سرفصل آموزش های این فایل:
- تمرکز بر اصل، شما را از حاشیه ها دور می کند؛
- چند اصل ساده برای تحقق اهداف؛
- وقتی همزمان اهداف زیادی تعیین کنی، تمرکز شما پراکنده می شود، قدرت خلق شما هدر می رود و در هیچکدام از آن اهداف، به نتیجه مد نظر نمی رسی؛
- قدم اول برای رسیدن به هدف: واضح کردن اهداف و مکتوب کردن آنها؛
- قدم دوم: ایجاد باور به امکان پذیر بودن؛
- مهم ترین چیزی که شما را از تحقق هدف دور می کند، تمرکز بر چگونگی رسیدن به آن خواسته است؛
- اگر خواسته ای داری اما هنوز ایده ای برای تحقق آن نداری، تمرکز خود را از “چگونگی” بردار و فقط روی دلایلی بگذار که می خواهی آن را داشته باشی؛
- ما به خواسته هایی می رسیم که رسیدن به آن برایمان قابل باور و امکان پذیر باشد؛
- به اندازه ای که امکان پذیری خواسته را باور می کنی، به همان اندازه فاصله فرکانسی شما با آن خواسته کم می شود؛
- بهترین شیوه برای باور به امکان پذیری؛
- باورهایی برای امکان پذیر بودن خواسته ها؛
- افرادی زیادی برای رسیدن به یک خواسته تلاش می کنند اما به خاطر باورهای ناهماهنگ با آن خواسته، تمام تلاش ها در جهت مخالف با خواسته آنهاست؛
- اگر می خواهی به هدفی برسی، باید تمام تمرکزت را صرف آن خواسته کنی؛
- وقتی تمام تمرکز خود را صرف خواسته می کنی، راه حل ها و ایده های کارساز از راه می رسند؛
- اگر تمام تمرکز خود را روی یک موضوع بگذاری و باورهای قدرتمند کننده درباره آن بسازی، قطعا در آن موضوع، یکی از بهترین ها می شوی؛
- وقتی روی یک موضوعی تمرکز می کنی، دروازه الهامات به روی شما باز می شود؛
- کانون توجه خود را بر آن خواسته متمرکز کن و هر روز برای آن خواسته یک قدم بردار؛
- وقتی خداوند تعهد و اراده و تمرکز شما را می بیند، درها را برایت باز می کند و “چگونگی” را نمایان می کند؛
- به اندازه ای که تمرکز شما بر هدف معطوف می شود، از حاشیه ها برداشته می شود در نتیجه بیشتر با خواسته ات هماهنگ می شوی. در نتیجه کمتر گمراه می شوی و بیشتر هدایت می شوی؛
منبع کامل درباره محتوای این فایل: دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
من به عنوان خالق زندگی ام ، تنها یک راه برای رشد ظرف وجودم و دریافت نعمت های بیشتر دارم و آن هم تجربهی خواستههایم است. خواستههایی که در مسیر علائق خود یا از طریق برخورد با تضادها آنها را میشناسم و در مسیر تحقق آنها، به توانایی های درونی خود، فرصت بروز می دهم. همان مفهومی که استاد عباسمنش آن را سودمندترین سرمایه گذاری روی خودمان می داند.
اما مسئله اصلی این است که آدمهای زیادی به خاطر باورهای محدودکننده، آنقدر ترمزهای ذهنی مخفی در مقابل خواسته های خود ایجاد کرده اند که از داشتن هدف می ترسند. به گونه ای که اکثرا هدف مشخصی در زندگی ندارند چه برسد به تجربهی آن و چه برسد به رشد دادنِ ظرف وجودشان از طریقِ تحقق و تجربهی آن هدف.
مهم ترین دلیل بی هدفی، غیر ممکن دانستن رسیدن به آن هدف است. اکثر ما، قید خواسته های واقعی مان را زده ایم چون از آنجا که رسیدن به آنها را غیر ممکن می دانیم، به این نتیجه رسیده ایم که اگر در این باره هدفی تعیین نکنیم و خواسته ای نداشته باشیم، کمتر اذیت می شویم. در نتیجه زندگی ما در روزمرگی و بی هدفی می گذرد و قدرت خلق درونی ما بی مصرف لب طاقچه خاک می خورد.
افراد زیادی، ” هدف نداشتن” را به “خوشبینی پیشه کردن” درباره امکان پذیر بودن رسیدن به اهداف خود ترجیح می دهند زیرا می ترسند اگر با خوشبینی قدم ها را بردارند و در نهایت به نتیجه مد نظر نرسند، آن وقت خیلی بیشتر از الان ناامید می شوند و ممکن است دیگر هرگز درباره هیچ چیز خوشبین نباشند؛
افراد زیادی خود را لایق خیلی از خواسته ها نمی دانند. به همین دلیل هرگز حتی در تجسم های خود نیز به خواسته های خود فکر نمی کنند.
اکثر افراد، امکان پذیر بودن رسیدن به یک خواسته را مرتبا با شرایط کنونی خود می سنجند. در نتیجه هدف گذاری برای رسیدن به یک خواسته را به زمانی موکول کرده اند که شرایط آن مهیا شود در حالیکه طبق قانون، شرایط وقتی مهیا می شود که تو قدم بر می داری. جهان هرگز با نسیه کار نمی کند. به همین دلیل هم سالهاست که شرایط مد نظر این افراد مهیا نشده است و با روندی که آنها در پیش گرفته اند، هرگز مهیا نخواهد شد.
اگر کمی دقت کنیم، متوجه می شویم که ذهن ما برای قدم برنداشتن، احساس قربانی داشتن، پذیرفتن ناتوانی مان در تغییر شرایط و کنار آمدن با محدودیت های شرایط کنونی بسیار خلاق است. هر بار شیوه ای خلاقانه دارد تا ما را به این نتیجه برساند که: رسیدن به این خواسته برایم امکان پذیر نیست و …
سوالی که باید از خودت بپرسی این است که:
در مقابل این همه خلاقیت ذهن برای ارائه لیستی تمام نشدنی از دلایل نتوانستن، نرسیدن و غیر ممکن بودن، من به عنوان موجودی که توانایی خلق زندگی اش به او داده شده، چقدر دلیل از امکان پذیر بودن و توانستن برای ذهنم لیست کرده ام؟!
- خوب که فکر کنی، متوجه می شوی که این موجود خالق، چقدر راحت بازیچه محدودیت های ذهنش شده و رعیت اوست؛
- چقدر راحت به قول قرآن، وعده های شیطان ذهن را درباره کمبود، ناتوانی و غیر ممکن بودن ها باور کرده است؛
- و چقدر به راحتی وعده های فزونی، فراوانی و امکان پذیر بودن های نیروی هدایتگر درونی خود را انکار کرده است؛
- به این فکر کن که چقدر راحت به وعده های ذهن توجه می کنی و از وعده هایی که خداوند درباره هدایت به “چگونگی” داده است، اعراض می کنی؛
در واقع، ریشه اصلی هدف نداشتن ها، حرکت نکردنها، دست روی دست گذاشتنها، به تعویق انداختنها، تضمین خواستنها و در یک کلام دلسردی درباره تحقق خواستهها، بی ایمانی درباره امکان پذیر بودن است.
- بی ایمانی یعنی روی عقل انسانیِ خودت که چیزی جز تجربهها و باورهای محدودکننده نیست، حساب کردن؛
- بیایمانی یعنی سنجیدنِ چگونگیِ رسیدن به خواسته و امکانپذیری آن با «شرایط محدودکنندهی این لحظهات»
- بی ایمانی یعنی جدّی گرفتن ترس های توهمی ذهن و نادیده گرفتن الهامات هدایتگرانه قلب.
- یعنی اعتماد نکردن به جریان هدایتگری که همواره با ماست، دید وسیعی به خواسته های ما دارد، سرراست ترین مسیر بین ما و خواسته ها ما را می شناسد و هدایت ما به سمت «چگونگیِ رسیدن به خواسته» را بر عهده گرفته است؛
- بی ایمانی یعنی تقلا برای انجام دادن سمت خداوند، به شیوهی شناختهی شدهی ذهن محدودمان و به همین راحتی دستان خداوند را بستن و هدایت های او را ندیدن.
- بی ایمانی یعنی ناتوانی در خوشبین بودن به امکان پذیری، یعنی ناتوانی درباره داشتن انتظارات مثبت، یعنی حساب نکردن روی جریان هدایت و نگنجاندن آن در معادله تحقق خواسته ها.
- بی ایمانی یعنی فراموش کردنِ وعدهی انا علینا للهدی خداوند. یعنی به حساب نیاوردنِ وظیفهی این نیرو در هدایت قدم به قدم تو در این مسیر و روشن کردنِ قدم بعدیات بلافاصله پس از برداشتنِ این قدم.
به اندازه ای دلایل امکان پذیر بودن درباره رسیدن به خواسته مان را می بینیم و دریافت می کنیم که از این “بی ایمانی” فاصله می گیریم.
ماموریت آگاهی های دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، ساختن چنین جنسی از ایمان است. دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، این ایمان را در یک فرایند تکاملی، به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با خواسته ها، در وجود شما می سازد. باورهای قدرتمند کننده ای که وقتی آنها را وارد معادله هدفگذاری می کنی، تفاوتی عظیم نه فقط در نتیجه نهایی بلکه در مسیر تحقق آن اهداف ایجاد می شود. شما در طی جلسات و تمرینات این دوره، باورهای قدرتمند کننده ای در ذهن خود می سازی که شما را با خواسته هایت هم مدار می کنند. باورهای قدرتمند کننده ای که منطق های محکم برای امکان پذیر دانستن آن خواسته در ذهنت می کارند. باورهای قدرتمند کننده ای که هدایتگر شما می شوند تا به جای چسبیدن به “چگونگی” – که سمت خداوند درباره خواسته شماست – سمت خودت درباره خواسته ات انجام دهی. زیرا خداوند به عنوان انرژی هدایتگر و پشتیبان، به اندازهای سمت خودش را انجام میدهد و تو را اجابت می کند که تو اول سمت خود را انجام دهی و او را با این جنس از ایمان، اجابت کنی.
در معادله “تحقق خواسته ها” نقش باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با اهداف آنقدر قوی است که هیچ میزان از تلاشِ فیزیکی، نمی تواند نبود آنها را جبران کند. زیرا وقتی باورهای هماهنگ با خواسته ات را می شناسی و ایجاد می کنی، این باورها سرراست ترین مسیر بین شرایط کنونی و شرایط مورد نظر شما را می شناسند و شما را به آن مسیر هدایت می کنند. در نتیجه از سعی و خطاهای بسیاری بی نیاز میشوی که اکثریت جامعه تقریبا یک عمر درگیر آن هستند. این مفهوم راحت رسیدن به خواسته هاست که آگاهی ها دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، استاد ایجاد آن است.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف464MB63 دقیقه
- فایل صوتی live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف61MB63 دقیقه
الهی ازاعماق وجودم که تومیدانی چقدراست توراسپاسگذارم. امروز127مین گامهای امیدوایمان به اصل وجودخودم رابارهبریت وتوفیق الهی تااعماق وجودم برداشته ام واین احساس وحال خوبم رابه خداواستادوخانواده ی عباسمنشی تقدیم میکنم خدایاتمام سرمایه ای که داشتم الان توی سایت بهشتی خرج کردم ومیدونم توجاشوبرام پرکرده ای.
به نام خدا وسلام به خدا .
سلام به استادعشق و مریم جون وعزیزان سایت.
الهی سپاسگذارم که به کل خانواده ام وعروسم ونی نی جیگرگوشه ام سلامتی وعافیت داده ای ودیشب رفته سونوصدای قلب جیگرم روبرامون ضبط کردآورده کل خانواده ذوق زدیم آخه من صدای شکرگذاری قلب بچه رومیشنیدم الهی شکرت.ازاین بهتربلدنیستم شکرگذاری کنم.خداجون توان من همین است.
دیروزازخانه رفتم بیرون سبزی بخرم .
گفتم: خدایاهدایتم کن ازکجابرم وچی بخرم!؟
الهی سپاسگذارم که محله ی زندگی مابی نهایت وفور وفراوانی هست ازشیرمرغ تاجون آدمیزادخخخخخخ.
رسیدم فروشگاه بزرگ دورمیدون داخل محوطه سبزی ومیوه فروشی داره سبزی وباقالی هارونگاه کردم ردشدم .
رفتم داخل فروشگاه بزرگ کمی دورزدم ویک بسته 5کیلویی نبات ویک بسته 3کیلویی شکربرداشتم رفتم صندوق خانم خوش برخوردحساب کردومسئول بازدیدلوازم هم دم درب خروجی خیلی خندون بودروزی عالی وپرباری بودخدایاشکرت.
حالا نصف راه رواومدم وسیله هاسنگین بوددیگه توان نداشتم لحظه ی تعطیل شدن مدارس بودازخیابون بایک پسرنوجوان ردشدم دیدم بامن هم مسیره صداش کردم. نگاه کرد،پرسیدم مستقیم میری؟
گفت :آره !
گفتم: مامان جون میشه کمکم کنی!؟ گفت: آره! طفلک تادم درب پارکینگ کمکم کردخیلی براش دعامیکردم .رسیدیم، گفتم :مسیرت دورشد؟!گفت :نه !چندتاساختمون قبل ازشماهستیم .الهی ازآدم وحواتااولاد خاتم تاابدهاشون درمصیرصراط مستقیم باشن آمین.
دوباره برگشتم سمت بازار براسبزی تومسیریک آقایی مشغول انجام کارهای کامیونش بود.رفتم جلوسلام کردم بنده خدابه احترام من دست ازکارکشیدوبلندشد.
پرسیدم کامیون مالِ خودتونه!؟ گفت: آره خیلی خدارو شکرگذاری کردم وتحسینشون کردم ودعای خیروبرکت براش کردم .گفتم: بچه های منم این مدل کامیون دوست دارن، اون آقاهم برای مادعای خیرکرداین هم یک نشانه ی هدایت به خواستمون.
رفتم خرازی چیزی خواستم نداشتن همزمان بایک حاج خانم بیرون آمدیم آهسته گام برداشتم دیدم هم مسیریم .گفتم: خانم چندقدم باشمامیخوام همسفرباشم! گفت: بفرماییدمنم سریع پیام بازرگانی روانجام دادم وتشکرکردم واوهم تشکرکردکه انرژی مثبت ازمن گرفته بودخداحافظی.
ازخیابان ردشدم رفتم لوازم التحریر برای سالنامه ی جدیدازفروشنده درخواست سالنامه کردم وتاکیدکردم که دوست دارم روزهای 5شنبه وجمعه صفحه ی جداداشته باشن چون براشکرگذاری میخوام.
بنده خداسالنامه رودادوبه پسرم تماس گرفتم برات سالنامه بخرم؟ گفت :آره.فروشنده خندیدودوتاسالنامه هرکدام یک رنگ دادوپیام بازرگانی برای فروشنده اجراکردم.ودوتاخودکارآبی وقرمزخریدم وآقای فروشنده 30هزارتومان برام هدیه داد.خدابده برکت به هردوی ماخیلی هم خوشحال شدکه دفتروخودکار، روبرای شکرگذاری تهیه میکنم وخندیدگفت 630000هزارتومان کارت دادم گفت 60000هزارتومان هیج!30هزارتومان حساب میکنم! منم خندیدم گفتم: صاحب اختیارین!بنده خداخندیدگفت: همون خندتون درسته وششصدهزارتومان کارت کشیدخداحافظی کردم به سمت خونه وتوی راه باخودم گفتم اینم کادوی تولدم برای 1404/1/1مبارکم بادعاشقتونم استاد.پارسال همون لحظه های آخرسال تحویل دنبال سالنامه بودم وهمون لحظه توخیابون 2تاهزارتومانی نوجلوپام بودکه برداشتم الهی شکرت.بااین همه محبت.
23ومین گام به گام خانه تکانی 1403/8/9به نام خداوسلام به خداوسلام به استادوخانواده گرامی مون.ازروزاول خانه تکانی سعی کردم که یک خواسته ای که دارم روبه صورت واضحتری بنویسم ومدام هم نمونه اش رامیبینم وگوشهایم راکه ورودی مهم است. راازآلودگی پاک میکنم وصدای هرشئ ویاحیوان وپرنده وخوردکردن سیب زمینی،پیاز،وسرخ شدن هرموادی والی آخر راباشکرگذاری به خدامیشنوم. خدایاشکرت که چشم وگوش وزبانم رامحافظت میکنم !خدایامن همینی که درتوان دارم اجرامیکنم. شب به همه ی شماخوش.
1403/8/6ردپاگام 23به نام پدرومادردلسوزم که دستم راگرفته ودرصراط المستقیم گذاشته ومدام مراقبه ردپاهام هست گامهایم رادرجای مناسب ودرزمان مناسب وباافرادوشرایط مناسب بگذارم باباییییییییی سلام ای که نفسم شدی،عشقم همه کسم شدی!خدایییییییاتو،وهابی سپاسگذارم.سلام به استادعزیزم ومریم جون وکسانی که پشت صحنه ی سایت عاشقانه عشقشون روبه ماارائه میدهندخداقوت!من توی محله ی قبلی که حدود20سال زندگی میکردم همه همسایه هامیگفتن جرات غیبت کردن جلولیلا خانم نداری!من همیشه به همه میگم اگرمردی جلوطرف حرفتوبزن تااونم ازخودش دفاع کنه نه که یکه به قاضی میری !ماازمحله قدیم هجرت کردیم یک محله نیمه بهتروبعدازیکسال ونیم به جای خیلی بهترکه دوست قدیمم یک حاج خانم سن بالابود!آخه من باپیرزن وپیرمردوجوانهاوبچه هامیتونم رابطه اجتماعی برقرارکنم .همسایه وقوم هم فرقی نداره!این حاج خان به من زنگزدنزدیک1ساعت صحبت میکردکه شماازکی غیبت نمیکنی!؟خندم گرفت؛پرسیدم چرا؟گفت:چون من بادخترهام درموردشماخیلی صحبت میکنیم. میگم چندساله باهم آشناهستیم اگه دهان این خانم رابشکنی پشت سرکسی صحبت نمیکند،بمانداجازه صحبت کردن پشت سردیگران راهم نمیدهد!نظربنده این است .کسی که پشت سردیگران حرف میزند خیلی ضعیف است.بنده به رک بودن وغیبت نکردن ونفرین نکردن معروفم!اینهاهمه موهبتهای الهی است.منم انسانم اگرهم خطایی داشتم سعی کردم به طرف بگم ورضایت اوراجلب کنم. ازبس که شوخ طبع هستم سعی میکنم باهمه کناربیام!شب خوبی براتون آرزودارم.