live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز

سرفصل آموزش های این فایل:

  • حساب کردن روی هدایت؛
  • دلیل نتایج پایدار؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع؛
  • به دنبال درک اصلی باش که به شما کمک می کند نه موضوعاتی که شما را گمراه می کند؛
  • وقتی به دنبال درک اصل باشی، به عملکردهایی هدایت می شوی که لازمه موفقیت شماست؛
  • وقتی در مسیر درست باشی، هدایت می شوی به ایده مناسب، فکر مناسب و انجام کار مناسب؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز
    237MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز
    17MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی شعرانی» در این صفحه: 1
  1. -
    مهدی شعرانی گفته:
    مدت عضویت: 167 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستانم

    خواستم از هدایت های بسیار جادویی که در این چند روز برای من رخ داد براتون بگم که خودم وقتی بهش فکر میکنم میگم خداوند چقدر توانا هست و چقدر وقتی همه چی رو دست خودش میسپاری مارو هدایت میکنه

    چند روز پیش میخواستم یه سه روزی برم مسافرت یه تفریحی کنم و برگردم و کلا فقط برای تفریح میخواستم برم

    ولی یک روز قبلی که میخواستم برم یکی مشتری ها اومد و گفت من چند تا جنس میخوام برای مشتری هام داخل مغازت موجود داری من نداشتم و بهش گفتم من فردا میخوام برم اگه میدونی نیاز داری تا برات بیارم اونم گفت اره بیار

    خلاصه ما رفتیم مسافرت همینطور که داشتیم میگشتیم گفتم خدایا خودت راهنماییم کن کجا خوبه که من برم بگیرم همون موقع یه ندایی اومد که به دوستت که توی این شهر هست زنگ بزن شاید سراغ داشته باشه من بهش زنگ زدم و اون یه ادرس بهم داد

    ما رفتیم اونجا مغازه اول من رفتم داخل میخواستم همونجا بگیرم دوستم بهم گفت نه صبر بده بریم جلوتر خلاصه ما یکم رفتیم جلو یه عمدههههه فروشی پیدا کردیم که نگم براتون

    خلاصه ما چیزهایی که میخواستم گرفتیم دیگه میخواستم بریم طرف گفت خب یه چرخی بزنین تا من اینارو اماده کنم

    رفیقم یهویی گفت خب بریم پایین پاساژ ما رفتیم اونجا و خیلی اتفاقی دوباره یه مغازه پیدا کردیم تا چقدررر جنس های خوب و با کیفیتی دارن

    از همون اول حرکتم همه هدایت ها از طرف خداوند بود و به بهترین شکل ممکن من رو به چیزایی که میخواستم هدایت کرد

    خدایا شکرت

    روزتون بخیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: