live | دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئله - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا جوادی گفته:
    مدت عضویت: 1541 روز

    سلام استاد عباسمنش زیبا و دوست داشتنی

    قصه ی من از عشق شروع شد…زمانی که با عزیز دلم (که قراره تا چند ماه دیگه رسما همسرم بشه ) آشنا شدم در وضعیت روحی و فرکانسی خوبی نبودم. فشارهای کاری و روحی و سلامتی روم بود و در یک کلام حالم خوب نبود. اما خداوند طیبه جانم رو شبیه یک پیامبر برای هدایت من فرستاد. طیبه هر از گاهی میگفت من به کمک استاد عباسمنش روی خودم کار میکنم، بهش میگفتم من به این چیزا اعتقاد ندارم. بر اساس موضوعاتی که بینمون پیش میومد گهگاهی واسم فایل میفرستاد، دو دقیقه اولشو گوش میدادم و بهش میگفتم روانشناسی موفقیت و قانون جذب “روانشناسی زرد” محسوب میشه و من قبلا هم ازین چیزا گوش دادم…همش دروغه.

    تا اینکه یک روز که حسابی حالم بابت مسائل کاری گرفته بود یه فایل صوتی برام فرستاد…گفت من هر موقع حالم گرفتس این فایلو گوش میکنم بهتر میشم. باز هم گوش ندادم…توی مدارش نبودم.. تا اینکه چند روز بعدش بطور تصادفی یهو دیدمش و پلی کردم. میگفت هیچ نیرویی برتر از خدا نیست…فقط روی اون حساب کن…اگر کسی بهت گفت بیچارت میکنم بهش بگو شما تلاشتو بکن، اما توی ذهنت بدون غیر از اراده خدا هیچ اراده ای نیست.

    من مولانا زیاد میخوندم….ناخودآگاه این حرفارو تطابق دادم با شعرایی که خوندم….درست مثل چرخ دنده هایی که کنار هم قرار بگیرن :

    نان پاره ز من بستان، جان پاره نخواهد شد

    آواره عشق ما، آواره نخواهد شد

    (محمدرضااا…این رزقی رو که میخوای از من بگیر، این نان پاره رو از من بگیر اصلا کار سختی نیست. اگر عاشق من باشی، اگر آواره عشق من باشی هیچوقت احساس آوارگی نمیکنی)

    آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز

    آن را که منم چاره بی چاره نخواهد شد

    (محمدرضا لباس تن تو منم…هیچوقت از عریان شدن نترس. چاره ی تو تا ابد منم، هیچوقت از بیچارگی نترس)

    آن را که منم منصب، معزول کجا گردد

    آن خاره که شد گوهر او خاره نخواهد شد

    (پست و مقامی رو که من بهت میدم کی میتونه ازت بگیره ؟ رئیس چیکارس ؟ مدیر کیه ؟ پست و مقام و جایگاه رو من بهت میدم. اون سنگ سختی رو که من تبدیل به گوهرش کردم دیگه کی میتونه به سنگ سخت تبدیل کنه ؟)

    و الی آخر….الله اکبر…دیدم حرف ها همون حرف های توحیدی مولاناست. اما مولانا رو من بیشتر برای لذت بردن از ادبیات میخوندم اما حرفای استاد عباسمنش به عمق روحم نفوذ میکنه، مثالاش متناسب با زندگی منه و دقیقا حرفاییه که من نیاز دارم بشنوم. شروع کردم باز هم تطابق دادن فایل ها و اشعار مولاتا…توی یه فایل دیگه استاد میگفت مهاجرت انسان رو میسازه، رشد میده و هر کس مهاجرت کرده باید تحسینش کرد. دقیقا مولانا هم توی یه غزل همینو میگفت.

    درخت اگر متحرک بدی به پا و به سر

    نه رنج اره کشیدی نه زخمه های تبر

    ور آفتاب نرفتی به پر و پا همه شب

    جهان چگونه منورشدی بگاه سحر

    نه یوسفی به به سفر رفت از پدر گریان

    نه در سفر به سعادت رسید و ملک و ظفر

    نه مصطفی به سفر رفت جانب یثرب

    بیافت سلطنت و گشت شاه صد کشور

    و شاه بیت این غزل…

    وگر تو پای نداری سفر گزین در خویش

    چو کان لعل پذیرا شو از شعاع اتر

    میتونم صدها صفحه از تطابق اشعار مولانا و حرفای استاد بنویسم. چرا این اتفاق افتاده؟ چون منبع یکی هست. منبع مولانا و استاد عباسمنش هر دو قرآن هست و الله اکبر که هر دو چه زیبا درک کردن این کتاب رو.

    من که کمبود معنویت یکی از معضلات اساسی زندگیم شده بود با استاد خداوند رو دوباره شناختم. دوباره بهش ایمان اوردم. دوباره شروع کردم به قرآن خوندن و رابطم اول با خدا و بعد با عزیز دلم طیبه جانم بسیار زیباتر و عمیق تر شد.

    استاد عزیز، اون دوره من متوجه شرک خفی درون خودم شدم که بسیاری از مشکلاتم ناشی ازون شرک بود. مدیر من کسی بود که تا قبل ازون من بعنوان خداوندگار مدیریت و توانمندی قبولش داشتم. اگر میگفت بپر توی چاه میپریدم، اگر میگفت برو فلان نیرو رو اخراج کن نمیپرسیدم پرا ؟ طرفو هر چقدرم که خواهش میکرد اخراجش میکردم. یه جورایی فرد معتمد مدیر بودم و عامل اجرای اکثر تصمیمات اشتباه و گاها ظالماته. فایل ها رو که گوش دادم هر روز سایز مدیر توی ذهنم کوچکتر و کوچکتر شد. فهمیدم آینده کاری من حتی ذره ای هم دست این فرد نیست بلکه دست خدای این فرده. کم کم دیگه تصمیمات اشتباه رو اجرا نکردم . خیلی از جاها خودم در حوزه کاری خودم تصمیم میگرفتم و با مدیر چک نمیکردم. تا که یک روز بهش گفتم من نمیتونم دیگه به شیوه ای که شما میخواین کار کنم…و بعد از اون تصمیم شجاعانه احساس رهایی کردم . چند ماهی هست که تقریبا به شیوه خودم دارم کار میکنم و به زودی هم با یک شرکت جدید شروع به همکاری خواهم گرد انشالله.

    دوست دارم بیشتر واستون غزل های مولانا رو بنویسم و بیشتر از موفقیت هام و هدایت هام بگم. حتما این کار رو خواهم کرد :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2161 روز

      سلام و درود به شما دوست عباسمنشی

      سلام به شما محمدرضا جوادی عزیز

      چقدر کامنت تون دلنشین و زییت بود، چقدر داستان هدایت تون به سایت و آشنایی با استاد جالب بود، چقدر این تطابق هایی که در ذهن تون از اشعار مولانا با صحبت های استاد میدادین عالی بود، چقدر ممنونم که هستین و اشعار مولانا رو برامون نوشتین و از خودتون ردپا گذاشتین.

      نان پاره ز من بستان، جان پاره نخواهد شد

      آواره عشق ما، آواره نخواهد شد

      ممنونم از کامنت زیبا و پر از آگاهی تون🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سلیمه گفته:
      مدت عضویت: 749 روز

      بنام خدایی که در این نزدیکیست

      دوست عزیزم آقای جوادی توحیدی بودن رو برای خودم و خودت رو بیشتر می‌خوام واز خدا می‌خوام کمکمون کنه تا در این مسیر لذت بخش بمونیم

      کامنت شما بوی توحید میداد و من فقط اشک شوق میریختم خیلی زیبا بود

      آواره عشق ما آواره نخواهد شد یعنی هرچقدر ما در مقابل خدا متواضع عمل کنیم عزتمندتر خواهیم شد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سهند گفته:
    مدت عضویت: 621 روز

    درود و عشق بر استاد عزیز

    واقعا این فایل به موقع بود برام

    منم توی پیچ و خم های قانون تکامل هستم…

    منم عجله ایی ندارم و دارم یواش یواش پیش میرم…

    ولی استام خیلی روم فشار اورده که میگه سریع باید یاد بگیری و عجله کنی…

    و امروز دوتا اشتباه داشتم میخواس اخراجم کنه…

    منم گفتم خب اخراج کن بی نهایت فرصت دیگه برای من هست و توی دلم میگفتم این الخیر فی ما وقع…

    ولی اخراج نکرد….

    فقط‌میخواست که من بیشتر‌دقت کنم و اشتباه نکنم منم گفتم ش

    چشم‌و ادامه دادم…

    دیگه به هر شرایطی عادت کردم‌و بیخیاال‌ دارم توی مسیر‌ ادامه‌ میدم…

    فقط صبر صبر صبر بر هر‌دردی دواست…

    و از خدا کمک بخوایین صدرصد کمکتون میکنه و از درونتون اثر میکنه و خیلی عملکردتون بهتر میشه…

    خداروشکر

    دوستارتون سهند(:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  3. -
    Samira Zare گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    با سلام

    نکات ارزشمند استاد:

    آدم تو مسیر خیلی راحت دلسرد می‌شود چون انتظارمان از خودمان زیاد است اینکه اگر یک کاری را شروع می‌کنم می‌خواهم فردایش در آن کار مهارت داشته باشم یا حرفه‌ای شوم.

    کلاً انسان عجول است و خیلی در رابطه با نتایج عجول هست و چون نتایج به وجود نمی‌آید دلسرد می‌شود.

    ما باید قانون تکامل را درک کنیم وقتی روی خودمان کار کردیم نتایج کوچک را توی ذهنمان بزرگ می‌کنیم و به خاطرش سپاسگزار می‌شویم و تمرکز می‌کنیم روی همین قطره‌ها ،قطره‌ها ی که توی زندگیمان داره اضافه میشوند.

    و این نیست که من یک دفعه باید به جایی برسم و از این عشق هست نسبت به آن کاری که ما انجام دهیم.

    کمتر دلسرد می‌شویم هر چقدر قوانین را درک کنیم بهتر نتیجه می‌گیریم که رو باورهایمان کار کنیم و یواش یواش نتایج می‌آید هر چقدر ما بدانیم که تغییر ذهن یک شبه نیست باید ادامه داد و کار کرد و قدم برداشت دلسرد نمی‌شویم.

    من چند مواردی که دیگران با آن مرا هدف می‌گرفتند و اعتماد به نفس مرا سرکوب می‌کردند را بازگو می‌کنم.

    من درگذشته شخصیت خیلی ضعیفی داشتم.

    یعنی چه؟!!

    یعنی خیلی کم رو و خجالتی بودم و حتی در مواقع سلام کردن آن را آرام می‌گفتم و مورد انتقاد و مسخره شدن دیگران قرار می‌گرفتم.

    یا

    خیلی روی حرف‌های دیگران حساس و زودرنج بودم اگر یک نقطه ضعف مرا متوجه می‌شدند و پا روی آن می‌گذاشتند مدت‌های طولانی خودخوری می‌کردم و از درون خودم را خورد می‌کردم و این نجواهای ذهن مرا نابود می‌کرد.

    و باز فردای آن روز نو از نو و روزی از نو شروع می‌شد.

    در کل بخواهم بگویم شخصیتی داشتم که از دید دیگران تعریف می‌شدم و آن را به خودم می‌قبولاندم.

    بعد از آشنایی با سایت و به مرور روی خودم کار کردم و داخل فایل‌های استاد می‌شنیدم که یک شبه نمی‌توانی تغییر کنی تو فقط گام اول را بردار و قدم به قدم جلو برو شدم سمیرایی که الان هستم.

    سمیرایی که اصلاً و به هیچ وجه من الوجود چه تعریف و چه انتقاد دیگران برایش اهمیت ندارد نه که اصلاً تعریف‌ها برایم مهم نیست چرا،البته تشکر می‌کنم و احساسم را در همان لحظه بهتر می‌کند نه اینکه بخواهم هر لحظه زمان خودم را به آن تعریف بیرونی وصل کنم.

    یا انتقاد دیگران که خیلی خیلی کم شده نسبت به من و یا اصلاً در مورد آن چیزی نمی‌شنوم و حساسیتم روی مسائل‌هایی که هر کسی پیش خودش هر فکری می‌کند برایم بسیار بی‌اهمیت شده.

    و به کل برایم مهم نیست و اعتماد به نفسم نسبت به قبل بالاتر رفته حتی دیگران یعنی نزدیکانم به وضوح می‌بینند که من چقدر تغییر کردم به راحتی نه می‌گویم مسائل‌هایم را به راحتی حل می‌کنم این سایت و این فایل برای من از لحاظ ارتباط بسیار حائز اهمیت بود و هست.

    و می‌دانم به گفته استاد من باید خودم تغییر کنم من نمی‌توانم فکر دیگران را تغییر دهم.

    من آینه تمام نمای خودم هستم.

    روز به روز روی خودم کار می‌کنم و تا آنجا که ممکن هست و درک می‌کنم وطبق قانون پیش می‌روم تا شخصیتم بهتر و بهتر شود.

    البته بیشترین تغییرات من به لطف دوره احساس لیاقت بود که بسیار مرا بیدار کرد و از استاد عزیزم بابت تمام فایل‌های ارزشمند بسیار سپاسگزارم.

    شادباشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
  4. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم

    استاد این جمله که گفتین من باید درست بشم بقیه کارها را جهان خودش برام درست میکنه

    واقعا یکی از قوانین مهم جهان هست من واقعا بهش رسیدم

    اینکه نمی یام دونه به دونه کارها و مسائلم را ببینم باید براش چه کنم

    هر چه جلوتر میرم بیشتر به این قانون پی میبرم و در زندگیم برام پیش آمده

    واقعا من دارم روی خودم کار میکنم سعی میکنم آدم خوبی باشم

    بعد اونوفت میبینم مواردی که من اصلا فکرش را هم نمیکردم و حواسم هم بهشون نبوده برام خود به خود درست شده برام

    استاد عزیزم دنیا بهشتی را برام درست کرده و الان توش هستم و دارم ازش استفاده میکنم یه ویلا چند طبقه با بهترین امکانات استخر در عالی ترین جا در ایران خدا برام درست کرده و من فقط دارم از اون استفاده میکنم

    آدم های خوب دور و برم هستند

    یه مجلس ختم یا از این قبیل اگر در فامیل باشه من یه دفعه میبینم قبل از اون من برنامه برام چیده شده که برم شمال و اصلا وقتی قراره همه فامیل برند ختم من اصلا در شهرم نیستم که کسی توقع کنه از من

    و هزاران مورد دیگه دارم بخوام مثال بزنم

    فقط از خداوند میخواهم هدایتم کنه که در این مسیر ثابت قدم باشم یادم نره از کجا به کجا رسیدم قوانین را فراموش نکنم و به قول شما استاد عزیزم خاشع باشم و شکر گذار پروردگارم که هر آنچه که دارم از اوست

    و مورد بعدی هم قانون تکامل هست

    من هم مدتی هست ایده ای را شروع کردم و دوست دارمدبه موفقیت برسم

    بعضی وقتها این حس که ” دیگه فرصت کمه و بیشتر تلاش کن تا زودتر نتیجه بگیری “. می یاد در وجودم ولی سریع یاد قانون تکامل میوفتم و رعایتش میکنم

    استاد عزیزم خیلی دوستتون دارم

    از خدا تشکر میکنم که شما را آورده تو زندگیم

    استاد از بس که فایلهاتون و گوش میکنم از بس که تمام روزهایم با شما پرشده خیلی وقتها خوابتون را میبینم

    عاشقتونم

    خدایا بابت همه چیز بابت تمام نعمتهایت بینهایت شکر.

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  5. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد عزیزم

    چجوری شریک زندگی و شریک کاری رو انتخاب کنیم ؟

    شریک کاری من اصلا بهش اعتقادی ندارم و هرکسی میخواد تو بحث کاری شریک بگیره بشینه فکر کنه ببینه چرا میخواد شریک بگیره ۱- به خاطر سرمایه هست بیاد با همون چیزی که الان داره و یا حتی از صفر شروع کنه ارام ارام به صورت تکاملی پیش بره تا رشد کنه ۲- به خاطر پارتی داشتن هست مثلا تو فلان اورگان دولتی بتونه براش راحت مجوز بگیره بتونه با پارتی بازی کارهای اداری رو براش پیش ببره بیاد باورهاشو درست کنه به خدا توکل کنه از مسیر قانونی و درست کار رو پیش ببره ۳- به خاطر تقسیم کار هست بیاد یه کارمند بگیره ماهانه یه حقوقی براش در نظر بگیره و با کارمند کار کنه

    استاد با تجربیاتی که به دست اوردند درک کردند شریک گرفتن کار اشتباهیه و تصمیم گرفتندهیچ وقت شریک کاری نداشته باشند و وسوسه هم نشند از خدا خواستند که کمکشون کنه هیچ وقت شریک نگیرند

    شریک عاطفی :بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث بحث برخورد هم فرکانسیه اگر ما تو تجربیات زندگیمون تو مسیری قرار میگیریم که درصد بیشتر ادمهایی که ما باهاشون برخورد میکنیم تو کار تو مترو تو اتوبوس ادمهای درب و داغونی هستند یعنی ما ادم درب و داغونی هستیم و اگر ادمهای خوبی کنارت هستند یعنی تو ادم خوبی هستی از اونجا که هیچ کس صفر مطلق و یک مطلق نیست ادمها خاکستری هستند یعنی درصد تمایل به سمت ادمهای خوب و یا ادمهای بد نشون میده ما چه جور ادمی هستیم اگر از ۱۰ تا ادمی که بهش برخورد میکنی ۸ تاش خوبه یعنی تو خودت شخصیت خوبی داری ولی اگر از ۱۰ تا ادمی که بهش برخورد میکنی ۸ تاش بده یعنی تو شخصیت بدی داری و باید رو خودت کار کنی

    نکته مهم : من انتخاب ادمها و موقعیتها تو برنامم نیست برنامه من درست کردن خودم و شخصیتم و بهتر کردن خودم هست وقتی من بهتر میشوم جهان ادمهای بهتری رو وارد زندگی من میکنه کل کار من تمرکز رو خودم هست تا هر روز یه ذره بهتر از قبل خودم باشم

    نکته مهم : اگر ارتباطات برام مهمه سوال شخصی مثل اینکه نماز میخونی یا نه رابطت با خدا چجوریه این خیلی شخصی هست و نباید این سوالهای شخصی رو از کسی پرسید چون به ما ربطی نداره

    استاد شما خودتون از کسی مشورت میگیرید ؟

    منو عزیز دلم روزی ۷ تا ۸ ساعت در مورد قوانین صحبت میکنیم و اگر مسئله ای پیش بیاد که من ایده خاصی براش نداشته باشم بهش فکر میکنیم با قوانین تطبیق میدیم و اگر عزیز دلم هم نباشم من خود تجزیه تحلیل میکنم من قوانین رو خیلی عالی درک و عمل کردم هیچ کسی رو ندیدم که انقدر خالص قانون رو مثل من درک کرده باشه اون هم به خاطر مطالعه بیش از ۵۰۰ تا کتاب تو حوزه کاری خودم هست مشاوره دادنهای زیاد به کلی افراد هست برگزاری کلی سمینارهای حضوری هست میلیونها نفر این برنامه ها رو دانلود کردند بالای ۵۰۰۰۰۰ کامنت تو سایت هست و اینها همه تجربه های خیلی خوبی به من داده بنابراین دیگه بحث بحث این نیست که قانون چیه چون من خیلی عالی درکش کردم و برای حل مسائل قانون رو تو ذهنم میزارم و بعد اون مسئله رو با قانون تطبیق میدم و میفهمم که چه باوری رو باید استفاده کنم

    سرمایه گذاری تو بورس یا ارزهای دیجیتال فارکس و دوچ کوین که ایلان ماسک مطرحش کرد ایا ما رو به ثروت میرسونه ؟

    نکته مهم : این نگاه که من پولمو بدم به یه ادمی به یه کارخونه ای یا بزارم تو بورس و ارزهای دیجیتال و کلا هر چیزی بیرون از خودم که اون کار کنه وبه من سود برسونه این باور اشتباه و فقیره و جواب نمیدهد این باور بدبخت کننده است این که من پولمو بدم که کس دیگه ای که برای من کار کند و من سود بگیرم این اتفاق نمیافتد نیافتاده و نخواهد افتاد

    ثروتمندان از جمله ایلان ماسک مگه با ارز دیجیتال به ثروت رسیده ایلان ماسک با اس پی ایکس با تسلا با سایت ایکس دات کام و پی پل به ثروت رسیده با فروش پی پل با این همه گسترشی که در جهان ایجاد کرده با حل مسائل بزرگی که تحولی عظیم در جهان ایجاد کرده به ثروت رسیده

    نکته مهم : اینکه شما بگید من پول بدم یه کس دیگه مغز بزاره استعداد بزاره برای من ثروت خلق کنه این صددرصد اشتباهه و ابلهانه است و نتیجه نخواهد داد سرمایه گداری کنید رو مغز خودتون رو استعداد خودتون رو علاقه خودتون برید تو مسیر علاقتون اونوقت ثروت از بی نهایت طریق به دنبال من میاید

    با کارمندی میشه ثروتمند شد؟

    بله میشود به میزانی که تو کار عالی میشی و ارارم ارام رشد میکنی ارتقاع سمت میگیری و افراد زیادی هستند که از کارمندی به مدیر عاملی رسیدند و بسیار ثروتمند شدند شرکتهای بزرگی مثل اپل که مدیر عامل ها با رشدی که کردند و از کارمندی شروع کردند الان در سطح مدیر عاملی هستند و بسیار ثروتمند شدند

    استاد شما در امازون سرمایه گذاری کردید ؟

    بله من سهام خریدم اما هیچ وقت نفروختم که بخوام از پول اون به ثروت برسم من به الهامی که بهم شد عمل کردم و دیدم که الهامم درست بود اما هیچ وقت نفروختمش من کلا با فروختن مخالفم من ملکهای ایران رو هدیه دادم به نزدیکانم و تو امریکا چند تا ملک فروختم اونم چون نیاز داشت که بهش سر بزنی و بهش رسیدگی کنی و از اونجایی که اولویت من ازادی هست نمیخواستم درگیر این مسائل بشم فروختمش

    دوره تند خوانی رو چرا از رو سایت برداشتید ؟

    یکی از تصمیماتی که ادم باید بگیره تو زندگیش باید ببینه مسیرش رو به کدوم سمت میخواد ببره من یه دوره ای برای اینکه سرعت مطالعه ام بره بالا سرچ کردم با اینکه زبان انگلیسم هم خوب نبود کای مطالعه کردم مقاله خوندم تا مهارتم رفت بالا چند سال بعد به من الهام شد که این دوره رو برگزار کنم اون موقعه شرایط مالی من خوب نبود من این دوره رو برگزار کردم و نتایج مالی عالی گرفتم پر فروش تریم محصول تو سایتم بود حتی از دوره های موفقیت هم بیشتر فروش داشت اما من تصمیم بسیار شجاعانه ای گرفتم و این دوره رو از رو سایت برداشتم چون من مسیر کاریم رو مشخص کرده بودم و میخواستم تمام تمرکزم رو بزارم رو کار و مسیر مورد علاقه خودم با اینکه این دوره رو سایت بود و فقط باید دانلود میشد و نیاز به ارسال پکیج نبود اما من حتی نمیخواستم که سوالی در مورد این دوره پیش بیاد و من تمرکزم بره رو اون چون تمرکز برای من مهمترین چیره و میخواستم تو کاری که بهش علاقه داشتم تمرکز کنم

    نکته مهم : برای من بحث بحث این نیست که چجوری پول بسازم بحث اینکه چه کاری رو من دوست دارم با قدرت برم سمتش با باورهای درست رزق به دنبال من میاد این نوع نگرش رو من از همون سالهای قبل هم داشتم نگاه من به زندگی کیفیت زندگی بوده نه یه عدد بانکی

    افراد زیادی دنبال این هستند ببینند چه کاری الان توش پول هست برند دنبال اون کار و هر چند وقت یکبار یه چیزی مد میشه مثل همین ارزهای دیجیتال و ….. مثل قم که همه سوهان فروشی میکردند چون فکر میکردند تو این شغل پول هست در حالی که تو همه شغل ها و بازارها پول هست شما برید تو مسیر مورد علاقتون اون وقت پول به دنبال شما با باورهای درستی که تو اون کار دارید به صورت کاملا طبیعی میاد

    استاد برای این همه اگاهی که به رایگان در اختیار ما میزارید بسیار سپاسگزارم عاشقتونم ❤ ❤ ❤ ❤

    خدایا عاشقتم که عاشقمی ❤❤ ❤ ❤ سِودا ❤ ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
    • -
      مهدی حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2030 روز

      سلام سِودا جان

      خوبی عزیزم؟

      من بهار هستم

      و خوشحالم که با شما هم کلاسی م….

      خواستم تشکر کنم که مطالب این قسمت رو تایپ کردی…

      خیلی خوب بود….👌🙏

      من برای بار دوم اومدم که فیلم استاد رو ببینم ولی تصمیم گرفتم یکی از کامنت های منتخب رو بخونم…

      برام جالب بود … چون با این کاری که کردی باعث شدی انگار صحبتهای استاد رو مثل تند خوانی بتونم سریعتر مرور کنم

      و شاید بعضی جاها رو که خوب نشنیده بودم این دفعه به شکل نوشته دریافت کنم

      و در کل برام جالب و سودمند بود

      سپاسگزارم دوستم

      شاد و سلامت باشی بانو!💐🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سودا مختاری گفته:
        مدت عضویت: 1956 روز

        سلام بهار عزیزم

        خداروشکر حالم عالیه و امیدوارم که حال شما هم عالی باشه عزیزم

        خداروشکر که کامنتم رو دوست داشتی و برات سودمند بود

        ارزو میکنم با درک و عمل به این صحبتهای ارزشمند استاد در مدار دریافت خواسته هامون به راحتی و زیبایی قرار بگیریم

        براتون بهترینها رو در دنیا و اخرت ارزو میکنم

        روی ماهت رو میبوسم هم فرکانسی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1526 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    خدایا شکرت برای دیدن این فایل ارزشمند.

    إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ

    آنان که گفتند: محققا پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسی (از وقایع آینده) و حزن و اندوهی (از گذشته خود) نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که (انبیا) وعده دادند بشارت باد.

    استاد جانم دقیقا زندگی من الان اینطوریه که در همه ی ابعاد و زمینه ها عالیه..اما هنوز نتیجه ی مالی دلخواهم رو نگرفتم..

    رشد کردم از نظر مالی اما اونچیزی که دلخواهم باشه ن…

    الان این فایل شما دقیقا برای من بود.

    اینکه من که تونستم روابط عالی داشته باشم.من که تونستم مهاجرت کنم و برم تو دل ترسام.!!!!!

    پس میتونم با کار کردن روی باورهام در این زمینه ثروت هم پیشرفت عالی داشته باشم.

    استاد در این مسیرتوحیدی. دلسرد شدن معنی ندارد…..وبا خدا همه چیز امکان پذیره..

    و من با مهارتی که در آشپزی دارم میتونم بهترین غذا ها رو درست کنم و انسان های که دنبال غذاهای سالم وسنتی و خوشمزه وتمیز هستن بیان و بخورند ولذت ببرن.

    خدایی از وقتی که روی این باور تایید شدن از دیگران برای آشپزی(در صورتی که میدونستم خوشمزه درست کردم اما باز دوست داشتم ازم تعریف کنند)کار کردم.که من درجه یک و بهترین آشپزم ..

    امروز یه خانم ثروتمند اومد ازم خرید کرد و گفت جایی که فقط آشپزش خانم باشه من خرید میکنم…

    من فقط باید صبور باشم و استقامت داشته باشم.عجله نکنم با فرکانس هام و باورم آرام آرام تکاملو رو طی کنم.

    ثروت مقدسه

    پول ساختن آسانترین کار دنیاست

    خدا بازار یاب کار من است.

    مشتری و پول ودرآمد ربطی به عوامل بیرونی ندارم.

    ثروت فقط فقط ذهنی هستش.

    اگه من روی ذهنم وباورهای ثروتم کار کنم..از مسیر لذت ببرم وشاد باشم و توحیدی عمل کنم .

    پول خودش به دنبال من میاد…

    خدایا تنها ترا میپرستم وتنها از تو یاری و هدایت میخواهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
  7. -
    مریم م گفته:
    مدت عضویت: 2734 روز

    به نام خدای مهربان و بی نهایت بخشنده ، سلام 🌹

    سپاس خدارو که در مدار شنیدن این اگاهی های ناب بودم

    برای هر کاری سوالای درست از خودمون بپرسیم و ببینیم دلیل انجام اون کار چیه

    آیا از باورهای محدود میاد یا نه

    در مورد شراکت هم همینطور

    چرا میخوایم شریک بگیریم ..

    استاد من این مورد رو در اطراف خودم دیدم که طرف اومد برای شروع کارش شریک گرفت

    تازه یه شریک هم نه ، دوتا شریک

    اونم به خاطره اینکه فکر میکرد منابع مالی خوبی نداره

    و خوب چون پای سرمایه دیگران وسط بود و به طبع نظرات اونا رو هم باید قبول میکرد

    در حالی نظرات خودش خیلی واقعا سازنده تر بود

    در روند کار اصلا اون بازدهی و سودی که منتظرش باشه نیومد و بعد از یکسال یکی از شرکا گفت که سرمایه ش رو میخواد و میخواد ببره تو کار دیگه

    و این باعث شد دوباره توی حالت forceقرار بگیره که پولش رو جور کنه و بده

    و به خاطر همین مجبور شد بره وام بگیره که پول اون رو بده

    و در واقع به خیال خودش با شریک میخواست کاراش بهتر پیش بره ولی نشد

    و تازه پول بیشاری هم باید با وام پس بده

    و تازه کمی متوجه شده که نه تنها پول شریکه به دردش نخورد بلکه همش باید نظراتش هم که فایده یی تداشت رو تحمل میکرد

    استاد عزیز کاملا این مورو رو درک کردم با نمونه عینی که دیدم

    و شما میگید در بدترین شرایط هم دیگه به خودتون قول دادید که شریک کاری نداشته باشید

    و شریک گرفتن از باور کمبود، عدم عزت نفس و شرک میاد همش

    باید تکامل در هر چیزی طی بشه ، نمیشه یک شبه ره صدساله رفت

    در مورد شریک عاطفی:

    استاد عزیز عجب نکته مهمی که شما اصلا کسی رو انتخاب نمیکنید

    همش بحث برخورد و هم فرکانسیه

    ما توی هر مسیری باشیم ادمهایی که توی فرکانس ما باشن وارد زندگیمون میشن

    حالا اگه دور و برم آدمای داغون بیشتری هست یعنی فرکانسهای غالب من داغونه

    و یا برعکسش هم هست

    و اینکه هیچ کسی کامل نیست ، همه ما خاکستری هستیم به خوب یا بد متمایلیم

    اگه درصد زیادی از ادمای دورو برم خوبن یعنی درصد زیادی از وجودم خوبه

    کلا انتخاب ادمها و نوقعیتها نباید تو برنامه مون باشه

    برنامه من باید روی خودم کار کردن باشه به سنت بهتر شدن ، و جهان بقیه کارها رو انجام میده

    درست نثل استاد که به راحتی اتفاقات خوب براش میوفته

    داشتم به خودم و ادمهای اطرافم توی حداقل یکسال گذشته نگاه میکردم

    دیدم واقعا همینطور بوده ادمهای توی کار یکسال گذشته م رو من دنبالشون نرفتم از طریقایی باهاشون اشنا شدن و وارد کار شدم که اصلا دنبابشون نبودم و اتفاق افتاد

    و خوب تقریبا درصد بالایی از اومای اطرافم توی این ندت ادمای خوبی بودن خداروشکر

    و یه تعدادیشون از زندگیم حذف شدن کم کم و اصلا نمیبینمشون

    و اینو مدیون خدای خودم و اموز های شما استاد عزیزم هستم که اصلا اشنایی با شما هم خوده جهان با توجه به مدارم اموزه های شما رو سر راهم قرار داد

    نکته بعدی درباره مشورت کردن

    وقتی من از قوانین به خوبی اگاه باشم مثل یه برنامه نویس که کد نویسی رو بلده دیگه بقیه ش خلاقیته

    یا یه اشپز که اطلاعات کافی از خوراکیها و پخت و مز داره دیگه میتونه با توجه به شناختش از خوراکیها و تجربه ش غذاهای جدید با طعم جدید بسازه

    وقتی حرفه یی بشم تو درک قوانین و عمل کردن بهشون دیگه توی هر مسعله یی میتونم عرمول رو بذارم و تجزیه و تحلیل کنم که چطوری جواب میده

    بحث فقط اینه که چجوری از چیزی که بلدم استفاده کنم

    وای …و یه جمله طلایی دیگه که باید بنویسم و بذارم سر در خونم 😍😊

    اینکه من مولم رو به کسی یا کسانی بدم که کار کنن و به من سود بدن یعنی خارج از وجود من اشتباست

    این باور فقیریه، این باور ب د ب خ ت ک ن ن د ه ست ….⛔

    این باور صد در صد ابلهانه ست و نتیجه نخواهد داد

    فقط باید روی مغز خودم سرمایه گذاری کنم ؛ روی استعدادهای خودم سرمایه گذاری کنم 💶💶💵💰

    برم سراغ چیزی که عاشقشم ، وای خدایا چقدر این روزها دارم این نشونه رو میبینم

    خدایا هزاران بار شکرررررت

    استاد شما حتی یک دونهداز سهماتون هم نفروختیدددد

    وای خدایا و فقط سهام رو طبق الهامتون خریدید که ببینید الهامتون درست بوده

    چه باورهایی شما داشتید چقدر باور فراوانی در شما قویه

    نکته بعد؛ تصمیمی که دارم تو زندکیم میگیرم ببینم که مسیرش رو به چه سمتی میخواد ببره

    دنبال عشقم باید برم ، همونطور که استاد تندخوانی رو رید چیزی نیست که پایه کسب و کارش رو روی اون بذاره

    حتی اگه خیلی پولساز باشه

    تصمیمات شجاعانه باید گرفت ، و چیزی که مجبور بشیم تمرکز بذاریم روش ما رو از مسیر اصلیمون دور میکنه

    بحث ، بحث مول ساختن نیست ، بحث اینه که چیو دوست دارم

    و اون مسیری رو که دوست دارم با قدرررت برم

    بعد ثروت 🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️دنبالم میاد

    نگاهم باید کیفیت زندگی باشه ، نه عدد بانکی

    هرکاری نکنم که پول بسازم با هر فشار و بدبختی

    و استااد ما استاد رسیدن به هر جه خواسته بوده به راحتی😎

    چرا، چون دنباله عشقش رفته

    و دنبال حواشی نبوده که به هر بادی که اومد اونطرف بره به خاطر پول و از مسیر خودش ی میلینتر منحرف نشده 😍🤩

    اقاجان فلسفه زندگیت این باشه مریم ؛

    توی مسیر علاقه ت حروت کن، توی اون حرفه تر شو هر بار، پول 💰💰💰 دنبالت 🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️میاد😍

    باورهات رو درباره ثروت درست کن

    پول همه جاااا هست ، حتی توی آشغال

    اما برای کی ؛ برای کسی که عاشقانه میره سراغ مسیرشون

    نههه عده ای که میگن پول کجاست🤷‍♀️🤷‍♂️بریم اونجا

    مریم مریم اگر متعهد باشی ، متعهد تر از قبل زندگیت در تمام ابعاد جورررری تغییر میکنه که خودت هم باورت نمیشه 😃😍😍😍

    وای خدایااااا عاشقتم

    استاد عاشقتم

    خیلی عالی بود این لایو هم ، باید صد بار گوشش بدم و بیشتر درکش کنم و ذره ذره عمل کنم و وعده ی خداوند حق است

    شکررررررر🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿🌱🌿🌱🌿🌲🍀☘️🍀🍀🍀🍀☘️🍀🍀🍀☘️🍀🌺🌺🌺🌺🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 74 رای:
  8. -
    زهرا ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلاااام استاد عزیز و دوست داشتنی

    سلام دوستان گل

    الهی شکرت الهی شکرررررررت

    خدایا آخه من چی بگم

    واقعا چی می تونم بگم از این همه قدرت و معجزه در زندگی

    وقتی که ایمان میاری

    وقتی قدم ها رو برمی داری خدا خودش اوکی می کنه

    بابااااا اصلا اوکی می کنه تو به چجوریش کاری نداشته باش

    خدا خیلیییییی بزرگه

    از جایی که به ذهن کوچیکه تو نمی رسه بهت میده و همه چیز رو ردیف می کنه

    در دید تو و ذهن تو نمی گنجه

    ولی خدا میده

    فقط ایمان بیار

    بهش بگو خدایا من تسلیمم ، من نمی دونم تو می دونی

    خدا می دونه این جمله رو بارها توی این چند روز با خودم تکرار کردم و جوووری خدا جواب داد که هنوز تو شوک ام

    الهی شکرت

    وای خدا تو چقدر دانا و خردمندی

    اصلاااا مگه میشه؟

    آره میشه

    به اندازه ای که باورش کنی میشه

    به اندازه ای که ایمان داشته باشی میشه

    و ایمان فقط به حرف نیست ، وقتی ایمان میاری قدم برمی‌داری ، اقدام می کنی ، به هدایت ها عمل می کنی و جلو میری

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    عااااشقتوووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 93 رای:
  9. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2941 روز

    جانا سلام

    قبلا آدم کمال گرایی بودم ، آدم سختگیری بودم ، آدمی بودم پر از وسواس فکری ، پر از این حس که کارها باید طبق منطق ذهن من انجام شوند ، انگار که آخر منطق بودم ، آخر عقل ….

    این خصلت توی کامنت نوشتن هام هم بود ، باید فرصت فراهم میشد ، باید آماده میشدم ، باید باید باید …. من خیلی بایدی بودم ، خیلی سختگیر نسبت به خودم و جهان اطرافم … اما از استاد یاد گرفتم که ساز و کار جهان اینطور نیست ، اصلا اینطور نیست ، جهان بر مبنای آسانی شکل گرفته و آفریده شده اما اینهمه سادگی را کسی باور نمی کنه ، من برای ریز ترین کارها که غالبا کارهای مورد علاقه م بودند باید فرصت مناسب بدست می آوردم ولی کارهایی که دوست نداشتم را باید حتما انجام میدادم حتی اگر به زعم خودم فرصت مناسب هم برای اونها وجود نداشت ، در واقع زندگی من پر شده بود با کارهای اجباری و من لذتی از زندگی نمی بردم اما برای خودم این تمرین را طراحی کردم که لذت ببرم و من الان تمام کارها را رها کردم و اومدم بنویسم و لذت ببرم … استاد من از تو خیلی یاد گرفتم ، من هنوز توی درک تو مات و مبهوت هستم … امروز به همسرم گفتم اگر بخوام استاد را فقط با یک صفت وصف کنم میگم این آدم خیلی پُر ه … خیلی پُر … خیلی پُر یعنی خیییییلی پُر …

    گفتم ببین چقدر قشنگ یادمون داد زندگی کنیم ، ما چند ساله که هیچ گونه فرو رفتن یا سقوطی نداشتیم … استاد ما را از بلاها مصون کرد ، ما با حرف هاش مدار خودمون را ساختیم و هرروز بهتر می سازیم …

    بهمون فرمول داد ، گفت اگه درصد زیادی از آدم هایی که باهاشون برخورد میکنی داغون هستند به این معنیه که خودت داغونی و برعکس … این یعنی فرمولی که باهاش خودت را در تمام جهات بشناسی ….

    یادمون داد که آدم ها و موقعیت ها را انتخاب نکنیم و انرژی خودمون را برای این کار هدر ندیم و چقدر خوب این بار سنگین انتخاب های بی فایده را از دوش ما برداشت ، چقدر خوب ما را از تقلای پیدا کردن های بی دلیل نجات داد ، چقدر خوب ما را از تبلیغات و بازاریابی ها و کارت ویزیت زدن های بی حاصل و از خواستگاری رفتن ها و بنگاه رفتن ها و هزار تا رفتن و سپردن برای فلان چیز نجات داد …. استاد تو یادمون دادی که چیزی وجود نداره که تو بخوای پیداش کنی ، هر چی هست خودش میاد ، خودش پیدا میشه ، نه اینکه من بنشینم تا از آسمون بیفته ، من باید روی خودم کار کنم تا اون چیز ، اون خواسته ، اون هدف در مسیرم قرار بگیره و به من برخورد کنه ….. استاد این حرف تو که یک هفته س دارم روش کار میکنم ( چون من لایو را بصورت زنده دیدم ) چنان آسوده و راحتم کرده که حتی دیگه نمیتونم بلند حرف بزنم ، نمی تونم داد بزنم و تمام عملکرد هام را در چهارچوب این حرف تو قرار میدم که گفتید ما در مسیر درست اگر باشیم به مشتری ، به رابطه عاطفی ، به موقعیت دلخواه ، به آرزو برخورد میکنیم …. این حرف تو یک چای داغ میخواهد و یک تکه کیک گردو که در کنارش کاری که عاشقش هستی را انجام بدی … چقدر خوبه که بقیه کارها را جهان انجام میده برات ….

    وقتی تمرکز من روی خودم باشه ، تمرکز جهان هم روی منه و هر چقدر من جدی تر روی خودم تمرکز کنم و مهارت کسب کنم و خلاق باشم و از درون خودم مثل خداوند ، جلوه های جدیدی خلق کنم ، جهان هم به اینهمه تمرکز و دقت که در پی کشف استعداد های خودشه ، با شکوه و خلوص پاسخ میده … از ماست که برماست …. جهان پاسخ میده … و من امروز با این صحبت شما استاد فهمیدم که پاسخ فرکانس تمرکز ، تمرکز بیشتره … جهان روی کسی که روی خودش کار میکنه متمرکز میشه یعنی کارهای اون آدم را براش انجام میده …

    استاد این قسمتی که گفتید بعضی ها دنبال اینند که اون جوری که خودشون دوست دارند فکر کنند و فقط میخواند حرفهای من ، تأییدی برای باورهای خودشون باشه و هرجور شده حرفهای من را به افکار خودشون ربط میدند ، خواستم بگم استاد این خیلی نکته مهمیه و من هم اینطور بودم و اعتراف می کنم که مدام میخواستم آگاهی های ناب و الماس گونه و روحانی ثروت یک را با منطق های خودم هماهنگ کنم و طبیعیه که هیچوقت این هماهنگی بوجود نمیاد و من ناامید میشدم ولی استاد من چند روزه ثروت یک را از جلسه اول شروع کردم و بصورت تمرکزی می نویسم ، به جرأت میگم که همون نوشته های قبلی خودم را فرداش یک جور بهتر و کامل تری میفهمم طوریکه بلند میشم و راه میرم ، بغض میکنم ، میگم خدایا استاد چی میگه یعنی اینقدر ذهن من تو این مورد با روحم فاصله داشت …. مثلا استاد پاشنه آشیل من و خیلی ها موضوع شغل هست و شما توی همون جلسه اول میگید « شما اگر روی خودتون کار کنید وارد مداری میشید که ثروت داخلش هست ، شما هدایت میشید ، پس نگید چه کاری توش پول هست ، بگید من به چه کاری علاقه دارم چون بحث یک شغل خاص نیست ، بحث باور های خاص از عموم مردمه » استاد یعنی این جملات شما مثل آبی عمل میکنند که با هربار شنیدن ، بیشتر به زمین تشنه وجود من فرو میروند یعنی من هرروز اینا را به خودم میگم که اندیشه نه دنبال شغل بگرد نه نگران مشتری باش ، تو فقط فایل های استاد را قورت بده …. استاد بخدا باید تو را قورت داد …

    من از صمیم قلبم از شما و خانم شایسته که لطافت ازش می باره سپاسگزارم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 194 رای:
    • -
      فیروزه گفته:
      مدت عضویت: 1910 روز

      سلام به استاد عزیزم که در حال حاضر شده یکی از عزیزترین ها تو زندگیم و سلام به مریم عزیزم که با تمام وجودم تحسینش میکنم .

      خدای مهربونم ازت بی نهایت ممنون و سپاسگزارم که تونستم با این عزیزترین استاد آشنا بشم ، ازت بی نهایت ممنون و سپاسگزارم بخاطر دوستان عزیزی که با کامنتهای خودشون من رو در مسیر بیشتر همراهی میکنند.

      هر وقت کامنتها رو میخوندم با تمام وجودم دلم میخواست بتونم با یکی از بچه های سایت از نزدیک آشنا بشم و بتونم باهاش ساعتها درمورد قوانین حرف بزنم و همیشه این جا خالی رو تو زندگیم احساس میکردم.

      اندیشه عزیز تو یکی از اون کسانی بودی که همیشه دلم میخواست باهات هم صحبت بشم و با تمام وجودم این درخواست رو به جهان فرستادم و خداروشکر خدا به درخواستم پاسخ داد و خودش از طریقی که می دونست تو عزیز رو در مسیر من قرار داد و الان تو دوست عزیز منی ، و چقدر لذت بخشه با کسی که تو مسیر و فرکانس درست قرار داره در مورد قوانین حرف زدن و من این لذت رو در درجه اول مدیون خدای مهربونم هستم که انقدر قوانینش درست کار میکنه که وقتی با تمام وجودت چیزی درخواست کنی حتما بهش میرسی و بعد از استاد عزیز ممنونم برای این بستری که برای ما مهیا کرده .

      اندیشه عزیز مثل همیشه کامنتت پر از آگاهی بود و واقعا لذت بردم .

      دوست عزیز برات زندگی پر از سلامتی آرامش و ثروت آرزو میکنم و به خودم می‌بالم که انقدر تونستم رو خودم کار کنم که به این خواسته برسم .

      و تو استاد عزیزم که هر روز که میگذره بیشتر شیفته خالص و ناب بودنت میشم وشکر گزار خدای وهابم بخاطر وجود نازنینتون در زندگیم .

      خیلی دوستون دارم .

      خدایا شکرت که هستی .

      الهی به امید تو

      💚

      ا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2941 روز

        سلام فیروزه نازنین

        خب من بخاطر اینهمه لطف و محبتی که در کامنتت موج میزنه با شماره واتساپی که ازت دارم سپاسگزاری کردم ولی موضوعی که باعث شد این جا هم باهات هم کلام بشم و در واقع اینجا هم ازت تشکر کنم آگاهیی بود که دیشب به من دادی و چقدر حال من را خوب کردی و چقدر منو به تفکر وا داشتی و گفتم این جا هم اون آگاهی ناب و خالص را جاری کنم که هم خانم شایسته و استاد بخونند هم دوستانی که در مدار دریافتش هستند و بهش نیاز دارند

        فیروزه جون یک نقاش باسابقه هستند که تعداد بی شماری نقاشی کار کرده و در حال حاضر آموزشگاه داره ، آتلیه داره و تحت آموزشهای ثروت یک تحول خوبی در درآمد برای خودش ایجاد کرده

        با دیدن نقاشی های فیروزه حس آزادی و رها شدن به من دست میده و اینکه فیروزه دارای سبک شخصی خودش هست ، در نقاشی هاش کاملا هویداست

        و همین هم فرکانسی باعث شد من و فیروزه این چند روز خیلی باهم صحبت کنیم تا اینکه دیشب من از پاشنه آشیل خودم و اینکه اصلا نمیتونم روی کارهام قیمت بذارم و کلا عقیده م اینه که اصلا چرا باید ما چیزی را بفروشیم ، چرا خدا از راههای دیگه به ما پول نده ، با فیروزه حرف زدم و ایشون گفت خودش هم همین مشکل را داره و من یک تمرین طراحی کردم و گفتم بیا یک نمونه از کارهامون را که از نظر خودمون دارای ارزش از جنبه های مختلف هست جلومون بگذاریم و نقاط مثبت و دارای ارزش اون را بنویسیم تا کم کم باور کنیم که اون کار ارزش ایجاد میکنه و میتونه با قیمت خوب و مناسب فروخته بشه ، خب فیروزه استقبال کرد ولی من هنوز اون سؤال را در ذهن داشتم که اصلا چرا باید چیزی بفروشم ؟ میخواستم من از صبح تا شب کار مورد علاقه م را انجام بدم ولی از راه فروختن کارهام پول در نیارم یعنی درآمد نداشته باشم …. حالا من میدونم که خداوند از بینهایت طریق ثروت میده ولی اینکه من با موضوع فروش مشکل داشتم خودش یه معضل بسیار بزرگ بود برای من که اجازه نمی داد خداوند به طرق دیگه بینهایتِ خودش عمل کنه یعنی من به معنای واقعی دست خدا را بسته بودم ، تا اینکه دیشب فیروزه یه خاطره ای از خودش تعریف کرد و امیدوارم از بیانش در این جا راضی باشه ….فیروزه گفت من خیلی خیلی زیاد نقاشی می کشیدم ، نقاشی های فوق العاده باارزش ولی بخاطر باورهای محدود کننده و اشتباهش اون نقاشی ها هرگز فروخته نشدند تا اینکه فیروزه یک روزی صد تا از اونها را داخل فرغان میذاره و داخل باغ دوستش روی اونها نفت می ریزه و اونها را می سوزونه و میگه نمیدونی چقدر برام سخت بود این کار را بکنم ولی من باید بچه هام را آزاد میکردم …. همینکه فیروزه اینو گفت یه گشایشی یه انقلابی در ذهن من شکل گرفت و گفتم هاااااااااا !!!! پس ما با فروش کارهامون اونها را به آزادی می رسونیم و بعد دیگه همینطور آگاهی بود که به ذهن من میآمد و فیروزه بازهم برام توضیح داد که نقاشی باید روی دیوار خونه های مردم بره و آدم ها اونها را ببینند همین یک جمله کلی حس خوب به من داد ، این حس که انگار من با فروختن کارهام به مردم به خونه های اونها به قلب اونها و به دنیای اونها پا می ذارم و هر چی اون کارها نفیس تر باشند ، من این نقش را بهتر اجرا کردم بعد یاد استاد افتادم و گفتم استاد اگر محصولاتش را نمی فروخت هیچوقت اینهمه تحول در زندگی من بوجود نمی آمد ، اگر من محصول نمی خریدم نمی تونستم از صبح تا شب با خالق این آثار آشنا بشم و شاید هیچوقت ذره ای تحول در من ایجاد نمی شد و به جرأت میگم استاد من در نود درصد موارد فایل های محصولات را گوش می کنم با اینکه به یگانگی الله قسم می خورم که فایل های دانلودی هر کدوم یک محصول هستند ولی من چون بابت محصولات پول دادم انگار ارزش بیشتری برام دارند انگار یه حالت خاصی برام دارند انگار برام مقدس هستند انگار باید مثل چشم هام ازشون محافظت کنم انگار بیشتر قدرشون را می دونم ، خیلی هم فکر کردم که چرا اینجور هستم و به این نتیجه رسیدم که دلیلش پولیه که برای داشتن شون پرداخت کردم پس پول انقدر میتونه در تمام جنبه ها مهم باشه …..

        و در ادامه فیروزه عزیز آگاهی های خیلی خوبی در مورد فروختن به من داد و من فهمیدم که اصلا فروش یک کار خداگونه س و شاید یکی از اَشکال صراط الذین انعمت علیهم همین فروختن باشه … خیلی دلم می خواد روی این موضوع بیشتر کار کنم تا عاشق فروختن بشم …

        از فیروزه عزیز بازهم ممنونم و از استاد عزیزم که تصمیم گرفتم بدون چون و چرا تمام حرف هاش را باور کنم بسیار سپاسگزارم و روزی ده بار به خودم میگم همه ما یک زمانی اجازه دادیم پدر و مادر و معلم ها و صدا و سیما و کل جامعه باورهای غلط به خوردمون بدند پس چرا حالا اجازه نمیدیم یک نفر باور درست بهمون بده و برای همیشه در مسیر درست قرار بگیریم ؟؟ استاد من دیگه فقط به تو گوش می کنم …من سعی میکنم فقط به تو گوش کنم چون میدونم که اگر به تو گوش کنم جهان تمام دهان های لازم را برام باز میکنه مثل دهان فیروزه که به گفتن اون حقیقت برای من باز شد …. خدایا سپاس

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
        • -
          فیروزه گفته:
          مدت عضویت: 1910 روز

          اندیشه عزیز خیلی خوشحالم که حرف های من باعث شد باورهای خوبی در تو ایجاد بشه و به این احساس خوب ودر نتیجه این کامنت پر معنا برسی ، مثل همیشه خیلی استادانه از دل حرفها قلبشون رو بیرون کشیدی و به بهترین شکل ممکن تحلیلشون کردی .

          فقط میتونم بگم باز هم از خدای مهربان و وهابم سپاسگزارم که منو به سمت استاد عزیز هدایت کرد و از استاد عزیزم هم سپاسگزارم که باعث آشنایی من با تو عزیز شد .

          خدایا شکرت .

          الهی به امید تو

          💚

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
          مدت عضویت: 1978 روز

          سلام اندیشه عزززیز

          من از طریق یگ دوست عزیز که لطف کرد و لینک کامنت شمارو برام گذاشت به اینجا هدایت شدم

          الان فقط پیگم خدایا شکرت

          تو از جایی که من فکرشو نمیکنم داری هدایت ها و الهامات ات رو بر من جاری میکنی

          اندیشه عزززیز واقعا این نگاه نگاه زیباییه و چقدر میتونه ذهن رو منطقی کنه

          حتی اون قسمت اولش در مورد اینکه یک کار و محصول خودتو بزاری وسط و از زوایای مختلف اونو رو ارزش گزاری کنی

          این ایده واقعا باحال بود و جتما اونو امتحان خواهم کرد

          بینهایت از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنت شما و خاطره فیروزه عزززیز

          و هدایت دوست عزیزم خانم مهسا که باعث شد چنین هدایتی رو دریافت کنم

          دست تک تکتون رو میبوسم.

          در پناه خدا باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2409 روز

      اندیشه ی من

      تو چقدر عمیقی

      و من عاشق این عمیق بودنتم عزیزجانم

      چقدر زیبا نوشتی

      چقدر عمیق نوشتی چقدر پراز اگاهی و باورای عالی بود عزیزدلم

      من عاشقتم که اینقدر عالی روی خودت کار میکنی و چقدر بینهایت تحسینت میکنم

      خداروهزاران بارشکرمیکنم که او هرلحظه هرلحظه هرنفس هدایتمون میکنه به سمت رشد بیشتر به سمت درک عمیق تربهترش به سمت استفاده ی باتر از قوانینش هرلحظه هدایتمون میکنه

      عاشقتم من بینهایت تحسینت میکنم

      الهی که هرلحظه غرق بینهایت نعمت ها و عشق ارامش شادی لذت ثروت بی حسابش باشی

      بهترینهای بهترین هارو از خداوندم از یگانه قدرت جهان که برگی بدون اذش نمیوفته و تنها قدرت اونه بینهایت میخواهم برایت جانم

      عاشقتم💖

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2941 روز

        سلام عزیزم

        ممنون از اینکه همیشه کامنت های منو می خونی و امتیاز میدی ، یقینا بازتاب این موج مثبت تمرکزی که روی زیبایی ها می گذاری در زندگی خودت گسترش پیدا میکنه ، بهترین ها را برات آرزو می کنم و از اینکه نمیتونم همیشه پاسخگوی لطف و تحسین تو دوست نازنین باشم عذر خواهی می کنم ولی همیشه از پاسخ ها و توجهت انرژی میگیرم ، موفق باشی در پناه الله یکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آیلین خانم گفته:
      مدت عضویت: 1311 روز

      اندیشه عزیز از توممنونم که آگاهی های خودت رااینجا باما به اشتراک گذاشتی خیلی دوست داشتم خیلی آرام ورام بود ونشان دهنده عمق آگاهی تو،

      ازتون درخواستی دارم که بفرمایید چجوری روی خودتون کار می‌کنید مثلا بیشتر روی باورسازی

      یا روی گوش دادن به فایلهای استاد

      یا خودتون باورها رو می‌نویسید یا همینی که استاد میگه روبارها تکرار میکنید من خیلی وقته توی سایت هستم اون اوایل هم خیلی عالی کار می‌کردم وسطح آگاهیم بالا بود ولی نمیدونم چه باوری که مانع میشه تمرکزی کارمو انجام بدم.

      سعی کردم اینجا دور نشم وهمیشه مطالب استاد و گوش بدم ولی، طبق نتایجم دارم افول میکنم ونیاز به راهنمایی دارم ا زتون ممنون میشم شما اینکارو انجام بدید.

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2941 روز

        سلام آیلین عزیز

        من بارها فایل ها را گوش کردم ولی نکته اینه که حتی اگر فایل ها را حفظ باشید کما اینکه من خیلی ها را حفظم ، اصلا دلیل بر این نیست که آگاهی های اونها را هم تونستم توی زندگیم پیاده کنم ولی این لطف را داره که وقتی به مسأله ای برخورد می کنم اون تیکه ای که لازم حل مسأله س تو ذهنم میاد و اونجاست که خیلی خوشحال میشم که مدتها از صبح تا شب فقط کارم گوش کردن فایلها بود

        ولی کاری که در حال حاضر انجام میدم و خیلی برام خوبه و آگاهیم را نسبت به قانون خیلی بالاتر میبره ، تحقیق در مورد عملکرد مغزه چون من همیشه دوست داشتم بفهمم که در روند تغییر باورها و دریافت الهامات واقعا چه اتفاق فیزیکی در مغز و در تمام بدن میفته یعنی دوست داشتم بفهمم شکرگزاری و یا مراقبه یا هر توجه مثبتی باعث چه تغییری در بدن ما میشه و وقتی مطالعه و تحقیق کردم و فیلم های خوب و موثقی در این رابطه دیدم انگار که ایمانم نسبت به قانون هزار برابر شد چون من آدم دیر باوری هستم یعنی خیلی تقلا میکنم تا باور کنم و انگار میترسم که باور کنم ولی وقتی دیدم تغییر باورها چطور در پیوندهای عصبی نورون ها تغییر ایجاد میکنه و وقتی دیدم چطور یک بدن میتونه انقدر به استرس و ترس عادت کنه که معتاد بشه به استرس یا معتاد به هر حس بد دیگری و برای زنده نگه داشتن اون حس بد ، مدام در حال ایجاد شرایطی برای ایجاد و تجربه اون حس بد باشه ، دیگه هر لحظه برام مسلم میشه که همه ما ناخودآگاه خواستار شرایط بد هستیم یعنی برام منطقی شد که چرا ما بیشتر وقتها در احساس بد و تجربه اتفاقات ناخواسته هستیم چون بدن ما سالها با خشم ، ترس ، نفرت ، نگرانی و … تغذیه شده و ما در چرخه ای از ناخواسته ها قرار گرفتیم و شخصیت ما شکل خاصی گرفته طوریکه حتی من نمی تونستم باور کنم که شادی یک چیز دائمی میتونه باشه و همیشه بعد از تمرینات یا فایل ها من دوباره به شخصیت قبلی برمی گشتم

        البته اتفاقی که برای من افتاد این بود که ترس عجیبی توی وجودم افتاد که خیلی درگیرش بودم ولی حالا حس میکنم خیلی محکم تر و باایمان تر شدم یعنی ایمان را بعد از غلبه به ترس هام توی خودم حس میکنم و از بین بردن ترس ها واقعا کار میبره اما نتیجه ش عالیه . الان من می‌فهمم که چقدر باورهای جدیدم محکم هستند و چقدر خودم آروم تر هستم . فهمیدن این موضوع که زندگی دنیوی یعنی اتصال بدن به روح و این دو باهم هستند و هر تغییری در روح و روان و باورهای من میتونه شبکه های عصبی ذهنم را تغییر بده خیلی آروم میشم انگار که به یک‌معادله جدید دست پیدا کردم . درک کردم که من اگر هر لحظه بتونم فکرم را کنترل کنم و این کار را ادامه بدم و در واقع از شبکه های عصبی اشتباهی که قبلا تشکیل شدند استفاده نکنم آرام آرام شبکه های جدیدی در مغزم تشکیل میشه که تصمیمات و اتفاقات آینده من بر پایه اونها شکل میگیره

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
        • -
          علیرضا بهرامی گفته:
          مدت عضویت: 2802 روز

          سلام بر اندیشه عزیز

          امروز صبح بصورت اتفاقی این کامنت تون رو خوندم

          چقدر آگاهی در همین دو پاراگراف نهفته است.

          چقدر جالب اشاره کردید که یکی از راههای منطقی کردن تاثیر باروها اینه که تاثیر فیزیکی اونها بر نورون ها و سلول های عصبی و شکل گیری مسیرهای عصبی جدید رو بررسی کنیم.

          استاد در همه فایل ها مهم ترین راه باورسازی رو “منطقی کردن باورها” می دونن و شما به یکی از بهترین راه های منطقی کردن باورها اشاره کردید، درود بر شما.

          چقدر ساده و جالب این نکته رو شفاف کردید که جسم ما با توجه به اینکه مدت های زیادی در معرض استرس، ترس و احساس بد قرار می گیره، به این احساس عادت می کنه، “معتاد می شود به این حس، معتاد می شود به استرس، معتاد می شود به ترس و …” بنابراین سعی می کنه شرایط، آدم ها و اتفاقاتی رو جذب کنه که (بوجود بیاره) که تجربه همون حس رو بهش بدن

          خدایا شکرت

          چقدر توی این چند جمله شما آگاهی هست

          “وقتی دیدم تغییر باورها چطور در پیوندهای عصبی نورون ها تغییر ایجاد میکنه و وقتی دیدم چطور یک بدن میتونه انقدر به استرس و ترس عادت کنه که معتاد بشه به استرس یا معتاد به هر حس بد دیگری و برای زنده نگه داشتن اون حس بد، مدام در حال ایجاد شرایطی برای ایجاد و تجربه اون حس بد باشه، دیگه هر لحظه برام مسلم میشه که همه ما ناخودآگاه خواستار شرایط بد هستیم یعنی برام منطقی شد که چرا ما بیشتر وقتها در احساس بد و تجربه اتفاقات ناخواسته هستیم چون بدن ما سالها با خشم، ترس، نفرت، نگرانی و … تغذیه شده و ما در چرخه ای از ناخواسته ها قرار گرفتیم و شخصیت ما شکل خاصی گرفته طوریکه حتی من نمی تونستم باور کنم که شادی یک چیز دائمی میتونه باشه و همیشه بعد از تمرینات یا فایل ها من دوباره به شخصیت قبلی برمی گشتم”

          وقتی کامنت تون رو خوندم آنقدر احاس خوبی داشتم که دلم نیومد تشکر نکنم ازتون

          صمیمانه سپاسگزارم از انتشار این این آگاهی های ناب

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          M گفته:
          مدت عضویت: 2321 روز

          سلام دوست عزیزم

          کامنتتون عالی بود و پر از آگاهیهای جدید برای من

          ممنون که با ما به اشتراک گذاشتید.

          سوالی از خدمتتون داشتم. من از نوجوانی تا الان که 36 سالمه همیشه به نوعی درگیر اضطراب بودم. واقعا به اون صورت آرامشی در زندگیم نداشتم با وجود اینکه زندگیم نسبتا خوب بوده. الانم سالهاست درگیر اضطراب از دست دادن پدر و مادرم هستم. اونها سالمندند و هرچی میگذره این اضطراب شدیدتر میشه طوری که تاثیر منفی توی زندگیم داشته و واقعا حس می کنم که روحم زیر این همه فشار داره له میشه.

          فایلهای استاد را گوش میدم ولی به آرامش نرسیدم. همین اضطراب باعث ایجاد یه سری خیالپردزیها شده که همون خیالپردازیها رسیدن به حس خوب را برام تقریبا غیر ممکن کرده همونجور که شما گفتید حس خوبم موقتیه و خیلی باید زور بزنم که به حس خوب برسم.

          به گفته شما ذهنم بیش از 20 ساله که به اضطراب عادت کرده میشه لطفا راهنماییم کنید که چطور میشه این سیکل را شکست؟و ترسی که در وجودتون بوده را چطور از بین بردید؟

          این فایل نشانه امروز من بود و قبلش از خدا برای رهایی از این اضطراب هدایت خواستم. کامنت شما رو به فال نیک گرفتم.

          ممنونم دوست عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            اندیشه افشین گفته:
            مدت عضویت: 2941 روز

            سلام دوست عزیز

            نمیشه یک نسخه را برای همه پیچید بعبارتی من نمیتونم نسخه خودم را برای شما استفاده کنم یعنی بقول استاد ، هدایت یک مسأله کاملا شخصیه و هرکسی باتوجه با نقاط ضعف و قوت و اون‌ افکاری که در ذهنش در حال متولد شدن هستند هدایت خدا را دریافت میکنه . یعنی این چیزی که عرض میکنم صرفا نظر من با توجه به تجربیات منه که باعث آرامش من شد به نوعی که هیج ربطی به حتی یک‌ماه پیش خودم ندارم و هرروز بهتر و بهتر میشم

            اول اینکه اگر اضطراب یک چیز دائمی در شما شده باید ببینید بدن شما از لحاظ هورمونی در چه وضعیتی قرار داره . اگر سطح کورتیزول شما بالا باشه باعث میشه هورمون هایی که تولید شادی می‌کنند به شدت سطحشون پایین بیاد و این یعنی شما به مکمل های دارویی نیاز دارید چون استرس بدن را داغون میکنه و شما نمیتونی با همون ذهنی که خودت را باهاش داغون کردی حالا بیای و خودت را بهبود بدی . گاهی نیاز به دارو درمانی توأم با روان درمانی میشه که البته تأکید میکنم حتما باید پیش یه پزشک متبحر در این زمینه برید .

            دومین مورد برای من استفاده از کتابهای جو دیسپنزا بود چون من به شدت اضطراب بیمار شدن داشتم و اون‌ کتاب‌ها حال منو بهتر و نگاهم را تغییر دادند .

            کتابهای خانم‌استر هیکس و راندا برن خیلی بهم آرامش دادند

            فایل چشم زخم استاد عباس منش اون زمان خیلی برام خوب بود چون باور کردم که عوامل بیرونی تأثیری در زندگی ما ندارند

            و در کل هر آنچه هدایت بود با کمال میل و در حالت تسلیم دریافت کردم و البته به مرور زمان نیاز هست که بهتر و بهتر بشیم . انتظار نتایج زود هنگام نداشته باشید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
            • -
              M گفته:
              مدت عضویت: 2321 روز

              سلام خانم افشین ممنون از پاسخی که بهم دادید بسیار مفید بود برام

              من 2 روز پیش در سکوت نشستم و به این مساله فکر کردم که اگه دارم در زندگیم ترس و اضطراب را تجربه می کنم خودم مسئولش هستم و خودم خلقش کردم. سپس از خودم پرسیدم که چه باورهایی در من باعث خلق این مساله شده و خدا رو شکر تونستم 3 باور مخرب رو کشف کنم . در دفترم یادداشت کردم و اصلاحشون کردم و توی این 2 روز هروقت افکار منفی سراغم اومدن با باورهای مثبت تونستم خنثی شون کنم و به لطف خدا این 2 روز حالم خیلی خوبه یه جورایی حس می کنم به خدا وصل شدم و خیلی آرامم. البته می دونم که باید ادامه بدم تا اون باورهای منفی کاملا از بین برن.

              خیلی خوب اشاره کردید به هدایت خدا. این نشون میده که شما درک درستی از قانون دارید و بهتون تبریک می گم.

              من تا 2 روز پیش حاضر نبودم بپذیرم که این نگرانیها رو خودم برای خودم ایجاد کردم ولی به محض اینکه مسئولیتشو پذیرفتم هدایت شدم.

              ممنون از وقتی که گذاشتید انشالله که روزبروز شادتر و موفق تر باشید

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          آیلین خانم گفته:
          مدت عضویت: 1311 روز

          اندیشه عزیز ممنونم که وقت گذاشتی وجواب دادی

          اتفاقا که این روزها ب شدت درگیر ترس واضطراب هستم وفهمیدم که بدنم داره تمام تلاشش میکنه منو تواین شرایط نگه داره ونزاره من وارد مدار بالاتر وتغییرات بشم.بشدت سلامتیم درگیر شده. خیلی تلاش می‌کنم که خوب شم اما نمی دونم دقیقا چه باواریا فکریه که مقاومت داره. من هم آدم بشدت دیر باوریم. ممنون بابت آگاهی هایی که توی پاسخت برام وجود داشت.

          امیدوارم درهمین مسیر آرامش وسلامتی وموفقیت روز به روز بیشتر بدرخشی دوست الهی من.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      بهار گفته:
      مدت عضویت: 1950 روز

      سلام دوست عزیز چقدر لذت بردم از تصویر کردن آنچه از اسناد شنیدید و خیلی زیبا و قشنگ اون جور که به دل منم نشست صحبتهای استاد رو بیان کردید منم خیلی آروم تر شدم وقتی حرفهای استاد رو از زبان یکی دیگه شنیدم و لذت بردم چه انرژی مثبتی در من بوجود اومد ازتون ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      هرندی گفته:
      مدت عضویت: 1520 روز

      سلام بر اندیشه عزیز

      لذت بردم از این همه آگاهی،تحسینت میکنم بابت ای قلم شیوات،الحق که شاگرد دانشگاه استاد دوست داشتنی

      هستی،چه مطلب نابی بود،البته مطلب شما جای چندین وچند بار خوندن را داره،ولی من با اولین بار خوندنش به وجد اومدم،وان شاالله چندین بار دیگه

      هم میخونم،بازم تحسین میکنم شما را با اون قلم واندیشه زیبا

      شادوپیروز وسربلندباشی درپناه یگانه معبود هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2941 روز

        سلام و سپاس

        از اینکه زبان به تحسین گشودید سپاسگزارم و فقط خود خداوند است که میداند انرژی تحسین چقدر بالاست

        من شاید نتونتم پاسخگوی تمامی الطاف دوستانم باشم ولی هروقت به کامنت هام پاسخی داده میشه قلبم سرشار از سرور و خوشی میشه

        من هم شما را به یگانه معبود هستی می سپارم و براتون آرزوی سلامتی و موفقیت دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    لیلا بشارتی گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    به نام رب العالمین

    با سلام به استاد عباس منش عزیزم واستاد شایسته ی دوست داشتنی ام

    وسلام به دوستی که با عشق تا گام 21 اومدی جلو…

    میخوام داستان راه اندازی کترینگ رو براتون تعریف کنم .

    مرور این داستان بارها وبارها در قسمت ها وداستان های دیگه ی زندگیم خیلی به خودم کمک کرده والان هم با این لایو خیلی مرتبطه.

    داستان از خیلی قبل تر شروع شد .

    از اونجایی که براتون گفتم که چطور با کارکردن روی خودم از یک مغازه ی کوچیک جگرکی به یک مغازه ی بزرگتر هدایت شدیم واین هدایت بخاطر طی کردن پروسه ی تکاملم اتفاق افتاد .

    وگرنه منم مثل هر آدم دیگه ای از همون ابتدا دلم میخواست کسب وکار موفقی توی جای بزرگتر وبا تعداد مشتری بیشتر وبا تعداد کارمند بیشتر وحجم فروش بالاتر رو تجربه کنم.

    اما اصلا مهم نیست که من چی میخوام چون جهان با برخورد من به تضادها، خواسته های قلبی من رو دریافت میکنه .

    بهتر از خودم میدونه من چی میخوام حالا بخش دریافت اون خواسته برمیگرده به اینکه من ظرفم رو برای دریافت آماده کردم یانه؟!

    برای من آماده سازی ظرفم برای یه جگرکی بزرگتر با کارکردن روی فایلهای دانلودی وشروع 12 قدم به مرور بهتر وبهتر اتفاق افتاد .

    من گوش کردم وعمل کردم.

    بعداز یه مدتی کار کردن روی خودم ورشد مالی در کنار همسرم و عشق وتلاشی که هردوی ما کنارهم برای کارمون داشتیم ،حس کردم دلم میخواد کسب وکارمون گسترش بیشتری داشته باشه.

    ایده های ریز ودرشت زیادی بهم الهام شد .مثلا نصب مهپاش توی پیاده روی جگرکی در تابستان و درست کردن یک فضای خنک وسرسبز وهمینطور گرم کردن همین قسمت توی زمستون با هر ابزاری که میتونستیم باعث شد که ما تعداد مشتری بیشتری رو بتونیم خدمات بدیم.اما کم کم حس میکردم اینجا دیگه ظرفیت رشد بیشترم رو نداره .

    فایل گوش میکردم با شریک یگانه ام مشورت میگرفتم وازش الهام میخواستم .

    میگفتم خدای من ،من وهمسرم انرژی واشتیاق زیادی برای رشد وپیشرفت بیشتر داریم واین پتانسیل رو خودت مدیریت کن که کجا وچطور استفاده بشه …

    خواست من رشد بیشتر بود.

    خواست من استفاده از پتانسیلی بود که تکامل وتجربیاتم در وجودم ایجاد کرده بود.

    باور به توانایی‌ ومهارتهایی که با انجام ایده های تکاملی بهتروکاملتر شده بود،در من جوششی ایجاد کرده بود که فقط در خواست ایده والهامی داشتم که فوران کنم.

    مثل آتشفشان بودم.

    در خواست من داده شده بود.

    منتظر نشانه ها بودم.

    چند قدم پایینتر از جگرکی ما دوتا جگرکی قدیمی چسبیده بهم بودند که مالکیت هر دومغازه برای یک نفر بود ولی 12 سال بود که دونفر در دوتا مغازه ی کنارهم فعالیت جگرکی داشتند.ظاهرا موفق بودند.

    به صورت خیلی اتفاقی یه روز فهمیدم که صاحب مغازه در خواست اجاره بهای بیشتر کرده واین دو عزیز اون مغازه هارو تحویل دادند وبه اون طرف خیابان نقل ومکان کردند.

    یه روز وقتی از جلوی این مغازه ها می‌گذشتم دیدم صاحب مغازه با چند تا کارگر دیوار وسط این دوتا مغازه رو خراب کردند و کار نوسازی و وسیعتر سازی رو انجام میدن.

    با یه حس خیلی خوب رفتم جلو …

    گفتم سلام عمو خداقوت انشالله دارید اینجارو برای من آماده می‌کنید؟!

    وایشون خندیدند وگفتند ممنونم دخترم حالا ببینیم خدا چی میخواد .

    بعدش منم خندیدم وگفتم خدا به من میگه اینجا مال توعه وایشون گفتند یکی از اقوام خودشون توی الویت هستند چون پیشتر بهشون پیشنهاد اجاره ی اونجارو دادند ومنم گفتم انشالله هرچی که خیره باشه .

    حالا زمانیکه من این حرف رو زدم ما خونه ی 3 خوابه 160 متری رو تازه خریده بودیم وهیچ پولی نداشتیم.فقط یه حسی از درون بود که بر زبانم جاری شد وگرنه اگر روی حساب عقل ومنطق میخواستم بگم هیچوقت نمیگفتم چون اصلا پولی نداشتم برای اجاره ی یک مغازه ی نوساز بزرگ خالی که کلی هم باید هزینه ی تجهیز می‌دادم.

    اما من خالی شدن این مغازه ها رو وحتی یکی شدن اونهارو وحتی بهبود ونوسازی اونجارو برای خودم نشانه ی بسیار واضحی دیدم که این آتشفشان وجودم در حال فعال شدنه .به اون جوشش خیلی نزدیکتر شدم.

    یک ماه گذشت .

    فامیل این صاحب مغازه اومدن ووسایل کسب وکارشون رو چیدند.

    در حال آماده کردن رستورانشون بودند که من چندین بار براشون چای وغذا بردم.

    خداقوت گفتم اونها از شهر دیگه ای اومده بودند .خیلی ترس داشتند .چقدر بهشون امید وانگیزه دادم .گفتم این منطقه خیلی ثروت وفراوانی هست .از نتایج خودمون توی جگرکی گفتم تا دلشون گرم بشه. وتوی همون یک هفته ای که در حال تجهیز اونجا بودند رابطه ی خوبی بین ما که از نگاه بیرونی رقیب هم بودیم اتفاق افتاد وشکل گرفت چون من باورم با دیگران تفاوت داشت من ساخته بودم که هیچ کس هیچ تاثیری نمیتونه توی رشد من داشته باشه واتفاقا این باور رو داشتم که هرچی توی یه منطقه کنارهم بیشتر از کسب وکار من باشه اونجا تبدیل میشه به ایستگاه شکم و کسب وکارم رونق بیشتری میگیره بخاطر این نگاه رابطم با همکاران هم صنف،عالی بود.

    هر چی کم داشتند کارشون رو راه مینداختم مثلا زغال وارد وگوشت اگه لنگ بودن بهشون می دادیم نمیگفتم خوب خداروشکر که تموم کردن ولنگ هستن پس ما بیشتر می‌فروشیم. برعکس باور به فراوانی داشتیم وهمیشه ایمان داشتم که هرکسی به اندازه ی ظرف وجودش دریافت میکنه به اندازه ی باورهاش وسعت قلبش دریافت میکنه با تنگ نظری فقط خودم رو از وفور نعمت محروم میکنم.

    خوب ادامه ی داستان

    توی این فاصله یه اتفاقهایی توی زندگی ما افتاد .خونه ای که در رهن بانک داشتیم با رای دادگاه تونستیم بفروشیم در اصل خونه رو طبق رای دادگاه ما با بانک شریک شده بودیم و….

    پول اندکی نسبت به قیمت خونه دست ما اومد وخدارو شکر میکنم چون من دیگه اون خونه رو رها کرده بودم و نیازی هم بهش نداشتم چون با کارکردن روی خودمون دوتا خونه ی بزرگتر خریده بودیم وحالا از جایی که تصورش رو نمی‌کردیم ثروتی وارد زندگیه ما شد .

    حالا اینور داستان ،بنده خدایی که از شهرستان اومدند وکسب وکارشون رو شروع کردند خیلی زود دلسرد شدند ویک روز بعداز دوهفته به من وهمسرم گفتند که من اینجا نمیتونم کاسبی کنم میخوام اینجارو تحویل بدم اگه شما می‌خواهید بیایید به صاحب مغازه پیشنهاد بدید .

    از اونجایی که من با نشانه ها الهامات خدارو میفهمم به همسرم گفتم ما چیزی به صاحب این مغازه نمیگیم درسته پول واعتبار داریم ولی منتظر نشانه ام.

    همون شب صاحب مغازه اومدن جگرکی ما وخودشون پیشنهاد اجاره ی مغازشون رو به ما دادند…

    ظرف چند روز من داشتم توی کترینگ راه می‌رفتم واز هدایت خدا اشک میریختم .

    حتی وسایل اونجا رو تکه هایی از وجود خدا حس میکردم .

    تمام افرادی که توی راه اندازی کترینگ به ما کمک کردند رو دستان خداوند حس میکردم .

    وعشق میکردم وعشق میکردم.

    خوب همه چیز آماده بود به بهترین شکل ممکن..

    باید فروش اتفاق می‌افتاد.

    روزهای اول همه ی غذاهای آماده شده فروش نمی‌رفت وکلی غذا راهیه سطل زباله میشد .

    روزهایی که حتی کارکنان کترینگ رو نگران ودلسرد کرد.

    اونها ترک همکاری کردند واستدلالشون هم اینبود که شما با این فروش نمی‌تونید از پس حقوق ما بربیایید و مثلا علاج واقعه قبل از وقوع می‌کردند.

    منم چون داشتم روی خودم کار میکردم رفتن این آدم های ترسو رو به فال نیک میگرفتم وباور داشتم که امید من به خدا ورزاقیتش شهامت ودلگرمی در من ساخته که آدم‌های جسور وهم فرکانس به سمت کسب وکارم هدایت میشن ..

    روزها توی کترینگ چندین ساعت بدون هیچ سفارشی می‌نشستم وتنها با گوش کردن به فایلهای شما استاد عزیزم باورم به ادامه ی مسیر تکاملی ام بیشتر از پیش ساخته می‌شد.

    به همکارام میگفتم بچه ها باعشق کار کنیم .ما داریم بذر میکاریم هر یه پرس غذایی که از این کترینگ میره بیرون یه بذره قراره که جوانه بزنه نهال بشه ودر ادامه درختی بشه که میوه هاش رو ببینیم .

    من به این روند اعتماد دارم .

    فقط عزیزان من باید حواسمون به این بذرهای کوچیک باشه که در نطفه از بین نره…

    انقده عشق وانگیزه رو چاشنی کار همکارام توی آشپزی میکردم که قشنگ تغییر فرکانسشون رو میتونستم حس کنم.

    شب که میشد اشپزم میومد با یه حالت دلسوزی می‌پرسید امروز ده تا فاکتور بیشتر نفروختیم حالا با این غذاها چیکار کنم؟

    میگفتم برای شام پرسنل هر دوتا شعبه مصرف بشه والباقی هم هر طور که صلاح میدونید حتی اگه قراره دور بریزید اینکارو انجام بدید مشتری من باید غذای تازه بخوره..

    بنده ی خدا خیلی دلش برای ما میسوخت وقتی غذارو داخل سطل زباله می‌ریخت.

    ولی من باورداشتم که چیزی از دست نمیدم.

    باور داشتم یک روزی صدها برابرش به زندگیم برمیگرده .

    چون من برای کارم ارزش قاعل بودم .

    دلم نمیخواست یه محصول بی کیفیت بدم دست مردم.

    من نه تنها بخاطر باورهای توحیدی وفراوانی واحساس لیاقت وارزشمندی که پیشتر از این ساخته بودم وهمچنان در حال تکرارش بودم از مسیرم دلسرد نمی‌شدم بلکه بسیار متوکل وخوش بین بودم .اصلا با درک قانون تکامل برای رشد هیچ عجله ای نداشتم.

    حتی خبر افتتاح کترینگم به گوش چندتا بلاگر غذا توی سطح منطقه رسید واونها پیشنهاد دادند که برامون تبلیغ کنند اما قاعده وقانون من چیزه دیگه ای بود.

    اصل تکامل واصل توحید واصل تمرکز به کار واصل شناختن مهارت‌ها وتواناییها وچندین اصول پایه ای که از شما آموخته بودم باعث تداوم واستمرار و صبر همراه با امید در کسب وکارم شد.

    وامروز خوشحالم که بگم بعداز گذشت دقیقا 13 ماه فروشم از ده تا فاکتور که شاید جمعش میشد 20 یا 30 تا غذا رسیدم به فروش 500 تا غذا توی فقط یک فاکتور ویک سفارش بیشتر از 100 فاکتور در روز استخدام 5 نفر پیک موتوری برای ارسال غذا و فروش آنلاین اسنپ فود که نفر اول سرچ اسنپ فود هستیم .

    کترینگ وی ای پیه ما خیلی افتخار میکنه به خودش برای ادامه دادن برای اینکه هر یدونه مشتری راضی مارو به ده ها نفر از دوستان واقوام معرفی کرده و همینطور کسی که یه پرس غذا سفارش داده تا محل کارش میل کنه بخاطر رضایت از کیفیت میاد برای مجالس چند صدنفری خودش به ما سفارش چن صد پرس غذا میده.

    عزیزی که تا به اینجا با عشق کامنت طولانیه من رو خوندی هر جا که هستی روی خودت وتواناییهای خودت کار کن.

    بهترین خودت باش.

    بذرها همیشه بذر نمی‌مونن.

    رشد اتفاق میافته به شرط باور به شرط کنترل نجواها.

    توی این مدت 13 ماه تضادهایی هم داشتیم که بهش برخوردیم وبا همین باورها رفتیم توی دل حلش وچقدر با حل کردنش بزرگتر شدیم .

    مجموعه ما با همه ی آدمهاش یه مجموعه قوی وتوحیدیه.

    خدارو صدهزار مرتبه شکر .

    مسیر همین دنبال یه شبه ریشه زدن ومیوه دادن نباشید .

    تکامل رو نمیشه دور زد.

    وتصاعد با رعایت تکامل اتفاق میافته.

    فروش امروز ما 100 برابر فروش روزها ‌ وماه های شروعمونه.

    هیچ کار شق القمری هم نکردیم.

    فقط با عشق وتمرکز وامید وبهبود داعمی وحفظ کیفیت خدمات ادامه دادیم.

    خوب این از مبحث دلسردی در مسیر .

    بخش بعدی اون ویدئوی دختر خواننده که از کامنتهای منفی فرصت ایجاد کرده بود و شعری ساخته بود که دردنیا مطرحش کرد واستقبال شد وهمون اتفاق به ظاهر تضاد براش موتور محرک شد به سمت پیشرفت، در زندگی وکسب وکار من هم چنین تضادی خیلی کمکم کرده ومن هم از چنین تضادی خیلی استفاده کردم ورشد کردم .

    کامنتهای منفی اسنپ فود وانتقادات مشتریانم نه تنها منو دلسرد نکرده بلکه استانداردهای مارو بالاتر بوده .کیفیت کارمون رو بهتر کرده. وهنوز هم در حال بهتر شدن هستیم.

    البته این میان کامنت‌هایی هم داشتیم که غرض ورزی بوده که یاد گرفتم اعراض کنم.

    وکامنتهایی زیادی هم داشتیم که خداروشکر رضایتمندیه مشتریان بوده.

    از ضعفهامون بایدبرای حرکت به سمت توانمندیهامون استفاده کنیم.

    هیچ کس کامل مطلق نیست.

    ولی همیشه میشه بهتر از قبل عمل کرد.

    در مورد شراکت هم که خط قرمزمونه.

    که حالا در جای مناسبش از چک ولقدهایی که باعث شد این موضوع بشه خط قرمز صحبت خواهم کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 234 رای:
    • -
      سارا مرادی همت گفته:
      مدت عضویت: 1054 روز

      بنام خدایی که برای بنده اش کافیه

      سلام به روی ماهت لیلا جونم ، لیلا جون کار درست و نمونه

      نمی‌دونی چقدر تحسینت کردم و از رضایتی که داری لذت بردم خداروشکر خداروشکر که فراوانی و لذت و شادی سهم دلت شده عزیزم

      آفرین که صبر کردی و خدا خودش وعده داده که پاداش عظیم نصیب صابرین میشه

      سپاسگزارتم که با عشق از روند کارت مینویسی تا بزرگ‌ترین درس ها رو به بقیه یاد بدی

      سپاسگزارتم که با عشق و دست و دلبازانه این نکات طلایی و بهمون یادآوری میکنی

      اصلا بچه های این سایت یه مدل دیگه هستن

      اینجا خود بهشتِ و ما ها اهالی بهشت

      بخدا خیلی خوشبخت و سعادتمند هستیم که در مسیر هدایت خداوند به راه راست قرار گرفتیم

      خدایا سپاسگزارتم که هدایتم کردی به جمع صالحین و خوبان ِ درگاهت

      لیلا ی قشنگم روی ماهت و میبوسم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1270 روز

      سلام و درود خداوند بر لیلای عزیز

      ممنونم از اینکه وقت گذاشتین و این کامنت زیبا رو نوشتین. وقتی که داشتم کامنتتون رو میخوندم بی اختیار اشکم جاری شد.

      این کامنتت برای من حتی از اون کامنتی که استاد راجع بهش فایل ساختند هم قشنگتر و بهتر و توحیدی تر و جلوه ای از رعایت قانون در عمل بود. به لطف امکانات و بهبودهای دائمی عزیزان سایت کامنتتون رو در سربرگ کامنتهایی با عنوان “چند بار بخونم” ذخیره کردم تا راحتتر در دسترسم باشه و بتونم بیشتر و بیشتر ازش یاد بگیرم و در زندگیم بکار بگیرم.

      همواره برایم تحسین برانگیزی بخاطر مداومتی که در این مسیر زیبا داشتید و شخصیت مستقل و قوی ای از خودتون ساختید که برای همه ما میتونه الگو باشه. کامنت هاتون در دوره بی نظیر 12 قدم میخونم و شاهد رشد و تکامل تون در این مدت هستم.

      برایتان از خداوند سلامتی؛ رزق بیشتر ؛ رونق بیشتر و فراوانی مشتری و نعمت آرزو میکنم دوست عزیز. یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1119 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربانم

      سلام دورود به خانم بشارتی عزیز

      چقدر درک قوانین و هم قدم شدن با آموزه های استاد در طی تکامل و باور لیاقت و توکل و امید در کامنتتون موج می‌زد بسیار خوشحال و خرسندم از پیشرفت‌های شما دوست عزیز

      بهترین خودت باش.

      بذرها همیشه بذر نمی‌مونن.

      رشد اتفاق میافته به شرط باور به شرط کنترل نجواها.

      برای شما و همسر و خانواده توحیدیتون بهترینها را آرزومندم

      و طبیعی هست که این شرایط را تجربه کنید

      نوش جونتون این لحظات

      واقعا با تموم وجودم تحسینتون کردم.

      شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      شیرین حمزه ای گفته:
      مدت عضویت: 2688 روز

      بنام خدای همواره حامی وهدایتگر

      سلامی گرم وعاشقانه به لیلی عزیزم، دیدم بی انصافیه که برای اینهمه آگاهی های که ازدلنوشته های ارزشمندت چراغ راه من شده طی این مدت ها تشکر ویژه نکنم ازشما، سپاسگزارم لیلاجانم برای این نوشته ها وبه اشتراک گذاشتن تجربیات گرانبهات با مابچه ها، بارها وبارها تحسینت میکنم برای ساختن شخصیت توحیدی دروجودت، برای تمرین صبوربودنت، برای تقوا داشتنت، برای درستکاربودنت ومتعهدبودن به اینکه پایبندباشی درمسیرراستی ودرستکاری، گوارای وجودت نعمتی که دریافت میکنی وهرروزافزوده میشه این نعمت ها برات، خدایاشکرت

      یادمه 4سال پیش حدودا یه کامنتی نوشته بودی وازاینکه نتیجه کنترل ذهنت برات چه نتیجه های عالی داشته گفته بودی وازتجربه سفرتون به شمال واینکه همسرتون هم بعد اومده بودن وشما تجربه های عاشقانه ولذتبخشی رودراون سفرداشتین روخیلی زیبا وصف کرده بودین منم باخوندن کامنت شما میتونستم تصویراون لذت هارودرذهنم ببینم اون بوی عطرچای آتیشی، اون کباب خوشمزه دردل جنگل، بوی نم بارون،، چندین باربالذت کامنتتون رومیخوندم ودقیقا یک ماه بعد به طرز معجزه واری خودم دعوت شدم به یک سفرلذتبخش دردل سرسبزی جنگل های شمال وتجربه خوردن چای آتیشی، کباب، بوی نم بارون درجنگل روتجربه کردم واونجا کلی دعای خیربرای شماکردم که باعث شدین من یه تصویرزیبابسازم ویه تجربه لذتبخش داشته باشم ومن چقدرازشما یادگرفتم که چطور ضعف هاموبشناسم وابستگیم رومتوجه بشم درروابطم وبرطرف کنم، سپاسگزارم عزیزم

      والان هم این کامنت شما دربهترین زمان برای من بودخوندنش وایمان دارم خداوند به آسانی یک الگوروبرای من آورد که باورم تقویت بشه وضعف هامومتوجه بشم وباصبر ادامه بدم مسیرم رو، ومسعولیت کارم روبپذیرم ناامیدنشم اگه چالشی بودبرای اینه که باحلش من اعتمادبنفسم وایمانم قویتربشه، چندین بارکامنتتونوخوندم وباگ های ذهنی خودموباهاش پیداکردم، راهکاروایده بهم الهام شد که من میتونم درکارم عمل کنم،سپاسگزارم عزیزم برای نوشتن این تجربیات گرانبها ومشتاقانه منتظر موفقیت های روزافزونت هستم که بنویسی ومن باعشق بخونم ولذت ببرم واستفاده کنم… بهترین هاروبرای شما دوست ارزشمندم آرزومیکنم وخداروشکرمیکنم برای وجودارزشمندتون وحضورتون درجمع این خانواده

      به رب بی همتا میسپارمتون…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      مریم مهدوی فر گفته:
      مدت عضویت: 903 روز

      افکار خود را با نیت هاى زیبا همراه کنید .

      نیت هاى زیبا را با کلمات دلنشین پیوند زنید .

      کلمات دلنشین را با احساس شعف إبراز کنید تا حضورتان ، طراوت را به هستى هدیه دهد .

      سلاااام به لیلا جانم عزیزم ،عاشقتم

      دلم نیومد براتون ننویسم واحساسم را بیان نکنم،

      خیلی براتون خوشحالم عزیزم چقدر لذّت می برم از این تجربیات عالی وبی نظیرت وچقدر درس ها می آموزم ،درس هایی که ریشه در فهم ودرک عمیق وبودن ها وادامه دادن ها کنار استادمان وعمل به صحبت‌های نابشان نشأت گرفته است تا این طور شاهد نتایج عالی واین حد ازامید، ایمان ،توکل وصبوری تان باشیم.

      دستانت را می بوسم عزیزجان ،دستانی که امروز نتایج عالی ات را به نگارش درآورده اند وقلبی که می دانم لبریز از خداوند شده است.

      در حیاط دراز کشیده ام ونورماه در چشمانم به رقص درآمده ودارم برات کامنت می نویسم وبابت موفقیت هایت در تمام زمینه ها خداروشکر می کنم ومصطفی جان از کافه اومد توی حیاط وبایه ذوق وشوقی گفتم لیلا جان عجب کامنتی نوشته اند وکلی صحبت کرده وبهتون افتخار کردیم.

      برایت عالی ترین ها را آرزو می کنم که با خواست خداوند یکی شود وبه امید خودش مغازه ای که خودت دوست داری هم خریداری کنی ومن بی نهایت خوشحال شوم عزیزم …

      خلاصه که دمت گرم لیلا جانم به ندا جون هم سلام من رو برسونید وامیدوارم ایشون هم به تک تک خواسته هاشون برسند،الهی آمین.

      عزیز دلم در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید ومثل نوررماه بدرخشید،عاشقتونم.

      خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

      متشکرم متشکرم متشکرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2972 روز

      بنام الله

      سلام لیلا جان دوست خوش اندیش وخوش نگرشم خداوند را هزاران هزار بار سپاسگزارم که به کامنت بی نظیرت که در خصوص چگونگی راه اندازی کترینگ بود هدایت شدم

      لیلا جان هر کلمه ای که خواندم شجاعت جسارت ،ایمان وتوکلت را تحسین کردم ،تحسینت کردم که اینقدر عالی رو باورهای فراوانی کار کردی اینقدر خوب قوانین را درک کردی وبهتر از آن عمل کردی چقدر نیاز داشتم به این سخنان واین حرفا لیلای عزیز بی نهایت ازت سپاسگزارم

      چقدر ستودنی هستی وعالی یاد گرفتی به الهامات عمل کنی ویه لحظه شک وتردید را به خود راه ندهی که همه اینها از باورهای توحیدی هست که بصورت بنیادین در خود ساخته ای احسنت به تو دوست عزیز وارزشمندم

      روی چون ماهت رو می بوسم وبه دستان پر مهر خداوند می سپارمت

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      جلال مسعودی گفته:
      مدت عضویت: 2394 روز

      سلام و درود خانم بشارتی عزیز

      امشب طبق تعهدی که بخودم داده بودم که قبل از خواب با کامنت خوندن ، انرژی بگیرم و از دوستان هم مدارم ، الگو برداری کنم به کامنت زیبا و باکیفیت و شیوای شما هدایت شدم .

      نتونستم پاسخ شایسته ای برای محبت شما بابت دست به قلم شدن و نوشتن کامنت الهام بخش تون بنویسم ،

      فقط بینهایت سپاسگزارم که خداوند چنین الگوهایی را سر راه من قرار داده تا دیگه عذر و بهانه‌ای نداشته باشم و بگویم چرا برای من نمی‌شود. اگه منم مثل شما و استاد و بسیاری از دوستان که نتایج فوق‌العاده ای از عمل به قانون گرفتند ، عمل کنم ، حتماً نتایج بی‌نظیری خواهم گرفت.

      از کامنت قبلی تونم که چند هفته پیش استاد قرائت فرمودند و بابتش توضیح دادند خیلی خیلی لذت بردم .

      جا داره که به شما و همسرتان تبریک بگویم و براتون آرزوی خوشبختی و سعادت این دنیا و آخرت را داشته باشم.

      در پناه حق باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      زینب حاجتی گفته:
      مدت عضویت: 973 روز

      بنام خدا

      سلام به استاد ومریم جان

      وسلامی ویژه به لیلا جان

      لیلای عزیزم من هم اون کامنت که در مورد مسیر 6سالت رو نوشتی خوندم واشک ریختم

      وهم اون فایلی که استاد درموردنتایجتون آماده کردن رو دیدم تا استاد گفت در مورد نتایج یکی از دوستان من بلند فریاد زدم نتایج لیلا بشارتی رو استاد میخاد بگه و حدسم درست بود

      وهم این کامنت رو در مورد داستان کترینگ خوندم واشک ریختم

      باهرجمله ای که نوشتی اشک ریختم به پهنای صورتم

      لیلای عزیز منم از مرداد سال 1401 فروشگاه کتونی خودم رو افتتاح کردم از هیچ بدون سرمایه وبا دست خالی شروع کردم

      دست تنها وسط مکانیکی ها وکسب و کارهای مردونه مغازه کتونی زدم با کمترین جنسی که تونستم توی مغازه بزارم

      دست تنها مغازه ای که 20سال دست مکانیکی بود وفک کن چه وضعیتی داشت رو تبدیل به کتونی فروشی کردم

      خیلی ها متعجب میشدن یه خانم تو راسته مکانیکی ها چرا مغازه کتونی زده

      خیلی ها هم تشویقم میکردن ولی برای من مهم نبود حرف دیگران من دنبال رشد و پیشرفت بودم

      سه ماه بعد افتتاحیه مغازه عضو سایت استاد شدم ودارم با آموزش های استاد پیش میرم

      هرچی می‌فروختم هرچند فروشم خیلی کم بود رو دوباره تبدیل به جنس میکردم

      از روز اول با اینکه سرمایه نداشتم ولی اعتقادم این بود باید جنسم با کیفیت باشه

      الان بعد دوسال خداروشکر مغازه پر جنس باکیفیت شده حتی جنس خارجی هم دارم

      لیلای عزیز گاهی دلسرد میشم

      گاهی وقتی فروش نمیکنم و آخر شب دست خالی میام خونه گریه میکنم

      ولی دوباره اشکام رو پاک میکنم میگم باید ادامه بدم من باید از این مسیر از این سایت نتیجه بگیرم

      وبا خودم میگم من باید باورهای توحیدی وثروت ساز واحساس لیاقتم رو قوی ترکنم تانتایج بهتری بگیرم

      مرداد ماه امسال هم دوره روانشناسی ثروت 1رو‌خربدم و دارم روش کار میکنم

      لیلای عزیز یعنی میشه من هم به این حد از ایمان و توکل ورشد وتکامل شما برسم

      لیلای عزیز کامنت شما دلگرمی برای الان من شد که دلسرد نشم چون الان توی روز چهارم هستم که فروشی نداشتم

      دلگرمی شد که توکل کنم به خدای درونم از اون هدایت بخام وایمان داشته باشم خدا هوای منو هم داره

      همچنان تکاملم رو طی کنم وامید داشته باشم بذر منم روزی درختی تنومند میشه

      لیلای عزیز ممنون از اینکه از نتایجت می‌نویسی و باعث امید و انگیزه در ما میشی

      دوست دارم نتایجت نوش جانت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      زهـره گفته:
      مدت عضویت: 1079 روز

      سلام لیلا جان

      خیلی از شما سپاسگزارم برای تک تک قدم هایی که برداشتید و به اشتراک گذاشتید

      برای تکامل مسیری که طی کردید و توکل شما فقط بر خداوند بود را به اشتراک گذاشتید

      این اشتراک گذاشتن شما دوستان عزیز که مراحل تکامل را طی کردید و به لطف خداوند شاهد موفقیت و نتایج شگفت انگیز بودید

      برای افرادی همچون من که اول راه هستیم، به تجربیات شما برای ادامه دادن و قوی تر شدن و محکم بودن در این مسیر نیازمند هستیم و مانند گنج گرانبها هستند.

      برای اینهمه صبوری و استقامت و ادامه دادن و کم نیاوردن ،تحسینتون میکنم

      و از ته قلبم برای شما آرزوی موفقیت بیشتر

      و خیر و برکت از خداوند متعال را دارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      علی اکبر اکبری گفته:
      مدت عضویت: 2408 روز

      سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی

      ولیلا جون چقدر انگیزه گرفتم از شما وکامنت های زیبا آفرین خیلی تحسین می کنم شما را من الان شما الگوی خوبی قرار دادم برای خودم گفتم اگر لیلا جون موفق شده منم می تونم. من خیلی عجله داشتم می گفتم زود به همه چیز برسم فهمیدم رسیدن مهم نیست از مسیر لذت بردنه. چقدر قشنگ میشه همه چیز را به خدا جانم بسپارم خودش قشنگ وزیبا برام درست کنه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سیده مهین گفته:
      مدت عضویت: 1965 روز

      به نام او که نامش آرام بخش دلهاست

      سلام لیلا جان خیلی خیلی براتون خوشحالم برای اینکه انقدر شما توحیدی هستید و قوانین رو عالی به کار می گیرید.

      لیلا جان دوست عزیز چقدر لذت می برم و چقدر خوشحال میشم و چقدر تحسینتون می کنم برای این همه نتایج عالی که دارید، نووووش جوووونتون

      هر وقت کامنت های شما رو می خونم کلی ذوق می کنم، کلی هیجانی میشم و گاهی اشک میریزم از خوشحالی، فکر می کنم تمام این اتفاقات برای خودم افتاده و خیلی ذوق دارم برای شنیدن موفقیت های بیشترتون

      لیلای عزیز تمام کامنتتون رو با عشق می خونم و تک تکشون رو تو ذهنم می بینم و لذت می برم و براتون آرزوی خوشبختی و سعادت و موفقیت های بیشتر دارم.

      با خوندن کامنتتون کلی انگیزه می گیرم و حالم عالی و احساسم بهتر و بهتر میشه و حس زندگی قشنگ در وجودم شکل می گیره.

      خداروشکر می کنم به خاطر دوستانی چون شما که الهام بخش من و دوستان دیگه هستید.

      خداروشکر می کنم برای وجودتون

      خداروشکر می کنم برای وجود استاد و این سایت توحیدی

      وقتی کامنتتون رو خوندم زنگ زدم به خواهرم و براشون از موفقیت های شما تعریف کردم و کلی لذت بردیم و ذوق کردیم.

      انشالله همیشه موفق و پیروز باشی عزیزم و پر روزی

      خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.

      ما را به راه راست هدایت کن.

      راه کسانی که به آنان نعمت داده ای.

      بهترین ها را از صمیم قلبم برات آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مرتضی فتوحی گفته:
      مدت عضویت: 1250 روز

      شما فوقالعاده هستید من خیلی از کامنت شما استفاده کردم و مصممتر شدم به این راه البته خیلی قوی دارم جلسه اول کشف قوانین زنگی رو تمرین میکنم ولی کامنت شما درک عمیق تری به من داد بابت این از شما تشکر و قدر دانی میکنم وشمارو یکی از الگو های خوب خودم تو زندگیم قرار میدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: