live | قانون هدایت به سمت خواسته ها

سرفصل آگاهی های این فایل:

  • تغییر زندگی را از تصحیح کانون توجه ات شروع کن؛
  • به هر آنچه توجه کنی، به تجربیاتی از همان جنس از توجه، هدایت می شوی؛
  • اگر آزادی می خواهی اما تمام تمرکز شما بر ناخواسته هایی است که آزادی شما را محدود کرده است، این جنس از تمرکز، شما را در مدار محدودیت های بیشتر قرار می دهد؛ 
  • چه نوع تفکر و رفتاری، فرد را آسان می کند برای سختی ها و چه جنس از تفکر و رفتاری فرد را آسان می کند برای آسانی ها؛ 
  • معنی هر جنسی از احساس بد این است که: شما در ذهن خود در حال توجه به چیزی هستی که نمی خواهی و با آن جنس از توجه، فرکانسی را فعال کرده ای که در حال جذب ناخواسته های بیشتر به زندگی ات است؛
  • شما در دنیایی زندگی می کنید که دسترسی یکسانی دارید به ثروت یا فقر؛ به سلامتی یا بیماری؛ به عشق یا نفرت… اما اینکه کدام را انتخاب می کنید بستگی کاملی دارد به کانون توجه شما؛
  • اگر هدف را “ماندن در احساس خوب” بگذارید و با این اولویت، کانون توجه خود را مدیریت کنید، فارغ از قوانین آدمها و حکومت ها، فارغ از تجربه اکثریت جامعه، به سمت تجربه هایی هدایت می شوید که شما را به احساس خوب بیشتری می رساند؛
  • وقتی در مسیر هماهنگ با خواسته هایت حرکت کنی، درها به صورت خود به خود باز می شوند؛
  • پیام قرآن درباره تغییر؛
  • کسی که بر نازیبایی ها تمرکز دارد، به نازیبایی های بیشتر هدایت می شود؛
  • با هر ناخواسته ای بجنگی، آن ناخواسته را در زندگی ات ماندگارتر می کنی؛
  • مفهوم شرک و ارتباط آن با “باور به تاثیر عوامل بیرونی”
  • در مورد چیزهایی که دوست نداری صحبت نکن و مراقب باش که به این شکل به آنها انرژی ندهی؛
  • با انرژی ای همکاری کن که هم جنس با خواسته هایت است؛
  • از همان لحظه ای که کانون توجه خود را به سمت خواسته هایت جهت دهی می کنی، به سمت تجربه های بهتر هدایت می شوی؛

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

قانون تغییر ناخواسته ها


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

سایر قسمت های live با استاد عباس منش

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | قانون هدایت به سمت خواسته ها
    472MB
    76 دقیقه
  • فایل صوتی live | قانون هدایت به سمت خواسته ها
    73MB
    76 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

619 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا عطارروشن» در این صفحه: 3
  1. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3828 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان هم فرکانسی

    انقدر از شنیدن این فایل لذت بردم که حیفم اومد درباره اش ننویسم

    درسته که شاید کسی اطرافمون نباشه که بتونیم درباره خوبی ها یا موضوعات مثبت باهاش صحبت کنیم ولی می تونیم با نوشتن این کار رو با خودمون و افرادی که درسته که نمی شناسیم و کنارمون نیستند ولی در فرکانس خواندن و نوشتن هستند انجام بدیم.

    منم می خوام چند جمله ای با استاد و دوستانم صحبت کنم.

    استاد عزیز من سال 1393 با شما آشنا شدم و خوب یادمه که سال 88 چه شرایط و اوضاعی حاکم بود و مهمتر از اون یادمه که من در چه شرایط و احساسی بودم.

    هر روز از صبح تا شب با بدبختی به خبرهای رسانه های خارجی دسترسی پیدا می کردم و با خوندن اخبار خشم و نفرت من بیشتر می شد و هر روز امیداور بودم که بالاخره این حکومت لعنتی عوض میشه و شرایط زندگی ما در ایران بهتر خواهد شد.

    هرکی وارد مغازه می شد درباره اون شرایط صحبت می کردم و انتقاد می کردم و کلی بد و بیراه می گفتم و البته همصحبت های من هم عین من فکر می کردند و حرف می زدند که بعدا متوجه شدم دقیقا در شرایط و همزمانی های درستی بودم.

    سال 93 که با شما آشنا شدم چند سال از اتفاقات سال 88 گذشته بود و من اوضاع و شرایط بدتری داشتم و بیشتر از قبل اطمینان داشتم که باعث و بانی شرایط من دولت جمهوری اسلامی و تحریم ها و … است.

    هنوزم نمی دونم چی شد که سال 93 برای اولین بار که وارد سایت شما شدم دیگه خارج نشدم.

    انگار راه خروج رو گم کرده باشم و هر روز هرچه بیشتر در سایت عباس منش می گشتم راه های بیشتری پیدا میشد که هیچکدوم به سمت خروج و توجه به بیرون نبود بلکه همه راه ها به درون ختم میشد.

    هرچه بیشتر فایل گوش می دادم بیشتر از شما میشنیدم که مسئول شرایط زندگی ام خودم هستم

    بیشتر می شنیدم که اگر دوست دارم زندگی ام تغییر کنه باید من تغییر کنم نه اینکه منتظر باشم دنیای اطرافم با همه انسانهاش تغییر کنه که شاید نسیمی به سمت من وزیدن پیدا کنه.

    هرچه بیشتر گوش دادم درهای بیشتری به سمت بیرون به روی من بسته میشد و من مات و مبهوت در مواجه با دنیای درون بودم.

    چیزهایی از شما می شنیدم که همه شنیده های قبلی و تجربه های من رو بی اعتبار می کرد و در مقابل حرف هایی توسط شما زده می شد که هیچ سند و مدرکی براش نه تنها در زندگی خودم بلکه اطرافیانم نداشتم و باور حرف های شما خیلی برام سخت بود.

    اما یکی از ویژگی های عالی من این بود که جا نزدم.

    با اینکه خیلی از حرفهای شما رو نمی فهمیدم ولی ادامه دادم.

    با خودم گفتم از حرف هایی که میفهمم حرکت رو شروع می کنم.

    چیزیهایی که می فهمیدم این بود که نباید به اخبار و رسانه ها توجه کنم. از همون روز این تصمیم رو در زندگی ام اتخاذ کردم.

    فهمیدم که نباید درباره ناراحتی هام در زندگی با کسی صحبت کنم. این تصمیم رو به عمل در زندگی ام تبدیل کردم.

    فهمیدم که نباید با افرادی که ناامید و ناراحت هستند هم کلام بشم و به درد و دل هاشون گوش کنم. از همون روز تمام ارتباط های خودم رو اصلاح کردم.

    فهمیدم که نباید کسی رو مقصر زندگی ام بدونم. از اون لحظه دیگه درباره مقصرهای زندگی ام با کسی صحبت نکردم و هروقت فکری در ذهنم مرور میشه که تقصیر فلانیه بهش می گم اون که منو خلق نکرده که مقصر باشه. خدا خلق کرده و درست این کار رو انجام داده پس نه تقصیر اونه نه خدا بلکه تقصیر منه.

    چیزهایی که می فهمیدم رو سعی کردم بهش عمل کنم و خیلی چیزهایی که نمی فهمیدم رو با خودم گفتم اشکال نداره بالاخره اینها رو هم می فهمم و یاد میگیرم.

    هرچی درباره خدا و رزق و روزی صحبت می کردید رو نمی فهمیدم.

    وقتی می گفتید همه چی زندگی دست خودمون من اصلا نمی فهمیدم.

    هرجا میگفتی هر خواسته و آرزویی داشته باشی می تونی بهش برسی رو اصلا نمی فهمیدم.

    اونجا که گفتی با خدا باش و پادشاهی کن و بی خدا باش و هرچه خواهی کن رو اصلا درک نمی کردم چون من به نظرم خیلی با خدا بودم چون نماز می خوندم و با هر ضرب و زوری بود روزه می گرفتم و ایام محرم سعی می کردم روضه های زیادی شرکت کنم و پیراهنم رو روی شلوار می انداختم و سعی می کردم خیلی از اصولی که با خدا بودنم رو تضمین میکنه انجام بدم ولی خبری از پادشاهی نبود و اینو من نمی فهمیدم که مگه چطور باید با خدا باشم که پادشاهی کنم.

    من نمی فهمیدم آرامش ذهنی یعنی چی.

    من نمی فهمیدم لبخند زدن و شاد بودن بدون جهت مگه میشه آخه.

    من نمی فهمیدم چطور میشه آزادی زمانی و مکانی داشت درعین حالی که درآمد هم داشته باشی

    خلاصه صدها موضوع مختلف رو شما می گفتی که من اصلا نمی فهمیدم ولی تصمیم گرفتم از آنچه می فهمم کار رو شروع کنم و به نظرم دلیل ماندگاری و تغییر کردن من این تصمیم درست بود که البته اطمینان دارم کار خدا بود والا در زندگی قبلی ام سابقه همچین تصمیمات مهم و سرنوشت سازی رو نداشتم.

    روزها می گذشت و من سعی می کردم چیزهای رو که از شما میشنوم و می فهمم رو به عمل تبدیل کنم و یواش یواش دیدم یه چیزهایی رو که قبلا نمی فهمیدم رو الان دارم می فهمم.

    مثلا یه مدت که خبرها رو گوش ندادم فهمیدم که وقتی شما از خوبی دنیا و زندگی حرف می زنی یعنی چی چون من فقط سرگرم زندگی خودم بودم و دیدم زندگی من خیلی هم بد نیست و خوبی های زیادی داره.

    تا قبل از این اصلا من فرصت پیدا نمی کردم که به خوبی های زندگیم توجه کنم از صبح تا شب اخبار و بدی ها و ناراحتی ها رو میشنیدم و مرور می کردم و همه زندگی ام به چشمم جهنم شده بود.

    خلاصه کنم استاد جان که هر روز همین طریق رو ادامه دادم و روزها و ماه ها و سالها از سال 1393 گذشته و من امروز موقع پیاده روی کردن بر روی پلی که از روی زیباترین رودخانه ایران می گذره درحالی که نمای زیبای غروب خورشید در دور دست ها رو دارم تماشا می کنم صدای شما رو از بهترین هدفون دنیا که همین چند روز پیش واسه خودم خریدم دارم صحبت های شما رو در سکوت و خلوت با خودم گوش می کنم و چقدر لذت بردم.

    فکر کنم سال قبل بود که در یکی از قسمت های دوره 12 قدم هدفونی رو نشون دادید و گفتید که این هدفون به طرز جادویی صدای محیط رو کاهش می ده و می تونی در جاهای شلوغ واسه خودت از سکوت لذت ببری.

    از همون روز دلم خواست این هدفون رو داشته باشم و به لطف خدا هفته قبل یه مدل عالی از این سری هدفون های سونی رو خریدم و هر روز دارم با لذت بیشتری صحبت های شما رو گوش می کنم.

    در این چند ساله تجهیزات زیادی خریدم که همه و همه در جهت بهبود شرایط گوش دادن به صحبت های شما بوده.

    هدفون های مختلف و ام پی تری پلیرهای گوناگون که از هر کدوم برای گوش دادن به فایلها در شرایط خاص خودش استفاده می کنم.

    وقتی صحبت های شما درباره نتیجه توجه نکردن به شرایط کنونی جامعه رو شنیدم با خودم گفتم دقیقا همینه که استاد میگه.

    اگه من همون آدم چند سال قبل بودم الان در چه شرایطی زندگی می کردم. توجهم به چه مسائلی بود و چه روحیه ای داشتم.

    اگه من الان در شرایطی هستم که آزادی زمانی و مکانی و استقلال مالی دارم و می تونم به راحتی درآمد دو سه ماه یک کارمند خوب رو برای خرید یک هدفون هزینه کنم به این دلیله که از صف افراد معترض و شاکی خارج شدم و تصمیم گرفتم به جای مبارزه کردن برای تغییر دولت به امید اینکه شرایط من بهتر بشه سعی کردم با خودم مبارزه کنم و افکار و نگرش های غلط خودم رو نابود کنم و با ساختن نگرش و باورهای صحیح دنیای قشنگی برای خودم بسازم.

    وقتی شرایط امروزم رو با گذشته خودم و اکنون اطرافیانم مقایسه می کنم،‌ فاصله زیادی با گذشته خودم دارم که درکش به این سادگی نیست که بفهمی چطور شد یا چه اتفاقاتی رخ داد که الان من اینجا و در این شرایط هستم.

    جالبه که از سال 93 تا الان من هنوز در کشور خودم و حتی شهر خودم هستم ولی شرایط زندگی من کیلومترها با قبل فاصله داره و این ثابت می کنه که مهم نیست اطرافیان ما چه افکار یا رفتای دارند یا حکومت دست کی باشه.

    چون تا وقتی من تصور می کردم مقصر زندگی من دولت و دیگران هستند هر 4 سال که رییس جمهور عوض می شد ولی شرایط من هم بدتر و بدتر می شد.

    اما از وقتی درک کردم که خودم مسئول شرایط زندگی ام هستم دیگه مهم نیست کی رئیس جمهور باشه یا کشوردر چه شرایطی باشه چون مسیر من همیشه به اندازه افکار و نگرش های من هموار خواهد بود. و کسی نمی تونه مسیر زندگی منو خراب کنه اگر من بر افکار و ذهنم مسلط باشم.

    اتفاقا در شرایط چندماهه اخیر که اختلال زیاد در اینترنت ایجاد شده کسب و کار من از هر نظر رشد داشته.

    با محدودیت هایی که اعمال شد برای حل این مشکل تصمیاتی گرفتم که اگه این شرایط نمی شد هرگز به فکرم نمی رسید و باعث شد که هزینه های سایت به یک سوم کاهش پیدا کنه درحالی که سرعت و باقی پارامترها همچنان عالی باقی موند.

    بخاطر فیلتر شدن اینستاگرام به لطف خدا از شر این شبکه مختل کننده فرکانس مثبت رها شدم.

    از وقتی اینستا فیلتر شد یکی دو روز سعی کردم هرطور شده وصل بشم ولی بعد گفتم بابا این لطف خدا بود که از شر این شبکه وقت تلف کن دردسر ساز رها شدی و دیگه سمتش نرفتم و همه وقت هایی که آزاد شد رو با تمرکز روی سایت خودم کار کردم و چقدر از نتیجه این تغییر راضی هستم.

    خدا رو شکر امروز در بهترین شرایط احساسی و کسب و کارم هستم و همه این موفقیت ها رو مدیون درسهای بزرگ و کلیدی شما استاد عزیز هستم.

    توضیحات شما درباره افرادی که اهل درگیری هستند و در صورت عوض شدن دولت شرایطشون بدتر میشه و همچنین افرادی که همیشه شرایط براشون خوبه کاملا موافقم و یک نمونه عینی در زندگی ام سراغ دارم.

    یکی از نزدیکان من سمت سیاسی و حکومتی داره.

    اتفاقا آدم خوش اخلاق، آرام و مثبت نگری هست و همیشه با خودم می گفتم این یارو با این شرایط روحی و احساسی چطور پست و مقام حکومتی داره.

    خلاصه اینکه این بابا از زمان ریاست جمهوری آقای رفسنجانی سرکار بود و هر بار که رئیس جمهور عوض میشد همه منتظر بودن که این فامیلمون بی کار بشه ولی در عین ناباوری همگان سمت بالاتری بهش می دادند.

    از کارمندی در یک اداره شروع کرد و بعد شد مدیر اون اداره و بعد مدیر استان شد و بعد فرماندار یه شهر شد و بعد استاندار شد و بعد شهردار شد و بعد استاندار یه استان بزرگتر شد و بعد معاون شهردار تهران و بعد معاون رئیس جمهور و در آخرین سال های کاری اش وزیر شد.

    تازه خیلی هاش رو من از قلم انداختم ولی نکته جالب اینکه سی و چند سال کار کرد و همیشه پست مهم و حکومتی داشت و همه تعجب می کردند که چطور وقتی رئیس جمهور عوض میشه تا سرایدار اداره ها رو عوض می کنند ولی کاری به این بابا ندارند.

    الان که صحبت های شما رو درباره حال خوب داشتن یه سری افراد در دولت های مختلف شنیدم با سند و مدرک برام قابل قبول بود.

    حالا یه مثال درباره افرادی که توجه و تمرکزشون روی ناملایماته:

    یکی از نزدیکانم یه پست سیاسی داره و اتفاقا در کار تدریس و ترویج دین و … است.

    سی و چند ساله در حال مطالعه و کسب عل و دانشه و خیلی آدم مذهبی و با خدا و …. است ولی در چند سالی که می شناسمش تقریبا اتفاقی نبوده که براش رخ نده و همیشه یه داستان تو زندگی اش داره طوری که هنوز داستان قبلی تموم نشده یکی دوتا داستان جدید و عرض و طویل شروع میشه.

    انقدر شرایط زندگی اش با شرایط ظاهری و علاقمندی هاش به خدا و دین و پیغمبر تفاوت داره که دیگه منم برام سوال بود که چرا این بابا در این شرایط داره زندگی میکنه درحالی که واقعا انسان درستکاریه و کل زندگی اش وقت ترویج دین و … شده.

    چند وقت قبل فرصت شد و با هم صحبت می کردیم و من وقتی با افراد صحبت می کنم سعی می کنم اونها رو به خاطرات خوبشون ببرم و اینجوری هم حال اونها خوب می شه و هم صحبت های خوب درباره موفقیت ها و لحظات خوب آدم ها می شنوم.

    ازش سوال کردم که چه موفقیت هایی در تحصیل داشته و چه کارهای مهمی در حوزه علاقمندی هاش انجام داده:

    شروع کرد به تعریف کردن که چند ساله داره درس می خونه و چقدر مطالعه داشته و گفت و گفت تا رسید به افتخاراتش در زندگی که همش مربوط به واقعه کربلا بود.

    می گفت سی ساله دارم درباره کربلا و وقایع اون تحقیق می کنم و کتابی در اسلام و ادیان دیگه نیست که درباره کربلا باشه و من به شکل تخصصی نخونده باشم.

    صدها سخنرانی درباره وقایع کربلا ارائه کرده بود.

    کربلا و تاثیرش در اسلام

    نقش زنان در کربلا

    نقش کودکان در کربلا

    نقش حیوانات در کربلا

    وقایع رخ داده در شرق کربلا

    یعنی وقتی عناوین رو می گفت من شگفت زده شدم که از ده ها زاویه و به شکل های مختلف واقعه کربلا رو بررسی و ارائه کرده بود

    صد ها سخنرانی و مجموعه کلاس های آموزشی برای گروه های مختلف در طی سی سال درباره کربلا و موضوعات مرتبط با کربلا ارائه کرده بود.

    اونجا بود که با خودم گفتم پس بگو چرا انقدر در زندگی مشکلات متفاوت داری و سختی نیست که متحمل نشده باشی. بخاطر تمرکزت بر سختی ها و رنج هایی است که بر تک تک افراد حاظر در کربلا وارد شده.

    در مورد تک تک 72 تن و همراهان و حتی احشام اونها تحقیق و تفحس کرده بود با تمرکز بر موضوع رنج و ظلمی که بر امام حسین و همراهاش وارد شده.

    سی و چند سال تمرکز بر کشف رنج های وارد شده بر افراد نتیجه اش بهتر از این نمیشه دیگه.

    و حالا یه مثال واقعی درباره افرادی که علی بی غم هستند:

    چهار برادر رو میشناسم که از نزدیکانم هستند و اینها مشغول کار پدریشون بودند. یعنی در مغازه ای که از پدرشون به ارث رسیده بود با هم شریکی کار می کردند و شرایط همشون خوب بود و زندگی های خوبی داشتند و اتفاقا اسم و رسم عالی در شهر ما داشتند.

    به مرور برادرها ازدواج کردند و بچه دار شدند و حالا نمی دونم به چه دلیل تصمیم به جدا شدن و مستقل شدن گرفتند.

    زمانی که اولین برادر جدا شد برای اینکه مستقل کار کنه و پیشرفت کنه من دبستان بودم ولی یه چیزهایی یادم میاد که همیشه از سختی ها و مشکلاتی که برای این فرد پیش می اومد بقیه حرف می زدند.

    انقدر کارهای مختلف کرد که شاید موفق بشه ولی نشد که نشد و در نهایت از دنیا رفت و در حالی که مشغول انجام کار سخت برای گذران زندگی بود از دنیا رفت.

    سه برادر مشغول ادامه کار بودند که نفر دوم هم به بهانه مستقل شدن و برای خودش کار کردن از بقیه جدا شد و سهمش رو گرفت و رفت پی کار خودش که تا به امروز که دارم این نوشته رو می نویسم اتفاقاتی براش رخ داده که حتی شنیدنش هم صبر و طاقت میخواد و چه برسه به تجربه کردن. فقط اینو بگم که الان فراریه

    نفر سوم به قصد رشد و پیشرفت و آپارتمان سازی و ثروتمند شدن جدا شد و سهمش رو برداشت و رفت شهر بزرگتر که ساخت و ساز کنه و پیشرفت کنه و ثروتمند بشه و نشون به این نشون که هرچه داشت رو از دست داد و گرفتار نزول و … شد و سختی های فراوان کشید.

    و اما نفر چهارم که برادر علی بی غم بود و هیچ حرص و ولعی برای ثروتمند شدن و رسیدن به این و اون نداشت و سرش به کار خودش بود و سرگرمی های خودش رو داشت کار رو ادامه داد و همون مغازه پدری براش باقی موند و در ادامه کار دو تا خونه در شهر خرید و دو تا خونه شهر دیگه خرید و چندتا ماشین و خلاصه در شرایط عالی زندگی می کنه و هنوزم که هنوزه علی بی غمه و دیگه کسب و کار فعال نداره و مشغول سرگرمی های خودشه.

    از وقتی با قوانین آشنا شدم زندگی این چهار نفر برام جالب بود و اینکه چطور قانون داره عمل می کنه و افرادی که طبق قانون عمل می کنند چقدر ساده رشد می کنند بدون اینکه سختی های اونایی که با افکار نادرست رفتن به جنگ روزگار رو متحمل بشن.

    اتفاقا یه مورد مشابه چهار برادری دیگه هم در فامیل داریم که بازم دقیقا یک برادر از بین بقیه علی بی غم بود و با اینکه شریکی کار می کردند ولی این یه نفر لذتی از زندگی می برد که هرگز سه برادر دیگه تجربه نکردند با اینکه شریک بودند و همه چی مساوی بود.

    اینها همه درس هایی است که از دنیای واقعی اطرافم درک کردم و دلیلش استفاده از آموزش های شما استاد عزیز بود.

    نکته ای که با استفاده از آموزش های شما در من شکل گرفته و خیلی برام ارزشمنده اینه که انگار روی دیگه سکه رو می تونم ببینم.

    هر موضوعی در زندگی ام رخ بده دستپاچه نمیشم و انگار روی دیگه سکه و علت این موضوع رو درک می کنم و آرامش دارم که می تونم شرایط رو بهتر کنم.

    حتی در مورد زندگی دیگران هم این موضوع برام جالبه که وقتی به دیگران نگاه می کنم انگار پس زمینه زندگیشون رو می بینم.

    پس زمینه منظورم قوانین ثابتی است که این فرد در اکثر مواقع ناآگاهانه استفاده کرده و نتیجه گرفته.

    در زوهای اولی که با شما آشنا شدم در یکی از فایل ها گفتید که می تونید زندگی دیگران رو پیش بینی کنید. اون وقت ها نمی فهمیدم چی می گید و اصلا برام قابل درک نبود که چطور میشه با نگاه کردن با زندگی افراد یا شنیدن حرف هاشون پیش بینی کنی که ادامه زندگی این فرد به چه شکلی خواهد بود. ولی الان که سالهاست دارم از محتوای سایت استفاده میکنم خیلی بهتر از اون زمان می فهمم که چرا این حرف رو می زدید.

    وقتی به قوانین مسلط بشی هر موضوعی رو از جنبه قانون بررسی و تحلیل می کنی و خوب چون قانون ثابته نتایج و پیش بینها هم درست از آب در میاد و این خیلی شگفت انگیزه.

    البته نه اینکه بخوام سرک تو کار مردم بکشم،‌اصلا این عادت رو ندارم ولی مواردی که پیش میاد و فردی درباره موفقیت هاش صحبت می کنه می تونم دلایل موفقیتش رو از لابلای حرف هاش درک کنم و برای خودم باورپذیرتر کنم که قانون همیشه جواب می ده برای هر کسی که ازش استفاده کنه.

    یا وقتی فرد یا شرایطی رو می بینم که نامناسبه دیگه واکنشی عمل نمی کنم و نه دلم برای اون می سوزه و نه خودم دچار ترس و نگرانی می شم چون متوجه می شم که چه افکار و نگرشی داشته که در این شرایطه و قرار نیست شرایط اون برای دیگران تکرار بشه مگر اینکه مثل اون فکر و عمل کنی.

    شنیدن توضیحات شما درباره قانون خیلی برام لذت بخش و سراسر آگاهی بخشه

    چند دقیقه آخر فایل امروز واقعا شگفت زده شدم و لذت بردم از تحلیل صحیح شما درباره همزمان شدن افراد نادرستی که در حکومت هستند با عده ای از مردم کشور که به پر و پای هم می پیچند.

    این در حالی است که همین الان عده زیادی هستند که سمت دولتی دارند ولی در شرایط خیلی خوبی دارند زندگی و کار می کنند و اتفاقا عده زیادی هم از وجود اونها و ارتباط باهاشون راضی و خوشحال هستند.

    این قسمت که درباره جذب شدن مردم ناآرام به سمت مسئولین ناآرام توضیح دادید خیلی برای من آگاهی دهنده بود.

    استاد عزیز بی نهایت سپاسگزارم که بدون توجه به نوسانات جوی و حساسیت های شرایط کنونی همیشه درباره اصل و اساسی که درک کردید و عمل کردید و نتایج عالی گرفتید صحبت می کنید.

    خدا رو شکر میکنم که در زمان حیات شما من هم فرصت زندگی کردن پیدا کردم و البته که با شما آشنا شدم.

    سپاسگزارم از خداوند و از شما استاد عزیزم

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 496 رای:
  2. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3828 روز

    به به

    چقدر تجربه عالی داشتید

    فکر کن اومدم این صفحه که دیدگاه خودم رو بنویسم اول هدایت شدم به دیدگاه شما و چقدر از خوندن خط به خط نوشته شما لذت بردم

    خدا رو شکر

    انشاالله هر روز شاد زندگی کنی و آرزوهات یکی یکی به خاطراتت تبدیل بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3828 روز

    سلام و درود

    خوشحالم احساس بهتری داری و این ویدیوی نتایج تاثیر مثبت در افگار، نگرش و انگیزه شما و دوستان دیگر داشته

    هرگز تصور نمی کردم این ویدیو انقدر تاثیر و بازخورد داشته باشه

    چون در طی چند سال این مراحل رو طی کردم برای خودم خیلی عالی هستند و تصور نمی کردم شنیدنش برای بقیه انقدر تاثیر داشته باشه

    البته چون هیچ واکنش و استقبالی در اطرافیان و نزدیکانم برای درک یا استفاده از این آگاهی نمی دیدم از نوشته ها و بازخورد دوستانم در این دنیای مجازی شگفت زده شدم.

    خدا رو شکر مثل همیشه عمل کردن به ایده های ساده باعث خلق نتایج عالی شد.

    سپاسگزارم از شما دوست عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای: