سرفصل آموزش های این فایل:
- حساب کردن روی هدایت؛
- دلیل نتایج پایدار؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع؛
- به دنبال درک اصلی باش که به شما کمک می کند نه موضوعاتی که شما را گمراه می کند؛
- وقتی به دنبال درک اصل باشی، به عملکردهایی هدایت می شوی که لازمه موفقیت شماست؛
- وقتی در مسیر درست باشی، هدایت می شوی به ایده مناسب، فکر مناسب و انجام کار مناسب؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز237MB18 دقیقه
- فایل صوتی live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز17MB18 دقیقه
به نام رب توانمندم
«گام هجدهم پروژه»
با سلام ،برای همه آرزوی سلامتی و سعادتمندی میکنم.
:
چندین روزه توی این فایل موندم و هربار که میخاستم کامنت بنویسم حسم مانع میشد ،،میخاستم رد شم ازش ولی دلم راضی نمیشد
اما امروز که مجدد سراغ گام هجدهم اومدم ،حس درونم گفت بیا و خودتو تجزیه تحلیل کن .
وقتی استاد گفتن «اگر آدم های نامناسبی اطرافت هستن یعنی خودت آدم نامناسبی هستی»
این جمله یک هشدار بود توی ذهنم!
وقتی شروع به نوشتن کردم تا چند لحظه ذهنم قبول نمیکرد من آدم نامناسبه باشم! میگفت تو اینهمه روی خودت کار کردی و فلان چطور ممکنه تو آدم نامناسبه باشی!؟
این صدای ذهن چیزی نبود جز« حس قربانی بودن»: این صداییه که همیشه میگه تو آدم درستی هستی بقیه نامناسبن که ناراحت میکنن ، ارزشت رو درک نمیکنن، تو رو نمیفهمن، بهت آسیب زدن و…..
وچقدر این حس قربانی بودن برای من عمیقه، توی دوره لیاقت، توی دوره عزت نفس سعی کردم خیلی خوب کار کنم و این حس رو کمتر کنم اما همینکه حواسم نباشه دوباره شروع میکنه به نجواهای دائمی ، مدام حوادث و اتفاقات و رفتار آدمهای گذشته زندگیمو مرور میکنه و همیشه حق رو به خودم میده و میگه بهت ظلم کردن و تو قربانی شدنی!!!!
خلاصه اینکه امروز هم حین نوشتن، گرفتار این صدای ذهنی شدم اما موفق شدم بنویسم و قبول کنم: اگر من هنوزم آدمهای نامناسبی رو در اطرافم میبینم پس به قطع یقین خودمم ضعفهایی دارم که هنوز موفق به برطرف کردنشون نشدم ، و این آدمهای نامناسب، نعمتهایی هستند از طرف خداوند تا بهم بفهمونه حواسم باشه ، حواسم باشه که درست و حسابی روی خودم کار نکردم و توی توهم نباشم .
وقتی خالصانه و صادقانه شروع به نوشتن کردم ،چندین مورد رفتارهای غلطم رو فهمیدم که ازش غافل بودم و از چشمم پنهون بود ، یعنی قبلا شناسایی شده بودن اما یادم رفته بود باید بهبود ایجاد کنم ! تو مرحله شناسایی ولشون کرده بودم !
ا خداروشکر با نوشتن ،خیلی موارد برام واضح میشه ،خیلی چیزها در حین نوشتن بهم الهام میشه و عالیترین حس برام وقتیه که عمیقا تمرکز میکنم و مینویسم .
خداروشکر که در مدار این پروژه عالی قرار گرفتم ،
تشکر ویژه از خانم شایسته عزیز برای آماده سازی این پروژه.
در پناه الله مهربان باشید.
به نام خدا
سلام و صلوات به روح پاک همتون.
نشانه ها با من به ساده ترین شکل ممکن حرف میزنند
امروز هشتم تیر 1402
اولین نکته ای که بین صحبتها توجه ام رو جلب کرد:
من برای آدمی که خیلی براش مهم نیست تغییر کند ثانیه ای وقت نمیگذارم.
فقط خدا میدونه که چندین ساعت از عمرمون رو صرف تغییر افراد مختلف زندگیمون کردیم .
قبلا که جسته و گریخته با مباحث جذب آشنا شده بودم در رابطه فوق العاده عاشقانه ای بودم که تمام فکر و ذکرم این بود که طرف مقابلمو با جذب آشنا شدم تا موفق بشه تا پول بیشتری بسازه تا مشکلاتشو حل کنه تا آرامشس بیشتر بشه حدود یکسال این رابطه رو به هردومون جهنم کرده بودم ،بخاطر من که ناراحت نشم میگفت باشه پیگیری میکنم ولی آماده تغییر نبود علاقه ای نداشت با مباحث موفقیت آشنا بشه
انقدر خودمو درگیر مسائلش کردم که خودمو یادم رفته بود زمانی به خودم اومدم که تو ویرانه های این رابطه در حال افسوس خوردن بودم
رابطه ای که عاشقانه شروع شده بود و هماهنگ بودیم بعد از مدتی از هم پاشید چون توجه من روی آشنا کردن اون فرد با جذب بود فکر میکردم من درستم این آدم اشتباهه!
هر خصوصیت مثبتی که داشت نمیدیدم فقط میگفتم باید جذب بدونه باید مثل من فکر کنه.
البته خودمم بسیار کج فهمی داشتم و هیچی از قانون نمیدونستم جوگیر شده بودم.
بعد از بهم خوردن رابطه،پی به اشتباهم بردم و دیگه تو روابطم به فرد مقابل کاری ندارم افکار هرکسی مال خودشه زندگیش مال خودشه نتایجشم برای خودشه و به زندگی من هیچ ربطی نداره
خداروشکر توی این قضیه کم وبیش تغییر کردم و درک میکنم نباید برای کسی دلسوزی کنم.
نکته بعدی کج فهمی هایی بود که گفتید یک جمله از صحبتهای مثلا یکساعتی از فردی روکات میکنن و میگند ایشون اعتقادش اینه!
مثل آیات قرآنه استاد که میگید هیچوقت به تک آیات اکتفا نکنید،قبل و بعدش رو بخونید درک کنید در مورد چیه و بعد نتیجه گیری کنید.
اینها حاشیه است استاد خیلی واضحه مثلا تو شبکه های مجازی کل صحبتهای طرف رو سانسور میکنند فقط یک جمله رو پخش میکنند و قضاوتها در مورد اون شخص شروع میشه!
در مورد پرسیدن سوالهای چرت وپرت گفتید! وای استاد چقدر حرصم درمیاد وقتی ساده ترین مسائل رو بعضیا هنوز توش گیر هستند با خودم میگم چطوره که من از کسی نپرسیدم ولی توی فلان مسئله پیشرفت کردم ولی فلانی تو خط اول گیر کرده؟
شاید من برای سوال پرسیدن ضعف داشته باشم اما استاد یسری سوالهای حاشیه ای و ساده رو واقععا روم نمیشه بپرسم !!
چه قشنگ از اصل و فرع صحبت کردید، این قسمت مختص خودمه
وقتی در مسیر درست باشید به کارهای درست ،آدمهای درست،ایده های درست هدایت میسید.
لازم نیست نگران باشید لازم نیست حرص و جوش بخورید لازم نیست دنبال آدم درست بگردی لازم نیست دنبال شغل و پول بگردی وقتی تو مسیر درست باشی هدایت میشی به تمام چیزی که اون لحظه نیاز داری!
وای خدا چقدر آروم شدم !
استاد من میخام برم ی شهر دیگه برای اهدافم که خداوند ایدشو بهم داده ولی درگیر حاشیه شده بودم
این حواشی نمیذاره حرکت کنم.
درگیر اینکه با چی برم؟ قطار؟ چندستاره باشه ؟ ساعت چند برسم اونجا؟ شب تو راه باشم یا روز؟
با خودم چقدر وسیله بردارم؟ چقدر پول بردارم؟ و ……..
کلی ازاین حواشی که هیچکدومش مهم نیست ،بار قبلی که مهاجرت کردم به ساده ترین شکل ممکن طی یک هفته مدارکمو آماده کردمو رفتم و خدا میدونه چقدر همه چیز به بهترین شکل پیش رفت
ولی الان درگیر حواشی بیخودی شدم که فقط مانع حرکتم میشه
خدایا شکرت چه هدایت قشنگی شدم
من امروز رها میکنم و به خدا میسپارم
خدایا خودت این ایده رو بهم دادی و من هربار که به هدایتم عمل کردم رویاییی ترین تجربیاتو داشتم
پس ایندفعه میخام خودمو بسپارم به خودت
هرچی گفتی انجام میدم
عقل من نمیتونه هدایت رو درک کنه من با قلبم حرکت میکنم.
الهی به امید تو
استادجانم چقدر من خوشبختم که شما رو دارم.
خیلی خیلی دلم روشنه برای مهاجرت و ایده ای که دارم.
همیشه جمله شما تو ذهنمه که گفتید خدا با شجاعان است
مهاجرت شجاعت میخواد و من از عهده ش برمیام
من باید ایمانم رو به خدا نشون بدم.
من بهم برمیخوره اگه شجاع نباشم
بهم برمیخوره اگه ایده خداوند رو اجرا نکنم
من اگه حرکت نکنم از خودم خجالت میکشم.
من عزمم جزمه.