live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف - صفحه 32

418 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1835 روز

    درود بر عزیزان ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    خدایا شکرت

    من با توجه به گفته استاد برای خودم هدفی انتخاب کردم . نوشتم میخوام یسری بهبود های مشخصی تو روابطم شروع کنم . در بارش نوشتم .

    الان دوباره اومدم اینجا به خودم یاد اوری کنم میخوام چکار کنم .

    شرایطی پیش اومده که احتمالا عید مسافرت نرم . وقتمم به گونه ای پره که نمیتونم رو بیزنسم کار کنم . بجاش تمام وقت به فایل های استاد گوش میدم . احساس میکنم این همون هدایت خداونده که میخواد من تو عید رو خودم کار کنم .

    من کلا تو فضای مجازی نیستم . ولی یه تلگرام دارم که هی الکی چکش میکنم . من اینو حذفش کردم تا به عنوان تمرینی که استاد تو یکی از فایل هایی که دیده بودم داده ، یه مدت با خودم تنها باشم .

    رو خودم کار کنم .

    من میخواستم روابطمو بهبود ببخشم . و کاملا دیدم که این قضیه مستلزم کار کردن رو عزت نفسمه .

    ون بخاطر همین قضایا از افرادی که احساس میکردم ذره ای ممکنه بهتر از من کار کرده باشن دوری میکردم.

    بخوام این حس درونیم رو باز کنم ، میشه از زوایای زیادی بهش نگاه کرد و اصلاحش کرد

    اول اینکه دنیا مسابقه نیست ما که خودمونو با بقیه مقایسه کنیم . هممون به عنوان بخشی از وجود خداوند به خودی خود با ارزشیم . چند وقت پیش عکسی دیدم که یه مداد سیاه و یه مداد شمعی کنار هم بودن . مداد سیاه داشت نگاه مداد شمعی میکرد و با خودش میگفت من به اندازه کافی رنگی نیستم.

    مداد شمعی هم داشت نگاهش میکرد و با خودش میگفت من به اندازه کافی تیز نیستم .

    هممون نقاط قوت و ضعفی داریم . همین چیز هاست که دنیا رو قشنگ میکنه .

    من با فردی اشنا شده بودم که موفقیت هایی کسب کرده بود . کاملا قابل احترام . این موضوع باعث شده بود من خودمو پوچ ببینم . چون تماما داشتم مقایسه میکردم . اول از همه اون تو نقاطی خوب بود من تو نقاطی دیگه . مثلا اون میگفت وقتش خیلی تو فضای مجازی میره . ولی من خیلی وقت پیش قاطعانه تصمیم گرفتم و کلا این از این بحث ها خارج شدم .

    در خیلی نقاط هم اون از من بهتر یود . مثل تعهد و عشقی که نسبت به کارش داشت .

    این باعث میشه ما در کنار هم رشد کنیم و هر کدوم از هم دیگه تو این مسیر خیلی چیز ها یاد بگیریم .

    این که من خودمو کمتر میدیدم تماما به همین مقایسه ها بر میگشت . من فکر میکردم دیگه مرغ همسایه چی هست .

    مثلا یه عکس دیده بودم از اتاقش که خیلی قشنگ بود . خیلی مرتب بود میزش . کلی عکس قشنگ رو دیوار .

    با خودم گفتم حتما یه خانواده پولدارن . عجب اتاقی باید باشه . بعدا یه فیلم دیگه همین طوری از اتاقش دیدم . دیدم یه اتاق معمولی. یه میز ساده . یه دیوار سفید . که همش با عشق چیده شده بود .

    تمام این نظم و عشقی که به اتاقش داده بود معنای دیگه ای بهش داده بود . نه اینکه ویز خاصی داشته .

    بعد من نگاه کردم . اتاق من یه نور مخفی فوقالعاده داره . چراغارو هم خاموش میکنم . فضا بهشتی .

    همین الان دارم زیرش همرا با چراغ مطالعم برای شما کامنت مینویسم .

    نگاه کردم دیدم من یه میز بزرگ چوبی خیلی قشنگ دارم . بهترین محصول اون شرکت .

    دیوار اتاق یه کاغذ دیواری فوق العادست . خواهرم هم برا یه کاردستی فوق العاده درست کرده گذاشتم رو میز .

    اینو میگم چون دیده بودم یکی از دوستاش براش چیزی اورده و من حسودیم شده بود . الان دارم نگاه میکنم من تموم اینا رو دارم و باید فقط ببینمشون . خدایا شکرت .

    شکرت بابت همچین ادم های فوق العاده ای که تا این حد الهام بخشن .

    میخوام منم از کوچک ترین اقدامات عملی شروع کنم .

    اول کتابامو مرتب کنم . میزمو مرتب کنم . دورمو تمیز کنم .

    چیزی به ذهنم رسید جابجا کنم تا قشنگ بشه . بعد هم پوستر هایی که دوست دارمو میگیرم و یه دریم بورد از ارزوهام درست میکنم . درست مثل دوستم . منم به خودم و علاقم احترام میزارم .

    واقعا خدارو شکر میکنم که اینارو بهم نشون میده تا بخوام و یه دست بیارم نه اینکه غصه بخورم .

    خدایا در این مسیر هدایتم کن تا باهم قدم یزنیم و لذت ببریم .

    پیشاپیش عید همه شما عزیزان رو تبریک میگم

    برای من عید از الان شروع شده

    میخوام از الان رو خودم تمرکزی کار کنم . یه مدت قراره دور از دوستام باشم . رو خودم کارکنم .

    خدایا شکرت

    همتونو دوس دارم

    با یاد خدای خواسته و جواب ها

    فعلا ⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠⁠)⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1835 روز

    خدایا شکرت ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    الان روز چهارمی هست که دارم خیلی اوکی به فعالیتم تو سایت ادامه میدم .

    احساس میکنم به درکی از این اهمیت این پیوستگی و استمرار و تعهد رسیدم که داره کمکم میکنه ادامه بدم

    خدایا شکرت

    درود به همه عزیزان

    استاد تو این فایل نکته خیلی مهمی رو گفت که احساس میکنم قراره ادامه مسیرمو مشخص کنه .

    هدف گذاری و لوازم مورد نیازش مثل تمرکز . نوشتن نکات مثبت . حرف زدن درباره نشانه هایی که تو این مسیر رخ میده .

    من هم شروع کردم تا عمل کنم . من که از قبل هم میدونستم ، حتی کتابی هم که درباره کارم میخونم ، اگه تمرینشو انجام ندم ، یا پروژه ای رو شروع نکنم و اون نکات رو توش اعمال کنم یا به هر طریقی یه کار عملی نکنم هیچی یاد نمیگیرم و انگار که اصلا هیچ وقت اون کتابو نخوندم .

    الان هم اومدم اول هدفمو مشخص کنم . نزدیک عید هم هست . از الان شروع میکنم موقع عید یه اوج دوباره میگیرم .

    اول گفتم من تو زندگیم اومدم کلا مشخص کردم بخوام خلاصه بگم دوتا هدف اصلی دارم که منشا تمام ارزوهامه یه جورایی . دوتا هدف اصلی . که البته خیلی هم کلیه .

    اومدم نگاه کردم باید تمرکز کنم . یکیش رو انتخاب کنم . یکی از اون دوتا مربوط به روابطم بود .

    خداروشکر تو این مدت خیلی نتیجه های مثبتی در زمینه روابطم گرفتم . با این که خیلی وقت ها فقط یکی دو کلمه با افراد ها حرف میزنم انگار که انرژی مثبت و اون عشق رو از من دریافت میکنن . همه با حال خوب با من برخورد میکنن . کلا تو کلاس پسر خیلی محبوبی هستم . دوستامو خیلی دوست دارم اون هاهم خالصانه به من عشق میورزن . اینکه استاد میگفت یکی از بزرگ ترین تغییراتتون میتونه این باشه که از افراد تعریف کنید ، من به صورت کلی تو خودم ایجاد کرده بودم و اصلا تغییرشو دیده بودم . بخاطر همین تقویتش کردم و الان که از استاد شنیدم با تمام وجود تاییدش میکنم .

    حتی خیلی از افراد هستن با هم عقیده و هماهنگ نیستیم و بنا به قانون مدار ها با اینکه تو یه کلاسیم ولی عملا از هم خیلی دوریم . حالا اگه با همین فرد برخورد داشته باشم خیلی صمیمی سلام میکنم با حال خوب و همین عشق رو از طرف مقابلم دریافت میکنم . طرف مقابلم رو با برچسب خوب یا بد قضاوت نمیکنم . فقط رابطه صمیمی و دوستانه تری با این فرد برقرار نمیکنم همین .

    تو یه برهه ای هم بنا به دلایلی حتی از خانواده هم ترد شدم ولی رابطمو با خودم و خدای خودم دوباره ساختم . رابطمو با خانوادم از اول ساختم .

    رو اعتماد بنفسم خیلی کار کردم . تو یه برهه ای برای ریختن ترسم خودمو مجبور میکردم تو دانشگاه برم بالا و صحبت کنم . ندیدم تا حالا کسی خودش داوطلب شه بیاد بالا .

    کلا در روابط به اعتماد بنفس خیلی خوبی رسیدم . رسیدن به ارزوم در زمینه روابط برام خیلی قابل باور تره . و اگه به این هدف برسم اعتماد بنفسم در زمینه رسیدن به اهداف خیلی بالاتر میره .

    حالا همیشه در زمینه روابط ، یه خلا داشتم . اون هم رابطه عاشقانه بود . بیشتر هم بخاطر باورهایی مثل بد دونستن روابط دختر و پسر و این هاس .

    همون طور که استاد گفت نمونه های عملی رو ببینید که به موفقیت رسیدن .

    خیلی هارو دورم میدیدم که یه رابطه عاشقانه عالی به دور از ادا و اتفار که اصلا معلومه میخوان چیزی رو به بقیه ثابت کنن داشتن . دورم پر بود از روابط سالم . عالی .

    پس شدنیه .

    اومدم اول تو دفترم هدفمو نوشتم

    رابطه عاشقانه :

    بعد اومدم نوشتم چرا این .

    با خودم گفتم به عنوان اهداف بزرگ زندگیم این برام از همه قابل باور تره . از اعتماد بنفس خیلی خوبی در این زمینه برخور دارم . با رسیدن به این هدف اعتماد بنفسم بالا میره .

    خیلی اتفاق بزرگی تو زندگیم خواهد بود . چون همیشه جای خالیش تو زندگیم بود به خاطر تفکراتی که از خانوادم قبول کرده بودم .

    بعد از همه بخاطر این مسیر اشتباهی که در پیش گرفته بودم انخرافات و عادات نامناسبی در من بوجود اومده بود که خیلی مانع از حرکت و موفقیتم میشد . چه زمان هایی که برای چه سرچ های بیهوده ای میگذروندم . یک بار برای همیشه تکلیف شرایط رو معلوم میکنم .

    بعد اینکه خود استاد میگه روابط خیلی باعث رشدتون میشه . با اینکه خیلی باور های نامناسبی در زمینه روابط عاشقانه دارم ولی تجربه ای داشتم که میتونم با قدرت حرف استاد رو تایید کنم.

    تجربه ای در حد یه اشنایی کوتاه ولی همون تاثیر خیلی زیادی رو من گذاشت . باعث اصلا حتی به سبک زندگیم ظاهرم خیلی از عاداتم ، ظاهرم توجه کنم و کلی بهیود تو خودم ایجاد کنم .

    نه بحث خود نمایی . چیز های ساده ای مثلا مثل نظافت حتی . من کلا ادم تمیزی بودم ولی احساس میکنم حتی تو این مدت به خیلی از رفتار های عادی زندگیم توجه کردم و ارتقاش دادم . مثلا الان به اتو لباسم هم اهمیت میدم . نظم زندگیم خیلی بزام مهمه . احساس میکنم سبک زندگی خیلی سالمی دارم خدارو شکر .

    و چیزی که خیلی برام مهمه اینکه میخوام مثل استاد با کسی در ارتباط باشم که مثل هارون برای موسی ، مثل خانم شایسته برای استاد باهم به یاد خدا بپردازیم . در باره چیز های قشنگی که میبینیم صحبت کنیم . مثلا عاشق طبیعتم . باهم دور دانشگاه قدم بزنیم چون واقعا سرسبزه .

    البته من اینم بگم که حال خوبم رو منتقل نکردم به بعد از رسیدن به این هدف . همین الانم خودم تنهایی دور دانشگاه قدم میزنم و خدارو شکر میکنم .

    کلا کسی که باهم در باره اهدافمون حرف بزنیم و باهم حرکت کنیم . به هم کمک کنیم تا در مسیر هدفمون قدم برداریم .

    کلا این دلایلی بود که بنظرم این هدف ارزش این رو داره که به عنوان هدفم انتخاب کنم و قدم بردارم . برای شروع عالیه .

    بعد اومدم تو دفترم اقدامات عملی رو نوشتم .

    چه کار هایی رو باید انجام بدم در مسیرم هدفم .

    دیدم یه دوره عزت نفس دارم هی نصفه نیمه میزارمش گفتم در ادامه این تعهدم برای فعالیت این دوره رو کامل میکنم . کمکم میکنه تا از روی خلا و احساس تنهایی به دنبال رابطه نباشم . کمکم میکنه رابطه سالمی برقرار کنم که باعث رشدمون بشه .

    اومدم تلگرام گوشیم رو نوتیفشو خاموش کردم تا فقط برای چک کردن کلاسام برم و هی نرم پیامامو چک کنم .

    تلگرام رو از لپ تاپم پاک کردم . خیلی بهش نیاز داشتم ولی حواس پرتیش بیشتر بود و فایده حذف کردنش بیشتر بود .

    تو بقیه فضاهای مجازی هم نبودم از اول .

    این کمکم میکنه تا تمرکز کنم رو هدفم .

    در ادامه هم تو دفترم ارزوهام و تصورم رو از رابطم و فرد مقابلم مینویسم .

    اومدم گفتم هر نکته مثبتی که در این مسیر بیوفته رو مینویسم و پله پله جلو میرم و هی مرور میکنم .

    نگاه کردم همین الانش ما یه کلاس عملی داشتیم که باید گروه بندی میشدیم دوبه دو . من اصلا خبر نداشتم . تمام گروه ها خانم ها و اقایون جدا از هم هستن . خیلی اتفاقی من و دونفر دیگه اینطور نبودیم . به خودم گفتم این همون نشونه خداونده . به راحتی این اتفاق باعث میشه باور های مخرب و ترس هام از رابطه بریزه . این یه نشونه از سمت خدا در شروع برای منه .

    با هدایت خداوند این اقدامات عملی زو انجام دادم و مشتاقانه چشمم به دستان خداونده تا ببینم دیگه باید چیکار کنم . با هدایت خداوند جلو میرم .

    انشالله هدف گذاری بقیه دوستان رو هم ببینم

    ببینم میان مینویسم

    و چند وقت بعد از نتایجشون میگن

    خیلی کمک میکنه تا باور هامونو تقویت کنیم .

    خود من به خیلی موفقیت ها رسیدم ولی اصلا موفقیت حسابشون نمیکنم .

    مثلا استاد , یاد گرفتن زبان برای موفقیت در کار رو یه اقدام بزرگ معرقی کرد.

    با خودم گفتم من همین پارسال برای دسترسی به منابع انگلیسی کلی رو زبانم کار کردم . ذره ذره تقویتش کردم و اصلا کل اون علمی که میخواستم یاد بگیرم . تمام اصطلاحات اون هنر رو از اول به انگلیسی یاد گرفتم اصلا .

    حتی به لطف استاد و اموزه هاشون خیلی زندگی سالمی دارم . حالم خوبه . در صورتی که مسایلی مثل افسردگی خیلی بین دوستام شایعه . یه این میگن سلامت ذهن

    اتفاقی برام افتاد ، اتفاقی که خیلی از دوستام تو اون شرایط فاز غم و شکست برداشت میداشتن خودشونو میباختن

    ولی من ازش یه خاطره قشنگ ساختم . کلی حال خوب و کلی درس . بزرگ شدم.

    هممون کلی کار بزرگ تو زندگیمون کردیم .

    باید به خودمون یاد اوری کنیم و ازش برای قدرت گرفتن در مسیر ایندمون استفاده کنیم .

    همتونو دوس دارم

    در پناه الله

    در مسیر زیبایی ها

    فعلا ⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠⁠)⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    یاسر گفته:
    مدت عضویت: 3101 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیزم

    سلام استاد شایسته عزیز

    سلام دوستان عزیز و توانمندم

    من میخواستم یک موضوعی در مورد تمرکز رو بنویسم توی دفترم از چیزی که درک کردم گفتم بیام اینجا بنویسم شاید برای دوستان عزیز هم مفید واقع بشه

    من داشتم کامنت هایی که باور ثروت ساز داشتن و قبلا خونده بودم و دوباره مرور میکردم که به کامنت آقا اسماعیل احمدی پور عزیز رسیدم که این کامنت و برای بار دوم که میخونم لینکش و برای شما میزارم چون ارزش چندین هزار بار خوندن داره

    abasmanesh.com

    توی این کامنت من به این قسمت که رسیدم

    (من بدون توجه به حرف اطرافیانم اومدم تمرکز کردم رو کارم و رو باورهای ثروت

    هرروز اوضاع بهتر میشد

    هرروز هرروز درآمدم بیشتر میشد

    خداوند افراد ثروتمند رو به سمت من هدایت میکرد)

    یک چیزی توی وجودم حس کردم همونجا خوندن ادامه ی کامنت و استپ کردم فکر کردم بعد گفتم این چیزی که گفته شد و درک کردم بنویسم که اینجا مینویسم هم خودم مرور میکنم هم برای شما عزیزان

    ایشون فرمودن بدون حرف اطرافیان اومدم تمرکز کردم روی باورهای ثروت یعنی بصورت مداوم بصورت تکرار و تکرار در لحظه از جهات مختلف یعنی همون فوکس لیزری

    حالا اینجا رو داشته باشین تا اینجا یه چیزی رو تعریف کنم

    چند روز پیش موقع انجام کاری من سوهان آهنی رو توی دستم محکم نگه داشته بودم اونایی که تجربه داشتن میدونن وقتی یه پیچ گوشتی یا سوهان و موقع استفاده وقتی محکم تو دست نگه میداریم پوست حالت آبسه میشه حالا کاری نداریم این قسمت پوست موقع ترمیم شدن من هر روز بهش نگاه میکردم به خودم میگفتم میبینی حتی بدن هم برای بهبود ، هر روز یکمقدار روند بهبود و پیش میبره این روند مکرر توی چند روز باعث میشه پوست به حالت اول برگرده پس تو انتظار نداشته باش برای پیشبرد کارهات یک قدم برمیداری نتایج اندازه 10 قدم اتفاق بی افته هر روز کمی بهتر از قبل همین روند هر روز رشد دادن خودت تو رو توی مدت زمان طولانی به یک جایگاه بزرگ میرسونه

    بعد به این فکر کردم خداروشکر که بدن ما روند پیشبردش دست خداوند اگر دست خودمون بود برای یک بهبود پوست اگه مثل من انسان تمرکز پراکنده میزاشت خدا میدونه چند روز طول میکشید تا این بهبود به سرانجام برسونه

    وقتی به اون قسمت کامنت آقا اسماعیل رسیدم ناخودآگاه چشمم به اون قسمت پوست انگشتم در حال بهبود افتاد و منو به فکر فرو برد و برای من این تشابه داشت که ایشون هر روز کمی بهتر از دیروز عمل کردن هر روز با تکرار اون باورها و ساختن منطق و کنترل ورودی و کنترل ذهن نتایج پدیدار میشدن و هر روز بزرگ تر و بزرگ تر شدن

    حالا که دارم کامنت مینویسم میخوام باورهایی در مورد ثروت بنویسم که چند هفته ی پیش با فکر کردن و بالا و پایین کردن به درکشون رسیدم

    من داشتم چند هفته ی پیش به حرف استاد عباس منش عزیزمون فکر میکردم که فرمودن پرنده برای پرواز کردن زجر نمیکشه ما برای نفس کشیدن زجر نمیکشیم فقط کافی مجاری تنفسی رو مسدود نکنیم به راحتی نفس میکشیم

    این منو به فکر فرو برد….

    من به این نتیجه رسیدم هر موجودی به غیر از انسان توی این کیهان توی این کائنات یعنی از پرنده ، چرنده ، خزنده ، حتی سنگ و کوه و شن و ماسه ، دریا و اقیانوس ها ، جنگل ها و درختان و چمن ها و گل و گیاه ها ، سیاره ها و ستاره ها و کهکشان های دیگه نیازمند پول نیستن (پول واقعی)

    مثلا حیوانات نیازمند غذا و خونه هستن که برای رسیدن به این ها برای داشتن اینها نیاز ندارن پول پرداخت کنن به خدا که اینها رو داشته باشن ، قبل از وجود انسان و هر موجودی هم وجود داشتن

    سنگ و کوه و شن و ماسه برای زیستن توی این جهان نیازمند پول نیستن یعنی نمیرن به خدا پول پرداخت کنن که یکروز دیگه توی این جهان زندگی کنن ، قبل از وجود انسان و هر موجودی هم وجود داشتن

    دریا ها و اقیانوس ها برای زیستن در این جهان نیازمند پول نیستن یعنی نمیرن به خدا پول پرداخت کنن که یکروز دیگه توی این جهان وجود داشته باشن به صورت طبیعی وجود دارن ، قبل از وجود انسان و هر موجودی هم وجود داشتن

    جنگل ها درختان و گل و گیاه ها برای زیستن برای رشد و گسترش نیازمند پول نیستن یعنی نمیرن به خدا پول پرداخت کنن که یکروز دیگه فتوسنتز کنن ، قبل از وجود انسان و هر موجودی هم وجود داشتن

    سیاره ها و ستاره ها و کهکشان ها برای زیستن توی این جهان نیازمند پول نیستن یعنی نمیرن به خدا پول پرداخت کنن تا یکروز دیگه توی این مدار هایی که هستن باشن نه ، قبل از وجود انسان و هر موجودی هم وجود داشتن

    ولی حالا ما انسان ها برای تهیه غذا برای تهیه خونه برای تهیه ماشین و هر نیاز دیگه نیازمند پرداخت پول هستیم باید پول پرداخت کنیم باید بها پراخت کنیم تا خواسته هامون و تجربه کنیم تا نیازهامون و برطرف کنیم

    بنظرم منطق خوبیه برای ذهن

    حالا چرا این داشتن پول و ثروت و تجربه نمیکنم بخاطر مشکل های ذهنی من

    وقتی میام کسب و کار خودم و میخوام شروع کنم مغز میگه آقا کی میاد برای چیزی که تو داری خلق میکنی پول پرداخت کنه

    ولی وقتی یه شخصی توی کسب و کار من هست خلق میکنه و میگه من خلق میکنم و افراد با عشق و رضایت قلبی پول پرداخت میکنن برای چیزی که من خلق کردم

    یا میخوام کسب و کارم و شروع کنم اطرافیان میگن اینم شد کار تو داری انجام میدی بیا برو یه کاری بکن که بیمه داشته باشی امنیت بشه برای وقتی که سنت رفت بالا ، باورهای نابود کننده مزخرف که سمی ترین حالت ممکن از بچگی از متنفر بودم کسب و کاری داشته باشم بیمه بده بعد از چند سال کارکردن از نظر من مزخرفی بیش نیست از نظر من از بی عرضگی و بی ارزشی میاد که من هیچی بلد نیستم میرم یجا بمن یه حقوقی میدن بعد از چندین سال هم بیمه بازنشستگی میدن که فقط نَمیرم همین ولی من از بچگی به این زندگی ها راضی نبودم و نخواهم بود ولی قبل از آشنایی با استاد عباس منش عزیزم این مفهوم کنترل ورودی رو نمیدونستم خودمو توی ورودی های مزخرف محدود کننده قرار میدادم بعد هم میگفتم من از این جایگاه میام بالا خودمو میکشم بیرون از این منجلاب ولی قافل از اینکه وقتی ورودی های مزخرف محدود کننده دریافت میشه خوراک میشه برای ذهن که از اونا در شرایط استفاده میکنه خیلی بخاطر اشتباهات خودم اون اوایل آموزش ها تجربه کردم بجای اینکه وحی منزل بدونم این آگاهی ها رو که مثل طلا 1000 عیار میمونن ولی این تجربیات باعث شد درک هایی داشته باشم هر جا ورودی رو بستم به معنای واقعی یعنی برام مهم نبود اون شخصی که داره حرف میزنه کی هست ناراحت میشه یا نه وقتی میدیدم داره در مورد چیزی حرف میزنه که من نمیخوام بشنوم بدون تعارف هندزفری میزاشتم تو گوشم و تمام….

    اون زمان ها بهترین نتایج و گرفتم ولی گاهی که ورودی رو 100٪ نبستم نتایج سینوسی بود

    ولی من اگه اون ورودی رو همیشه دریافت کنم و برای خودم تکرار کنم تو مواقعی که میام برای ساخت پول و ثروت اقدامی بکنم اون ورودی های مزخرف یادم میاد و ترس و دلهره و نگرانی تو وجودم میندازه ناخودآگاه پاهای من و از حرکت کردن منصرف میکنه

    یه چیز دیگه ای هم همیشه به خودم میگم اینه

    که آقا الان فکر کن تو مثلا خواستت فروش توی کسب و کارت الان تو فروش بکنی خوشحال میشی و ذوق میکنی اعتماد به نفس میگیری یا میشینی گریه میکنی ای بابا من بازم توی کسب و کارم فروش داشتم این چیه آخه من اصلا دوست ندارم فروش داشته باشم چرا فروش دارم

    نه

    قطعا تو خوشحال میشی قطعا تو ذوق میکنی قطعا تو اعتماد به نفس میگیری آره دیدی تونستم من میدونستم میتونم اصلا ایمان داشتم که میتونم

    پس نگاه کن تجربه ی قشنگ و تجربه فروش و تجربه ی خلق حال خوب داره چرا چون توی فرکانس بالایی هست چون توی فرکانس خداوند

    پس برای تجربه کردن خواسته هات تو باید همرنگ فرکانس اون خواسته بشی باید توی فرکانس اون خواسته قرار بگیری تا تجربش کنی

    یعنی باید احساس خوب

    شادی

    ذوق

    هیجان

    اعتماد به نفس

    احساس لیاقت که من کسب و کار من ارزشمند توانایی های من ارزشمند چون از نور خداوند خلق شده چون از نور خداوند داره تغذیه میکنه

    و در حال لذت بردن از زندگی قرار بگیری تا اون خواسته توی زندگیت به صورت تجربه احساسش کنی

    خیلی حرف دارم بزنم

    خیلی حرف داشتم بزنم حالا یسری هاش یادم نمیاد هر وقت یادم اومد میام مینویسم شاید برای دوست عزیزی مفید واقع بشه

    استاد عباس منش عزیزم عاشقتم خیلییییی زیاااااااد ازتون بینهایت سپاسگزارم

    استاد شایسته عزیز و مهربان از شما هم بینهایت سپاسگزارم

    آقا ابراهیم عزیزم مدیر فنی سایت برای تلاش های فوق العاده ارزشمند شما بینهایت سپاسگزارم عاشقتونم

    خانم فرهادی عزیز از شما هم بینهایت سپاسگزارم بابت تک تک تلاش هایی که پشت صحنه از طریق دستان شما انجام میشه

    دوستان عزیز و توانمندم بابت تک تک کامنت های ارزشمندتون سپاسگزارم که درسهای زیادی برای من داره

    خدای عزیزم

    خدای قشنگم

    خدای عشقم

    نقطه ی مثبت و دوست داشتنی توی وجودم ازت بینهایت سپاسگزارم که قدم قدم منو به مسیر های پُر از زیبایی و پر از شادی و پُر از درس و آگاهی سپاسگزارم

    عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1443 روز

    بنام خدا

    سلام

    روز 127 سفر ‌…

    خدایا شکرت شکرت شکرت ، امروز تو ستاره قطبی ام نوشتم خدایا یکاری کن روابطم 30 درصد بهتر شه ،

    گفتم خدایا هدایتم کن به راهی راحتر برای رسیدنم به اهدافم ، خدایا هدایتم کن به بهتر شدن در کارم . چندتا چیز دیگه هم نوشته بودم ،

    خدایا شکرت که تو همین فایل فقط به تنهایی و گوش دادن و نوشتن آن دقیقا چندتاش تیک خورد ، خدای من ازت واقعا سپاسگزارم …

    از طرفی الان اسفنده ، که در این فایل هم اشاره شد که در مورد هدف گذاری سال جدید بود ،

    هم زمانی روز 127 من با این فایل رو واقعا دوست داشتم .

    جالبه واقعا

    من در حال اماده کردن برنامه هام و هدف گذاری برای سال جدید هستم و میخوام که امسال ، یعنی 1404 یکی از بهترین و خفن ترین سالهای زندگیم باشه ،

    سال جادویی ، سال رسیدن ، سال معجزات ، سالی که به تنهایی بهتر از تمام سالهای زندگیم باشه ،

    من باهمین اصل کمی بهتر کمی بهتری که با تعهدم ادغام شده ،

    و خیلی هم خودم رو تحسین کردم که این فرمول رو پیدا کردم ،

    از دل تضاد هام و نمودار سینوسی که داشتم،

    و حاصل کلی آزمون و خطای سال گذشته است ،

    که حدود یک ماه میشه که دارم به این شیوه عمل میکنم و خیلی خوشحالم ،

    حالا میخوام امسال با این درس ، اصلاح اش کنم هدف کلی ام را ،

    مطمعنم میترکونم ،

    باور دارم که با همین تعهد کمی بهتر کمی بهتری که تازگیا دارم انجام میدم سال جدید رو جشن خواهم گرفت ، جشن باشکوه رسیدن هایم . الهی شکرت .

    استاد ازت برای این فایلهای بسیار ارزشمندتون سپاسگزارم ، ازتون ممنونم برای این حرفای ارزشمند .

    از مریم خانم ممنونم که خلاصه ی جلسه ی را نوشته خیلی بهم کمک کرد .

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این سایت عالی که عضو هستم …

    خدایا شکرت برای اینکه من امروز ستاره قطبی ام چندتاش با گوش دادن به این فایل به تنهایی تیک خورده ….

    استاد واقعا ازت متشکرم ،

    با تمام وجودم از خدا برای شما عزیزان دلم بهترین ها رو آرزو میکنم .

    من دوست دارم مثل این دوستتون ،

    نتایج بیشتری کسب کنم و از نتایجم با شما صحبت کنم .

    از خرید های نقد و خفنی که انجام میدم به زودی میام مینویسم و عشق میکنم که تونستم عملکرد هام به قوانین رو بیشتر بیشتر بهبود بدم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سید فرزاد حسینی نیک گفته:
    مدت عضویت: 407 روز

    سلام استاد عزیزم

    1403/12/04

    سلام بر همه ی کسانی ک در مسیر هستند،

    این مسیر خیلی زیباست من به صورت عملی در همین فایل بهم ثابت شد وقتی ک نا خواسته آمدم و وارد سایت شدم و منو به سمت نشانه ام هدایت کن زدم و خیلی جالب بود ک دقیقا دنبال هدفی بودم و هستم و میخوام پول بسازم و هنوز موفق نشدم دوره های استاد رو خریداری کنم اما مطمنم با همین کارهایی ک استاد میگن و مستمر انجام دادن پیش برم قطعا اینقدر پول خواهم ساخت ک بتونم دوره های استاد هم خریداری کنم انشاالله و این قطعا اتفاقی رخ نمیده و باید تلاش کنم و تمرکز کنم روی نکات مثبت و از غیب کردن دیگران دوری کنم اما نمیدونم چرا تمرکزم به استمرار تبدیل نمیشه و میخوام با هر روز به سایت اومدن و یک سلسله مراتب ک فایل مشخص شده رو با دقت گوش کنم و انجام بدم انشالله خیلی حالم خوبه خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 775 روز

    الهی ازاعماق وجودم که تومیدانی چقدراست توراسپاسگذارم. امروز127مین گامهای امیدوایمان به اصل وجودخودم رابارهبریت وتوفیق الهی تااعماق وجودم برداشته ام واین احساس وحال خوبم رابه خداواستادوخانواده ی عباسمنشی تقدیم میکنم خدایاتمام سرمایه ای که داشتم الان توی سایت بهشتی خرج کردم ومیدونم توجاشوبرام پرکرده ای.

    به نام خدا وسلام به خدا .

    سلام به استادعشق و مریم جون وعزیزان سایت.

    الهی سپاسگذارم که به کل خانواده ام وعروسم ونی نی جیگرگوشه ام سلامتی وعافیت داده ای ودیشب رفته سونوصدای قلب جیگرم روبرامون ضبط کردآورده کل خانواده ذوق زدیم آخه من صدای شکرگذاری قلب بچه رومیشنیدم الهی شکرت.ازاین بهتربلدنیستم شکرگذاری کنم.خداجون توان من همین است.

    دیروزازخانه رفتم بیرون سبزی بخرم .

    گفتم: خدایاهدایتم کن ازکجابرم وچی بخرم!؟

    الهی سپاسگذارم که محله ی زندگی مابی نهایت وفور وفراوانی هست ازشیرمرغ تاجون آدمیزادخخخخخخ.

    رسیدم فروشگاه بزرگ دورمیدون داخل محوطه سبزی ومیوه فروشی داره سبزی وباقالی هارونگاه کردم ردشدم .

    رفتم داخل فروشگاه بزرگ کمی دورزدم ویک بسته 5کیلویی نبات ویک بسته 3کیلویی شکربرداشتم رفتم صندوق خانم خوش برخوردحساب کردومسئول بازدیدلوازم هم دم درب خروجی خیلی خندون بودروزی عالی وپرباری بودخدایاشکرت.

    حالا نصف راه رواومدم وسیله هاسنگین بوددیگه توان نداشتم لحظه ی تعطیل شدن مدارس بودازخیابون بایک پسرنوجوان ردشدم دیدم بامن هم مسیره صداش کردم. نگاه کرد،پرسیدم مستقیم میری؟

    گفت :آره !

    گفتم: مامان جون میشه کمکم کنی!؟ گفت: آره! طفلک تادم درب پارکینگ کمکم کردخیلی براش دعامیکردم .رسیدیم، گفتم :مسیرت دورشد؟!گفت :نه !چندتاساختمون قبل ازشماهستیم .الهی ازآدم وحواتااولاد خاتم تاابدهاشون درمصیرصراط مستقیم باشن آمین.

    دوباره برگشتم سمت بازار براسبزی تومسیریک آقایی مشغول انجام کارهای کامیونش بود.رفتم جلوسلام کردم بنده خدابه احترام من دست ازکارکشیدوبلندشد.

    پرسیدم کامیون مالِ خودتونه!؟ گفت: آره خیلی خدارو شکرگذاری کردم وتحسینشون کردم ودعای خیروبرکت براش کردم .گفتم: بچه های منم این مدل کامیون دوست دارن، اون آقاهم برای مادعای خیرکرداین هم یک نشانه ی هدایت به خواستمون.

    رفتم خرازی چیزی خواستم نداشتن همزمان بایک حاج خانم بیرون آمدیم آهسته گام برداشتم دیدم هم مسیریم .گفتم: خانم چندقدم باشمامیخوام همسفرباشم! گفت: بفرماییدمنم سریع پیام بازرگانی روانجام دادم وتشکرکردم واوهم تشکرکردکه انرژی مثبت ازمن گرفته بودخداحافظی.

    ازخیابان ردشدم رفتم لوازم التحریر برای سالنامه ی جدیدازفروشنده درخواست سالنامه کردم وتاکیدکردم که دوست دارم روزهای 5شنبه وجمعه صفحه ی جداداشته باشن چون براشکرگذاری میخوام.

    بنده خداسالنامه رودادوبه پسرم تماس گرفتم برات سالنامه بخرم؟ گفت :آره.فروشنده خندیدودوتاسالنامه هرکدام یک رنگ دادوپیام بازرگانی برای فروشنده اجراکردم.ودوتاخودکارآبی وقرمزخریدم وآقای فروشنده 30هزارتومان برام هدیه داد.خدابده برکت به هردوی ماخیلی هم خوشحال شدکه دفتروخودکار، روبرای شکرگذاری تهیه میکنم وخندیدگفت 630000هزارتومان کارت دادم گفت 60000هزارتومان هیج!30هزارتومان حساب میکنم! منم خندیدم گفتم: صاحب اختیارین!بنده خداخندیدگفت: همون خندتون درسته وششصدهزارتومان کارت کشیدخداحافظی کردم به سمت خونه وتوی راه باخودم گفتم اینم کادوی تولدم برای 1404/1/1مبارکم بادعاشقتونم استاد.پارسال همون لحظه های آخرسال تحویل دنبال سالنامه بودم وهمون لحظه توخیابون 2تاهزارتومانی نوجلوپام بودکه برداشتم الهی شکرت.بااین همه محبت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    صبا گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    سلام

    گام 23-

    نوشتن : به توجه ما کانون میده ، باعث میشه متوجه بشیم دقیقا چی میخوایم ، هدف هامون رو واضح میکنه و میتونیم قدم بعدی رو تشخیص بدیم حتی اگه نمیدونیم چطور بهشون برسیم از خدا میخوایم هدایت کنه.

    هر خواسته ای که دارید بنویسید هر چیزی که دیدید و خوشتون اومده.

    یه هدف رو مشخص کن که باعث میشه بقیه هدف ها برات راحت تر بشن هدفی که انگار پیش نیاز بقیه هدف هاست و اعتماد به نفستو چند برابر میکنه و زمینه ساز موفقیت های بعدیت میشه.

    بارها و بارها دربارش بنویس چون باعث میشه کانون توجهت به سمت خواسته ها بره.

    نوشتن معجزه میکنه.

    تا چیزی برامون قابل باور نباشه نمیتونیم بهش برسیم.

    باور پذیر کردن خواسته ها: پیدا کردن الگو های منطقی که به اون خواسته ای که ما هم داریمش و یا چیزی نزدیک به خواسته ما رسیدند.

    پیدا کردن و نوشتن درباره خواسته هایی که فکر میکردیم رسیدن بهشون غیرممکنه اما به اونا رسیدیم و تجربه شون کردیم.

    خوب گفتن پشت سر دیگران بزرگ ترین سرمایه گذاری هست که میتونیم برای موضوع ارتباطات توی زندگی داشته باشیم.

    جلو و پشت سر دیگران خوبی هاشون رو بگیم.

    اولش ممکنه مقاومت داشته باشیم ولی بعد عادت میکنیم.

    وقتی بقیه پشت سر من بد گویی میکنند من وظیفه ام هست که احساسم رو خوب کنم باید از زاویه ای بهش نگاه کنم که حالم رو خوب کنه. این برای من یادآوری جمله “الخیر فی ما وقع” هست که به خدا ایمان داشته باشم و بدونم اون برای من همه کسه .

    اگر میخوای به یه هدفی برسی باید تمرکز صد در صد بگذاری روی اون هدف.

    وقتی روی موضوعی تمرکز کنی ، تو راهش قدم بگذاری و جلو بری در الهامات به روی تو باز میشه و خدا خودش میگه قدم بعدیت چی باید باشه.

    هر روز یه قدم به سمت خواسته ات بردار ، اصلا نباید بزرگ باشه اون قدم ها روزی یه صفحه کتاب خوندن حتی .

    وقتی آدم روی هدفی تمرکز داره کمتر میره سراغ حاشیه ها.

    خدایا شکرت

    ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فرزانه حری گفته:
    مدت عضویت: 2657 روز

    به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم.

    خانه تکانی ذهن، گام بیست و چهار

    تعدد اهداف:

    استاد من یکی دوساله این موضوع رو قشنگ درک کردم. درحالی که کلی خواسته و آرزو داشتم که همشونم برام مهم بودن و اهمیت داشتن، اما تمام تمرکزمون رو باعلی گذاشتیم روی خونه و گفتیم هرجوری شده باید خونه رو بسازیم و از این نظر راحت بشیم، با انجام این کار ذهنمون آزاد میشه و دیگه درگیر کرایه خونه و صاحب خونه نیستیم. یکسال و سه ماه تمرکزی فقط به خونه فکر کردیم و نتیجه ش شد آرامشی که الان تمام وجودمان رو گرفته و رهنمون بازه برای ایده های ناب. نتیجه ش شد خرید طلا برای تولد علی و خلاصه که حالمون خیلی خوبه، چندوقت پیش حساب کردیم دیدیم الان 5 ماهه که توی خونه مهربونیت خودمونیم و چقدر مهمون و برکت اومده برامون و چقدر حالمون خوبه. همه دوستامون که آپارتمانی نشین هستن برای مراسمای کباب خوریشون میان خونه ما، توی تراس می‌شینم با ویو باغ پرتغال و شالیزار لذت می‌بریم.

    الهی شکرت.

    بعد از خونه تمرکزمون رو گذاشتیم روی کانکس برای فروش حضوریمون(چون در حال حاضر به صورت سیار و دستفروشی هستیم). با شهردار صحبت کردم و تایید داد اما خب زمانی که کانکس رو آوردیم با مخالفت روبه رو شد که قطعا خیر و صلاحی هست که بعداً بهش پی می‌بریم و بهترین ها برامون رخ میده.

    الان مدتی هستش که به شدت احتیاج به ماشین خوب و تمیز و سالم داریم. الهی شکر که ماشین الانمون رو داریم و 20 برابر ظرفیتش برامون کار میکنه، الهی صد هزار مرتبه شکرت.

    حالا چی شد که این خواسته برام شکل گرفت؟

    من بخاطر شغلم تقریبا هفته ای یکبار مسیر نمک آبرود-املش رو میرم که برم کارخونه و بارگیری دارم. این روند و رفت و آمدها بهم این خواسته رو نشون داد که یه ماشین تمیز و راحت و جیگر میخوام و تمرکزم و هدف بعدیم اینه که به لطف الله یکتا در بهترین زمان ممکن بهش میرسم. الهی شکرت.

    به قول استاد ما به خواسته هایی میرسیم که برامون قابل باور باشه و من باید تمام تلاشم رو بکنم برای اینکه خودم رو لایق داشتن و رسیدن به ماشین خوب باشم که اتفاق مدل و رنگ و همه چیزش رو مشخص کردم.

    بهترین راه برای منطقی شدن خواسته ها اینه که الگوهایی برای خودمون پیدا کنیم. من تا اینجای کار هیچ الگویی بهتر و روشن تر و باورپذیر تر از ساخت خونه و شروع کسب و کارم نمیتونم پیدا کنم و از این بابت خدارو هزار مرتبه شاکرم.

    در پناه الله یکتا شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    عطر خدا🌧 گفته:
    مدت عضویت: 243 روز

    شکر خدای که هر لحظه در حال هدایت و حمایت ماست (گام 127)

    من واقعا بارها و بارها این فایل رو گوش دادم و فقط گوش میدادم اما امروز متوجه تمام اشتباهاتم و توجیهات ذهنم شدم که چقدر راحت دیگران رو قضاوت میکردم و غیبت میکردم و ندانسته داشتم خودمو به نابودی میکشوندم و خداوند رو شکرگزارم برای اگاهی این فایل و یادگرفتم تا تمرکز صد درصد برای اهداف و خواسته هایم نداشته باشم باید تا آخر عمرم با رویاها و فقط گوش کردن فایلها بگذرونم بدون هیچ نتیجه ای ،هدف فقط گوش کردن نیست مهمتر از ان فهم و درونی کردن و عمل به دانسته ها هست و من فقط اونارو بلدم ولی درونی نکردم که تبدیل به عمل شود اما امروز متوجه شدم باید مسیر درست رو انتخاب کنم تا برسم به خواسته هایم

    با تشکر از استاد و خانم شایسته خدا قوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 741 روز

    1403/11/14روز211

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استادو مریم عزیز و دوستان گل

    خدایا شکرت بخاطر این هدایت بی نظیر

    این روزا تمرکز گذاشتم روی یادگیری یک مهارت نرم افزاری که من قبلا این مهارت و بلد بودم اما احساس نیاز به بهبود و حرفه ایی شدن کردم چون اونجوری که دوست داشتم سرعتم بالا نبود و با تغییرات ورژن جدید مهارتم آپدیت نبود .

    خداروشکر دارم آموزش میبینم و جزوه مینویسم و تمرین می‌کنم . ونگاهم به آموزش دیدن و بهبود دادن مهارت کلا عوض شد .

    قانون تمرکز:

    چیزی که بلدی و میخوایی توش رشد کنی تمرکز بزار فقط روی همین و خودتو حرفه ایی کن درهارو خداوند باز میکنه

    و هر روز هر روز باید براش یه قدم برداری حتی یک قدم کوچیک اما باید هرروز باشه

    من ازاین قانون برای فعالیت خودم توی سایت استفاده کردم و همه ستاره های خوشگلم طلایی شدن و همچنان طلایی نگه داشتم فقط با هر روز فایل دیدن و کامنت گذاشتن حداقل یک کامنت گذاشتم این ستاره های زیبای سایت و به من هدیه داده

    یک ترمز یا باور اشتباهی که الان دوباره توی این فایل بهم یاد آوری شد .

    اینه که من حواسم به کانون توجه ام نیست و هرچیزی و هرکسی میتونه ازم بگیرتش و یا اینکه خودم بعضی وقتا میخوام از این شاخه به اون شاخه بپرم

    دلیلش بخاطر باور کمبود بخاطر این که باور ندارم که از همین کار ومهارتم میتونم ثروت خلق کنم چون آدم‌های محدودی توی دور برم دیدم که با این مهارت من تونستن ثروت خلق کنن ولی سعی می‌کنم تکاملمو طی کنم بعضی وقتا به خودم میگم نمیخواد کاری کنی فقط تمرکزت و بزار روی همین کار

    چقدر نکته مهمی بود که گفتید ما هر خواسته ایی داریم ازخدا بخواهیم و فقط یکبار ننویسیم بلکه همیشه بنویسیم ‌چون مینویسم داریم بهش توجه می‌کنیم

    ممنونم از صحبتهای بی نظیرتون استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: