سرفصل آموزش های این فایل:
قانون ازلی و ابدی را درک کن و در اجرای آن هر بار بهتر شو؛
“خوشبختی”، نتیجه درک اصل و تمرکز بر تواناتر شدن در اجرای آن است؛
بهتر شدن در اجرای اصل یعنی بیشتر ماندن در احساس سپاسگزاری، احساس شور و شوق، خوشبینی و امید؛
یک اصل کلی برای خوشبختی وجود دارد و آن، “توانایی کنترل کانون توجه” است که معنی آن نگاه کردن به موضوعات از زاویه ای است که شما را به احساس بهتر می رساند و مدت زمان بیشتری در احساس بهتر نگه می دارد؛
اگر به اصل بچسبی و در آن بهتر شوی، روند رشد شما در تمام جنبه ها تصاعدی می شود؛
به اندازه ای که برای موفق شدن، به دنبال کشف تکنیک های جدید می گردی، از تمرکز بر اصل دور می شوی در نتیجه از خواسته هایت دور می شوی. البته به همان اندازه هم وارد حاشیه هایی می شوی که حتی نتایج قبلی را نیز از بین می برند؛
چرا اساتید حوزه موفقیت، مرتبا دنبال طرح تکنیک های جدید هستند؛
اطلاعات و تکنیک های بیشتر، باعث گمراهی شما می شود تا هدایت تان و شما را از مدار خواسته هایتان خارج می کند؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن327MB25 دقیقه
- فایل صوتی live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن24MB25 دقیقه
لایو با استاد قسمت 30
با سلام خدمت استاد عزیزم
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورهام
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
موضوع بحث:
دنبال مباحث جدید بودن در حوزه موفقیت
تب دنبال قانون جدید بودن ممکنه فرد جویای موفقیت رو درگیر خودش کنه
در صورتیکه ی قانون کلی وجود داره :
کنترل ذهن و کنترل کانون توجه برای رسیدن به احساس خوب
که اگر این قانون درک بشه و تکرار بشه و سعی کنیم توی این بهتر بشیم دیگه دنبال چیز جدیدی نیستیم
و خوبیش اینه که بهتر و بهتر شدن توی این قانون انتهایی نداره
از زمانی که این قانون درک میشه و در اجرای اون تعهد نشون داده میشه روند رشد تصاعدی میشه
تا زمانی که این قانون درک نشه و اجرا نشه فرد همش دنبال چیزهای جدیده و همین انرژی و وقتی که برای اینکار میزاره اون رو از خواسته ها و اهدافش دور میکنه
تکرار این قانون و مهارت کسب کردن در اجرای اونه که فرد رو موفق میکنه و گرنه میشه مصداق عالم بی عمل
قران کتابیه که به ما کمک میکنه اصل رو درک کنیم و به فرع نچسبیم از طریق تکرار اصل .ی نمونه از تکرار اصل در قرآن که من بهش هدایت شدم :
سوره 55 قرآن کریم: الرحمن
تعداد آیه: 78
جزء : 27
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾
خدای رحمان
عَلَّمَ الْقُرْآنَ
قرآن را یاد داد
خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿۳﴾
انسان را آفرید (۳)
عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿۴﴾
به او بیان آموخت (۴)
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾
خورشید و ماه بر حسابى [روان]اند (۵)
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿۶﴾
و بوته و درخت چهره سایانند (۶)
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ ﴿۷﴾
و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت (۷)
أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿۸﴾
تا مبادا از اندازه درگذرید (۸)
وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ ﴿۹﴾
و وزن را به انصاف برپا دارید و در سنجش مکاهید (۹)
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾
و زمین را براى مردم نهاد
فِیهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ ﴿۱۱﴾
در آن میوه [ها] و نخلها با خوشه هاى غلاف دار
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ ﴿۱۲﴾
و دانه هاى پوست دار و گیاهان خوشبوست
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۳﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾
انسان را از گل خشکیده اى سفال مانند آفرید
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ ﴿۱۵﴾
و جن را از تشعشعى از آتش خلق کرد
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۶﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ ﴿۱۷﴾
پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ﴿۱۹﴾
دو دریا را [به گونه اى] روان کرد [که] با هم برخورد کنند
بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ ﴿۲۰﴾
میان آن دو حد فاصلى است که به هم تجاوز نمى کنند
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾
از هر دو [دریا] مروارید و مرجان برآید
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ ﴿۲۴﴾
و او راست در دریا سفینه هاى بادباندار بلند همچون کوهها
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۵﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾
هر چه بر [زمین] است فانیشونده است
وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ﴿۲۷﴾
و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۸﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ﴿۲۹﴾
هر که در آسمانها و زمین است از او درخواست مى کند هر زمان او در کارى است
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۰﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾
اى جن و انس زودا که به شما بپردازیم
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۲﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾
اى گروه جنیان و انسیان اگر مى توانید از کرانه هاى آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید پس رخنه کنید [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى رخنه نمى کنید
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۴﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾
بر سر شما شراره هایى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و [از کسى] یارى نتوانید طلبید
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۶﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾
پس آنگاه که آسمان از هم شکافد و چون چرم گلگون گردد
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۸﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
فَیَوْمَئِذٍ لَا یُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾
در آن روز هیچ انس و جنى از گناهش پرسیده نشود
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۰﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾
تبهکاران از سیمایشان شناخته مى شوند و از پیشانى و پایشان بگیرند
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۲﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾
این است همان جهنمى که تبهکاران آن را دروغ مى خواندند
یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾
میان [آتش] و میان آب جوشان سرگردان باشند
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۵﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾
و هر کس را که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾
پس کدامیک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾
که داراى شاخسارانند
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ ﴿۵۰﴾
در آن دو [باغ] دو چشمه روان است
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۱﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
فِیهِمَا مِنْ کُلِّ فَاکِهَهٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾
در آن دو [باغ] از هر میوه اى دو گونه است
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۳﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
مُتَّکِئِینَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَیْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾
بر بسترهایى که آستر آنها از ابریشم درشتبافت است تکیه آنند و چیدن میوه [از] آن دو باغ [به آسانى] در دسترس است
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۵﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾
در آن [باغها دلبرانى] فروهشته نگاهند که دست هیچ انس و جنى پیش از ایشان به آنها نرسیده است
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۷﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
کَأَنَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾
گویى که آنها یاقوت و مرجانند
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۹﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾
مگر پاداش احسان جز احسان است
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۱﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾
و غیر از آن دو [باغ] دو باغ [دیگر نیز] هست
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۳﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾
که از [شدت] سبزى سیه گون مى نماید
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۵﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
فِیهِمَا عَیْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾
در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۷﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
فِیهِمَا فَاکِهَهٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾
در آن دو میوه و خرما و انار است
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۹﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾
در آنجا [زنانى] نکوخوى و نکورویند
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۱﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ ﴿۷۲﴾
حورانى پرده نشین در [دل] خیمه ها
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۳﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾
دست هیچ انس و جنى پیش از ایشان به آنها نرسیده است
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۵﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾
بر بالش سبز و فرش نیکو تکیه زده اند
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۷﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید
تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ﴿۷۸﴾
خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت
اصل اینجا اینه که نعمت ها همه از آن خداونده و کار ما اینه که تایید کنیم اینها رو و تحسین کنیم نه اینکه دست به انکار اونها بزنیم و جاالب اینه که این نعمت ها رو هم در دینای مادی بیان میکنه و هم در آخرت یعنی این دوتا رو کنار هم میاره
واشاره میکنه که تنها تفاوتش اینه که نعمت های دنیای مادی فنا پذیره ولی آخرت ابدی
افراد به خاطر جلب توجه و تایید دیگران از اصل دور میشن اصلی که تمام موفقیت هاشون به خاطر رعایت کردن اون اتفاق افتاده
استاد عباس منش فقط چسبیده به اصل و رمز موفقیتش هم اینه که سالیان سال که داره اینکار رو انجام میده و هر بار داره توش بهتر میشه
اگر به دنبال راضی کردن دیگران و جمع کردن طرفدار باشیم اونوقت به ساز اونها میرقصیم و از خودمون و اصلمون دور میشیم
قانون خداوند بوده هست و خواهد بود تغییری نکرده و نخواهد کرد که ما بخوایم بدنبال بروز کردن اون و یا خودمون باشیم
چقدر استاد مصداق همون رفتار بنی اسرائیل رو در جامعه ی امروز خود ما هم میشه پیدا کرد مثلا در مورد قربانی کردن اینجا وقتی عید قربان میشه میگن فقط باید بره باشه و سفید باشه و سال اول باشه و از این چرت و پرت ها که اصل موضوع که تسلیم امر پروردگار بودنه به کل فراموش میشه
یا در مورد سر بریدن مرغ و گوسفند و امثالهم که میگن فقط باید مرد این کار رو انجام بده .ی روز رفته بودم مرغ فروشی زنه چون شوهرش نبود ما باید منتظر میموندیم تا شوهره بیاد و مرغ ها رو سر ببره بهش گفتم چرا خودت یاد نمیگیری می گفت استغفر الله ایراد داره و از این حرفها !!!!!
یا در مورد گوشتی که برای عقیقه تهیه میشه میگن که خود خونواده نباید ازش بخورن
همین که میگن ی نفر آخوند باید صیغه ی محرمیت رو بخونه و گرنه قبول نیست من هیچ جای قرآن این رو ندیدم که همچین چیزی گفته شده باشه
چسبیدن به فرع رسوخ کرده توی تمام جنبه های زندگی ما
بله استاد من هم ندیدم زندگی کسی رو که شبیه زندگی شما باشه
ندیدم کسی رو که مثل شما اصل رو آموزش بده چقدر سالهای سال من گیج بودم و دور خودم میچرخیدم که حقیقت چیه کی رسات میگه کی دروغ میگه .سرگردان بودم .اما از وقتی که هدایت شدم به شمت شما و این سایت الهی آرامش رو حس کردم و دیگه از اون سرگردانی ها خبری نیست میدونم که ی مسیر درستی هست که من فقط باید این مسیر رو برم
خدا رو شکر از وقتی اومدم اینجا دیگه به دنیال کتاب یا استادی نگشتم در صورتیکه قبل از آشنایی با شما من همش توی اینترنت بودم .حتی سراغ برایان تریسی هم رفتم و سایتش اما کمکی به من نکرد جز اینکه دم به دقیقه پیام می اومد به ایمیلم اونقدر که عاص شدم و لفت زدم
البته ی مدتی طول کشید که بفهمم اصل توحیده اما اون مدت کم هم لازمه ی این شناخت بود و حالا به جای اینکه دنبال چیز جدیدی باشم دارم سعی میکنم اون اصله رو از زوایای مختلف درکش کنم که به درک بهتری برسم و با اینهمه فایل رایگان نیازی به رفتن به جای دیگه نیس .من همین ها رو ی درصد هم درک کنم و عمل کنم زندگیم زیر و رو میشه.شروع کردم اما اول راهم هنوز .فهمیدم اصل چیه اما درکش و عمل کردن بهش اون چیزیه که من باید هر روز توش بهتر بشم
بقول شما استاد باید زندگی کنم با این آگاهی ها و دارم سعی میکنم که اینکار رو انجام بدم
سلام به محمد جان عزیز .ترکوندی پسر. بمب نوشتنی وقتی شروع میکنی دیگه کسی جلودار نوشتنت نیست. تحسینت میکنم که اینقدر ساده و روان مینویسی .خود بودنت رو میشه توی نوشته هات حس کرد. فرکانس صداقتشون رو میشه درک کرد. برات کامنت گذاشتم نه برای اینکه برام کامنت گذاشتی برا اینکه قشنگ حرفات به دل میشینه .ان شا الله که همجنان با قدرت پیش بری و درهای آگاهی هر لحظه بروت باز بشه بدون هیچ محدودیتی
خدا رو شکر به خاطر خوبانی مثل شما ها