https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/10/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-13 02:22:152024-10-13 09:48:46live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز
310نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
در این فایل ما یاد گرفتیم ک در مسیر درست بمونیم و لاجرم شرایط موقعیت و یا انسان های درست سمتون میان طبق قانون بدون تغییر خداوند
حالا یکسری ها هستن ک قانون درست نتوجه نشدن و فکر میکنن اونا باید دنبال شرایط خوب و ادم های مناسب بگردن در صورتی ک اگر تغییر کنند خداوند بزرگ اونارو هدایت میکنه با توجه به شرایطتشون و هی موقعیت رو براشون خوب میکنه
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید خدانگهدار
در مورد جمله ی ایلان ماسک من وقتی میشنوم اینجوری فکر میکنم که وقتی توی مسیر درست قرار میگیریم و هدایت میشیم و تلاش میکنیم ، نتیجه انقدر بزرگه که فکرشو نمیکردیم انقدر در ابعاد وسیع تر از فکرمون ، موفق بشیم و خداوند همیشه جایزه هایی که میده فراتر از تصورات ما هست
یعنی خیلی وقتا ما داریم واسه 100 تلاش میکنیم ولی خداوند نتیجه رو میبره روی 1000
نه اینکه طرف داره تلاش میکنه توی ذهنش هدفش رسیدن به همین نقطه ای هست که الان توش هست یا مثلا نقطه ی صفر
چون من خودم خیلی وقتا یه چیزی رو داشتم واسش تلاش میکردم که فکر میکردم اگه مثلا به فلان نقطه برسه دیگه شق القمر کردم ولی وقتی رفتم تو دل ترسام و واقعا توکل کردم به خدا و کارو شروع کردم خداوند اون نقطه ای که من تو ذهنم بوده رو همون لحظه برام تیک زده گفته کجاشو دیدی این که برام کاری نداره بیشتر ازم بخواه مثلا ببین میرسونمت به این نقطه و اونجاس که من نوعی گفتم فکر نمیکردم انقدر موفق بشم
در مورد این داستان بیماری و نگاه کردن به موضوعات از زاویه ای که میتونیم احساس بهتری داشته باشیم امشب داشتم با دوستم صحبت میکردم گفت من این چند روز که سرماخورده بودم تو خونه بودم با اینکه میدونستم مرخصیم با حقوقه ولی فقط دلم میخواست حالم خوب بشه زودتر برگردم سر کار و تو این چند روز فهمیدم چقدر کار کردن نعمت بزرگیه چقدر از اینکه میتونم با ادما ارتباط داشته باشم با حال خوب و خیال راحت از اینکه باعث بیماریشون نمیشم باید خدا رو شکر کنم که یادمون افتاد به دوران قرنطینه بهش گفتم دقیقا من همیشه کار کردنو زجر میدونستم به خودم میگفتم کاش بشه یه ماه نخوام هیچ کاری بکنم اصلا از خونه بیرون نرم و وقتی این اتفاق افتاده و همه مجبور به خونه نشینی شدن سه روز که گذشت از خوابیدنو فیلم دیدن خسته شدم میگفتم خدایا فقط منو برگردون سر کارم و چقدر همین کار کردن نعمت بزرگیه که من همیشه به خاطرش شاکی بودم به جای اینکه سپاسگزار باشم
جدا از بحث درامد داشتن که باعث میشه کیفیت زندگیمون بره بالاتر ، کار کردن برای من باعث میشه سالم تر باشم، شادتر باشم و خیلی خیلی مزیت های دیگه
خدایا هزاران بار شکرت که میتونم کار کنم سپاسگزارم که این نعمت رو تو زندگی ما انسان ها قرار دادی که بهمون احساس مفید بودن و سرزندگی میده و باعث میشه ما در مسیر تعالیمون حرکت کنیم
از شما استاد عزیزم بی نهایت ممنونم که باعث رشد و آگاهی من میشین
سلام استاد چقدر حالم عالی شد که بفهمم تو مسیر درستم یا غلط استاد چند روزی این اتفاق برام افتاده که وقتی ب مسیر درست هدایت میشوم و اینکه ب حرف قلبم گوش میکنم نا خدا آگاه تمام آدم های ب درد نخور زندگیم ب ی دلایل بی خودی پرت میشند بیرون و اینکه خوشحالم حال دلم خوبه شاد ترم و احساس خوبی دارم
من هر بار حرف قلبمو گوش نکردم ب سخت ترین مسیر و ی جورایی سخت جلو میره اما برعکس وقتی ب حرف قلبم گوش میکنم چنان کارها بدون خستگی پیش میره که خودت لذت میبری
خوشحالم که این فایل تقریبا درک کردم ولی نیاز دارم بازم کار کنم تا بهتر و بهتر بشم
اینکه همیشه اصل و مفهوم درستی وجود داره اما گاهی ممکن هست که ب دلیل عدم تشخیص، یا حرف و نظر دیگران( ک اکثرا در فضای مجازی هست) دچار درک اشتباه از موضوع بشیم و به راه اشتباه منحرف بشیم . یعنی گمراه شدن …
من از خداوند هدایت میخوام و اینکه همیشه تمرکز رو بر اصل بگذارم و تو در و دیوار نباشم و دچار کژفهمی نشم . یعنی همون دعای انتهای سوره‌ی حمد که از خداوند میخوام تا «من رو همواره به راه درست راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایتم کنه نه مسیر و راه گمراهان.»
سوال درست از خودت بپرس و کلمه سوال یعنی خواسته ، یعنی همون رابطه‌ی من و خدا که رابطه‌ی سوال کننده و جواب دهنده هست . این جواب دهندگی ویژگی همیشگی خدا هست اما براساس کیفیت سوالات من کیفیت پاسخ‌ها متغیر ه . بنابراین دنبال موضوعات اساسی باش ، اصل و ریشه‌ای که وقتی درست بشن برگ و میوه‌ها رو خود ب خود درست خواهند کرد .
بر مسایلی تمرکز کن ، به مسایلی فکر کن ،به دنبال مسایلی باش که بهت کمک میکنه . حتا در زندگی افراد موفق و برتر جهان باید بر موارد و مسایلی اساسی و اصلی تمرکز کنی نه اینکه درگیر حواشی و جزییاتی بشی که خیلی ها شدند و این باعث میشه نتونی الگوی درست بگیری . این تمرکز تو تو رو هدایت خواهد کرد به دیدن و شنیدن حقیقت‌ها و درک قانون و اصل جهان … و رشد تو رو دربرخواهد داشت .
و این سوال درست پرسیدن تو رو به سمت جواب درست هدایت میکنه و از کژفهمی و چرت و پرت گویی و چرت و پرت شنوی دور میکنه .
«وقتی که در مسیر درست قرار میگیرم هدایت میشم به کار درست »
به قول استاد اگر کسی در مسیر درست باشه (اهمیت ندادن به حرف و نظر دیگران و کاری که درست هست انجام بدی) هدایت میشه . وقتی داری اصل رو اجرا میکنی برای فرعیات هم هدایت شده هستی و خود ب خود درست انجام میدی.
« چون ک صد آمد نود هم پیش ماست»
وقتی درست هستی آدمهای درست و مناسب دنبالت میان
وقتی در مسیر درست باشی، پول هم به دنبالت میاد
وقتی در مسیر درست هستی، ایده‌های درست میاد به ذهنت
کبوتر با کبوتر باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز
یعنی قانون جذب
وقتی تو جاذب بشی به سمتت جذب میشه
وقتی تو جاذب خوبی‌ها و زیباییها باشی، زیباییها و خوبی‌ها به سمتت میاد . وقتی تو ورودیهای ذهنت رو کنترل کنی ،جاذب خوبی‌ها و نعمتها خواهی شد .
روان بودن زندگی از زمانی اتفاق می افته که بر اصل تمرکز میکنی .
اصل از خدا هدایت خواستن و اجرای هدایت‌هاست. نه تمرکز کردن بر صحبت‌ها و نظریات دیگران . بنابراین وقتی در حال کنترل ذهن و توجه به نقاط مثبت هستی و شکرگزار داشته‌هات، آنچه برای تو و خوشبختی تو لازم و برای تو درست هست، خداوند بهت الهام میکنه و در مسیر تو قرار میده .
آرامش یک جریان و رونده و همیشگی و دائمی نیست ، باید هر لحظه در ذهنت ایجادش کنی و بهترش کنی با کنترل ذهن و جهت دهی به ذهن باید آرامش را ایجاد کرد . درک همین اصل کلی از مشکلات انسانها رو حل خواهد کرد . اینکه بدونم طبیعیه که دریای ذهنم گاهی متلاطم و ناهموار بشه و من باید با کانون تمرکز خودم آرامش رو مجدد بهش برگردونم و اینکه این کار با کنترل ذهن انجام بشه مهارتی هست که وقتی برش مسلط بشی دیگه داری ش و میتوانی همیشه به کارش ببندی .
اما اگر خودت رو گرفتار قرص و داروی آرامش بخش کنی هم اینکه داری از عوامل بیرونی کمک میخوای برای اینکه خودت رو آروم کنی و هم اینکه این آرامش موقتی هست و هم اینکه این موضوع هرروز تو رو ضعیفتر میکنه در این مهارت ، و تو هربار بیشتر احساس نیاز به این عامل بیرونی خواهی داشت . ولی اگر بپذیرم ک من و فقط من مسول آرام کردن من هست پس تلاش میکنم یاد بگیرم که در زمان تلاطم و خشم به قول فایل «آرامش در پرتو آگاهی» اول اینکه چطور میتونم یاد بگیرم :
1. اجازه بدم که اون حالت و حس بد گذر کنه و عبور کنه .
2.چطور میتونم با هدایت ذهنم و ایجاد فضای مناسب براش خودم رو آروم کنم و حس بد و خشم رو به پایان برسانم و تغییر ش بدم به آرامش و حس خوب (و به قول استاد در دوازده قدم) اگر بتونی این مهارت رو یاد بگیری و هربار بهترش کنی واقعا زندگیت در دست خودت خواهد بود و تو میتونی طعم شیرین خوشبختی رو بچشی.
الهی به امید تو که من در مسیر درست گام بردارم و هرروز بهتر از روز قبل عمل کنم
وقتی من در مسیر درست قرار بگیرم هدایت میشم به کارهای درست. اگه من اصل رو رعایت کنم، جزئیات به خودی خود برای من انجام میشن.
الان طبق گفته های استاد یاد چیزی افتادم:
ما همین سه ماه پیش خونه بهشتی خودمون رو ساختیم و ساکن شدیم. موقع اساس کشی من کلی لباس و وسیله ای که تمیز بود اما استفاده نمیکردم رو بخشیدم. موقع باز کردن کارتن ها باز کلی از وسیله ها رو جدا کردم و بخشیدم. موقع چیدن وسیله ها باز اونایی که حس خوب بهم نمیدادن در صورتی که نو بودن و روی جهازم بود رو بخشیدم. این وسط مامانم یکم مخالفت کرد که چرا، این وسیله هارو بذار یه گوشه بعدا شاااااااید ازشون استفاده کنی و… اما من گفتم نه اونایی که به دلم نیست باید برن بیرون و برسه به کسی که نیاز داره. از اتفاق رسید به دختری که تازه میخواست ازدواج کنه و جهیزیه نداشت. این وسیله ها در واقع برای من نبود و اگه من به زور نگه می داشتم فقط الکس فضا می‌گرفت و انرژی منفی میداد بهم.
الهی شکزت الان خوشحالم که به حرف دلم گوش کردم.
…
من وقتی در مسیر درست قرار بگیرم ایده مناسب، کار مناسب، آدم مناسب میان سمتم و هیچ نیازی نیست دست و پا بزنم براش، نیازی نیس برای آدم مناسب، رسیدن به پول و… الکی کاری کنم، فقط خودم رو توی مسیر درست قرار بدم کافیه. و اگه خلاف این عمل کنم یعنی قانون رو به درستی درک نکردم.
وقتی خدارو بشناسم می‌دونم برای خلق اتفاقات خوب نیازی نیس زجر بکشم.
…
آرامش دائمی وجود نداره، هربار که ما روی باورهای خودمون کار کنیم به مراتب حال خوب و آرامش کسب میکنیم. ممکنه اتفاقی بیفته که حالم رو بهم بریزه اما باز باید از زاویه ای بهش نگاه کنم و نکات مثبتش رو کسب کنم.
اگر ما در فرکانس درست و در مسیر درست باشیم با اعمال درست نیازی به تقلا و سعی و کوشش زیاد برای رسیدن به ثروت وموفقیت و افراد درست و‌موفق نیست بلکه طبق قانون افراد با فرکانس مشابه ما در اطراف ما قرار می گیرند .
هر لحظه بر جریان هدایت الهی باید حساب کنیم و طبق ایده های الهام شده قدم بر داریم و در مسیر تسلیم نشویم و اگر خداوند را باور داشته باشیم هر لحظه هدایت های اورا دریافت خواهیم کرد .
خودمان را درگیر حواشی و فرعیات نکنیم و فقط اصل را عمل کنیم و به اصول پایبند باشیم .
دلیل نتایج پایدار ماندن در مسیر هدایت و استمرار و عمل کردن به الهامات و ایده خداوند است .
وقتی به دنبال اصل باشیم اصل ایمان و باور به خدا اصل تسلیم شدن در برابر خداوند همواره به کوتاه ترین راه و به عبارتی به صراط مستقیم هدایت خواهیم شد .
وقتی در مسیر درست باشیم به افراد مناسب و ایده و فکر مناسب و فرکانس مناسب هدایت می شویم و در مسیر پیشرفت قرار می گیریم نیاز به رنج کشیدن و سختی کشیدن در راه رسیدن به موفقیت نیست بلکه فقط تسلیم خدا بودن و رهبری زندگی را به دست او دادن است تا به راحت ترین و‌لذت بخش ترین راه به هدف و‌خواسته هایمان برسیم .
در رابطه با اون قسمتی که گفتید اون افراد و کتاب و موقعیت شما رو پیدا میکنه و به سمت شما میاد باید بگم که من خیلی نشونه برام میومد که کتاب کیمیاگر رو بخونم(نزدیک یک سال مدام نشونه میومد) و من هی موقعیتش پیش نمیومد که کتاب رو بخرم یا از تو کتابخونه قرض بگیرم که بالاخره فایل صوتی اون رو تو تلگرام دانلود کردم که حدود ۵ ساعت بود و اون هم هی نمیشد تا اخرش گوش کنم که ببینم چی میشه داستانش که بالاخره یه بار اتفاقی تو اکسپلور اینستا دیدم که خانمی داشت خلاصه کتاب رو تو یه دیقه میگفت که گفتم بابا بزار این یه دیقه رو ببینم چی میگه(خدا اینقدر نشونه فرستاد و دید من نرفتم دنبال خوندن کتاب دیگه خودش کتاب رو حاضر و آماده تو یه دیقه توسط اون خانم بهم گفت (: )
و کتاب درمورد شخصی بود که خواب یه گنج رو میبینه و از جایی که بوده میره مصر دنبال گنج و گنج رو اونجا پیدا نمیکنه و برمیگرده شهر و دیارش
و میبینه گنج تو همون شهر خودش و زیر اون درختی بوده که همش بهش تکیه میداده و گوسفنداش رو میچرونده و در ظاهر الکی رفت تا مصر و اومد ولی در باطن لازم بود بره خدا میتوانست بهش بگه گنج زیر پاته که این همه هم این بنده خدا ویلون و سیلون نشه ولی لازم بود به هوای گنج بره دور دنیا رو بچرخه که درس های زیادی رو بگیره و آگاه تر بشه و بعد خدا اون گنج رو بهش بده حالا هم گنج رو داره هم کلی آگاهی و تجربه که توی اون سفرها بدست اورده که ارزش ذاتی اش از اون گنجه هم بیشتر و هم کاربردی تره تو زندگیش و دیدیم که این قشنگ داستان زندگی خودمه
تو مسیر شغلی که داشتم که نزدیک به چهار سال خوب رفتم شغل های دیگه و حتی شهر دیگه و کلی تجربه و درس های زندگی رو یاد گرفتم و الان برگشتم همون شغل اولی که داشتم و کلی دارم پول میسازم ولی عوضش کوله باری از تجربه هسم و نسبت به همسن و سالام آگاهی بیشتری دارم وحس میکنم با این آگاهی های بیشتری که تو این چهارسال بدست اوردم بهتر میتونم پول سازی کنم و از پول هام راحت تر و بهتر استفاده کنم و اون چهارسال لازمه بهتر زندگی کردن من بوده و من الکی وقتم رو تلف نکردم
این هم گفتم که دوستان بخونند شاید تو مسیر رشد اونا هم مفید واقع بشه
درضمن کتاب کیمیاگر هم اگه نخوندید بخونید خیلی جالبه و کلی درس توش هس
و اگه الان داری از کسی انتقاد میکنی و با اون هر روز سر و کار داری مشکل خودتی آقا
اون بنده خدا رو تو جذب کردی
و گر نه اون داشت زندگیشو میکرد و احتمالا افراد دور و برش هم با هاش راحت بودند.
موضوع بعدی اینکه گروه عباسمنشی تشکیل بدیم تو شهرمون و ……
من از یه نفر دیگه که اونا هم سه نفر بودند انگار پیام این مسیر رو گرفتم
و بعد ما یک گروه 4 نفره بودیم که باهم میرفتیم طبیعت گردی و هدف گذاری می کردیم و ..……
ولی کم کم جدا شدیم و جالبه اونا فکر کنم که هنوز عضو سایت هم نیستند
دوباره یک سال پیش یک دوستی که اومده بود تو این مسیر و منو هم میشناخت هم بیرون چون شهرمون کوچیک هست و هم به عنوان شاگرد استاد عباسمنش
و چند نفر دیگه انگار از طرف اون اومده بودند و این دوست از من هم دعوت کرد که بیا با هم حرف بزنیم و قرار گذاشتیم هفته بعد تو مغازه یکی از همون دوستان جمع شدیم
خوب شروع کردیم به صحبت کردن من دیدم که انگار اینا دیگه کلا تو در و دیوار هستند
و بالاخره منم هر چی تلاش کردم که موضوع رو به اینا بفهمونم نشد. چرا ؟ چون خود من هم تو در و دیوار بودم
به نام خدای مهربان
روز18
در این فایل ما یاد گرفتیم ک در مسیر درست بمونیم و لاجرم شرایط موقعیت و یا انسان های درست سمتون میان طبق قانون بدون تغییر خداوند
حالا یکسری ها هستن ک قانون درست نتوجه نشدن و فکر میکنن اونا باید دنبال شرایط خوب و ادم های مناسب بگردن در صورتی ک اگر تغییر کنند خداوند بزرگ اونارو هدایت میکنه با توجه به شرایطتشون و هی موقعیت رو براشون خوب میکنه
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید خدانگهدار
سلام به استاد گرانقدر و خانم شایسته ی عزیز
در مورد جمله ی ایلان ماسک من وقتی میشنوم اینجوری فکر میکنم که وقتی توی مسیر درست قرار میگیریم و هدایت میشیم و تلاش میکنیم ، نتیجه انقدر بزرگه که فکرشو نمیکردیم انقدر در ابعاد وسیع تر از فکرمون ، موفق بشیم و خداوند همیشه جایزه هایی که میده فراتر از تصورات ما هست
یعنی خیلی وقتا ما داریم واسه 100 تلاش میکنیم ولی خداوند نتیجه رو میبره روی 1000
نه اینکه طرف داره تلاش میکنه توی ذهنش هدفش رسیدن به همین نقطه ای هست که الان توش هست یا مثلا نقطه ی صفر
چون من خودم خیلی وقتا یه چیزی رو داشتم واسش تلاش میکردم که فکر میکردم اگه مثلا به فلان نقطه برسه دیگه شق القمر کردم ولی وقتی رفتم تو دل ترسام و واقعا توکل کردم به خدا و کارو شروع کردم خداوند اون نقطه ای که من تو ذهنم بوده رو همون لحظه برام تیک زده گفته کجاشو دیدی این که برام کاری نداره بیشتر ازم بخواه مثلا ببین میرسونمت به این نقطه و اونجاس که من نوعی گفتم فکر نمیکردم انقدر موفق بشم
در مورد این داستان بیماری و نگاه کردن به موضوعات از زاویه ای که میتونیم احساس بهتری داشته باشیم امشب داشتم با دوستم صحبت میکردم گفت من این چند روز که سرماخورده بودم تو خونه بودم با اینکه میدونستم مرخصیم با حقوقه ولی فقط دلم میخواست حالم خوب بشه زودتر برگردم سر کار و تو این چند روز فهمیدم چقدر کار کردن نعمت بزرگیه چقدر از اینکه میتونم با ادما ارتباط داشته باشم با حال خوب و خیال راحت از اینکه باعث بیماریشون نمیشم باید خدا رو شکر کنم که یادمون افتاد به دوران قرنطینه بهش گفتم دقیقا من همیشه کار کردنو زجر میدونستم به خودم میگفتم کاش بشه یه ماه نخوام هیچ کاری بکنم اصلا از خونه بیرون نرم و وقتی این اتفاق افتاده و همه مجبور به خونه نشینی شدن سه روز که گذشت از خوابیدنو فیلم دیدن خسته شدم میگفتم خدایا فقط منو برگردون سر کارم و چقدر همین کار کردن نعمت بزرگیه که من همیشه به خاطرش شاکی بودم به جای اینکه سپاسگزار باشم
جدا از بحث درامد داشتن که باعث میشه کیفیت زندگیمون بره بالاتر ، کار کردن برای من باعث میشه سالم تر باشم، شادتر باشم و خیلی خیلی مزیت های دیگه
خدایا هزاران بار شکرت که میتونم کار کنم سپاسگزارم که این نعمت رو تو زندگی ما انسان ها قرار دادی که بهمون احساس مفید بودن و سرزندگی میده و باعث میشه ما در مسیر تعالیمون حرکت کنیم
از شما استاد عزیزم بی نهایت ممنونم که باعث رشد و آگاهی من میشین
دوستون دارم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
افراد موفق و ثروتمند که:
درباره ی عدم موفقیت ها و شکست هایشان صحبت می کنند لحظه ای گذرا و تنها برای تایید گرفتن از دیگران است
کسی که باور به موفقیت و کسب نتیجه نداشته باشد:
اقدام و حرکتی انجام نخواهد داد
تمرکز بر فرعیات: ما را از مسیر اصلی دور می کند
اصل و فرع را: به درستی درک کنیم
از خودمان:
سوالات مهم و اساسی بپرسیم تمرکز خود را بر ورودی هایی قرار دهیم که:
به رشد و پیشرفت بیشتر ما می انجامد
زمانی که در مسیر درست قرار می گیریم و باورهای مناسب داریم:
به انجام کارهای درست بدون اینکه بدانیم هدایت می شویم
جزئیات خود به خود درست خواهد شد لازم نیست به فکر درست کردن آنها باشیم
افراد و ایده ها خود به خود به سمت ما هدایت می شوند لازم نیست ما به دنبال آنها باشیم و
ثروت لاجرم به سمت ما هدایت می شود لازم نیست به دنبال آن باشیم
کتاب های خوب لاجرم به سمت ما هدایت می شود لازم نیست به دنبال آنها باشیم
هر آن چیزی که می خواهیم:
به دنبال ما خواهد آمد
نیاز نیست با زجر و سختی به اهداف خود دست یابیم:
اتفاقات خوب و مناسب لاجرم به سمت ما هدایت می شوند
به اندازه ای که بر روی باورهای خود کار و بر روی اصل و قوانین تمرکز می کنیم:
نعمت ها را دریافت خواهیم کرد و
به هر چیزی هدایت شویم: برای ما مناسب خواهد بود
تا زمانی که بر روی باورهای خود کار می کنیم کنترل ذهن احساس سپاسگزاری داریم به نکات مثبت توجه داریم و به مسائل از زاویه ی خوب نگاه کنیم:
نتایج ما بهتر و بهتر می شود و هر آن چیزی که برای ما لازم است و به ما کمک می کند وارد زندگی ما خواهد شد
آرامش دائمی وجود ندارد هر لحظه باید آرامش درونی را با داشتن باورهای مناسب در درون خود ایجاد کنیم
همواره سعی کنیم:
به اتفاقات نامناسب از زاویه ای نگاه کنیم که به احساس کمی بهتر از قبل دست یابیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام سلام به استاد عزیزمممم
و سلام میکنم به خانوم شایسته مهربونم
استاد انگار دو نفر بودم داشتم این فایل رو میدیدم
یکی قلبم .یکی مغزم
دو نفر ننشسته بودن داشتن این فایلو میدیدن
خدای من شکرت
خدای من شکرت چی بگم از کجاش بگم
چجوری بگم
خدایا خودت هدایتم کن چی بنویسم و از کجای این فایل بنویسم
اول از همه که همه این فایل کلام به کلام استادو خلاصه نویسی کردمممم
دیوانه شدمممم و رفتمممم
چقدر آروم شدممم چقدر قلبم نرم شد
چقدر همه چی برام از یه طرف راحت شد از یه طرف سخت شد
چقدر قانون قشنگ تر برام باز شد و تونستم بفهممش
تونستم بهتر بدونم که چجوری داره عمل میکنه
ازتون بینهایت سپاس گذارم برای این فایل های ارزشمند که رایگان در اختیار ما میزارید معلوم نیست چقدر هزینه باید میکردم تا بتونم یه خطشو بفهممم
کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز واییییی چی گفتین استاد
با هر بار گذشتن فایل بیشتر تو عمق فایل میرفتم و محو حرفاتون میشدم
اونجایی که گفتین دنبال اصل باشین و گفتین نرین دنبال آدم ها نرین دنبال پول نرین دنبال چیزی
شما روی خودتون کار کنید و در مسیر درست قرار بگیرین خودش میاد به سمتتون نیازی نیست شما برین دنبالش
وقتی در مسیر درست باشین و در مسیر درست قرار بگیرین هدایت میشیم به کار های درست
یعنی ما نیازی نیست بریم دنبال چیزی
اون خودش وقتیی ما در مسیر درست باشیم خودش میاد سمتمون
خدای من شکرت برای وجود این آگاهی ها
انگار دارم تازه میشنوم همه اینارو
اما یجوری که میتونم بهتر عمل کنم به حرفاتون
عاشقتونممم استادعزیزم
عاشق همتونم
یا حق
سلام استاد چقدر حالم عالی شد که بفهمم تو مسیر درستم یا غلط استاد چند روزی این اتفاق برام افتاده که وقتی ب مسیر درست هدایت میشوم و اینکه ب حرف قلبم گوش میکنم نا خدا آگاه تمام آدم های ب درد نخور زندگیم ب ی دلایل بی خودی پرت میشند بیرون و اینکه خوشحالم حال دلم خوبه شاد ترم و احساس خوبی دارم
من هر بار حرف قلبمو گوش نکردم ب سخت ترین مسیر و ی جورایی سخت جلو میره اما برعکس وقتی ب حرف قلبم گوش میکنم چنان کارها بدون خستگی پیش میره که خودت لذت میبری
خوشحالم که این فایل تقریبا درک کردم ولی نیاز دارم بازم کار کنم تا بهتر و بهتر بشم
misunderstanding
سوءتفاهم
«کژ برداشت کردن و درست نفهمیدن»
تو در و دیوار بودن
این کلمه برای من خیلی کلیدی بود.
اینکه همیشه اصل و مفهوم درستی وجود داره اما گاهی ممکن هست که ب دلیل عدم تشخیص، یا حرف و نظر دیگران( ک اکثرا در فضای مجازی هست) دچار درک اشتباه از موضوع بشیم و به راه اشتباه منحرف بشیم . یعنی گمراه شدن …
من از خداوند هدایت میخوام و اینکه همیشه تمرکز رو بر اصل بگذارم و تو در و دیوار نباشم و دچار کژفهمی نشم . یعنی همون دعای انتهای سوره‌ی حمد که از خداوند میخوام تا «من رو همواره به راه درست راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایتم کنه نه مسیر و راه گمراهان.»
سوال درست از خودت بپرس و کلمه سوال یعنی خواسته ، یعنی همون رابطه‌ی من و خدا که رابطه‌ی سوال کننده و جواب دهنده هست . این جواب دهندگی ویژگی همیشگی خدا هست اما براساس کیفیت سوالات من کیفیت پاسخ‌ها متغیر ه . بنابراین دنبال موضوعات اساسی باش ، اصل و ریشه‌ای که وقتی درست بشن برگ و میوه‌ها رو خود ب خود درست خواهند کرد .
بر مسایلی تمرکز کن ، به مسایلی فکر کن ،به دنبال مسایلی باش که بهت کمک میکنه . حتا در زندگی افراد موفق و برتر جهان باید بر موارد و مسایلی اساسی و اصلی تمرکز کنی نه اینکه درگیر حواشی و جزییاتی بشی که خیلی ها شدند و این باعث میشه نتونی الگوی درست بگیری . این تمرکز تو تو رو هدایت خواهد کرد به دیدن و شنیدن حقیقت‌ها و درک قانون و اصل جهان … و رشد تو رو دربرخواهد داشت .
و این سوال درست پرسیدن تو رو به سمت جواب درست هدایت میکنه و از کژفهمی و چرت و پرت گویی و چرت و پرت شنوی دور میکنه .
«وقتی که در مسیر درست قرار میگیرم هدایت میشم به کار درست »
به قول استاد اگر کسی در مسیر درست باشه (اهمیت ندادن به حرف و نظر دیگران و کاری که درست هست انجام بدی) هدایت میشه . وقتی داری اصل رو اجرا میکنی برای فرعیات هم هدایت شده هستی و خود ب خود درست انجام میدی.
« چون ک صد آمد نود هم پیش ماست»
وقتی درست هستی آدمهای درست و مناسب دنبالت میان
وقتی در مسیر درست باشی، پول هم به دنبالت میاد
وقتی در مسیر درست هستی، ایده‌های درست میاد به ذهنت
کبوتر با کبوتر باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز
یعنی قانون جذب
وقتی تو جاذب بشی به سمتت جذب میشه
وقتی تو جاذب خوبی‌ها و زیباییها باشی، زیباییها و خوبی‌ها به سمتت میاد . وقتی تو ورودیهای ذهنت رو کنترل کنی ،جاذب خوبی‌ها و نعمتها خواهی شد .
روان بودن زندگی از زمانی اتفاق می افته که بر اصل تمرکز میکنی .
اصل از خدا هدایت خواستن و اجرای هدایت‌هاست. نه تمرکز کردن بر صحبت‌ها و نظریات دیگران . بنابراین وقتی در حال کنترل ذهن و توجه به نقاط مثبت هستی و شکرگزار داشته‌هات، آنچه برای تو و خوشبختی تو لازم و برای تو درست هست، خداوند بهت الهام میکنه و در مسیر تو قرار میده .
آرامش یک جریان و رونده و همیشگی و دائمی نیست ، باید هر لحظه در ذهنت ایجادش کنی و بهترش کنی با کنترل ذهن و جهت دهی به ذهن باید آرامش را ایجاد کرد . درک همین اصل کلی از مشکلات انسانها رو حل خواهد کرد . اینکه بدونم طبیعیه که دریای ذهنم گاهی متلاطم و ناهموار بشه و من باید با کانون تمرکز خودم آرامش رو مجدد بهش برگردونم و اینکه این کار با کنترل ذهن انجام بشه مهارتی هست که وقتی برش مسلط بشی دیگه داری ش و میتوانی همیشه به کارش ببندی .
اما اگر خودت رو گرفتار قرص و داروی آرامش بخش کنی هم اینکه داری از عوامل بیرونی کمک میخوای برای اینکه خودت رو آروم کنی و هم اینکه این آرامش موقتی هست و هم اینکه این موضوع هرروز تو رو ضعیفتر میکنه در این مهارت ، و تو هربار بیشتر احساس نیاز به این عامل بیرونی خواهی داشت . ولی اگر بپذیرم ک من و فقط من مسول آرام کردن من هست پس تلاش میکنم یاد بگیرم که در زمان تلاطم و خشم به قول فایل «آرامش در پرتو آگاهی» اول اینکه چطور میتونم یاد بگیرم :
1. اجازه بدم که اون حالت و حس بد گذر کنه و عبور کنه .
2.چطور میتونم با هدایت ذهنم و ایجاد فضای مناسب براش خودم رو آروم کنم و حس بد و خشم رو به پایان برسانم و تغییر ش بدم به آرامش و حس خوب (و به قول استاد در دوازده قدم) اگر بتونی این مهارت رو یاد بگیری و هربار بهترش کنی واقعا زندگیت در دست خودت خواهد بود و تو میتونی طعم شیرین خوشبختی رو بچشی.
الهی به امید تو که من در مسیر درست گام بردارم و هرروز بهتر از روز قبل عمل کنم
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
خانه تکانی ذهن گام هجدهم
…
وقتی من در مسیر درست قرار بگیرم هدایت میشم به کارهای درست. اگه من اصل رو رعایت کنم، جزئیات به خودی خود برای من انجام میشن.
الان طبق گفته های استاد یاد چیزی افتادم:
ما همین سه ماه پیش خونه بهشتی خودمون رو ساختیم و ساکن شدیم. موقع اساس کشی من کلی لباس و وسیله ای که تمیز بود اما استفاده نمیکردم رو بخشیدم. موقع باز کردن کارتن ها باز کلی از وسیله ها رو جدا کردم و بخشیدم. موقع چیدن وسیله ها باز اونایی که حس خوب بهم نمیدادن در صورتی که نو بودن و روی جهازم بود رو بخشیدم. این وسط مامانم یکم مخالفت کرد که چرا، این وسیله هارو بذار یه گوشه بعدا شاااااااید ازشون استفاده کنی و… اما من گفتم نه اونایی که به دلم نیست باید برن بیرون و برسه به کسی که نیاز داره. از اتفاق رسید به دختری که تازه میخواست ازدواج کنه و جهیزیه نداشت. این وسیله ها در واقع برای من نبود و اگه من به زور نگه می داشتم فقط الکس فضا می‌گرفت و انرژی منفی میداد بهم.
الهی شکزت الان خوشحالم که به حرف دلم گوش کردم.
…
من وقتی در مسیر درست قرار بگیرم ایده مناسب، کار مناسب، آدم مناسب میان سمتم و هیچ نیازی نیست دست و پا بزنم براش، نیازی نیس برای آدم مناسب، رسیدن به پول و… الکی کاری کنم، فقط خودم رو توی مسیر درست قرار بدم کافیه. و اگه خلاف این عمل کنم یعنی قانون رو به درستی درک نکردم.
وقتی خدارو بشناسم می‌دونم برای خلق اتفاقات خوب نیازی نیس زجر بکشم.
…
آرامش دائمی وجود نداره، هربار که ما روی باورهای خودمون کار کنیم به مراتب حال خوب و آرامش کسب میکنیم. ممکنه اتفاقی بیفته که حالم رو بهم بریزه اما باز باید از زاویه ای بهش نگاه کنم و نکات مثبتش رو کسب کنم.
…
در پناه الله یکتا ️️
سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیز
به نام خدا
اگر ما در فرکانس درست و در مسیر درست باشیم با اعمال درست نیازی به تقلا و سعی و کوشش زیاد برای رسیدن به ثروت وموفقیت و افراد درست و‌موفق نیست بلکه طبق قانون افراد با فرکانس مشابه ما در اطراف ما قرار می گیرند .
هر لحظه بر جریان هدایت الهی باید حساب کنیم و طبق ایده های الهام شده قدم بر داریم و در مسیر تسلیم نشویم و اگر خداوند را باور داشته باشیم هر لحظه هدایت های اورا دریافت خواهیم کرد .
خودمان را درگیر حواشی و فرعیات نکنیم و فقط اصل را عمل کنیم و به اصول پایبند باشیم .
دلیل نتایج پایدار ماندن در مسیر هدایت و استمرار و عمل کردن به الهامات و ایده خداوند است .
وقتی به دنبال اصل باشیم اصل ایمان و باور به خدا اصل تسلیم شدن در برابر خداوند همواره به کوتاه ترین راه و به عبارتی به صراط مستقیم هدایت خواهیم شد .
وقتی در مسیر درست باشیم به افراد مناسب و ایده و فکر مناسب و فرکانس مناسب هدایت می شویم و در مسیر پیشرفت قرار می گیریم نیاز به رنج کشیدن و سختی کشیدن در راه رسیدن به موفقیت نیست بلکه فقط تسلیم خدا بودن و رهبری زندگی را به دست او دادن است تا به راحت ترین و‌لذت بخش ترین راه به هدف و‌خواسته هایمان برسیم .
در پناه حق باشید .
با سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته
در رابطه با اون قسمتی که گفتید اون افراد و کتاب و موقعیت شما رو پیدا میکنه و به سمت شما میاد باید بگم که من خیلی نشونه برام میومد که کتاب کیمیاگر رو بخونم(نزدیک یک سال مدام نشونه میومد) و من هی موقعیتش پیش نمیومد که کتاب رو بخرم یا از تو کتابخونه قرض بگیرم که بالاخره فایل صوتی اون رو تو تلگرام دانلود کردم که حدود ۵ ساعت بود و اون هم هی نمیشد تا اخرش گوش کنم که ببینم چی میشه داستانش که بالاخره یه بار اتفاقی تو اکسپلور اینستا دیدم که خانمی داشت خلاصه کتاب رو تو یه دیقه میگفت که گفتم بابا بزار این یه دیقه رو ببینم چی میگه(خدا اینقدر نشونه فرستاد و دید من نرفتم دنبال خوندن کتاب دیگه خودش کتاب رو حاضر و آماده تو یه دیقه توسط اون خانم بهم گفت (: )
و کتاب درمورد شخصی بود که خواب یه گنج رو میبینه و از جایی که بوده میره مصر دنبال گنج و گنج رو اونجا پیدا نمیکنه و برمیگرده شهر و دیارش
و میبینه گنج تو همون شهر خودش و زیر اون درختی بوده که همش بهش تکیه میداده و گوسفنداش رو میچرونده و در ظاهر الکی رفت تا مصر و اومد ولی در باطن لازم بود بره خدا میتوانست بهش بگه گنج زیر پاته که این همه هم این بنده خدا ویلون و سیلون نشه ولی لازم بود به هوای گنج بره دور دنیا رو بچرخه که درس های زیادی رو بگیره و آگاه تر بشه و بعد خدا اون گنج رو بهش بده حالا هم گنج رو داره هم کلی آگاهی و تجربه که توی اون سفرها بدست اورده که ارزش ذاتی اش از اون گنجه هم بیشتر و هم کاربردی تره تو زندگیش و دیدیم که این قشنگ داستان زندگی خودمه
تو مسیر شغلی که داشتم که نزدیک به چهار سال خوب رفتم شغل های دیگه و حتی شهر دیگه و کلی تجربه و درس های زندگی رو یاد گرفتم و الان برگشتم همون شغل اولی که داشتم و کلی دارم پول میسازم ولی عوضش کوله باری از تجربه هسم و نسبت به همسن و سالام آگاهی بیشتری دارم وحس میکنم با این آگاهی های بیشتری که تو این چهارسال بدست اوردم بهتر میتونم پول سازی کنم و از پول هام راحت تر و بهتر استفاده کنم و اون چهارسال لازمه بهتر زندگی کردن من بوده و من الکی وقتم رو تلف نکردم
این هم گفتم که دوستان بخونند شاید تو مسیر رشد اونا هم مفید واقع بشه
درضمن کتاب کیمیاگر هم اگه نخوندید بخونید خیلی جالبه و کلی درس توش هس
موفق و سلامت باشید
(:
به نام خداوند وهاب
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
سلام به دوستان این سایت توحیدی
گام هجدهم
این فایل به من یادآوری کرد که همه چی خودت هستی
و اگه الان داری از کسی انتقاد میکنی و با اون هر روز سر و کار داری مشکل خودتی آقا
اون بنده خدا رو تو جذب کردی
و گر نه اون داشت زندگیشو میکرد و احتمالا افراد دور و برش هم با هاش راحت بودند.
موضوع بعدی اینکه گروه عباسمنشی تشکیل بدیم تو شهرمون و ……
من از یه نفر دیگه که اونا هم سه نفر بودند انگار پیام این مسیر رو گرفتم
و بعد ما یک گروه 4 نفره بودیم که باهم میرفتیم طبیعت گردی و هدف گذاری می کردیم و ..……
ولی کم کم جدا شدیم و جالبه اونا فکر کنم که هنوز عضو سایت هم نیستند
دوباره یک سال پیش یک دوستی که اومده بود تو این مسیر و منو هم میشناخت هم بیرون چون شهرمون کوچیک هست و هم به عنوان شاگرد استاد عباسمنش
و چند نفر دیگه انگار از طرف اون اومده بودند و این دوست از من هم دعوت کرد که بیا با هم حرف بزنیم و قرار گذاشتیم هفته بعد تو مغازه یکی از همون دوستان جمع شدیم
خوب شروع کردیم به صحبت کردن من دیدم که انگار اینا دیگه کلا تو در و دیوار هستند
و بالاخره منم هر چی تلاش کردم که موضوع رو به اینا بفهمونم نشد. چرا ؟ چون خود من هم تو در و دیوار بودم
واقعا نیاز به هیچ کار اضافه ای نیست
فقط و فقط باید روی خودمون کار کنیم.