live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز

بنام خداوند رنگین کمان

خداوند بخشنده و مهربان

گام هجدهم| پروژه خانه تکانی ذهن

اولا این قانون را میخواهم با خودم مرور کنم:

داستان ساده است

روی خودت و باورهایت کار کن،

کنترل ذهن داشته باش،

تمرکزت روی اصل باشه،

بعدا

هدایت می شویم

به آدم های مناسب، اتفاقهای مناسب،شرایط مناسب، دوستان مناسب، مکان و زمان مناسب

اما به شرطی که که ما آدم مناسبی باشیم،

انرژی های هم بسامت همدیگر خود را جذب میکنند.

جهان الطیبات الطیبین را رعایت میکند، چه من این قانون را بدانم و چه نه، قانون کارش را انجام میدهد.

یکی از دوستان جمله خیلی زیبایی نوشته بود به این عبارت “همیشه انرژی خود را برای خودمان نگهداریم، درین صورت هم خودمان لذت می بریم و هم دیگران از ما لذت می برند.”

من ناتوان هستم در تغییر دادن زندگی دیگران و توانا هستم در تغییر دادن زندگی خودم،

من نه با نصیحت بلکه فقط با نتیجه خود باید با دیگران حرف بزنم،

چون به عمل کار بر آید به سخندانی نیست

چون دو صد گفته چون نیم کردار نیست

چون خود قرآن، بی عملان را به مرکب های تشبیه کرده باری از کتاب را به دوش میکشند

چون با نصیحت کردن فقط انرژی خودمان پایین می آید، انرژی که باید مسیر هدف به جریان بیاید،

چون نصیحت کردن یعنی ثابت کردن خودمان به دیگران

من نیازی ندارم تا خودم را به دیگران ثابت کنم

به قول استاد

من لایق دریافت بی قید و شرط فضل الهی هستم،

این لیاقت نیازی به اثبات ندارد، چون ذات من است.

دیگران تا خودشان نخواهند مه نمی توانم در زندگی شان تاثیر بگذارم

و همینطور دیگران نیز تاثیر در زندگی من نخواهند داشت تا زمانی که من خودم با آنها اجازه نداده باشم

چطور اجازه میدهم؟

با باور کردن به این که دیگران(کشور، دوستان، شرایط مالی،…..) روی زندگی و سرنوشت من تاثیر دارند.

خدایا سپاسگذارم…