سرفصل آموزش های این فایل:
- چه نوع نگاهی نتیجه می سازد و چه نوع نگاهی دلیل می سازد برای دلسردی بیشتر؛
- ریشه دلسردی، عجله برای زودتر رسیدن به نتایج بزرگی است که فاصله فرکانسی بسیاری با آنها داریم؛
- ریشه این نوع نگاه، کمالگرایی (عدم درک قانون تکامل) و احساس عدم لیاقت است که موجب می شود ارزشمندی خود را به نتایج گره بزنیم. در نتیجه خود را با دیگران مقایسه می کنیم یا می خواهیم زودتر نتایج بزرگی بگیریم که چشم دیگران را کور کنیم یا توسط آنها تاکید شویم یا از قافله آنها عقب نیفتیم؛
- نگاه کمالگرایی است که می خواهد توجه دیگران را جلب کند؛
- ریشه دلسردی مقایسه نتایج خودت با نتایج دیگران است؛
- هرچه قانون تکامل را درک کنی کمتر خودت را مقایسه می کنی، کمتر عجله می کنی و بیشتر از مسیر لذت می بری؛
- هرچه احساس خود ارزشمندی درونی خود را بیشتر ترمیم کنی، کمتر خودت را با دیگران مقایسه می کنی و آرام آرام “دیگران” را از معادله دستاوردهایت حذف می کنی و به آرامش می رسی؛
- رابطه درک قانون تکامل و ساختن پایه های احساس لیاقت؛
- رابطه درک قانون تکامل و لذت بردن از مسیر؛
- رابطه درک قانون تکامل و توانایی تمرکز بر اصل؛
- به جای تقلا برای یافتن یک سهام بهتر در بورس، روی استعدادها و توانایی هایت سرمایه گذاری کن؛
- مهمترین رابطه زندگی ما؛
- انتخاب شریک کاری یا شریک زندگی از دیدگاه فرکانسی؛
- توانایی تمرکز بر خودم و کاشتن بذر این توانایی به وسیله ترمیم احساس لیاقت؛
- “اصل”، فقط درک قانون است. بقیه اش خلاقیت در اجرای بهتر این اصل است؛
- به اندازه ای که قانون را بهتر درک می کنی، مشاور بهتری برای زندگی ات و حل مسائلت می شوی و نیاز شما به مشاورت از دیگران کمتر می شود؛
- به جای تقلا برای یافتن شریک کاری، از همان جایی که هستی و با همان امکاناتی که داری شروع کن؛
- به جای تقلا برای یافتن شریک کاری، توکل خود را بر خداوند بیشتر کن و روی توانایی ات در حل مسائل کار کن؛
- وقتی شما آدم بهتری می شوی، جهان شما را با آدمهای بهتر هم-مدار می کند؛
منابع کامل درباره محتوای این فایل: دوره احساس لیاقت
- به نظر شما، بهبود چه عاملی درونی، می تواند بیشترین تاثیر مثبت را بر کیفیت زندگی بیرونی ما در تمام جنبه‌ها بگذارد؟
- رشد کدام فاکتور درونی، بیش از هر چیز، ظرف وجود ما را رشد می دهد و ما را آماده دریافت نعمت های بیشتر می کند؟
- رشد کدام فاکتور درونی، مسیر رسیدن ما به خواسته هایمان را هموار می کند.
پاسخ این سوال، قطعاً فاکتور احساس لیاقت یا همان احساس خود ارزشمندی درونی است.
حالا که از این عامل اصلی با خبر شدی، چه نمره ای به احساس خود ارزشمندی درونی خود می دهی؟
برای اینکه نمره دقیق تری به خودت بدهی، اجازه بده تعریف ساده و خلاصه ای از “احساس خود ارزشمندی درونی” داشته باشیم. به طور خلاصه، احساس خود ازشمندی درونی یعنی:
تواناییِ ارزشمند دانستن بی‌قید و شرط خودت در تجربه هر نعمتی؛
یک فرکانس عمیق و با ثبات از آگاهی شما درباره ارزشمند بودن خودت. خود ارزشمندی درونی ای که غیر وابسته به هر اعتبار یا دستاورد بیرونی است. یک باور درونی و غیر وابسته درباره اینکه من صرف نظر از دستاوردها یا شکست هایم، فقط به این دلیل که خلق شده‌ام و به عنوان یک انسان در این جهان مادی هستم، لایق تجربه آنچه می خواهم، هستم.
به اندازه ای که احساس خود ارزشمندی درونی خود را ترمیم می کنی، درهای نعمت و برکت به زندگی ات باز می شود و حتی تلاش های قبلی شما که ظاهرا بی نتیجه و مایوس کننده بود، به طرز معجزه واری به ثمر می نشیند. زیرا احساس خود ارزشمندی، موانعی نامرئی را از زندگی ات حذف خمی کند که سدّ راه آن نعمت ها به زندگی ات شده بود.
ماموریت دوره «احساس لیاقت»، قدم به قدم هدایت شما برای بازسازی احساس خود ارزشمندی درونی است. در این دوره، فرایند این بازسازی از خودشناسی شروع میشود. در این دوره استاد عباس منش به دانشجوی دوره کمک می کند تا در قدم اول به صورت صحیح و واقعی، احساس لیاقت خود را ارزیابی کند؛ ایرادها را پیدا کند و سپس قدم به قدم، رفع آن ایرادها را در عمل یاد بگیرد. در طی عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات، شما متوجه می شوی که:
- ذهن و ناخودآگاه شما چه معیارها و قید و شرط‌هایی برای خود ارزشمندی و احساس لیاقت شما گذاشته است؛
- این معیارها چقدر ترمزهای مخفی در برابر خواسته های شما ایجاد کرده و مسیر رسیدن به خواسته ها را برای شما سخت و دشوار کرده است؛
- این معیارها به چه شکل در حال آموزش شماست تا هر بار بیشتر بر علیه خودت باشی و به خودت ظلم کنی؛
- چرا نتوانسته ای از مهارت ها و توانایی هایت پول بسازی؛
- دلیل این همه تقلا کردن اما به نتیجه نرسیدن واقعا چیست؛
- چرا ارائه خدمات و محصولات ات برای شما دشوار است؛
- چرا معرفی و تبلیغ خودت برای شما دشوار است؛
- چرا به راحتی، موارد نامناسب را در زندگی خود تحمل می کنی؛
- چرا مرتباً درگیر روابط نامناسب شده ای؛
- چرا به راحتی نمی توانی خواسته های قلبی خود را با همسر یا شریک خود مطرح کنی؛
- چرا با وجود اینهمه توانایی، نمی توانی درخواست ارتقا شغل یا حقوق بیشتر را از کارفرما داشته باشی و چطور باید این مسئله را از ریشه حل کنی؛
- چرا توانایی درخواست از فرد مورد دلخواهت را برای ارتباط نداری و چطور باید این مسئله حل کنی؛
- چرا حتی با خودت صادق نیستی و چطور باید این مسئله را حل کنی؛
- چرا مرتبا نیازها و خواسته های خودت برای تو اولویت پایین تری دارند و چطور باید این ریشه را حل کنی؛
- چطور باید خودت را بی قید و شرط، لایق نعمت هایی که می خواهی، بدانی؛
- منشأ این همه احساس گناه یا احساس قربانی بودن از کجاست و چطور می توانی از این چرخه احساس بد خارج شوی؛
- چطور توانایی هاین را ارزشمند بدانی به گونه ای که برای پول ساختن از آنها، حرکت کنی؛
- چطور اول خودت را لایق یک رابطه خوب، زندگی در شرایط خوب و مکان خوب بدانی تا جهان نیز بتواند شما را لایق بداند و به سمت آن خواسته ها هدایت کند؛
و…
بخش خودشناسی دوره احساس لیاقت، مثل یک آینه، ذهن شما را به شما نشان می دهد. شما را مجبور می کند تا رو راست با خودت مواجه شوی. بدانی چه افکاری در ذهن شما در گردش است؛ چه نگاهی به خودت و توانایی هایت داری؛ ریشه رفتارهای شما اکثرا احساس خود ارزشمندی است یا احساس عدم لیاقت؟! و چطور می توانی این معادله را به نفع خودت تغییر دهی و از درون به احساس ارزشمندی برسی. زیرا به اندازه ای که ما خود را ارزشمند می دانیم، جهان نیز به همان اندازه ما را ارزشمند می داند و نعمت ها را وارد زندگی ما می کند.
هرچه با آگاهی های جلسات این دوره پیش می روی، هم خودت را بهتر می شناسی و هم سرمنشا ناکامی های بیرونی را در درون خودت پیدا می کنی و هم اصلاح آنها را قدم به قدم یاد می گیری. منطق‌های قوی ای که استاد در هر جلسه در دست شما می گذارد، هر بار بخش مهم تری از « احساس لیاقت و خود ارزشمندی بی‌قید و شرط» را در درون شما احیاء می کند. وقتی تمام جلسات را با تعهد و موفقیت می گذرانی، متوجه تغییر عمده ای نه فقط در درون خود بلکه در شرایط بیرونی خود نیز می شوی. خواه اوضاع مالی، روابط، سلامتی و …
آموزش های این دوره ظرف وجود شما را در تمام ابعاد بزرگتر می کند و طبق قانون این ظرف بزرگتر، ظرفیت پیدا می کند تا نعمت های بیشتری را در تمام جنبه ها، در درون خود جای دهد. به همین دلیل دانشجویانی که در این دوره با تعهد به آگاهی های و تمرینات این دوره عمل کرده اند، به نتایجی دست یافته اند و خواسته هایی را محقق کرده اند که قبلاً با وجود تلاش فراوان موفق به تحقق آنها نشده بودند به طوری که، کلاً درباره رسیدن به آن خواسته ها دچار ناامیدی بودند. دلیل این امر هم ساده است. چون طبق قانون، تأثیرگذارترین فرکانس بر کیفیت زندگی ما در هر جنبه ای، “فرکانس احساس لیاقت” است. جهان طراحی شده تا در هر لحظه کیفیت دنیای پیرامون ما را بر اساس کیفیت «احساس لیاقت و خود ارزشمندی درونی» ما بروزرسانی کند. در نتیجه وقتی حتی کمی روی ترمیم احساس لیاقت خود کار می کنی، همین بهبود کوچک، نتیجه قابل توجهی در شرایط بیرونی شما ایجاد می شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره احساس لیاقت
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئله145MB18 دقیقه
- فایل صوتی live | دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئله17MB18 دقیقه
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست
سلام ب استاد عزیزم ….. خانم شایسته عزیزو بچه ها ..
اگه تو دنیایی زندگی میکنی که دوستش نداری ایراد از خودته ….
اگه دنیایی که توش هستی باب دلت نیست خودت ساختیش …..با افکارت …….اما نااگاهانه …
میتونی با قدرت فکرت تغییرش بدی ….تو در هر لحظه این قدرت رو در اختیار داری …..
هرکسی مسئول افکار خودش هست …
انسانها یک اهنربایی هستن که از درون با فکرشون همه چی رو ب سمت خودشون میکشند خاصیت جذب دارند …شریک زندگی …شریک تجاری ….ادمها …موقعیت ها ..اتفاقات همه رو خودت با افکارت ب سمت خودت جذب میکنی منتهی بیشتر مواقع این فکر نااگاهانه ست
دقیقا یک دستگاهی که انرژی رو که همیشه بوده و هست رو در هر لحظه تبدیل ب فکر میکنه و نتیجه فکر که احساس هست نتایج رو رقم میزنه
هر کسی هر جایی قرار داره جای درستش هست
خداوند کارش رو بدرستی داره انجام میده …
بی جهت اعتراض نکن که با این کارت فقط داری کاهارو بدترش میکنی
ب جای این کار بشین قوانین جهان هستی رو بیاموز
با درک درست قانون ……ببین ایرادت از کجاست و زندگی نو رو استارت بزن…..
تو میتونی ……….این قدرت هم اکنون در وجودت قرار داده شده ..
مطمئنا ب فکر و باورهات میرسی …همون باورهایی که خودتم خبر نداری ….
چیزی جز این دوتا نیست ….که دارند زندگیت رو رقم میزنن …
ولی برای تغییر این دوتا در زندگیت …باید خیلی پارامترها تغییر کنن و تو باید تبدیل ب ادم دیگه ای شوی و گرنه همان نتایج قبلی رو دوباره میگیری ولی با کمی تفاوت…
زیرا عادتهای تو چیزی نیستن که یه شبه تغییر کنن..نیاز ب تلاش ذهنی مستمرداره …
ایراد خیلی از ادما اینه که نه تنها نمیخوان تغییر کنن بقول استاد میخوان بقیه رو هم وادار کنن که مثل اونا فکر کنن …..
چون فکر میکنن فقط خودشون دارن درست فکر میکنن
در صورتیکه در نگاه اول ……فکر فقط یه انرژیست مثل اکسیژن ….
شما هر جوری دلتون میخواد میتونید فکر کنین همانطور که هر جوری که دلتون میخواد میتونین نفس بکشید..ایستاده …نشسته …خوابیده …حین راه رفتن …و غیره …
اجباری نیست که حالا حتما باید حالت نشسته نفس بکشید… همانطور که اجباری در ان نیست همه مثل هم فکر کنن
اما اگر شکل درست فکر کردن را بیاموزید شما تبدیل ب یک خالق شگفت انگیزی خواهید شد و از نتایج بزرگش متحیر خواهید گشت
همانطور که اگه تمرین کنید ب شیوه درست تنفس کنید از نتایج بزرگش حیرت زده خواهید گشت ..
فکر فقط مواد خام برای ساختن و خلق کردنه صرفا یک ابزاره …اما این فکر باید کنترل بشه و گرنه اتفاقات دلباب شمارو خلق نمیکنه ..
فکر شما باید ب عمل بیاد….
روش ب عمل اوردن فکر مهمه…
وگرنه همه ادما دارن فکر میکنن …
این فکر مثل بارون بر همه ادما سرریز میشه مهم ب عمل اوردن این فکره که چطور ان را ب عمل بیاریم و با ان نتایج شگفت انگیز رو رقم بزنیم
اینکه چطور با این مواد خام بهترین اتفاقات رو رقم بزنیم …
همه انسانها ب فکر متصلند ….
همه ادما این ابزار رو در اختیار دارند اما همه ادما نمیتونندب درستی ازش استفاده کنن
زیرا ب اون حد از اگاهی و قدرت نرسیدن و در حقیقت این ابزاره که داره از ادما استفاده میکنه ….
این فکره که بر اونا ظاهر میشه و تصمیم میگیره چه اتفاقی بیوفته ….
انسانها از فکرشون درست استفاده نمیکنن بلکه این فکر اوناست که داره از اونا استفاده میکنه
برای استفاده کردن از فکر ب اتفاق …….ب یکسری از اقدامات نیاز هست که باید انجام بگیره تا اون فکر تبدیل ب اشیاء بشه…
فکر همین جوری خودش تبدل ب اتفاقات دلخواه شما نمیشه بلکه باید یکسری اقدامات مثلا کنترل افکار …یا اگاهانه تمرکز بر نکات مثبت داشتن …ایده خاص ….رویش انجام بگیره ..
فکر ما یک ابزار افریننده ست اما تا زمانیکه بدرستی از ان استفاده نگردد نابود کننده و ویران کننده ست و میتواند ظرف یکهفته یا یکماه یا بیشتر شما رو دیوانه و روانی بیمارستان یا تیمارستان بکنه …
چیزی در واقعیت وجود خارجی نداره ….
جهان بازتابی از باورهای ماست ….
همه چیز رو ذهن ما با افکار و باورهای ما داره خلق میکنه …
ما نه فکر درست داریم نه غلط ….در عمق افکارمون ب چیزی بر میخوریم که نگرش نام داره …
نگرشت که درست باشه حقایق زندگی ب حساب نمیان…انچه که من میبینم با چیزی که بقیه ادما میبینن فرق میکنه ….
افکار ما خالق واقعیتهای فیزیکی زندگی ماست …
شاید این موضوع در ظاهر خیلی موضوع ساده و خنده دار و چرت و پرت ب نظر برسه
اما حقیقتا این فکر شماست که مواد خام و تشکیل دهنده اتفاقات زندگی شمارو مهیا میکنه و بعد از مدتی از حالت اندیشه ب معادل فیزیکی خودش تبدیل میشه در صورتی که هیچ شباهتی ب روز اولش زمانی که هنوز در نطفه بود نخواهد داشت …
اینجاست که ۹۹% انسانها این موضوعات رو قبول ندارند که این افکار اوناست که خالق واقعیتهای فیزیکی زندگی اوناست …اونا میگن این چرت و پرتها چیه …؟
اونا میگن یعنی چی که افکار ما اتفاقات زندگی مارو رقم میزنه…؟
ثابت کردن این حرفها ب کسانی که در این مدار نیستن مشکله …ب نظر من نیازی هم ب این کار نیست
شما فقط باید با نتایج خودتون باهاشون صحبت کنین…
اما چیزی که مهمه اینه که این افکار ماست که زندگی ما رو خلق میکنه اما کنترل ان کار بسیار سختیست و نیاز ب تلاس ذهنی مستمر و بالایی داره
ولی خود تلاش ذهنی ب فاکتورهای زیادی گره خورده که اگه رعایت نشه و توانایش رو نداشته باشین نمیتوانید افکارتون رو کنترل کنید …
بند اول : احساس شماست ….
اگر شما از درون ارامش نداشته باشین هرگز نمیتوانید ب چیزی که دوست دارید بیندیشید و تا ب چیزی که دوست دارید نیندیشید چیزی خلق نخواهد شد ….
اینکه علت نداشتن ارامش درونی شما که احساس شمارو بد کرده چی هست ب خیلی چیزها بستگی داره ….
اینکه چرا آرامش ندارید مسلما ب خاطر یه سری مشکلاتی که فقط خودتون میدونید هست ….
میتونیم چند تاش رو نام ببریم مثلا اقساط عقب افتاده بانک ….بدهی های مالی دیگه ای ….مشکل عاطفی ….مشکل در روابط ……داشتن نگرانی و اضطراب بی دلیل …
و هزاران مشکل دیگری که آرامش را از شما گرفته اند …
خود این عدم آرامش سوای اینکه بخشیش ب خاطر نتایج گرفته شده از افکار گذشته شماست موندن در این حالت دوباره مشابه ها رو جذب شما میکنه که باعث بر هم خوردن ارامش شما میشه در ضمن روی ورودیهای که در این لحظه دارید هم تاثیر میذاره…
متاسفانه یا خوشبختانه برای استفاده از ابزار قدرت مند فکر ……نیاز ب آرامش و احساس خوب میباشد
تا شما ب احساس خوب و آرامش درونی نرسید هرگز هرگز نمیتوانید از این ابزار در جهت درست استفاده کنید
البته که استفاده میکنید اما ب ضرر خودتون
فکر شما پشت ویترین ذهنتان وانمیستن که شما دونه ب دونه انتخابشون کنید و از هر فکری که خوشتون اومد روش بشینین کار کنین ….
کنترل ذهن و مسلط شدن ب افکار نیاز ب تلاش ذهنی مستمر و تمرین داره …
شما موجودی خلاق هستین …
انسان موجودیست که در هر وضعیتی که باشه میتونه از این ابزار ( فکر ) استفاده کنه …
توی هواپیما …زیر آب ….حین انجام کاری ….تو اسمون ….توی ماشین پشت فرمون …حین بیل زدن …حین غذاخوردن …حین گوش دادن ب موسیقی یا صحبتهای کسی …توی زندان ..توی مغازه حین فروشندگی …حین خرید….
فقط زمانی که مرد نمیتونه فکر کنه…..
در غیر اینصورت در هر وضعیتی میتونه از فکرش این ابزار قدرتمندی که خداوند مهربان در اختیارش قرار داده استفاده کنه
در واقع همه ما انسانها در هر لحظه داریم همین کارو میکنیم اما حواس مون نیست ….
انسان فقط در دو حالت نمیتونه از این ابزار ب نفع خودش استفاده کنه : یکی موقعی احساسش بد هست و آرامش نداره
دومی وقتی که در این دنیا نباشه زمانیکه مرد ….
حتی توی خواب هم ناهشیارش داره ادامه افکارش رو دنبال میکنه ….صبح ب محض بیداری یادش میاد …
در تمام حالات میتونه از این ابزار ( فکر ) استفاده کنه …
این عظمت پروردگارو میرسونه ولی متاسفانه اغلب ادما از این ابزار در جهت منفی ب خوبی ازش استفاده میکنن اما در جهت مثبت نمیتونن زیرا که نیاز ب آموزش داره
ناتوانی در توقف افکار منفی حالت ذهنی وحشتناکی برا ادم ایجاد میکنه که رنج و عذاب دردناکی ب فرد وارد میکنه
تصور کنین در این حالت چه احساسی خواهید داشت …
زمانی که یه یک لحظه هم نمیتوانید ان فکر لعنتی را از سرتان بیرون کنید …..اگه بهتون بگم که این همون لحظه آفرینش در زندگی تان هست چه احساسی خواهید داشت ؟!
تمام صحبت ما و اموزشهایی که در اینجا میبینیم برای همین یه لحظه ست …..
زمانیکه حالمون خوبه ما اتومات در مسیر درست قرار داریم
اما مشکل از جایی شروع میشه که ب هزاران دلیل احساس خوبی نداریم و در زندگی مون آرامش نداریم
موضوع اینجاست که فکر ما منتظر حال خوب ما وانمیسته …..دکمه توقف هم نداره توی سرمون ……که با بکار گیریش افکار منفی رو متوقف کنیم …
احساس بد ….ما رو ب قدرت ویران کننده متصل خواهد کرد
احساس خوب …ما رو ب منبع خود یعنی ( خداوند ) متصل خواهد کرد…
تمام کسانی که الان موفقیت شون رو میبینیم منجمله استاد عباس منش برای ب کنترل در اوردن افکار خود و متصل شدن ب این قدرت ریاضت کشیدن ب این اسونیها نبوده ….
ولی میشود ….
اگر استاد عباس منش توانسته من هم میتونم …….من باور دارم که میتونم ب این قدرت متصل شوم …..و….. میشوم ….
با ارزوی بهترینها برای همه دوستان ..
امیدوارم از کنترل ذهن بالایی برخوردار باشین چون این ذهن شماست که داره خلق میکنه چه بدونید چه ندونید ……..ذهنتون داره خلق میکنه ….چیزی ب نام واقعیت در دنیا وجود نداره …همه چیز ب شکل فکر کردنتون بستگی داره برای جهان هم فرقی نمیکنه شما بدون دلیل شادی یا با دلیل ناراحتی
مهم احساس شما درهمین لحظه ست ……
بی دلیل شاد باش که همین کارم قدرت میخواد ….
تشکر ….
سلام ب خانم عاطفه عزیز …
مطالبی که نوشتی عالی بود احساس میکنم اصل موضوع رو گرفتی …خوشم میاد وقتی این دست کامنتها رو میخونم انرژی میگیرم …چون یاد اوری و تکرار این آگاهی ها ست که باعث عادت سازی میشه و عادت هاست که نتایج رو رقم میزنه …بقیه حاشیه ان…
راجع ب اشتیاق صحبت کردی که یکی از اصول موفقیت و ترقیست ….
کاملا ب این جمله اعتقاد دارم اگه میخوای غیر ممکنها رو ممکن کنی فقط اشتیاق درون توست که قادره چنین کاری کنه …چون خودم در یادگیری موسیقی این تجربه رو داشتم و معجزه اشتیاق رو دیدم انقدر اشتیاق داشتم که شب و روز نمیشناختم …گرسنگی و تشنگی حالیم نبود …
اما اشتیاق خریدنی نیست ..
اشتیاق چیزیست که نمیشه انرا با پول خرید ….
اشتیاق از عشق سرچشمه میگیره ….و عشق یه چیز درونیست ….همان طور که ایمان و باور یه حالتی ذهنیست ..
اشتیاق سوزان چنان ذهن انسان را دگرگون میکنه که چیزی رو ب عنوان شکست نمیپذیری….
اشتیاق هست که باور رو متولد میکنه …و باورهارو خلق میکنه …
یکی از قدرتمندترین موتورهای طبیعت که برای حرکت کردن نیاز ب هیچ سوختی نداره همان عشق و اشتیاق هست ….
ما با قدرت اشتیاق میتوانیم حتی اراده ایجاد کنیم …
اشتیاق لازمه رسیدن ب ارزوها و خواسته هاست ….
در واقع اشتیاق رمز موفقیت است …
اشتیاق و باور وقتی با هم ادغام میشن مبنای اسراری میشوند که نمیتوان انرا ب کمک قانون علم تحلیل کرد
اشتیاق انرژیست که خودش …خودش رو شارژ میکنه و نیاز به هیچ کس دیگه ای نداره برای اینکه شارژ بشه …
هر ادمی استعداد خاصی داره و ب یک کاری علاقه داره در حقیقت شما در زمینه ای که ب ان علاقه دارید معمولا استعداد بیشتری دارید
اما من میگم شما با اشتیاق حتی میتونید استعداد بیافرینید..
باید این موضوع رو بدونیم که محدودیت فقط در ذهن ما ادماست ….چیزی که توی ذهن ما فرو کردند و جالبه اگه کسی متفاوت فکر کنه بقیه یه حالتی نگاهش میکنن انگار که مثلا طرف خل شده….
محدودیت ذهن ما همان محدودیتیست که ما برای ان در نظر میگیریم …بدبختی و خوشبختی هر دو از ذهن ما نشات میگیرند جهان بازتابی از اندیشه های ماست …این اندیشه های ماست که باورهای مارو خلق میکنه و باورهای ما هم تیر خلاص رو شلیک میکنن و کار رو تمام میکنن…
از اشتیاق و باور هر چی بگم کم گفتم …
از کامنتت لذت بردم …
بهترینهارو از خداوند مهربان برات طلب میکنم امیدوارم ب تمام خواسته ها و ارزوها ت برسی …
تشکر
با سلام خدمت شما دوست عزیز…
خوشحالم که دیدگاهم براتون مفید بوده ….
گاهی یه نوشته از یه دوست میتونه نقطه عطفی باشه تو زندگی ادم…
جهان بازتابی از باورهای ماست تمام زندگی ما رو باورهای ما دارند رقم میزنن باورها انقدر قدرتمندند که اگه یه دروغی رو باور کنیم اون دروغ ب واقعیت زندگی مون تبدیل میشه …
این نشون میده خداوند قدرت خلق زندگی مون رو در دستان خودمون قرار داده تا ب هرچی که خواستیم فکر کنیم و باورش کنیم و تبدیل ب نتایج زندگی مون کنیم …
.ما انسانها خالقانی هستیم مخلوق که خودمون خبر نداریم …در واقع گنج درون مون هست اما همه ما بدنبال گنج در جاهای دیگه میگردیم ….
انسانها با جنگیدن هرگز ب گنج نمیرسن بلکه این آرامشه که اونارو ب گنج اصلی میرسونه …نمیتونیم با جنگ ب چیزی که میخوایم برسیم …
گنج درونمون هست …
ما خودمون گنجیم در این جهان که خودمونم خبر نداریم …انگار خوابیم و زمانیکه از این دنیا میریم تازه از خواب بیدار میشیم …البته دقایقی قبل از مرگ همه مون از این موضوع مطلع میشیم …
خوبی و بدی در این دنیا انتهایی نداره ….شما ب هر چیزی که میخوای میتونی برسی …برای انسان هیچ چیزی محدودیت نداره محدودیت فقط در ذهن ادما ست که فقط با رسیدن ب آگاهی میتونه ب هر چی که میخواد برسه ….
گنج همون افکار و باورهای ماست …..که باید بشدت مراقبشون بود …..
باورها جایی در ذهن مون قرار گرفتن …
برای تغییر نظام باورها باید ذهن را تحت تاثیر قرار داد ……..راه دیگه ایی نیست ….
درجهانی زندگی میکنیم که بسیار قانونمنده …
بقول انیشتین : همه چی در این دنیا برپایه علت و معلول رقم میخوره …
هیچ معلولی بدون علت نیست علت جایی در ریشه هست و ریشه تمام اتفاقات زندگی ما جایی در ذهن مون قرار داره ..
هیچ اشتباهی در جهان وجود نداره و هیچ اتفاقی هم تصادفی نیست حتی این چند خطی که دارم برات مینویسم یه دلیلی داشته که بر میگرده ب انرژی هایی که قبلا ب جهان ارسال شده …
تمام اتفاقات جایی در ذهن مون داره رقم میخوره …همه چی در ذهن استارت میخوره …ب هر چی که توجه کنی از همون جنس اتفاقات رو در اینده ایی نزدیک تجربه خواهی کرد زیرا وقتی داری ب چیزی توجه میکنی داری بهش انرژی میدی و طبق قانون جهان هستی انرژیهای مشابه همدیگه رو همدیگرو جذب میکنن
اما سوالی که من الان حدود یک ساله هر روز دارم از خودم و دوستان میپرسم اینه : چرا نمیتونیم ب چیزی که دوست داریم توجه کنیم ؟ و چرا نمیتونیم ب چیزی که دوست نداریم توجه نکنیم …؟
انگار یه نیرویی قدرتمند که خیلی زورش زیاده و خیلی هم سریش هست توجه مارو میبره ب سمتی که دوست نداریم بهش توجه کنیم جلب میکنه …!
راهکارش چیه تا ب اون چیزی که دوست داریم توجه کنیم …؟
خدارو شکر چند روز پیش بود پاسخش رو از الهامتی که دریافت نمودم گرفتم …
اما چیزی که ۹۹درصد بچه ها در کامنتهاشون مینویسند برام خیلی جالبه ….
بچه ها یه چند ساعت یا چند روزی شور حسینی میگیرن و میان تو سایت حرفهای قشنگی میزنن ………..از استاد و خانم شایسته تعریف و تمجید میکنن اما چند روز بعد پنچر میشند و دوباره همونجا میمونن …
میتونم تو این سایت صدها نفر رو نام ببرم ……….ب وضوح از جنس کامنتها من متوجه میشم در چه فرکانسی هستند ……
این شکلی جواب نمیده ….
برای موفقیت باید انضباط داشت اولین قانون بهشت نظم هست ….
خورشید هرروز داره طلوع میکنه ….
هر ۲۴ ساعت هوا تاریک و روشن میشه …..
افتاب میتابه اب بخار میشه میره بالا تشکیل ابر میده ….
باد ابرها رو میبره ب ارتفاعات و قله ها…..
شرایط جوی باعث میشه هزاران تن ابی که بشکل بخار و ابر در بالای سرمون در اسمان هست بر مناطقی که باید بباره میباره ….
در ارتفاعات برف و یخ تشکیل میشه …..
در زمان بهار و تابستون که هوا گرم میشه دوباره برفها و یخها اب میشن و از ارتفاعات طبق نیروی جاذبه سرازیر میشن برای کشت و کشاورزی …..
این چرخه میلیاردها ساله که ادامه داره و همواره سیاره خوشگله ما تروتمیز و سبز و زیباست…
اگه کمی به این چیزا بخوایم فکر کنیم متوجه میشیم همه چیز این دنیا بر پایه نظم هست …. هزاران مورد دیگه میشه در جهان نام برد که تمام کارهای خداوند بر روی نظم هست ……
اگر خواهان رشد هستیم ….اگر خواهان توسعه فردی هستیم …اگه تمایل ب رشد شخصی داریم باید نظم داشته باشیم ….. در غیر اینصورت جواب نمیده
قدم بعدی اینه که از تواناییهای برتر ذهنی که خداوند در وجودمون قرار داده استفاده کنیم …
یکی از اون تواناییهای ذهن برتر مون قدرت اراده ست باید با استفاده از قدرت اراده توجه مون رو تمرین بدیم تا بر روی چیزی که دوست داریم قرار بگیره و هدایت توجه مون رو از دست ذهن شرطی شده مون پس بگیریم تا خودش نخواد هر جا که دوست داشت بره ….
ما با رعایت نظم و انضباط و اراده میتونیم عادت ها یی که دوست شون نداریم رو تغییر بدیم ….یعنی باید ب حودمون ( ذهن مون ) دستور بدیم و هر طوری شده اجراش کنیم …
میتونم تا ساعتها بنویسم اما مهم اینه ب چیزی که میگیم عمل کنیم چون نتایج در عملکرد ماست …
مطمئن باش چیزی که بدستش میاری و در زندگیت باهاش برخورد میکنی خودت دکمه ارسالش رو زدی …
امیدوارم براتون مفید بوده باشه …
روزای بهتری در انتظارته….
تشکر ….