سرفصل آگاهی های این فایل:
- تغییر زندگی را از تصحیح کانون توجه ات شروع کن؛
- به هر آنچه توجه کنی، به تجربیاتی از همان جنس از توجه، هدایت می شوی؛
- اگر آزادی می خواهی اما تمام تمرکز شما بر ناخواسته هایی است که آزادی شما را محدود کرده است، این جنس از تمرکز، شما را در مدار محدودیت های بیشتر قرار می دهد؛
- چه نوع تفکر و رفتاری، فرد را آسان می کند برای سختی ها و چه جنس از تفکر و رفتاری فرد را آسان می کند برای آسانی ها؛
- معنی هر جنسی از احساس بد این است که: شما در ذهن خود در حال توجه به چیزی هستی که نمی خواهی و با آن جنس از توجه، فرکانسی را فعال کرده ای که در حال جذب ناخواسته های بیشتر به زندگی ات است؛
- شما در دنیایی زندگی می کنید که دسترسی یکسانی دارید به ثروت یا فقر؛ به سلامتی یا بیماری؛ به عشق یا نفرت… اما اینکه کدام را انتخاب می کنید بستگی کاملی دارد به کانون توجه شما؛
- اگر هدف را “ماندن در احساس خوب” بگذارید و با این اولویت، کانون توجه خود را مدیریت کنید، فارغ از قوانین آدمها و حکومت ها، فارغ از تجربه اکثریت جامعه، به سمت تجربه هایی هدایت می شوید که شما را به احساس خوب بیشتری می رساند؛
- وقتی در مسیر هماهنگ با خواسته هایت حرکت کنی، درها به صورت خود به خود باز می شوند؛
- پیام قرآن درباره تغییر؛
- کسی که بر نازیبایی ها تمرکز دارد، به نازیبایی های بیشتر هدایت می شود؛
- با هر ناخواسته ای بجنگی، آن ناخواسته را در زندگی ات ماندگارتر می کنی؛
- مفهوم شرک و ارتباط آن با “باور به تاثیر عوامل بیرونی”
- در مورد چیزهایی که دوست نداری صحبت نکن و مراقب باش که به این شکل به آنها انرژی ندهی؛
- با انرژی ای همکاری کن که هم جنس با خواسته هایت است؛
- از همان لحظه ای که کانون توجه خود را به سمت خواسته هایت جهت دهی می کنی، به سمت تجربه های بهتر هدایت می شوی؛
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
سایر قسمت های live با استاد عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | قانون هدایت به سمت خواسته ها472MB76 دقیقه
- فایل صوتی live | قانون هدایت به سمت خواسته ها73MB76 دقیقه
فَلَوْلَا کَانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِینٍ
پس چرا هیچ شهری نبوده است که [اهلش] ایمان بیاورد تا ایمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم یونس که وقتی ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و آنان را تا پایان عمرشان [از الطاف و نعمت های خود] برخوردار نمودیم.
——————————————————————————
به نام خدا
سلام!
تنها قومی که همگی ایمان آوردند و عذاب نشدند قوم حضرت یونس بود.. حالا ارتباطش با این فایل خیلی جالبه و خداوند به قلبم الهام کرد که داستان رو اینجا توضیح بدم…
حضرت یونس برای هدایت قوم خود بسیار جد و جهد کرد و وقتی نتونست اونها رو از عذاب نجات بده (کاری که قدرتش رو نداشت) با خشم و با ناراحتی اون قوم رو ترک کرد و سوار کشتی شد و بقیه ماجرا که خودتون میدونید..
اما حضرت یونس در خلوتی که داشت در شکم ماهی متوجه اشتباهش شد که نمیتونه دنیا رو تغییر بده و بر انسانها ولایت نداره و باید تبلیغ خدا میکرده بدون اینکه به نتیجه بچسبه و خودشو آزار بده…
و اگه متوجه این اشتباه نمیشد به قول خداوند : فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ * لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى یوْمِ یبْعَثُونَ
تسبیح یعنی خدایا سمت تو درسته، سمت من اشکال داره.. و اگه مسبح نبود و دلیل این اتفاق رو از این زاویه بررسی نمیکرد
تا روز قیامت در شکم ماهی میماند.. اما گفت خدایا پاک و منزهی.. من خطا کردم که این نگاه رو داشتم که میتونم انسان ها رو تغییر بدم و همه رو هدایت کنم.. و این همون تسبیح یا پاک شمردن خدا از شرکه..
و اما ادامه داستان که میرسه به اینجا که خدا نجاتش میده و میفرستش به سمت قومی که هدایتشون کنه…
فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیمٌ وَ أَنْبَتْنا عَلَیهِ شَجَرَهً مِنْ یقْطِینٍ وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَهِ أَلْفٍ أَوْ یزِیدُونَ * فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ
و این میشه که چون حضرت یونس دیگه براش این موضوع اهمیت نداشته که همه رو هدایت کنه و تسلیم امر خدا میشه خدا هدایتش میکنه به تنها قومی که تمامشون ایمان میارن.. کاری که نه در زمان پیامبران قبلی اتفاق افتاد و نه در زمان پیامبران بعدی..
و نکته جالب اینه که این پاشنه آشیل رو تمام پیامبران به شکل های مختلف داشتن.. اما این میشه نقطه قوت شخصیتی حضرت یونس که رها میکنه و به نتیجه نمیچسبه و سعی نمیکنه همه جامعه رو به زور به راه بیاره و خدا هم هدایتش میکنه به قومی که همشون هدایت میشن.
فَلَوْلَا کَانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِینٍ
پس چرا هیچ شهری نبوده است که [اهلش] ایمان بیاورد تا ایمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم یونس که وقتی ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و آنان را تا پایان عمرشان [از الطاف و نعمت های خود] برخوردار نمودیم.
و نکته آخر این که چالش هایی که انسان ها باهاش روبرو میشن و به قول استاد تضادها انسان رو به سمت خواسته ها و نقاط قوت شخصیتیش هدایت میکنه.. و داستان حضرت یونس و تمام پیامبران با اینکه ظاهرش این بوده که یه چالش وحشت ناک اتفاق افتاده اما این چالش ها در بطن خودش پیامبران رو رشد داده تا نقاط قوت خودشون رو بشناسن و تکاملشونو طی کنن. مثل حضرت داوود که معروف بود به اجرای عدالت که عدالت حضرت علی رو هم به عدالت حضرت داوود مثال میزدن و امتحان حضرت داووود هم در همین زمینه بود که دونفر که درواقع دو تا فرشته بودن میان و ازش داوری میخوان و هر پیامبری تو زمینه ای که قرار بوده به تکامل برسه و نقطه قوتش به ظهور برسه امتحان میشده و برای تمام ما هم همینطوره.. فقط تفاوت بین آدم ها از اونجایی شروع میشه که یه عده درس میگیرن و اون تضاد باعث رشدشون میشه یا درس نمیگیرن و روش فوکوس میکنن و باعث نابودیشون میشه…
وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ
اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ آنان فقط از گمان و پندار [پیش زمینه های ذهنی]
پیروی می کنند، و تنها به حدس و تخمین تکیه می زنند.
سلام خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته مهربان که زحمت میکشن این آگاهی ها رو با ما به اشتراک میزارن و دوستان گلم
خواستم به خودم بگم حسین دنبال اصلاح دیگران نباش… خدا میگه این راهش نیست… خدا میگه تو فقط خودتو درست
کن… نه تو به کسی ربطی داری نه کسی به تو… تو فقط خودتو بساز اونجوری که من میگم… تضمین خوشبختیت با من
من بچم رو هم نمیتونم هدایت کنم… خودمم نمیتونم هدایت کنم چه برسه به جامعه… من باید برسم به اینجا که فقط منم
و خدای مهربانم… من نمیتونم روی ذهنم حساب باز کنم… من نمیتونم روی دیگران و انباشت ناآگاهی که در انسان ها
هست حساب باز کنم… بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّهٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ …بلکه گفتند: ما پدران خود را به عقاید
و آیینی یافتیم (همون پیش زمینه های گذشتگان) و البته ما هم که در پی آنها رویم بر هدایت هستیم!!!
من فقط یه تکیه گاه دارم… من نفس نیستم… من ذهن نیستم… من جریانی از آگاهی و بی هویت
هستم… هیچ هویتی ندارم نه ملیت نه جنسیت… اینا همه محصول نگاه خودآگاه من به زندگیه.. اینا ویژگی های لباس
دنیای منه و مربوط به جسم منه … اینا همه شرطی شدنهای
ذهن خودآگاه منه… همونی که شیطان وقتی خودشو اون مدلی دید و با انسان مقایسه کرد سر به سجده نذاشت…
خواستم به خودم تذکر بدم که من ذهنم نیستم و ذهن من فقط انباشت دیتاهای گذشتس… خواستم بگم خدایا من هیچ
چیزی نمیدونم و این دانسته ها هم از هدایت تو بوده… من به هر خیری که از تو بهم برسه محتاجم و افتخار میکنم بر این
فقر که سرمنشا تمام ثروتهاست… یا ایها الناس انتم الفقرا الی الله…