https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/10/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-13 02:22:152024-10-13 09:48:46live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز
310نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
در مورد تمرکز وری اصل، دو تا تجربم رو اینجا مینویسم.
1- من یه مشکلی که داشتم این بود که عملگرا نبودم، مثلا برنامه ریزی میکردم، هدف میگذاشتم، ولی یه مدت عمل میکردم و بعد قطع میشد، نمیتونستم یه کاری رو با استمرار ادامه بدم.
اوایل برای حل این مشکل میومدم ویدیو های انگیزشی میدیدم، ویدیو هایی که تکنیک ها رو میگفتن، فایلای استادو گوش میدادم تا انگیزه بگیرم، ولی نتیجش چی میشد؟ هیچی!!!!
ولی یبار اومدم فکر کردم که دلیل اصلی این ضعف شخصیتی چیه؟ اخه من دوران کودکیم خیلی عملگرا و فعال بودم ولی الان همیشه بی انگیزه میشم.
یه موضوع دیگه هم که بود این بود که من خیلی وابسته سوشال مدیا و فیلم و به طور کلی جوری شده بودم که نمیتونستم چند دقیقه هیچ کاری نکنم حتما باید سرم مشغول میبود(به اصطلاح اعتیاد به ترشح مقدار زیاد دوپامین) وقتی بیکار بودم سریع یا میرفتم تو سوشال مدیا کلیپ میدیدم، یا فیلم میدیدم و ….
همین موضوع باعث شده بود من سریع از انجام کارایی که برای ذهنم سخت یا حوصله سر بر بود خسته بشم و نتونم اون کارا رو به اتمام برسونم چون سریع حوصلم سر میرفت.
(و چون خیلی دنبال بهبود بودم هدایت شدم به یه ویدیو که فهمیدم دلیل اصلی اینا چیه؟و تنها راهکارش چیه؟)
و آقا اومدم گفتم اگه تنها دلیلش اینه و راه حل هم همینه، پس من باید فقط تمرکزی همین راه رو پیش برم، و خداروشکر تمرکز روی اصل جواب داد و الان خیلی شخصیتم عملگرا تر از قبل شده و انجام کارها نه تنها سخت نیست بلکه با عشق انجام میدم.
2- گاهی اوقات یه مسائلی پیش میومد، یه تضادی، یه مشکلی، و من به جای قبول کردن اصلی که میگفت من خودم مسئول تماام اتفاقات زندگیم هستم، عوامل دیگه ای رو دخیل میدونستم و سعی در حل اونها داشتم و کلی دنبال راه حل ها و تکنیک ها میگشتم، در حالی که راه حل تماام اون مسائل عمل به قانون “احساس خوب، اتفاقات خوب ” بود و اگر من احساسم رو خوب نگه دارم، شرایط خوب برام رقم میخوره و دلیل تمام اون اتفاقات، احساس خوب نداشتن بود.
و از وقتی دارم عوامل بیرونی رو بی تاثیر میدونم و فقط احساس خودم رو عامل میدونم، خیلی از اون مسایل برام حل شده.
استاد عزیزواقعا لذت بردم ازاین لایوتون بی نظیر بودین مثل همیشه.
چه قدر خوب و واضح و با حوصله همه موضوعات رو توضیح دادین این تاکیدتون روی سایت که بهترین سایت چون بهش ایمان دارین. بارها و بارهااین جمله رو از زبون شما شنیدم که سایت عباس منش بی نظیره .
واقعا همینطوره البته فقط افرادی که تو مدارش باشن اینو درک می کنند اونهایی که آماده دریافت هستند اونها که سوالی دارن امکان نداره به سایت سری بزنند و جوابشون رو دریافت نکنن. واقعا یک گنجینه گرانبها و بی نظیره یک دریای بیکران از آگاهی های خداونده. هدایت نابه. در مورد همه چیز توضیح دادین هرنوع فایلی که بخواین موجوده توی سایت. آهای اونهایی که سوالهای پیش پا افتاده می کنین استاد منو اذیت نکنین. بابا یه کمی به خودتون زحمت بدین و جستجو کنین تا پیدا کنین. بهاش رو پرداخت کنین چه طوری با جستجو کردن با دقیق شدن روی موضوعات متفاوت.
هرچی بخواین توی این سایت موجوده سفر می خواین هست، طبیعت زیبا هست، زیبایی ها موجوده، غذاهای لذیذ و رستوران های ناب و با کیفیت هست. همه چیز تحسین برانگیزو بی نظیره توی این سایت.
واقعا دست مریضاد میگم به شما استاد عشق به مریم عزیز به ابراهیم دوست داشتنی و به خانم فرهادی عزیز. واقعا خدا قوت به همه شما عزیزان.
استاد ، عاشق این عاشقانه گفتنتونم اونجا که گفتین من عاشقانه یه لقد میزنم زیراونهایی که دنبال اصل نیستند و تو مدارنیستن و دنبال تغییر اساسی خودشون نیستن. شما بی نظیری….
باید متعهد بشیم فقط و فقط به اصل بپردازیم و برای پرداختن به اصل همین سایت کافیه دنبال چیز دیگه ای نباشیم . دنبال سایت جدید ایده های جدید نباشیم .
حالا اصل چیه؟
اصل قانون بدون تغییر خداونده
اصل خالق زندگی خودمون بودن با افکارو باورهامونه…
اصل توحیده ، ربوبیت…
اصل توجه به نکات مثبته..
اصل تحسین و سپاسگزاریه…
اصل کنترل ذهنه…
اصل صدق بالحسنی و تایید نیکویی هاست…
اصل اعراض از نازیبایی هاست…
اصل داشتن احساس خوب در هرشرایطه..
اصل داشتن نگرش متفاوته…
دنبال موضوعات دیگه نباشیم. فقط روی اصل تمرکز کنیم روی قانون و سعی کنیم خودمون رو بهبود بدیم . بهبود کنترل ذهن. بهبود توجه و تمرکز به زیبایی ها و بهبود داشتن احساس خوب و…..
لازم نیست من تقلا کنم جوون بکنم تلاش زیاد بکنم…
چون اگه من روی خودم کار کنم تمام اتفاقات خوب توی زندگی من می افته…
من هدایت میشم هدایت هدایت هدایت به خدا این کلمه جادویی ..چرا درکش نمی کنیم چون نمی تونیم توکل کنیم به یک نیرویی که برترو آگاهی کله و تمام راه حل ها روداره به اندازه ای که به این نیرو اعتماد می کنیم و باورش داریم هدایت میشیم…
لازم نیست برم دنبال پول وکار خارق العاده جدیدی رو دراین زمینه یاد بگیرم، پول خودش دنبال من میاد..
لازم نیست دنبال ادما باشم ،آدمهای درست خودشون منو پیدا می کنند…
نیاز به هیچ تلاش فیزیکی خاصی نیست… اینو باید یک میلیون بار به خودمون بگیم
وقتی ما ازقانون استفاده کنیم آدمها ، شرایط، موقعیت ها و ثروتها به دنبال ما میاند ومارو پیدا می کنند.
درس امروز از لایو بی نظیر شما : به اصل بچسبین و سراغ حاشیه نروین..تمام
عاشقتونم و براتون آرزوی سلامتی شادی ثروت و عشق دارم… خدانگهدار
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان خوبم در سایت فوق العاده عباسمنش دات کام
اولین چیزی که نظرم رو در این فایل جلب کرد طبیعت زیبا و سبز پارادایس هست که با گذاشتن این درب های شیشه ای بزرگ همیشه تو دیدتون هست و ماهم با دیدنش لذت میبریم و چقدر آینه هارو جای مناسبی گذاشتید که حتی از این زاویه هم بتونیم زیبایی های پارادایس رو ببینیم ،
عجب بارون زیبایی اونجا توی پارادایس و اینجا همزمان داره میباره بعد از مدت ها اینجا هوا بارونی شده و دارم درک میکنم که چقدر لذتبخشه و شما این لذت رو هروز دارید تجربه میکنید و همه این زیبایی ها و لذت ها به خاطر یک اصله و اونم چیزی نیست جز توجه به زیبایی ها و جهان طبق قانون زیبایی بیشتری رو وارد زندگیتون کرده
خیلی این موضوع مهمه که همیشه استاد داره یادآوری میکنه توجه به اصل و دوری از حاشیه اصل چیه توجه به زیبایی ها و نعمتها و نکات مثبت و خواسته ها و قدم برداشتن فقط در جهت خواسته ها تمرکز لیزری فقط روی مسیر رسیدن به خواسته ها من این داستان بالا پایینی رو خیلی تجربه کردم اونم فقط به خاطر درگیر شدنم با حاشیه بوده پاشنه آشیلم و میدونم خیلی راحت به لطف خدای مهربان و هدایت هاش از پسش بر میام و رشد خوبی در جهت خواسته هام خواهم داشت خدارو صد هزار مرتبه شکر بابت تمام آموزش ها و هدایت های خداوند در این سایت فوق العاده
بی نهایت سپاسگزارم استاد بابت این تجارب و آموزش های عالی
بینهایت سپاسگزار خانم شایسته هستم بابت این طبقه بندی های عالی در سایت
و بینهایت سپاسگزار دوستان در سایت استاد هستم بابت تجارب و کامنت های عالی شون که هر کدومش کلی درس داره واسم
استاد میفرماید این که یک سریهایی که چرت و پرت میگن طبیعیه و کسانی که گوش میدهند به چرت و پرت غیر طبیعی است چون اگر کسی چرت و پرت بگه و کسی گوش ندهداون هم نمیگوید. ولی اگر بدونه که خیلیها به این چرت و پرتها گوش میدهند میآید و ادامه میدهد.
یک مثال تقریباً توی این گفته که: مدیر دختر بزرگم یک کلیپ را فرستاده بود داخل گروه.
من خلاصه را میگم که میگفت قرار نیست که به همه آرزوها رسید،کودکان باید بدانند که به همه آرزوهایشان نمیرسند و باید ناکام باشند و دنیا جای عادلانه نیست و…
به دخترم گفتم این کلیپ را گوش نکن و باور نکن این کلیپ درسته صحبتهای زیبایی میکنه ولی باور غلط هم درش هست به قول استاد حتی کتابهای موفقیت آمیز هم باورهای نادرست در آن هست باید قانون را بلد باشید تا متوجه شوی که مسیر درست را در پیش گیری.
وقتی مسیر درست را در پیش گیری هدایت میشوی به راههای درست و خود به خود انجام میشود و نیازی نیست که به آن فکر کنی و خداوند ایده و فکر مناسب به ذهنمان میآورد.
وقتی که در مسیر درست قرار گرفتهایم آدمهای درست در زندگیمان قرار میگیرد و نمیخواهد که به دنبالشان برگردیم خودش به دنبالمان میآید اگر ما دنبال آن چیز برویم ایمانمان ضعیف هست یعنی خداوند را نمیشناسیم.
جهان به اندازهای که بهتر میشویم آدمهای درستی را به زندگیمان میآورند اگر که هنوز ما دروبری هستیم آدمهای دروبری بیشتری را وارد زندگیمان میکنیم.
یک مثال از خودم اینکه بعضی مواقع به مکانهایی که مسیرم هست و دارم قدم میگذارم قبل از اینکه من به آن مکان برسم یک دعوایی آنجا شده است و همان زمان که من میرسم تمام شده است یا مثلاً در خیابان تصادفی شده همان زمان که میرسم آنقدر اطراف آن را آدمها پر کردن که پر شده و هیچ دیده نمیشود یا کلاً تصادف بین آن افراد جمع و جور شده است،و کمی از آثارش باقی مانده است همان لحظه یادم به حرفهای استاد میافتد که میگه این فرکانسی هست که فرستادی و جهان پاسخخش را به شما میدهد. بعدش به خودم میگم خدایا شکرت وقتی که خودم را با گذشتهام مقایسه میکنم میبینم در گذشته اصلاً از این خبرا نبوده خود واقعیت دعوا و تصادف را کلاً به چشم میدیدم چقدر خوبه که سعی کنم بیشتر روی خودم کار کنم که حتی این اتفاقات را هم روز به روز کمتر ببینم.
چقدر آدمهای بهتری نسبت به قبل به من جذب میشوند حتی احترام بهتری نسبت به قبل به من میگذارند پس من روی خودم کار میکنم و نتایج بهتری میبینم و من جهان را از زاویه میبینم که خوشبختی را وارد زندگیم کند با کنترل ذهن و توجه به زیباییها آن را برای خودم بسازم.
خدایا هزاران بار شکرت که امروز هم بهم فرصت دادی تا بیام این مکتب و بنویسم
و خدایا هزاران بار شکرت
این فایل رو من چندین بار گوش دادم و واقعا دلم میخواست زمانی بیام بنویسم که حرفی برای گفتن داشته باشم
امشب وقتی داشتم این فایل رو گوش میدادم دیدم چقدر من با تک تک کلمات این فایل تجربه ها رو داشتم
اول از همه اینکه بشدت خوشحال شدم که خدا منو چقدر دوست داشته از همون اول منو هدایت کرده به مکانی که باید هدایت میشدم.
همیشه دوست داشتم این موضوع رو سر ی موضوع خاصی بگم اما امشب بدرقم داشت ذهن منو تو فشار میزاشت که اینجا بگو
وقتی من از خدا هدایت خواستم و کلا دلم کشید مسیر زندگیم عوض شه اصلا نمیدونم چجوری اما ی چند روزی تمام پست های اینستای من شده بود فایل های توحیدی و موفقیت اونم از ی سایت خارجی و اگه اشتباه نکنم جویل
دقیق یادم نیست اسم طرف چی بود
مث اینکه با خانمش در سمینارها کلا از خدا و مسیح حرف میزد و از معجزه ها میگفت و تمام بیس حرفش این بود که هر کجای مسیر هستین فقط توکل کنین به خدا و خدا خودش همه چی رو میچینه. در گیر دار این سایت بودم که ی حسابدار گرفتم برای دفترم که اون خانم سایت استاد رو به من معرفی کرد و منو عضو کرد و چند روزی هم حسابداری رو اموزش داد و کلا از صحنه روزگار محو شد
و من شدم عاشق و شیدای این سایت
و کلا دیگه هرکی از هر استاد و سایت دیگه حرف میزد و میگفتن فلان استاد اوکیه من میگفتم باید به دلم بشینه که این سایت نشسته و دیگه کنده هم نمیشه
البته بگماااا کلا سیستم من اینجوری هست هر چی رو که بخوام باید آس اون موضوع باشه
کلا اصلا نمیتونم با موضوع لول پایین ارتباط بگیرم و خدایی اصلا دست خودم نیست. انگار ی نیروی قوی این وسط منو هدایت میکنه به سمت مسیر اصلی
به همین خاطر تا الان هر چیزی که برای زندگیم تهیه کردم همگی از جنس خوب بودن حتی ارتباطم با آدم ها هم همینجوره همیشه در مسیر من انسان های شریفی قرار میگیرن حتی نوع مشتری هام
و خدارو هزاران بار شکر
شاید هیچ کجا شهود نباشه اما فقط کافیه توکل بشه کافیه رها بشه و به اون قدرت محض سپرده بشه اصلا ی جوری جریان رو میچینه که ادم میگه واقعا خودمم؟
اما به قول استاد انسان فراموشکاره
ی ذره نتیجه میبینه هی میره تو در و دیوار
که برای خود من چندین بار رخ داده
ویا ی ذره رشد میکنیم چنان سیس استادی میگیریم که هر جور شده به دیگران ثابت کنیم که مسیر درست اینوری هست و قطعا منم به نوبه ی خودم ی مدتی هم استاد شدم ولی خدارو شکر زود به خودم اومدم همه چی رو جمع کردم و ترک تحصیل کردم و دو دستی چسبیدم به مسیر خودم و این سایت و شاید فردا روزی اگه کسی دلیل نتایجمو بپرسه هم اصلا حسش نباشه بخوام توضیح بدم.
چون الان به این درک رسیدم وقتی به لطف الله تو این دشت و این خوان نعمت الهی هستم بهتره تا زمانی که فرصت دارم استفاده کنم و لذت ببرم و سپاس گذار باشم و نخوام وقتمو صرف حاشیه ها کنم.
سلام استاد ،من عاشقتم که تا سوال میپرسم جوابش رومیدی
دیشب سوالم این بود که چرا این آدم هنوزتوزندگیمه واصلا تغییری نکرده ویاداون جواب شما توکلاب افتادم که اگرآدم نامناسب توزندگیته یعنی هنوز تغییرنکردی والان هم تواین فایل ۲۰ دقیقه ای توگوشم این صدا زنگ خوردکه تونیازی نیست تقلاکنی که اون آدم نامناسبه بره ،نیازی نیست بدویی دنبال پول ،پول وثروت تومسیر درست دنبالت میاد،اون آدم مناسبه دنبالت میاد
استاد من مدتیه کارم روبه صورت جدی شروع کردم وهمش دارم تقلا میکنم برای پول وثروت بیشتر واین به این معناست که من خدا رو نمیشناسم که زندگیم یکسرتقلابرای رسیدن به سلامتی،همسرمناسب،شادی که به واسطه پول بیشترمیاد،حال خوبی که منشاش دیگرانند ودرک اینها برای من خیلی سخته وهمش غلطه
من الان هدایت شدم استاد وامیدوارم بتونم عمل کنم به آنچه که دارم می آموزم ،
اینها رونوشتم که برای خودم ردپا بزارم ومیدونم که این مسیر باید سراسرلذت باشه اما برام سخته کنترل ذهن ولی دارم تلاشم رومیکنم وهمین تلاش ذهنی داره منو به مسیرهای درست میبره
سلام به استاد عزیزم و عزیزی ک داری این کامنتو میخونی انشالله ک اگاهی بخش و کاربردی باشه
طبق لایو ۳۰و۳۱ ک چقدر آگاهی هاش تمرکزم رو برای عمل به قوانین بیشتر کرد هدایت شدم به اینکه از قسمت دانلودها اون قسمتایی ک برام سوالرو دوباره گوش کنم . چرا ک دقیقا دو روز پیش دفتری رو گرفتم ک درش فقط یک جمله رو بنویسم و از خودم بپرسم چرا این درسته ؟واقعا ایا قبولش دارم؟ چقدر برام منطقیه؟و بشنیم رو اون اگاهیه فکر کنم
وای ک نگم چقدر کمک کننده و اگاهی بخش هست این کار
چون واقعا حس میکنم مدارم بالاتر از قبل رفته. چرا که قبلا فقط فایل هارو گوش میکردم
و فکر میکردم گوش دادن سرسری به فایل ها کافیه و به چشم مسکن بهشون نگاه میکردم الانم این ایرادو دارم تا حدودی
ولی کاملا حس میکنم و متوجهم که مدارم در درک این قوانین بالاتر رفته منی ک کامنت زورم میومد بزارم الان با عشق و انرژی دستام داره مینویسه خدایا شکرت شکرت شکرت.
اینکه دفتر برداشتم و ب یک جملهی ک شما استاد عزیزم میگید فکر میکنم و بهش صرفا به عنوان یک جمله انرژی بخش نگاه نمیکنم و از خودم میپرسم زهرا نشانه اینکه تو همین جمله کوتاه رو بهش ایمان داری و باورش کردی چیه؟ که البته قبل پرسیدن این سوال ،برای ذهنم سعی میکنم با سوالایی ک ضد باورجدید هس میپرسه و میخواد ذرهی شک ایجاد کنه منطق بیارم الگو بیارم تا توجیه بشه تا رام بشه و باهام راه بیاد چون واقعا جنگیدن راهش نیس که تو فایل دیگری استادجان در موردش صحبت کردین(با هرچه بجنگی ماندگارترش میکنی) و در نهایت میگم که اگ تو بهاین حرف ایمان داشته باشی چه تغییراتی در رفتارت باید ایجاد شه چه کارهایی رو نباید بکنی و چه کارهایی رو باید اولویتت بدونی
و همین عمل ب اگاهی رو در زندگیم تمرین کنم و درش ماهرتر بشم به جای اینکه برم دنبال اطلاعات جدید بشم و فقط مغزم پر کنم و زمانی نزارم برای عمل کردنم.
وای خدایا وقتی فقط یک جملرو (باور جدید)نوشتم و گفتم بنویس چرا درسته، بنویس حالا ک درسته نشونه باور و ایمان به این حرف در عمل کردن بهش هست دیگه ،حالا بگو چگونه باید بهش عمل کرد در کلام و رفتارت ؟.
خدایا شکرت چقدر این تمرین تمرکزم رو رو اصل بالاتر برد
وای خدای من چه قدر این مسیر لذت بخشه همین الان از خدای بزرگ و مهربونم برای ههمون مخصوصا اعضای سایت فوق العاده هر روز تو این مسیر زیبا بیشتر متمرکز بشیم و در عمل کردن به اگاهی ها ماهر تر بشیم
چرا ک مثلا گفتن و فهم این جمله که توجه به زیبایی های و تحسین کردن زیبایی ها بهت حس خوب میده و تورو به زیبایی های بیشتری هدایت میکنه بسیار راحت تر از عمل لحظه لحظه ای بهش هست
درسته ما کامل و بی نقص در اجرای قوانین بی نقص خداوند نیستیم و هیچوقت ب ۱۰۰نمیرسیم ولی وقتی متعهدانه تصمیم میگیریم و تلاشمون رو به خدا در استفاده کردن از قوانینش نشون میدیم وایی واقعا عالی میشه همه چی ،خدایا صدهزارمرتبه شکرت
امروز ازمون رانندگی توشهری داشتم و این مهارت در اجرای تکنیک های رانندگی ک بسیار فهمش راحت هست افتادم ولی در عمل واقعا همه چیز فرق میکنه و به راحتی گفته هاو شنیده ها نیس و برای ماهر شدن در این کار فقط کافیه یک سری تکینک هارو تکرار کنی تا بهتر البته اگر ایمان داشته باشی ک جواب میدهد و برات منطقی باشه که این مسیر درسته اینطوری حتما به اگاهی ها عمل میکنی و قطعا به نتیجه میرسی وکلی هم تجربه و لذت داره برات.
واقعا مفاهیم و اصول خداوند بسیار واضح و ساده و قابل فهم هست
فقط اینکه ما همون اگاهی ساده رو چقدر بهش عمل کنیم نشون دهنده ایمان واقعیمون هست و مارو وارد زندگی سرشار از خوشبختی و سعادت در دنیا و اخرت میکنه
خدایا شکرت بابت این انرژی که بهم دادی تا کامنت بزارم تا دستی باشم برای اگاهی دادن بیشتر و تمرکز روی اصل خدایا شکرت
چهار سال پیش از طریق برادری که ده سال ازخودم کوچکتر هست باشماآشنا شدم خیلی خیلی نابود بود زندگیم همه کس و همه چیز رو باور داشتم جز خدا و جز خودم من باشما یه اشتراکاتی دارم اول اینکه لر هستم دوم اینکه تو قم بزرگ شدم .
اولین فایلی که گوش کردم در حال استفاده مواد مخدر بودم و ذهنم به شدت مقاومت داشت اما جرقه در ذهن من زده شد جست و گریخته گوش میدادم فایل ها رو و فقط قضاوت میکردم که این طرف نشسته تو آمریکا داره واسه ما نسخه میپیچه
خلاصه بعد یک ماه من به گوش کردن فایلها بیشتر علاقه پیدا کردم یا دمه دوران پندمیک بود و یه روز از شهرستان برگشتم قم و تصمیم گرفتم مواد رو ترک کنم این اولین قدم من بود 20روز درد کشیدم و اون لعنتی از بدن من پاک شد.بیکارهم شده بودم از سر کارم .یه تکنسین فنی بودم که افسرده بیکار و به شدت خداناباور و ناامید بودم داستان من روز به روز فایل گوش میدادم شبا میرفتم ساعتها پیاده روی با ضعف بدنی و زندگی بدون در آمد اما هرشب تو مسیر پیاده روی فایل گوش میکردم استاد شروع کردم به یه کاری که در حیطه کاریم نبود از پیک موتوری و کارکردن در بوفه باشگاه شروع کردم در عرض چندماه هدایت شدم به یه کار بهتر که در حیطه تخصصم بود خیلی مسیر ناهموار بود اما من ناامید نشدم و کوتاه نیومدم .من سالهاتوسرخودم زده بودم و خودمو باور نکرده بودم به درآمد پایین راضی بودم اما حالا خودمو دوست دارم رو خودم کار میکنم خیلی وقتها هم یه مدت کوتاهی از مسیر دور شدم و درگیر روزمرگی شدم اما باز به مسیر برگشتم
امروز من مدیر یه کارخانه هستم کلی اعتبار دارم کلی خدا رو توزندگیم دارم کلی آرامش دارم از همه مهمتر باوجدان کار میکنم و شمارو دارم استاد داستان من خیلی طولانیه چهار ساله جرات نکردم کامنت بزارم اما امشب انجامش دادم و بازم مینویسم خیلی خدارو شاکرم بابت داشتنت
خیلی لذت بردم از این توحید عملی که انجام دادی از این ایمانی که تونستی با اون حال و شرایط ایجاد کنی و مهم تر از همه پای این ایمان و توکل بمونی . واقعا دمت گرم که از اون شرایط خودت رو رسوندی به جایگاه مدیر کارخونه شدن قطعا لیاقتش رو داشتی و خداوند هم پاداش عملت رو بهت داده ،انشالا که هر روز ثروتمند تر و سعادتمند تر و توحیدی تر باشید .
خیلی خوشحال شدم که تونستید کار بزرگی کنید و مواد رو ترک کنید بهتون تبریک میگم و ذوق کردم بابت اقدامتون و اینکه از بیکاری تبدیل شدید به مدیر واقعا قابل ستایشه
مشخصه که خوب قانون رو درک کردید و به خداوند ایمان اوردید
خیلی خوب میشه که مسیر تکاملتون رو برامون بگید تا هم من و هم بقیه ذوق کنیم و لذت ببریم و انرژی بگیریم
استاد جانم این فایل یکی از بهترین و لطیف ترین توضیحات شمارو در مورد هدایت در خودش جا داده.
بذارید یه ذره داستانیش کنم…😂
جاتون خالی الان که شنبه است، ما دیشب جمعه از سفر شمال برگشتیم، که خب تقریبا 5 روز به لطف تعطیلیها و فضای آنلاین ایجاد شده برامون فرصت پیدا شد تا بتونیم زمان بیشتری رو آزاد باشیم، قرار بود که بریم شمال ولی من زیاد خوشم نمیومد برم چون هربار که میرفتیم از اونجایی که ما اصفهان هستیم اولا بیشتر از 700 کیلومتر راهه دوما همش حوصله سر بر بود و به خاطر این محدودیتا بدون ماشین میرفتیم و خلاصه اصلا دوست نداشتم برم تا وقتی فهمیدم که دو تا خانواده همسفر داریم باهامون از همکارای پدرم که اونهام متخصص هستن و بسیار سطح بالا و اینا منم نظرم برگشت گفتم خب حالا که اینطوریه بریم
جاتون خالی رفتیم و دیدیمشون تو راه و رسیدیم و اینم بگم که یه خانواده سه نفر بودن که یه دختر فکر کنم 20 ساله داشتن، اون خانواده چهار نفر بودن و دو تا دختر 21 و 19 ساله داشتن، تقریبا همه هم سن بودیم، از نظر رفتار و اخلاق و فرهنگ و ادب و اینا واقعا عالی بودن، واقعا انسانهای بسیار نازنینی بودن، حالا اینش مهمه که من همیشه یه روز طول میکشه یخم باز بشه😁 روز اول نگاه میکردم به مهمانانمون که با هم بازی میکنن، صحبت میکنن یه فضای صمیمی خیلی خوبی بود و از روز دوم منم خب سعی کردم برم ارتباط برقرار کنم، وارد بشم همکاری کنم جاتون خالی بعد از بیست سال برای اولین بار اصا یاد گرفتم پاسور چیه🤣ولی اونا هرکدوم ید طولایی داشتن😂سه چهار تا بازی با همون پاسورا یاد گرفتم( پدرم به شدت مخالف پاسوره و منم تا حالا اصا دستم به این کارتا نخورده بود) تخته نرد اصا بلد نبودم یاد گرفتم خیلی قشنگ بود، خلاصه یه قسمت سریال نشستیم چهارتایی دیدیم
داره سفرنامه میشه🤣
یه نکته خیلی مهمی که میخوام بگم اینه که خانواده من به خصوص فامیل درجه 2 یعنی خاله و عمو و الی آخر، همه انسانهای مذهبی تعصبی بسیار تو در و دیواری هستن، هرکسیم روی یه چیزی تعصب داره ولی در کنارش خیلی از کارهای مخالف قانون و خارج از مسیرو انجام میدن ولی فکر میکنن چون یه چادر میندازن رو سرشون و یه چند رکعتم نماز میخونن و حرف از خدا و پیغمبر میزنن خیلی آدمای خوبین و بقیه بدن
اما مهمانانمون خیلی راحت و آزاد بودن و اصلا تعصبی نبودن، خیلی اروپایی اصلا رفتار میکردن و منم تا حالا همچین جمعی رو تجربه نکرده بودم برای همین یه روز طول کشید تا یه ذره احساس راحتی کنم چون میگفتم الان پدر مادر من اینجام اینام که تاحالا مثل من تو چنین جمعی نبودن و همینطور مثل منم که فکر نمیکنن، باروها و عقایدشون مثل من تغییر نکرده که، از کجا معلوم که اگه من بخوام با اونا همراه بشم و بازی کنیم و اینا دلخوری پیش نیاد و از این جور نجواها
خلاصه ما که رفتیم اون بازیا رو یادگرفتیم😂 یه سری بازیم یدی بود، چون بلد نیستم توضیحش بدم فکر کنید نون بیار کباب ببر🤣بعد من یه لحظه خشکم زد گفتم وای الان ما بازی کنیم این پدر مادر مام که اینجان ( مهمانانمونو که گفتم کاملا انسانهای اوپن مایند و خوب در حدی که یه روز صبح همسر یه آقای دکترا ساعت 6 صبح گفت بیا با ما بریم دریا منم رفتم گفت بشین پیش دخترم با هم حرف بزنید و گفت تو ایران دختر پسرو از هم جدا کردن ولی کار اشتباهیه خلاصه ببینید دارم در مورد چنین جمعی صحبت میکنم که کاملا مخالف هم هستن؛ خانواده من که حتی از اینکه من تو کلاس دانشگاه همکلاسی مونث دارم و تو فضای مجازی و آنلاین همه با هم در ارتباطن منو سرزنش میکنن و دعوا و مکافات و دو تا خانواده مهمانمون که گفتم)
یه چند دست اول خودمو نامحسوس کنارکشیدم و تو بازی شرکت نکردم ببینم واکنشا چطوریه، یه جوری که انگار به خاطر نابلدی نتونستم بازی کنم، از یه جایی گفتم خدایا خودت هدایتم کن وکمک کن که هم من رفتار طبیعی داشته باشم و هم اونا و اصلا کاملا عادی باشه و دوستانه، گفتم بسم الله رفتم وسط بازی🤣
پدرم یه جمله ای خیلی با ادبانه گفت: هرطور دوست دارید بدون محدودیت و تعصب انجام بدید که این روزا مال شماست🤣آقا من جاخوردم ولی به روی خودم نیاوردم گفتم خدایا این حرف درسته منظور پشتش بود ولی دقیقا همونی بود که باید میشد😂 انگاری رفتار و اخلاق و حسنات مهمانانمون دید خانواده منو تغییر داده بود، انگاری دیده بودن که درسته مهمونامون جانماز آب نمیشکن و دختراشونم لباساشون راحته و اینا ولی بسیار انسانهای مودب خوب درست و سطح بالایین و فکر کنم این خودش خیلی اون تعصب بیجا و نسل به نسل رو حداقل در اون سفر کم کرد و من یه لحظه خودمو دیدم که با سه تا دختر همسن خودم همبازی شدم جلوی پدر مادرامون که البته اونا که مشکلی نداشتن ولی چالش برانگیز ترینش خانواده خودم بودن، گفتن خدایا چیکار داری میکنی که اینقدر همه چیزو عالی خودت مدیریت میکنی، چطور اینارو نرم کردی، چطور چشماشونو حداقل این چند روز باز کردی؟ چطوری هدایت کردی که حتی وقتی بازی تموم شد و مهمونامون رفتن اتاقای خودشون و ما تنها شدیم کسی به من خرده نگرفت، چطوری همه طبیعی و عادی بودن؟ اصا صد بار شکر کردم و مونده بودم که آخه چطور. الله اکبر. خدایا عاشقتم
برگشتیم و الان من یه قسمت زندگی در بهشت جا انداخته بودم دیدم و این دوتا فایل لایو رو دانلود کردم که این قسمت یه چیز فوق العاده هدایتی و جالب رخ داد که من داشتم لایو رو میدیدم و همزمان داشتم توی اینستا، دنبال پیجای همسفرامون میگشتم، یکیشونو که داشتم گفتم از همون میرم بقیه رو پیدا کنم، چون اصولا من از آدمایی که خوشم بیاد سعی میکنم در موردشون بیشتر بدونم مخصوصا فیلم و سریال که میبینم میرم تو نخ بازیگراشون و در موردشون تو گوگل سرچ میکنم
داشتم میگشتم که انصافا به غیر از دو تا بقیه رو پیدا نکردم ولی داشتم همچنان میگشتم
همون لحظه استاد جون داشتن میگفتن که اصلا برا چی باید دنبال آدما بگردی، اصا برای چی باید دنبال چیزی بگردی، اگر روی خودت کار کنی انسانهای هماهنگ با خودت وارد زندگیت میشن، اون چیزی که قرار باشه توی زندگی من بیاد خودش میاید، خودش اتفاق میفتد، من لازم نیست دنبال چیزی بگردم من باید روی خودم کار کنم اگر کسی داره دنبال کسی یا چیزی میگرده که با خودش هماهنگ باشه یعنی هنوز خدا رو درک نکرده، همون لحظه اومدم بیرون و اینستا رو قطع کردم همون دو تا پیجم پاک کردم، گفتم اگر قرار باشه پیدا بشه پیدا میشه، کبوتر با کبوتر باز با باز / کند همجنس با همجنس پرواز
و دقیقا توی همین قسمت سریال زندگی بر بهشت قسمت 215 استاد گفتند به جای اینکه حسرت چیزایی که از دست دادیم رو بخوریم، سپاسگزار و خوشحال باشیم برای داشته هامون و گفتم اره، خدایا شکرت که اینقدر سفرمون خوب بود و خوش گذشت، خدایاشکرت که تجربه هایی کسب کردم که اولین بار بود باهاشون مواجه میشدم و در کمال ناباوری و تعجب خودم خیلیم خوب پیش رفت، خدایاشکرت که اینقدر همسفرای خوب و فوق العاده ای داشتیم و مخصوصا از نظر علمی دیگه در بالاترین حد همه متخصص و جراح و همه همکار همو بچه هاشونم همینطور و اصا خیلی هماهنگی بینمون بود، خیلی نقاط مشترک بینمون بود که اینقدر خوش گذشت البته اون نقاط تفاوتم خیلی بیشتر کمک کرد که بیشتر خوش بگذره از حق نگذریم.😉
و وقتی شما اینطور توی این فایل از هدایت صحبت کردید رفتم و فایل نشانه برای هدایت من رو دیدم که این آتش عطش و ولع برای دریافت آگاهی در مورد هدایت بیشتر در وجودم زبانه بکشه تا بیشتر یادم بمونه که باید با هدایت زندگی کنم، باید هر لحظه از زندگیم خودمون مثل آبی روان بسپارم به دست شیب زمین تا اون هدایتم کنه و خیلی حس خوبیه، امیدوارم از این سفرا بیشتر تجربه کنم چون خیلی باحال بود
خدایاشکرت
عاشقتونم استاد جان عزیزم که من یک لحظه نمیتونم این زمزمه ((عاشقتم و فداتون بشم و آی لاو یو استاد جونم)) رو از زبانم بندازم وقتی تصویر شمارو میبینم و صداتونو میشنوم.
این فایل با اینکه تایمش کم بود ولی محتواش خیلی زیاد بود
تیتر وار میریم جلو به یاری یار عزیزم
مسلماً وقتی از ما یک عملی سر میزنه اون ته تهای قلبمون باور داریم که نتیجه میگیریم وگرنه اصلا سمتش که نمیریم وگرنه براش وقت نمیزاریم
وقتی در مسیر درست باشیم وقتی در مسیر درست قرار بگیریم هدایت می شویم و عمل و فعل نتیجه بخش از نا سر میزنه
وقتی در مسیر درست باشیم کارها و فعل ها و حرف های از ما سر میزنه که به نتیجه درست بینجامد
وقتی در مسیر درست قرار می گیریم خود به خود کارهای درست رو انجام می دیم مهم این هست که به اصلمون وصل باشیم اگر ارتباطه قاطع بشه همه چی میریزه به هم مهم اون ارتباطه هست که باید وصل باشه بقیه حاشیه و فرعیات هست
وقتی ما در مسیر درست باشیم هدایت می شویم کلید واژه زندگیم
یعنی اینکه توووو درست باش همه جیزهای خوب و درست به دنبالت میان به قول استاد این یک قانون است
من وقتی روی خودم کار کنم و خودم رو مثل و مانند اصلم کنم مثل اصلم غنی میشم مثل اصلم بی نیاز میشم
من خودم چون به لطف الله در مسیر درست بودم وقتی ازدواج کردم نزاشتم خانوادم از قبل جهزیه تهیه کنن و فرم و قالبی که تو جامعه مطرح هست برای جهزیه انجام بدن
به خانوادم گفتم میرم یکی دو هفته خونه همسرم خَم و چَم خونه رو یاد می گیرم ببینم چی نیاز هست فقط اونارو بخرید من چیز اضافه نمیخوام بعد از دو هفته زندگی مشترک اون چیزهای که لازم داشتم برام خریدن و خیلی راحت شد برای خانوادم و اصلا برای من مهم نبود بقیه چی فکر کنن که واااا فلانی جهزیه نخریده یا کم خرید
مهم اینکه من تو خونه خودم راحت باشم
و یه اخلاقی دارم که اشیا و لوازم اضافی رو نمی تونم تحمل کنم حتی هر چند یکبار لباس هامو میدم میره یا چیزهای که لازم ندارم به یکی که لازم داره میدم و این خیلی حالمو خوب میکنه
به نام خدا.
سلام عزیزانم.
در مورد تمرکز وری اصل، دو تا تجربم رو اینجا مینویسم.
1- من یه مشکلی که داشتم این بود که عملگرا نبودم، مثلا برنامه ریزی میکردم، هدف میگذاشتم، ولی یه مدت عمل میکردم و بعد قطع میشد، نمیتونستم یه کاری رو با استمرار ادامه بدم.
اوایل برای حل این مشکل میومدم ویدیو های انگیزشی میدیدم، ویدیو هایی که تکنیک ها رو میگفتن، فایلای استادو گوش میدادم تا انگیزه بگیرم، ولی نتیجش چی میشد؟ هیچی!!!!
ولی یبار اومدم فکر کردم که دلیل اصلی این ضعف شخصیتی چیه؟ اخه من دوران کودکیم خیلی عملگرا و فعال بودم ولی الان همیشه بی انگیزه میشم.
یه موضوع دیگه هم که بود این بود که من خیلی وابسته سوشال مدیا و فیلم و به طور کلی جوری شده بودم که نمیتونستم چند دقیقه هیچ کاری نکنم حتما باید سرم مشغول میبود(به اصطلاح اعتیاد به ترشح مقدار زیاد دوپامین) وقتی بیکار بودم سریع یا میرفتم تو سوشال مدیا کلیپ میدیدم، یا فیلم میدیدم و ….
همین موضوع باعث شده بود من سریع از انجام کارایی که برای ذهنم سخت یا حوصله سر بر بود خسته بشم و نتونم اون کارا رو به اتمام برسونم چون سریع حوصلم سر میرفت.
(و چون خیلی دنبال بهبود بودم هدایت شدم به یه ویدیو که فهمیدم دلیل اصلی اینا چیه؟و تنها راهکارش چیه؟)
و آقا اومدم گفتم اگه تنها دلیلش اینه و راه حل هم همینه، پس من باید فقط تمرکزی همین راه رو پیش برم، و خداروشکر تمرکز روی اصل جواب داد و الان خیلی شخصیتم عملگرا تر از قبل شده و انجام کارها نه تنها سخت نیست بلکه با عشق انجام میدم.
2- گاهی اوقات یه مسائلی پیش میومد، یه تضادی، یه مشکلی، و من به جای قبول کردن اصلی که میگفت من خودم مسئول تماام اتفاقات زندگیم هستم، عوامل دیگه ای رو دخیل میدونستم و سعی در حل اونها داشتم و کلی دنبال راه حل ها و تکنیک ها میگشتم، در حالی که راه حل تماام اون مسائل عمل به قانون “احساس خوب، اتفاقات خوب ” بود و اگر من احساسم رو خوب نگه دارم، شرایط خوب برام رقم میخوره و دلیل تمام اون اتفاقات، احساس خوب نداشتن بود.
و از وقتی دارم عوامل بیرونی رو بی تاثیر میدونم و فقط احساس خودم رو عامل میدونم، خیلی از اون مسایل برام حل شده.
ممنونم استاد بابت این فایل ارزشمند.
شاد باشید
سلام به استاد مهربانی و عشق
استاد عزیزواقعا لذت بردم ازاین لایوتون بی نظیر بودین مثل همیشه.
چه قدر خوب و واضح و با حوصله همه موضوعات رو توضیح دادین این تاکیدتون روی سایت که بهترین سایت چون بهش ایمان دارین. بارها و بارهااین جمله رو از زبون شما شنیدم که سایت عباس منش بی نظیره .
واقعا همینطوره البته فقط افرادی که تو مدارش باشن اینو درک می کنند اونهایی که آماده دریافت هستند اونها که سوالی دارن امکان نداره به سایت سری بزنند و جوابشون رو دریافت نکنن. واقعا یک گنجینه گرانبها و بی نظیره یک دریای بیکران از آگاهی های خداونده. هدایت نابه. در مورد همه چیز توضیح دادین هرنوع فایلی که بخواین موجوده توی سایت. آهای اونهایی که سوالهای پیش پا افتاده می کنین استاد منو اذیت نکنین. بابا یه کمی به خودتون زحمت بدین و جستجو کنین تا پیدا کنین. بهاش رو پرداخت کنین چه طوری با جستجو کردن با دقیق شدن روی موضوعات متفاوت.
هرچی بخواین توی این سایت موجوده سفر می خواین هست، طبیعت زیبا هست، زیبایی ها موجوده، غذاهای لذیذ و رستوران های ناب و با کیفیت هست. همه چیز تحسین برانگیزو بی نظیره توی این سایت.
واقعا دست مریضاد میگم به شما استاد عشق به مریم عزیز به ابراهیم دوست داشتنی و به خانم فرهادی عزیز. واقعا خدا قوت به همه شما عزیزان.
استاد ، عاشق این عاشقانه گفتنتونم اونجا که گفتین من عاشقانه یه لقد میزنم زیراونهایی که دنبال اصل نیستند و تو مدارنیستن و دنبال تغییر اساسی خودشون نیستن. شما بی نظیری….
باید متعهد بشیم فقط و فقط به اصل بپردازیم و برای پرداختن به اصل همین سایت کافیه دنبال چیز دیگه ای نباشیم . دنبال سایت جدید ایده های جدید نباشیم .
حالا اصل چیه؟
اصل قانون بدون تغییر خداونده
اصل خالق زندگی خودمون بودن با افکارو باورهامونه…
اصل توحیده ، ربوبیت…
اصل توجه به نکات مثبته..
اصل تحسین و سپاسگزاریه…
اصل کنترل ذهنه…
اصل صدق بالحسنی و تایید نیکویی هاست…
اصل اعراض از نازیبایی هاست…
اصل داشتن احساس خوب در هرشرایطه..
اصل داشتن نگرش متفاوته…
دنبال موضوعات دیگه نباشیم. فقط روی اصل تمرکز کنیم روی قانون و سعی کنیم خودمون رو بهبود بدیم . بهبود کنترل ذهن. بهبود توجه و تمرکز به زیبایی ها و بهبود داشتن احساس خوب و…..
لازم نیست من تقلا کنم جوون بکنم تلاش زیاد بکنم…
چون اگه من روی خودم کار کنم تمام اتفاقات خوب توی زندگی من می افته…
من هدایت میشم هدایت هدایت هدایت به خدا این کلمه جادویی ..چرا درکش نمی کنیم چون نمی تونیم توکل کنیم به یک نیرویی که برترو آگاهی کله و تمام راه حل ها روداره به اندازه ای که به این نیرو اعتماد می کنیم و باورش داریم هدایت میشیم…
لازم نیست برم دنبال پول وکار خارق العاده جدیدی رو دراین زمینه یاد بگیرم، پول خودش دنبال من میاد..
لازم نیست دنبال ادما باشم ،آدمهای درست خودشون منو پیدا می کنند…
نیاز به هیچ تلاش فیزیکی خاصی نیست… اینو باید یک میلیون بار به خودمون بگیم
وقتی ما ازقانون استفاده کنیم آدمها ، شرایط، موقعیت ها و ثروتها به دنبال ما میاند ومارو پیدا می کنند.
درس امروز از لایو بی نظیر شما : به اصل بچسبین و سراغ حاشیه نروین..تمام
عاشقتونم و براتون آرزوی سلامتی شادی ثروت و عشق دارم… خدانگهدار
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان خوبم در سایت فوق العاده عباسمنش دات کام
اولین چیزی که نظرم رو در این فایل جلب کرد طبیعت زیبا و سبز پارادایس هست که با گذاشتن این درب های شیشه ای بزرگ همیشه تو دیدتون هست و ماهم با دیدنش لذت میبریم و چقدر آینه هارو جای مناسبی گذاشتید که حتی از این زاویه هم بتونیم زیبایی های پارادایس رو ببینیم ،
عجب بارون زیبایی اونجا توی پارادایس و اینجا همزمان داره میباره بعد از مدت ها اینجا هوا بارونی شده و دارم درک میکنم که چقدر لذتبخشه و شما این لذت رو هروز دارید تجربه میکنید و همه این زیبایی ها و لذت ها به خاطر یک اصله و اونم چیزی نیست جز توجه به زیبایی ها و جهان طبق قانون زیبایی بیشتری رو وارد زندگیتون کرده
خیلی این موضوع مهمه که همیشه استاد داره یادآوری میکنه توجه به اصل و دوری از حاشیه اصل چیه توجه به زیبایی ها و نعمتها و نکات مثبت و خواسته ها و قدم برداشتن فقط در جهت خواسته ها تمرکز لیزری فقط روی مسیر رسیدن به خواسته ها من این داستان بالا پایینی رو خیلی تجربه کردم اونم فقط به خاطر درگیر شدنم با حاشیه بوده پاشنه آشیلم و میدونم خیلی راحت به لطف خدای مهربان و هدایت هاش از پسش بر میام و رشد خوبی در جهت خواسته هام خواهم داشت خدارو صد هزار مرتبه شکر بابت تمام آموزش ها و هدایت های خداوند در این سایت فوق العاده
بی نهایت سپاسگزارم استاد بابت این تجارب و آموزش های عالی
بینهایت سپاسگزار خانم شایسته هستم بابت این طبقه بندی های عالی در سایت
و بینهایت سپاسگزار دوستان در سایت استاد هستم بابت تجارب و کامنت های عالی شون که هر کدومش کلی درس داره واسم
خدایا شکرت
در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید
به نام خداوند یزدان پناه
سلام
فرعیات باعث میشود که مارا از اصل دور کند.
استاد میفرماید این که یک سریهایی که چرت و پرت میگن طبیعیه و کسانی که گوش میدهند به چرت و پرت غیر طبیعی است چون اگر کسی چرت و پرت بگه و کسی گوش ندهداون هم نمیگوید. ولی اگر بدونه که خیلیها به این چرت و پرتها گوش میدهند میآید و ادامه میدهد.
یک مثال تقریباً توی این گفته که: مدیر دختر بزرگم یک کلیپ را فرستاده بود داخل گروه.
من خلاصه را میگم که میگفت قرار نیست که به همه آرزوها رسید،کودکان باید بدانند که به همه آرزوهایشان نمیرسند و باید ناکام باشند و دنیا جای عادلانه نیست و…
به دخترم گفتم این کلیپ را گوش نکن و باور نکن این کلیپ درسته صحبتهای زیبایی میکنه ولی باور غلط هم درش هست به قول استاد حتی کتابهای موفقیت آمیز هم باورهای نادرست در آن هست باید قانون را بلد باشید تا متوجه شوی که مسیر درست را در پیش گیری.
وقتی مسیر درست را در پیش گیری هدایت میشوی به راههای درست و خود به خود انجام میشود و نیازی نیست که به آن فکر کنی و خداوند ایده و فکر مناسب به ذهنمان میآورد.
وقتی که در مسیر درست قرار گرفتهایم آدمهای درست در زندگیمان قرار میگیرد و نمیخواهد که به دنبالشان برگردیم خودش به دنبالمان میآید اگر ما دنبال آن چیز برویم ایمانمان ضعیف هست یعنی خداوند را نمیشناسیم.
جهان به اندازهای که بهتر میشویم آدمهای درستی را به زندگیمان میآورند اگر که هنوز ما دروبری هستیم آدمهای دروبری بیشتری را وارد زندگیمان میکنیم.
یک مثال از خودم اینکه بعضی مواقع به مکانهایی که مسیرم هست و دارم قدم میگذارم قبل از اینکه من به آن مکان برسم یک دعوایی آنجا شده است و همان زمان که من میرسم تمام شده است یا مثلاً در خیابان تصادفی شده همان زمان که میرسم آنقدر اطراف آن را آدمها پر کردن که پر شده و هیچ دیده نمیشود یا کلاً تصادف بین آن افراد جمع و جور شده است،و کمی از آثارش باقی مانده است همان لحظه یادم به حرفهای استاد میافتد که میگه این فرکانسی هست که فرستادی و جهان پاسخخش را به شما میدهد. بعدش به خودم میگم خدایا شکرت وقتی که خودم را با گذشتهام مقایسه میکنم میبینم در گذشته اصلاً از این خبرا نبوده خود واقعیت دعوا و تصادف را کلاً به چشم میدیدم چقدر خوبه که سعی کنم بیشتر روی خودم کار کنم که حتی این اتفاقات را هم روز به روز کمتر ببینم.
چقدر آدمهای بهتری نسبت به قبل به من جذب میشوند حتی احترام بهتری نسبت به قبل به من میگذارند پس من روی خودم کار میکنم و نتایج بهتری میبینم و من جهان را از زاویه میبینم که خوشبختی را وارد زندگیم کند با کنترل ذهن و توجه به زیباییها آن را برای خودم بسازم.
شادباشید.
به نام خدای معجزه ها
سلام استاد عزیز و مریم زیبا
و سلام به همه همراهان این مسیر الهی
خدایا هزاران بار شکرت که امروز هم بهم فرصت دادی تا بیام این مکتب و بنویسم
و خدایا هزاران بار شکرت
این فایل رو من چندین بار گوش دادم و واقعا دلم میخواست زمانی بیام بنویسم که حرفی برای گفتن داشته باشم
امشب وقتی داشتم این فایل رو گوش میدادم دیدم چقدر من با تک تک کلمات این فایل تجربه ها رو داشتم
اول از همه اینکه بشدت خوشحال شدم که خدا منو چقدر دوست داشته از همون اول منو هدایت کرده به مکانی که باید هدایت میشدم.
همیشه دوست داشتم این موضوع رو سر ی موضوع خاصی بگم اما امشب بدرقم داشت ذهن منو تو فشار میزاشت که اینجا بگو
وقتی من از خدا هدایت خواستم و کلا دلم کشید مسیر زندگیم عوض شه اصلا نمیدونم چجوری اما ی چند روزی تمام پست های اینستای من شده بود فایل های توحیدی و موفقیت اونم از ی سایت خارجی و اگه اشتباه نکنم جویل
دقیق یادم نیست اسم طرف چی بود
مث اینکه با خانمش در سمینارها کلا از خدا و مسیح حرف میزد و از معجزه ها میگفت و تمام بیس حرفش این بود که هر کجای مسیر هستین فقط توکل کنین به خدا و خدا خودش همه چی رو میچینه. در گیر دار این سایت بودم که ی حسابدار گرفتم برای دفترم که اون خانم سایت استاد رو به من معرفی کرد و منو عضو کرد و چند روزی هم حسابداری رو اموزش داد و کلا از صحنه روزگار محو شد
و من شدم عاشق و شیدای این سایت
و کلا دیگه هرکی از هر استاد و سایت دیگه حرف میزد و میگفتن فلان استاد اوکیه من میگفتم باید به دلم بشینه که این سایت نشسته و دیگه کنده هم نمیشه
البته بگماااا کلا سیستم من اینجوری هست هر چی رو که بخوام باید آس اون موضوع باشه
کلا اصلا نمیتونم با موضوع لول پایین ارتباط بگیرم و خدایی اصلا دست خودم نیست. انگار ی نیروی قوی این وسط منو هدایت میکنه به سمت مسیر اصلی
به همین خاطر تا الان هر چیزی که برای زندگیم تهیه کردم همگی از جنس خوب بودن حتی ارتباطم با آدم ها هم همینجوره همیشه در مسیر من انسان های شریفی قرار میگیرن حتی نوع مشتری هام
و خدارو هزاران بار شکر
شاید هیچ کجا شهود نباشه اما فقط کافیه توکل بشه کافیه رها بشه و به اون قدرت محض سپرده بشه اصلا ی جوری جریان رو میچینه که ادم میگه واقعا خودمم؟
اما به قول استاد انسان فراموشکاره
ی ذره نتیجه میبینه هی میره تو در و دیوار
که برای خود من چندین بار رخ داده
ویا ی ذره رشد میکنیم چنان سیس استادی میگیریم که هر جور شده به دیگران ثابت کنیم که مسیر درست اینوری هست و قطعا منم به نوبه ی خودم ی مدتی هم استاد شدم ولی خدارو شکر زود به خودم اومدم همه چی رو جمع کردم و ترک تحصیل کردم و دو دستی چسبیدم به مسیر خودم و این سایت و شاید فردا روزی اگه کسی دلیل نتایجمو بپرسه هم اصلا حسش نباشه بخوام توضیح بدم.
چون الان به این درک رسیدم وقتی به لطف الله تو این دشت و این خوان نعمت الهی هستم بهتره تا زمانی که فرصت دارم استفاده کنم و لذت ببرم و سپاس گذار باشم و نخوام وقتمو صرف حاشیه ها کنم.
و خدایا هزاران بار شکرت
بنام الله یکتا
سلام استاد ،من عاشقتم که تا سوال میپرسم جوابش رومیدی
دیشب سوالم این بود که چرا این آدم هنوزتوزندگیمه واصلا تغییری نکرده ویاداون جواب شما توکلاب افتادم که اگرآدم نامناسب توزندگیته یعنی هنوز تغییرنکردی والان هم تواین فایل ۲۰ دقیقه ای توگوشم این صدا زنگ خوردکه تونیازی نیست تقلاکنی که اون آدم نامناسبه بره ،نیازی نیست بدویی دنبال پول ،پول وثروت تومسیر درست دنبالت میاد،اون آدم مناسبه دنبالت میاد
استاد من مدتیه کارم روبه صورت جدی شروع کردم وهمش دارم تقلا میکنم برای پول وثروت بیشتر واین به این معناست که من خدا رو نمیشناسم که زندگیم یکسرتقلابرای رسیدن به سلامتی،همسرمناسب،شادی که به واسطه پول بیشترمیاد،حال خوبی که منشاش دیگرانند ودرک اینها برای من خیلی سخته وهمش غلطه
من الان هدایت شدم استاد وامیدوارم بتونم عمل کنم به آنچه که دارم می آموزم ،
اینها رونوشتم که برای خودم ردپا بزارم ومیدونم که این مسیر باید سراسرلذت باشه اما برام سخته کنترل ذهن ولی دارم تلاشم رومیکنم وهمین تلاش ذهنی داره منو به مسیرهای درست میبره
عاشقتم استاد
عاشقتم بانوی عشق وزیبایی مریم عزیزم
سلام به استاد عزیزم و عزیزی ک داری این کامنتو میخونی انشالله ک اگاهی بخش و کاربردی باشه
طبق لایو ۳۰و۳۱ ک چقدر آگاهی هاش تمرکزم رو برای عمل به قوانین بیشتر کرد هدایت شدم به اینکه از قسمت دانلودها اون قسمتایی ک برام سوالرو دوباره گوش کنم . چرا ک دقیقا دو روز پیش دفتری رو گرفتم ک درش فقط یک جمله رو بنویسم و از خودم بپرسم چرا این درسته ؟واقعا ایا قبولش دارم؟ چقدر برام منطقیه؟و بشنیم رو اون اگاهیه فکر کنم
وای ک نگم چقدر کمک کننده و اگاهی بخش هست این کار
چون واقعا حس میکنم مدارم بالاتر از قبل رفته. چرا که قبلا فقط فایل هارو گوش میکردم
و فکر میکردم گوش دادن سرسری به فایل ها کافیه و به چشم مسکن بهشون نگاه میکردم الانم این ایرادو دارم تا حدودی
ولی کاملا حس میکنم و متوجهم که مدارم در درک این قوانین بالاتر رفته منی ک کامنت زورم میومد بزارم الان با عشق و انرژی دستام داره مینویسه خدایا شکرت شکرت شکرت.
اینکه دفتر برداشتم و ب یک جملهی ک شما استاد عزیزم میگید فکر میکنم و بهش صرفا به عنوان یک جمله انرژی بخش نگاه نمیکنم و از خودم میپرسم زهرا نشانه اینکه تو همین جمله کوتاه رو بهش ایمان داری و باورش کردی چیه؟ که البته قبل پرسیدن این سوال ،برای ذهنم سعی میکنم با سوالایی ک ضد باورجدید هس میپرسه و میخواد ذرهی شک ایجاد کنه منطق بیارم الگو بیارم تا توجیه بشه تا رام بشه و باهام راه بیاد چون واقعا جنگیدن راهش نیس که تو فایل دیگری استادجان در موردش صحبت کردین(با هرچه بجنگی ماندگارترش میکنی) و در نهایت میگم که اگ تو بهاین حرف ایمان داشته باشی چه تغییراتی در رفتارت باید ایجاد شه چه کارهایی رو نباید بکنی و چه کارهایی رو باید اولویتت بدونی
و همین عمل ب اگاهی رو در زندگیم تمرین کنم و درش ماهرتر بشم به جای اینکه برم دنبال اطلاعات جدید بشم و فقط مغزم پر کنم و زمانی نزارم برای عمل کردنم.
وای خدایا وقتی فقط یک جملرو (باور جدید)نوشتم و گفتم بنویس چرا درسته، بنویس حالا ک درسته نشونه باور و ایمان به این حرف در عمل کردن بهش هست دیگه ،حالا بگو چگونه باید بهش عمل کرد در کلام و رفتارت ؟.
خدایا شکرت چقدر این تمرین تمرکزم رو رو اصل بالاتر برد
وای خدای من چه قدر این مسیر لذت بخشه همین الان از خدای بزرگ و مهربونم برای ههمون مخصوصا اعضای سایت فوق العاده هر روز تو این مسیر زیبا بیشتر متمرکز بشیم و در عمل کردن به اگاهی ها ماهر تر بشیم
چرا ک مثلا گفتن و فهم این جمله که توجه به زیبایی های و تحسین کردن زیبایی ها بهت حس خوب میده و تورو به زیبایی های بیشتری هدایت میکنه بسیار راحت تر از عمل لحظه لحظه ای بهش هست
درسته ما کامل و بی نقص در اجرای قوانین بی نقص خداوند نیستیم و هیچوقت ب ۱۰۰نمیرسیم ولی وقتی متعهدانه تصمیم میگیریم و تلاشمون رو به خدا در استفاده کردن از قوانینش نشون میدیم وایی واقعا عالی میشه همه چی ،خدایا صدهزارمرتبه شکرت
امروز ازمون رانندگی توشهری داشتم و این مهارت در اجرای تکنیک های رانندگی ک بسیار فهمش راحت هست افتادم ولی در عمل واقعا همه چیز فرق میکنه و به راحتی گفته هاو شنیده ها نیس و برای ماهر شدن در این کار فقط کافیه یک سری تکینک هارو تکرار کنی تا بهتر البته اگر ایمان داشته باشی ک جواب میدهد و برات منطقی باشه که این مسیر درسته اینطوری حتما به اگاهی ها عمل میکنی و قطعا به نتیجه میرسی وکلی هم تجربه و لذت داره برات.
واقعا مفاهیم و اصول خداوند بسیار واضح و ساده و قابل فهم هست
فقط اینکه ما همون اگاهی ساده رو چقدر بهش عمل کنیم نشون دهنده ایمان واقعیمون هست و مارو وارد زندگی سرشار از خوشبختی و سعادت در دنیا و اخرت میکنه
خدایا شکرت بابت این انرژی که بهم دادی تا کامنت بزارم تا دستی باشم برای اگاهی دادن بیشتر و تمرکز روی اصل خدایا شکرت
💙در پناه تنها منبع قدرت کیهان 💙
سلام به استاد ارجمند م و مریم جان مهربان و دوست داشتنی
و همه ی اعضای سایت که به دلیل یکسانی همگی به این مجموعه هدایت شدیم
چه حس زیبا و دلگرم کننده ای دارم از بودن در این خانواده
چه احساس غرور و افتخاری بهم دست داده بخاطر اینکه لیاقت بودن در این جمع رو پیدا کردم
و خدا رو بی نهایت شاکرم بخاطر این هدایت و این نعمت
تا حالا من بدلیل مشغله ی کاری فقط دائم هندزفری توی گوشم بود و در همه حال در حال گوش دادن فایل های صوتی استاد بودم
ولی چند روزی میشه که با اینکه فرصت نشستن و خوندن کامنت ها رو ندارم ولی سعی کردم براش وقت بذارم و حداقل یکی دو تا کامنت رو بعد از هر فایل بخونم
ولی ایییییینقدر کامنت ها عالی و پر بار و پر از نکته هستند که حس میکنم چقققدر از قافله عقب موندم
خدایا شکرت که متوجه شدم
چه ایده ی خوبی ازت گرفتم زهراجان
یه دفتر برای پاسخ به سوال اینکه چرا این باور رو قبول دارم,
یا اگر باور ندارم متوجه ترمز های ذهنم بشم تا یکی یکی اونها رو رفع کنم
مرسی ازت
و موفق باشی عزیزم
سلام استاد خیلی قلبی خدارو شکر هستی
چهار سال پیش از طریق برادری که ده سال ازخودم کوچکتر هست باشماآشنا شدم خیلی خیلی نابود بود زندگیم همه کس و همه چیز رو باور داشتم جز خدا و جز خودم من باشما یه اشتراکاتی دارم اول اینکه لر هستم دوم اینکه تو قم بزرگ شدم .
اولین فایلی که گوش کردم در حال استفاده مواد مخدر بودم و ذهنم به شدت مقاومت داشت اما جرقه در ذهن من زده شد جست و گریخته گوش میدادم فایل ها رو و فقط قضاوت میکردم که این طرف نشسته تو آمریکا داره واسه ما نسخه میپیچه
خلاصه بعد یک ماه من به گوش کردن فایلها بیشتر علاقه پیدا کردم یا دمه دوران پندمیک بود و یه روز از شهرستان برگشتم قم و تصمیم گرفتم مواد رو ترک کنم این اولین قدم من بود 20روز درد کشیدم و اون لعنتی از بدن من پاک شد.بیکارهم شده بودم از سر کارم .یه تکنسین فنی بودم که افسرده بیکار و به شدت خداناباور و ناامید بودم داستان من روز به روز فایل گوش میدادم شبا میرفتم ساعتها پیاده روی با ضعف بدنی و زندگی بدون در آمد اما هرشب تو مسیر پیاده روی فایل گوش میکردم استاد شروع کردم به یه کاری که در حیطه کاریم نبود از پیک موتوری و کارکردن در بوفه باشگاه شروع کردم در عرض چندماه هدایت شدم به یه کار بهتر که در حیطه تخصصم بود خیلی مسیر ناهموار بود اما من ناامید نشدم و کوتاه نیومدم .من سالهاتوسرخودم زده بودم و خودمو باور نکرده بودم به درآمد پایین راضی بودم اما حالا خودمو دوست دارم رو خودم کار میکنم خیلی وقتها هم یه مدت کوتاهی از مسیر دور شدم و درگیر روزمرگی شدم اما باز به مسیر برگشتم
امروز من مدیر یه کارخانه هستم کلی اعتبار دارم کلی خدا رو توزندگیم دارم کلی آرامش دارم از همه مهمتر باوجدان کار میکنم و شمارو دارم استاد داستان من خیلی طولانیه چهار ساله جرات نکردم کامنت بزارم اما امشب انجامش دادم و بازم مینویسم خیلی خدارو شاکرم بابت داشتنت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوست عزیز
خیلی ممنون بابت کامنتی که گذاشتید
یادمه از استاد شنیدم که میگفت خدا به لیاقت شما پاسخ میده
جهان به لیاقت شما پاسخ میده
و وقتی در خودت لیاقت ایجاد کنی لاجرم جهان به شما نعمت های بیشتر میده
من مشتاقم داستان شما رو کامل بشنوم
یک نفر دوست عزیزی رو میشناسم که از سن خیلی خیلی کم به شدت درگیر اعتیاد بود
ایشون حالا دوتا ماشین داره زن و بچه داره قهرمانی های ورزشی داره
خلاصه بگم همه میدونیم ترک عادت ها چقدر سخته
و به نظر من افرادی که تونستن اعتیاد رو ترک کنند انسان های خیلی خیلی تحسین برانگیزی هستن که تا این حد تونستن تغیر توی زندگیتون دریافت کنن
امیدوارم همیشه روند زندگیشون روبه رشد باشه به امید الله
سلام دوست عزیز ،واقعا دمت گرم
خیلی لذت بردم از این توحید عملی که انجام دادی از این ایمانی که تونستی با اون حال و شرایط ایجاد کنی و مهم تر از همه پای این ایمان و توکل بمونی . واقعا دمت گرم که از اون شرایط خودت رو رسوندی به جایگاه مدیر کارخونه شدن قطعا لیاقتش رو داشتی و خداوند هم پاداش عملت رو بهت داده ،انشالا که هر روز ثروتمند تر و سعادتمند تر و توحیدی تر باشید .
سلام دوست عزیزم
خیلی خوشحال شدم که تونستید کار بزرگی کنید و مواد رو ترک کنید بهتون تبریک میگم و ذوق کردم بابت اقدامتون و اینکه از بیکاری تبدیل شدید به مدیر واقعا قابل ستایشه
مشخصه که خوب قانون رو درک کردید و به خداوند ایمان اوردید
خیلی خوب میشه که مسیر تکاملتون رو برامون بگید تا هم من و هم بقیه ذوق کنیم و لذت ببریم و انرژی بگیریم
امیدوارم همیشه با این فرمون رو به جلو برید
در پناه الله یکتا باشید
سلام دوست هم فرکانسی عزیز
قلبم شادشد
آفرین بشما که بااراده محکم عمل کردی به چیزی که میخواستی نباشه توزندگیت و موادو ترک کردی
هزاران و هزاران مرتبه جای تشویق داره
قدم اول روبرداشتی و حرکت کردی
تازه شروع کردی به کارکردن
حتی کاری که لول بالایی نداشته انجام دادی ونگفتی نه این کار بدردنمیخوره و تکاملت رورعایت کردی وامروز شغلی داری
که لولش بالاتر
من و تمام دوستان شماروتشویق میکنیم همینطوری ادامه بده باعملگرایی بالایی که داری بازم بهترینا واردزندگیت میشه
درپناه خداوند یکتا شاد،سلامت،ثروتمندوسعادتمندباشی
به نام الله یکتا
سلام
استاد جانم این فایل یکی از بهترین و لطیف ترین توضیحات شمارو در مورد هدایت در خودش جا داده.
بذارید یه ذره داستانیش کنم…😂
جاتون خالی الان که شنبه است، ما دیشب جمعه از سفر شمال برگشتیم، که خب تقریبا 5 روز به لطف تعطیلیها و فضای آنلاین ایجاد شده برامون فرصت پیدا شد تا بتونیم زمان بیشتری رو آزاد باشیم، قرار بود که بریم شمال ولی من زیاد خوشم نمیومد برم چون هربار که میرفتیم از اونجایی که ما اصفهان هستیم اولا بیشتر از 700 کیلومتر راهه دوما همش حوصله سر بر بود و به خاطر این محدودیتا بدون ماشین میرفتیم و خلاصه اصلا دوست نداشتم برم تا وقتی فهمیدم که دو تا خانواده همسفر داریم باهامون از همکارای پدرم که اونهام متخصص هستن و بسیار سطح بالا و اینا منم نظرم برگشت گفتم خب حالا که اینطوریه بریم
جاتون خالی رفتیم و دیدیمشون تو راه و رسیدیم و اینم بگم که یه خانواده سه نفر بودن که یه دختر فکر کنم 20 ساله داشتن، اون خانواده چهار نفر بودن و دو تا دختر 21 و 19 ساله داشتن، تقریبا همه هم سن بودیم، از نظر رفتار و اخلاق و فرهنگ و ادب و اینا واقعا عالی بودن، واقعا انسانهای بسیار نازنینی بودن، حالا اینش مهمه که من همیشه یه روز طول میکشه یخم باز بشه😁 روز اول نگاه میکردم به مهمانانمون که با هم بازی میکنن، صحبت میکنن یه فضای صمیمی خیلی خوبی بود و از روز دوم منم خب سعی کردم برم ارتباط برقرار کنم، وارد بشم همکاری کنم جاتون خالی بعد از بیست سال برای اولین بار اصا یاد گرفتم پاسور چیه🤣ولی اونا هرکدوم ید طولایی داشتن😂سه چهار تا بازی با همون پاسورا یاد گرفتم( پدرم به شدت مخالف پاسوره و منم تا حالا اصا دستم به این کارتا نخورده بود) تخته نرد اصا بلد نبودم یاد گرفتم خیلی قشنگ بود، خلاصه یه قسمت سریال نشستیم چهارتایی دیدیم
داره سفرنامه میشه🤣
یه نکته خیلی مهمی که میخوام بگم اینه که خانواده من به خصوص فامیل درجه 2 یعنی خاله و عمو و الی آخر، همه انسانهای مذهبی تعصبی بسیار تو در و دیواری هستن، هرکسیم روی یه چیزی تعصب داره ولی در کنارش خیلی از کارهای مخالف قانون و خارج از مسیرو انجام میدن ولی فکر میکنن چون یه چادر میندازن رو سرشون و یه چند رکعتم نماز میخونن و حرف از خدا و پیغمبر میزنن خیلی آدمای خوبین و بقیه بدن
اما مهمانانمون خیلی راحت و آزاد بودن و اصلا تعصبی نبودن، خیلی اروپایی اصلا رفتار میکردن و منم تا حالا همچین جمعی رو تجربه نکرده بودم برای همین یه روز طول کشید تا یه ذره احساس راحتی کنم چون میگفتم الان پدر مادر من اینجام اینام که تاحالا مثل من تو چنین جمعی نبودن و همینطور مثل منم که فکر نمیکنن، باروها و عقایدشون مثل من تغییر نکرده که، از کجا معلوم که اگه من بخوام با اونا همراه بشم و بازی کنیم و اینا دلخوری پیش نیاد و از این جور نجواها
خلاصه ما که رفتیم اون بازیا رو یادگرفتیم😂 یه سری بازیم یدی بود، چون بلد نیستم توضیحش بدم فکر کنید نون بیار کباب ببر🤣بعد من یه لحظه خشکم زد گفتم وای الان ما بازی کنیم این پدر مادر مام که اینجان ( مهمانانمونو که گفتم کاملا انسانهای اوپن مایند و خوب در حدی که یه روز صبح همسر یه آقای دکترا ساعت 6 صبح گفت بیا با ما بریم دریا منم رفتم گفت بشین پیش دخترم با هم حرف بزنید و گفت تو ایران دختر پسرو از هم جدا کردن ولی کار اشتباهیه خلاصه ببینید دارم در مورد چنین جمعی صحبت میکنم که کاملا مخالف هم هستن؛ خانواده من که حتی از اینکه من تو کلاس دانشگاه همکلاسی مونث دارم و تو فضای مجازی و آنلاین همه با هم در ارتباطن منو سرزنش میکنن و دعوا و مکافات و دو تا خانواده مهمانمون که گفتم)
یه چند دست اول خودمو نامحسوس کنارکشیدم و تو بازی شرکت نکردم ببینم واکنشا چطوریه، یه جوری که انگار به خاطر نابلدی نتونستم بازی کنم، از یه جایی گفتم خدایا خودت هدایتم کن وکمک کن که هم من رفتار طبیعی داشته باشم و هم اونا و اصلا کاملا عادی باشه و دوستانه، گفتم بسم الله رفتم وسط بازی🤣
پدرم یه جمله ای خیلی با ادبانه گفت: هرطور دوست دارید بدون محدودیت و تعصب انجام بدید که این روزا مال شماست🤣آقا من جاخوردم ولی به روی خودم نیاوردم گفتم خدایا این حرف درسته منظور پشتش بود ولی دقیقا همونی بود که باید میشد😂 انگاری رفتار و اخلاق و حسنات مهمانانمون دید خانواده منو تغییر داده بود، انگاری دیده بودن که درسته مهمونامون جانماز آب نمیشکن و دختراشونم لباساشون راحته و اینا ولی بسیار انسانهای مودب خوب درست و سطح بالایین و فکر کنم این خودش خیلی اون تعصب بیجا و نسل به نسل رو حداقل در اون سفر کم کرد و من یه لحظه خودمو دیدم که با سه تا دختر همسن خودم همبازی شدم جلوی پدر مادرامون که البته اونا که مشکلی نداشتن ولی چالش برانگیز ترینش خانواده خودم بودن، گفتن خدایا چیکار داری میکنی که اینقدر همه چیزو عالی خودت مدیریت میکنی، چطور اینارو نرم کردی، چطور چشماشونو حداقل این چند روز باز کردی؟ چطوری هدایت کردی که حتی وقتی بازی تموم شد و مهمونامون رفتن اتاقای خودشون و ما تنها شدیم کسی به من خرده نگرفت، چطوری همه طبیعی و عادی بودن؟ اصا صد بار شکر کردم و مونده بودم که آخه چطور. الله اکبر. خدایا عاشقتم
برگشتیم و الان من یه قسمت زندگی در بهشت جا انداخته بودم دیدم و این دوتا فایل لایو رو دانلود کردم که این قسمت یه چیز فوق العاده هدایتی و جالب رخ داد که من داشتم لایو رو میدیدم و همزمان داشتم توی اینستا، دنبال پیجای همسفرامون میگشتم، یکیشونو که داشتم گفتم از همون میرم بقیه رو پیدا کنم، چون اصولا من از آدمایی که خوشم بیاد سعی میکنم در موردشون بیشتر بدونم مخصوصا فیلم و سریال که میبینم میرم تو نخ بازیگراشون و در موردشون تو گوگل سرچ میکنم
داشتم میگشتم که انصافا به غیر از دو تا بقیه رو پیدا نکردم ولی داشتم همچنان میگشتم
همون لحظه استاد جون داشتن میگفتن که اصلا برا چی باید دنبال آدما بگردی، اصا برای چی باید دنبال چیزی بگردی، اگر روی خودت کار کنی انسانهای هماهنگ با خودت وارد زندگیت میشن، اون چیزی که قرار باشه توی زندگی من بیاد خودش میاید، خودش اتفاق میفتد، من لازم نیست دنبال چیزی بگردم من باید روی خودم کار کنم اگر کسی داره دنبال کسی یا چیزی میگرده که با خودش هماهنگ باشه یعنی هنوز خدا رو درک نکرده، همون لحظه اومدم بیرون و اینستا رو قطع کردم همون دو تا پیجم پاک کردم، گفتم اگر قرار باشه پیدا بشه پیدا میشه، کبوتر با کبوتر باز با باز / کند همجنس با همجنس پرواز
و دقیقا توی همین قسمت سریال زندگی بر بهشت قسمت 215 استاد گفتند به جای اینکه حسرت چیزایی که از دست دادیم رو بخوریم، سپاسگزار و خوشحال باشیم برای داشته هامون و گفتم اره، خدایا شکرت که اینقدر سفرمون خوب بود و خوش گذشت، خدایاشکرت که تجربه هایی کسب کردم که اولین بار بود باهاشون مواجه میشدم و در کمال ناباوری و تعجب خودم خیلیم خوب پیش رفت، خدایاشکرت که اینقدر همسفرای خوب و فوق العاده ای داشتیم و مخصوصا از نظر علمی دیگه در بالاترین حد همه متخصص و جراح و همه همکار همو بچه هاشونم همینطور و اصا خیلی هماهنگی بینمون بود، خیلی نقاط مشترک بینمون بود که اینقدر خوش گذشت البته اون نقاط تفاوتم خیلی بیشتر کمک کرد که بیشتر خوش بگذره از حق نگذریم.😉
و وقتی شما اینطور توی این فایل از هدایت صحبت کردید رفتم و فایل نشانه برای هدایت من رو دیدم که این آتش عطش و ولع برای دریافت آگاهی در مورد هدایت بیشتر در وجودم زبانه بکشه تا بیشتر یادم بمونه که باید با هدایت زندگی کنم، باید هر لحظه از زندگیم خودمون مثل آبی روان بسپارم به دست شیب زمین تا اون هدایتم کنه و خیلی حس خوبیه، امیدوارم از این سفرا بیشتر تجربه کنم چون خیلی باحال بود
خدایاشکرت
عاشقتونم استاد جان عزیزم که من یک لحظه نمیتونم این زمزمه ((عاشقتم و فداتون بشم و آی لاو یو استاد جونم)) رو از زبانم بندازم وقتی تصویر شمارو میبینم و صداتونو میشنوم.
آ لاو یو وری وری وری وری مووووواااااااااچچچچچچ😘😘😘😘😘😘😘
دستتون در دست الله یکتا
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جونم
سلام دوستای قشنگم
این فایل با اینکه تایمش کم بود ولی محتواش خیلی زیاد بود
تیتر وار میریم جلو به یاری یار عزیزم
مسلماً وقتی از ما یک عملی سر میزنه اون ته تهای قلبمون باور داریم که نتیجه میگیریم وگرنه اصلا سمتش که نمیریم وگرنه براش وقت نمیزاریم
وقتی در مسیر درست باشیم وقتی در مسیر درست قرار بگیریم هدایت می شویم و عمل و فعل نتیجه بخش از نا سر میزنه
وقتی در مسیر درست باشیم کارها و فعل ها و حرف های از ما سر میزنه که به نتیجه درست بینجامد
وقتی در مسیر درست قرار می گیریم خود به خود کارهای درست رو انجام می دیم مهم این هست که به اصلمون وصل باشیم اگر ارتباطه قاطع بشه همه چی میریزه به هم مهم اون ارتباطه هست که باید وصل باشه بقیه حاشیه و فرعیات هست
وقتی ما در مسیر درست باشیم هدایت می شویم کلید واژه زندگیم
یعنی اینکه توووو درست باش همه جیزهای خوب و درست به دنبالت میان به قول استاد این یک قانون است
من وقتی روی خودم کار کنم و خودم رو مثل و مانند اصلم کنم مثل اصلم غنی میشم مثل اصلم بی نیاز میشم
من خودم چون به لطف الله در مسیر درست بودم وقتی ازدواج کردم نزاشتم خانوادم از قبل جهزیه تهیه کنن و فرم و قالبی که تو جامعه مطرح هست برای جهزیه انجام بدن
به خانوادم گفتم میرم یکی دو هفته خونه همسرم خَم و چَم خونه رو یاد می گیرم ببینم چی نیاز هست فقط اونارو بخرید من چیز اضافه نمیخوام بعد از دو هفته زندگی مشترک اون چیزهای که لازم داشتم برام خریدن و خیلی راحت شد برای خانوادم و اصلا برای من مهم نبود بقیه چی فکر کنن که واااا فلانی جهزیه نخریده یا کم خرید
مهم اینکه من تو خونه خودم راحت باشم
و یه اخلاقی دارم که اشیا و لوازم اضافی رو نمی تونم تحمل کنم حتی هر چند یکبار لباس هامو میدم میره یا چیزهای که لازم ندارم به یکی که لازم داره میدم و این خیلی حالمو خوب میکنه
ممنونم استاد عزیز بابت این آگاهی های ناب
در پناه یکتا بی همتا
سلام خانم طالبی
این کار که تمام وسایل اضافی رو بیرون میدی بسیار کار عالی هستش
راه نعمتهارو باز بیکنی که 10 برابر به خودت برمیگرده
موضوع دوم که وسایل جهیزیه
به اون روش که هرچی احتیاج داشتی خریدی
از اعتماد بنفس بالای شماست
و تبر یک داره این کاره قشنگ
شما. موفق باشی