرم، جوری که قبل از اینکه به باشگاه برم ذوق دارم که هر چه زودتر برسم…
خدایا هم من و هم تو میدونیم که این دستاورد دوتاییمون تازه شروع کاره و قراره کلی اتفاقای عالی رقم بزنیم
مرسی که تنها تکیه گاهمی :)
– گام نوزدهم پروژه خانه تکانی ذهن –
به نام خدایی که هیچ محدودیتی نداره.
چقدررررر حس خوبی گرفتم از این فایل. چقدررررر سرشار از آرامش بود آگاهی های این فایل.
هم بهم یاد داد فراوانی رو باور کنم.
هم یاد داد برم تو مسیری که فقط علاقه دارم بهش.
بهم یاد داد هیچ محدودیتی رو نپذیرم.
محدودیت فقط تو ذهن ماست.
و ذهن ما، داره دنیای واقعیمون رو رقم میزنه.
هر روز که بیشتر میگذره، بیشتر دارم مصمم میشم که برم تو مسیر ادبیات و نوشتن. چون احساسم به شددددددت داره بهم میگه این مسیر همون چیزیه که میخوای. همون مسیر علاقته. رویاهاته. و غیر از این هیچ چیز مهم نیست. وقتی کتاب میخونم، وقتی مینویسم اصلا احساسم انقدرررررر فضایی میشه که گاهی حتی فکر میکنم با اینهمه احساس خوب چیکار باید بکنم من!؟
باید از مسیری که در اختیارمون قرار داده شده نهایت استفاده رو بکنیم.
باید باورهامون رو درمورد ثروت درست کنیم و بپریم تو مسیر موردعلاقه‌مون.
احساس لیاقت + باورهای ثروت ساز + مسیر موردعلاقه = همه‌ی زندگی
از این فرمول میشه به همه چیز رسید. این فرمول خودِ اصل اصله.
خدایا شکرت که قرار گرفتم تو این مسیر.
خدایا شکرت که انقدر حالم خوبه.
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت…
به نام خدای راحتی ها؛
خدایا تو تنها مالک و صاحب و اختیار من هستی
من را به راه راست هدایت کن تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
ردپای من در گام 19(انتخاب شغل از زاویه باور به فراوانی و احساس لیاقت )
هدف از زندگی ما خوشبختی،لذت بردن از زندگی مادی هست.
هدف این نیست که شما معروف بشید.
هدف این نیست که اون لحظه ای ک داریم میمیریم و فکر کنید ب مردن
اون لحظه ای که مرگ میاد سراغمون اصلا مهم نیست که چقدر معروفی یا نیستی
اصلا مهم نیست که چقدر حساب بانکی داری
تنها چیزی که مهمه که ایا من از این فرصتی که داشتم درست استفاده کردم یا نه
شغل شما باید عشق ما باشه چیزی که دوسش داری
نگیم من دارم کار میکنم بگید من دارم عشق میکنم
ما انسان های متفاوتی هستیم اگر به ورزش علاقه داری بی نهایت شاخه ورزشی هست
و ….هرکسی توی وجودش یک اشتیاق پ یک عشقی داره به یک سری موضوعات برید شراغ موضوعی که عاشقش هستید برید توش و حرفه ای بشید به خاطر اینکه عاشقش هستیید حرفه ای شدنش کار سختی نیست برید انجامش بدید و باورها رو راجب ثروت تغییر بدیم بعد شغل عشقتون هست
به جای اینکه فک کنم چطور پول بسازم برم بیت کوئین بگیرم ارز دیجیتال بگیرم
برم سراغ علاقم و وقتمو بزارم برای چیزی که دوس دارم
ما ایرانیا اکثرن کار کردن زور و ظلم میبینیم
منتظر یک تعطیلی هستیم که بیاد بگیم اخیش
امروز سرکار نمیرم و راحتم
به قول حضرت علی ما دو نوع رزق داریم:
یک رزقی که شما طلب میکنی و دومی رزقی که اون شمارو طلب میکند
وقتی شما در مسیر درست باشی رزق شمارو طلب میکنه پول سراغ شما میاد در حالی که دارید عشق میکنید
همه ما به چندین موضوع علاقه داریم شما یکیو که احساس میکنی هم علاقشو داری و هم استعدادشو داری و هم توانایشو داری واردش شو و قدم به قدم هدایت میشی
اینکه من پولمو بدم به شخص دیگه ای کار کند و به من سود برساند این باور اشتباهی هست
روی خودتون سرمایه گذاری کنید روی استعدادهاتون سرمایه گذاری کنید
نگاهتون به زندگی کیفیت زندگی باشه نه عدد بانکی
مولد بودن یکی از ویژگی های انسان موفق هست
خدایا هدایتم کن که توی این مسیری که سراسر آگاهی هست بمونم
خدایا هر خیری به ما میرسد از جانب تو هست
و هر شری که به مامیرسد از جانب خودمون هست
یا حق
با نام و یاد خدا سلام
گام نوزدهم :
هدف ما در این دنیا خوش بختی و لذت بردن از این دنیا است .
مهم ترین مورد در لحظه ی مرگ اینه که آیا من از این فرصت به خوبی استفاده کردم یا نه
شغل من باید عشق من باشد کاری که با لذت در آن حرفه ای شوم آن وقت پول خوش می آید حضرت علی می فرمایند الرزق زرقان یعنی رزقی که خودش دنبال ما می آید
پول نتیجه ی طبیعی لذت بردن است من باید ادامه بدم من باید قدم بردارم.
اینکه من پولم را بدهم کس دیگری برایم کار کند و پول به من بدهد تفکر فقیرانه ای است.
من باید روی خودم سرمایه گزاری کنم پول در تمام زمینه ها هست فقط برای افرادی که عاشق آن کار باشند و باورهای خوبی درباره ی پول و خودشون داشته باشند.
سپاسگزارم
سلام ب استاد عزیزم و مریم عزیزم
خدارو هزاران بار سپاسگزارم بابت این اگاهی هایی ک کسب میکنیم .
و درمسیر اگاهی قرار داده من رو ..
من هنوز پیدا نکردم شغلی یا حرفه ای که علاقه داشته باشم بهش نمیدونم از کجا شروع کنم اما میدونم.یچیزی ته دلم میگه..من پیدا میکنم این مسیر رو من با اگاهی کسب کردن از این دوره ها درهای نور ب روم بازتر میشه ..خدایا سپاسگزارم ازتو سپاسگزارم
استاد سپاسگزارم از راهنمایی فوقالعاده و بی نظیرتون ی سوالی داشتم و اون اینکه ما چیکار کنیم که ایمانمون نسبت به این قضیه قوی تر بشه که هر شخصی برای پیشرفت نیاز به تکامل داره و اینکه به قولا توی مسیر بیشتر به فکر لذت حرکت لذت عشق بیشتر لذت ادامه مسیر باشیم تا پیشرفت های مادی
سپاسگزارم از شما استاد عزیز
ارادتمند شما اسدزیبا
گام19به نام خالق خودم سلام به مربی زندگیم درتمام ابعاد.باباخدام.
سلام به آقامعلم وخانم ناظم بابت آموزشهای مکررزندگی پرتجارب خودشون که ازاین اعمال شایسته ماراهم باخبرمیکنن وباعشق درسمون میدن دمتون گرم!سلام به دوستان وخانواده ی دوست داشتنی استادعباسمنش.تجربه های من،ازبچه گی خیلی جلوی آینه بودم مدام به موهام ولباسهام ورمیرفتم وازحق نگذریم ازخواهرهای بزرگترم یک جورایی ظاهروباطنم خیلی فرق داره که مدام خودم ،عزیزدلم ،وبچه هام ازدیگران میشنویم که ازهمه کوچکتره ولی ازهمشون سرتره ازرفتار،گفتار،کردار،به خصوص ازوقت آشنایی باقانون جذب کلا ازهمشون جداوتغییرفراوان کردم همین امشب رفتیم خونه خواهردومی که شوهرش کمی مریض بودایشون نوه عمه مونه خداحافظی میکردیم شوهرخواهرم دم درب به کل بچه هاش گفت ببینین این خاله تون ازبقیه بامحبتره دختردومیش گفت:آره همه خاله هام خوبن منم!منم گفتم:اوناگرفتارن ولی من زندگیم راحتره چون خودشون میگن ماگرفتاریم !منم ازگفته خودشون گفتم :وماآمدیم. ومن ازبچه گی خودموهمسرومادرتصورمیکردم!البته مامان2تادخترو2تاپسرکه به شکرانه ی الهی افتخارخدمت به 4تاشاهزاده راباعزیزدلم رادارم استادودوستان گرامی شمامیگین روخودتون کارکنین من نمیدونم یعنی چی ولی به هرچی نگاه میکنم .باخودم میگم الان خداتوی این مثلاانسان،حیوان،اشیاء،درخت،گیاه،خاک،آب والی….آخرمیبینم ظرف میشویم خداراتوی ظرف احساس میکنم صدای خوردن ظرفهابه یکدیگروصدای آب،پیازداغ جوشیدن غذا،برنج،حبوبات،ماکارونی،و….صدای شکرگذاری راازانهاهم میبینم وهم میشنوم هرکارم که انجام نمیگیرد 80٪روخودم وذهنم آرامش ایجادمیکنم که الخیروفی ماوقع هراتفاقی برام درهرکاری بیفته برای ما100٪خیره وهرغذایی درست میکنم. باعشق سماورآب، میکنم باعشق چای میخورم، باعشق سعی خودم رامیکنم ازفرصتی که خدابه یک اندازه به تمام انسانها داده است. وهیچ اجعافی رخ نداده خوب استفاده کنم!همش میگم خدایا میخوام امروزم ازدیروزم بهتربشه ولی نمیدانم چه جوری برام درستش کن به خداتواین دنیایک مسافرنابلدم رهبرم باش پدرم باش حیفه این فرصته که به ولگردی بگذرونم!چون فرصت رفته دوباره به دست نمیاد.مثلا پدرومادررو میگن میوه کمیاب!ولی من میگم:نعمت یکبارمصرفه ازدست رفت تمام دیگه به دست نمیاد!تمام.خدایابابت فرصتهایی که برای یکباراجازه مصرف داریم یاریم کن!که خوب وپسندیده درراه گسترش جهان هستی استفاده بهینه راداشته باشم. آمین یارب العالمین.باآرزوی شادی وسلامتی وثروتمندی.