live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف

سرفصل آموزش های این فایل:

  • تمرکز بر اصل، شما را از حاشیه ها دور می کند؛
  • چند اصل ساده برای تحقق اهداف؛
  • وقتی همزمان اهداف زیادی تعیین کنی، تمرکز شما پراکنده می شود، قدرت خلق شما هدر می رود و در هیچکدام از آن اهداف، به نتیجه مد نظر نمی رسی؛
  • قدم اول برای رسیدن به هدف: واضح کردن اهداف و مکتوب کردن آنها؛
  • قدم دوم: ایجاد باور به امکان پذیر بودن؛
  • مهم ترین چیزی که شما را از تحقق هدف دور می کند، تمرکز بر چگونگی رسیدن به آن خواسته است؛
  • اگر خواسته ای داری اما هنوز ایده ای برای تحقق آن نداری، تمرکز خود را از “چگونگی” بردار و فقط روی دلایلی بگذار که می خواهی آن را داشته باشی؛
  • ما به خواسته هایی می رسیم که رسیدن به آن برایمان قابل باور و امکان پذیر باشد؛
  • به اندازه ای که امکان پذیری خواسته را باور می کنی، به همان اندازه فاصله فرکانسی شما با آن خواسته کم می شود؛
  • بهترین شیوه برای باور به امکان پذیری؛
  • باورهایی برای امکان پذیر بودن خواسته ها؛
  • افرادی زیادی برای رسیدن به یک خواسته تلاش می کنند اما به خاطر باورهای ناهماهنگ با آن خواسته، تمام تلاش ها در جهت مخالف با خواسته آنهاست؛
  • اگر می خواهی به هدفی برسی، باید تمام تمرکزت را صرف آن خواسته کنی؛
  • وقتی تمام تمرکز خود را صرف خواسته می کنی، راه حل ها و ایده های کارساز از راه می رسند؛
  • اگر تمام تمرکز خود را روی یک موضوع بگذاری و باورهای قدرتمند کننده درباره آن بسازی، قطعا در آن موضوع، یکی از بهترین ها می شوی؛
  • وقتی روی یک موضوعی تمرکز می کنی، دروازه الهامات به روی شما باز می شود؛
  • کانون توجه خود را بر آن خواسته متمرکز کن و هر روز برای آن خواسته یک قدم بردار؛
  • وقتی خداوند تعهد و اراده و تمرکز شما را می بیند، درها را برایت باز می کند و “چگونگی” را نمایان می کند؛
  • به اندازه ای که تمرکز شما بر هدف معطوف می شود، از حاشیه ها برداشته می شود در نتیجه بیشتر با خواسته ات هماهنگ می شوی. در نتیجه کمتر گمراه می شوی و بیشتر هدایت می شوی؛

منبع کامل درباره محتوای این فایل: دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

من به عنوان خالق زندگی ام ، تنها یک راه برای رشد ‌ظرف وجودم و دریافت نعمت های بیشتر دارم و آن هم تجربه‌ی خواسته‌هایم است. خواسته‌هایی که در مسیر علائق‌ خود یا از طریق برخورد با تضادها آنها را می‌شناسم و در مسیر تحقق آنها، به توانایی های درونی خود، فرصت بروز می دهم. همان مفهومی که استاد عباس‌منش آن را سودمندترین سرمایه گذاری روی خودمان می داند.

اما مسئله اصلی این است که آدمهای زیادی به خاطر باورهای محدودکننده‌، آنقدر ترمزهای ذهنی مخفی در مقابل خواسته های خود ایجاد کرده اند که از داشتن هدف می ترسند. به گونه ای که اکثرا هدف مشخصی در زندگی ندارند چه برسد به تجربه‌ی آن و چه برسد به رشد دادنِ ظرف وجودشان از طریقِ تحقق و تجربه‌ی آن هدف.

مهم ترین دلیل بی هدفی، غیر ممکن دانستن رسیدن به آن هدف است. اکثر ما، قید خواسته های واقعی مان را زده ایم چون از آنجا که رسیدن به آنها را غیر ممکن می دانیم، به این نتیجه رسیده ایم که اگر در این باره هدفی تعیین نکنیم و خواسته ای نداشته باشیم، کمتر اذیت می شویم. در نتیجه زندگی ما در روزمرگی و بی هدفی می گذرد و قدرت خلق درونی ما بی مصرف لب طاقچه خاک می خورد.

افراد زیادی، ” هدف نداشتن” را به “خوشبینی پیشه کردن” درباره امکان پذیر بودن رسیدن به اهداف خود ترجیح می دهند زیرا می ترسند اگر با خوشبینی قدم ها را بردارند و در نهایت به نتیجه مد نظر نرسند، آن وقت خیلی بیشتر از الان ناامید می شوند و ممکن است دیگر هرگز درباره هیچ چیز خوشبین نباشند؛

افراد زیادی خود را لایق خیلی از خواسته ها نمی دانند. به همین دلیل هرگز حتی در تجسم های خود نیز به خواسته های خود فکر نمی کنند.

اکثر افراد، امکان پذیر بودن رسیدن به یک خواسته را مرتبا با شرایط کنونی خود می سنجند. در نتیجه هدف گذاری برای رسیدن به یک خواسته را به زمانی موکول کرده اند که شرایط آن مهیا شود در حالیکه طبق قانون، شرایط وقتی مهیا می شود که تو قدم بر می داری. جهان هرگز با نسیه کار نمی کند. به همین دلیل هم سالهاست که شرایط مد نظر این افراد مهیا نشده است و با روندی که آنها در پیش گرفته اند، هرگز مهیا نخواهد شد.

اگر کمی دقت کنیم، متوجه می شویم که ذهن ما برای قدم برنداشتن، احساس قربانی داشتن، پذیرفتن ناتوانی مان در تغییر شرایط و کنار آمدن با محدودیت های شرایط کنونی بسیار خلاق است. هر بار شیوه ای خلاقانه دارد تا ما را به این نتیجه برساند که: رسیدن به این خواسته برایم امکان پذیر نیست و …

سوالی که باید از خودت بپرسی این است که:

در مقابل این همه خلاقیت ذهن برای ارائه لیستی تمام نشدنی از دلایل نتوانستن، نرسیدن و غیر ممکن بودن، من به عنوان موجودی که توانایی خلق زندگی اش به او داده شده، چقدر دلیل از امکان پذیر بودن و توانستن برای ذهنم لیست کرده ام؟!

  • خوب که فکر کنی، متوجه می شوی که این موجود خالق، چقدر راحت بازیچه محدودیت های ذهنش شده و رعیت اوست؛
  • چقدر راحت به قول قرآن، وعده های شیطان ذهن را درباره کمبود، ناتوانی و غیر ممکن بودن ها باور کرده است؛
  • و چقدر به راحتی وعده های فزونی، فراوانی و امکان پذیر بودن های نیروی هدایتگر درونی خود را انکار کرده است؛
  • به این فکر کن که چقدر راحت به وعده های ذهن توجه می کنی و از وعده هایی که خداوند درباره هدایت به “چگونگی” داده است، اعراض می کنی؛

در واقع، ریشه اصلی هدف نداشتن ها، حرکت نکردن‌ها، دست روی دست گذاشتن‌ها‌، به تعویق انداختن‌ها‌، تضمین خواستن‌ها‌‌ و در یک کلام دلسردی درباره تحقق خواسته‌ها، بی ایمانی درباره امکان پذیر بودن است. 

  • بی ایمانی یعنی روی عقل انسانیِ خودت که چیزی جز تجربه‌ها و باورهای محدودکننده نیست‌، حساب کردن؛
  • بی‌ایمانی یعنی سنجیدنِ چگونگیِ رسیدن به خواسته‌ و امکان‌پذیری آن با «شرایط محدودکننده‌ی این لحظه‌ات»
  • بی ایمانی یعنی جدّی گرفتن ترس های توهمی ذهن و نادیده گرفتن الهامات هدایتگرانه قلب.
  • یعنی اعتماد نکردن به جریان هدایتگری که همواره با ماست، دید وسیعی به خواسته های ما دارد، سرراست ترین مسیر بین ما و خواسته ها ما را می شناسد و هدایت ما به سمت «چگونگیِ رسیدن به خواسته‌» را بر عهده گرفته است؛
  • بی ایمانی یعنی تقلا برای انجام دادن سمت خداوند، به شیوه‌ی شناخته‌ی شده‌ی ذهن محدودمان و به همین راحتی دستان خداوند را بستن و هدایت های او را ندیدن.
  • بی ایمانی یعنی ناتوانی در خوشبین بودن به امکان پذیری، یعنی ناتوانی درباره داشتن انتظارات مثبت،  یعنی حساب نکردن روی جریان هدایت و نگنجاندن آن در معادله تحقق خواسته ها.
  • بی ایمانی یعنی فراموش کردنِ وعده‌ی انا علینا للهدی خداوند. یعنی به حساب نیاوردنِ وظیفه‌ی این نیرو در هدایت قدم به قدم تو در این مسیر و روشن کردنِ قدم بعدی‌ات بلافاصله پس از برداشتنِ این قدم.

به اندازه ای دلایل امکان پذیر بودن درباره رسیدن به خواسته مان را می بینیم و دریافت می کنیم که از این “بی ایمانی” فاصله می گیریم.

ماموریت آگاهی های دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، ساختن چنین جنسی از ایمان است. دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، این ایمان را در یک فرایند تکاملی، به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با خواسته ها، در وجود شما می سازد. باورهای قدرتمند کننده ای که وقتی آنها را وارد معادله هدفگذاری می کنی، تفاوتی عظیم نه فقط در نتیجه نهایی بلکه در مسیر تحقق آن اهداف ایجاد می شود. شما در طی جلسات و تمرینات این دوره، باورهای قدرتمند کننده ای در ذهن خود می سازی که شما را با خواسته هایت هم مدار می کنند. باورهای قدرتمند کننده ای که منطق های محکم برای امکان پذیر دانستن آن خواسته در ذهنت می کارند. باورهای قدرتمند کننده ای که هدایتگر شما می شوند تا به جای چسبیدن به “چگونگی” – که سمت خداوند درباره خواسته شماست – سمت خودت درباره خواسته ات انجام دهی. زیرا خداوند به عنوان انرژ‌‌ی هدایتگر و پشتیبان‌، به اندازه‌ای سمت خودش را انجام می‌دهد و تو را اجابت می کند که تو اول سمت خود را انجام دهی و او را با این جنس از ایمان، اجابت کنی.

در معادله “تحقق خواسته ها” نقش باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با اهداف آنقدر قوی است که هیچ میزان از تلاشِ فیزیکی، نمی تواند نبود آنها را جبران کند. زیرا وقتی باورهای هماهنگ با خواسته ات را می شناسی و ایجاد می کنی، این باورها سرراست ترین مسیر بین شرایط کنونی و شرایط مورد نظر شما را می شناسند و شما را به آن مسیر هدایت می کنند. در نتیجه از سعی و خطاهای بسیاری بی نیاز میشوی که اکثریت جامعه تقریبا یک عمر درگیر آن هستند. این مفهوم راحت رسیدن به خواسته هاست که آگاهی ها دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، استاد ایجاد آن است.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف
    464MB
    63 دقیقه
  • فایل صوتی live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف
    61MB
    63 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

418 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «احسان فیروزی پور» در این صفحه: 1
  1. -
    احسان فیروزی پور گفته:
    مدت عضویت: 1293 روز

    بنام خداوند بخشند مهربان

    تنها تورا می پرستم وتنها از تو یاری می‌جویم

    مارا به راه راست هدایت فرما

    راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه گمراهان

    درود فراوان بر استاد عباسمنش عزیز که موقع حرف زدن از دهنش در وگوهر میریزه و خیلی از جملاتش باید قاب کرد وبه دیوار زد

    دوردی دیگر به خانم شایسته عزیز وتمام دوستان عزیز خانواده بزرگ عباسمنشی

    این اولین کامنت من هست در یک روز خاص شروع قرن وتاریخ ۱.۱.۱

    من قبلا دوره استاد دیگه ای رو دنبال میکردم وفقط تعدادی از صحبتهای استاد عباسمنش اونم از سایت‌های مجازی اینستا می‌شنیدم ودوست داشتم به خود استاد برسم که با هدایت خدا وارد سایت شدم.

    در حال حاضر دوره ثروت ۲ رو خریدم وکار میکنم، سعی کردم تک تک جملات رو درک کنم ترمزهامو پیدا کنم عمل کنم وجلو برم، بعضی وقتها ساعتها به ۱۰ دقیقه از صحبت‌های استاد گوش میدم مینویسم تکرار میکنم برای همسرم از اون جمله صحبت میکنم انرژی میگیرم،من نمی دونستم چطور میتونم از خداوند هدایت بگیرم؟ تو یکی از صحبت‌های استاد که می‌گفت‌:حتی برای هرس کردن شاخه های درختان پارادایس هم از خدا می پرسم کدوم شاخه رو ببرم وکدوم نبرم؟

    واین جمله طلایی:

    که استاد میگفت ما مثل کسی هستیم که تویک جنگل انبوه پر از درختان بزرگ گم شده و هیچ کوه وستاره ونشانه ای نیست که مسیر هدایت کنه وخدا از اون بالا انگار داره با هلی کوپتر همه جا رو میبینه ومیگه کدوم سمت بریم….

    منم تصمیم گرفتم برای هر کاری حتی کوچکترین کارها از خدا هدایت بطلبم حتی برای یه کار کوچیک توی خونه

    اینطوری خدا هم جدیت منو میبینه وبه قول استاد هدایتش رو اشکار میکنه وصدای الهام به من هر روز بیشتر بلندتر میشه

    خودم میگم هر کاری گفت انجام میدم وبعد خیالم راحته که بهترین تصمیم گرفتم چون خدا بهم گفت من کاره ای نیستم.

    من تصمیم گرفتم برای ثروتمند شدن روی باورهایم وذهنم کار کنم

    مثل افراد ثروتمند راه برم، کارت بکشم حتی برای یه چیز کوچیک، بخوابم بیدار شم مسواک بزنم ورزش کنم غذا بخورم….

    وهر لحضه وهر لحضه تجسم کنم اگه الان ثروتمند بودم چطور رفتار میکردم،من امشب وارد ۴۲ سالگی میشم

    یادمه خیلی وقت پیشها یه سریال نشون میداد به نام، کت جادویی

    که همش از تو جیبش اسکناس میزد بیرون….

    البته اون فیلم بود

    و من هم از اون خاطره اسم کارتم گذاشتم کارت جادویی و موقع خرج کردن میگم خدا پرش میکنه وهمیشه کارتم پر بوده

    سعی میکنم دنبال خرید با تخفیف از جایی نباشم وبا اعتماد به نفس میرم بهترین فروشگاه مثل ثروتمند ها خرید میکنم

    شاید دیگه تخفیف ندارم ولی لیاقتم رو بالا میبرم ومیگم اگه ثروتمند بودم چشمم دنبال این تخفیف های کوچک نبود،

    برای کنترل ورودیهای ذهنم،

    از عبارات تاکیدی استفاده میکنم

    دنبال اتفاقهای خوب میگردم که بنویسم وتکرار کنم

    اتفاقات خوب گذشتم رو مرور میکنم

    اگه پسرم به حرفم گوش نده میگم بچه هست بزرگ میشه عاقل میشه به خندهاش به اینکه وجودش چقدر زندگیمون شیرین کرده وسالمه فکر میکنم

    یه چیز جالب بگم، مدتهاست فقط به خوبیهای همسرم فکر میکنم مینویسم وباور کردنی نیست چقد بعد ۱۵ سال زندگی، عاشق هم هستیم ومدارمون یکی هست وحرف همو می‌فهمیم

    بعضی وقتها میرم جلوی نمایشگاه اتومبیل حساب میکنم چند تا ماشین لوکس اون تو هست وچقدر قیمت هر کدوم هست وچقدر فراوانی فقط تو این نمایشگاه هست

    خداروشکر میکنم. یه موقعهایی میرم قیمت لندکروز میگیرم مدلش میپرسم،کیلومتر میپرسم وتجسم میکنم چی میشد الان کارت جادویی میکشیدم سوار میشدم میرفتم

    جلوی یه مجتمع شیک می ایستم قیمت یه واحد حساب میکنم بعد در مجموع ضرب میکنم و لذت میبرم از این همه ثروت که هست

    ثروت هست من تو مدارش نیستم

    باید مدارمو عوض کنم

    به جای افکار منفی،

    به درختان نگاه میکنم کوه وپرندگان، یه زنبور که توی بلوار وسط خیابون روی یه گل نشسته

    به رفتار وخوش قولی های دوستانم

    به اعتبارم

    به احترامی که دیگران بهم میزارن فکر میکنم

    من باور دارم بجای کار فیزیکی روی مدارم کار کنم

    کلی ایده دیگه برای خودم ساختم نوشتم ومرتب مرور میکنم تا یادم نره

    استاد عباسمنش میگه عقاید ما مثه سیمان به مغز ما چسبیده، من میگم عقاید اشتباه ما مثه یه فنر هست هر چی میکشی وفرکانس مثبت میدی بعد ولش میکنی بر می گرده سر جای خودش

    باید این فنر اینقد بکشیم واینقد تکرار کنیم که وقتی انداختیم روی زمین هم دیگه جمع نشه

    من دوست دارم اینقد متعهد به باورهایم باشم که حتی از پشت گوشی هم استاد میبینم شرمنده نشم که اون جای پای خودش رو هم برای ما گذاشت وما راه پیدا نکردیم

    من بخاطر وارد شدن به این دوره وتصمیم برای تغییر خودم

    خودم رو متمایز از خیلی از اطرافیانم میدونم که اصلا تو این فاز نیستن به قول استاد معلول جسمی هستن

    من فکر میکنم کسانی که تو این مسیر هستن خواست خودشون وهدایت خداوند هستند وحتما به نتیجه میرسن

    برای خودم پول بکارت دیگم واریز میکنم به خودم حقوق میدم خودم به کافه دعوت میکنم وروی خیلی از ترسهام پا میزارم 🌹🌹

    استاد عباسمنش عزیز شما یک افتخار ونمونه هستید

    خدارو هزاران بار شاکرم که استادم شمایید

    بعضی وقتها وقتی فکر میکنم چطور قرآن رو ۶۰ بار خوندید وریشه ها رو درآوردید واین نتایج گرفتید به احترامتون کلاه از سر بر میدارم ومی ایستم

    امیدوارم‌ همیشه سالم پر انرژی در مسیر خدا باشید ❤️

    دوستان عباسمنشی گفتم شاید بعضی از این صحبت‌های من حرف شما هم باشه یا ترمز شما باشه سال وقرن بسیار خوبی پیش رو داشته باشید

    دوستون دارم از صمیم قلب ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: