live | دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئله - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-20.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-16 07:03:092024-11-08 04:56:27live | دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئلهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله یکتای بی همتا
قدم بیست ویکم از خانه تکانی ذهن
سلام خدمت عزیزان جان ویاران مهربان
این جلسه استاد درباره دلسردی ودلایل اون گفتن که چرا دلسرد میشیم درمسیر راه واینکه تجربه خودم رومیگم که چطور درس های استاد باعث شد من درموقعه ای که اصلا باورنمیکردم که بتوانم موفق بشم وبه دنبال این بودم که یه سری ازشرایط مهیا بشه تا بتونم یه کار مستقل برای خودم داشته باشم که با اون تجارت خودم روبدون شریک داشته باشم
وقتی که دریکی ازفایلهای استاد که میگفت ازهمون جایی که هستی وباهمون چیزهایی که دوروبرت هست ودردسترس هست شروع کن واین باعث شد من یه احساسی روداشته باشم که اگه بدون شریک وبا دست خالی وباهمون حالتی که درش هستم شروع کنم به کاری که می خوام پس می تونم هرکاری رو انجام بدم بعد دیدم نسبت به شریک وسرمایه اولیه ای که درذهنم بود عوض شد شروع کردم به اینکه چه جوری می تونم باهمین وضعیت وباهمین چیزهایی که دم دست دارم شروع کنم این شد که وقتی درحالت دل سردی درمسیر بودم با این مدل فکری که ازاستاد گرفتم حال واحسام عوض شد انگار تمام درها به روم بازشد وشروع کردم به برسی محیطی که درش بودم وانالیزکردن اون بعد ازحدود یک ساعت به این نتیجه رسیدم که یک سرمایه دویست هزارتومنی دارم ویک مدت زمان ازاد ویک جایی ومکانی که متعلق به خودم بود وتنهای تنها بودم واین خودش یه نعمت بود ازنظر من چون راحت می تونستم فکرکنم تمرین کنم با خودم به راحتی حرف بزنم مطلب بنویسم برنامه ریزی کنم وهرکاری دیگه ای بعد به این نتیجه رسیدم اول باید یه منبع درامد برای خرج زندگی خودم وخانواده ام راه انداری کنم تا کم کم ازاین نظر مستقل بشم وبعد مراحل بعدی داستانم روجلو ببرم وفردای این تصمیم شروع کردم به عملی کردن ایده تجاریم البته تا فرداش هم دقیقا نمی دونستم چه کاری باید انجام بدم فقط می دونستم یه چیزی باید بخرم وبفروشم تا سودی حاصل کنم ولی نمی دونستم چی ؟ ولی فرداش که رفتم بازار بازکمی حیران بودم ولی یه موضوعی ازکسی چیزی یا استاد بود نمی دونم توی ذهنم اومد که همیشه برای هرکالایی خریداری وجود داره که به اون نیاز داره حالا من هرچیزی که بخرم یکی هست که نیازداشته باشه ومن بهش بفروشم بعد فکرکردم توی محیط روستایی که من توش بودم ودراون فصل چه چیزی بیشترنیاز هست فکرم روروی خانواده ها گذاشتم ومادران وبچه ها وفصل تابستان وبازی بچه ها وخراب کردن وپاره شدن لباس وشلواربچه ها یا نیاز بچه ها به شلوارراحتی برای بازی گفتم خودشه شلوارراحتی خوبه ورفتم عمده فروشی پوشاک .خلاصه بعد ازچند روز باسماجتی که به خرج دادم وتوکلی که پیدا کرده بود م باوجود رفتاری که بعضی افراد ازخودشون نسبت به کاروهدفم نشون دادند کمی دلسرد شدم اما ازاونجایی که برای خودم کارمیکردم وخودم تصمیم گرفته بودم وباورم راساخته بودم دوباره خودم روانالیز کردم واپدیت شدم وکارم روشروع کردم به فروش باذهنیتی که برای خودم درباره کالا بازار وخرید وفروش کالا داشتم طوری فروختم که با فروش نصف اجناس تونستم دوباره یک جین ازهمون شلوارراحتی ومقداری هم اسپری خوشبو کننده بدن بخرم ودوباره شروع کنم به فروش اجناسم وواقعا چقدرساده بود ونمی دونستم و همه متاسفانه توی همین موندن چیکارکنم چیکارنکنم پول ندارم ازکجا شروع کنم من با همون پولی که داشتم البته کمی ریسک هم کردم چون پوله رو برای غذای چند روزم بود اگه نمی شد چی میشد اما من باورداشتم که خدا کمک میکنه واصلا کی ازگشنگی مرده که من بمیرم ودرثانی خودم تو اون زمان به دور از خانواده و تنها بودم دیگه ولی انجامش دادم وکم کم ترقی وتکامل شروع شد ورشد کردم اگرباقوانین اشنابشی واونها روبکارببندی حتما موفق میشی چون وقتی دیدگاهت درست باشه احساست درست میشه وفرکانسهای مثبت تورو به سمت مسیردرست جذب وافکار ورفتاردرست هدایت میشی ودرها به روت باز میشه درهایی که همیشه باز بوده اما افکار واحساس منفی ما باعث شده اون درهارونبینیم
باید بدونیم که راهنمایی وهدایت الله همیشه کارساز هست که بوسیله بندگانش برای بشریت بازگو میشه
به نام فرمانروای جهان هستی
درود بر استاد گرانقدر و مریم جان و دوستان عزیزم در پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
گام بیست و یکم: دلیل دلسردی در مسیر و حل ریشه این مسئله
+ دلسردی در مسیر: نسبت به نتایج خیلی میخواد سریع نتیجه بگیره و به دلیل اینکه نتایج به وجود نمیاد خیلی زود دلسرد میشه. ما باید قانون تکامل رو درک کنیم و زمانی که این قانونو درک کنیم روی خودمون کار میکنیم، نتایج کوچیک رو توی ذهنمون بزرگ میکنیم، به خاطرش سپاسگزار میشیم، یک دفعه وجود نداره و وقتی آدم قانون رو بدونه کمتر دلسرد میشه.
+ واقعا تحسین کردم اون خانمی که از محدودیت هاش برای خودش فرصت ساخت.
+ فقط فکر کنید که چه نوع نگاهی میتواند نتیجه دهد و چقدر فرصت هست برای اینکه ما یه کاری رو ارائه بدیم، چه راهی هست از اون استفاده کنیم برای رسیدن به هدف.
+ من باید باورهای ثروت آفرین خودم رو تقویت کنم و با قدرت ذهنیم فرکانسهامو قوی کنم و خواستههامو وارد زندگیم کنم، فقط با دیدن و تمرکز و توجه و کار کردن روی باورهای مناسب و قدم برداشتن و حرکت کردن و ادامه دادن.
+ شریک کاری یا زندگیمون رو چه جوری برای بحث ثروت انتخاب کنیم
از خودمون بپرسیم که چرا میخواهیم شریک کاری بگیریم و دلیلهاشو در بیاریم، همه اینها از باورهای اشتباهه، به جاش کسی رو استخدام کنیم تا کارایی که ما میخوایم انجام بدیم رو برامون انجام بده، به جای شریک داشتن. به جای شرک ورزیدن به خداوند ایمان بیاریم و باور کنیم و با توکل به رب بریم کارامونو انجام بدیم.
+ در مورد روابط شریک عاطفی:
بحث انتخاب شریک عاطفی نیست، بحث، بحثِ برخوردِ ، هم فرکانسیه. وقتی که ما توی مسیری قرار میگیریم آدمایی که توی فرکانس ما هستند وارد زندگیمون میشن.
هیچکس کامل نیست هیچکس خوب یا بد مطلق نیست، ما هممون خاکستری هستیم و به خوب و بد متمایلیم.
وقتی من آدم بهتری میشوم جهان آدمای بهتری رو وارد زندگی من میکنه.
+ برای حل مسائل:
فکر کنیم و بیشتر بیایم قوانین رو توی ذهنمون درست کنیم و بعد بیایم به خودمون بیگم خب با توجه به این قوانین من چه باورهایی رو باید درست کنم، چه اعمالی رو باید انجام بدم، چه ذهنیتی باید ایجاد کنم که این مسئله حل بشه یا به نتیجه بهتری برسه.
سپاسگزارم از شما استاد برای این آگاهیهای ناب و فوق العاده
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان نعمت دادهای.
دوستتون دارم توحیدی وار
سلام وقتتون بخیر
استاد عزیزم سپاسگزارم خانم شایسته مهربانم سپاسگزارم
چه فایل خوبی
من یه ترمز خودم رو پیدا کردم
تو کامنت قبلی نوشتم ک محصول میدم یکی دیگه میفروشه گالری هست
طبق سوالی ک استاد گفتن از خودتون بپرسید
من هم پرسیدم از خودم چرا باید محصول بدم یه گالری دیگه بفروشه
جواب:
حضوری محصول راحت فروش میره
من بچه کوچک دارم امکان حضوری کار کردن ندارم
اون برنده جا افتاده …مشتری های خوبی داره و من مشتری ندارم
باید این سوال از خودم بپرسم چطور محصول که آماده میکنم اون خانم راحت میفروشه کیفیت کار که تغییر نمیکنه..تازه کیفیت کار من از کار اون خانم هم بهتره چطور اون میفروشه و 40درصد کسر میکنه مابقی با من تسویه میکنه
حالا تا تسویه هم کنه یه زمانی میبره
باید با این باور دیدمو تغییر بدم
محصول من با کیفیت است
من روز به روز مهارتم داره بیشتر میشه
محصولی ک آماده میکنم از خیلی ها با کیفیت تر
افراد زیادی هستن آنلاین کار میکنن و فروش های بالایی دارن
من تمام کارهای ک برای پیجم نیازه رو دارم انجام میدم ..نتیجه به زودی زود میاد
آخه من به کارم علاقه دارم
خودمو دارم رشد میدم
هر روز ایده جدید اجرامیکنم
مسیرم درسته و طبق قانون بقیش اتفاق میوفته..
من یه مقدار با همین قانون هم مقاومت داره ذهنم
برای ذهنم چند تا مثال زدم تکرار میکنم
قانون مثل روز و شب
قانون مثل تغییر فصل ها
قانون مثل ریختن برگ تو پاییز
قانون مثل دوباره جوانه زدن تو بهار
قانون مثل باران
قانون مثل برف
قانون مثل جز و مد
قانون مثل باد
قانون مثل گرما
قانون مثل سرما
قانون مثل سرپا ماندن درخت
قانون مثل جاذبه
و…
این همه قانون دوربرم هست که واضح هست و باید باشند.. جطور ممکنه برای درست زندگی کردن و سرجای درست بودن انسان قانونی نباشه؟؟؟
قطعا هست و اینها رو تو قرآن خدا گفته
و استاد با مطالعه فراوان این کتاب بهش رسیده و داره به ما هم میگه باید حرفش رو بشنویم اگر قلبت تصدیق نکرده بود حق داشتی شک کنی ولی وقتی شنیدی قلبت آرام گرفت و گفت همینه درسته ..
زندیگ کردن خیلی راحته..راحتتتتتت
عمل کن نتیجه میاد قربونت برم
در پناه خداوند مهربان شاد باشید و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت
بسم الله الرحمن الرحیم
سی ام مهر پاداش های ویژه
گام بیست و یکم
به نام خدایی که بخشنده و مهربونه/ خدایی که تنها فرمانروای جهانیان و صاحب اختیار وهاب منه/خدایی که کیهان و کهکشان ها رو خلق کرد و همه چی رو خودش خلق کرد و همه چی مال خودشه و همه چی رو خودش بدون سرسوزن خطایی داره اداره می کنه و به همه چی محیطه/ خدایا من در این کیهان و کهکشان اندازه سرسوزن هم نیستم و وقتی تو داری با این دقت،همه چی رو بدون خطا اداره می کنی، مدیریت زندگی من برات تیله بازی هم نیست… خدایا تو همه چی رو در شش دوران خلق کردی و همه چی آماده است فقط من باید در مدارش قرار بگیرم … یار شیرین و دلبرم من به جز تو کسی رو ندارم و تو تنها تکیه گاه منی… تو برام کافی هستی پس ایاک نعبد و ایاک نستعین… خدایی که یوسف رو از چاه نجاتش دادی و عزیزش کردی… خدایی که آتش رو برای ابراهیم گلستان کردی، خدایی که موسی رو از دریا نجاتش دادی و در کاخ فرعون در آغوش مادر، بزرگش کردی، خدایی که موسی و قومش رو از دریا نجات دادی، خدایی که موسی رو بعد از قتل پاکش کردی و پیامبرش کردی، خدای مهربونم … منم ببخش و پاکم کن، جز تو یار و یاوری ندارم… بر من برگرد… و قلبم رومنور به نورت کن… اجازه وصل شدن بهم بده و اجازه بده در مدارت قرار بگیرم و الهامات و نشانه هات رو آشکار و واضح دریافت کنم و عمل کنم… ای خدایی که به نوح دستور ساخت کشتی رو دادی/ به محمد امی، آگاهی های ناب قران رو دادی، منم می خوام قوانین هستی رو درک کنم و بهشون عمل کنم و نتایجم گویای این قوانین باشه/
انرژی جنس خودشو گسترش میده… ان الحسنات یذهبن السیئات…
سوره بقره – آیه 257
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢5٧﴾ خدا سرپرست و یار کسانى است که ایمان آوردهاند ؛ آنان را از تاریکیها به سوى نورِ بیرون میبرد . و کسانى که کافر شدند ، سرپرستان آنان طغیان گرانند که آنان را از نور به سوى تاریکیها بیرون میبرند ؛ آنان اهل آتشاند و قطعاً در آنجا جاودانهاند.
سلام سلام بر اساتید جان
سلام بر دوستان مدار بهشت
«دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئله»
++چه نوع نگاهی نتیجه می سازد(درک قانون تکامل و بهبودگرایی) مثل دختری که با کامنت های نقد خودش در مسابقه برنده میشه... و چه نوع نگاهی دلیل می سازد برای دلسردی بیشتر(کمال گرایی و عجله و مقایسه و عدم لیاقت و پرداختن به حواشی و فرعیات)
++ریشه دلسردی،⬅️ 1. عجله برای زودتر رسیدن به نتایج بزرگی که با اون چشم بقیه رو کور کنم یا تایید بگیرم یا از قافله عقب نمونم… که ریشه این عجله هم نگاه کمالگرایی و گره زدن احساس ارزشمندی به نتایج
2. مقایسه نتایج خودت با نتایج دیگران … راهکار: درک قانون تکامل که باعث میشه کمتر عجله کنی و کمتر خودت با دیگران مقایسه کنی و بیشتر از مسیر لذت ببری … احیای احساس لیاقت… تمرکز بر اصل …
++“اصل”، فقط درک قانون است. بقیه اش خلاقیت در اجرای بهتر این اصل است… به اندازه ای که قانون را بهتر درک می کنی، مشاور بهتری برای زندگی ات و حل مسائلت می شوی و نیاز شما به مشاورت از دیگران کمتر می شود.
++به جای تقلا برای یافتن شریک کاری⬅️ از همان جایی که هستی و با همان امکاناتی که داری شروع کن؛… توکل خود را بر خداوند بیشتر کن و روی توانایی ات در حل مسائل کار کن؛
++شریک عاطفی⬅️ در واقع هیچکس کامل نیست یعنی خوب مطلق و یا بد مطلق نیست و ما همه مون خاکستری هستیم… وقتی شما آدم بهتری می شوی، جهان شما را با آدمهای بهتر هم-مدار می کند…. اگه درصد زیادی ادم های درب و داغون وارد زندگیت میشه مثلاً تو مترو، داروخونه، فروشگاه، مدرسه یعنی خودت درب و داغونی و بالعکس… انتخاب ادم ها و موقعیت ها، تو برنامه هامون نباید باشه بلکه درست کردن خودمون و درست رفتار کردن خودمون باید تو برنامه هامون باشه
++احساس خود ازشمندی درونی یعنی:
تواناییِ ارزشمند دانستن بیقید و شرط خودت یعنی منهای عوامل بیرونی، در تجربه هر نعمتی…
ذهن و ناخودآگاه من چه معیارها و قید و شرطهایی برای خود ارزشمندی و احساس لیاقتم گذاشته است؟
این معیارها چقدر ترمزهای مخفی در برابر خواسته هام ایجاد کرده و مسیر رسیدن به خواسته هام را برام سخت و دشوار کرده است؟؟
این معیارها به چه شکل در حال آموزش منه تا هر بار بیشتر بر علیه خودم باشم و به خودم ظلم کنم؟
چرا نتوانسته ام از مهارت ها و توانایی هام پول بسازم؟
دلیل این همه تقلا کردن اما به نتیجه نرسیدن هام واقعا چیه؟
چرا ارائه خدمات و محصولاتم برام دشوار است؟
چرا معرفی و تبلیغ خودم برام دشوار است؟
چرا به راحتی، موارد نامناسب را در زندگیم تحمل می کنم؟
چرا مرتباً درگیر روابط نامناسب میشم؟
چرا به راحتی نمی توانم خواسته های قلبیم رو به همسر یا شریک خودم مطرح کنم؟
چرا با وجود اینهمه توانایی، نمی توانم درخواست ارتقا شغل یا حقوق بیشتر را از کارفرما داشته باشم و چطور باید این مسئله را از ریشه حل کنم؟
چرا توانایی درخواست از فرد مورد دلخواهم را برای ارتباط ندارم و چطور باید این مسئله رو حل کنم؟
چرا حتی با خودم صادق نیستم و چطور باید این مسئله را حل کنم؟
چرا مرتبا نیازها و خواسته هام برام اولویت پایین تری دارند و چطور باید این ریشه را حل کنم؟
چطور باید خودم را بی قید و شرط، لایق نعمت هایی که می خوام، بدونم؟
چطور توانایی هام رو ارزشمند بدونم به گونه ای که برای پول ساختن از آنها، حرکت کنم؟
چطور اول خودم را لایق یک رابطه خوب، زندگی در شرایط خوب و مکان خوب بدانم تا جهان نیز بتواند منو لایق بداند و به سمت آن خواسته ها هدایت کند؟
من چه نگاهی به خودم و توانایی هام دارم؟
ریشه رفتارهام اکثرا احساس خود ارزشمندی است یا احساس عدم لیاقت؟
++به اندازه ای که خودم را ارزشمند بدونم، جهان نیز به همان اندازه منو ارزشمند می دونه و نعمت ها را وارد زندگیم می کنه
نتایج این روزهام:
دیروز یکی از اولیاء اومد مرکز و من و همکارام رو برد تولیدی مانتو و پالتو و کت و ازمون درخواست کرد که هر چی دوست داریم برداریم به حساب ایشون… من و یکی از همکارا یه بارونی بسیار زیبا و شکیل و خوشرنگ برداشتیم …
امروز هم یکی از همکارانم 12 تا لاک بسیار زیبا و خوشرنگ آورد و داد به دخترم …
الان دو روز که دارم روی این باور کار می کنم:
«جهان سرشار از انسان های مهربون و نازنین و سخاوتمندی که از هر جهت بهم کمک می کنن »
چند روز که افراد مختلف درخواست اینو دارن که بهشون، مشاوره بدم
خدایا شکرت برای این همه نعمت که جاری کردی در زندگیم
افزونترش رو می خوام چون لایقش هستم و انک انت الوهاب… انک انت الفضل العظیم
خدای زیبا و بی همتا اونقدر که سزاوارشی شکرت
استاد چقدر به موقع بود این لایو برای من دقیقا همین امروز که باید گام 21 رو کار میکردم از صبح بخاطر یه سری تضاد مالی دچار دلسردی شدم و همه ی این تایم به خودم مدام یادآوری میکردم که باید ذهنم رو کنترل کنم ولی متاسفانه زیاد موفقیت آمیز نبود و یکم حالمو خوب میکردم دوباره نا امید میشدم
خیلی برام زیبا و دلگرم کننده بود حالا که اومدم سراغ لایو دیدم چقدر به جا و مناسب شرایطم بوده چقدر خدای مهربان و هدایتگر رو شاکرم برای این همزمانی زیبا
سپاسگزار تمام این لحظات پر از درس و فوقالعاده و این لایو عالی هستم
سپاسگزار استاد و مریم عزیزم هستم بابت این پروژه فوقالعاده
سپاسگزار پروردگار یکتا هستم برای این گنج الهی (سایت استاد )
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته مهربان
سلام ب دوستان سایت
سلام ب روی ماه خودم
من هم با خوندن کامنت شما دوستان این باگ رو در خودم کشف کردم ک اصلا آدم صبوری نیستم ینی دوست دارم بدون طی کردن تکامل یکشبه به همچی برسم
مثلا وقتی از ی چیزی خوشحالم تصمیمات عجولانه زیاد میگیرم و. اصلا صبر ندارم سعی نمیکنم یکم راجب اون مسئله فکر کنم بعد تصمیم بگیرم سریع انجام میدم
برای مثال من دوره ی عزت نفس رو تهیه کردم بعد متوجه شدم ک قراره قیمت ها تغییر کنه و ب همسرم اصرار اصرار ک دوره 12 قدم رو واسم بگیر تا فلان تخفیف و قیمت پایینتر الان شاملم بشه ی لحظه ب این فک نکردم ک تا من. دوره عزت نفس رو تموم کنم و تمرکزی روش کار کنم تا اونموقعه شاید خودم تونستم با پول خودم تهیش کنم
یعنی باور کمبود رو شناسایی کردم ک لیلی تو اونموقعه ممکنه برات نگیره منظورم وقتی هزینه بیشتر شد و هم اینکنه ی باگ دیگه رو ک در خودم شناسایی کردم حسرت یا طمع نمیدونم دقیق اینکه دوست دارم هرکی هرچیزی داره منم داشته باشم
به نام خداوند بخشنده مهربان
وَیَدۡعُ ٱلۡإِنسَٰنُ بِٱلشَّرِّ دُعَآءَهُۥ بِٱلۡخَیۡرِۖ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ عَجُولࣰا
انسان با شوق و رغبتى که خیر و منفعت خود را مىجوید (چه بسا به نادانى) با همان شوق و رغبت شر و زیان خود را مىطلبد، و انسان بسیار بىصبر و شتابکار است
سلام به استاد گرانقدر و مریم جون نازنین
انسان همواره برای عجول بودنش به خودش ضرر میزنه و ناآگاهانه شر و ضرر رو برای خودش میخواد که میشه همون ناخواسته
انسان همیشه میخواد زود به نتیجه برسه یه شبه ره صدساله بره
ما وقتی لوبیا میکاریم فرداش فقط یه لوبیای خیس داریم و خبری از نتیجه نیست باید شرایط مناسب آب کافی خاک و نور مناسب براش فراهم کنیم
همون ورودی مناسب بدیم که خروجی مناسب بگیریم
حضرت محمد(ص) که فرستاده خداست قبل از اینکه به پیامبری مبعوث بشه معروف به محمد امین بود و فرد درستکاری بود و هرساله یک ماه به عبادت و مراقبه و خلوت با خدا میپرداخت خودش رو لایق پیامبری کرده بود و تکاملش رو طی کرده بود
آیا من هم قبل از رسیدن به خواسته با ایمان و عمل درست خودم رو لایق اون خواسته می کنم؟؟؟؟
و تکاملم رو طی میکنم؟؟؟؟
اگه تأمل کنیم خودمون متوجه میشیم خیلی جاها توی زندگیم بدون طی کردن تکامل به ثروتی رسیدیم و اون رو از دست دادیم چون ظرفمون هنوز به اون بزرگی نشده بود و لیاقتش رو هنوز توی خودمون ایجاد نکرده بودیم و قدردانش نبودیم
همسرم م تعریف میکرد که قبل از ازدواج یک میوه فروشی دریک منطقه خیلی عالی شهر داشتند ملکش مال پدرش بود و همسرم با برادرهاش اونجا میوه فروشی زدن درآمد خیلی بالا ولخرجی های برادران ،الان نه خبری از میوه فروشیه نه خبری از ملکش همسرم میگه من الان متوجه میشم که چرا از دستش دادیم
من باید خودم رو با دیگران مقایسه نکنم چون من از ذهنیت و بک گراند زندگی اونها خبری ندارم
اگه کسی به ثروتی و…رسیده و نتایجش رو به پیشرفت مداومه حتما یک تجربه و عمل خوبی داره به جای مقایسه و حسادت تحسینشون کنم تا من هم درمدارهای بالاتر قرار بگیرم
من هم خداروشکر از استاد یاد گرفتم وقتی فیلمی میبینم از جهات مختلف ببینم البته هنوز تازه کارم
تو برنامه همرفیق شهاب حسینی که نوید محمدزاده رو دعوت کرده بود نوید محمدزاده گفت وقتی توی جشنواره بین المللی جایزه گرفتی از خوشحالی گریه کردم که بعد خودشم جایزه بزن المللی گرفت و شهاب حسینی هم گفت منم همینطور
و توی ذهنم چراغی روشن شد و گفتم این قانونه وقتی چیزی رو تحسین کنی و از ته دل خوشحال بشی سمتت میاد
مثل پسر یکی از آشنایان که دیدم توی کار کمک پدرش میکنه چقدر قشنگ صحبت میکنه از ته دل خوشحال شدم و تحسینش کردم الان خدارو شکر پسرم هم خیلی کمک میکنه و الان هم سرکاره
پس من یاد گرفتم خودم رو فقط با گذشته و دیروز خودم مقایسه کنم و با ایمان عمل کنم
چرا که ایمان بدون عمل حرف مفت است.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان خیلی خوب
از دلایل دلسرد بودن عجول بودن هست راه حلش اینه که نتایج کوچیک و قدم های کوچیک اینا رو تو ذهنمون بزرگ کنیم و براشون سپاسگزاری کنیم
چون باید تکاملمون طی بشه
گاهی ما تو بخش های دیگه زندگی راحت تر نتیجه میگیریم و ممکنه تو بخش مالی دیرتر نتیجه بگیریم چون ممکنه ذهنمون بیشتر مقاومت داشته باشه و باید ببینیم کجای ذهن از نظر مالی مشکل داره و رو باورهامون در این حوزه کار کنیم
و بدونیم اگر کلیت زندگی مثبت باشه یعنی به سمت مثبت حرکت میکنید
اگر ما در مسیر درست باشیم افراد مناسب وارد زندگیمون میشم یا موقعیت های مناسب و این ما هستیم که باید رو خودمون کار کنیم
لازم نیست تمرکزمون رو بذاریم رو پیدا کردن افراد مناسب همین که تمرکزمون رو بهتر کردن خودمون باشه کافیه
اما اگر بخوام از بهبودهایی که اخیرا داشتم بنویسم باید بگم که تمرکزم بهتر شده انرژی ام افزایش پیدا کرده و جدیدا در خواست کردم که آدم شادتری باشم و به محض این درخواست تغییرات کوچیکی در سبک زندگی و فکریام دارم می بینم مثلا آهنگهایی که اتوماتیک تو ذهنم مرور میشه آهنگ های شادتری هستن یا بیشتر لبخند میزنم و احساس خوشروئی بیشتری دارم
و یا برای افزایش تمرکزم هرروز درخواست میکردم به شکل سپاسگزاری روزانه و الان خیلی کمتر از گذشته دوباره کاری میکنم مثلا همین کامنتی که می نویسم قبلا پر از اشتباه بود و باید برمیگشتم و از نو کلمات رو تصحیح میکردم و یا حواسم پرت میشد اما الان خیلی بهتر شدم و تمرکزم خیلی بهبود پیدا کرده
و خداروشکر که این چند وقتی که پیوسته به سایت سر میزنم و فایل گوش میدم دارم بهبودهای کوچیک و قدم به قدم رو می بینم
تشکر از استاد و خانم شایسته عزیز و گرامی برای همه آموزش های فوق العاده عالی
خدایا شکرت برای این فایل و آگاهی های ارزشمند و گرانبها و برای همه نعمتها و برکتها
ما را به راه راست هدایت کن
به راه کسانی که به آنها نعمت دادی
به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
پروژه خانه تکانی ذهن | گام بیست و یکم
من هم بارها شده که توی مسیر دلسرد شدم اما یه موفقیت بزرگی توی زندگیم کسب کردم که زندگی من رو در تمام جنبه ها تغییر داد و علت بزرگ رسیدن به این موفقیت هم دلسرد نشدن و ادامه دادن مسیر بود…
این داستان رو بارها در کامنت هام نوشتم اما به لطف هر فایل که ذهن ما رو بازتر میکنه هربار از یک زاویه ی جدید این داستان رو تعریف کردم که برای خودم هم کلی درس داشته…
چندسال پیش من از اضافه وزن زیادی رنج میبردم اون موقع جسته و گریخته سایت رو دنبال میکردم و یادمه اون روزها یه جمله استاد خیلی روی من تاثیر گذاشته بود و اون جمله هم این بود که:
باورهای تو یک شبه ساخته نشده پس انتظار نداشته باش که یک شبه هم بتونی باورهات رو عوض کنی.
من اومدم و این جمله رو در قضیه ی رژیمم شخصی سازی کردم و هرکجا از رژیم خسته میشدم میگفتم:
تو یک شبه چاق نشدی پس انتظار نداشته باش که یه شبه لاغر بشی .
و این جمله خیلی به من کمک میکرد که بتونم رژیمم رو ادامه بدم و طی مدت شش ماه تونستم 35 کیلو وزن کم کنم و بعدش هم کلی اتفاق باحال و جذاب دیگه برام افتاد.
یک کار مهم دیگه ای که انجام میدادم به معنای واقعی کلمه در مقابل نصیحت های دیگران کر مطلق بودم معمولا در قضیه ی تغذیه همه ی آدم ها خودشون رو متخصص میدونن توی مدتی که من رژیم بودم از هر تیپ آدمی یه نصیحت بهم میکرد یکی میگفت رژیمت فلان ایراد رو داره من فلانی رو میشناسم که در مدت خیلی کوتاه تر نسبت به تو لاغر شده
یکی دیگه میگفت فلان غذا رو بخور فلان غذا رو نخور و…
اما من هرگز به حرف هیچکس گوش ندادم و فقط تمرکزم روی کار خودم و نوع رژیم خودم بود به هیچ وجه خودم رو با کسی مقایسه نکردم و هروقت هم دلسرد یا خسته میشدم میگفتم ادامه بده پسر تو یه شبه چاق نشدی … ادامه بده و خودم رو تشویق میکردم و هروقت روی ترازو میرفتم حتی اگه 100 گرم هم کم میکردم به خودم امید میدادم و تبریک میگفتم و در نهایت مجموع این عوامل من رو به هدفم رسوند.
قشنگی این پروژه همینه تو میتونی با خونه تکونی ذهنت به یاد بیاری که در گذشته چه موفقیت هایی کسب کردی و دلیل اون ها چه نوع رفتار و ذهنیتی بوده و این میتونه الان و در ادامه مسیر خیلی کمک کننده باشه.
خدایا شکرت
ممنونم از استاد شایسته عزیز بابت این پروژه زیبا
ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی.
سلام به شما دوست هم فرکانسی
کامنتتون رو که خوندم احساس خوبی داشتم و یاد فقط برای امروز پرخوران گمنام افتادم
و الان متوجه شدم کامنت گذاشتن و پاسخ دادن و خوندن چقدر برای رشد و آگاهی خودم فوق العادست
تحسینتون میکنم بابت این همه عملکرد عالی و استمرار در رسیدن به خواسته
فقط برای امروز
سعی می کنم فقط برای امروز زندگی کنم و مشکلات تمامی طول عمر را به یکباره بر دوش نکشم من می توانم یک مشکل را برای 12 ساعت تحمل کنم . اما اگر فکر کنم که باید تا آخر عمر با آن بسازم برایم درد آور و غیر قابل تحمل خواهد بود.
فقط برای امروز خوشحال خواهم بود . در واقع بیشتر مردم به همان اندازه که خودشان می خواهند خوشحال هستند.
فقط برای امروز خودم را با شرایط موجود وفق می دهم و سعی نخواهم کرد که شرایط را به میل خود تغییر دهم سعی می کنم سرنوشت را همان گونه که اتفاق می افتد بپذیرم و خودم را با آن سازگار کنم.
فقط برای امروز فکر و ذهنم را تقویت می کنم . چیزهای مفید یاد میگیرم . ذهنم را بدون استفاده باقی نمی گذارم . مطالبی را می خوانم که نیاز به تمرکز ، فکر و سعی کردن داشته باشد .
فقط برای امروز روح و روان خود را از سه طریق به تمرین وا می دارم :
یک کار نیک برای کسی انجام می دهم نمی گذارم که او یا هیچ کس دیگری بفهمد که من آنرا انجام داده ام و اگر کسی فهمید آن را به حساب نمی آورم.
حداقل دو کار بر خلاف میلم انجام می دهم – فقط برای تمرین –
شاید احساس هایم جریحه دار شده باشند اما امروز اجازه نمی دهم کسی متوجه آن شود.
فقط برای امروز می خواهم بشاش باشم و به همان خوبی دیده شوم که هستم . لباس مناسب می پوشم ، آرام صحبت می کنم ، با ادب رفتار می کنم ، پر حرفی و عیب جویی نمی کنم و سعی می کنم فقط خودم را تغییر دهم نه دیگران را.
فقط برای امروز برنامه ای خواهم داشت شاید نتوانم مو به مو آن را اجرا کنم اما به هر حال آنرا خواهم داشت . از خدا می خواهم تا مرا از دو افت عجله و دو دلی نجات دهد .
فقط برای امروز نیم ساعت با خود خلوت میکنم و سعی میکنم در طول این مدت نگاه بهتری به زندگی بیندازم.
فقط برای امروز ترسی نخواهم داشت و از زیبایی ها لذت خواهم برد . امروز باور دارم هر آنچه را من به جهان می دهم جهان نیز آن را به من باز خواهند گرداند.
بنام الله مهربانم
سلام به همه
گام 21 دلیل دلسردی در مسیر و حل ریشه ای این مسئله
ی پاشنه اشیلی در خودم پیدا کردم و اونم عجله است عجله کردن و نگذروندن تکاملم
چندین روز منتظربودم تا مول بیاد دستم و برم دوره جدید استادم رو بخرم که برا 2 ماه ایندست پولو پرداخت کردم و ثبت نام کردم
وچیزی که فهمیدم این بود که من نمیزارم این دورم تموم بشه یا حتی نزدیک به اخرش بشه بعد ثبت نام کنم.
میدونین ثبت نام کردنم ایراد نداره. این باورم که فرصت برام محدوده اینکه باد عجله کنم باید زود رشد کنم باید باید باید
این تکاملو طی نکردن داره خراب میکنه . میگم چرا چند روزه حالم یجوریه! چرا سرماخوردم ؟!همون موقع که سرماخوردم الکی الکی از خودم سوال کردم ولی اون موقع جیزی به ذهنم نیومد و الان متوجهش شدم.
من همش استرس و نگرانی داشتم که باید زود یاد بگیرم باید برم جلوتر باید شروع کنم کارم و اگه بخوام با خودم روراست باشم با این روال اگه بخوام ادامه بدم به هیچ جا نمیرسم که هیچ وقت و پول و انرژیمم هدر دادم!
اینا نوشتم و مینویسم که برگردم و بخونم که
ایا تغییر کردم؟
ایامسیرم رو عوض کردم؟؟
ایا بهبودی حاصل شده در درونم؟؟
یا نه!!
از خدا هدایت میخوام هدایت روشن و شفاف
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.
راه نشانم بده.
راه نشانم بده.
سلام معصومه جان
من هم مثل شما بودم همش حالت اضطرار و عجله داشتم و همیشه میترسیدم از قافله عقب بمونم
الان خداروشکر خیلی بهترم
یک کار مهم که انجام دادم این بود که جلوی هدر رفت انرژیمو گرفتم
حالا چطوری من یک گروه جذب چندین ساله داشتم که توی سروش گروه داشتیم و هر هفته یک جلسه حضوری داشتیم بالاخره پریشب از دوستان خداحافظی کردم گروه رو ترک کردم
منی که کلا توی محصولات و فایلهای رایگان فکر میکنم دوتا کامنت گذاشتم از پریشب چندین کامنت گذاشتم و این دومین پاسخ دوستان هست
قبلا من آنلاین میشدم وارد گروه میشدم بدون اینکه پیامی بذارم و حس خوبی نداشتم ولی زمان و انرژی من رو میگرفت ازپریشب متوجه شدم چقدر انرژی ازم میگرفته
انسانها انرژی خیلی زیادی دارند اما انرژی ها پراکنده هستند اگر ما جلوی هدر رفت انرژی ها رو بگیریم و انرژیمون رو یک جا متمرکز کنیم خیلی کارها میشه کرد
الان من به محض آنلاین شدن وارد سایت میشم و با خوندن یا نوشتن کامنت حسم عالی و عالی تر میشه و به رشد و آگاهی خودم خیلی کمک میکنه
قبلا میگفتم چطور دوستان این همه کامنت میذارن
ولی الان متوجه شدم اگه انرژی ها یک جا متمرکز باشه میشه
سلام اسما جانم
روزت پراز حال و احساس خوب
نمیدونی چقد خوشحال شدم وقتی نقطه ابی کنار اسممو دیدم . انگار 100 تا جون به جونم اضافه شد.
چقد خوب نوشتی دوستم ،به نکته خیلی خوبی اشارگره کردی.
(انرژی ،تمرکز )که اینروزا من ندارم و همش بخاطر ذهن شلوغ پلوغمه
یجور فرار و بدو بدو دارم. باید بشینم ببینم برای چیه؟؟
چیکارایی باید بکنم؟
چیارو باید حذف کنم؟
چی باید اضافه کنم؟
و…
خیلی سپاسگذارم ازت ،این نشانه ایه برام که جدیش بگیرم و به وقل استادجان پس گردنی نخورم.
ارزوی بهترین بهترینها رو برات دارم