live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف - صفحه 17

418 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد رضا و فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 573 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز

    گام 23 خانه تکانی ذهن

    خدایا شکر ات که امروز هدایتم کردی به این فایل فوق العاده

    تمرکزم رو لیزری میزارم روی یک هدفم و اون اصلی ترین هدفم هست و با رسیدن بهش به اهداف دیگه ام دست پیدا میکنم

    یک دفتر نو برمیدارم و هفته ای یک بار اهدافم رو داخلش مینویسم

    و تمام تمرکزم رو میزارم روی هدف اصلیم ولی هر بار خواسته هام رو مینویسم چون خدا میبینه و پاسخ میده

    تمرکز روی مهارت هام در راستای رسیدن به هدفم ، تمرکز روی باور سازی در راستای هدف ام و تمرکز روی الگو های مناسب که در مسیر من تونستن موفق باشن

    مینویسم و خلق میکنم

    همیشه سعی میکنم کنترل کنم افکارم و حرف هام رو راجب دیگران و خداروشکر مجدد تکرار شد و باز هم یاد گرفتم و انشالله بیشتر فکر میکنم روی حرف هام ، فکر هام و به سمت زیبایی ها و خوبی ها تمرکز میکنم

    و یاد گرفتم وقتی در موردم حرف زده میشه باید راه هایی رو پیدا کنم که احساس خوبی پیدا کنم و توی حس عالی بمونم

    قلب من همیشه باهام صحبت میکنه و مسیر رو نشونم میده خداروشکر و من هم در مسیر درست قدم برمیدارم

    و دنیا دقیقا جوری که بهش فکر میکنم و در راستاش حرکت میکنم پیش میره

    خدایا شکر ات که هر لحظه من رو هدایت میکنی به ثروت ، نعمت ، سلامتی و زیبایی

    خدایا شکر ات خدایا شکر ات خدایا شکر ات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    نیلوفر فرزین گفته:
    مدت عضویت: 557 روز

    خداوند رو شاکرم بابت وجود شما

    واقعا همیشه میگم. و گفتم باید خوب باشیم

    باید خوبی همدیگرو بگیم واون کانورت بشه رو خودمون عالی بشه برا ما

    این زیبایی رو میبینم واقعا بغضم میگیره از خوشحالی

    من هرچی نوشتم شده هر چی ک نشده هنو ب مدارش نرسیدم تو فرکانس باید باشم

    هدف من فقط فقط دریاقت آگاهی آگاهی آگاهی

    سیر نمیشم اصلا

    انسان حریص میشع هر چی بیشتر میره تا میرسه مسیر باز تورو میبره با جلو تر

    واقعا ممنونم از استاد عزیزم و خانوم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1154 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیز و دوست داشتنی خودم مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.

    استاد عزیز ، راجع به تمرکز گذاشتن روی اهداف صحبت کردن .‌اینکه اهدافمون رو اولویت بندی کنیم و طبق اولویت بندیمون، برنامه‌ بچینیم و تا حدودی وقت و زمان رسیدن به اون هدف رو مشخص کنیم و شروع به حرکت و تلاش کنیم تا به یاری خدا بهش دست پیدا کنیم.

    این اهداف می‌تونه هر چیزی باشه . هر کسی طبق شرایط و موقعیت و طبق علایق و سلایق و خواسته هایی که داره هدفشو مشخص می‌کنه.

    دوره کشف قوانین دوره ی بی‌نظیری بود که تو این مورد خیلی کمکم کرد.

    اینکه اول از همه بدونم چرا و به چه علت فلان هدف رو انتخاب کردم ؟ هدفم از انتخابم چیه ؟ و با توجه به پاسخی که بهش میدم مشخص کنم که آیا این هدفم جزعه اولویتهام هست یا نه؟!!

    یادمه در گذشته دنبال خیلی از اهدافم میرفتم که فقط به دیگران ثابت کنم من فلان کارو بلدم ! من از پس فلان کار برم ! و یا به خاطر رسیدن به اون هدف پیش بقیه پوز بدم .

    یعنی تمام تلاشم فقط به خاطر نشون دادن و مهر تایید گرفتن از دیگران بود.

    که خب مشخصه با این نیت پیش رفتن ، نه اون آرامشی که میخوام رو دارم و نه نرسیدن به اون هدف بهم لذت میداد.

    چیزی که تو وجود خودت برات مهم و با ارزش نباشه و دنبال ارزش گرفتن از دیگران باشی به درد نمی‌خوره و تو رو به موفقیت و رشدی که میخوای نمیر‌سونه.

    سالها طول کشید تا به درکش رسیدم حالا متوجه شدم هر کار یا هدفی را بخاطر وجود خودم انتخاب کنم تا از مسیر رسیدن بهش ، لذت ببرم و وقتی که به خودشم رسیدم ، باز لذت ببرم.

    هدفهای من ، شاخ و برگهای زیادی داشت. اولین و مهمترین و بزرگترین اهدافم تغییراتی بود که دوست داشتم از پسش بر بیام تا بتونم روابط خوبی با همسر و فرزندام و دیگران داشته باشم.

    شاید خیلیا این تغییرات رو هدف حساب نکنن. اما برای من انقدر مهم بود که تو لیست هدفهام تک تک ضعفها و نواقصی که باید روش کار میکردم رو نوشته بودم.

    چون میدونستم برای رسیدن به رشد و موفقیتهای بزرگ ، نیاز به آرامش درونی دارم و این آرامش درونی بدست نمیاد مگر اینکه توی روابط با همسر یا فرزند و روابط با دیگران مشکلی نداشته باشم.

    حتی برای انتخاب هدف ، نسبت به خودمون باید شناخت کافی داشته باشیم . بدونیم آیا هدفی که انتخاب میکنیم چ تاثیری روی بهبود شخصیتیمون میزاره .؟!

    رسیدن به اون هدف چقدر بین روح و ذهنم هماهنگی بوجود میاره ؟!

    آیا میتونم با درگیر شدن روی این هدف ،به آرامش برسم ؟!

    آیا صدمه و آسیببی به جسم و روحم نمیزنه ؟!

    چقد تاثیر روی بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفسم داره ؟!

    تلاش برای رسیدن به اون هدف چقدر می‌تونه حس لیاقت منو بالا ببره؟!

    قرار نیست اهدافی انتخاب کنیم که وقت و زمان ما را بگیره . قراره اهدافی انتخاب کنیم که از وقت و زمانمون بهترین استفاده‌ها رو داشته باشیم.

    استاد گفتن : اهدافی که در گذشته داشتید و بهشون دست پیدا کردید، رو به خودتون یادآوری کنید تا انگیزه‌ای باشه برای اینکه بدونید به هدف جدیدی که انتخاب کردید هم خواهید رسید.

    در واقع یه جور امید دادن و انرژی گرفتن هستش برای شروع .

    دنبال هدف رفتن ، نیاز به یک تعهد واقعی داره. اینکه تمام اراده و توان خودمونو برای بدست اووردنش بزاریم. نه اینکه خارج از توانم کاری کنم.

    در حد تعادل نسبت به انجام هدفم وقت و انرژی بزارم.

    استاد جمله ی قشنگی گفتن: که لزومی نداره برای رسیدن به اهدافمون عجله داشته باشیم. بهتره آسه آسه ولی پیوسته پیش بریم.

    با توجه به انگیزه‌های زیادی که از صحبتهای استاد تو دوره‌های مختلف گرفتم ،ترغیب شدم برای آموزش کامپیوتر.

    چیزی که هیچ وقت به خودم نمی‌دیدم. و هیچ وقت در موردش فکر نمی‌کردم. هر وقت هر کاری داشتم از این و اون درخواست میکردم برام انجام مید‌ادن. تا اینکه صحبتهای استاد بقدری روم تاثیر گذاشت که گفتم تو این زمینه تلاش خودمو میکنم و خودمو محک میزنم حتی اگه چیزی یاد نگیرم باز احساس نمی‌کنم کار اشتباهی کردم. حداقل پیش خودم میگم تلاشمو کردم اما نشد و برای همیشه از ذهنم پاکش می‌کنم.

    حالا که پنج ماه از انتخاب این هدفم میگذره به خودم خیلی تبریک میگم و خودمو خیلی تحسین میکنم الان باور می‌کنم که هر کسی هر کاری رو که بخواد اگه با عشق و علاقه سمتش بره حتماً میتونه از پسش بر بیاد و این باور غلط رو برای همیشه ریختم دور که من نمی‌تونم.

    چون خودمو متعهد کردم و با علاقه پیش رفتم . عجله و مقایسه ی خودمو با دیگران کنار گذاشتم . به خودم فرصت و زمان دادم تا هر چقد میتونم ادامه بدم تا تو این زمینه پیشرفت کنم .

    الان می‌بینم ناهیدی که فقط از کامپیوتر و لپ‌تاپ روشن و خاموش کردن بلد بود حالا چقد مطالب جدید و زیادی یاد گرفته.

    از این بابت خیلی خوشحالم و از اینکه وقتمو برای گوش کردن فایلهای استاد و نوشتنو و برنامه‌های کامپیوتری آموزشی میزارم خیلی خیلی به هیجان میام و در طول روز خیلی انرژی میگیرم .

    حتی اگه ساعتها پای آموزش و تمرین بشینم خسته نمیشم این نشون میده که چقدر با عشق و علاقه دنبال این کار هستم.

    خیلیا بهم گفتن الان تو این سن یادگیریش به چ دردت می‌خوره ؟ و من گفتم همین که وقتمو به بهترین شکل می‌گذرونم برام کافیه و اینکه سعی میکنم با هدایت خدا پیش برم شاید شاغل شدم ، شایدم نشدم . در هر دو صورت برد کردم.

    البته خیلیا هم تشویقم کردم و با توجه به صحبتهاشون متوجه شدم منو الگوی مناسبی قرار میدن . چون بارها از زبون خیلیاشون شنیدم که فلان کارو چون من کردم ، اونا هم از من یاد گرفتن.

    یعنی حوصله ی انجام کاری رو نداشتن و وقتی می‌بینن همت من خوبه اونا هم سعی می‌کنن، منو الگوی خودشون قرار بدن و اون کار رو انجام بدن.

    دیدید بعضیا منتظرن یکی هولشون بده .اینا هم از اون دسته افراد هستن.

    خیلی خوبه که آدما تو همه ی زمینه ها به الگوهای خوب و مناسب توجه داشته باشن. خود منم دقیقاً نسبت به خیلیا همین احساسو داشتم یعنی دیدم که فلانی فلان کارو تونسته انجام بده و اگه اون کارو دوست داشتم به خودم گفتم ناهید تو هم تلاشتو بکن و هر وقت که اقدام به حرکت کردم موفق شدم.

    من از اون دسته آدمهایی نیستم که تنبلی و سستی بکنم. اگه دنبال چیزی نرفتم متاسفانه فقط به خاطر افکار و باورهای غلطی بوده که تو ذهنم داشتم اینکه اعتماد به نفس اون کارو نداشتم ولی وقتی که شروع کردم دیدم می‌تونم.

    اگرچه همه ی این تغییرات مثبت زندگیمو مدیون استاد عزیزم هستم. تنها کسی که همه جا و تو همه ی زمینه‌ها منو سمت موفقیت هول میده ، استاد عزیز و دوست داشتنیم هستش .بی‌نهایت ازشون سپاسگزارم که وجودشون همیشه عامل رشد و پیشرفتم هستش.

    استاد جونم دوست دارم .عاشقتم. الهی که باشی همیشه قربونت بشم عزیز دوست داشتنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    علی اکبر اکبری گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    سلام استاد عزیزم .من عاطفه اکبری هستم

    خیلی ممنون از فایل های زیبا شما تشکر می کنم از خانم شایسته عزیزم

    استاد عزیزم من الان می نویسم که کجاه هستم وچی می خواهم من درس نخوندم یعنی سوادی فارسی ندارم تریق نوشتن را نمی دونم من ققط در حدی نوشتن وخواندن هستم چون مدرسه نرفتم.

    من در کمپ هستم خانه نداریم. ماشین نداریم. شغل ندارم. یعنی صفرم. رابطه با دخترم زیاد خوب نیست. خیلی مریض هستم دارو استفاده می کنم. ترس دارم. از ناشناخته ها. توی کشور آلمان زندگی می کنم. این را می نویسم که کجا هستم وقتی به هدفم هایم رسیدم به خودم بگم که کجا بودم به چی چیری رسیدم.

    استاد عزیزم خیلی شور شوق دارم که مصلی شما یک فرد تعسیر گذارم باشم.من باور دارم که همه هدف هایم برسم. هدف امسال ام خانه خودم باشم سال 2025 تو خانه خودم باشم. شغل رویای ام را پیدا کنم.

    استاد عزیزم من دور احساس لیاقت را خریداری کردم خیلی نتیجه گرفتم مقایسه می کردم خودم را دیگه این کار را انجام نمیدم. خودم را خیلی دوست دارم برای خودم ارزش قائل شدم استاد عزیزم توی آن فایل که گفتن یک الگوی خوب برای مهمانی شما گفتین از خدا خواستم که هوا ابری نشه. که برم شنا کنم. استاد عزیزم منم رفته بودیم اتریش خیلی هوا سرد بود وبارانی منم یاد حرف شما افتاد که استادم گفت هوا ابری نشه همان طور شد. استاد جان منم از خداوند خواستم خدایا خیلی هوا سرد هست وبارانی کاری کن باران قد بشه. جون خیلی سردم هست هم خیس می شوم. خدای من بعد یک ساعت فکر کنم دقیقا هوا خیلی عالی شد باران قد شد. چقدر خوشحال شدم سپاسگذارم کردم از خداوند مهربان. دو بار شده از خداوند درخواست کردم جواب داده خدای جان من خیلی از سپاسگذارم که خاطر همه چیز استاد عزیزم که چقدر من را به تو نزدیک کرده. چقدر شور شوق دارم که هدفم هایم برسم. سلامتی که هیچ دارویی استفاده نکنم.شجاعت اعتماد بنفس عزت نفس در می‌خواهم مصلی لیلا عزیزم منم به همه هدف هایم برسم چقدر لیلا جان به من انگیزه داده کامنت بچه ها استاد عزیزم خدا به من گفت که کامنت لیلا عزیزم خاطر که متواضع بود ثبت شد گفت یاید به خاطر خودت دیگران نباش که خودت را سابت کنی.

    آنچی که هستی را بنوس نقاب نزن ساد باش استاد عزیزم تو فایل داستان حضرت موسی به من هم خدا گفت تو خیلی قوی شجاع هستی. همیشه فکر میکردم من خیلی بدم و زیف ولی خداوند گفت نه تو شجاع قوی هستی خیلی انگیزه گرفتم وقتی زهنم میشه نمیشه یاد که خدا گفت نه هرگز این طور نیست خیلی قلبم را باز می کند. این پر از انرژی انگیزه میشم میگم به همه هدفم میرسم درست هست الان شغلی ندارم خانه ندارم ولی باور دارم خدا کمکم می کند. منم مصلی استاد عزیزم که توی بندر عباس بود خانه نداشت. استاد عزیزم تونست منم میرسم. این ها نوشتم یک راهی باشد که کجا بودم به چی رسیدم. خدایا سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 407 روز

    بنام خداوندی که همه چیز میشود همه کس را

    سلام به استاد عزیزم و مریم نازنین وهمه دوستان عزیزم

    ردپای من درگام بیست وسوم:

    خدایا ازت سپاسگزارم که من در گام بیست وسوم هستم وآگاهی های این فایل رو می‌شنوم، خدایا شکرت که خیلی حالم بهتره گاهی مدارم میره پایین ولی من همواره در حال تلاش کردنم تاخودمو به سطح بهتر برسونم ،واقعا نوشتن خیلی عالیه ومعجزه میکنه من در دفترهم مینویسم ولی خب اومدم برای خودم یه روش دیگه هم انتخاب کردم که همیشه در دسترسم باشه و اون موبایلمه من در تلگرامم یه کانال زدم که فقط خودم عضوشم و اونجا شکر گزاری رو انجام میدم هر صبح که پامیشم به خدای خودم وخودم سلام میکنم وشکر گزاریمو مینویسم ،و اینکه از خدا میخوام اونروزم عالی باشه ،ودراخرشب هم قبل از خواب درمورد روزم شکر گزاری میکنم و مینویسم وواقعا روزی که من بیشتر بنویسم حالم خیلی بهتره .یک همزمانی که الان بااین فایل برای من رخ داد این بود که من چندروزه یه خواسته ای دارم خواسته کوچکی هست رفتن به جاییه مثلا خواسته مو بخدا گفتم ولی فکرم درگیرش بود میگم هی نمیشه هی براش یه ترسی تو دلم دارم که اگه نشه چی میشه یا هرچیزی ولی امروز این فایل رو شنیدم فهمیدم که دقیقا چرا خواسته ام نشده چون من ترس داشتم من به اینکه چطور میشه فکر کردم من باید انجام شدنشو باورکنم و اون براحتی برام انجام میشه چون اون خواسته بارها برام اتفاق افتاده براحتی خدایا شکرت که بازهم باهام حرف زدی از زبان استاد عزیزم وگفتی خواسته تو بنویس و آروم باشو باورکن،واقعا یه راهکاری که استاد تو این فایل گفتن برای من خیلی داره جواب میده من قبلا جایی میرفتم وکسایی رو میدیدم که خیلی شیک هستن ولباسای گرون وزیورالات گرون دارن خیلی مدارم میومد پایین و حالم خراب میشد و همش میگفتم خدایا چرا من ندارم مگه چی کم دارم یا هرچیزی دیگ ولی الان که میرم تو یه جمعی حتی اگه من اندازه اونا استایلم گرون نباشه سعی میکنم خودمو اروم کنم و بابت اینکه اونا اون چیزارو دارن خداروشکر می کنم مثلا میگم خداروشکر که فلانی انقدر خوش تیپه و لباسای گرون میپوشه خدایا شکرت که انقدر طلا داره خدایا شکرت که خونش انقدر شیک وگرونه و واقعا تو حالم تاثیر داره خیلی بهتر میشم وتوزندگیمم جذب میکنم واقعا اون خوبی‌هایی که براشون سپاس گزارم و خداروشکر میکنم ،و اینکه من دوروزه حواسم هست به خودم که سطح انرژی بدنیم بشدت افت کرده خوابم بهم ریخته واستاد میگن وقتی مدارتون بیاد پایین اولین واکنشو بدنتان نشون میده و من تمرکز کردم چرا اینطور شدم دوسه روزه وفهمیدم بخاطر اینکه تو این مدت من بیشتر رفتم داخل اینستا و دوسه ساعت تو اینستا بودم وکلیپای مزخرف دیدم و واقعا خیلی انرژیم افت کرد،خداروشکر که این سایت الهیو دارم و وقتی میام داخلش و مینویسم تبدیل میشم به یه آهنربای جذب حال خوب با هر فایلی که گوش میدم ومیبینم با هر متنی که میخونم انگار یکی یکی تموم گرفتگی های بدنو ذهنم باز میشه و به یه ریلکسی عالی میرسم خدایا شکرت برای همه اتفاقات خوبی که توزندگیم و توزندگی تمام انسان‌ها رخ داده و قراره رخ بده.

    خدایا شکرت که هرروز تو زندگیم معجزه رخ میده

    خدایا شکرت که هرروز هر لحظه منو به سمت بهترینها هدایت میکنی

    خدایا ازت میخوام که هرروز تمرکزم رو قانون بالاتر بره و شرایطشو ایجادکنی که همواره تمرکزم رو نکات مثبت باشه

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    اصغر آذرکمان گفته:
    مدت عضویت: 863 روز

    به خداوند رحمان.

    یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شأن

    همه کسانی که درآسمانها و زمینند از او درخواست می کنند و او هر روز مشغول شأنی جدید است .

    سلام خدمت استاد عزیز و با تعهد خودم.

    سلام به بنیانگذار پروژه خانه تکانی ذهن.(خانم شایسته عزیز)

    سلام به همه هم دوره ایی های خودم.

    موضوع اول: تحسین به جای حسادت.

    اگه بخوام از جهاد اکبری که در این رابطه بگم،

    من قبلا خیلی انسان حسودی بودم، مخصوصا در رابطه بافامیلها و در وهله دوم دوستان خودم.

    یکی از ریشه های حسادت ،باور کمبوده هستش.

    ما فکر میکنیم که همین یه دونه بود و اون بردش .خخخ

    دیگه تموم،دیگه ثروت نیست، دیگع موفیقت یا شغلی وجود نداره، و اون طرف بهش رسید و من بدبخت شدم.

    انما النجوی من الشیطان

    نجوا همیشه از سوی شیطان است.

    شیطان همیشه وعده فقر و فحشا میدهد،

    خداوند وعده فزونی و نعمت و مغفرت میدهد.

    پدرم وقتی در کودکی، اسم یک شخص اشنا یا فامیل،

    جهت مقایسه ویا سرزنش من میاورد،به شدت عصبانی میشدم، و دنبال ایراد و فحش دادن اون شخص بودم که دفعه ایی دیگه پدرم اسم اون رو بر زبون نیاره،

    چقدر من داغون بودم، خدای من!

    چقدر ،فرکانس حسادت و غیبت ،میتونه مارو پست و بدبخت کنه،

    هیچی از قانون نمیدونستم،

    البته پدر من هم درست ترین کاری که به ذهنش میرسید ،( برای تربیت من )انجام میداد.اون تقصیری نداشت.

    خلاصه ،بعد از اون گذشته داغون، با شنیدن حرفهای استاد,در فایلهای گوناگون ،و‌درک کردن و عمل کردن به تمرینات ،( البته در ابتدا بسیار سخت بود، چون ادم مغروری بودم.) الان به راحتی میتونم از افراد تعریف کنم، بدون اینکه احساس بدی داشته باشم، یا نقش بازی کنم، نکات مثبت افراد رو بهشون میگم، کلی ذوق میکنن، کلی من ذوق میکنم،

    به قول استاد، میخوام به قلب آدما رسوخ کنم،دسترسی داشته باشم.

    روابطم با اطرافیان، بسیار،بسیار عالی شده، خیلی لذت میبرم، دوره عزت نفس بهم یاد داد، تفاوت اعتماد به نفس و غرور رو، بی نهایت سپاسگذارم ،استاد عزیز

    به خاطر اون دوره ارزشمندتون.

    ما باید به جای حسادت، تحسین کنیم و بگیم که اگه شخصی تونسته، من هم میتونم، وکم کم وارد مسیر رسیدن به اون خواسته میشویم.

    موضوع بعدی.

    تمرکز.

    من در حوزه روابط و عزت نفس، سلامتی،بهبود شخصیت،

    خیلی تمرکز بیشتری،

    نسبت به مسائل مالی، پیشرفت شغلی و خلق ثروت

    داشته ام.

    به طوری که پیشرفت شخصیتی خودم خیلی بیشتر از پیشرفت مالی و شغلی هستش، وکاملا قابل مشاهده است.

    به لطف خدا ،تا چند روز اینده،

    من به همراه داداشم، میخوایم دوره روانشناسی

    ثروت 1 رو میخوایم تهیه کنیم، و به تمریناتش عمل کنیم، و باورهای خوبی بسازیم.

    تا به قول استاد،

    جریانی از ثروت و نعمت وارد زندگیمون بشه.

    خدا میدونه چقدر ذوق دارم برای خلق ثروت و نعمت.

    معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه.

    حتی خود استاد هم میگه:

    تگه نتیجه مالی ندارید من با شما حرفی ندارم

    من با شما رفاقتی ندارم.خخخخ

    حتی اگه الان استاد منو توی پرادایس ببینه

    جز سلام و احوالپرسی میگه برو تا وضع مالیت خوب نشه نیای سمت من .

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.

    واقعا هم استاد راست میگه.

    اگه پیشرفت مالی نداشته ایی ،یعنی خوب به مفاهیم عمل نکرده ایی،

    دنبال بهانه و عذز هم نباشید.

    بخشش لازم نیست، اعدامش کنید.خخخخ

    استاد عزیزم،بعد از کار کردن روی روانشناسی که میخوام بخرمش،

    اگر عمری باشد،! میام و از نتیجه های مال هم براتون میگم،یا مینویسم، تا نشون بدم، که اون خدایی که سلامتی میده، عزت میده، تغییر شخصیتی بزرگ میده،

    ثروت هم میدهد،

    به قول ملا صدرا

    خداوند همه چیز میشود همه کس را

    به شرط باور ،به شرط ایمان،به شرط پاکی دل.

    موضوع بعدی

    نوشتن پیشرفت دیگران،در دفتر معجزات خودمون.

    واقعا دمت گرم، دست مریزاد

    چرا من برای نوشتن معجزات زندگیم،

    همیشه دنبال اونا در زندگی خودم میگشتم.واقعا چراااا

    اصغر جان، مگه نمیدونی تحسین پیشرفت دیگران باعث جاری شدن انرژی مثبت اونا،در زندگی خودت هم میشه.

    ولی از این تاریخ به بعد ،هر موفقیت ویا دیشرفت مثبتی از دیگران،فامیلها هم ببینم رو باید در دفتر سپاسگذاری سالانه خودم بنویسم.

    استاد واقعا روح لطیف و زیبایی دارید شما.

    نوش جونتون؛ احساس خوب، عزت الهی،انرژی مثبت، پیشرفت های پی در پی، روابط عالی و روئیایی و…

    به تمام قوانین و موضوعاتی که میگین، 100 برابر ما تهعد دارین و عمل میکنین.

    خدارو شکر به خاطر چنین استاد موفقی

    خدارو شکر به خاطر این دوره رویایی

    خدارو شکر به خاطر تمام دوستان همفرکانسی.

    خدارو شکر به خاطر پیشرفتی که در این دوره داشته ام.

    شمارو به پروردگار زیبای ها میسپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 631 روز

    به نام خداوند غفور و رحیم

    سلام به دوستان

    در اخرین فایلی که من توی سایت گذاشتم ودر اخرین نظر قابل مشاهده هست از خداوند سوال پرسیدم برای پیشرفت در راهم چکار کنم و این جواب تمرکز در این فایل بود که به فایل برخوردم و دیشب هم که همین سوال رو پرسیدم صبح این فایل زیبا رو دوباره دیدم که جواب تمرکز هست.

    قبلا هم گفتم من چون خیلی کارهایی گروهی و فعالیت های جمعی علاقه داشتم و ارتباط نزدیک با افراد میگرفتم خیلی دوست صمیمی میشدم و همینطور به بحث های متافیزیک علاقه داشتم . و ذهن کنجکاوی داشتم و جاهایی هم کار میکردم میپرسیدم طرف چه کاری انجام داده که پولدار شده .خصوصا چون کتاب مطالعه میکردم دنبال جواب بودم که مطابق با کتاب هست؟

    خلاصه تو فعالیت های تیمی از چندین نوع دانشگاهی و خصوصی و دولتی و …کار کردم .توی کارهای افرادی رو دیدم که باور داشتن که نمیتونن ذهنشون رو کنترل کنن و روی چیزی تمرکز کنن و به قولی اختلال کم توجهی دارن و میگفتن به خاطر گذشته و مواد و گل که میکشیدن نمیتونن تمرکز کنن و دقیقا هم مشکل رو داشتن چون باور داشتن .

    از اون طرف من چندین نفر رو دیدم که خیلی روی کارشون تمرکز داشتن و طرف مدت ها روی مسئله ای فکر میکرد و حلش میکرد و منم میپرسیدم که چکار کردی ؟

    و قبلا چون خودم باور داشتم که ذهنم پرش داره اومدم با توجه به الگوها یه جزوه به دستم رسید و تمرین ها رو برای تست انجام دادم و به مدت چندماه روی ذهنم کار کردم و ذهنم رو کنترل کردم . و بعد نتایج اومد و خیلی رشد فکری کردم و باور کردم چقدر ذهن من بینهایته و با همین باور رفتم تو مهارت هایی که قبلا میگفتم استعداد ندارم و چقدر تونستم پیشرفت کنم و تا الان مواهب داشته. خداروشکر که این الگوها و راهکار رو برام فرستاد.

    من قبلا اصلا قدرت تحسین ادم ها رو نداشتم چون اینو بلد نبودم .قبل از خوندن در کتاب ها و اموزش های استاد: و یادمه ته کلاس مینشستم و استاد رو مسخره میکردیم و میخندیدیم و دانشگاه انگار برام شوخی بود و خیلی از دروس رو به خاطر این رفتارها میوفتادم. اما الان با تکامل دارم این عادت رو در خودم به وجود میارم که زن ها . مردها . ماشین ها . خونه ها رو تحسین کنم و خیلی ادم ها در موقع ارتباط با من رفتارشون خوب هست و دقیقا جهان مثل اینه عمل میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سارا صارمی گفته:
    مدت عضویت: 2083 روز

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و دوستان خوبم

    خدارو شکر می کنم که گام 23 هم اومد و امروز تونستم دوباره برناممون رو از سر بگیرم ، از خانم شایسته هم بسیار سپاسگزارم .

    این فایل خیلی آگاهی دهنده بود ، البته مثل بقیه فایلهای استاد اما انگار اون نشتی انرژیها رو مشخص می کنه که ما خودمون واسش هیچ ایده ای نداشتیم ، یعنی همون قانون تمرکز .

    حالا من نکات و درکم رو دسته بندی می کنم و اینجا یادداشت می کنم، انشالله توی ذهنم بیشتر عمیق شه و به عمل تبدیل شه.

    – کلا خواسته هامون رو بنویسیم ، حالا چه ابتدای سال ، چه هر روز دیگه ای از سال ، این باعث میشه کانون توجهمون بره روی خواسته . این خواسته ها هم شامل هر خواسته ای میشن چه بزرگ و چه کوچیک تر و ممکنه بر اساس نیازهامون این خواسته ها بوجود بیان یا تضادهایی که بهشون برخوردیم.

    – وقتی خواسته ها رومی نویسیم اولین مانع یا ترمزی که توی ذهنمون میاد ، چگونگی انجام شدن اون خواستس . یعنی ذهن ما میاد دنبال راه میگرده و چون طبق تجارب قبلی و دیده و شنیده ها راهی براش نیست به سرعت به حس ناامیدی و بی خیال شدن میرسه .

    اما واکنش درست اینه که اینجا باید از رابطمون با خداوند کمک بگیریم ، از قدرت خداوند … اینکه خودش هماهنگی لازم رو انجام بده ، آدمهای مناسب رو بیاره سرراهمون ، باورهامون رو قویتر کنه و …در غیر اینصورت ذهن ما رو متوقف می کنه وکلا بی خیال میشیم

    – راهکاری که برای ساکت کردن ذهن و شروع قدم برداشتن برای خواسته به ماکمک می کنه دو روش زیر هست :

    1. روش اول : افرادی رو پیدا کنیم که به اون خواسته رسیدن ، بهشون فک کنیم ، در موردشون بنویسیم و ذهنی و کلامی تحسینشون کنیم.

    2. روش دوم : بررسی کنیم که چه خواسته ای قبلا برامون غیرقابل باور بوده اما در نهایت محقق شده ، به یاد بیاریم و امکان پذیری رو برای ذهنمون منطقی کنیم.

    این دو راهکار باعث میشه تحقق خواسته برای ما امکان پذیر بشه ، چون اگر رسیدن به خواسته برای ما باور پذیر نباشه ما هیچ وقت نمی تونیم بهش برسیم .

    خب من واقعا اکثر خواسته هام بخاطر این طرز تفکر محقق نشدن ، تا میام فک کنم یه کوه از موانع میاد جلوی چشمم … طوری که میگم تا من بیام اینا رو بردارم کلی زمان میبره ، پس رسیدن بهشون با نرسیدن فرقی نداره

    الان اگه بخوام از این قالب برای یکی از خواسته هام استفاده کنم که بهبود شرایط مالی هست اینه که ذهنم میگه من حقوق ثابت دارم ، آخه چه راهی هست که بتونم درآمد بیشتر داشته باشم ! اصلا امکان پذیر نیست !

    حالا اگه بخوام از راهکارها استفاده کنم باید روش اول رو بکار بگیرم ، یعنی ببینم چه کسانی هستند که کارمندن اما در آمدشون رو به افزایشه … خب چند نفر رو میشناسم که حقوق ثابت دارند اما یه راهی هم براشون باز شده که با استفاده از تخصص هایی که دارن مبلغ بیشتری دریافت می کنن …

    همین الان یه ایده اومد که منم باید تخصصم رو توی کارم بیشتر کنم … طوریکه صاحب نظر بشم ، اونوقت دیگه یه متخصصم و درآمد بیشتر هم خودش میاد.

    چقد سریع اولین قدم ها به آدم گفته میشه :)

    – غیبت کردن باعث میشه انرژی های منفی به زندگی آدم برگرده و به خودمون ضربه بزنیم

    فقط باید آدمها رو تحسین کنیم چه کلامی و چه ذهنی ، این کلید بهبود روابطمون هست .

    – بحث تمرکز که وقتی یه خواسته ای رو داری ، باید صفر تا صد انرژیت رو براش بذاری و اگه مسیرت درست باشه قطعا راه حل ها و ایده ها خیلی زود میان و در الهامات باز میشه ، بعدم که به ایده ها عمل کنی نتایج میان.

    من خودم خیلی باید روی این موضوع کار کنم ، واقعا متمرکز نیستم ، علتشم می دونم چون عجولم و به جای ایجاد تغییرات ریشه ای در باورها و شخصیتم دنبال نتایج سریع و دهن پر کن هستم …

    خیلی باید بیشتر روی این موضوع تعمق کنم راستش …

    استاد و خانم شایسته عزیزم از شما برای به اشتراک گذاشتن این آگاهی ها بسیار سپاسگزارم ، از خدای مهربونم هزاران بار سپاسگزارم ، انشالله ایده های های برای درک بیشتر و عملی کردن قوانین به ما گفته بشه … هممون در پناه خدا باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2858 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم وخانم شایسته عزیزم

    و دوستان همراه در پروژه

    امروز بیستو سومین گام خودم رو در پروژه خانه تکانی ذهن به صورت گام به گام برداشتم

    خداروشکر میکنم اولین فایل 1 ساعته ای بود که گوش دادم بعد از سالها..

    استاد اخرفایل اشک توی چشمام حلقه زد وقتی داشتین در مورد توجه به اتفاقات خوبی. که 3 ماه اول سال برای شما و خانم شایسته عزیز اتفاق افتاده بود میگفتین و همینطور موقعی که داستان آقا علی تریلی سوار تعریف میکردین ،از سالها پیش گاهی کامنتاشون میخوندم همون اوایل ، یادم کامنتی خوندم ازشون که شرایط خیییلی سختی توی ایران داشتن و تونستن تغییر بدن خودشون و زندگیشون همه جوره بسازن و مهاجرت کنن آمریکا خداروشکر آقا علی هرکجا هستی موفق باشی برات آرزوی موفقیت بیشتری دارم

    دلیل دیگه ای که اشک توی چشام حلقه زد استاد قبل از اینکه شروع کنم این کامنت بنویسم یاد دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها میوفتم چون من توی مسیر رسیدن به رویاهام با این دوره آشنا شدم درحالی که خیلی از همون اول دوست داشتم دوره عزت نفس داشته باشم و همه چیز به گونه ای پیش رفت که این دوره بخرم حتی استاد یادم برای پولش و خریدنش چسبیده بودم همون شب که رها کردم صبح هنوز بلند نشده بودم صدای تحقق خواستم شنیدم یادم میاد مادرم به پدرم گفت این پول بهش بده بره این بسته بخره (با اینکه مادرم نمی‌دونست توی این دوره چه خبرایی هست :)))) این بخاطر این میگم چون مادرم بشدت فردی مذهبی و معتقد هست)

    همون صبح تراکنش انجام دادم و دوره را خریدم خداروشکر میکنم بخاطر دوره راهنمای عملی دستیابی به رویا ها

    اشک توی چشمام حلقه میزنه چون یاد تک تک جلسات‌ش میوفتم استاد با چه شدتی صحبت می‌کرد انرژی هنوز ندیدم یه انرژی با یه شدتی میچرخید و استاد میخواست بهمون بگه و بفهمونه بابا داستان اینه..

    یکی از چیزایی که امروز داشتم این دوره رو توی پروفایلم چک میکردم این بود اون تایم کامنتی نذاشتم برای این دوره خیلییی کم بوده و این یکم تاسف داشت برام

    هرچی که کامنت گذاشتم بیشتر واسه زمانی که جسته گریخته میومدم برخی از جلسات بر حسب نیاز نگاه میکردم به نظرم روند این شکلی به کار من نیومد یا حتی وقتایی که از اولم شروع میکردم تا یه جلسه ای پیش رفتم دیگه ادامه ندادم

    بنظرم به این شکل پیش رفتن ها هیچ کمکی بهمون نمیکنه و به من نکرده

    کامنت نمیذاشتم اون موقع ولی تک تک جلسات گوش دادم و عمل کردم بهشون

    از همون جلسه اول بخوام بگم که درمورد رهایی و نچسبیدن به خواسته و حتی راه رسیدن به خواسته، انصراف من از کنکور سراسری 97 رشته ریاضی فیزیک و با برگه سفید از سر جلسه بلند شدنم بود که حتی اونم فکر میکنم نباید انجام میدادم شاید بخاطر کوچولو فشاری که روم بود اینکار انجام دادم ولی همچنان قبل از جلسه به مادرم گفتم من میرم تو ولی سفید میدم و اون باور نمی‌کرد فکر می‌کرد شوخی میکنم جدی نگرفت بعد از جلسه وقتی بهشون گفتم بعد از بیرون اومدن از جلسه بهشون گفتم و خیلی بهم ریختن اما باز به مسیرم ادامه دادم قانون رهایی و ایمان 100 درصد داشتن به قلبم به صدایی که هر لحظه باهام صحبت می‌کرد خوب انجام دادم و همراه خدا قدم به قدم ادامه دادم تا کم کم خدا گفت وقتشه بری سر تمرین و دنبال علاقت

    حتی خدا قبل از شروع کلی پلن داد که با این فضای جدیدی که میخواستم واردش بشم آشنا بشم از رفتن و دیدن مسابقه تیم خواهرم تا همراهش سر تمرین رفتن و دیدن بازیکنا تا دیدن بازی‌های جام جهانی فوتبال 2018 و دیدن کلی الگو و باور ساختن به وسیله الگو هایی که توی جام جهانی میدیدم مثل لوکا مودریچ بازیکن رئال مادرید و کرواسی که توی این جام جهانی با وجود قد قواره ریز تر نسبت خیلیا هر بازی 120 با کرواسی بود و بازی می‌کرد و با این تیم به فینال جام جهانی رسید

    همون جا هم بهترین بازیکن فوتبال جام جهانی شد در کنار امباپه جوان اون سال :))

    و الانم توی تیم رئال هم تیمی هستن دوتاشون

    مودریچ 39 ساله کیلیان 25 ساله

    خلاصه کلی لذت بردم و از قوانین برای پیش بینی هام استفاده کردم و الگو و زیبایی های زیادی دیدم توی اون جام که خیلی علاقه من به فوتبال و فوتسال که اون زیر بود آورد بالا

    تا رها بودن نسبت تمام چیزایی که برای شروع احتیاج داشتم وقتی که یک ریال پول و پس انداز نداشتم

    هیچ کی نداشتم

    هیچ جا نداشتم

    من بودم و خانواده ای بشدت از من انتظار داشتن که خواستشون محقق کنم و من بودم و یه قلب مطمئن که میرم و لژیونر میشم و بهترین بازیکن فوتسال جهان میشم

    میرم تیم ملی.

    همین.

    هنوزم خواستم همونه و دارم تلاش میکنم سه راهی برای رسیدن بهش پیدا کنم که اخیرا با درک کم کم و بهتر تکامل هدفم گذاشتم که اولین قدم الهی توی این مسیر بردارم

    چون به نظر من قدم هایی که با خدا برمیداری که چراغ راه و پر نور تره تا قدم هایی که با چیزای دیگه برمیداری

    مثلا روی اراده یا هوش یا استعداد یا پول یا.. حساب میکنی بنظرم خیلی به کار نیاد چون حداقل من بخشی از این مسیر اینجوری تجربه کردم و میفهمم که جواب ده نیست

    لباس کفش جوراب و…. همه اینا مرحله به مرحله وارد زندگیم شد بدون اینکه بخوام زجر بکشم اصرار کنم گریه کنم

    من سکوت بودم او هدایت

    من میدونستم که جز خودش کسیو ندارم

    با لذت ادامه دادم و با لذت شروع کردم و سعی کردم هر بار تمرکز کنم بر دستاوردهای کوچیکی که توی زمین بدست میارم

    و نخواستم اونها راضی نگه دارم تلاش نکردم بابام و مامانم بیارم توی مسیر

    خودشون اومدن و یه جورایی کنار اومدن که با نرفتن من به دانشگاه

    خداروشکر میکنم خدا قدرتی بهم داد که بتونم به راحتی به سمت علاقم قدم بردارم

    البته که درک رهایی از اینجا میاد که قانون درک کرده باشی و به همون اندازه رها تر آزادتر نسبت به خواسته هات هستی

    جلسه 4 این دوره، هنوز که سالهاست از گوش دادن به این جلسه میگذره حرفهای استاد توی گوشم وقتی استاد میگفت تمامممممم وجودت بذار تمام وجودت بذار و… آتش فشان درونم حس میکنم هنوز بعد گذشت این همه سال

    قبل از تمرین این جلسه گوش میدادم با این جلسه بود که تصمیم گرفتم نرم دانشگاه

    استاد گفت تصمیمت بگیر دیگه به هیچی فکر نکن

    حتی یادم دختر همسایمون میگفت خب تو بعد از کنکور میگفتی میخوام برم

    و بقیه که کلی ایده میدادن که اینطوری میتونی انجام بدی ولی مگه من از حرفها میفهمیدم اصلا یه سنگ افتاده بود توی دریای قلبم و رسیده بود به کف دریا و من میگفتم باید تمام تمرکزم روی این سنگ باشه اینو باید حواسم باشه

    دانشگاه بند و بساطش کلی انرژی و زمان از منی میگیره که میخواد تمام تمرکزش بذاره و برسه به تیم ملی و…

    وقتی من میدونم عاشششق فوتسالم

    وقتی من میدونم وقتی این کار انجام میدم شوق و ذوق از درونم فوران میکنه چرا برم تربیت بدنی هر ترم یه ورزش انجام بدم که اصلا علاقه ای ندارم مال من نیست فقط بذارم آشنا بشم با بقیه رشته ها که چی بشه وقتی من میدونم رسالت من کاری که دوســــش دارم اینه تازه درسهای عمومی باید بخونی کنارش توی دانشگاه که چی بشه درحالی که خودم رشتم ریاضی بوده و از درسهای حفظیاتی فراری بودم

    تمــــرکز ،تمرکز 100 درصدی

    تمام وجودم میذارم میرسم بهش پر که شدم تصمیم میگیرم باز میخوام انجامش بدم یانه

    هر بار بعد از پر شدن این سوال از خودم بپرسم

    با جلسه 9 و 10 من تمام تمرکزم رفت روی اینکه هر لحظه میسازم من زندگیمو

    جوری که از چراغ سبز، چهار راه هم به سادگی می‌گذشتم میگفتم این یه نشانه س که مسیرم درسته تصمیمم درسته

    جلسه 7 که بهم کمک کرد تمام خرافاتی که داشتم کنار بذارم و مادرم و پدرم موقع گرفتن این تصمیم که اغلب از چشم زخم و دعا و… این چیزا صحبت میکردن و میخواستن منو با حرفاشون تحت فشار قرار بدن تونستم سکوت کنم در مقابلشون و کانون توجهمو به سمت هدفم ببرم که نتونن روم تأثیر بذارن

    جلسه 5 و 6 منو با نقش الگوها در ساختن باورهام آشنا کرد

    جلسه ی 2 و3 که داستان زندگی استاد بود هربار که توی فایلهای رایگان استاد از اون موقع بندرعباس و قم صحبت میکنه من ذهنم میره روی زندگیشون که توی این دوره از زوایه متفاوتی در موردش صحبت کردن

    چون بنظرم استاد توی فایلهای میاد زندگیشون از تمام جنبه ها بررسی میکنه و برداشت هاش میگه

    و جلسه 8 و 11 و 12 که کمتر از بقیه فوکوس داشتم به اندازه اون ظرف اون موقعم برداشت کردم

    و الان که توی موقعیتی هستم که باید باشم اینو هر بار که قانون درک میکنم میفهمم در مسیر فوتسال و رسیدن به رویاهامم

    کلی راه اومدم پلن ها اجرا کردم و تمرینات داشتم اما امروز دارم متوجه میشم باور کمبود چقدر باعث شده حتی نتونم مهارت‌ها و توانمندیهام ببینم منی توی این مدت از خودم خیلی چیزا نشون دادم ولی نتونستم متمرکز بشم روشون چون یه باور بسیار سمی و فراگیر در ذهنم دارم که محدود کرده و اجازه رشد نمیده اونم باور کمبود در فرصت و زمان

    دیروز تمام فکر ذهنم درگیر امکان پذیر بودن این خواستم بود دیشب به این نتیجه رسیدم باید بیام از صبح که بلند میشم الگوهایی در تمام جنبه های این باور پیدا کنم که این باور ضعیف تر کنه

    دقیقا از تمام زوایا براش الگو بیارم تا خیلی منطقی بشه

    جالبی این فایل این بود دقیقا همزمان شد با گفتگو و درخواست‌های دیروز من چون من هرچقدر که میرم جلو سعی میکنم یه راهی پیدا کنم برای رویام

    ولی دیشب حس کرده بودم باید یه قدم روشن تر و محکم تری بردارم که قشنگ حس کنم توی مسیر رسیدن و بازی کردن در لیگ برترم

    خداروشکر برای استاد خوبم

    خیلی خوشحالم

    استاد هر موقع در مورد راهنمای عملی توی چند هفته که با شما همراهم میاد توی سایت واقعا قلبم میخواست پر بکشه بر سمتش ولی میدونم هنوز مونده من میخوام رها باشم حتی اگر قراره این اگاهیی ها دوباره بیاد بیارم نمیخوام اصرار کنم که حتما از طریق دوره راهنمای عملی باشه شاید از طریق یه محصول دیگه شما ماشالله کلی محصول و آپدیت دارید

    اما این جنس عشقی و تمرکزی که من روی راهنمای عملی داشتم حتی روی قانون آفرینش و عزت نفس نداشتم

    روابط من به خصوص با پدرم و مادرم به کل تغییر کرد همراه بودن با این دوره صلحی بهم داد که همواره توی مسیر باشم و نذارم اختلافات عقیده ای بین من و خانوادم منو از هدفم دور کنه

    با اینکه صبح تا شب سعی میکردن منو بترسونن ولی نتونستن

    خواهرم مثل یه همراه کنارم آورد به خصوص توی فوتسال

    از حاشیه ها دور بشم و همین برداشتن تمرکزم از حاشیه باعث شد دوستی با جنس مخالفم برام ترسناک نباشه و کلی درس و یاد بگیرم و تجربه های جدید داشته باشم

    از قضاوت ها و سوظن ها بدور باشم

    خداروشکر برای قلب پاکم

    از سلامتی و قدرتی که بدست آوردم که حالم خودم خوب کنم

    اخه که قدرتی از این بالاتر هست که بتونی خودت حال خودت خوب کنی و خوب نگه داری و نذاری ذره ای بیرون تو رو بهم بریزه و به مسیرت ادامه بدی

    واقعا الان به این فکر میکنم چقدر خوبتر میشد تک تک اینا رو اون موقع مینوشتم مخصوصا نتایجی که از سلامتی گرفتم وای اینقدر بدیهی بوده برام که الان زور بزنم یادم نیست ولی اینو یادمه که چقدر خوب تونستم نفس تنگیمو سنگینی قفسه سینه ام رو موقع گرفتن سخت ترین تصمیم زندگیم به حالت طبیعی و نرمال و خوبش برگردونم و به مسیر ادامه بدم

    از این لحظه به بعد میخوام یه جوری بهتر متمرکز تر برم جلو

    استاد میخوام چندماه دیگه با دست پر برگردم بهت بگم که من به ارزوم رسیدم

    البته حتی من به این فکر میکنم شاید 1سال نیم دیگه چون استاد من میخوام تکاملم طی کنم ولی استاد بهت قول میدم با دست پر میام

    میام بهت میگم که رسیدم به تیم ملی که دارم لیگ برتر بازی می‌کنم و به تمام اون چیزایی که روز اول نوشتم تنهایی دلم زدم به دریا.

    تمام اون چیزایی که روزی تصمیم گرفتم برم سمتشون هیچ کس باور نداشت منو و مسیرم رو و علاقمو و من تنها کسی بودم که باور داشتم چون خودتون گفتین که تو مولد تو خالقی این حرفها از راهنمای عملی توی گوشم استاد.

    میرم و با دست پر برمیگردم استاد

    جام جهانی فوتبال میام آمریکا و بهتون حضوری میگم که رسیدم و رقم زدم آرزوهامو استاد جان

    خیلی دوستت دارم استاد.

    با ایمان

    مریم درویشی

    1403/8/5

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    ستاره اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    رد پای من برای گام خانه تکانی ذهنم

    من هدف گذاری کردم برای درآمد فیکس 500در ماه و خرید یک مغازه100متری در بهترین جای شهر

    همه اهداف میزارم کنار و فقط تمرکز میکنم براین هدف دنبال رو ایده ها و الهامات الهی هستم

    قبلا بارها با تمرکز برخواسته تونستم ب راحتی ب هرچیزی ک میخوایم برسم ترمزهای زیادی میاد ذهنم مثل

    از کجا

    چقدر مشتری قرار بیاد

    این حجم از انبوه جنس از کجا بیارم

    قیمتها خیلی بالاس

    اون چیزی ک می‌دونم انجام میدم بقیه ش میاد خودش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: