live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف

سرفصل آموزش های این فایل:

  • تمرکز بر اصل، شما را از حاشیه ها دور می کند؛
  • چند اصل ساده برای تحقق اهداف؛
  • وقتی همزمان اهداف زیادی تعیین کنی، تمرکز شما پراکنده می شود، قدرت خلق شما هدر می رود و در هیچکدام از آن اهداف، به نتیجه مد نظر نمی رسی؛
  • قدم اول برای رسیدن به هدف: واضح کردن اهداف و مکتوب کردن آنها؛
  • قدم دوم: ایجاد باور به امکان پذیر بودن؛
  • مهم ترین چیزی که شما را از تحقق هدف دور می کند، تمرکز بر چگونگی رسیدن به آن خواسته است؛
  • اگر خواسته ای داری اما هنوز ایده ای برای تحقق آن نداری، تمرکز خود را از “چگونگی” بردار و فقط روی دلایلی بگذار که می خواهی آن را داشته باشی؛
  • ما به خواسته هایی می رسیم که رسیدن به آن برایمان قابل باور و امکان پذیر باشد؛
  • به اندازه ای که امکان پذیری خواسته را باور می کنی، به همان اندازه فاصله فرکانسی شما با آن خواسته کم می شود؛
  • بهترین شیوه برای باور به امکان پذیری؛
  • باورهایی برای امکان پذیر بودن خواسته ها؛
  • افرادی زیادی برای رسیدن به یک خواسته تلاش می کنند اما به خاطر باورهای ناهماهنگ با آن خواسته، تمام تلاش ها در جهت مخالف با خواسته آنهاست؛
  • اگر می خواهی به هدفی برسی، باید تمام تمرکزت را صرف آن خواسته کنی؛
  • وقتی تمام تمرکز خود را صرف خواسته می کنی، راه حل ها و ایده های کارساز از راه می رسند؛
  • اگر تمام تمرکز خود را روی یک موضوع بگذاری و باورهای قدرتمند کننده درباره آن بسازی، قطعا در آن موضوع، یکی از بهترین ها می شوی؛
  • وقتی روی یک موضوعی تمرکز می کنی، دروازه الهامات به روی شما باز می شود؛
  • کانون توجه خود را بر آن خواسته متمرکز کن و هر روز برای آن خواسته یک قدم بردار؛
  • وقتی خداوند تعهد و اراده و تمرکز شما را می بیند، درها را برایت باز می کند و “چگونگی” را نمایان می کند؛
  • به اندازه ای که تمرکز شما بر هدف معطوف می شود، از حاشیه ها برداشته می شود در نتیجه بیشتر با خواسته ات هماهنگ می شوی. در نتیجه کمتر گمراه می شوی و بیشتر هدایت می شوی؛

منبع کامل درباره محتوای این فایل: دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

من به عنوان خالق زندگی ام ، تنها یک راه برای رشد ‌ظرف وجودم و دریافت نعمت های بیشتر دارم و آن هم تجربه‌ی خواسته‌هایم است. خواسته‌هایی که در مسیر علائق‌ خود یا از طریق برخورد با تضادها آنها را می‌شناسم و در مسیر تحقق آنها، به توانایی های درونی خود، فرصت بروز می دهم. همان مفهومی که استاد عباس‌منش آن را سودمندترین سرمایه گذاری روی خودمان می داند.

اما مسئله اصلی این است که آدمهای زیادی به خاطر باورهای محدودکننده‌، آنقدر ترمزهای ذهنی مخفی در مقابل خواسته های خود ایجاد کرده اند که از داشتن هدف می ترسند. به گونه ای که اکثرا هدف مشخصی در زندگی ندارند چه برسد به تجربه‌ی آن و چه برسد به رشد دادنِ ظرف وجودشان از طریقِ تحقق و تجربه‌ی آن هدف.

مهم ترین دلیل بی هدفی، غیر ممکن دانستن رسیدن به آن هدف است. اکثر ما، قید خواسته های واقعی مان را زده ایم چون از آنجا که رسیدن به آنها را غیر ممکن می دانیم، به این نتیجه رسیده ایم که اگر در این باره هدفی تعیین نکنیم و خواسته ای نداشته باشیم، کمتر اذیت می شویم. در نتیجه زندگی ما در روزمرگی و بی هدفی می گذرد و قدرت خلق درونی ما بی مصرف لب طاقچه خاک می خورد.

افراد زیادی، ” هدف نداشتن” را به “خوشبینی پیشه کردن” درباره امکان پذیر بودن رسیدن به اهداف خود ترجیح می دهند زیرا می ترسند اگر با خوشبینی قدم ها را بردارند و در نهایت به نتیجه مد نظر نرسند، آن وقت خیلی بیشتر از الان ناامید می شوند و ممکن است دیگر هرگز درباره هیچ چیز خوشبین نباشند؛

افراد زیادی خود را لایق خیلی از خواسته ها نمی دانند. به همین دلیل هرگز حتی در تجسم های خود نیز به خواسته های خود فکر نمی کنند.

اکثر افراد، امکان پذیر بودن رسیدن به یک خواسته را مرتبا با شرایط کنونی خود می سنجند. در نتیجه هدف گذاری برای رسیدن به یک خواسته را به زمانی موکول کرده اند که شرایط آن مهیا شود در حالیکه طبق قانون، شرایط وقتی مهیا می شود که تو قدم بر می داری. جهان هرگز با نسیه کار نمی کند. به همین دلیل هم سالهاست که شرایط مد نظر این افراد مهیا نشده است و با روندی که آنها در پیش گرفته اند، هرگز مهیا نخواهد شد.

اگر کمی دقت کنیم، متوجه می شویم که ذهن ما برای قدم برنداشتن، احساس قربانی داشتن، پذیرفتن ناتوانی مان در تغییر شرایط و کنار آمدن با محدودیت های شرایط کنونی بسیار خلاق است. هر بار شیوه ای خلاقانه دارد تا ما را به این نتیجه برساند که: رسیدن به این خواسته برایم امکان پذیر نیست و …

سوالی که باید از خودت بپرسی این است که:

در مقابل این همه خلاقیت ذهن برای ارائه لیستی تمام نشدنی از دلایل نتوانستن، نرسیدن و غیر ممکن بودن، من به عنوان موجودی که توانایی خلق زندگی اش به او داده شده، چقدر دلیل از امکان پذیر بودن و توانستن برای ذهنم لیست کرده ام؟!

  • خوب که فکر کنی، متوجه می شوی که این موجود خالق، چقدر راحت بازیچه محدودیت های ذهنش شده و رعیت اوست؛
  • چقدر راحت به قول قرآن، وعده های شیطان ذهن را درباره کمبود، ناتوانی و غیر ممکن بودن ها باور کرده است؛
  • و چقدر به راحتی وعده های فزونی، فراوانی و امکان پذیر بودن های نیروی هدایتگر درونی خود را انکار کرده است؛
  • به این فکر کن که چقدر راحت به وعده های ذهن توجه می کنی و از وعده هایی که خداوند درباره هدایت به “چگونگی” داده است، اعراض می کنی؛

در واقع، ریشه اصلی هدف نداشتن ها، حرکت نکردن‌ها، دست روی دست گذاشتن‌ها‌، به تعویق انداختن‌ها‌، تضمین خواستن‌ها‌‌ و در یک کلام دلسردی درباره تحقق خواسته‌ها، بی ایمانی درباره امکان پذیر بودن است. 

  • بی ایمانی یعنی روی عقل انسانیِ خودت که چیزی جز تجربه‌ها و باورهای محدودکننده نیست‌، حساب کردن؛
  • بی‌ایمانی یعنی سنجیدنِ چگونگیِ رسیدن به خواسته‌ و امکان‌پذیری آن با «شرایط محدودکننده‌ی این لحظه‌ات»
  • بی ایمانی یعنی جدّی گرفتن ترس های توهمی ذهن و نادیده گرفتن الهامات هدایتگرانه قلب.
  • یعنی اعتماد نکردن به جریان هدایتگری که همواره با ماست، دید وسیعی به خواسته های ما دارد، سرراست ترین مسیر بین ما و خواسته ها ما را می شناسد و هدایت ما به سمت «چگونگیِ رسیدن به خواسته‌» را بر عهده گرفته است؛
  • بی ایمانی یعنی تقلا برای انجام دادن سمت خداوند، به شیوه‌ی شناخته‌ی شده‌ی ذهن محدودمان و به همین راحتی دستان خداوند را بستن و هدایت های او را ندیدن.
  • بی ایمانی یعنی ناتوانی در خوشبین بودن به امکان پذیری، یعنی ناتوانی درباره داشتن انتظارات مثبت،  یعنی حساب نکردن روی جریان هدایت و نگنجاندن آن در معادله تحقق خواسته ها.
  • بی ایمانی یعنی فراموش کردنِ وعده‌ی انا علینا للهدی خداوند. یعنی به حساب نیاوردنِ وظیفه‌ی این نیرو در هدایت قدم به قدم تو در این مسیر و روشن کردنِ قدم بعدی‌ات بلافاصله پس از برداشتنِ این قدم.

به اندازه ای دلایل امکان پذیر بودن درباره رسیدن به خواسته مان را می بینیم و دریافت می کنیم که از این “بی ایمانی” فاصله می گیریم.

ماموریت آگاهی های دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، ساختن چنین جنسی از ایمان است. دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، این ایمان را در یک فرایند تکاملی، به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با خواسته ها، در وجود شما می سازد. باورهای قدرتمند کننده ای که وقتی آنها را وارد معادله هدفگذاری می کنی، تفاوتی عظیم نه فقط در نتیجه نهایی بلکه در مسیر تحقق آن اهداف ایجاد می شود. شما در طی جلسات و تمرینات این دوره، باورهای قدرتمند کننده ای در ذهن خود می سازی که شما را با خواسته هایت هم مدار می کنند. باورهای قدرتمند کننده ای که منطق های محکم برای امکان پذیر دانستن آن خواسته در ذهنت می کارند. باورهای قدرتمند کننده ای که هدایتگر شما می شوند تا به جای چسبیدن به “چگونگی” – که سمت خداوند درباره خواسته شماست – سمت خودت درباره خواسته ات انجام دهی. زیرا خداوند به عنوان انرژ‌‌ی هدایتگر و پشتیبان‌، به اندازه‌ای سمت خودش را انجام می‌دهد و تو را اجابت می کند که تو اول سمت خود را انجام دهی و او را با این جنس از ایمان، اجابت کنی.

در معادله “تحقق خواسته ها” نقش باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با اهداف آنقدر قوی است که هیچ میزان از تلاشِ فیزیکی، نمی تواند نبود آنها را جبران کند. زیرا وقتی باورهای هماهنگ با خواسته ات را می شناسی و ایجاد می کنی، این باورها سرراست ترین مسیر بین شرایط کنونی و شرایط مورد نظر شما را می شناسند و شما را به آن مسیر هدایت می کنند. در نتیجه از سعی و خطاهای بسیاری بی نیاز میشوی که اکثریت جامعه تقریبا یک عمر درگیر آن هستند. این مفهوم راحت رسیدن به خواسته هاست که آگاهی ها دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، استاد ایجاد آن است.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف
    464MB
    63 دقیقه
  • فایل صوتی live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف
    61MB
    63 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

418 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا دهنوی» در این صفحه: 1
  1. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2642 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و احترام

    گام 23/معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف

    من اصلا چیزی به نام دفتر خواسته ها ندارم ،، دریم بورد دارما که اونم هنوز کاملش نکردم ولی چیزی به نام دفتر خواسته ها ندارم !!!!

    خواسته ها مثلا چیه :

    مهاجرت ( مهاجرت مثلا به تهران بعدش مسافرت های اروپایی بعدش مهاجرت به امریکا )

    خونه ( خیلی دوست یه خونه ی توی تهران توی برج با ویو دریاچه چیتگر داشته باشم. یا مثلا یه خونه ی توی زعفرانیه و اینا داشته باشم )

    ماشین ( ماشینو خیلی دوست دارم یه تارا دنده اتومات داشته باشم بعدش مثلا سانتافه ووو همینجور به بالا )

    دوچرخه ( دوچرخه خیلی دوست دارم کوهستانی داشته باشم مثل ژیتان و اینا )

    رابطه ی عاطفی( یه دوست دختردخوب و جذاب و زیبا و دوست داشتنی که همش باهم باشیم و دوچرخه سواری و ورزش و ماجراجویی کنیم )

    یادگیری زبان انگلیسی( چقدر دوست دارم کلاس زبان برم و زبان مسلط شم )

    .. کسب و کار شخصی ( خیلی دوست دارم یه آکادمی یوگا داشته باشم مثلا توی تهران یه جای لاکچری بعدش یه اکادمی یوگا توی برج العرب امارات داشته باشم )

    استقلال مالی ( هر چقدر بخوام خرج کنم و هر جا بخوام برم و هر چقدر بخوام غذای خوب بخورم و هر هتلی خواستم برم )

    دوستای خوب

    مسافرت و ماجراجویی( هر جا دلم خواست سفر کنم و ازاد ازاد باشم )

    پلی استیشن ( پلی استیشن میخوام داشته باشم هورایزن بازی کنم،، خواهر زادم یه پی اس فایو داره بعضی وقتا که میرم خونشون بازی میکنم و بعد همون لحظه همش توی ذهنم دارم به خودم میگم چرا من باید حسرت یه پی اس رو داشته باشم ؟؟ و این خیلی منو اذیت میکنه که بزای یه پی اس بازی کردن اینجوری در حسرت باشم !!! )

    لپ تاپ ( چقدر دوست دارم لپ تاپ اپل داشته باشم،، میتونم همه ی فایل ها رو بریزم توی لپ تاپم و کلی نرم افزار یاد بگیرم )

    یادگیری برنامه نویسی و راه اندازی وب سایتم ( چقدر دوست دارم یه لپ تاپ داشته باشم تا برنامه نویسی هم یاد بگیرم و سایت خودم رو راه اندازی کنم )

    کفش مناسب ( دوست دارم کفشای اسپرت داشته باشم و راحت باهاشون ورزش کنم ،، یه کفش درب و داغون دارم وقتی میرم باشگاه بدنسازی اونا رو توی باشگاه پا میکنم اصلا خیلی ضایعن خخخخخخ منم توی باشگاه همش یه جوری خجالت زده میشم انگاری )

    کلاه تسلایی( یه کلاه با مارک بنز دارم فکر کنم 6 یا 7 ساله دارمش خخخخخخ تازه اون موقع هنر کردم مثلا برند خریدم ،، رنگ و روش رفته،، دوست دارم کلی کلاه داشته باشم و کلاه قرمز تسلایی خیلی دوست دارم )

    پول ساختن از کار مورد علاقه( چقدر دوست دارم یه آکادمی یوگا داشته باشم)

    اندام مناسب ( بدنم خیلی لاغر شده ،، هر چی ورزش میکنم چون قانون سلامتی رو نمیدونم بدتر زدم هیکلم رو داغون کردم،، بنابراین خیلی دوست دارم دوره ی قانون سلامتی رو هم داشته باشم تا خلی راحت هیکلم عضلانی و قوی بشه،، چون مخصوصا قدم بلنده و این لاغر بودن با این قد بلند ترکیب شده و خیلی ضایع شده و هی دارم تمسخر از ادمای مسخره میشنوم !!! )

    خب اینا خواسته های من بودن و گاز رو جلوش نوشتم، ترمزها چی هستن ؟؟؟ عمده ی ترمزهایی که دارم مربوط به احساس عدم لیاقت هستن که مانع از ورود این خواسته ها به زندگیم شدن..

    خب یه سری از این خواسته ها رو که اصلا من راهکاری الان براشون ندارم اونا رو رها کنم و فقط فعلا خواستش رو با خودم بارها مرور کنم و همچنین یه دفتر خواسته ها بزای خودم تهیه کنم ..

    اونایی که میدونم مثلا اینه یه اپ توی گوشیم دارم که دازم کوچیک به کوچیک زبان تمرین میکنم.

    دارم یواش یواش دوباره کوچیک به کوچیک یوگا تمرین میکنم …

    خب اینا رو من میدونم پس انجامشون بدم ،، بقیه که نمیدونم رو کاری بهشون نداشته باشم..

    حالا مثلا یادگیری زبان انگلیسی در اینده خیلی به من کمک میکنه که توی کشور دیگه راحت باشم و یا برای مسابقات بین المللی که دوست دارم داور

    بین اللملی باشم،، چون با خودم میگم من که تونستم داور کشوری باشم پس میتونم داور جهانی و بین اللملی هم بشم و بنابراین این یادگیری زبان انگلیسی برای من خیلی ضروری میشه..

    موضوع بعدی :

    اینکه موفقیت هتی هر چند کوچک رو به خودم یاداوری کنم ،، موضوع اینحاست که من هر چی‌ موفقیت کسب میکنم بعد از یه مدت به به حای اینکه خودم رو تحسین کنم همش به خودم میگم که چی اینکه ارزشی نداره !!! کی بابت اینا به من پول میده !!

    مثلا من خیلی بازی های معمایی و فکری رو دوست دارم. و بعضی وقت ها توی گوشیم نصب میکنم و باز یمیکنم و معما حل میکنم و این خیلی به قوی شدن مغز و ذهن من کمک میکنه … یه بازی جدیدا نصب کزدم و توی یه مرحله گیر کزدم و هر چقدرررر فکر میکردم هی نمیتونستم این معماش زو حل کنم و میخواستم برم تقلب کنم ،، تقلب چیه ؟؟ مثلا بزم یوتیوب نگاه کنم ببینم چطور حل شده و بازی رو سریع ردش کنم بره !! یا مثلا سکه بدم و راهنمایی بگیزم از بازی !! (( این فرق داره با اینکه من به یک مسئله ای توی زندگیم برخورد میمنم و سعی میکنم توی مثلا یوتیوب دنبال راه حل باشما !!! نه نه ،، این یه بازی معمایی بود و من ازونجایی که باور کرده بودم نمیتونم حلش کنم میخواستم برم تقلب کنم و ببینم چجوری حل شده و از ذهنم استفاده نکنم ))

    ولی گفتم نه باید حلش خودم حلش کنم تا اعتماد به نفسم بره بالا ،، بعدش هی از خدا هم کمک خواستم و بعد از خیلی فکر کردن و هدایت خواستن از خدا و اینا بالاخره حلش کردم و چقدررررر من حس کردم که افرییین به من عجب حلش کردم و چقدررر این به من اعتماد به نفس میده !!

    موضوع بعدی :

    تحسین کردن افراد موفق و تحسین کردن ادم ها و نکات مثبت ادم ها رو دیدن و اون ها رو قوت قلب دادن و بزای دیگران ارزوی خوشبختی کردن به خودم کمک میکنه.. وقتی درمورد رابطتتون با اساتید دانشگاه صحبت کردید و این که پشت سر اون ها فقط خوبی هاشون رو گفتید و این باعث شده بود که اون قدر روابطتتون خوب بشه که اساتید بیان نمره بچه ها رو به شما بدن ،، من قبلا که میشنیدم که شما رابطتتون با اساتید خیلی خوب بوده دلیلش نمیدونستم ،، مثلا فکر میکردم خب احتمالا چون فن بیانی خوب داشتید !! ولی نه ،، موضوع اصلی پشت سر ادم ها از خوبی هاشون گفتن بوده !!

    من ادم های زیادی زو توی زندگیم دیدم که از صبح تا شب غیبت میکنن و لی زندگیشون بسیار بسیار خرابه و کلی مشکلات مالی و بیماری و فقر و بدهکاری و اینا دارن.. ولی این ادم ها همچنان نمیخوان بپذیرن که دلیل مشکلاتشون زبان خودشونه و هی به مملکت فحش میدن و ناسپاسی میکنن و این زبان سرخ و آتشی و تند و تیزشون همش کار رو داره بزاشون خرابتر میکنه و اونا اصلا مسئولیت پذیر نیستن و مشکلاتشون هم هی داره بیشتر و بیشتر میشه !!

    ولی واقعیت اینه که زبان سرخ و آتشی و تند و تیز فقط زندگی رو خراب و خراب تر میکنه( زبان سرخ سر سبز را به باد میدهد ) … و زبان نرم و ملایم و لطیف و زیبا و زندکی رو همش بهتر و بهتر میکنه ( زبان نرم جنگل ها را و خونه ها را اباد میکند )

    فکر کنم توی دوره ی عزت نفس این جمله رو شنیدم ؛

    که خدا به موسی میگه وقتی رفتی پیش فرعون با زبان نرم باهاش صحبت کن .

    به نظر من چون اگر‌ موسی میرفت پیش فرعون و تند زبانی میکرد و عصبی میشد و بدخلقی میکرد ،، خب همونجا فرعون دستور میداد گردن موسی رو بزنن خب !!

    چون خود خدا هم میدونه که قدرت کلام چه میکنه !!!

    به قول خانم شایسته توی یکی از قسمت های سفر به دور امریکا که اون خانمه اومدن عذا اوردن و فکر کنم 20 دلار تیپ گرفتن و خیلی خوش خلق بودن :

    آدم نون خوش خلقیش رو میخوره

    و ادم های عصبی مزاج و بد دهن و بد زبان و دهن لق همیشه بلا سرشون میاد و الگوهاش هم بسیار فراوانه و نیاز به قسم و قران ندارد.

    پس بنابراین همیسه یادم باشه (( از کلام من بر من حکم میشود ))

    موضوع بعدی :

    در مورد تمرکز لیرزی و 100 درصد صحبت کردید. من اولش ذهنم مقاومت کرد و بعد بابا من با این اوضاع نمیتونم تمرکز 100 درصدی بذارم چطوری اخه ؟؟ بعدش که در ادامه ی فایل جواب سوالم رو گرفتم ،، جوابش این بود که مثلا استاد عباس منش اون موقع که توی بندر عباس توی اون شرکت کار میکرد متعهد شد و روی ذهنش و باورهاش و مهارت هاش کار کرد و زمان گذاشت و مطالعه کرد و بنابراین این تعهده باعث شد درها باز بشه تا ایشون زمانشون رو به جای این که برای کار کردن توی شرکت بذارن ،، این زمان رو روی مطالعه و کار کردن روی این حوزه بذارن !! این دره چرا باز شد ؟؟ چون اون تعهده ایجاد شد..

    بنابراین اگر من متعهد باشم و سعی کنم هر روز قدم به قدم و ارام ارام حرکت کنم و مهارت کسب کنم و اون کارایی که الان میدونم میتونم انجام بدم رو با رعایت قانون تکامل انجام بدم،، دزها بزای من باز میشه و یه ورودی مالی بزای من ایجاد میشه تا هزینه هام رو بگذرونم و من مجبور نباشم توی اسنپ کار کنم بزای اینکه ورودی مالی داشته باشم و تمرکزم چند تکه بشه ،، البته قبلا یه شغلی داشتم که از دستش دادم و با سالمندان یوگا کار میکردم که اون هم خیلیییی از من انرژی و تمرکز میگرفت چون محبور بودم کلی از شهرستان تا کرمانشاه رفت و امد کنم که همونم قطع شد خخخخخ که داستانش رو قبلا گفتم ..

    ولی نکتش اینجاست که من نمیتونم الان یهوووووییی همه چی رو کات کنم و ورودی مالیم رو که از اسنپ دارم قطع کنم و تمرکز 100 درصد روی این حوزه بذارم.. چون اولا مدت هاست تمرین نداشتم و یهو نمیتونم بدنم رو تحت فشار بذارم و این به من اسیب میزنه دوباره ،، دوما ورودی مالی نباشه اصلا تمرکز 100 درصد گذاشتن سریعا من رو دلسرد میکنه و جواب نمیده …

    بنابراین جهان وقتی تعهد من رو ببینه که هر روز دارم سعی میکنم قدم به قدم حرکت میکنم و تکاملم رو رعایت میکنم و از حواشی دور میشم ،، اون وقت جهان حتما درها رو برای من باز میکنه که من بتونم یه مقدار بیشتری تمرکز بذارم روی این کارم،، ولی نا وقتی که من حتی اون یه ذره تمرکز در روز رو هم روی کارم نذارم و تعهد نداشته باشم ،، اون وقت جهان درها رو باز نمیکنه که من یه ذره بیشتر تمرکز بذارم !!!

    ازون طرف یهویی همه چی رو کات کردن و تمرکز وحشتناک گذاشتن زوی هدف و خواسته ،، بدون رعایت قانون تکامل باعث میشه سریع دلسرد بشم و حتی به خودم اسیب بزنم،، اشتباهی که قبلا مرتکبش شدم و کلی بلا سر خودم اوردم و کلی راه رو مسیر رو بزای خودم سخت و طاقت فرسا کردم که دلیلش باور عدم لیاقت بوده که من زودتر به خواستم برسم برای اینکه شعاف کنم،، بزای اینکه عقده هام رو تخلیه کنم،، بزای اینکه روی بقیه رو کم کنم،، بزای اینکه به بقیه ای که مسخرم میکردن ثابت کنم دیدید تونستم که تمام این رفتارها ریشش باور عدم لیاقته !!!

    بنابراین نکتش اینجاست که اگر من سعی کنم هر روز متعهد باشم و سعی کنم هر روز یک قدم کوچک در جهت خواستم بردارم ،، اون وقت جهان یه ذره درها رو باز میکنه تا من یه ذره بیشتر تمرکز کنم روی خواستم و بعد اون وقت دوباره اگر من متعهد باشم و یه ذره بیشتر تمرکز کنم روی هدفم ، دوباره جهان درها رو یه ذره ی بیشتر ی باز میکنه تا من تمرکز بیشتری روی هدفم بذارم و این روند تکاملیه و همینجوری بهتر میشه..

    یعنی ایراد من و شاید خیلی از دوستان این بوده که یهو میان همه چی رو کات میکنن و ورودی مالی رو یهو کاملا قطع میکنن و مثلا میخوان تمرکز 100 درصد روی هدف بذارن و این جواب نمیدهد و این اسیب زننده است و این مسیر رو سخت میکنه ..

    حتی خود استاد عباس منش برای اینکه بتونه توی حوزه ی موفقیت وارد بشه، تکاملش رو طی کرد و یهو نیومد ورودی مالی شزکت رو قطع کنه که ،، بلکه به خاطر اینکه ایشون متعهد بودن و هر روز داشتن توی این حوزه کار میکردن و مطالعه میکردن و باورسازی میکزدن و توی دانشگاه فعالیت میکردن و قدم به قدم حرکت میکردن ،، جهان تعهد ایشون رو دید و اون اتقاق توی شرکت افتاد که باعث شد 5 سال شرکت بخوابه و ایسون 2 سال حقوق بگیرن و کاری انجام ندن ،، ولی از‌ون طرف این وقفه در شرکت باعث شد که درها بیشتر باز بشه براشون تا ایشون تمرکز بیشتر ی روی این کار بذارن !!

    بزای من هم همینه اگر من بتونم هر روز یه مقدار روی خودم کار کنم و مهارت هام رو بیشتر کنم و مستمر و ادامه دار باشه.. البته که باید روی باورهای ثروت سازم هم کار کنم هر روز و بنابراین درها اروم اروم باز میشه .

    موضوع بعدی شاخه شاخه نکردنه ،، همش نخوام از این کار به اون کار بپرم.. بلکه سعی کنم یک ورودی مالی حتی کم بزای خودم ایجاد کنم و اون کار رو با علاقه انجام بدم و به خودم فشار نیارم و ازون طرف یهو نخوام همه چی رو کات کنم و از یه طرف هم هر روز روی توانمند کردن خودم کار کنم تا اروم اروم درها باز بشه تا من بتونم تمرکز بیشتری روی خواستم بذارم ..

    امیداورم برداشتم درست باشد از صحبت ها و امیدوارم که عمل کنم به این صحبت ها

    خب اینم از رد پای من از گام 23,, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: