live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف

سرفصل آموزش های این فایل:

  • تمرکز بر اصل، شما را از حاشیه ها دور می کند؛
  • چند اصل ساده برای تحقق اهداف؛
  • وقتی همزمان اهداف زیادی تعیین کنی، تمرکز شما پراکنده می شود، قدرت خلق شما هدر می رود و در هیچکدام از آن اهداف، به نتیجه مد نظر نمی رسی؛
  • قدم اول برای رسیدن به هدف: واضح کردن اهداف و مکتوب کردن آنها؛
  • قدم دوم: ایجاد باور به امکان پذیر بودن؛
  • مهم ترین چیزی که شما را از تحقق هدف دور می کند، تمرکز بر چگونگی رسیدن به آن خواسته است؛
  • اگر خواسته ای داری اما هنوز ایده ای برای تحقق آن نداری، تمرکز خود را از “چگونگی” بردار و فقط روی دلایلی بگذار که می خواهی آن را داشته باشی؛
  • ما به خواسته هایی می رسیم که رسیدن به آن برایمان قابل باور و امکان پذیر باشد؛
  • به اندازه ای که امکان پذیری خواسته را باور می کنی، به همان اندازه فاصله فرکانسی شما با آن خواسته کم می شود؛
  • بهترین شیوه برای باور به امکان پذیری؛
  • باورهایی برای امکان پذیر بودن خواسته ها؛
  • افرادی زیادی برای رسیدن به یک خواسته تلاش می کنند اما به خاطر باورهای ناهماهنگ با آن خواسته، تمام تلاش ها در جهت مخالف با خواسته آنهاست؛
  • اگر می خواهی به هدفی برسی، باید تمام تمرکزت را صرف آن خواسته کنی؛
  • وقتی تمام تمرکز خود را صرف خواسته می کنی، راه حل ها و ایده های کارساز از راه می رسند؛
  • اگر تمام تمرکز خود را روی یک موضوع بگذاری و باورهای قدرتمند کننده درباره آن بسازی، قطعا در آن موضوع، یکی از بهترین ها می شوی؛
  • وقتی روی یک موضوعی تمرکز می کنی، دروازه الهامات به روی شما باز می شود؛
  • کانون توجه خود را بر آن خواسته متمرکز کن و هر روز برای آن خواسته یک قدم بردار؛
  • وقتی خداوند تعهد و اراده و تمرکز شما را می بیند، درها را برایت باز می کند و “چگونگی” را نمایان می کند؛
  • به اندازه ای که تمرکز شما بر هدف معطوف می شود، از حاشیه ها برداشته می شود در نتیجه بیشتر با خواسته ات هماهنگ می شوی. در نتیجه کمتر گمراه می شوی و بیشتر هدایت می شوی؛

منبع کامل درباره محتوای این فایل: دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

من به عنوان خالق زندگی ام ، تنها یک راه برای رشد ‌ظرف وجودم و دریافت نعمت های بیشتر دارم و آن هم تجربه‌ی خواسته‌هایم است. خواسته‌هایی که در مسیر علائق‌ خود یا از طریق برخورد با تضادها آنها را می‌شناسم و در مسیر تحقق آنها، به توانایی های درونی خود، فرصت بروز می دهم. همان مفهومی که استاد عباس‌منش آن را سودمندترین سرمایه گذاری روی خودمان می داند.

اما مسئله اصلی این است که آدمهای زیادی به خاطر باورهای محدودکننده‌، آنقدر ترمزهای ذهنی مخفی در مقابل خواسته های خود ایجاد کرده اند که از داشتن هدف می ترسند. به گونه ای که اکثرا هدف مشخصی در زندگی ندارند چه برسد به تجربه‌ی آن و چه برسد به رشد دادنِ ظرف وجودشان از طریقِ تحقق و تجربه‌ی آن هدف.

مهم ترین دلیل بی هدفی، غیر ممکن دانستن رسیدن به آن هدف است. اکثر ما، قید خواسته های واقعی مان را زده ایم چون از آنجا که رسیدن به آنها را غیر ممکن می دانیم، به این نتیجه رسیده ایم که اگر در این باره هدفی تعیین نکنیم و خواسته ای نداشته باشیم، کمتر اذیت می شویم. در نتیجه زندگی ما در روزمرگی و بی هدفی می گذرد و قدرت خلق درونی ما بی مصرف لب طاقچه خاک می خورد.

افراد زیادی، ” هدف نداشتن” را به “خوشبینی پیشه کردن” درباره امکان پذیر بودن رسیدن به اهداف خود ترجیح می دهند زیرا می ترسند اگر با خوشبینی قدم ها را بردارند و در نهایت به نتیجه مد نظر نرسند، آن وقت خیلی بیشتر از الان ناامید می شوند و ممکن است دیگر هرگز درباره هیچ چیز خوشبین نباشند؛

افراد زیادی خود را لایق خیلی از خواسته ها نمی دانند. به همین دلیل هرگز حتی در تجسم های خود نیز به خواسته های خود فکر نمی کنند.

اکثر افراد، امکان پذیر بودن رسیدن به یک خواسته را مرتبا با شرایط کنونی خود می سنجند. در نتیجه هدف گذاری برای رسیدن به یک خواسته را به زمانی موکول کرده اند که شرایط آن مهیا شود در حالیکه طبق قانون، شرایط وقتی مهیا می شود که تو قدم بر می داری. جهان هرگز با نسیه کار نمی کند. به همین دلیل هم سالهاست که شرایط مد نظر این افراد مهیا نشده است و با روندی که آنها در پیش گرفته اند، هرگز مهیا نخواهد شد.

اگر کمی دقت کنیم، متوجه می شویم که ذهن ما برای قدم برنداشتن، احساس قربانی داشتن، پذیرفتن ناتوانی مان در تغییر شرایط و کنار آمدن با محدودیت های شرایط کنونی بسیار خلاق است. هر بار شیوه ای خلاقانه دارد تا ما را به این نتیجه برساند که: رسیدن به این خواسته برایم امکان پذیر نیست و …

سوالی که باید از خودت بپرسی این است که:

در مقابل این همه خلاقیت ذهن برای ارائه لیستی تمام نشدنی از دلایل نتوانستن، نرسیدن و غیر ممکن بودن، من به عنوان موجودی که توانایی خلق زندگی اش به او داده شده، چقدر دلیل از امکان پذیر بودن و توانستن برای ذهنم لیست کرده ام؟!

  • خوب که فکر کنی، متوجه می شوی که این موجود خالق، چقدر راحت بازیچه محدودیت های ذهنش شده و رعیت اوست؛
  • چقدر راحت به قول قرآن، وعده های شیطان ذهن را درباره کمبود، ناتوانی و غیر ممکن بودن ها باور کرده است؛
  • و چقدر به راحتی وعده های فزونی، فراوانی و امکان پذیر بودن های نیروی هدایتگر درونی خود را انکار کرده است؛
  • به این فکر کن که چقدر راحت به وعده های ذهن توجه می کنی و از وعده هایی که خداوند درباره هدایت به “چگونگی” داده است، اعراض می کنی؛

در واقع، ریشه اصلی هدف نداشتن ها، حرکت نکردن‌ها، دست روی دست گذاشتن‌ها‌، به تعویق انداختن‌ها‌، تضمین خواستن‌ها‌‌ و در یک کلام دلسردی درباره تحقق خواسته‌ها، بی ایمانی درباره امکان پذیر بودن است. 

  • بی ایمانی یعنی روی عقل انسانیِ خودت که چیزی جز تجربه‌ها و باورهای محدودکننده نیست‌، حساب کردن؛
  • بی‌ایمانی یعنی سنجیدنِ چگونگیِ رسیدن به خواسته‌ و امکان‌پذیری آن با «شرایط محدودکننده‌ی این لحظه‌ات»
  • بی ایمانی یعنی جدّی گرفتن ترس های توهمی ذهن و نادیده گرفتن الهامات هدایتگرانه قلب.
  • یعنی اعتماد نکردن به جریان هدایتگری که همواره با ماست، دید وسیعی به خواسته های ما دارد، سرراست ترین مسیر بین ما و خواسته ها ما را می شناسد و هدایت ما به سمت «چگونگیِ رسیدن به خواسته‌» را بر عهده گرفته است؛
  • بی ایمانی یعنی تقلا برای انجام دادن سمت خداوند، به شیوه‌ی شناخته‌ی شده‌ی ذهن محدودمان و به همین راحتی دستان خداوند را بستن و هدایت های او را ندیدن.
  • بی ایمانی یعنی ناتوانی در خوشبین بودن به امکان پذیری، یعنی ناتوانی درباره داشتن انتظارات مثبت،  یعنی حساب نکردن روی جریان هدایت و نگنجاندن آن در معادله تحقق خواسته ها.
  • بی ایمانی یعنی فراموش کردنِ وعده‌ی انا علینا للهدی خداوند. یعنی به حساب نیاوردنِ وظیفه‌ی این نیرو در هدایت قدم به قدم تو در این مسیر و روشن کردنِ قدم بعدی‌ات بلافاصله پس از برداشتنِ این قدم.

به اندازه ای دلایل امکان پذیر بودن درباره رسیدن به خواسته مان را می بینیم و دریافت می کنیم که از این “بی ایمانی” فاصله می گیریم.

ماموریت آگاهی های دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، ساختن چنین جنسی از ایمان است. دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، این ایمان را در یک فرایند تکاملی، به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با خواسته ها، در وجود شما می سازد. باورهای قدرتمند کننده ای که وقتی آنها را وارد معادله هدفگذاری می کنی، تفاوتی عظیم نه فقط در نتیجه نهایی بلکه در مسیر تحقق آن اهداف ایجاد می شود. شما در طی جلسات و تمرینات این دوره، باورهای قدرتمند کننده ای در ذهن خود می سازی که شما را با خواسته هایت هم مدار می کنند. باورهای قدرتمند کننده ای که منطق های محکم برای امکان پذیر دانستن آن خواسته در ذهنت می کارند. باورهای قدرتمند کننده ای که هدایتگر شما می شوند تا به جای چسبیدن به “چگونگی” – که سمت خداوند درباره خواسته شماست – سمت خودت درباره خواسته ات انجام دهی. زیرا خداوند به عنوان انرژ‌‌ی هدایتگر و پشتیبان‌، به اندازه‌ای سمت خودش را انجام می‌دهد و تو را اجابت می کند که تو اول سمت خود را انجام دهی و او را با این جنس از ایمان، اجابت کنی.

در معادله “تحقق خواسته ها” نقش باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با اهداف آنقدر قوی است که هیچ میزان از تلاشِ فیزیکی، نمی تواند نبود آنها را جبران کند. زیرا وقتی باورهای هماهنگ با خواسته ات را می شناسی و ایجاد می کنی، این باورها سرراست ترین مسیر بین شرایط کنونی و شرایط مورد نظر شما را می شناسند و شما را به آن مسیر هدایت می کنند. در نتیجه از سعی و خطاهای بسیاری بی نیاز میشوی که اکثریت جامعه تقریبا یک عمر درگیر آن هستند. این مفهوم راحت رسیدن به خواسته هاست که آگاهی ها دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، استاد ایجاد آن است.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف
    464MB
    63 دقیقه
  • فایل صوتی live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف
    61MB
    63 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

418 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه زارع» در این صفحه: 1
  1. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2990 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان ،عشق ،ثروت ،سلامتی، بنام او که هر چه دارم از اوست

    خداراهزاران هزار بارشکر و سپاس بخاطر امروز ،بخاطر بوی خوش زندگی

    خدا را هزاران هزار بار شکر وسپاس بخاطر وجود استادان توحیدیم ودوستان الهی ام

    خداراهزاران هزار بارشکر و سپاس بخاطر وجود عزیزانم

    خدارا هزاران هزار بار شکر وسپاس بخاطر یه فرصت دیگه برای گوش دادن ،اندیشیدن ،تأمل کردن وعمل کردن

    خداراهزاران هزار بارشکر و سپاس که اینقدر سریع الاجابه است

    خداراهزاران هزار بار شکر وسپاس که در گامی دیگر با شما عزیزان دراین مسیرتوحیدی همراه وهمقدم هستم

    سلام هزاران درود به اساتید ارجمندم ودوستان الهی ام

    خدایا باورکردنی نیست من صبح قبل از اینکه فایل گام 23روی سایت قرار بگیره تو تمرین ستاره قطبی ام داشتم خواسته ام را براخدا می گفتم ودلایل داشتن این خواسته را وازش خواستم هدایتم کند که چطور به این خواسته ام برسم واین فایل پاسخ سوال من بود خدایا شکرت

    برای اول سال خیلی انرژی داریم واهداف می نویسم وبرنامه ریزی می کنیم برای رسیدن به اهداف ولی اتفاقی که می افتد این است که بعد از مدتی تمام آن ایده هاوبرنامه ریزی روزانه وهدف گذاری فراموش می شود

    یکی از دلایل آن :

    تعدد اهداف ودر نظر نگرفتن اصل تمرکز هست

    یعنی تمرکزی برای یه هدف خاص نداریم 100 تا هدف

    نوشتیم وبرا هیچ کدام کار خاصی انجام نمیدیم چون تعداد آنها زیاد است

    راهکار :

    انتخاب یک یا دوهدف اصلی با توجه به نیازها وتضادهایی که در حال حاضر در زندگیمان وجود دارد

    ابتدا در یک دفتر بنویسیم از خدا چی می خواهیم یعنی آن هدف را به آن شکل که الزاما همه کارها را خودتون باید انجام بدید تا به هدفتون برسید ، اینجوری بهش نگاه کنید که من یک هدف اصلی یا نهایتا دوهدف اصلی برا خودم با توجه به نیازها وتضادهایی که در زندگی به آنها برخوردم انتخاب می کنم ولی خب ما صدها هدف دیگه هم داریم که به اندازه هدف اصلیمون شاید مهم نباشد

    خواسته هامون را بنویسیم که خدایا مثلا من میخوام این تجربه را در زندگی داشته باشم ،من میخوام این مسافرت‌ها رو برم ،من میخوام این جنس آدمها در زندگی ام باشد ،من میخوام به راحتی کارهام انجام شود ، وراحت پول بسازم و…… نگاهمون این باشه که خداوند دارد دفتر ما را نگاه می کند وقدم اول نوشتن باشد خواسته هایی که برای آنها هیچ ایده ای نداریم که چکارهایی میتونیم براش انجام بدیم یا حداقل از لحاظ زمانی نمی تونیم برای تمام این خواسته ها تایم بزاریم وبرای آنها قدم برداریم فقط بنویسیم که من اینها رو میخوام در زندگیم نوشتن خیلی قدرتمند است که خداوند به قلم قسم خورده نوشتن به انرژی ذهنی وکانون توجه ما قدرت می دهد ولی موضوع اینجاست که وقتی ما به هدفمون فکر می کنیم به اولین چیزی که فکر می کنیم نحوه رسیدن به هدف هست یعنی وقتی من میگم میخوام این خونه ماشین رابطه عاطفی را داشته باشم بلافاصله که اینها رو میگم به این فکر میکنم که چطور می تونم با این شرایط مالی ،جسمی ،روحی به این خواسته ام برسم یعنی وقتی فکر می کنیم که چطور می خوام به خواسته ام برسم واز آنجایی که اغلب شرایطش هم نداریم خیلی زود نا امید می شویم

    نگاهمون اینجوری باشد که آن اهدافی که می دونم باید برای رسیدن به آنها چیکار کنم مثلا میخوام زبان انگلیسی ام بهتر شود میدونم باید وقت بزارم ،مطالعه کنم در موردش بنویسم فایل انگلیسی گوش بدهم وسعی کنم هر چی گوش میدهم تکرار کنم یا برای کسب وکار مون یکسری ایده ها داریم وبرای کسب وکارم باید یکسری مهارت‌ها را یاد بگیرم ،ارتباطات با مردم را یاد بگیرم ، کارهایی را که می دونیم را باید انجام بدیم ولی خیلی موقعه هست که خیلی چیزها را نمی دونیم یعنی نمی دونیم چه جوری آنها را فقط در دفتر می نویسیم ومی گوییم خدایا من الان ایده ای ندارم تو مرو هدایت کن به ایده ای که به من کمک میکند تا به هدفم برسم آدمهایی را،شرایطی را به سمت من بیار واتفاقاتی را برایم رقم بزن که مرا به هدفم برساند ،مسیر را برای من کوتاه‌تر کن ،ذهنم را بازتر کن باورهایم را قوی تر کن ، وبعد آنها را می نویسم یعنی همیشه خواسته هامون که میتونه برای امروز ،فردا ،هفته آینده ماه آینده ،سال آینده ،باشد را بنویسیم که البته باید حواسمون به قانون تکامل باشد واینجوری نباشد که من امروز هیچی ندارم ولی می خوام هفته آینده ماشین آخرین مدل را داشته باشم ،خواسته هایی که فکر می کنیم منطقی تر ه وبرای خودمون قابل باور هست ما به خواسته هایی می رسیم که برامون قابل باور هست یعنی تا یک چیزی برای ما قابل باور نباشد به آن نمی رسیم

    حالا ممکن است یه خواسته ای داشته باشیم مثلا خرید یه خانه خوب که الان هیچی نداریم ولی در طول مسیر آرام آرام با دیدن الگوها افرادی که مثل خود ما شرایط مالی خوبی نداشتند ولی در نهایت خونه دار ،ماشین دار …شدند باورمون قوی‌تر می شود که می شود وبه همان اندازه که باورمون قوی‌تر میشه که امکان پذیر هست به همان اندازه به هدفمون نزدیک ونزدیکتر میشیم یعنی اگر در ذهنمان یک خواسته ویا دستاوردی رسیدن بهش غیر ممکن باشد عملا به آن نمی رسیم ولی می تونیم وبه خودمون بگیم الان رسیدن به این خواسته برا من سخته ولی می دونم اگر بنویسمش واز خدا بخوام الگوهایی را به من نشان دهد ودر مسیرش قرار بگیرم به جای اینکه کلا از ذهنم پاکش کنم آن را در دفتر می نویسم ومیدونم که این یه روندی دارد تا برای من قابل باور شود ومن آن روند رو طی میکنم بهترین شیوه برای طی کردن روند باورپذیری ورسیدن به یک خواسته پیدا کردن الگوهای منطقی هست که به آن خواسته رسیدند یعنی دوروش برای این کار هست :

    1_ پیدا کردن افرادی که به خواسته یا خواسته ای که به خواسته من نزدیک هست رسیدند که خیلی غیر قابل باور بوده ولی الان به آن رسیدند ،به آنها فکر می‌کنم، تحسینشان می کنم

    2_ یادآوری به خودم در خصوص خواسته هایی که در گذشته داشتم وبرای من غیر قابل باور بوده وبه آنها رسیدم آن خواسته ها را می نویسم وبه خودم میگم مثل این خواسته ها که در گذشته خیلی برام سخت ویا غیر منطقی وغیر قابل باور بودکه به این خواسته برسم ولی در طول زمان برای من باور پذیرتر شد ومن الان در زندگیم دارم آنها را پس همینجوری که من به آن خواسته رسیدم وآن اتفاق افتاد میتونم به بقیه خواسته هام هم برسم وخواسته ها اتفاق بیافتد یعنی برای خودم باور پذیر می کنم

    قانون تحسین وتمرکز بر خوبی ها وزیبایی ها

    اگر کسی را در زندگی تحسین کنم ،انرژی آن برمیگرده به خودم ،اگر هم کسی را تخریب کنم بازهم انرژی اش بر میگرده به زندگی خودم ،اگر من حسادت بورزم بلا سر خودم میاد نه اون اگر تبریک بگویم وخوشحال باشم خوشبختیش سر خودم میاد فارغ از اینکه اون خوشبخت بشه یا نشه یک انسانی که تحسین می‌کند به این معنا نیست که هیچ وقت حسادت نمی کند چرا حسادت هست حتی استاد وقتی موفقیت خیلی بزرگی را می بیند ممکنه که ذهنش شروع کند به قضاوت کردن وحسادت کردن ولی تمرین کردند که انگیزه بگیرند وبه جای حسادت کردن انگیزه بگیرند وباور پذیر شود که برامن هم می‌شود وتحسین کنم طرف را هم جلوی خودش وهم پشت سرش…

    غیبت :وقتی که ما پشت سر کسی غیبت کنیم بشدت زندگی ما بهم می ریزد

    امکان ندارد آدمهایی که پشت سر بقیه غیبت می‌کنند وحرف می زنند زندگی خوبی داشته باشند این یک قانون هست

    باید تمرین کنیم که هم جلو (که البته خیلی ها جرأت ندارند جلوآدمها حرف چرت وپرت بزنند )وهم پشت سرشون ویژگی‌های خوب آنها را بولد کنم ودر مورد خوبیهاشون با بقیه صحبت کنم واین معجزه می کند ….واصلا نمی توان گفت که این چقدر قدرتمند است ….‌شاید در ابتدا آدم مقاومت کند وبراش سخت باشد اما برای اینکه من رابطه خوبی با اطرافیانم داشته باشم باید نکات مثبت آنها را ببینم …بنویسم ودر مورد آنها با خودم ودیگران صحبت کنم بدون اینکه طرف بفهمد ووقتی ما اینگونه عمل کنیم اطرافیان عاشق ما می شوند یعنی ما ابتدا بر ویژگی‌های مثبت افراد تمرکز می‌کنیم وبا صحبت کردن در مورد آن نکات با خودمان ودیگران ونوشتن آن ویژگی‌هااین تمرکز را تقویت می کنیم که باعث میشه این ویژگی در ما بماند واین فرکانس ،فرکانس دوست داشتن ،همیشه ارسال شود همین سبب میشه که رابطه همیشه خوب پیش برود حتی با کسانی که غریبه تر هستند هر چند که نمیشه همیشه به این خوبی باشد وبالاخره نجواهای شیطان هست ولی اگر تلاش کنیم خیلی خوب میتونیم در این مسیر حرکت کنیم

    قانون جهان وقتی کسی را تحسین کنیم بیشتر از اونی که به آن طرف انرژی بدهیم آن انرژی به زندگی خودمون بر می‌گردد چون به هر چه توجه کنیم از جنس همان بیشتر وبیشتر وارد زندگی ما می‌شود فارغ از اینکه وارد زندگی آن طرف بشود یا نشود چون من اتفاقات وشرایط زندگی خودم را با کانون توجه خودم ایجاد میکنم نه با کانون توجه دیگران

    هرچقدر هم حسادت کنیم بدگویی ،غیبت کنیم وتهمت بزنیم به خودمون بر میگرده نه به آن طرف این قانون جهان هست که ما خیلی راحت فراموش می‌کنیم پس لازم هست هر چند وقت یکبار این آگاهیها را با خودمون مرور کنیم

    روی خوبی گفتن پشت سر دیگران سرمایه گذاری کنیم که ابن بهترین سرمایه گذاری زندگی ما می تواند باشد

    یعنی این عادت را در خود ایجاد کنیم که بتوانیم پشت سر دیگران خوب بگوییم که با اختلاف کاری می کند که آدم‌ها عاشقمون شوند

    وقتی دیگران ما را قضاوت می‌کنند پشت سر ما بدگویی وغیبت می‌کنند ویا تهمت می زنند باید یه راهی پیدا کنیم واز یک زاویه ای به آن موضوع نگاه کنیم که به ما احساس بدی ندهد واین وظیفه ما است مثلا وقتی به موفقیتی رسیدیم که بقیه شروع کردند به تهمت زدند وغیبت کردند به خودمون بگیم ببین این موفقیت من چقدر بزرگ هست که دیگران نمی تونند باور کنند که حقیقی وواقعی است باور پذیری یک هدف باعث میشه ما به آن هدف برسیم

    دوستانی که فکر می کنند یکسری از موفقیت‌ها دروغ هست به خودشون ضربه می زنند یعنی عدم باورپذیری که شخصی می‌تواند به اهدافش برسد سبب میشه که ما به اهدافمون نرسیم

    قلب ما به ما می گوید که طرف از پیشنهادی که برا ما دارد چه قصد وغرضی دارد ووقتی قانون را بلد باشیم وقانون تکامل را بدانیم دیگه از پیشنهاد افراد که به ما می گویند تو به ما پول بده تا ما باهاش کار کنیم وبه تو سود بدیم چون قانونش را بلدیم متوجه میشیم که داستانی در آن است وخوش باوری به این معنا نیست که هر چیزی را باور کنیم قلبمون به ما می گوید که چه چیزی واقعی وچه چیزی غیر واقعی است

    یکسری اهداف هستند که اشخاص زیادی به آن رسیدند

    در مورد تمام موارد من فکر کنم ببینم که اگر من این موفقیت را باور کنم به من کمک می کند یا نه ،اگر کمک می کند باور کنم ولی اینجور هم نباشد که همه بتونند از ما سوء استفاده کنند ….یعنی ساده لوح نباشیم وهیچ گاه از مغزمون استفاده نکنیم ودلخوش به وعده های دروغین دیگران باشیم همیشه یه تعادلی باشد واز قلبمون کمک بگیریم وهمیشه در این مواقع فکر کنیم ببینیم قابل باور هست یا نه مثل مهاجرت به آمریکا که برای استاد قابل باور بود وخیلی راحت مهاجرت کردند ویه چیزهایی که باورپذیری آنها سخت تر بود طول کشید تا آنها را باور کنند وبه آنها برسند

    بگردیم دنبال الگوهایی که به خواسته هایی که ما داشتیم رسیدند البته که قانون تکامل هم باید طی شود

    بعضی مواقع هست که ما تلاش می‌کنیم برای هدفمون ولی مسیر اشتباه هست به همین خاطر جواب نمی‌دهد مثل اوایل بحث ثروت وسلامتی استاد که وقتی ذهنیت خود را نسبت به بحث ثروت تغییر دادند وباورهای مناسب را جایگزین باورهای مخرب کردند پیشرفت در این مسیر نیز به لطف الله اتفاق افتاد

    صداقت فرکانسی هست که کسانیکه قلبشون باز هست دریافت می کنند وآنهاییکه هم که مهر بر قلب خود زدند هر چقدر هم تلاش کنیم بی فایده است وآنها نمی‌خواهند که باور کنند واین باور نکردن به خودشون ضربه می زند

    تمرکز

    اگر من می‌خواهم به یک هدفی برسم باید یک برنامه ای بریزم که با تمام تمرکزم بر روی آن هدف کار کنم

    در بحث رسیدن به انرژی بالا واندام مناسب،از بین رفتن چربی های اضافه ، به خودم گفتم حتما یه راهی هست وبعد شروع کردم به مطالعه کردن مثل آرنولد که عاشق بازیگری بود وآرزویش این بود که وارد صنعت بازیگری شود وفکر می‌کرد نمی تونه ولی بدنسازی براش قابل باور تر بود یعنی بدنسازی را آمد بخاطر بازیگری که فکر می‌کرد که از این طریق می تواند به بازیگری برسد درصورتی که اینجوری فکر می‌کرد واین قانونش نبود واگر ما نیز به این جملات فکر کنیم متوجه میشیم که خیلی مواقع ماهم فکر می‌کنیم که برای رسیدن به آن خواسته بایدفلان چیز رو داشته باشم یا با فلانی ازدواج کنم……… درصورتی که قانونش این نیست ما چون اینجوری فکر می‌کنیم اینجوری هم برای ما پیش می آید وقتی آرنولد در بدنسازی به موفقیت‌های زیادی رسیدبعد آمد سراغ بازیگری که آن موقعه متوجه شد که لهجه اش مشکل دارد وبرای فیلم های اولیه اش دوبلر می‌گذاشتند واین یه نقص خیلی بزرگی هست برای بازیگری که بخواد بصورت حرفه ای در هالیوود بازی کند اولش از دست خودش ناراحت میشه که چرا نمی تونه لهجه اش رو درست کند وبه این هدفش برسد و بعد از خودش پرسید که مسیر موفقیتش در بدنسازی چطوری بوده؟؟ سالها و سالها روزی 8 ساعت برای آن کار تمرین کرد در حالیکه برای لهجه روزی ده دقیقه هم تمرین نمی کند وفهمیدکه فقط راهش همین تمرکز است

    وقتی می خواهیم به هدفی برسیم باید با تمام وجود تمرکز رابزاریم برای رسیدن به آن هدف وقتی تمام تمرکزت رو میزاری اولش ممکن سخت وگمراه کننده باشد ولی وقتی ادامه میدی… درها باز میشود وراه حلها گفته می‌شود

    وقتی تمام تمرکز را بگذاریم راه حلها پیدا می‌شود وایده ها به تو گفته می‌شود واین الگویی است برای تمام اهدافی که استاد به آنها رسیدند

    اگر روی یه چیزی تمرکز بزارید وتمام وجودت را بزاری میتونی بهترین شوید ،تمرکز بر روی یه موضوع خاص جادو می‌کند

    کلید : تمرکز عالی وتمام وجود گذاشتن برروی یک نقطه خاص واقعا افراد بسیار کمی می توانند انجام دهند واین است که جادو می‌کند وتوانایی انسان را بارها وبارها بیشتر می کند ودر الهامات راباز می کند وقتی ما بر موضوعی تمرکز کنیم وبرای آن حرکت کنیم وخودمون را تنها کنیم وبه آن فکر کنیم هرروز براش یه قدم برداریم ،پیاده روی کنیم شنا کنیم ، ….

    هدفی را انتخاب کنیم که پیش نیاز بقیه اهدافمان باشد

    اینجوری نباشد که خواسته ها فقط یکبار بنویسیم چون هر چند بار که بنویسیم داریم به آن توجه میکنیم وفرکانس آن را به جهان ارسال می‌کنیم

    یه هدف اصلی داشته باشیم وهرروز یه قدم کوچیک برای آن برداریم مثل یک صفحه کتاب خواندن، یه مهارت کوچیک کسب کردن ولی هرروز باشدیعنی تمرکزی باشد یه برنامه ای براش بزاریم ویه راهی براش پیدا کنیم ووقتی بخواهیم با تمام وجود راهی برایش پیدا کنیم برای تمرکز کردن بر روی هدفمون جهان درها را برایمان باز می کند وما را از حواشی دور میکند

    سر بحث تمرکز دیگه خیلی از حاشیه‌ ها دور میشیم و دیدن سریال خط قرمز استاد هست چون احساس می‌کنند که اینها یه تله هست وقسمت به قسمت ولی فیلم دیدن که فقط یه زمان محدود هست خیلی کم می‌بینم

    مدام مواظب باشیم که کانون تمرکزمون کجا می رود ونکنه با دست خودمون قبر خودمون را بکنیم وبریم سراغ چیزهایی که کانون تمرکزم را بهم می‌زنند مثل شبکه های اجتماعی که وحشتناک هست

    تمرکز برروی سایت abasmanesh هم جادو می‌کند وبا کیفیت ترین سایت موفقیت در کل دنیاست

    عالی بودن مستلزم این هست که همیشه رو خودمون کار کنیم

    کسی که از مسیر نادرست میره، شاید ظاهرش اینکه زودتر میرسه ولی در ادامه نابود میشود و اونی که از مسیر درست میره شاید ظاهرش اینکه طول بکشد، ولی در ادامه صعودی رشد می کند

    تمرکز کنیم روی اتفاقات خوب خودمون واطرافیانمان وآنها را بنویسیم وبه خودمون بگوییم

    استاد عزیزم ومریم نازنینم صمیمانه از شما سپاسگزارم

    عاشقتونم

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: