live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن

سرفصل آموزش های این فایل:

قانون ازلی و ابدی را درک کن و در اجرای آن هر بار بهتر شو؛

“خوشبختی”، نتیجه درک اصل و تمرکز بر تواناتر شدن در اجرای آن است؛

بهتر شدن در اجرای اصل یعنی بیشتر ماندن در احساس سپاسگزاری، احساس شور و شوق، خوشبینی و امید؛

یک اصل کلی برای خوشبختی وجود دارد و آن، “توانایی کنترل کانون توجه” است که معنی آن نگاه کردن به موضوعات از زاویه ای است که شما را به احساس بهتر می رساند و مدت زمان بیشتری در احساس بهتر نگه می دارد؛

اگر به اصل بچسبی و در آن بهتر شوی، روند رشد شما در تمام جنبه ها تصاعدی می شود؛

به اندازه ای که برای موفق شدن، به دنبال کشف تکنیک های جدید می گردی، از تمرکز بر اصل دور می شوی در نتیجه از خواسته هایت دور می شوی. البته به همان اندازه هم وارد حاشیه هایی می شوی که حتی نتایج قبلی را نیز از بین می برند؛

چرا اساتید حوزه موفقیت، مرتبا دنبال طرح تکنیک های جدید هستند؛

اطلاعات و تکنیک های بیشتر، باعث گمراهی شما می شود تا هدایت تان و شما را از مدار خواسته هایتان خارج می کند؛


کلیدها


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن
    327MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

386 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم درویشی» در این صفحه: 2
  1. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2860 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز

    گام بیستو چهارم – به جای تکنیک جدید، اصل را دوباره تکرار کن

    تکرار این اگاهیی باعث میشه همچنان بیشتر روی اصل تمرکز بمونم

    اوایل وقتی داشتم پروژه خانه تکانی رو کار میکردم وقتی میدیدم کامنتهای بچها رو که عین حرفهای استاد مینویسن بهم بزمیخورد میگفتم چرا و همش دنبال تجربه های اونا بودم

    ولی الان بهتر فهمیدم که درواقع من در مقابل اون حرفها مقاومت داشتم که بپذیرمش

    درسته به قول استاد خیلی بهتره بیایم از عمل به اون اگاهی ها بنویسم و خود استاد توی فایل الگو برداری از افراد موفق 3 میگه من اینجوری میپسندم ولی از یه زاویه دیگه هم خوندن کامنتهایی که عین حرفهای استاد نوشتن میتونه یاداوری باشه از اصل و باعث شه هر بار نکات جدیدی یاد بگیرم

    توی راه بقیه هرجوری هستن من باید چاله چوله های ذهن خودم پیدا کنم و درستش کنم

    که اینم یکی ذز چاله چوله هاست

    من مدتی هست تعهد دادم البته کنترل ذهن سعی میکنم بکنم که وقتی یه مسئله پیش میاد نرم. سراغ دوره هام یا بخوام دوره جدید بخرم

    هرچند الان گه گاهی با پیشنهاد خانم شایسته به یکی از جلسات راهنمای عملی سر زدم ولی میدونم فاصله هست بین حرف و عمل

    و تمام تمرکزم باید روی پروژه خانه تکانی و مهاجرت به مدار بالاتر، اگر اینجا قانون جوا نده هیچ دوره ای به من جواب نمیده

    گول ذهنم نباید بخورم من رفتم سراغ راهنمای عملی و عزت نفس و قانون افرینش ولی احساسم بهم گفت برگرد اونها رو بذار کنار بیا اینجا

    ولی ادم یادش میره ،باید تمام تمرکزش باشه و اونم جایی که باید باشه

    وقتی شرایط بهتر از قبل بشه اون دوره لازمو کار میکنم اصلا نیازی نیست بشینم به فکر این دوره اون دوره باشم من که بهم گفته شد رها کن بیا اینجا پس چرا باز فکر میکنم که باید برم حتما دوره کار کنم هی به فکر دوره باشم

    پس لازمه متمرکزتر باشم در ادامه پروژه خانه تکانی و مهاجرت به مدار بالاتر تا معجزه تمرکز روی اصل و یک موضوع و هدف را ببینم

    که نتیجش احساس و حال خوبی درونی بیشتر در وجود خودمه و این مهمه نتایج رقم میزنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2860 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیزم

    و دوستان هم پروژه ای ام

    خداروشکر که امروز بیستو چهارمین گام من در پروژه خانه تکانی به صورت خانه تکانی هست.

    اگر بخوام موضوع این لایو رو سر فصل گذاری کنم میتونم بگم :

    توحید و عزت نفس : وابسته نبودن نسبت به نظر و تایید و توجه دیگران یا میشه گفت منتظر نبودن برای هرچیزی که ما رو از لذت بردن از این لحظه دور میکنه

    استاد اگر بخوام یه چکاب بدم باید بگم من حواسم به این موضوع هست میدونم از این قضیه به شدت رنج میبرم مخصوصا توی حوزه مورد علاقه خودم کلی تحلیل دارم و میتونم بکنم بازیها رو نگاه میکنم ولی حقیقتی که فهمیدم دیگه مثل قبل از دیدن بازی های فوتبال و فوتسال لذت نمی‌برم یعنی الان یه درجه کوچولو بهتر شدما ولی به شور و شوقی قبل نیستم دلیلش اینکه توی این قضیه اصلا تاییدی حس نمیکنم مثلا من وقتی تیم مورد علاقم بازی داره از اول این عادت دارم که باید درش حل بشم و این حل شدنه باعث میشه من واکنش نشون بدم به اتفاقات توی زمین مثلا خوشحالی یا حتی ناراحتی و در کل خودم باشم اما آدمهای اطرافم بشدت منو سعی میکنن با حرفاشون سرکوب کنن

    یا حتی پارسال بود من توی اینستاگرام درمورد نتایج یه تیم نظرم گذاشتم یه عالمه پسر میومدن درخواست فالو میدادن و من با خودم میگفتم چرا اینها اینجورین من چه کار عجیبی انجام دادم؟ یا دایرکت میدادن یا اصلا فقط بخاطر همین می‌خواستن با من ارتباط بگیرن

    و من برام عجیب بود چرا اینا اینجوری رفتار میکنن این در حالی که بشدت من بخاطر علاقه ای که به فوتبال و فوتسال دارم تحت فشار بودم یه جورایی حس کافی بودن نمیگرفتم حس تایید نمیگرفتم اما در عین حال نمیخواستم جوری خودم نشون بدم که اره این یه کار عجیب غریبه که یه دختر اینقدر حتی از بعضی پسرها بیشتر شناخت داره نه تنها به فوتبال مردان ایران بلکه فوتبال اروپا هم میشناسه میخواستم طبیعی باشه ولی واقعا زورم نمی‌رسید به خودم به باورام به تک تک نشخوار های ذهنم

    همین عدم پذیرش باورهای خودم

    و این نیاز به تایید گرفتن و توجه گرفتن در این حوزه باعث شد من از لذت بردن از تماشا فوتبال و فوتسال فاصله بگیرم

    اما اخیرا یکم بهتر شدم ولی خوب خیلی جا داره و باید روی شخصیتم کار کنم

    سر فصل بعدی

    توانایی تشخیص اصل از فرع :

    درک این جمله به تنهایی بدون درک قوانین خداوند واقعا معنایی نداره

    من اگر باور داشته باشم که هر لحظه دارم فرکانس میفرستم به وسیله کانون توجهم اونوقت بهتر درک خواهم کرد که اگر امروز فایل برفرض مثال 1 گوش دادم فردا فایل 2 و به همین ترتیب همون یه باره که گوش دادم تازه اگر در بهترین حالت در نظر بگیریم که تو میتونی ذهنت کنترل کنی اگر این کنترله نباشه که این فایل گوش دادن با همون آهنگایی که گوش میدیم ولی فکرمون یه جای دیگس اخرش هیچ لذتی نبردیم ازش هیچ فرقی نداره

    ولی اگر بهترین حالتش در نظر بگیریم که تونستم توجهم معطوف کنم همون یه بار گوش دادنم وقتی جواب میده که من بعدش توی ذهنم هی نشخوار کنم هی تکرار کنم هی مرور کنم هی پلی‌ کنم همزمان که دارم گوش میدم اجازه بدم هی تکرار بشه

    اونوقت نشانه ها رو میبینم از همون ابتدا.

    چطور میشه من باور داشته باشم که خالق زندگیم هستن به وسیله کانون تمرکزم بعد بیام بجای درک توانایی کنترل ذهن وقدرتی که ذهن در تغییر مسیر زندگیم داده، دنبال یه راه دیگه ای باشم، دنبال یه چیزی غیر از تغییر باورها باشم و فایلها رو به هوایی که یه چیز جدید بشنوم گوش بدم

    یا بگم پس چرا استاد عباسمنش امروز در مورد فلان اتفاقی که فلان جا افتاد حرف نزد

    مگه یادت رفته که استاد عباسمنش همیشه میگفت من آموزش میدم که خودتون در استفاده از این قوانین استاد بشید خودتون جواب سوالای خودتون پیدا کنید

    پس چرا منتظری استاد عباسمنش در مورد فلان اتفاق با موضوع خاص صحبت کنه

    اینو یادت رفته؟

    البته این حرفها با خودم هستم

    حتی همین الان توی این پروژه استاد چندین بار مثال خارپشتی دقیقا کشتی و فن دو خم رو زده یعنی فقط تکرار تکرار

    استاد من یادمه اون اوایل با دوره تندخوانی شما آشنا شدم منو داییم باهم این دوره خریدیم ولی بعد از چند جلسه خودم رهاش کردم اومدم سمت فایلهای رایگان و قانون آفرینش دیگه کلا فقط تمرکزم روی اون فایلهای شما بود دقیقا من اون موقع تمرکزم رفت روی اصل و فهمیدم تندخوانی دیگه نباید ادامه بدم.

    الان که 24 روزه دارم برگشتم سایت که اونم هدایت خدا بود عین کسی ام که تازه با قانون آشنا شده میخوام بگم ببین وقتی از این گاهی ها دور میشی وقتی از یه مدار دیگه ای میخوای بیای این مدار اصلا انگار اولین برخوردت هست با آیت آگاهی ها حالا قبلا باهاشون زندگی ام کردی ولی..

    همه چیز از همون شب شروع شد که تصمیم گرفتم خودم منتظر نذارم و جمعه برم اهواز بعد از مسابقه، تست بدم، هرچند حتی به مرحله تست نرسیدم چون گفتن یه جا خالی داشتن که همین چند روز پیش قراردادش بستیم و چون لیگم شروع شده دیگه نمیتونیم بازیکن بگیریم و من با ناراحتی برگشتم اما اونجا جوری رفتار کردم کنترل کردم که اوکی هست خداحافظ شما اما بچها از شما پنهون نباشه هیچ کسم نمیدونه من موقع برگشتن توی ایستگاه قطار روی صندلی گریه کردم و سخت بود برام هرکی سرشو برمی‌گردوند سمت من یه لحظه خیره میشد به صورت گریانم

    شاید دارم بزرگ میشم که نگران نظر دیگران نباشم چون بروز دادن احساساتم در مقابل حتی غریبه ها خیلی سخت بود و هست برام اما اون روز تا جایی که شد گریه کردم اشک بر گونه هام فرود آمد

    پارسال فصل قبل میخواستم همین کار انجام بدم جرئتش نداشتم برم حتی بعد از اینکه به سرمربی اون تیم پیام دادم گفت هفته دیگه دوباره بهم پیام بده باهات هماهنگ کنم بیای تست بدی من پیام ندادم ترسیدم و نرفتم ولی امسال تنهایی رفتم کلی با ترسام روبرو شدم

    خداروشکر.

    با ایمان

    مریم درویشی

    1403/8/6

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: