live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز - صفحه 21

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 482 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام و احترام تقدیم همه عزیزان

    گام 18 از آگاهی های ناب پروژه خانه تکانی ذهن

    اگر به خواسته باورنداشته باشی ، نمیرسی دگه

    اکثرا این قانون دگه جواب داده که وقتی چیزی را میخواهی بعدا ایجاد می‌شود توسط دستانی از خداوند و چقدر این جهان درست و دقیق عمل می کند ، درست مطابق فرکانس ارسال شده ما.

    اگر در مسیر درست قرار بگیریم اصلا نیاز نیست که بگردی و جستجو کنی ، اگر در مسیری درست باشیم کار ها خود بخود انجام می‌شود، نیاز نیست تو بگردی و آدم مناسب را برایت پیدا کنی یا دنبال پول و ثروت باشی ، اگر روی باور ها و افکار مالی ام کار کنم ایده های خوب خوددبخود بوجود می‌آیند نیاز به زجر کشیدن نیست ، هدایت می‌شویم اگر در مسیر درست قرار داشته باشیم آدم های درست وارد زنده گیم می‌شود. کبوتر باز کبوتر و باز با باز ، واین قانون است .

    حرف مردم مهم نیست و این اصل است که از چیزی استفاده کنم که خودم میخواهم و راحت هستم.

    اگر روی اصل متمرکز باشیم به فرع نمی‌رویم

    آرامش دائمی که ندارم ، باید در هر لحظه ایجاد شود با باور های درست ، با کنترول ذهن ، با احساس سپاسگذاری

    من از خودم بگوییم، چند وقتی است که روی خودم کار میکنم واحساس خیلی خوب دارم ، اصلا نمی‌گذارم کسی در ذهن برود و آرامش که دارم را ازبین ببرد ، من قبلا در مورد قضاوت شدنم توسط دیگران بسیار حساس بودم و شاید حالا هم باشم اما تاجاییکه روی این مساله کار کردیم و سپاسگذاری میکنم نتیجه خیلی خوب است و باید ادامه بدهم ، دیروز یکی از اشخاص در مورد من قضاوت نادرست کردند و من بوضوح دیدم که تغییر کردم اگر قبلا می‌بود خیلی بهم میریختم خیلی زیاد خودم را اذیت میگردم اما دیروز بعد چند ثانیه فکر کردن و کنترول ذهن دوباره به یاد آوردم شکر گذاری هایمه و حالم خیلی سریع خوب شد به خودم گفتم ببین اگر ناشکری کنی و حالت بد شود یعنی ایمان نداری خلاص و بعد به خودم گفتم نی من ایمان دارم و حالم خوب شد . خدارو صد هزار مرتبه شکر

    خدایا شکرت بابت اینهمه آگاهی که در این فایل بود

    خدایا شکرت بابت استاد عزیزم و دوستان خوبم

    خدا نگهدارتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فاطمه حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 659 روز

    بنام خدایی خوبی ها!

    گام 18 ام /خانه تکانی ذهن

    سپاسگذارم استاد عزیزم

    شما چقدر خوب هستین چقدر دوست داشتی

    من عاشق نگاه زیبا تون هستم.

    این برق چشما تون چقدر آرامش بخش هست برام.

    راستی و صداقت، ایمان، توکل، توحید تونگاه تون موج میزنه و من خوشحالم که شما رو دارم.

    به نسبتی که از آموزش های شما استفاده کردم و عمل کردم شاهد تغیرات توی زندگیم هستم.

    وجود نازنین شما استاد عزیز و مسیر زیبایم رو توی سپاسگذاری های تمرین ستاره قطبی ام مینوسم و خدارا بابتش با تمام وجودم شکر میکنم و شکر گذارم.

    خدارا شکر میکنم که بهم فرصت داد تا از آگاهی های این فایل هم استفاده کنم.

    درپناه حق باشید عزیزانم!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ثریا آرامیان گفته:
    مدت عضویت: 1489 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الهی به امید خودت

    گام 18

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم جانم و دوستان همراهم

    زمانی که شما در مسیر درست قرار بگیرید هدایت میشوید به راههای درست

    واقعا تنها راه سعادت مسیر درست هست

    تنها راه خوشبختی مسیر درست هست

    به لطف الله هر لحظه در آرامشم

    زمانیکه آرامشم به هم میریزه و هیچی سر جای درست خودش نیست

    متوجه میشم که راهم را دارم اشتباه میرم

    البته هر چند منم خیلی زود به زود از مسیر خارج میشم

    اما یه قانونی با خدا گذاشتم و باهاش حرف زدم گفتم هر وقت دیدی من راهم را کج میرم و اشتباه میرم قربونت برم منو بغل کن و بوسم کن و نوازشم کن و به مسیر درست هدایت کن

    چون من بنده هستم و فراموش کار و شیطان هم هر لحظه کمینم نشسته پس تو هوامو داشته باش

    قبل از شیطان تو دست به کار شو و منو به مسیر درست هدایت کن

    بچه هامو هم هر لحظه به خدا سپردم که خدایا من هیچ کاره هستم اونا هدیه های تو به من هستند

    و من مالک اونا نیستم

    من فقط اونا را واسطه شدم که به این دنیا دعوت کنیم

    پس خودت هدایتشون کن به مسیر بندگی خودت

    هدایت کن به راه الهی خودت و همین باعث شده یک آرامش خاصی پیدا کنم و نگران آینده ی بچه هام نیستم

    چون ایمان دارم خدا اونا را دیگه هدایت می‌کنه

    چون من باشم و نباشم اونی که این بچه ها را مواظبت می‌کنه خدا هست

    پس از خدا بخواهیم و بهش توکل کنیم خودش هدایت میکند

    و واقعا سر هر فرعی که داری اشتباه میری سریع میارتت تو راه

    خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    پس مارا به راه راست هدایت کن به راه آنان که به آنها نعمت داده ای نه گمراهان عالم

    خدایا عاشقتم که منو هدایت کردی به این سایت و این دریای نور و آگاهی

    استاد دوست دارم و ازتون ممنونم که انقدر به ما یاد آور میشوید قانون را و رعایت کردن قانون را کاش منم مثل شما یک ذره رعایت کنم که به اندازه ای که رعایت کنم هم نتیجه خواهم دید و خدا هم به اندازه ی عمل من هدایتم می‌کنه

    خدایا به همه ی عزیزان این سایت عشق،ارامش،سلامتی و ثروت عظیم هدیه کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    صحبت های استاد برای من این حکم را دارد که باید وباید به کار و عملی که می خواهم انجام بدهم ایمان و باور داشته باشم

    باید بدانم راهی که می خواهم بروم در نهایت به نتیجه خواهد رسید

    این مهمترین کاری است که باید من همیشه در ذهن خودم آنرا پرورش بدهم

    می دانم که به هرچیزی که باور داشته باشم دست پیدا خواهم کرد

    نکته زیبا و عالی این است که وقتی که من در مسیر درست باشم و از خدای خودم کمک بخواهم او من را هدایت می کند

    این مهمترین نکته ای است که همیشه در زندگی خودم آنرا درک کرده ام و آنرا من بارهای بار تجربه کرده ام

    تمام صحبت های استاد به این معنی و این صحبت بود که باید و باید از هدایت خدای مهربان خودم کمک بگیرم

    باید از او بخواهم که در نهایت تسلیم او باشم و او بهترین راه را به من نشان می دهد

    چقدر این صحبت ها عالی و فوق العاده است

    ممنونم از استاد عزیز که من را اینگونه هدایت می کند

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1268 روز

    به نام رب العالمین

    گام هجدهم

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم

    کبوتر با کبوتر باز با باز

    من فکر میکنم اگه دور و برمون چیزی میبینیم و حس میکنیم که داره اذیتمون میکنه نشونه است برای ما.

    من برای خودم میگم تا این نشونه و تضاد را درک کنم و برم جلوی آینه و به خودم بگم چه پیامی برات داره.

    این داره چه چیزی از درونت را نشون میده که تو متوجه اش نشده بودی و با این فرد برات پیام اومد.

    سعی میکنم و تلاش میکنم‌ناراحت نشم. اولش همیشه آدم ناراحت میشه .

    اما تازگی ها با دانستن قانون که جهان مثل آینه عمل میکنه سریعا به خودم هشدار میدم هر آنچه از این فرد داره ناراحتت میکنه پیامی از درون توست.

    و اون شخص خودت را داره نشون میده پس درسش را بگیر.

    یه مقداری سخته چون ما همیشه دیگران را قضاوت میکنیم و از رفتار اون فرد ایراد میگیریم اما در اصل اون فرد خود ماییم در غالب اون فرد داریم درس پس میدیم.

    خیلی اوقات متوجه نمیشم ولی جدیدا بیشتر متوجه میشم چون بیشتر روی خودم کار میکنم.

    وظیفه من روی خودم کار کردن است و توجه به آنچه از نظر من زیبایی است توجه به آنچه احساس منو خوب میکنه و این توجه کردن ها و این احساس خوب در من آرامشی ایجاد میکنه که احساس میکنم یه قدم به سمت نور برداشته ام.

    و وقتی نزدیک تر و نزدیک تر میشیم نور به ما بیشتر تابیده میشه و ما نورانی تر میشیم بدون اینکه متوجه بشیم چون تدریجی است.

    اما یه عده آدمی که اطرافمون بودن حالا نور ما اذیتشون میکنه و چشمهاشون را میزنه و باعث میشه از ما دورتر بشن.

    و دیگه از این موضوع ناراحت نیستم چون برای خودم این تفسیر را گذاشتم که گرم گرمی را کشد و سرد سرد.

    پس اگه یه عده آدم دیگه دور و برم نیستند حتی میتونه یه دوست چندین ساله باشه حتی از اقوام نزدیک فرقی نداره این نور من ، اونو اذیت میکنه.

    اگه من احساس آرامش میکنم اگه رها هستم و به چیزی نچسبیدم به یه رابطه نچسبیدم به یه کار نچسبیدم و ….. و حالم خوبه پس اصلا مهم نیست چه کسی کنارم هست. اونی که باید باشه حتما هست.

    و اونایی که باید برن میرن.

    ما باید به اصل هر چیزی بچسبیم ما باید ظرف وجودی خودمون را درست کنیم بقیه اش کار جهانه.

    من اگه خوب باشم من اگه به سمت نور حرکت کنم اگه دیگران را تحسین کنم و خوبیهاشون را ببینم و برای خودم بگم، جهان و کیهان خودش آدم های مربوط به حال امروزم را کنارم میذاره و قرار نیست من کاری بکنم.

    همونطور که قبلا کاری نمیکردم. قبلا دوست داشتم مثلا غیبت کنم خوب آدم هایی که دوست دارن غیبت کنند اطرافم بوده . قبلا دوست داشتم هر کاری بکنم جهان برای من چیزهایی میزاشته که دوست داشتم برای جهان فرقی نمیکنه. به توجه من شرایط را جور میکرده.

    اما بعضی اوقات هم آدم های اطرافمون نشانه ای و تضادی برای ما دارند تا متوجه رفتارمون بشیم اون مشکل را درونمون حل کنیم . اگه مشکل را درونمون حل نکنیم با افراد متفاوت تکرار میشن تا ما درسمون را بگیریم.

    خدایا شکرت

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1794 روز

    سلام و درود

    وقتی در مسیر درست باشی هدایت میشی به راه های درست

    تو اصل رو رعایت کن،اونوقت به راه های درست هدایت میشی

    خود به خود کار درست رو انجام میدی

    پس اصل رو بچسب و حواشی رو رها کن!

    جذابیت قانون اینه که

    وقتی در مسیر درستی ، پول میاد دنبالت، ایده پیاد، راهکار میاد، ادم های خوب میان دنبالت

    اونی که توووو میخوای میاد توی زندگیت،بهت گفته میشه،در مسیرت قرار میگیره

    خدا که برای اجابت درخوایت های تو زجری نمیکشه،قانون انجامش میده، سیستم کارو انجام میده،این قانون جهانه،فقط تو در مسیر درست باش!

    تمرکزت روی هر چی باشه به سمتش هدایت میشی

    روی خودت کار کن، تمرکز کن روی زیباییها، روی شکرگزاری،روی فراوانی و در مسیر درست باش اونوقت پیتونی به قلبت اعتماد کنی، خداوند هدایتت میکنه،کار درست بهت گفته میشه

    و اون چیزی کهبه دردت میخوره وارد زندگیت میشه

    شگفت انگیزه!!!

    خدایا شکرت برای این مسیر آگاهی بخش

    استاد جونم عاشقتم

    مریم جونم عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    الیاس و فاطمه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1373 روز

    فاطمه سادات

    سلام استاد جونم.

    حالم خیلی خوبه.

    حال سه تاییمون خیلی خوبه.

    من و الیاس جان همسرم و حلمای زیبامون.

    استاد جان خیلی خیلی سه تایی باهم خوشیم.

    کلا کنده شدیم از دنیای بیرون.

    عجیییییب جهان خودش همه چیو هماهنگ کرد.

    دوستان قدیمی هرکدوم با مواردی که از دید خودشون کاملا منطقیه،از ما فاصله گرفتن ولی ما توی دلمون یه چشمک میزنیم به خدا و میگیم کارت درسته.

    خونواده ها پراکنده شدن هرکس یه شهر دیگه رفته همونایی هم‌که هستن اصلا خییییلی عجیب درگیری هایی دارن که کلا همدیگرو نمیبینیم.

    استاد یه احساس عجیبیه ولی نزدیکترین افراد خونوادمو گاهی وقتا یادم میره.

    اونا هم منو یادشون رفته.

    یعنی همدیگرو دوست داریم ولی نه اونا بامن حال میکنن نه من بااونا و حتی با اینکه ما رها بودیم و به اونا گفتیم هروقت دورهمی داشتید،ما پایه ایم.خبر بدید.

    ولی اصلا شرایطشون جور نمیشه.

    دوستانی داشتیم که یک شب ما خونه ی اونا بودیم و یک شب اونا خونه ی ما و الان درسال یک بار اونم کوتاه همدیگرو میبینیم.

    و ما هستیم و شما

    ظهرها بعد از نهار ،یک قسمت از سفر به دور امریکا یا زندگی در بهشت برنامه ی تقریبا ثابتمونه.

    و شب ها که حلما میخوابه،نیم ساعت زبان و نیم ساعت قرآن برنامه ی منوالیاس جان.

    همه چی رو رواله استاد،دارم اشک میریزم ازین همه خوب بودن همه چی.

    همه چی عالیه و من خیلی راضیم.

    استاد مبل و کمد و تخت خواب جاکفشی و چایساز و کلی وسایل رو میشد بدون اونها هم زندگی کرد رو بخشیدیم به یک زنوشوهر جوان که قصد داشتند برن خونه خودشون.

    گفتیم هرچی که میشه بدون اونها هم زندگی کرد رو رد کنیم بره و بعد خونمون رو خودمون بدون اینکه صابخونه چیزی بگه به قصد انجام یک مهاجرت کوچیک اوردیم یک منطقه ی دیگه از شهرمون.

    گفتیم خودمونو بسنجیم که چقدر آماده ایم واسه مهاجرت های بزرگتر.

    استاد،عالی بودیم.سربلندیم.

    خوشحالیم و راضی.

    اون خونه خوش بودیم،اشک سپاسگزاری میریختیم.

    با دو دست مبلمان و کلی وسیله خوشحال بودیم.

    استادجان خدا خودش شاهده الانم خوشحالیم.آرامش داریم.رها هستیم.

    صبر خیلی مهمه و در کنارش تقوا و بعد مرحله مرحله جهان به ما نشون میده نتایج رو.

    سپاسگزارم استاد خوبی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    به نام رب توانمندم

    «گام هجدهم پروژه»

    با سلام ،برای همه آرزوی سلامتی و سعادتمندی میکنم.

    :

    چندین روزه توی این فایل موندم و هربار که میخاستم کامنت بنویسم حسم مانع میشد ،،میخاستم رد شم ازش ولی دلم راضی نمیشد

    اما امروز که مجدد سراغ گام هجدهم اومدم ،حس درونم گفت بیا و خودتو تجزیه تحلیل کن .

    وقتی استاد گفتن «اگر آدم های نامناسبی اطرافت هستن یعنی خودت آدم نامناسبی هستی»

    این جمله یک هشدار بود توی ذهنم!

    وقتی شروع به نوشتن کردم تا چند لحظه ذهنم قبول نمیکرد من آدم نامناسبه باشم! میگفت تو اینهمه روی خودت کار کردی و فلان چطور ممکنه تو آدم نامناسبه باشی!؟

    این صدای ذهن چیزی نبود جز« حس قربانی بودن»: این صداییه که همیشه میگه تو آدم درستی هستی بقیه نامناسبن که ناراحت میکنن ، ارزشت رو درک نمیکنن، تو رو نمیفهمن، بهت آسیب زدن و…..

    و‌چقدر این حس قربانی بودن برای من عمیقه، توی دوره لیاقت، توی دوره عزت نفس سعی کردم خیلی خوب کار کنم و این حس رو کمتر کنم اما همینکه حواسم نباشه دوباره شروع میکنه به نجواهای دائمی ، مدام حوادث و اتفاقات و رفتار آدمهای گذشته زندگیمو مرور میکنه و همیشه حق رو به خودم میده و میگه بهت ظلم کردن و تو قربانی شدنی!!!!

    خلاصه اینکه امروز هم حین نوشتن، گرفتار این صدای ذهنی شدم اما موفق شدم بنویسم و قبول کنم: اگر من هنوزم آدمهای نامناسبی رو در اطرافم میبینم پس به قطع یقین خودمم ضعفهایی دارم که هنوز موفق به برطرف کردنشون نشدم ، و این آدمهای نامناسب، نعمتهایی هستند از طرف خداوند تا بهم بفهمونه حواسم باشه ، حواسم باشه که درست و حسابی روی خودم کار نکردم و توی توهم نباشم .

    وقتی خالصانه و صادقانه شروع به نوشتن کردم ،چندین مورد رفتارهای غلطم رو فهمیدم که ازش غافل بودم و از چشمم پنهون بود ، یعنی قبلا شناسایی شده بودن اما یادم رفته بود باید بهبود ایجاد کنم ! تو مرحله شناسایی ولشون کرده بودم !

    ا خداروشکر با نوشتن ،خیلی موارد برام واضح میشه ،خیلی چیزها در حین نوشتن بهم الهام میشه و عالیترین حس برام وقتیه که عمیقا تمرکز میکنم و مینویسم .

    خداروشکر که در مدار این پروژه عالی قرار گرفتم ،

    تشکر ویژه از خانم شایسته عزیز برای آماده سازی این پروژه.

    در پناه الله مهربان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    همای سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2313 روز

    گام هجدهم

    الهی به امید تو

    سلام استادجانم

    سلام مریم بانو

    چقدر جدیدا حس میکنم حرفاتونو میفهمم

    الهی این فهمیدن به عمل کردن تبدیل بشه

    استاد مدتهاست دیگه دنبال کسی نمیگردم

    اصلا رفت وامد ادما توی زندگیم رو واقعا بر اساس حکمت خدا میدونم

    انقد حس خوبی بهم میده این تنهایی و خلوتی که دارم

    یه حسی شبیه به خالص شدن میده

    قبلنا با همسرم که صحبت میکردیم میگفتیم حتما یه مشکلی داریم که هیچ دوستی و ارتباطی رو نمیخوایم ادامه بدیم

    الان وقتی با هم حرف میزنیم سپاسگذار خدا میشیم که دورمون خلوته

    وجفتمون به این نتیجه رسیدیم دوتایی خیلی بیشتر خوش میگذره

    خیلی زندگیمون یه دست تره

    و واقعا خالص تره

    جالبه که حتی قبلا همسرم دوست داشت با جمعیت بریم مثلا سفر یا هرجایی برای تفریح

    من همیشه تنهایی رو ترجیح میدادم

    بعد شما توی یه فایلی گفتین من و عزیز دلم انقد از دوتایی بودن حسمون خوبه که کافی بودن را تجربه میکنیم و نیازی به بودن کسی برای لذت بردن نداریم

    من سریع رفتم به همسرم گفتم

    گفتم ببین ما فکر میکردیم شاید مشکلی داریم که همیشه از تنهاییمون لذت می بریم الان استاد گفتن این نشون میده ما برای هم کافی هستیم و انقد ذوق کردم

    و هرچی به اطرافم نگاه میکنم می بینم ادمایی که هی دور خودشون‌رو شلوغ میکنن یه کمبود درونی رو با حضور ادما میخوان پر کنند که نه تنها پر نمیشه بلکه باعث بوجود اومدن چالشای بیشتر میشه

    و قشنگه که ادم دست خدا رو باز بذاره بگه هرکی خیره بیاد توی زندگیم هرکسی هم نیست نیاد

    من که تو رو دارم

    وتو برای بنده کافی هستی

    استاد یه مدته ذهنم رفته بود روی اینکه حالا کارگاه های مربوط به درسامو از کدوم شروع کنم دوره کردنشو

    کدوم کتابمو باید بخونم و ….

    چقد این جمله کمکم کرد وقتی تو در مسیر درستی نیاز نیست بری دنبال یه چیزی خودش میاد سمتت

    و واقعا همین صبی نوشتم و از خدا خواستم برای افزایش مهارتهام و تقویتشون کمکم کنه

    بگه از کجا شروع کنم

    چی بخونم

    چی بگم

    چی رو دوره کنم و….

    و اون که گفتین خیلی وقتا تو داری به اصل عمل میکنی ولی خدا خودش جزئیات داستانو هم برات اوکی میکنه

    انقد مثال از این موضوع را تجربه کردم

    مثلا توی تربیت فرزند

    من همیشه به خدا میگفتم که خدایا من نمیتونم و نمیدونم چطور این بچه با بزرگ کنم عزیزم خودت هدایتم کن

    باورتون نمیشه بعد از چند سال که من وارد روان شناسی کودک شدم فهمیدم که چقد از کارایی که کرده بودم درست و باید انجام میشده و این فقط لطف خداست

    الان تو کل فامیل بچه من به تربیت درست معروفه

    و هی میگن چون مامانش روان شناسه اینطوری شده

    من با کسایی که نزدیکم هستن بارها گفتم

    گفتم محمدو خود خدا تربیت کرده و گرنه اکر به خود من بود خدا میدونه چه بلایی سر تربیت این بچه میومد

    یا یادم میاد ده دوازده سال پیش اوایل ازدواجمون

    من وهمسرم توی خونه اجاره ای

    سوار موتور

    حقوق کم

    و خیلی چیزای دیگه اما یه عادتی داشتیم

    هر شب میشستیم روی موتور دور شهر میگشتیم اول اینکه همش میگفتیم‌وای

    چقد خدا دوسمون داره

    چقد همیشه خونه های خوبی بهمون داده

    چقد صاحب خونه هامون همیشه خوب بودن و…

    بعدم از تو محله های ثروتمند رد میشیدیم خونه های زیبا رو تحسین میکردیم

    در خالیکه ده هزارتومن پول تو‌جیبمونم نبود از ساختن خونه رویاییمون حرف میزدیم

    استاد بخدا خندم میگیره چطوری اون کارارو میکردیم‌نمیدونم

    واقعا شرایط سخت بود

    واقعا الان که فکرش میکنم خیلی چیزا داغون بود

    اما یه طوری در مورد کارای بزرگی که میخواستیم انجام بدیم حرف میزدیما که فکر میکنی سوار بنز اخرین مدل بودیم و الان داشتیم میرفتیم جلسه که طرح وایده هامونو به مدیرعاملا واینا بگیم

    وخدارو شکر میکنم برای اون هدایتای قشنگ

    و باورتون نمیشه احساسی رو تجربه میکردیم که برای هرکسی بگم میگه خل بودین اما اینم از لطف خدا بود

    من همیشه یه خط قرمزی داشتم توی زندگیم که به لطف باورهای مذهبیمون سعی میکردم همیشه پایبندش باشم

    اونم این بود که تو بدترین شرایط هم سعی میکردم ناشکری نکنم

    گریه میکردم ناراحت میشدم اماتا ذهنم وزبانم میخواست شروع کنه به ناسپاسی از ترس دهنمو میبستم

    وخداوند هدایتم کرد به مسیری که نه تنها ناسپاسی نکنم بلکه با تمام سلول های بدنم سپاسگذار اینهمه لطفش باشم

    استاد خیلی این پروژه قشنگه

    خیلی همین چند روزه حالمو خوب کرده

    خیلی شما و مریم بانو ماهین

    اصلا استاد یه ارامشی برپا شده توی خونه و دل من که ستودنیه

    وهمش حس حضور بهم دست میده

    همون حضور قلبی که میگن باید. داشته باشی

    حس میکنم توی خودم هستم

    حضور دارم در این عالم

    و نمیدونم بالا تر از این حس دیگه چه حسیه

    الهی خدا هرروز و هر لحظه هدایتمون بکنه به هر مسیری که خودش میدونه برامون بهتره و ماهم بنده های تسلیم و راضی باشیم

    و قلبمون اماده باشه همیشه برای حضور در لحظه و در وجود خودمون

    استاد عاشقتونم

    مریم بانو ماچ به صورت قشنگتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    بیتا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 494 روز

    با سلام و احترام به استاد جان مریم جان و دوستان جان سایت️️

    خداروشکر میکنم برای کسب اگاهی های عمیق این فایل و از خداوند طلب هدایت میکنم برای درک بیشتر و عمل به اونها خدایا شکرت هزاران بار شکرت

    امروز موقع برخوردن با یه تضادی سریع کنترل احساسمو دست گرفتم و از خداوند برای حلش هدایت خواستم و خیلی برام لذت بخش بود که مثل قبل پر از خسرت و افسردگی و احساس قربانی بودن نشدم شکرت خدای قشنگم

    یه ترمز مهم و فکر میکنم مهم ترین مهم ترین ترمز من شاید اسم دیگه اش اصلی ترین نقطه ضعفم رو که بنظرم علت سال های سال احساس بد قربانی ، کینه و جذب اتفاقات تکراری بوده رو پیدا کردم و اون رنجش بود هرچند که با یه برخورد نامناسب و به شکل یک تضاد و از طرف ادمی که کینه های زیادی ازش داشتم و به مرور تصمیم گرفتم ببخشمش بهم رسید چند وقتی هست که دارم تلاش میکنم ببخشمش به خاطرات بد کودکیم فکر نکنم به نکات مثبتش توجه کنم وباهاش نجنگم مخصوصا اینکه اون فرد برادرمه ولی اولش احساسم بد شد بعد با خودم گفتم الان وقت کنترل ذهن و احساسه یکم که سعی کردم دیدم رو عوض کنم متوجه شدم که دقیقا مشکل اصلی من رنجیدنه حساس بودنه همینه که سالها ادم های تکراری اتفاقات تکراری حسرت و کینه و غم تکراری رو برای من به ارمغان اورده بوده خداروشکر میکنم که پیداش کردم خدایا هزاربار شکرت خدای مهربونم خدایا خودت هدایتم کن تا این نقطه ضعف رو کمرنگش کنم

    خیلی خوشحالم

    و چندتا نکته از فایل بنویسم :

    وقتی ما در مسیر درست باشیم لاجرم هدایت میشیم به کار درست ادم های درست ایده های درست هرچیزی که لازم باشه رودریافت کنیم میکنیم مثلا اگه لازم باشه یه کتاب خاصی رو بخونیم پس وظیفه ی ما گشتن دنبال ادم مناسب پول ایده نیست وظیفه ی ما کار کردن روی خودمونه تا با فرکانس درست مسیر درست رو طی کنیم

    وقتی آدم های نامناسبی در زندگی ما هستند یعنی ما خودمون نامناسب هستیم

    برای رسیدن به نتایج پایدار باید توان تشخیص اصل از فرع رو داشته باشیم

    خیلی شکر میکنم به خاطر حضورتون در زندگیم خیلی خوشحالم از اینکه تو این سایتم ممنونم خیلی ممنونم ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: