live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/03/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-26 02:21:152024-11-08 04:55:18live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خالق زیباییها
سپاسگزار خدا هستم که هدایت شدم به این فایل زیبا که جواب خیلی از سوالاتمو و تضاد هامو گرفتم
استاد عزیزم میدونم که همه کامنت هارو میخونی و از نتایج بچه ها کلی خوشحال میشی و تحسینشون میکنی.من خودم بیشتر از یک سال عضو این سایت بی نظیر شدم و خیلی اتفاقات خوبی تو زندگیم تجربه کردم و این فایل زیباتون باعث شد من اون موفقیتها رو که کسب کرده بودم دوباره به خودم یادآوری کنم و با انگیزه بیشتری به سال جدید وارد بشم
الان که اخرای سال پر خیر و برکت داریم میگذرونیم کافیه یه نگاه کوچیک به سالی که گذشت داشته باشیم و ببینم چطور رفتار کردیم چه باورهای تو خودمون ایجاد کردیم چه کارهایی مفیدی انجام دادیم.
خدارو شکر میکنم برای این سال پر و خیرو برکت که باعث شد من پا روی یک از بزرگترین ترسهام بزارم که هیچ وقت جرات نمیکردم انجامش بدم ولی با توکل به خدا و با آموزشهای استاد این کارو انجام دادم و پیشرفتهای خیلی خوبی هم داشتم اما بسیار جا داره که بازم پیشرفت کنم
این اواخر با تضادهای روبرو شدم که باعث شد این پیشرفت برام یکم عادی بشه یعنی در واقع تمر کزمو از روی قانون برداشته بودم و نجواهای ذهنم خیلی شده بود از خدا کمک خواستم تا بهم مسیر درستو نشون بده تا اینکه هدایت شدم به این فایل .ممنونم استاد عزیزم که قانون یه بار دیگه بهم یاد آوری کردید .من از یاد برده بودم موفقیتها رو .من تمرکزمو از دست داده بودم.من داشتم خیلی قضاوت میکردم .اونجا که گفتین سرمایه گذاری کنید روی صحبت کردن خوبیهای دیگران.تازه فهمیدم که یکی از ترمزهای من اینه که خیلی از موفقیتها دیگران خوشحال نمیشم .ولی حالا تصمیم گرفتم خوبیهای اطرافیانمون پیدا کنم و بنویسم و در موردش با خودم صحبت کنم با دیگران صحبت کنم و بقول استاد تحسین کردن دیگران باعث میشه انرژی اون برگرده به خودم.
مثال آرنولد که زدین استاد من یه لحظه از خودم پرسیدم که من چقدر روی هدفهام کار میکنم در مقابل اون واقعا خیلی کم ،بعد منتظرم نتایج خیلی عالی باشه .صدرصد که عالی نمیشه.درسته که من خیلی نسبت به پارسال رو باورهام کار کردم ولی خیلی جا داره که کار کنم
برای رسیدن به هدف باید تمام وجودتو بذاری باید تمام وقتتو بذاری
اول کار سختیها و تضادها خودشونو نشون میدند تا از این کار دست بکشم ولی با مداومت و پشتکار نشانه ها وارد زندگیم میشن.وقتی تمام تمرکزمو روی هدفم باشه راه حل ها هم پدیدار میشن و اونوقت تو اون کار بهترین میشی.
عالی بودن مستلزم اینه که همیشه روی خودت کار کنی .در طول شبانه روز چقدر احساست خوبه چقد به قانون عمل میکنی.و این سوالو همیشه باید از خودم بپرسم
دوستتون دارم عاشقتونم
سلام استاد نازنینم
چقدر من حالم خوبه با تو
چقدر زندگیم لذت بخش تر شده با تو
چقدر من نگرانیهایم کمتر شده با تو
الان به پایان سال رسیدم و سالی جدید شروع شده،و من بارها این لایو زیبا رو گوش کردم و لذت بردم.
انجام دادم دستورات وحی منزلتون رو
و یقین دارم که به ۲تا خواسته ای که نوشتم میرسم و البته طبق امرتون خواسته های دیگری که هیچ ایده ای برای وقوع شون ندارم و اینکه خدا باید رقم بزنه من فقط باید بندگیشو بکنم.
اون دوستی که تونست ماشین(تریلی)بخره و مثالش رو اوردین ،چقدر بهم انرژی داد و من متعهد شدم که درامدم سال ۱۴۰۱ من ۵برابر بشود و میشود(چون سال ۱۴۰۰ به اندازه ی ۵سالگذشته درامد داشتم؛خدای وهابم سپاسگزارم).
والبته شما فرمانده این مسیرید و من به لطف خدای مهربانم در این مسیر باذوق حرکت میکنم به رهبری شما و باور دارم خدا بیش از من موفقیت مرا میخواهد،و اینکه گفتید ادمهایی رو ببینیم که تونستند به اهدافشون برسند، و دیگر اینکه در گذشته، خودمون تونستیم و باز هم میتونیم.این دو کلید هردوشون برای من وحی منزل هست و با قدرت در مسیر مستقیم حرکت میکنم.
در فایل”چگونه در امد خودمون رو ۳برابر و بیشتر کنیم”
وقتی تعهد میدادم،فکر نمیکردم بتونم اما تونستم.و اکنون یقین دارم که به بیش از خواسته و هدفم میرسم.
استاد عاشقتم و دوست دارم
و اینکه گفتید با نتایج مالی تون بیایید و حرف بزنید،این جمله من رو متعهد تر میکنه و به لطف خدا انجام میدم و با نتایج عالی تر از اکنون براتون خواهم نوشت.
در پناه خدای وهاب باشید.
عاشقتونم
این روزا یه حس عقب افتادن از بچه ها تو ذهنم بود مدام افکاری که زهرا ببین فلانی موفقیت مالیش اکی شد تو چی!!فلانی رو ببین چقدر با خدا عاشقانه داره زندگی میکنه تو چی تو چقدر با خدا همنشین شدی ببین چقدر دوری از خدا ببین صداشو نمیشنوی ببین ذوق نداری ….مدااااام تو ذهنم این مدل از حرفا بود حرفای که سست ترم میکرد و ناامیدتر به خودم میشدم کم کم دلسرد تر شدم کم کم تکاملمو برای ناامیدی طی کردم…
تکاملی که نفسمو تنگ کرده بود این روزا انقدر تو حس ناسپاسی از عملکردم قرار گرفته ام که از روزی 4یا5بار دیدن و انجام تمرینات دوره هام و خوندن کامنتهای اون بخش باز حس ناکافی بودن در درونم فوران میکرد که خیلی روندت کنده باید دوتا دوره رو باهم کار کنی و من کم کم از روندم دلسرد شدم و به حدی رسیدم که کل فعالیتم در سایت شده خوندن کامنتها!!از کسیکه روزی 5بار فابل دوره رو نگاه میکردم الان اینجا هستم
تا میخاستم کامنت بزارم سرم فریااااد میزد چی میخای بگی مگه تو عملکرد داری ؟مگه تو چ تغییری در روند زندگیت رخ داده که میخای کامنت بزاری و منم بله چشم قربان ذهنم شده بودم و بازهم ناامیدتر از پیش به روزهای زندگیم نگاه میکردم تا میخاستم یه درخواستی از خدا داشته باشم سرم فریاد میزد تو لم دادی برا خودت با چه روی از خدا درخواستم میکنی ؟؟کم کم حرف زدنامم با خدا قطع کردم و من موندم و سرزنشهای ذهنم..وقتی به خودم اومدم من نه جزو عباسمنشیها بودم نه جزو کسایی که با این مباحث اشنایی نداشتن من نه میتونستم تو این جمع اظهار نظر کنم نه میتونستم تو جمع افراد منفی نگر اظهار نظر کنم کم کم احساس گناه و سرزنش کردنام شروع شد جالبه همین ذهنی که منو برد تو حالت مقایسه ام با افراد دیگه که چرا من مثل فلان شاگرد استاد 12ساعت روی خودم کار نمیکنم و انقدر اون 5ساعت از روزو که روی خودم کار میکردم ناچیز جلوه کرد امروز داشت سرکوفت خودمو بهم میزد که اون حال خوبت کو؟؟اون خدای که تو تنهای اتاق بغلش میکردی کو؟اون 5ساعت کار کردنت کو؟تو حتی عرضه ی کار کردن با یک دوره رو نداری چطور توقع داشتی دو تا دوره رو با هم هندل کنی؟؟وقتی حس مقایسه ی الانمو با یکی دو ماه پیشم شروع کرد من دیگه بریدم خم شدم شکستم توان مقابله با ذهنم رو نداشتم اینبار سرزنش کردناش فرق میکرد اینبار داشت زهرای توحیدی رو به رخم میکشید زهرای توحیدی که براش تلاش کردم زمان گذاشته بودم تا به اون درجه از توحید برسم و الان به حدی رسیدم که فقط مداااااام میگم خدااایا باز من تسلیمم تو بهم حس سپاسگزاری بده تو شخصیتمو بهبود من حتی این فایل و هنوز نگاه نکردم و دارم کامنت مینویسم فقط دوست داشتم بنویسم محتواش برام مهم نبود یادمه یه روزای ذهنم مدام میگفت ستاره های طلایی تو روشن کن انقدرکامنت بنویس که همشون روشن بشن همینکه اینکارو کردم برگشت بهم گفت فک کردی خیلی شاخی اینهمه کامنت نوشتی کو امتیازت؟؟الان میفهمم چرا از کامنت نوشتنم دلسردم کرد چون داشتم از کامنت نوشتن احساس خوب دریافت میکردم و بقول استاد احساس خوب مساویست با اتفاقهای خوب ..
الان میخام بخشی از نتایجم رو بگم که همین الانم ذهنم داره میگه هیچی نگو تو دستاوردی نداشتی بااینحال اینبار میخام به حرف قلبم گوش کنم و یک قدم توحیدی تر بشم
من چند وقت پیش خاستم برم اموزش کلاسهای طراحیمو ببینم و تا عید به یه درامد از طریق علاقه ام برسم اونموقع تمام وجودم این باور بود که خانواده ام باید هزینه ها رو پرداخت کنن و توقع 100درصد روی خانوادم بود یه حسی ام بهم میگفت اینکارم باعث میشه تو زمینه های دیگه ام توقع به غیر از خدا باشع براهمین الان سرکارم و با حقوقم میخام کلاسهای اموزشی رو استارت بزنم قبلا به مدت چند سال کار کردم با این تفاوت که اون سالها من بااین باور مشغول بودم چون میگفتم مجبورم کار کنم کسی ساپورتم نمیکنه باید پول قرعه کشیمو جور کنم و…ولی الان با عشق میام سرکاربا نگاه توحیدی به عشق خدا که میخام فقط روی خودش حساب کنم من کل روزو 3ساعت سرکارم و یه جواریی به کلاس طراحیمم مربوط میشه همکارام بسیار انسانهای بزرگ و شریفی هستن و 99درصد کارها رو خودشون انجام میدن و من هرروز صبح میام سرکار و تقریبا 99درصد تایممو تو سایتم درامدم پر برکته و مسیر رفت و امدم دقیقا همون خیابونیه که عاشقشم خداروشکرت
از لحاظ مالیم زمان ورود به سایت من یکم بدهی داشتم و کلی لوازم بود که نیازشون داشتم و در کمترین مدار برای تفریح و مسافرت بودم شکر خدا با ورودم به سایت در کمترین زمان بدهیهامو پرداخت کردم و تمام چیزای که نیازم بود و خریدم و الان من رگالم پراز لباسهای که دوسشون دارم و چن مدل طلا دارم و کلی عطر و ماگ و عینک و لباس و کفش گرفتم و…خداروشکر من انقدر مسافرت رفتم که قابل شمارش نیست من به بهترین نقاط ایران مسافرت کردم
یکی از بهترین دستاوردام خونه ی جدیدمونه که نقل مکان کردیم که ویوی خونمون یه کوه بزرگ و با عظمت با توجه به تضادهای خونه ی قبلیمون من الان در جای زندگی میکنم که عاشقشم هرروز طلوع و غروب افتاب و میبینم وسعت بزرگ اسمان میبینم بجای صدای ماشینها و سروصدای ادمها الان صدای گوسفندها و سگها و جیرجیرکها و پرنده های متفاوت و میشنوم نور پردازی خونمون همون تم رنگهای موردعلاقمع و..
یا همین گل و گلدونای سرحال و باطراوت تو حیاطمون یک روزی داشتنشون یکی از خاسته های پررنگم بود درختچه ی گل یاسم و درختچه ی گل کاغذی و گلهای نازیخی ام و ….من حتی یادمه یه روز خونه پسرداییم بودم و اونجا عاشق یکی از گل و گلدوناش شدم و من همونو از پسرداییم بعنوان هدیه گرفتم
من انقدر ازادتر زندگی میکنم که برای بقیه نمیگنجه که چطور تو این خانواده من انقدر تو حجاب و ارتباطات و رفت و امدام ازادم خداروشکر من کلی دستاورد داشتم که بازم میام و مینویسم الان گوشیم داره خاموش میشه و مجبورم همینجا کامنت و ببندم استاد عزیزم دوستت دارم و به دستای پر مهرخدا میسپارمت
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم جانم
و سلام به همه عزیزانم
و باز هم از خدا یاری میخوام که بنویسم هر آنچه که درک کردم
استادجان سپاسگزارم به خاطر اینکه وقت و انرژی میزارین و با عشق آگاهی هایی که بهش عمل کردین و نتیجه گرفتین رو در اختیار ما میزارین
مریم جان از شما هم سپاسگزارم که این آگاهی های ناب استاد رو به صورت پروژه گام به گام دراوردین و دوباره بهمون قانون رو یاداوری کردین
عجب نعمتی داریم دریافت میکنیم با ترکیب این دو حرکت شما دو نفر
و سپاسگزار خداوندی هستم که شما دو عزیز رو بنا به درخواستم توی مسیرم قرار داد
الهی صد هزار بار شکررررر
امروز 22 سال از پیوند زندگی مشترک من و همسرم میگذره
ایکاش میشد عکس 22 سال پیش ما رو میدیدین و با امروز مقایسه میکردین که به یمن دوره سلامتی چه چیزی رو داریم تجربه میکنیم
تمرکز جادو میکنه
پارسال 7 شهریور 1402 تصمیم گرفتم آدم سلامت تری بشم و با پیاده روی استارت زدم و خدا تمرکز منو دید و درها رو باز کرد و بعد دو هفته دوره سلامتی رو خریدم
یادمه با شروع دوره تمام تمرکزم رو گذاشتم ساعت ها آموزش دیدم که بتونم درک کنم مینشستم پای فایل ها صبح تا غروب اصلا گذشت زمان رو متوجه نمیشدم عمل میکردم و پیش میرفتم تغییر فیزیکم رو دیگران بهتر از من متوجه میشدن چون من غرق در فهمیدن کارکرد بدن بودم و نتیجه پشت نتیجه
اینارو به خودم یاداوری کردم که تمرکز جادو میکنه
استادجانم جالب اینجاست 7 شهریور پارسال هم سالگرد عروسیمون بود
واسه همین توی این فایل وقتی گفتین هدف سال جدید من اینو به فایل نیک گرفتم که میتونه سال جدید برام همین امروز 5 آبان 1403 باشه و تصمیم بگیرم هدفی رو دنبال کنم
همین الان نوشتم روی کاغذی که امسال از این لحظه بهترین سال عمرم خواهد بود
البته وقتی مرور کردم اتفاقات سال 1403 رو تا به الان کلی معجزه رخ داده که دوست دارم بگم
من صاحب کسب و کار شخصی شدم و ازش پول ساختم و یه سری هزینه های شخصیمو خودم میدم و دوره عزت نفس رو با درامد خودم خریدم
رابطم با همسرم عاااالی شده و کنار هم حسمون فوق العاده است
توی روابطم با دیگران اصلاااااا مسئله ای نیست و همه دوستم دارن
رابطم با پسرام عالیه
خیلییییی احترام برام قائلن
آرامش همیشگی دارم
به شناخت بهتر خودم رسیدم
8 قدم از دوره 12 قدم به علاوه دوره روانشناسی ثروت 1 به علاوه عزت نفس رو خریدیم ارزوم بود که چند تا دوره رو پشت هم بخرم و روش کار کنم و الان این اتفاق افتاد
کلی وسایل رفاهی و امکانات برای خونه خریدیم اونم نقددددد
خریدهای فروشگاهی راحت و در هر زمان که بخوایم
خدایااااا صد هزار بار شکررررر
استاد با این فایل دوباره تصمیم گرفتم اهدافم رو همین امروز بنویسم و یه دفتر بگیرم معجزات زندگی خودم و دور و وری هام رو بنویسم و اینجوری تمرکز کنم بر نعمت ها
راستی اینو هم بگم از امروز دارم میرم کلاس ژیمناستیک و وقتی برای ثبت نام رفتم گفتم 40 سالمه تعجب کردن ولی من با دوره سلامتی و بدنی که ساختم حس کردم میتونم کوه رو جابه جا کنم الهی صد هزار بار شکرررر
سپاسگزار خداوندی هستم که کمکم کرد ساده و روان کامنت بزارم
الهییییی شکرررررر
رد پای من برای گام خانه تکانی ذهنم
من هدف گذاری کردم برای درآمد فیکس 500در ماه و خرید یک مغازه100متری در بهترین جای شهر
همه اهداف میزارم کنار و فقط تمرکز میکنم براین هدف دنبال رو ایده ها و الهامات الهی هستم
قبلا بارها با تمرکز برخواسته تونستم ب راحتی ب هرچیزی ک میخوایم برسم ترمزهای زیادی میاد ذهنم مثل
از کجا
چقدر مشتری قرار بیاد
این حجم از انبوه جنس از کجا بیارم
قیمتها خیلی بالاس
اون چیزی ک میدونم انجام میدم بقیه ش میاد خودش
به نام نامی یزدان
چو آنکه برگزید من را از میان این همه خوبان
خدایا شکرت برای این فرصت که میتونم روی آگاهی های این فایل کار کنم
روی ذهنم کار کنم خداوندا شکرت….
●گام 23 خانه تکانی ذهن●
《《《معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف》》》
وقتی این فایل و گوش دادم درهایی از آگاهی به رویم باز شد چقدر قدردان خداوندی شدم که من را به این مسیر الهی و نورانی هدایت کرد
شکرگزار خداوندم هستم
و سپاسگزار استاد عزیزم و مریم جان نازنین
تمرکز 100درصد بر هدف معجزه ای بیش نیس
میتونم بگم که من هر موقع هر زمان که تمرکز میزارم روی کارم الهامات عجیب بهم گفته میشه
خیلی جالبه برام این ماجرا تمرکز
چقدر قانونش عجیبه
انگار که وقتی تمرکز میکنی داری راه ها و مسیرهای دریافت الهامات و برای خودت باز میکنی
انگار که وقتی روی یک موضوع متمرکز میشی
به صورت آگاهانه
صندوق هایی که از آگاهی و الهامات بسته بود
تو به صورت آگاهانه کلید میندازی و بازشون میکنی
یه فیلم هست دقیقا به همین اسم
Focuse(تمرکز)
پیشنهاد میکنم این فیلم و حتما ببینید با بازی ویل اسمیت هست
بی نظیره یک شاهکارههههه
وقتی استاد از الهاماتش توی خواب حرف میزنه
میتونم با جسارت و ایمان راسخ بگم
منم تجربش کردم و چقدر شیرینه خدای من شکرت
معجزه تمرکز این هست
حتی همین چند وقت پیش اینقد ذهنم درگیر یه مسئله توی کارم شده بود که رهاش کردم
و گفتم خداوند به من میگوید
شب خوابیدن صبح بیدار شدم به صورت
رندوم یه چیزایی داشت بهم گفته میشد
خودم برگام ریخته بود
میگفتم همینقد راحت خب اینو که باید انجامش بدم
اره اره همینقد راحت
و حتی تمرکز روی یک مسیر باعث میشه که الهاماتی دریافت کنیم که شاید منطقی نباشه
اما انجام دادنش خیلی چیزارو روشن میکنه….
فرمولی که استفاده میکنم برای رسیدن به خواسته هام:::::
تمرکز روی مسیرم >> دریافت الهامات و آگاهی های خداوند >> ایجاد باورهای قدرتمند کننده و توحیدی >>> پیدا کردن الگوهای موفق در زمینه بیزنسم >>> و تکرار و تکرار و تکرار همون مسیر
همون اصل و همون قانون و استمرار استمرار و استمرار در کار و قوانین و عمل کردن به اصل
در مجموع بهبود های کوچک اما همیشگی :)
تمامممم^^
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 5 آبان رو با عشق مینویسم
طیبه یادت نره چه هدفی داری
تمرکزت روی هدفت و رسالتت باشه ، که نقاشیه
این حرفو همکلاسی کلاس رنگ روغنم بهم گفت و من قشنگ حس کردم که خدا داشت بهم میگفت بسه دیگه ، گل سر نفروش ،داری از هدفت دور میشی
طبق اجازه ای که بهت دادم تا 11 آبان میتونی بفروشی
و بعد دیگه اجازه نداری گل سر قلاب بافی بفروشی
حتی اگر مادرت از خونه خواهرت دیر برگرده خونه و مثلا یه جمعه دیر بیاد خونه ،تو دیگه اجازه نداری بری برای فروش گل سر
ولی اجازه داری جمعه بری نقاشیاتو بفروشی
حتی اگر فروش گل سر درآمدشم عالی باشه باید بگذری و کار رو به مادرت بسپری و خودت فقط و فقط از طریق نقاشی درآمد داشته باشی ، و باورهاتو قوی کنی نسبت نقاشی
و به مرور، بهت میگم و با قوی شدن باور هات میبینی که از نقاشی و فروش کارهات بی نهایت ثروت بهت داده میشه
و ایده هایی بهت گفته میشه که در مدار دریافتشون قرار میگیری
اینا پیام خدا بودن برای من ، که داشت بهم میفهموند که آگاه باشم و به وعده ای که به خدا دادم عمل کنم و 11 آبان آخرین رفتنم به پل طبیعت برای فروش گل سر باشه
اگرم رفتم پل طبیعت میرم و نقاشیامو میفروشم
خدایا شکرت به خاطر تک تک نعمتهایی که بهم عطا کردی و میکنی و هر لحظه بی نهایت ،از همه جنبه ها به من میرسونی
امروز صبح که بیدار شدم ،تا برم سر کلاس رنگ روغنم
شنبه بهشتی من هست
چون تمرین کلاسمو انجام نداده بودم، بوممو خالی بردم ، ولی گل سرامو برداشتم تا برم تجریش کنار امامزاده بفروشم
وای خدای من چقدر طیبه امروز با طیبه یکسال پیش متفاوت تره
من که چند ماه پیش با کلی استخاره و ترس ، تو تجریش ، بارها میخواستم وسایلامو بفروشم و خجالت میکشیدم ،الان گل سرارو ،روسریم زدم و دارم راه میرم تو خیابون و مردم بهم نگاه میکنن و لبخند میزنن
به خاطر عجیب بودن گل سرا
چون گل سرا جدیدا مد شده و عین این میمونه که وقتی گل سر رو به سر میزنی انگار سرت کره زمینه و از سرت گیاه یا گل روییده و البته مدل های جدید هم باقی فروشنده ها میبافتن مثل اردکی که زیر یه برگه و یا ابر یا قارچ یا جوجه و کدوحلوایی و زنبور و قورباغه و خیلی چیزای دیگه که استفاده میکنن برای همه جذابیت داره و تازه هست
وقتی رفتم رسیدم تجریش ، از ساعت 10:30 تا 1 پیاده رفتم و بازارشو میگشتم و میدان وایمیستادم
اولین فروشم، یه خانم اومد سمتم گفت چقدر قشنگن و گفت میخواد گل رو بذاره جلو میز تلفنش
و بعد رفتم نشستم روبروی در ورودی امامزاده که یه خانم ، گل سر ازم خرید و گفت میخواد گلاش قرمز باشه تا شب یلدا هدیه بده به نوه هاش
و بعد یه پسر اومد و گل سر قلبی خرید ، و کارتخوانم بعد اتفاق دیروز ، سالم و سلامت داشت کار میکرد و از خدا بی نهایت سپاسگزارم
وقتی نشسته بودم و اذان ظهر گفته شد
دیدم یه دستفروش خانم که دستمال میفروخت گفت که ، شنیدی صدای اذان رو؟؟؟؟؟؟
گفتم بله
گفت من میرم نماز بخونم
لحن گفتنش که شنیدی صدای اذان رو ، پیامی داشت برای من
حس کردم که وقتی شنیدی چرا نمیای با من حرف بزنی؟ اول باید با اصلت در ارتباط باشی طیبه ، برو امامزاده و نمازتو ،توجهتو به من بده ،به ربّ و صاحب اختیارت و سریع برو و من پیام خدا رو دریافت کردم و گفتم همه چی که پول نیست ،چشم
ببخش خدا من الان میام باهم حرف بزنیم ،با اینکه اون لحظه داشتم باهاش حرف میزدم و گفتم که یعنی میذارن داخل امام زاده برم و با گل سرام برم داخل و نماز بخونم ؟ ،نمیدونم چی شد موقع اذان نرفتم ولی خدا بهم یادآوری کرد که اول باید با خودش صحبت کنم بعد به فکر فروش باشم
بعد سریع جمع کردم و رفتم نمازمو خوندم و دوباره برگشتم سرجام نشستم
وقتی یکم دیگه وایسادم ، به خدا میگفتم فروش رو به 500 یک میلیون ،برسون و وقتی برگشتم سر کلاس ، آینه دستی سفارش همکلاسیمو بهش تحویل دادم و داشتم بهش نشون میدادم که چه گل سرایی دارم که استادم اومد و گفت طیبه چیا درست کردی
و گفت چقدر خوبه
و جریان اتفاق دیروز رو که برای کارتخوانم افتاد رو به استادم گفتم و استادم هم متعجب شد از این اتفاق که چجوری میشه آخه که غلتک بیاد و بیفته تو کیف دستی
و همه اینا کار خداست
وقتی که کلاسمون شروع شد
رفتیم سر کلاس و یکم بعدش استادم گفت استراحت کنین یکم بعد کلاسو شروع میکنم
همین که رفت ، بچه های کلاسمون گفتن طیبه گل سراتو ببینیم
یه همکلاسیم گفت چقدر زمان میذاری برای اینا ؟ که گفتم تقریبا کل هفته رو میشینم گل سر درست میکنم
و یکی از بچه ها برگشت گفت
.هدف اصلیت که یادته ؟ هدفت نقاشیه و هدفتو گم نکن
وقتی اینو گفت حس کردم که خدا میخواد یه حرفی بهم بگه که پیامش رو گرفتم
و بعد سه نفرشون گل سر ازم خریدن و سریع واریز کردن
چقدر همه چی داره تغییر میکنه
قبلا من یادمه وقتی نقاشیامو بردم و جاکلیدیام 15 هزار تمن بود به بچه های کلاس گفتم و دو نفر خریدن ولی اینبار خود کسایی که قبلا به کارام نگاه نکردن و میگفتن ممنون ،خودشون ازم خرید کردن
البته در مورد نقاشی باور هام هنوز محدوده که فروشم سخت هست و باید روی باورهای قوی درمورد فروش نقاشی بیشتر کار کنم تا نتایج رو دریافت کنم
و همه اینا کار خداست که داره مشتری میشه برای من
بعد که استاد اومد و کلاس رو شروع کردیم ،آخر کلاس گفت کاراتونو ببینم
من کارمو نشون ندادم چون هیچ کاری انجام نداده بودم
و به خودم گفتم طیبه باید متمرکز بشی روی نقاشی هات
بعد که کلاسم تموم شد میخواستم برم کتاب طراحی منظره رو بخرم که استادم معرفی کرده بود تا بخونمش و یاد بگیرم
دروازه دولت پیاده شدم و رفتم انقلاب و انتشارات کتابای طراحی رو که پیدا کردم درست روبروی بی آر تی بود و خیلی خوشحال بود
وقتی وارد مغاره شدم با دیدن کتابای طراحی چنان ذوقی کردم که بلند یه صدای عجیبی از ذوق درآوردم و خودم خندم گرفت و مغازه دار متعجب نگام میکرد
خندیدم و گفتم ببخشید من داشتم ذوق میکردم
و خندیدم
دیگه برام مهم نبود که کی چی در موردم فکر میکنه
من قبلا نمیتونستم بیرون از خونه ذوق کنم
تو خونه ذوق میکردم و به چیزای کوچیک جوری ذوق میکردم که داداشم میگفت دیوونه ای تو دختر ببین چا ذوقیم میکنه
ولی نمیتونستم خود واقعیمو بیرون از خونه نشون بدم و هیچ ترسی نداشته باشم و حرف مردم برام اهمیتی نداشته باشه
ولی الان بدون توجه به جهان اطرافم خود به خود و با خیالی آسوده ذوقمو میکنم و یهویی میبینی وسط خیابون یا تو جمعیت شلوغ میخندم و با خدا حرف میزنم و به فارسی یا ترکی هرجور که شد صحبت میکنم
یا یهویی وسط یه جای شلوغ دستمو میبوسم
وای چقدر خدا باحاله آخه
ماچ ماچی تر از ربّ من هیچ جا نیست
لا اله الا الله
شهادت میدم که هیچ معبودی جز الله یکتا ،ربّ و صاحب اختیارم و البته ماچ ماچی من نیست
خیلی دوستش دارم خیلی
من داشتم ذوقم رو بدون هیچ ترسی بدون هیچ ماسکی به چهره ام ،خود خود واقعیم بودم و ذوق میکردم
خدایا شکرت که خود واقعیم رو نمایان کردی و الان دارم کیف میکنم
وقتی رفتم وسیله هام سنگین بود و به مغازه دار گفتم که من برم کتابارو ببینم و وسیله هام اینجا باشم
حدود یک ساعتی داخل انتشاراتی بودم که کلی کتاب طراحی و خوشنویسی و رنگ و همه چی داشت
وقتی رفتم نگاه کردم و خرید کردم یه کتاب رو نگرفتم و کتاب کلا توضیح بود و به نظر و عقل ناقص خودم گفتم که این فقط توضیحه چرا باید بخرمش و نخریدمش
و دو تا کتاب منظره و یه کتاب طراحی فیگور خریدم
و با عشق پرداخت کردم و رفتم تا برگردم خونه
تو بی آر تی که بودم ،خواهرم زنگ زد گفت طیبه اومدی برام نمد بخر و من گفتم باشه و رفتم بخرم
برگشتنی خدا بهم یادآوری کرد که باید فلش بگیرم و گرفتم
،خدا بهم گفته بود که باید هرچی فایل رایگان تو گوشیت داری رو انتقال بدی به فلش و تا زمانی که تمرکزت روی دوره 12 قدم باشه نباید گوش بدی به فایل های رایگان
و هرموقع نیاز به گوش دادن به فایل رایگان بود بهت گفته میشه و هدایت میشی تا از سایت گوش بدی
و من چشم گفتم و رفتم فلش 64 گیگ گرفتم تا برای دوره 12 قدم ، جا باز کنم در گوشیم
و وقتی رسیدم خونه فایل هارو انتقال دادم و صبح دو قدم رو خریده بودم و شب دو قدم دیگه خریدم که کلا از دوره 12 قدم تا قدم 5 رو خریداری کردم
تا یکی یکی دانلود کنم و به فلش انتقال بدم و هم تو گوشیم باشه و هم تو فلش نگه دارم فایل هارو
تا ساعت 12 من مشغول انجام انتقال فایل ها و دانلودشون بودم
که قدم اول رو که 1 آبان خریدم دانلود کردم و شروع به گوش دادن کردم
جلسه اولش رو
چقدر اولین دقیقه های این جلسه پر بود از آگاهی و خدارو بی نهایت سپاسگزاری کردم که هدایتم کرد به این دوره پر از آگاهی و اجازه خریدش رو بهم داد
و چقدر خوشحالم از اینکه دوره قانون سلامتی رو اول خرید نکردم
آخه من 30 ام مهر در پاسخ به یکی از دوستان که اسمشون زهرا خانم هست نوشتم که دوست دارم اولین دوره قانون سلامتی رو بخرم و از خدا خواستم که بتونم در مدار دریافتش قرار بگیرم
ولی در ادامه گفتم که هرچی خدا بگه اون بشه و هر دوره ای که باید اول بخرم و اگر در مدار دریافت آگاهی دوره ای قرار گرفتم هر دوره ای که خدا میگه رو بگه
چشم میگم
که خدا دو سه دقیقه بعدش در پاسخ یه دوست دیگه بهم گفت که قشنگ و واضح ، دوره 12 قدم رو اولین دوره بخر و من چشم گفتم و سریع قدم اول رو خریدم
خدایا شکرت
و الان 5 قدمش رو دارم و میدونم که انقدر آگاهی هاش ناب هست که البته من با عمل کردن به اون آگاهی ها صد در صد به بیشتر از آنچه که خواستم بهم عطا میشه
وقتی برای استاد عباس منش شده
صد در صد برای من هم میشه
تا اینجا که یکسال گذشته از شروع من که هر روز دارم به فایلای دانلودی رایگان گوش میدم خیلی خیلی پیشرفت داشتم و نتایجم نشون میده که من عمل کردم که الان تونستم دوره 12 قدم رو بخرم
و بی نهایت از خدا سپاسگزارم
بی نهایت دوستت دارم ربّ ماچ ماچی من
تو چقدر خاصی و عشقی
سپاس
برای تک تک اعضای خانواده ام در این سایت پر از عشق و آگاهی ،بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
ماچ بی نهایت زیبای خدا برای تک تک شما دوستان آگاهم
به نام خداوند بخشنده مهربان
درود بر استاد توحیدیم و مریم بانوی نازنین و دوستان عزیزم در پروژه خانه تکانی ذهن
گام 23 : معجزه تمرکز 100٪ بر هدف
نکتههای گام بیست و سوم؛
+ بنویسیم از خدا چی میخوایم، خواستههامونو بنویسیم؛ مثلاً من میخوام این تجربه رو داشته باشم، من میخوام این مسافرتها رو برم،
نوشتن خیلی قدرتمنده، خداوند قسم خورده به قلم. کانون توجه شما رو بهش قدرت میده.
+ برای نحوه رسیدن به هدف؛ ابتدا باید کارهایی که میتونیم براش انجام بدیم رو بهش بپردازیم مثل زبان انگلیسی، یه سری چیزها هس که آدم میدونه اونارو باید انجام بده ولی خیلی موقعها هس خیلی چیزارو آدم نمیدونه.
اونایی که نمیدونید که چه جوری بهش برسیدرو فقط بنویسید و از خدا بخواید و بگید که چه شرایطی رو برام فراهم کن یعنی نمیدونه چه جوری و میایم اونارو توی دفترمون مینویسیم و میگیم که خدایا من الان ایدهای ندارم منو هدایت کن به ایدهای که کمکم میکنه به هدفم برسم. آدمهایی رو شرایطی رو به سمت من بیار، اتفاقاتی رو برای من رقم بزن که من رو به هدفم برسونه. مسیر رو برای من کوتاهتر کن، ذهنمو بازتر کن، باورامو قویتر کن و بعد به نوشتن ادامه بدیم.
+ خواستههامون میتونه برای امروزمون باشه، هفته دیگه باشه، ماه بعدی باشه و ما اون خواستههایی رو بهشون میرسیم که برامون قابل باور باشه. اگر قابل باور نباشه بهش نمیرسیم مثلاً خونه خوب میخواین الان هیچی ندارید ولی کم کم در طول مسیر با دیدن الگوها افرادی که شرایط مالی خوبی نداشتند ولی در نهایت خونهدار شدن، ماشیندار شدن، شرایطشون بهتر شده، آروم آروم باوراتون قوی میشه که میشود به همون اندازه به هدفتون نزدیک و نزدیکتر بشید.
+ وقتی آدم پشت سر کسی غیبت میکنه به شدت زندگیش به هم میریزه. در مورد خوبی دیگران پشت سرشون صحبت کردن معجزه میکنه.
+ تمرکز کردن بر نکات مثبت رفتاری آدمها و صحبت کردن در موردشون و این فرکانس دوست داشتن ارسال بشه رابطهها با آدمها خوب پیش میره.
+ به هرچی توجه کنی از جنس همون بیشتر وارد زندگی خودمون میشه. بهترین سرمایهگذاری اینه که پشت سر دیگران خوبی بگیم با اختلاف کاری میکنه که آدمها عاشقتون میشن.
+ وقتی که بقیه پشت سر شما بدگویی میکنن باید یک راهی پیدا کنید، از یک زاویهای به اون اتفاق نگاه کنید که به شما احساسِ بهتری بده.
+ بگردید دنبال الگوهایی که به هدفهای شما رسیدن البته قانون تکاملم باید طی بشه.
+ خیلی موقعها هس ما تلاش میکنیم برای رسیدن به هدف مون ولی مسیر رو بلد نیستیم. قدم اول اینه که باور کنیم که هدف ما دست یافتنیه.
برای باور کردن دو تا راهکار داره؛ اول الگوهارو ببینیم که به هدفهای ما رسیدن و دوم خودمون به هدفهای کوچیکی که قبلاً رسیدیم اونارو بنویسیم و هِی باورپذیر بشه که من توانایی رسیدن به خواستههامو دارم.*
+ وقتی تمام تمرکزتو برای هدفی میذاری راه حلها پیدا میشه و توی مسیرش قرار میگیری.
+ اگر روی یه چیزی تمرکز بزاری و تمام وجود تو روی اون بزاری بعد هدایت میشه آدم، درب الهامات هم برات باز میشه وقتی که شما روی یک موضوعی تمرکز میکنی و براش حرکت میکنی و تنها میکنی خودتو و بهش فکر میکنی، حالا نه به این معنا که دیگه اگر ایدهای نداشتی براش همینجوری وایستی هِی بگی خدایا چه جور نه، یه ذره به خودت استراحت بدی، پیادهروی کنی، بِری یه دوش آب سرد بگیری، بِری توی آب شنا کنی، بری توی جنگل پیادهروی کنی ولی توی بک گراند ذهنت این باشه که من میخوام توی هرچی که هس راه این موضوع رو پیدا کنم، این بسیار به شما کمک میکنه برای رسیدن به هدف تون.
+ تمرکز روی یک موضوع خاص جادو میکنه.
واقعا تمرکز جواب میده توی هر موضوعی که بعنوان هدف دنبالش میکنیم چون نشونه ها میاد چون داریم بهش توجه میکنیم جهان بهمون نشونه هارو نشون میده ، راههارو میگه از طریق نشانه ها و ما هدایت میشیم به سمتش و چقدر خلق خواسته ها حس خوبی به آدم میده. خدایا شکرت
بی نهایت سپاسگزارم از استاد برای نشر این آگاهی ها برای کسانی که هدایت شده هستن.
بی نهایت سپاسگزارم از مریم جون که بانی این پروژه جهت یادآوری این آگاهی ها برای ما شدن.
تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم
ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنان نعمت داده ای
دوستتون دارم توحیدی وار
سلام به همه دوستان
با توکل به خدا
در این صبح پاییزی قشنگ
نشانه تولدم باشه و فایل به این زیبایی و پر از وضوح رو خدا برات بفرسته واقعا یکی از بهترین اتفاقای دنیاست…..
خدای من بابت نشانه های روشنت صمیمانه سپاسگزارم
یکی از دلایل نرسیدن به اهداف تعدد زیادی اون هاست
پس نرگس جانم امسالت رو متمرکز باش و اهدافی رو انتخاب کن که با استفاده از اون ها راه بقیه هدفات هم برات باز بشه و یه جوری تکمیل کننده باشه که بهمت اعتماد به نفس بده
و به معجزه بودن مسیرم ایمان پیدا کنم….
خیلی موقع ها اصن نیاز نیست مسیر رو بدونی و اصن وظیفه من نیست که خودم رو اذیت کنم بخاطر یافتن مسیر
همین که من بیام خواسته هامو بنویسم توی دفترم و منتظر باشم خدا هدایتم کنه یکی از بهترین قدرت های دنیاست
پس شاد باش و از لحظه لحظه زندگیت لذت ببر نرگسم
ودر اوج امید همه ی زندگیت رو به دست تنها معبود هستی بسپار که اون راه درست رو نشونت میده و هدایتت میکنه
دوتا از کارهایی که رسیدن به خواسته ها رو امکان پذیر میکنه…؟
یک)) پیدا کردن الگوهای منطقی که تو رو به خواسته ات برسونه و به خواسته ای شبیه خواسته تو رسیده باشن با شرایط مشابه تو
نحوه اجرا این کار … ؟؟
در مورد اون الگو ها با خودت صحبت کنی و اون ها رو به خودت مرور کنی و با اون افراد صحبت کنی و تحسین شون کنی
دو)) بیام نگاه کنم که در گذشته در مورد کدوم خواسته هام این طرز فکر رو داشتم ولی اون روند تکاملی رو طی کردم و آروم آروم پیشرفت کردم و به اون خواسته هام رسیدم…
نحوه اجرا..؟
توی دفترم موفقیت های غیر قابل باور گذاشتمو برای خودم مرور کنم و در موردش فکر کنم که هر کاری میتونی امکان پذیر باشه فقط اگه باور کنم که رسیدن به این خواسته محقق《میشود》و
《امکان پذیر است》……
تمرکز فقط میتونه روی یک جا باشه تا نتیجه بده پس تمرکزم رو میزارم روی هدف انتخابی برای امسالم و سعی میکنم کانون توجهمُ روی اون معطوف کنم
فقط از نتایجت صحبت کن مگر نه حرف زدن رو همه بلدن ….
همونطور که استاد گفتن :
فقط با آدم هایی صحبت کن که از نتایج شون و با دست پر میان باهات صحبت میکنن و خودت هم طوری باش که با نتایجت با بقیه صحبت کنی….
خداروشکر بابت این قدرت اراده بزرگ و خلق نیرویی به نام تمرکز ….
خداروشکر بابت ایننشانه زیبا واسه شروع سالی پر از روشنایی و برکت برامون….
عاشقونه دوستتون دارم
در پناه حق
1403/09/22
سلااام استاد جانم
بازم فایل شگفت انگیز دیگه
چقدر ایده بهم داد که خواسته ها مو بنویسم من در برابرش مقاومت دارم
ومن به امسالم که فکر کردم دیدم چقدر بهتر از سالهای قبلمه از خیلی جهات میخوام اتفاقات خوب امسالمو بنویسم
امسال مدیر قبلی رفت ومدیریت جدید خود برند اومد که بسیار انسانهای شریف دوست داشتنی وچقدر با من دوسته چقدر حوامو داره چقدر خوش برخورده
رابطه ی بسیار خوب ونزدیک با مدیرم دارم
حقوقم 2 برابر شد تقریبا
1 ماه بخاطر تعمیرات سرکار نمیرفتم وحقوق داشتم
روابطم با خانوادم بهتر شده
با مدیتیشن اشنا شدم که خیلی حالمو خوب کرد
یاد گرفتم برای خودم ارزش قائل شم ( البته هنوز خیلییییی باید بهتر بشم)
دوستای جدید پیدا کردم
رابطه عالی با استادم که واقعا باهام خوبه ومن یکی از هنر جو هایی هستم که همیشه اسم میبره
مسافرت کیش رفتم با دوستم که یکی از خواسته هام بود تیک خورد
مدیریت رو خیلی بهتر یاد گرفتم
مدیریت کل فروشگاه با خودمه
منکه قبلا دوره ها رو نصفه رها میکردم الان دوره لیاقت رو دارم پیش میرم واخراشم
به تعهدم عمل کردم که روتین کار کردن روی خودمو ادامه بدم
هر روز دارم زیبا تر از قبل میشم چندنفر بهم گفتن
ارامشم بیشتر شده
اکثر روزا حالم خوبه یا زودتر سعی میکنم حالمو خوب کنم مدت موندن توی حال بدم کمتر از قبله واین خودش پیشرفت بزرگیه
کنترل ذهنم بهتر شده
تمام فایل های خانه تکانی ذهن ولیاقت رو نوشتم تا الان وادامه میدم
روز تولدم برای خودم هدیه گرفتم
برای خودم ارزش قائل شدم وفردی که برام ارزش قائل نبود رو حذف کردم
به ظاهرم وغذام وروحم بیشتر اهمیت میدم
بیشتر محبوب شدم بین افراد
بیشتر دیده میشم (قبلا دیده نمیشدم هر کاری میکردم)
خیلی از توانایی هامو پیدا کردم
غروب زیبا دریا دیدم
صدای بارون رو با تمام وجودم شنیدم وبه جانم نشست
وخیلی اتفاقات دیگه که اینا رو حضور ذهن داشتم
وبرای سال جدید حتما اینکار میکنم خیلی ایده ی جالب بود استاد جونم
عاشقتم
خداروشکر میکنم بابت حضورت در زندگیم