سرفصل آگاهی های این فایل:
- تغییر زندگی را از تصحیح کانون توجه ات شروع کن؛
- به هر آنچه توجه کنی، به تجربیاتی از همان جنس از توجه، هدایت می شوی؛
- اگر آزادی می خواهی اما تمام تمرکز شما بر ناخواسته هایی است که آزادی شما را محدود کرده است، این جنس از تمرکز، شما را در مدار محدودیت های بیشتر قرار می دهد؛
- چه نوع تفکر و رفتاری، فرد را آسان می کند برای سختی ها و چه جنس از تفکر و رفتاری فرد را آسان می کند برای آسانی ها؛
- معنی هر جنسی از احساس بد این است که: شما در ذهن خود در حال توجه به چیزی هستی که نمی خواهی و با آن جنس از توجه، فرکانسی را فعال کرده ای که در حال جذب ناخواسته های بیشتر به زندگی ات است؛
- شما در دنیایی زندگی می کنید که دسترسی یکسانی دارید به ثروت یا فقر؛ به سلامتی یا بیماری؛ به عشق یا نفرت… اما اینکه کدام را انتخاب می کنید بستگی کاملی دارد به کانون توجه شما؛
- اگر هدف را “ماندن در احساس خوب” بگذارید و با این اولویت، کانون توجه خود را مدیریت کنید، فارغ از قوانین آدمها و حکومت ها، فارغ از تجربه اکثریت جامعه، به سمت تجربه هایی هدایت می شوید که شما را به احساس خوب بیشتری می رساند؛
- وقتی در مسیر هماهنگ با خواسته هایت حرکت کنی، درها به صورت خود به خود باز می شوند؛
- پیام قرآن درباره تغییر؛
- کسی که بر نازیبایی ها تمرکز دارد، به نازیبایی های بیشتر هدایت می شود؛
- با هر ناخواسته ای بجنگی، آن ناخواسته را در زندگی ات ماندگارتر می کنی؛
- مفهوم شرک و ارتباط آن با “باور به تاثیر عوامل بیرونی”
- در مورد چیزهایی که دوست نداری صحبت نکن و مراقب باش که به این شکل به آنها انرژی ندهی؛
- با انرژی ای همکاری کن که هم جنس با خواسته هایت است؛
- از همان لحظه ای که کانون توجه خود را به سمت خواسته هایت جهت دهی می کنی، به سمت تجربه های بهتر هدایت می شوی؛
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
سایر قسمت های live با استاد عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | قانون هدایت به سمت خواسته ها472MB76 دقیقه
- فایل صوتی live | قانون هدایت به سمت خواسته ها73MB76 دقیقه
بنام خداوند وهاب من
سلام خانواده صمیمی عباسمنش
خدایا سپاسگذارم از استاد عرشیانفر که باعث شد این فایل ضبط بشه.
سپاسگذارم از استاد که با همون شور و شوق و پشن همیشگیش فایل ضبط میکنه و بعد بقول استاد عرشیانفر
همینکارو میکنی که عاشقتم
استاد من نمیدونم شرایط کنونی کشور تو چه وضعی هست ولی از فایل شما گفتم یعنی برهه حساس کنونی وضعیتش حساس کنونیه؟
من در همین وضعیت الان شرایطی برام بوجود اومده که پنج ساعت کار میکنم و کاری که عاشقشم و دارم کلی رشد میکنم و دارم لذت میبرم..پا میزارم روی ترسهام و تجربیات بهتر و بهتر و هی دارم بزرگتر میشم.پول؟ به لطف خدای مهربان داره هی پول بیشتری وارد زندگیم میشه و این خیلی جذابه….
به لطف خدای مهربان هیچ وقت سیاست برام اهمیت نداشت که بخام حتی در موردش صحبت کنم ولی به لطف خدای مهربان این فایل رو باید بارها و بارها و بارها گوش کنم تا نکات زیباش رو به خاطرم بیارم.
اینکه هیچوقت با هیچ چیز نجنگ و هر کی هر چی گفت من واکنش نشون ندم و از کنارش عبور کنم و راه خودم رو برم. حتی ممکنه توی همین مسیر با گفتههایی از حتی قرآن یا احادیث بخوان گول بزنن ولی باز من باید طبق همین قانون کلی جهان به خودم یادآوری کنم که با هیچ چیز نجنگم..دوست دارم به خودم یادآوری کنم ”ایستادگی” کلمه و واژه مقدسی هست و دوست دارم بیشتر یادش بگیرم ولی جنگیدن و فرافکنی از روی ترس نقطه مقابل ایستادگی هست. ایستادگی یعنی با نگاه توحیدی مقابل زور وایستا و از حق خودت دفاع کن نه اینکه بخوای به بهانه حق به دیگران زور بگم و از حق اونها بگیرم و به خودم اضافه کنم.
نقطه باریکی هست بین بالا و پایین، بین حق و ناحق و ما بعنوان انسان باید بتونیم این نکته رو تشخیص بدیم…بخاطر همین خدا گفت اشرف مخلوقات دیگه! تو که اسمت انسان هست نگاه کن به قلبت..به کلامی که از طرف انرژی منبع میاد و به اون عمل کن!
چقدر حرف خوبی زدین استاد که پیامبر رو سرش آشغال میریختن و ایشون چیزی نمیگفتن و مچکرم از توضیحات استاد عرشیانفر در مورد ویژگی شخصیتی پیامبر
خیلی ها همین الان فکر میکنیم قراره اتفاقاتی مثل پیامبر یا ابراهیم برای ماهم بیافته و غافلیم که خداوند هر کسی رو طبق باورها و مدارهای خودش تو یک شرایطی خاص قرار میده و این نوع امتحانات قرار نیست طبق همدیگر باشن. قراره امتحانات یا مسائل یا چالشها یا تضادها رو خودمون با دانش و آگاهی که داریم حلشون کنیم و اصلا قرار نیست امتحان کس دیگه مال منم باشه..بخاطر همینه 2 قلوها نتایج یکسانی ندارند دیگه…آیا نمی اندیشیم واقعا؟
ممکنه امتحان من همین حس آزادی باشه که خودم رو نچسبونم به ”وطن”
من افغانی هستم و متولد ایرانم…اینجا مثل وطنم هست بزرگ و متولد شده همینجام…بچه گَل پُشته بون بودم ولی هیچوقت احساس نکردم متعلق به اینجام و روزی مهاجرت میکنم بازم…واقعیتش از همون اول هم مال اینجا(نبودیم) به قول استاد این دنیای مادی این توهم ها رو بوجود آورده وگرنه تو خواب ما یه لحظه ایفل هستیم(که یه روز نه تو عالم رویا که واقعیت میرم) یه لحظه خونه خاله.
این عالم فقط جای تجربه خود خود خود منه.
نچسبم به خانواده برادر خواهر و…نخوام کسی دیگه رو درست کنم…من خودم رو درست کنم و بزرگترین کمکی که به خودم و جامعه میکنم همینه که بخوام برم بالا و بالاتر تا بقیه هم ببینن و خودشون به این باور برسند که میشود، اگر فلانی تونست ما هم میتونیم…
مگر زمین خداوند پهناور نبود که مهاجرت کنید…
آخ آخ که استاد عاشق این جملهام و چقدر بهم انرژی میده تا به خودم رو راست بگم
یالا مهاجرت نمیکنی دلیلش ترسهاته، محدودیتهاته یا باورهای اشتباهت…
مگه خدا یوسف بچه رو نبرد کردش همه کاره مملکت؟ آیا نمی اندیشی؟
خودت رو گره زدی به مامان و بابا و جامعه و کلاس و وطن؟
تو با ترسات خودتو نگه داشتی مگه نمیبینی سید رو؟ یه جهانگرد واقعی یا کلی خاطرات؟ تو اینو میخواستی پسر
استاد من یه عکس از شما با مریم جان چاپ کردم زدم دیوار اتاقم و هر روز نگاش میکنم میگم ایییییییین
ایییییییییین لایفاستایل! من رو راضی میکند.
حالم عالیییییی استاد
یه جهان سپاسگذارم از خدایی که راضی میکند..داره راضی ام میکنه….تمام اون چیزایی که میخواستم رو داره یکی یکی وارد میکنه…
دیشب داشتم میگفتم اون آرزوها و خواسته هایی که یه عمر انگار خاک خورده بودن و آرزو بدل بودم داره یکی یکی تحقق پیدا میکنه و زمانی اینا شروع کرد به اتفاق افتادن که من
ول کردم!
آره ول کردن همون کلیدی بود که سالها نداشتمش و بقول استاد خدا برررررد تا اوووون پاییین تا من گفتم
تسلیم
نشد و من نتونستم. حالا خودش داره درست میکنه. عین دعای سودا عزیز
عزت مندانه
و از راه طبیعیش
خیلی خوشحالم که در این جمع هستم و احساس قشنگ رو براتون آرزومندم