live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز

سرفصل آموزش های این فایل:

  • حساب کردن روی هدایت؛
  • دلیل نتایج پایدار؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع؛
  • به دنبال درک اصلی باش که به شما کمک می کند نه موضوعاتی که شما را گمراه می کند؛
  • وقتی به دنبال درک اصل باشی، به عملکردهایی هدایت می شوی که لازمه موفقیت شماست؛
  • وقتی در مسیر درست باشی، هدایت می شوی به ایده مناسب، فکر مناسب و انجام کار مناسب؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز
    237MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز
    17MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علیرضا قلیزاده» در این صفحه: 1
  1. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2482 روز

    الهی به امید تو…

    گام 18، قانون کبوتر با کبوتر باز با باز،

    سلام استاد عزیزم، سلام به همه دوستانم در سایت عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه،

    سپاس گذار خداوند که این فرصت داد تا دوباره بتونم یه کامنت دیگه بنویسم،

    نکته ها:

    ️بدون داشتن باور مناسب قدمی به سمت خواسته ام برنمیدارم،

    ️ایجاد مهارت تشخیص اصل از فرع در خودم،

    ️قانون عرضه و تقاضا،

    ️قانون کبوتر با کبوتر باز با باز،

    ️بخاطر حرف دیگران محیط زندگیم رو شلوغ نکنم، هر چیزی که استفاده میشه رو نگه دارم،

    ️جوری زندگی کنم که خودم راضی باشم نه برای تایید گرفتن دیگران،

    ️وقتی من در مسیر درست قرار میگیرم خود به خود جزئیات درست میشود،

    ️پذیرش هدایت الهی و تسلیم بودن در مقابل خداوند،

    ️به هرچیزی توجه کنم اساس اون رو در زندگیم تجربه میکنم،

    ️اگه حرف دیگران برامون مهم نباشه بهتر کلام الهی رو تشخیص میدیم،

    ️به قلبم رجوع کنم برای پیدا کردن مسیر، از احساسم کمک بگیرم،

    ️در مسیر پیشرفت اون چیزی که برای پیشرفته لازمه وارد زندگیم میشه،

    ️احساس خوب دائمی نیست، کم و زیاد میشه این ما هستیم که با توجه به نکات مثبت میتونیم مقدارش تأیین کنیم،

    ️ استاندارد مو در مورد خودم ببرم بالا و خویشتن دار باشم،

    ️نتایج نشون دهنده درست یا غلط بودن روش زندگی ماست،

    ️با خرید محصولات هرکسی داریم به طور غیر مستقیم ازش تشکر میکنیم،

    ️تشکر از کسانی که در زندگی ما تاثیر گذار بودن،

    در مورد موضع این فایل باید بگم تایید دیگران و نگران نظر بقیه بودن یکی از پاشنه های آشیل منه، خیلی بهتر شدم نسبت به قبل ولی هنوز هم وقتی خودم رو کن کاش میکنم میبینم هنوز حتی توی نوشتن کامنت جوری جملات رو می‌نویسم که انگار مخاطب باید حس خوبی بگیره، حواسم باشه سوتی ندم یا از الفاظ درست استفاده کنم و علائم درست بزارم، یا اینکه زیادی از حد بعضی موقع ها توضیح میدم در کل توی زندگیمم هیمنجوریم، خیلی درگیر تایید گرفتنم، خیلی از این افکار میاد که اینکارو بکن، اون چیز بگو در‌جوابش، در کل خیلی نسبت به قبلاً خوب شدم و ولی همین که یکم شل میشم دوباره این علف های هرز جون میگیرن و هر چند وقت یکبار باید پاک سازی کنم این جنگل انبوه رو…

    یادمه اون روزا که هنوز با شما آشنا نشدم بودم یه تصمیم خیلی بزرگ گرفتم تا دیگه با دوستانم شوخی های ناجور و فوش از این حرفا نزنم، رسیده بودم به پوچی و دیدم دیگه اون رفتارا هم منو راضی نمیکنه و چیزی از توش در نمیاد، کلا از بچگی اینجوری بودم چیزی برام فایده ای نداشت تغییرش میدادم…

    خلاصه به دوستانم اعلام کردم که آقا من همچین تصمیمی گرفتم و اون هم واکنش نشون دادن که چه … بشین سرجات تو مال این حرفا نیستی و …

    ولی من مصمم ادامه دادم، یه جایی هم از دستم در می‌رفت و رها نمی‌کردم، خوب تغییر بزرگی بود در زندگی من، به واسطه این ویژگی افراد خیلی تونسته بودن در من نفوذ کنن و باورهایی رو در من ایجاد کنن که بیشتر از قبل من پایین بکشونه، البته که من خودم مسئول این اوضاع بودم چون اجازه ورود من داده بودم، میدونید توی این جور فضاها خیلی ترور شخصیتی میشن افراد، خیلی سر خورده میشن و به شدت عزت نفس شون میاد پایین، نمیتونن حرف بزن مگر اینکه بخوان مسخره بازی در بیارن تا با این کار توجه جلب کنن، اندامی شل و ول دارن و همیشه نگاهشون میدزدن از بقیه که اینها همه شامل حال من بود و من هم مثتنی نبودم،

    به تدریج بعد چند وقت که واکنشی به شوخی هاشون نشون ندادن از شدت شوخی های اونا کم شد، من موادب شده بودم و دیگه کسی نبود که تقاضای فوش و ناسزا ازشون بکنه، پس این شد که وقتی تقاضا حرف چرت و پرت که کم شد عرضه هم اومد پایین، الان بعد گذشت 5 یا 6 سال دیگه افراد با من از اون شوخی ها که نمیکنن هیچی بلکه با عزت و احترام از کن در حضورم و پشت سرم یاد میکنن، از حرفاشون و واکنشهاشون، مشخص حتی از من الگو برداری هم میکنن،

    استاد وقتی که میگه به طور طبیعی و خود به خود یعنی با تغییراتی که ما ایجاد میکنیم این اتفاق میوفته نه اینکه معجزه بشه افراد عوض بشن‌…

    وقتی ما برای خودمون حد و مرز میزاریم که درست رفتار کنیم همونجوری که دوست داریم با ما رفتار بشه با بقیه هم رفتار کنیم باعث میشه تا تقاضای نباشه و عرضه هم صورت نگیره، باعث میشه تا ما به چیزهای دلخواهمون توجه کنیم و از اساس اونها و در زندگیمون دریافت کنیم،

    به اعتقاد من اگه الگوی خودمون رو خدا قرار بدیم، خیلی چیزها ازش یاد میگیریم، البته که باید قبلش باورهای توحیدیمون رو هم نسبت به خدا تغییر داده باشیم تا این کار انجام بشه، واسه هدایت هیچ کسی حرص نمیزنه، اگه بنده اومد سمتش بهش پاسخ میده نیومد میگه اوکی…

    با اینکه کسی به اصطلاح پاشو کج بزار مشکلی نداره و قدرت انتخاب بهشون داده،

    در مقام جزا دهنده کارش رو درست انجام میده و خودش رو مسئول کسی نمیدونه،

    احساساتی نمیشه و قانون هاش لازم اجراست،

    از قوانین خودش عدول نمیکنه و بهشون پای بنده،

    هیچ فرزندی و جفتی نداره و خودش رو یکتا و مسئول همه‌چیز میدونه،

    مالک خزائن آسمان ها و زمینه،

    همه چیز مسخر اونه،

    مهربان و بخشنده هست،

    رئوف و صبور،

    رزاق و روزی بغیر الحساب میده،

    عالم و آگاه،

    عاشق بی قید و شرط،

    جبار و حیله گره،

    سپاس گذار و…

    البته که صفات خداوند بی انتهاست و در عقل ناقص من همش نمیگنجه و از همین چنتایی که من نوشتم معلوم خیلی آرمشش براش مهم، دوست نداره احساس خوبش رو چیزی خراب کنه، بخاطر همین ویژگی هایی داره که فقط به آرامش بیشترش کمک می‌کنه…

    ما جانشین اونیم روی این کره خاکی، ما رو بجای خودش فرستاده اینجا، بعد میگه من همجا هستم، بعد میگه عالم محضر خداست، بعد میگه من همچی می‌دونم، بعد میگه…

    هی اینارو میگه که به ما بفهمون ما و خدا یکی هستیم چیزی جدا از ما نیست، همه چیز تخت اختیار ماست همه‌چیز به خود ما بستگی داره، این ما هستیم که ورود باز یا کبوتر رو تأیین می‌کنیم، انتخاب با ماست…

    اگه بتونیم مثل خدا زندگی کنیم به طور طبیعی آدم های نامناسب مارو ترک میکنن، چون دیگه ازشون نمی‌ترسیم و تصمیمات مون رو اجرایی میکنیم، بخاطر حرف بقیه خودمون لههه نمی‌کنیم، به خدا ایمان میاریم و در مقابل اون فقط تسلیم و خازع میشیم نه در مقابل بنده اون، همه چیز به زانو در میاریم در مقابل خودمون و به خودمون ثابت میکنیم که با اتصال به رب یکتا با پیروی از احساسمون و گوش کردن به ندای الهی وجودمون نتایج بزرگتری خواهیم گرفت و به هر چیزی که نیاز داشته باشیم خداوند وارد زندگیمون می‌کنه…

    امیدوارم بتونم به این آگاهی ها عمل کنم، خدایا منو به حال خودم رها نکن، خدایا کمکم و گناهان این بنده گناه کارت رو ببخش، خدایا من در زمره بندگان سپاس گذارت قرار بده، خدایا من مسلمان بمیران، خدایا یا صالحین محشور کن، خدایا تنها تورا مپرستم و تنها از تو یاری میجویم، خدایا من به راه راست به راه کسانی به آنان نعمت داده ای هدایت کن… الهی آمین،

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: