live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز - صفحه 16

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رامش فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 693 روز

    بنام آنکه هر آنچه دارم از ان اوست

    درود خدمت شما استاد عزیز

    و‌سلام خدمت خانم شایسته عزیز و سلام بر همفرکانسی های عزیزم

    این جلسه چقدر آگاهی دارد خدا را شکرررر مثل همیشه استاد بهترین موقع همه چیز را در وقت مشخص آن برای ما آماده کرده بودن و‌امروز خانم شایسته عزیز برای باز میکنه خدا را شکررر بی نهایت

    وقتی ما در مسیر درستی قرار میگیریم همه چیز خود به خود انجام میشود

    اصلا نباید نگران باشیم که دیگران چه میکنه و هرگز دنبال موقع مناسب نباشیم و یا کبوتر با کبوتر میشود ووو

    وقتی ما روی خود کار کنیم همه افراد کنار ما تغییر میکند و روی آشیه نریم

    وقتی یک جیزی را بخایم حتما در حال برای ما داده میشود و ما به بهترین شرایط هدایت میشویم

    این موضوع واکسین کردن ویا همین ذهن خود را کنترول کردن

    آرامش بهترین نعمت الهی است خدا را شکررر

    خدا را شکررررر برای این همه آگاهی های که نصیبم شده خدایا شکرت

    خدا نگهدار عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهدی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    سلام

    تشکر میکنم ازخانم‌شایسته‌مهربان‌واستا‌عباس‌منش‌

    که این دوره خونه تکونی ذهن‌واقعا‌زندگی‌منو عوض‌

    کرده

    من امروز مشغول کار بودم یک‌دفه یه‌چیزی‌یادم آمد

    من‌سال1400بااستاد‌اشنا‌شدم‌بهار‌بود‌چند‌مدتی‌ازاشنای‌من‌گذشت‌خانمم‌8ماه‌پیش‌طلا‌شو‌گم‌کرده‌بو‌د‌خیلی

    هم‌دنالش گشتیم ولی‌پیداش‌نکردیم بیخیال شده‌بود

    یم‌وقتی‌بااستا‌اشنا‌شدم‌تازه‌این قانون‌احساس‌خوب

    اینارو می‌شنیدم ومن فقط‌فایل‌استادو گوش میدادم

    یک روز اتفاقی رفتیم تو کوچه دیدم طلا‌خانمم تو کوچه افتاده‌‌خیلی‌خوشحال شدیم ازتعجب شاخ

    دراوردیم‌اون موقع‌نمیدونستیم به خاطر حال‌خبمون

    هست و داریم تعغیر‌میکنیم‌‌وامروز‌یاد‌اون‌روز‌افتادم‌

    که چطور این اتفاق‌ها داره راحت‌می‌افته

    امروز داشتم به این دوره فکر میکردم من هرشب‌

    ساعت‌8میرم‌توسایت‌فایل‌همون‌روزو دانلود میکنم

    و ومیشینم گوش میدم وبعد‌میرم توسایت‌نظر‌ونتایج‌وتعغیر‌توزنگیم‌ودرباره‌اون‌فایل‌

    مینویسم‌وبعدش میخوابم‌روزبعدش تا غروب همون

    فایل دانلودکردم‌تاغروب‌گوش‌میکنم‌وامروز‌داشتم‌به

    نتایج این چند سال رو مرور میکردم واز‌اول تا امروز

    واین دوررو مرور کردم که از جلسه 14به‌بعد‌من دیدم

    چه نتایج داره‌من‌یه معامله پرسودی کردم واقعا‌توای

    حرفه من خیلی سود زیادی هست‌ویه‌مقدار بار فروش‌داشتم‌مشتری‌به‌قیمت‌خوب‌امد‌خرید‌وکارهام

    خیلی روانتر انجام میشن ومشتریم‌توکارم‌بیشتر

    شده ‌ومن‌این‌نتایجو‌به‌خاطر‌این‌دوره‌گرفتم‌واقعا‌پیشرفت‌کردم‌امروز‌مورور‌کردم‌دیدم‌هروقت‌روخودم‌جدی‌کار‌کردم

    نتایج عالی گرفتم ‌وتواین دوره‌خیلی‌جدی‌بودم واقعا

    نتایج بزرگی گرفتم که قابل درک و باور برای خودم

    نیست ‌واقعا عالی‌هست‌این‌دوره‌.

    انشاالله حال‌دلتون خوب‌باشه‌

    وبه‌ارزوهای‌قشنگتون‌برسین‌.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1767 روز

    به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی

    گام هجدهم از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”

    سلام سلام به استاد تحسین برانگیزم، خانم شایسته نازنین و تمام دوستان عزیزم در این پروژه و دوره پر برکت

    من چند گام عقب تر از این جلسه هستم و یکی از تعهداتم وقتی دارم روی یک دوره کار می‌کنم اینه که تا یک جلسه رو نشنیدم، دیدگاه ها رو نخوندم و تمرین انجام ندادم به جلسه بعد نرم حتی فایلش رو هم گوش ندم تا آماده بشم و تکامل لازم طی بشه اما به محض آپلود شدن این گام خیلی بهم چشمک میزد و قلبم می‌گفت باید بشنوم بعدش اصلا بدون هیییچ مقاومتی همینطور فقط تجربه های خودم از عمل به قانون کبوتر با کبوتر باز با باز یادآوری و جاری شد که دوست دارم اینجا به اشتراک بگذارم..

    سال 1400 زمانی بود که به صورت جدی شروع کردم به کار کردن روی دوره “روزشمار تحول زندگی من”، اون زمان تازه با این مسیر آشنا شده بودم و بخاطر یکسری قدم هایی که در جهت بهبود روابطم برداشتم، من هم این دیدگاه رو داشتم که کاش بتونم به بچه های سایت دسترسی داشته باشم و دوستان جدید با دیدگاه های جدید داشته باشم و یجورایی همدیگه رو پوش کنیم رو به جلو و..

    ولی هر بار صحبت های استاد رو می شنیدم که تاکید داشتند فقط باید روی خودمون کار و تمرکز کنیم و بقیه کار ها رو جهان انجام میده این پارت رو من اصلاا درک نمی کردم که یعنی چی‌؟ چطور میشه من به کسی نگم از زندگیم بره بیرون و اون بدون حتی یک کلام و بدون ناراحتی خودش خارج شه؟

    اما من انقدر شوق و ذوق تغییر و گرفتن نتایج جدید داشتم که بدون مقاومت بیخیال موضوع شدم مخصوصا وقتی استاد می گفتند

    ‘جهان انسان های هم فرکانس با شما رو وارد زندگی تون میکنه، اگر انسان ناجالبی توی زندگیتون هست احتمالا خودتون هنوز ناجالب هستید’

    یا این جمله که ‘من حاضرم تنها باشم تا اینکه انسان های دری وری توی زندگیم باشند’

    من انقدرر این باورها برای ذهنم بزرگ شده بودند و بهشون باور داشتم که گفتم اصلا بیخیال پایه و دوست و همراه! اولویت الانم فقط ساختن یک شخصیت بهتر از قبلم هست ولاغیر

    فقط روی دوره روزشمار کار می‌کردم اون هم تمرکزی، و دوباره عاشق تنهایی هام شدم؛ و با پوست و گوشت و استخوان درک کردم اینکه چطور جهان کار ها رو انجام میده!؛ چطور دوستان قبلیم به رااااحتی بدون حتی یک کلام از هم فاصله گرفتیم که در اصل من از مدار اونها خارج شدم (با اینکه  اون دوستانم واقعا انسان های عالی و دوست‌داشتنی بودند اما مطابق با شخصیت قبلم) ولی شخصیت جدیدی که داشتم می ساختم خواسته های جدیدی داشت و دوست داشتم دوستان مطابق با استانداردهای من وارد زندگیم بشن که با انجام دادن قسمت خودم، جهان هم دست به کار شد.. به بدیهی ترین و طبیعی ترین حالت ممکن، انقدرر راحت و روان انسان های نامناسب رو در زندگیم حذف کرد که فقط می‌تونم به قول لیلای عزیز این حد از دقت ریاضی وار قوانین رو تحسین کنم

    یکی از قسمت های سریال زندگی در بهشت رو یادم میاد که استاد می خواستید مهمانی بگیرید و انگار بچه ها سؤال پرسیده بودند که چطور خانواده و انسان هایی که نمی شناسید و نمی دونید هم مدار هستند باهاتون یا نه رو هم دعوت می کنید؟ و شما همچین جمله ای رو گفتید که ‘ما خانواده ها رو دعوت می کنیم، اینکه کدوم از اونها با ما هم فرکانس هستند رو جهان مشخص میکنه و اگر اینطور باشه با هم لذت می بریم و با هم آشنا میشیم’

    اونجا یه لامپ توی ذهنم روشن شد که، اوکی من کار ورودی هام رو خیلی خوب دارم انجام میدم و استانداردهای ارتباطی از لحاظ افرادی که در دایره ارتباطات نزدیکم هستند خیلی بالا رفته اما دیگه انتخاب نکنم که فلانی با این اسم خاص رو می خوام باهاش دوست باشم، اگر رفتم بیرون می‌خوام با اون یکی دوستم با این اسم برم و… یعنی تا همین چندوقت پیش هم برام خیلی مهم بود که اگر می خوام طولانی مدت با یکی بیرون باشم با اونی که با من هم فرکانس تره، یا با هرکسی ارتباط برقرار نمی کردم و فرصت نمی دادم و می گفتم نه افراد جدید رو نمی شناسم و نمی دونم از لحاظ فرکانسی به هم نزدیک هستیم یا نه؛ ولی واقعا به طرز هدایتی جواب استاد در اون قسمت برای ذهنم بولد شد و گفتم ایییول دم استاد گرم! همون حکم باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد داشت برام،، که دخترر خوووب تو که داری انقدر عالی روی خودت کار میکنی و وقت میزاری معلومه که جهان هواتو داره معلومه که فرکانس هات کار خودشون رو می‌کنند و امکان نداره تو و یه نفر دیگه که از لحاظ فرکانسی به هم نزدیک نیستید بتونید حتی بیشتر از چند ساعت کنار هم بشینید و از وجود هم و گفتگو لذت ببرید و جهان همه کارها رو انجام میده

    شاید یکسری افراد در زمان های خاصی باهات هم فرکانس بشن که توی اون لحظه بهترین افرادی هستند که می تونی لذت ببری از هم صحبتی باهاشون و بعد خیلی راحت و ساده از زندگیت خارج بشن

    استاد وقتی خودم رو با سه سال پیش مقایسه می کنم می بینم دیگه اون تقلاهای گذشته رو ندارم به قولی محتاااج نیستم به اینکه افراد خاصی رو پیدا کنم چون قانون رو خیلی بهتر درک کردم چون در عمل ازش نتیجه گرفتم چون میدونم باید قسمت خودم رو انجام بدم و بقیه کار رو به جهان و این قوانین بدون تغییر خداوند بسپارم؛ خیلی رها تر از گذشته هستم در ارتباطاتم خیلی خیلی رها و بدون وابستگی،، هرچند من این شخصیت بدون وابستگی عاطفی رو با تضادهایی که دوران بچگی داشتم برای خودم ساختم اما با درد بود همیشه از اعماق وجودم دوستان خوبی رو می خواستم، روابط عمیق تر می خواستم اما الان نه تنها اون انسان های عالی رو دارم در زندگیم و سپاسگزار وجودشون در زندگیم هستم بهترییین قسمتش اینه که چقدر من و صمیمی ترین دوستام نسبت به هم رها و بدون وابستگی هستیم یعنی مثلا الان که بچه ها دانشگاه هستند اصلا اینطور نیستیم که هر روز پیام بدیم یا حتی اگر چند هفته هم گذشته و بهم پیام ندادیم و بعد زنگ زدیم یا پیام دادیم به هم از این جمله ها که بی معرفت آدم به دوستش هم زنگ نمیزنه و احوالش رو نمی پرسه و.. این چرت و پرتا اصلا نیست اتفاقا بعد از چند هفته اگر زنگ بزنیم کلییی ذوق می کنیم و میایم از تجربیات اخیری که داشتیم برای هم با هیجان صحبت می کنیم

    درصورتی که من حتی تا دوسال قبل هم حتی از فامیل این جمله رو می شنیدم که بی معرفت… و نان سنس بود برام!! هنوز هم هست، اصلا درک نمی کنم که یعنی منظور طرف چی بوده؟ چه انتظاری داشته؟ ولی وقتی نتایج فعلی خودم رو دارم مقایسه می کنم با قبل می بینم تغییر و رشدی که داشتم رو.. یه جمله خیلی قشنگ دیگه که از سریال سفر به دور آمریکا خانم شایسته عزیزم گفتند این بود که “ما حتی نسبت به زیبایی ها هم رها هستیم و بعد از تجربه کردن ازشون می گذریم تا به خودمون اجازه بدیم خداوند ما رو به زیبایی های بیشتر هدایت کنه” چقدر چه اون زمان این دیدگاه بی نظیر خانم شایسته رو تحسین کردم، این شخصیت فوق‌العاده و بدون وابستگی شون رو تحسین کردم و سعی کردم با اینکه برام آسون نبود منم از زیبایی ها با تجربه کردن شون بگذرم! و به خداوند اجازه بدم برای هدایت کردنم به سمت زیبایی های دیگه… حالا که فکرش رو می کنم، این دیدگاه یا بهتره بگم باور انگار در وجودم رخنه و رسوخ کرده مخصوصا در حیطه روابط، که انقدر راحت از وجود انسان ها لذت می‌برم و در حین لذت بردن کاملا رها و آزاد تر هستم نسبت به قبل اصلا مقاومتی ندارم وقتی دوستام دانشگاه هستند بعضی موقع ها من زنگ میزنم گاهی اوقات اونها هروقتم زنگ می‌زنیم چندین ساعت فقط صحبت می کنیم از زیبایی ها و تجربیات قشنگی که تا اون مدت داشتیم، وقتی بیان شیراز هم به قول استاد من حتی به دوستانی که مدت زیادی بوده باهاشون در ارتباط نبودم هم میگم به جمع ما بیان ولی همون موقع به خودم میگم  کسی که هم فرکانس باشه با من میاد و کلی با هم لذت می بریم و اگر هم فرکانس نباشیم هم نیاز نیست من توی کار جهان دخالت کنم، بدون حتی یک کلام از من،، بدون حتی کوچکترین کار جهان اون فرد رو با من یا جمعی که درش هستم در یک مکان قرار نمیده… به فرض اینکه حتی 1 درصد هم ما با هم در یک مکان قرار بگیریم یا روبرو بشیم اما برای مدت خیلی کوتاهی ِ، اتفاقا اون وجهی ازشون رو هم می بینم که می تونیم با هم لذت ببریم مثل تجربه‌ سفر زیبایی که یک ماه پیش بهش هدایت شدیم که بدون برنامه ریزی قبلی خداوند هم‌سفر های نازنینی رو در مسیر ما قرار داد تا با هم و بیشتر لذت ببریم و در اون زمان که خانواده هامون کنار هم بودند واقعا لذت بردیم، کلی خندیدیم، بازی کردیم و تجربه های قشنگی رو داشتیم

    وقتی این نتیجه ها رو می بینم این تغییرات رو در وجودم می بینم واقعا احساسم عالی میشه و در مسیری که درش حرکت می کنم مطمئن تر قدم هام رو بر می‌دارم، به همون اندازه با خودم به صلح میرسم خودم اولویت میشم و چون میدونم در مسیر درستی هستم و تمرکزم روی اصلِ بقیه جزئیات خودشون شکل می گیرند؛ دوست داشتم از تجربه‌ای که از عمل به این قانون در جنبه روابط داشتم بنویسم و احساس عالی که دارم رو به اشتراک بگذارم

    خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا این گام رو هم با تعهد بردارم^^

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1900 روز

    سلام بر عزیزانم

    گام هجدهم

    استاد جان امروز بعد از سه چهار ماه سوار مترو شدم که برم جایی و یاد یکی از بزرگترین نعمتهام که خداوند تازگیا بهم بخشیده افتادم و اون قدرت بینایی خوبم هست که تا همین چهار ماه پیش حتی با فاصله کم هم نمیتونستم عکس راهنمای مسیرهای مترو رو بخونم اما امروز با فاصله دور میتونستم همه مسیرهارو بخونم که این هم به لطف دوره لیاقت بود که بعد از 25 سال عینک زدن تصمیم گرفتم چشمای ضعیفمو جراحی کنم و برسم به جایی که دید عقابی داشته باشم، تازه چند نفرم بدون اینکه من کاری کنم با من صحبت کردن و ازم سوال پرسیدن در صورتی که قبلا اینطوری نبود و من این اتفاق رو گذاشتم روو حساب اینکه دارم این روزها روی روابط جدید فکر میکنم واقعا خدارو شکر میکنم که به این توانایی رسیدم که میتونم نتایجم رو ببینم

    و این گام یک نکته مهم برام داشت اینکه اگر در مسیر درست باشم خداوند آدمهای درست رو سر راهم قرار میده شرایط مناسب رو سر راهم میذاره ایده های درست بهم میده و من چند روزیه که دارم توجه میکنم به ویژگی مثبت آدمهای اطرافم چون قبلا خیلی مقاومت داشتم برای این کار اما در عرض همین چند روز انجام ابن تمرین نتیجه ش رو امروز در مترو دیدم

    استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    محمد رضا و فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 573 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    سلام بر استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز

    گام هجدهم خانه تکانی ذهن

    خدایا شکر ات که امروز من رو هدایت کردی به این فایل فوق العاده

    وقتی مسیرمون مسیر درستی هست ما لاجرم هدایت میشیم به انجام کار های درست ، هدایت میشیم به درست انجام دادن جزئیات ، خدا هدایت میکنه افراد مناسب رو سمتمون ، الهامات بهمون داده میشه ، خدا ما رو هدایت میکنه به ایده ها و فکر های عالی و ثروت هم میاد دنبالمون

    خدایا شکر ات بابت این آگاهی های فوق العاده

    کبوتر با کبوتر، باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز

    و باز هم تکرار شد برام که تمرکز ات رو بزار روی اصل و به فرعیات کاری نداشته باش ، حرف بقیه رو ولش کن زندگی خودتو بکن

    و تا وقتی نتایج پایدار هستن که ما روی خودمون کار کنیم

    با رعایت اصل زندگی همواره روند صعودی به خودش میگیره و هیچ نوسانی اتفاق نمی افته برامون

    یاد گرفتم که آرامش رو باید دائما با کنترل ذهنم ایجاد کنم ، ممکنه اتفاق به ظاهر ناخوشایندی بیفته ولی باید خیلی زود از دیدی بهش نگاه کنیم که احسامون بهتر بشه و این احساس خوبه که همه چیز رو میسازه برامون

    خدایا شکر ات برای این جهان منظم و دقیق ات

    خدایا شکر ات که هر لحظه من رو هدایت میکنی به ثروت ، نعمت ، سلامتی و زیبایی

    خدایا شکر ات خدایا شکر ات خدایا شکر ات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    گام هجدهم: کبوتر با کبوتر باز با باز

    به قول قرآن همه چیز در مسیر درسته نعمت سلامتی خوشبختی ثروت فقط و فقط در مسیر درست قرار داره برای اینکه به نعمت برسیم باید مسیرمون درست باشه همون مسیری که پیامبران رفتن مسیر یکتاپرستی و اگه در مسیر درست هستیم و اتفاقات اینطور که باید باشه نیست باید روی باورهایمان کار کنیم روی ایمانمان کار کنیم از شک و تردید بیابیم بیرون و ایمان خالصانه به خداوند داشته باشیم من از زمانی که خودم و شناختم سعیم بر این بوده که مسیر درست و انتخاب کنم و در مسیر درست حرکت کنم همیشه دوست داشتم اون کاری رو انجام بدم که خوبه هر جایی که کار کردم همیشه این و مد نظرم قرار دادم که کارمو به بهترین شکل ممکن انجام بدم و اساس زندگی من در مسیر درست بوده ولی باورهای خوبی نداشتم چون آگاهی نداشتم و خیلی باورهای محدود کننده ای تو ذهنم قرار گرفته بود و تمام طول عمرم قبل از آشنایی با استاد عزیزم به همون منوال زندگی کردم مخصوصا باورهای مذهبی که چقدر باورهای مخربی برام بوده و حالا از زمان آشنایی ام با استاد عزیزم در همون مسیر درست که قبلاً بودم هستم ولی با آگاهی بهتر و ساختن باورهای بهتر و برداشتن ترمزهایی که در مسیر زندگیم قرار داشته و سپاسگزاری و توجه به زیبایی‌ها و کنترل ورودیهای ذهنم و… به چیزهایی که قبلاً نداشتم رسیدم مثل سلامتی مثل رابطه خوب با دیگران مثل آرامش فقط در مورد ثروت باید خوب روی خودم کار کنم و باور هامو درست کنم بخدا استاد هر چی میگن درسته اگه مثلاً تو زندگی من نیست باید بگردم و ایراد کار و پیدا کنم چون باور دارم که همه چیز در مسیر درست قرار گرفته من باید خودمو با قانون خداوند متعال هماهنگ کنم وگرنه قانون برای همه یکیه و هر کسی اندازه ظرف وجودش دریافت می‌کنه باید ظرف وجودمو افزایش بدم باید خیییییلی خوب و عالی روی شخصیتم کار کنم باید روی ایمانم کار کنم هر چقدر من بتونم در طول روز آرامش بیشتری داشته باشم زندگیم روانتر میشه مسیرم هموارتر میشه هر چقدر من بتونم از زاویه ای به موضوعات نگاه کنم که احساس بهتری داشته باشم در مسیر رسیدن به خواسته هام قرار گرفتم خداوند خیر مطلقه پس من هم که جزئی از خداوند هستم باید خیر مطلق باشم چطور استاد عزیزم می‌تونه پس منم میتونم و برای اینکه به اون حد از بینش برسم باید ذهنمو از افکار قدیمی پاک کنم و این هم تکامل میخواد و ذهنمو با باورهای خوب آشنا کنم دنبال الگوهای مناسب بگردم و ذهنمو منطقی کنم و بهش حالی کنم که منم میتونم جور دیگه ای فکر کنم مقاومت‌ها مو بردارم و رها بشم از هر قید و بندهایی که یک عمر گریبان‌گیرم بودن و روی همین تغییرات دارم کار میکنم خداوند و هزاران بار شکر میکنم که در این خانه تکانی ذهن هستم و هر روز دارم میبینم گوش میکنم می‌نویسم کامنت می‌زارم فکر میکنم و ذهنم و درگیر این موضوعات عالی میکنم هر چقدر سپاسگزار باشم نمیتونم ابن محبت خانم شایسته مهربون و جبران کنم که ما رو جمع کرد و در این مسیر حرکت میکنیم برای بهتر شدن زندگی خود برای یاد گرفتن بهتر میسر زندگی برای خوب بودن در اینجا جمع شدیم من چققققققدر انسان لایقی هستم و خداوند هدایتم کرد به این سایت و به این جمع از دوستان بینظیری که دارم خداوند و هزاران میلیارد بار شکر میکنم بابت زمان حالی که دارم خدایا شکرت شکرت شکرت ….

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3092 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    هدایت

    کسی که باور داشته باشه به جریانی به نام هدایت خدای درون الله یکتا کسی که وقتی تو باورش کنی تو فقط از او یاری بخواهی بهش اعتماد کنی حتی در سخت ترین لحظه ها اون تورو به سمت راه راست راه درست راهی که اسان بشی بر اسانی ها اونی که تورو هدایتت می‌کنه به سمت خوشبختی سلامتی ثروت فقط زمانی که باورش کنی اعتقاد داشته باشی که تنها اونه که این توانایی هارو داره اونه که همه چی دونه اونه که خداست نه تو نه هیچکس دیگه

    اصل زندگی ما توحیده باور به یگانگی خداونده اصل اینکه بدونی چی تورو به خدات نزدیک می‌کنه اصل اینه ذهنت رو کنترل کنی ارامش داشته باشی تا هدایت بشی به سمت زندگی بهشتی

    تو زمانی میتونی از زندگیت لذت ببری که خودت باشی بدون نقش بازی کردن چیزی که خودت راحتی رو بپوشی بخری وسایل خونت اون چیزهایی باشن که بهت ارامش میده دوستشون داری نه برای اینکه دیگران دارن تو هم از مدلی بخری که سال تا سالم ازش استفاده نکنی جوری باش جوری زندگی کن که خودت دوست داری نه جوری که دیگران دوست دارن

    تو روی خودت تمرکز کن فقط خودت شرایط طوری پیش می‌ره که از بندرعباس توی یک اتاق سیمانی میرسی به پرادایس در فلوریدای امریکا نگران نباش اگه هنوز تو خونه ی قبلیت تو وضعیت قبلی هستی و میگی چرا نتونستم تا الان تغییری در وضعیت مالیم و جغرافیام بدم چون خودت تغییر نکردی اگه با ادم هایی که منفی ان هنوز در ارتباطی اگه هنوز تغییری در رابطه ات نمی‌بینی دلیلش واضحه تو توهم زدی که تغییر کردی در عمل همون ادم قبلی هستی مثلاً به یه مشکلی برمیخوری بهت حق میدم اولش حالت بد بشه و میدونی که نباید ادامه پیدا کنه حال بدت اما در عمل نمیای حالت رو خوب کنی جوری به موضوع نگاه کنی که حالت بهتر بشه میری جنگ می‌کنی بحث می‌کنی بعد توقع هم داری که چون فقط گوش می‌کنی و می‌نویسی حرفهای استاد رو نتیجه های بزرگ بگیری نه اینطور نیست و زمانی که تو اصل رو درک و اجرا کنی در زندگیت از حواشی دوری کنی حتی فهشم بهت دادن روتو برگردونی نخوای خودت رو ثابت کنی اون وقته که همیشه زندگیت رو به بالائه به زندگی استاد نگاه کنیم بعد اون شکست مالی دیگه هیچوقت ندیدیم که مثل یویو بالا پایین بشه زندگیشون چون استاد به همه ی حرفاش عمل می‌کنه با تمام وجود زندگیشو بر پایه اصل بنا کرده معلومه که ماهم مثل استاد عمل کنیم زندگی خواهیم داشت که رشدش همیشه بالاست روی خودت سرمایه گذاری کن فقط خودت سپاسگذار باش ذهنت رو کنترل کن تا هدایت بشی به صراط مستقیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    به نام پروردگار جهانیان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    خدایا شکرت برای این فایل های فوق‌العاده. بعضی آدمها بخاطر اینکه مخاطبش بیشتر بهش علاقه مند بشه ،یه حرفای اضافه میزنه و خود نمای میکنه

    واقعاً یک نفر بیارین که باور نداشته باشه که موفق میشه و اینقدر هزینه کنه

    اینا فرعیاتی است که ما رو از هدف دور کنه

    وکسی که قانون رو خوب باور کنه اصلأ به این موارد بر نمیخوره یا اگه شنید اصلا قبول نمیکنه

    چه دلیلی داره من که دارم از یه مسیر درست حرکت میکنم به این حرفهای اضافه گوش بدم

    شما مسیرت رو درست برو

    مابقی کارها خودش درست میشه

    خود به خود هدایت میشی به مسیرهای درست

    شاید قبلاً واسه خیلی از ما اتفاق افتاده که دنبال یه آدم خوب بودیم یا دنبال یه منبع در آمد پولی بودیم

    چون از قانون خبر نداشتیم

    ولی حالا که دارم طبق قانون پیش میرم

    خود به خود آدمهای خوب دارن اضافه میشن

    و آدمهای نامناسب دارن دور میشن

    پول که همیشه دنبالش بودم

    توی این مدت اصلأ به هیچ وجه نگران پول نیستم

    چقدر راحت و بدون هیچ استرسی پول میاد و هزینه میکنم و لذت میبرم با اینکه الان میگن همه چی گرونه پول نمی‌مونه من دارم بیشترین استفاده رو از منبع پولیم میبرم بدون هیچ کار اضافه با همون روش کاری قبل خدایا شکرت برای این همه برکت و نعمت

    والا کرونا اومد و رفت ، من نه اهمیت دادم نه استرسی داشتم چون هدایت شدم به یه منطقه ای که دور از شلوغی و استرس بود

    توی همون مدتی که همه گفتن اوضاع خرابه

    من بیشترین درآمد رو داشتم

    و ماشین مورد علاقه ام رو توی همون دوران گرفتم

    و هر روز هم سرکارم بودم به لطف خدای قادر و توانایم

    چقدر فایل های رایگان استاد بی نظیر بوده

    من چند سال فایل های رایگان استاد رو گوش کردم که فقط ،از اون چاله و فضای منفی داغون بیرون اومدم

    و رسیدم به مسیر هموار، و بعد از طریق محصولات که خانواده ام بهم دادن شروع کردم به کار کردن

    و حالا که خودم دوره دوازده قدم رو خریداری کردم و بسیار قوی و مطمئن دارم پیش میرم و کلی نتیجه های بی نظیر گرفتم

    خدایا شکرت برای این همه آگاهی و شناخت

    خدایا سپاسگزارم ازت برای این مسیر موفقیت

    شاد و پیروز و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    صدیقه بمانی گفته:
    مدت عضویت: 667 روز

    سلام استاد عزیز

    واقعاً همین طوره که شما می گید

    اگه ما تو مسیر درست باشیم همه چیز خودش وارد زندگیمون می شده شرایط خوب آدم های مناسب

    وثروت و سلامتی همه چیز خودش وارد زندگی می سه هیچ احتیاجی نیست ما بریم دنبالش خودش می یاد

    امروز با شنیدن حرفهای شما به خاطر آوردم که برای من هم همین طور بوده ولی خودم متوجه نبودم

    حالا که شما گفتید متوجه شدم

    وقتی تازه با شما آشنا شده بودم برای پیدا کردن کتاب های که در باره موفقیت بود رفتم کتابخونه به طور اتفاقی کتاب بهترین استاد خیاطی دیدم

    والان با استفاده از آموزش های و الگوهای همون استاد دارم خیاطی می کنم از خودم درآمد دارم

    من برای جذب مشتری هیچ تلاشی نمی کنم مشتریها خودشون میان واین از لطف خداوند آنقدر زیادن که من بعضی وقت ها مجبور می شم بهشون جواب رد بدم پس ثروت هم خودش داره میاد من تلاشی ویا تبلیغی نمی کنم واین از لطف خداوند

    من واقعاً سپاسگزار خداوندم وقتی کرنا آمد من به لطف الله مهربان به موقع واکسن زدم و این بیماری با وجود این که گرفتم اصلأ شدید نبود و برای من حتی از سرما خوردگی هم راحت تر بود حتی این بیماری باعث شد من بتونم تو زمینه خیاطی حرفه ای بشم همه استاد ها آمدند تو فضای مجازی ومن تونستم با آنها ارتباط برقرار کنم و آموزش بخرم و حرفه‌ای تر بشم آمدن این بیماری باعث پیشرفت من شد

    استاد واقعا ممنونم

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1040 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن درمسیر هدایت و عمل به قوانین الهی

    الهی شکرت بابت همه چیز

    واما ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    اگر کسی باور نداشته باشه که می‌تونه کاری رو انجام بده ،ایا براش وقت می‌زاره ؟؟ایا پیگیریش می‌کنه ؟؟؟ایا می‌ره دنبالش ؟؟؟

    خیر ،البته شایدم بره ها ،ولی تا زمانی که باور نداشته باشه که می‌تونه انجامش بده ،اصن شکل نگاهش به اون موضوع یه جوریه که نمیشود ،پس چه اقدام کنه چه اقدام نکنه با باوری که هم جهت با خواسته نیست ،اون حرکت هیچ موفقیتی به بار نمیاره ،

    اما کار کردن روی باور چیه ؟؟؟یعنی اینکه خب من باور دارم که میتونم مثلا فلان رشته رو قبول بشم ،میتونم به موفقیت بالای مالی برسم ،میتونم فلان مهارت رو یاد بگیرم ،

    خب در حرف من میگم که باور دارم ،ولی زمانی که در عمل دست به اقدام میزنم یعنی باورش کردم و ساختن باور راجب یک موضوعی جدا از عمل در اون مسیر و اون باور نیست ، با هر اقدام عملی اون باور ساخته میشه .

    مثلا می‌خوام یک مهارتی رو یاد بگیرم ، با حرکت درمسیرش و یادگیری کمی از اون مهارت ،این باور بیشتر تقویت میشه که میتونم و با این باور تقویت شده و اعتماد به نفسی که بالا رفته ،ادامه میدم و به همین ترتیب و با رسیدن به هر موفقیتی و هر دستاوردی ،باور به توانایی خودم و باور به این که می‌شود و کلی باور قشنگ دیگه در وجودم شکل میگیره و من وقتی این سیکل مثبت رو ادامه میدم ،دبگه چاره ای جز موفق شدن ندارم ،یعنی نمیتونم موفق نشم و جهان نمیزاره تا موفق نشم ،مگر اینکه دوباره خودم از مسیر کارکردن روی این باورها خارج بشم و اصن انتهایی برای بهبود این باورها نیست ، این از این .

    و اما توجه به اصل

    اصل چیه ؟؟؟

    اصل اینه که من یک موجود فرکانسی در یک جهان فرکانسی هستم

    اصل اینه که جهان طوری توسط خداوند طراحی شده که مسخر باورهای منه

    اصل اینه که هر باوری از جانب من از سوی جهان پاسخ داده میشود

    اصل اینه که جهان و خداوند هیچ شکل و فرم و غالبی ندارند و من با باورهام و افکارم دارم به جهان شکل میدم و خداوند به شکل افکار تکرار شونده ی من خودش رو نشون میده ،

    یعنی هرچیزی که من بسازم ،اتفاق میفته

    اصل اینه که من توسط خداوند هدایت میشوم به سمت کانون توجهم و اگر انتخاب کنم که درمسیر درست قدم بردارم ،اونوخ خداوند هدایت می‌کنه تا درمسیر درست قدم بردارم

    و اگر انتخاب کنم مسیر نادرست رو خداوند در اون مسیر منو هدایت می‌کنه ،

    راجب عمل به اصل و اینکه استاد میگه وقتی درمسیر درستی هستی هدایت میشی به اعمال درست و رفتار درست و کارهایی که باید انجام بشه ،میخوام مثال از پرورش اندام بزنم ،

    هادی چوپان سال 2022قهرمان مستر المپیا شد و اومد در خفا و فعالیت خیلی کم در فضای مجازی ،تمریناتشو شروع کرد و با وجود شایستگی و بدن خوبی که 2023اورد نتونست از عنوان خودش دفاع کنه و دوم شد و خیلیا گفتن که چون توی رسانه ها و اینا فعال نبوده و آپدیت نمیزاشته و اینا ،دوم شد و دوباره برای امسال تلاش کرد و بازم دیروز بود فک کنم مسابقه که دوم شد بازم ،

    توی این مورد اصل چیه ؟؟؟

    اصل اینه که اون مسیری که نتیجه میده رو یادت باشه و همونو تکرار کنی ،اگر از یک مسیر اومدی و اون مسیر و اون افکار و اون انگیزه ها تونسته تورو قهرمان کنه ،یعنی باید روی همونا بیشتر کار کنی ،

    موضوع بعدی که می‌خوام مثالشو بزنم حریف هادی یعنی سمسون داودا که دو سال بود مستر المپیا سوم میشد ،و شخصیت دوس داشتنیم داره ،این آقا پارسال که از مربی به نام خودش جدا شد و اعلام کرد که همسرش مربیگری اونو عهده دار خواهد بود ،خیلی ها گفتن که این راه که میروی به ترکستان است و اینا ،ولی این آقا امسال قهرمان مستر المپیا بالاتر از همه ایستاد و ثابت کرد که اصل مربی نیست ،اصل انگیزه های خود آدمه ،و خدا می‌دونه که از این حرفهای مردم و قضاوت ها چه انگیزه ای گرفته و با چه قدرتی ادامه داده ،و توی کنفرانس خبری قبل مسابقه که با فاصله یک روز بود فک کنم ، لباسش رو درآورد و خیلی با اعتماد به نفس فیگور گرفت و حریفاشو به چالش دعوت کرد که هیچ کدوم حاضر نشدن باهاش فیگور بگیرن و توی چند ثانیه قبل اعلام نتیجه قهرمانیش ،چهره ای که ازش دیدم خودشم باورش نمیشد که اون انگیزه ها تا این حد تونسته رشدش بده و بعد اسمشو صدا زدن و قهرمان شد ، می‌خوام به این حرف استاد اشاره کنم که وقتی که شما درمسیر درستی هستی هدایت میشی به اعمال درست به انجام کارهای درست و لاجرم این اتفاق برات میفته ،و این آقا به همراه خانومش که هر دو دوس داشتنین ،و خانومش قبل بغل کردن سمسون رفت هادی رو بغل کرد روی استیج و خوش و بش کرد باهاش و این زوج موفق با 600هزار دلار جایزه نقدی و یک ساندو از جنس طلا وگاس رو ترک کردن ،و نشون دادن که اصل انگیزه های یک فرده نه مربی و با وجود تمام فشارها و قضاوت هایی که بود ،نشون دادن که اصل خوده آدمه و ذهنیت آدم .

    واما یک جمله‌ی جالب دیگه کریس بامستد زد ،قهرمان 6دوره پی درپی مسابقات فیزیک کلاسیک که هیچکس نتونست شکستش بده و امسال بعد قهرمانی ششم از دنیای مسابقات خدافظی کرد و یه جمله زیبا گفت ،گفت که خوده این پیروزی ها زیاد برام مهم نبود ،بلکه اون ساختن ذهنیت قهرمانی و حفظ اون خیلی برام ارزشنمنده ،و‌نشون میده این جمله که این آدم چقد درمسیر درستی حرکت کرده و چقدر روی ذهنیتش کار کرده ،چقدر روی اصل متمرکز بوده که تونسته 6دوره قهرمان بشه .

    در مورد بیماری استاد از یه جنبه اصل رو توضیح دادن ،منم می‌خوام از یه جنبه دیگه به اصل بپردازم .

    اصل توجه

    اینکه زمانی که بیماری اومد و اوج گرفت ،من اصلا از قوانین آگاه نبودم ،ولی اصلا ضره ای ترس توی وجودم راجب بیماری نبود ،میرفتم توی قهوه خونه که سیکرت باز میشد و توی اون شلوغی قلیون می‌کشیدم اون زمان و نه ماسکی نه رعایتی ،مطلقا هیچ گونه توصیه بهداشتی رو رعایت نکردم ،مطلقا ،مطلقا

    اما خب هیچوقت این بیماری رو نگرفتم با اینکه زمان این بیماری در دوشهر پرجمعیت و شلوغ بودم ، اما چرا ؟؟؟چون من اصلا ترسی نداشتم و به همه چی فکر میکردم به غیر از این بیماری ، پسرخالم هر چند دقیقه یکبار با ژل ضدعفونی کننده دستاشو تمیز میکرد و نوع بد این بیماری رو گرفت و زمین گیر شد یه مدت

    ،الان که دارم اینو مینویسم ،میگم با چه نظم دیوانه واری جهان داره به فرکانس های من پاسخ میده ؟؟؟خداوند با چه نظمی داره مدیریت می‌کنه آخه ؟؟فک کن دنیا درگیر بیماری باشه و اصن روی تو اون بیماری اثری نداشته باشه ، مثل این میمونه که داخل استخر باشی و خیس نشی ،البته بگم که من به خاطر این ذهنیت به جاهایی هدایت می‌شدم و به آدمهایی هدایت میشدم که هیچ اثری از بیماری در اون زمان و مکانی که من حضور داشتم نبود و الان اینو بهتر میفهمم و سپاس گزار خداوندم بابت هدایتش به اصل در تمام موارد .

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تویاری میجویم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: