سرفصل آموزش های این فایل:
- حساب کردن روی هدایت؛
- دلیل نتایج پایدار؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع؛
- به دنبال درک اصلی باش که به شما کمک می کند نه موضوعاتی که شما را گمراه می کند؛
- وقتی به دنبال درک اصل باشی، به عملکردهایی هدایت می شوی که لازمه موفقیت شماست؛
- وقتی در مسیر درست باشی، هدایت می شوی به ایده مناسب، فکر مناسب و انجام کار مناسب؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز237MB18 دقیقه
- فایل صوتی live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز17MB18 دقیقه
سبلام به استاد عزیز و دوستان همفرکانسیم
مباحثی که من فهمیدم باید انجام بدم برطبق قانون
همون کبوتر با کبوتر این کارای پایین بود
مدتی بود تولید محتوای اضافه میکردم به این بهونه که ویدیوهام بیشتر دیده بشن و مشتریهای بیشتری داشته باشم که اتفاق خاصی هم نمیافتاد
یه چند وقتی این کارمو متوقف کردم
چون براساس این صحبت بود که فعال باش تا ملت تو رو یادشون نره
این کارو که متوقف کردم و نشستم و ایده های کارمو زودتر اجرا کردم
من در هرصورت چون عاشق کارمم ایده هامو انجام میدم ولی باورای اشتباهی مثل همون باور بالا باعث میشن من دیرتر این ایده ها رو انجام بدم
چون وقتمو هدر میداد اون باور بالایی
نتیجه چی شد هر کار جدیدی که ساختم فروش رفت
هنوزم دارم این تولید محتوای اضافه رو بهش بیتوجهی میکنم و ایده هایی که قشنگ میفهمم درسته رو انجام میدم که باز هم منجر شد من محل کارمو ارتقاء بدم چون وقت بیشتری داشتم چه از لحاط فکری چه از لحاظ زمانی
چیز دیگه ای که فهمیدم من از یک سال و نیم پیش نمیدونم چرا هی زور زدم تا با پارتنرم بحث ازدواج زودتر صورت بگیره. ، حالا خداروشکر درگیری بت بیرونم نداشتم
ذهن خودم درگیر بود
درگیر انتطارات بیجا از هزاران نفر
چون فکر میکردم من دیگه باید پیش آدمای بهتر باشم و این ناعدالتیه که من هنوز همون محیط قبلی رو دارم ، که فهمیدم با این جلسه که بله تو یه سری تغییرات ایجاد کردی ولی اگر هنوز همونجایی ، یا هنوز درست حسابی اونطوری که میخوای پول نمیسازی باید بیشتر تغییر کنی ،از لحاظ شخصیتی
یکی از این تعییرات که توی تک به تک جلسات خانه تکانی دارم بهش برمیخورم سپاس گزار بودنه
به عناوین مختلف من نمیدونم حس میکنم شما فقط دارین در مورد سپاس گزاری حرف میزنین
برنامه ای که چند روزه شروعش کردم اینه که آخر شب و اول صبح تایم بزارم برای سپاس گزاری بزارم جزو روتینم
این تمرین عملیه ایه که همش داره تکرار میشه برام
منم دارم سعی میکنم واقعا تو طول روز حواسم باشه با این موضوع
یه موصوع دیگم دیروز برام پیش اومده بود که از خدا خواستم هدایت بشم که ببینم راه درست چیه ، یکی از دوستانم اصرار داشت بریم توی خونه هایی که تبدیل به هتل و کافه شدن نقاشی کنیم یا بریم هتلها جاهایی که ادمای ثروتمند تر هستن تا بتونیم سفارش بگیریم و پول بسازیم
من قبلن این ایده رو مشابهش رو انجام داده بودم ولی برای این بود که ترسم بریزه از اینکه خودم رو یک هنرمند معرفی کنم و هر بار به یه سری ایدا های متفاوتی هدایت میشدم ، اون زمان ادف من فروش نبود ، هدفم ریختن اون ترسه بود و عمل به ایده هام
بعد من دیروز گفتم خدایا من میدونم مشتری توی جای خاص نیست ، مشتری خودش باید بیاد ولی انگار که میخواستم مطمین بشما ، هدایت خواستم و فهمیدم بله اون دوست من الان این ایده مناسبشه
ولی برای من چی؟
اصلا من حال میکنم تو خونه پشت میز کارم بشینم و اونچیزی که خودم میخوام رو درست کنم و رو باورامم کار کنم که مشتری ای که درک میکنه ارزش کارمو خودش بیاد
نه اینکه من برم توی جاهای به خصوص که تازه اگر بخرن یا نخرن
اون ایده برای من وقت تلف کنیه ، به دردم نمیخوره
اگر من دنبال مشتری مناسبم
دنبال درامد مناسبم
دنبال مخاطبای مناسبم اونا میان اگر من رو شخصیتم کار کنم و دنبال مقایسه کردن خودم و عر زدن و شکایت کردن از وضعیت الانم نباشم
و یه سری صحبتهای کوچیک دیگه که حس میکنم نباید بنویسمشون ولی برای خودم تو دفترم نوشتم
و البته این موصوعم هست
منم دنبال بچه های عباسمنشی نبودم خودشون به سمتم میومدن و یه سری از دوستایی که نتایج خفن گرفتن تو سایت و نمیگن رو من پیدا میکردم به هر طریقی و یه سریاهاشون صحبتهایی میکردن و به گوشم میرسید و کلی از کجفهمی های من رفع میشد ولی من از یه جایی به بعد مدت کوتاهی وابسطه شدم که این ادما میتونن کج فهمیهام رو بگن که وقتی فهمیدم اینطوری شدم دیگه سعی کردم سراعی از صحبتهای اون دوستان نگیرم
و تامام