live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن

سرفصل آموزش های این فایل:

قانون ازلی و ابدی را درک کن و در اجرای آن هر بار بهتر شو؛

“خوشبختی”، نتیجه درک اصل و تمرکز بر تواناتر شدن در اجرای آن است؛

بهتر شدن در اجرای اصل یعنی بیشتر ماندن در احساس سپاسگزاری، احساس شور و شوق، خوشبینی و امید؛

یک اصل کلی برای خوشبختی وجود دارد و آن، “توانایی کنترل کانون توجه” است که معنی آن نگاه کردن به موضوعات از زاویه ای است که شما را به احساس بهتر می رساند و مدت زمان بیشتری در احساس بهتر نگه می دارد؛

اگر به اصل بچسبی و در آن بهتر شوی، روند رشد شما در تمام جنبه ها تصاعدی می شود؛

به اندازه ای که برای موفق شدن، به دنبال کشف تکنیک های جدید می گردی، از تمرکز بر اصل دور می شوی در نتیجه از خواسته هایت دور می شوی. البته به همان اندازه هم وارد حاشیه هایی می شوی که حتی نتایج قبلی را نیز از بین می برند؛

چرا اساتید حوزه موفقیت، مرتبا دنبال طرح تکنیک های جدید هستند؛

اطلاعات و تکنیک های بیشتر، باعث گمراهی شما می شود تا هدایت تان و شما را از مدار خواسته هایتان خارج می کند؛


کلیدها


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن
    327MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

386 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعيده رضايى» در این صفحه: 1
  1. -
    سعيده رضايى گفته:
    مدت عضویت: 2026 روز

    به نام خدا

    سلام و عشق و ارادت خدمت استاد قشنگمم و مریم خانم دوست داشتنی

    سلام به همه دوستان و همراهان عزیزم

    خوشحالم که فرصتی دست داد تا با آرامش خاطر سر فرصت بنویسم.

    امروز روزیه که نوا جان دختر تازه متولد شده ام بعد از دو روز بستری بودن در NICU بعلت زردی از بیمارستان مرخص شده و قدمهای کوچولوی پربرکتش رو به خونه مون گذاشته.

    موضوع مهم و اساسی که استاد در این جلسه مطرح کردن در مورد تکرار قانون ثابت جهان هست و اینکه هیچ چیز جدیدی وجود نداره و همه چیز تنها تکرار و عمیقتر شدن در همون اصول اولیه هست.

    هربار میشه زاویه دید رو در موضوع جدیدی به سمت و سوی همون قانون ثابت تنظیم کرد و از دریچه اصلی به اون موضوع به ظاهر متفاوت نگاه کرد.

    کاملا موافقم با ذکر مثال:

    ما توی فیزیک یک سری فرمولها و راه حلهای ثابت داریم که از قوانین خاصی در فیزیک تبعیت می کنن.

    مثلا در بحث حرکت شناسی و دینامیک ما حرکت یکنواخت با سرعت ثابت و حرکت شتابدار داریم.

    حالا در هر مسأله به طاهر متفاوت و پیچیده ای که به ما بدن ما ابتدا داده های مسأله رو مرتب می نویسیم و با توجه به سوالی که از ما پرسیده قدم به قدم به پیدا کردن فرمول مناسب نزدیک میشیم.

    گاهی حل یک مسأله نیاز به حل چندتا پیش مرحله داره. مثلا در مورد رابطه بین نیرو و شتاب باید برآیند نیروها رو ابتدا محاسبه کنیم تا بعد بتونیم شتاب رو بدست بیاریم.

    که خود اون برآیند نیروها میتونه تنوع بسیار زیادی در مسائل مختلف داشته باشه. مثل مسائلی با نیروی اصطکاک یا نیروی الکتریکی یا نیروی جاذبه و و و

    ولی پایه همه اینه که طبق قانون دوم نیوتن ابتدا برآیند نیروها رو محاسبه کنیم بعد تقسیم بر جرم کنیم تا شتاب بدست بیاد. به همین سادگی!

    برای من کاملا واضحه که کنار اومدن با مسأله از دست دادن یک عزیز دقیقا از همون فرمولی تبعیت میکنه که اگر دستتو بکنی تو آتیش لاجرم دستت میسوزه.

    ماندن در احساس بد بدون شک اتفاقات بد و بدتری رو رقم میزنه.

    حالا میمونه بعد احساسات انسانی و میزان تسلط بر احساس غم یا خشم یا عذاب وجدان یا …… در لحظه وقوع حادثه غیرمنتظره.

    آیا میشه مثل منطق مسأله فیزیک حل کردن با خبر فوت مادر هم برخورد کرد؟

    به نظر من خیر.

    چون مسأله فیزیک هیچ ربطی به احساسات انسانی من نداره ولی احساس نسبت به مادر دقیقا برعکسه.

    اما مسأله اینجاست که از لحاظ قانون جهان روش برخورد با این دو مسأله کاملا یکی هست.

    چه بخوام چه نخوام.

    پس تکلیف چیه؟

    تلاش حداکثری برای نزدیکتر عمل کردن به اصل و اجتناب از غرق شدن در فرع.

    باه منم انسانم، منم مثل حضرت موسی که در نهایت گفت باشه میرم رسالتم رو در مقابل فرعون انجام و ازت درخواست سعه صدر دارم، ولی لطفا برادرم هارون رو هم بعنوان پشتگرمی همراهم بفرست، منم قبول دارم که نمی تونم بدون تکامل طی کردن یهو به مرحله عرفان آقای عشقیار برسم و به خودم اجازه سوگواری دادم.

    دیشب تو نمازخونه بیمارستان نیم ساعت گریه کردم و با خدا و با مادرم حرف زدم. احساساتمو تخلیه کردم ولی حواسم بود از مسیر قانون شکرگزاری خارج نشم.

    در واقع با خودم فکر می کنم این گریه کردنه منافاتی با شکرگزار و صبور بودن نداره. تاثیری روی پذیرش اینکه ما ارواح مجردی هستیم که تنها اومدیم و تنها باقی مسیر جاودانگی رو طی می کنیم نداره.

    ما انسانهای خلق شده با بیس احساسات و عواطف انسانی هستیم و اگر به موقع ابراز احساسات نکنیم آسیب می بینیم.

    اما مهم اینه که ابراز احساساتمون برخلاف جریان قوانین جهان نباشه.

    من دیشب در اوج زار زار گریه کردنم هم با حس خوب سپاسگزار وجود مادرم بودم و شکایتی از رفتنش نداشتم. فقط از خدا درخواست آرامش قلبی برای خودم و خانواده ام می کردم.

    این یعنی دیدن همون قانون تکراری و اساسی تمرکز بر نکات مثبت و احساس خوب، اتفاقات خوب از زاویه جدیدی در زندگی من.

    من که تا بحال مرگ عزیزی به این نزدیکی رو تجربه نکرده بودم که تاثیر احساسی به این شدت بخواد روم داشته باشه اما به لطف خدا به لطف خدا و باز هم به لطف خدا آموزشهای استاد درست به موقع دستمو گرفت و خودش رو به زیبایی و قدرت در من نشون داد.

    این نتیجه برام از صدها میلیارد تومن ورودی مالی ارزشش بیشتره که می بینم این سالها فایل گوش دادنهام هرز نرفته و برام ریشه ساخته.

    که این کنترل ذهن این روزهام شده میوه اش.

    خدا برای ادامه مسیر هم کمکم کنه تا روی همین اصل و ریشه باقی بمونم.

    توی این چند روزی که من در مورد این اتفاق صحبت کردم خیلی از دوستان به من نظر لطف داشتن و گاهاً با ابراز همدردی و گاهاً با تحسینهاشون خوشحالم کردن.

    در مورد تصویری که از من اینجا ساخته شد در صفحه مربوط به جلسه 8 تکمیلی دوره احساس لیاقت می نویسم، اما اینجا به تشکر صمیمانه بسنده می کنم. خیلی خیلی ممنونم از همگی.

    اما پاسخ ندادنم به این علت بود که حس کردم سایت حالت مجلس ترحیم گرفته در صورتیکه اون لحظه ای که من اون خبر رو شنیدم بصورت کاملا ناخودآگاه و بی اختیار دستم رفت به سمت گوشی و اون حرفهای واقعی قلبم که داشت روی زبونم جاری میشد تا ستاره قطبی اون روزم بشه، نوشته شد.

    هیچ قصد دیگه ای هم پشتش نبود. فقط و فقط یک تمرین تمرکزی بود برای حفظ احساس خوب و تسلط بر نفس در اون لحظه های نفسگیر.

    صداقت کلامش رو هم خدا خودش میدونه.

    ما اینجا کنار همیم تا پله پله رشد کنیم و ردپای رشدمون رو ثبت کنیم.

    من هم خوشحالم که در مسیر تکامل دارم پله پله بالا میرم و این حس صعود بی نهایت داره به جونم می چسبه.

    الهی شکر. استاد شما بی نظیرید که اینهمه رشد همه جانبه رو برای خودتون رقم زدید و کمک حال رشد ماها هم شدید.

    خانم شایسته شما فوق العاده اید. چیدمان بی نقص شما برای این فایلهای باارزش داره کولاک میکنه.

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای: