سرفصل آموزش های این فایل:
قانون ازلی و ابدی را درک کن و در اجرای آن هر بار بهتر شو؛
“خوشبختی”، نتیجه درک اصل و تمرکز بر تواناتر شدن در اجرای آن است؛
بهتر شدن در اجرای اصل یعنی بیشتر ماندن در احساس سپاسگزاری، احساس شور و شوق، خوشبینی و امید؛
یک اصل کلی برای خوشبختی وجود دارد و آن، “توانایی کنترل کانون توجه” است که معنی آن نگاه کردن به موضوعات از زاویه ای است که شما را به احساس بهتر می رساند و مدت زمان بیشتری در احساس بهتر نگه می دارد؛
اگر به اصل بچسبی و در آن بهتر شوی، روند رشد شما در تمام جنبه ها تصاعدی می شود؛
به اندازه ای که برای موفق شدن، به دنبال کشف تکنیک های جدید می گردی، از تمرکز بر اصل دور می شوی در نتیجه از خواسته هایت دور می شوی. البته به همان اندازه هم وارد حاشیه هایی می شوی که حتی نتایج قبلی را نیز از بین می برند؛
چرا اساتید حوزه موفقیت، مرتبا دنبال طرح تکنیک های جدید هستند؛
اطلاعات و تکنیک های بیشتر، باعث گمراهی شما می شود تا هدایت تان و شما را از مدار خواسته هایتان خارج می کند؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن327MB25 دقیقه
- فایل صوتی live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن24MB25 دقیقه
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست ….
سلام ….
فایل بسیار زیبا و کلیدی بود و نکات خوبی در ان گفته شده …
همه چی ذهنیه و ب ذهن قدرتمند ما برمیگرده ….
انسان ب واسطه ذهنی که خداوند ب او داده موجودی ناشناخته ست ذهن ادمی نامحدوده و نمیشه براش وسعتی درنظر گرفت …محدودیت فقط چیزیه که ما براش در نظر میگیریم ….
استاد عزیزم من از شما بسیار اموخته ام و در محضر شما درس پس میدم اما با عرض معذرت من فقط نظر شخصی خودم رو عنوان میکنم :
استاد عزیزم : در واقع خوندن اون 500تا کتاب باعث شد ذهن تون باز بشه …و ب این حد از اگاهی برسید…
اگر شما فقط 2تا کتاب میخوندید ب این حد از اگاهی و دانش میرسیدید ؟ مسلما نه …..
یکی از دلایلی که شما رشدتون در این زمینه با بقیه متفاوت بوده همین خوندن کتابهای بیشمار در حوزه موفقیت فردی بوده
خوندن کتابهای زیاد ذهنتون باز کرد و باعث شد اصل رو بفهمید همونطور که بهتر میدونین باید ب ذهن از زوایای مختلف حمله کرد تا ساکت بشه مخصوصا ذهنی که خیلی منطقی و نافرمانه وگرنه اگه فقط 2تا کتاب از یه نویسنده میخوندید هرگز ب این اندازه از رشد و اگاهی نمیرسیدید….
شما با خوندن کتابهای زیاد ( البته با تشخیص اصل از فرع ) ب ذهنتون حمله کردید و ساکتش کردین …شروع تمام موفقیت ها با خوندن کتاب بوده البته کتابهای خوب و ب شرطی که بتوان اصل رو از فرع تشخیص داد
شما ب این خاطر دیگه کتاب نمیخونید که اشباع شدید و ب چیزی که میخواستید رسیدید…..
درحقیقت خوندن کتابهای زیاد باعث شد شما از زوایای بیشماری ب ذهن حمله کنین ذهنتون رو بمباران کنین و ساکتش کنین تا بتونین باورهای جدید شکل بدین درواقع خوندن اون کتابها باعث شد درک شما از قوانین بالا بره ….وقتی با خوندن 500تا کتاب دیدید بیشترشون یه اصل رو فریاد میزنن مسلما ذهنتون تسلیم شد ….
شاید اگر فقط 2تا کتاب میخوندید این اتفاق هرگز نمی افتاد …در حقیقت استاد شما دورهاتون زدید ذهن تون رو قانع کردید در نهایت ذهنتون تسلیم شد ….
خیلی ها هم هستن 500تا کتاب شاید حتی بیشتر هم خوندن اما باز اصل رو از فرع تشخیص ندادن اونا افرادی هستن که هرگز نمیتونن اصل رو بفهمند و مسیر رو دارند اشتباه میرند …
ذهن برای اینکه ساکت بشه و دست از مقاومت برداره نیاز ب منطق داره در غیر اینصورت باید کسی یا چیزی باشه که ذهن رو تحت تاثیر قرار بده وگرنه چیزی تغییر نمیکنه…
ذهن ادمی انقدر قدرت داره که میتونه یک توهم رو تبدیل ب واقعیت کنه اما کی و چه زمانی …؟
زمانی که باور کنه …
من همیشه از شما بعنوان یک استاد روشنفکر نام میبرم کسی که از همه اساتید در این حوزه متفاوتر فکر میکنه و دلیل علاقه مندی من بشما همینه…..
بازم صمیمانه از شما تشکر میکنم بابت تمام چیزهایی که بمن اموختید….
تشکر…..