live | قانون هدایت به سمت خواسته ها - صفحه 28

619 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا صارمی گفته:
    مدت عضویت: 2106 روز

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و دوستان خوبم :

    خدارو شکر می کنم برای دیدن فایل مربوط به گام بیست هشتم و بودن توی مسیر این آگاهی ها

    من 45 دقیقه ابتدای فایل رو گوش کردم و دو تا نکته بسیار مهمه این فایل رو برای خودم طبقه بندی می کنم که توی ذهنم بهتر جا بگیره وان شالله به عمل و اقدام تبدیل بشه.

    اولین مورد این نکته هست که توی شرایط خاص باید سعیمون رو بکنیم روی اصول خودمون که به درستیش ایمان داریم بایستیم ، من خودم توی این ضعف دارم یعنی معمولا همراه میشم با اکثریت . البته توی این موضوع که استاد صحبت کردن نه ، در زمانهایی که یه کارفرما یا کارمند یا همسایه یا فامیلی هست که بقیه در موردش خوب صحبت نمی کنن …

    البته خودم می دونم علتش این ترمز هست که می خوام بقیه رو راضی نگه دارم و ساز مخالف نباشم.

    دومین مورد موضوع مقاومت کردن هست ، من متاسفانه همیشه فک می کردم باید با موضوع نادلخواه بجنگی و حقت رو بگیری ، اصلا ملاطفت و چشم پوشی و اینا رو باور نداشتم . چون خدا رو باور نداشتم که هست و داره طبق یه سری قوانین جهان رو اداره می کنه . همیشه سعی کردم خودم برم تو دل مسائل و شده با خشونت به نتیجه دلخواهم برسم اما خوب طبق قانون الان می فهمم چرا هیچ کدوم به نتیجه نرسید و تازه اوضاع بدتر هم میشد.

    من توی توی محیط کار بخاطر مقابله با ظلم و بی عدالتی همکار یا رییس خیلی جابه جا شدم و واقعا هم هیچ کدوم نتیجه دلخواهم نداد و تازه با ظلم بیشتری مواجه میشدم .

    در حالیکه طبق آیات قرآن ، خداوند ما رو دعوت می کنه به نجنگیدن و حتی مشکلات رو با زبان خوش حل کردن و البته به جاش هم تسلیم بودن .

    علتشم اینه که در این جهان هیچ خیر و خوبی مطلقی نیست و اگه من می خوام سهمم تجربه خواسته هام باشه ، دقیقا راهکارش برعکسه ، یعنی فقط باید از طریق کنترل ذهنم به خواسته ها توجه کنم . البته که خیلی کار سختیه اما تنها راهکار اینه .

    استاد ممنونم ازتون ، دقیقا همین روزا دوباره با این چالش مواجه بودم و باز داشتم میرفتم تو فاز جنگیدن ، سپاسگزارم از حضورتون و این تلنگر به موقع ، و از خدای مهربونم برای هدایتم به گوش کردن این آگاهی ها هزاران بار سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2880 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیز

    امروز بیستو هشتمین گام من در پروژه خانه تکانی به صورت گام به گام است

    خداراسپاس گزارم که در این مسیر هستم

    از رویاهام مینویسم چه چیزی از این قشنگ تر که از رویاهات بگی و بنویسی و برای لحظاتی اشک توی چشمات جمع بشه

    وقتی بهشون فکر میکنم

    خدایا از تو ممنونم که بخاطر اون قدم هایی که توی مسیر رویام همراهم اومدی اونقدر چای پاهات محکم هست که با گذشت سالها از اون تصمیمی که گرفتم وقتی برمیگردم که مسیر رو بیاد بیارم یک آن به خودم میگم ببین اونجا خدا چه کرد برات، یادته فلان شرایط داشتی یادت هیچ کس باورت نداشت

    یادت هیچ کس به آینده کاری که میخواستی انجام بدی ایمان و باور نداشت بلکه باهامم جنگیدن که منو منصرف کنن یادته بابات میخواست دم باهاش آتیش بزنه اما آخر خودش تو رو می‌برد باشگاه تازه توی راهم باهاتم شوخی میکرد ، یادت چقدر تهدید شدی تحقیر شدی تخریب شدی، چقدر حرف های ناامید کننده شنیدی چقدر ترسها شنیدی.. یادته روی تخت میخوابیدی نه میتونستی توی اون شرایط هنزفری بزنی نه دوستی داشتی بری چند روز پیشش نه جایی داشتی فقط یه جا بود اونم خونه پدرت اخه من قبلا یاد گرفته بودم وابسته باشم به ادمها و مکان اون ادمها و هزار یک ترس ها ساخته بودم

    شنیدیو شنیدیو شنیدیو.. گاهی با احساس ترحم و دلسوزی و التماس وارد میشدن شاید منو راضی کنن ولی من سکوت کردم من هیچ حرفی نزدم

    هیچ حرفی.. حتی برای 1 ساعتم یادم نمیاد نشسته باشم صحبت کنم راضیشون کنم که راضی شن

    وسط امتحاناتم بود تصمیم گرفتم گفتم من همینجا باید کات کنم دیگه تمرکز نذارم

    رفتم به مادرم گفتم، فکر نمیکردم با این واکنش بد روبرو بشم، اره دخترش که شاگرد زرنگ مدرسه بود کلی اعتبار داشت توی معلم مدیر و دفتر مدرسه حتی بوفه دار مدرسه هم نبود میگفتن درویشی بیا برو بچها چی میخوان بهشون خوراکی بفروش :))))) وای خدا چقدر ظهرها قبل از اینکه بریم خونه ناهار بخوریم اشترودل خوردیم :))))

    من گفتمو وایستادم.. و از همه اون روزها گذشتم، من به خدا گفتم خدایا مادرم میگه بری فوتسال منزوی میشی ولی من اینطوری نمیشم میرم تمرین میکنم موفق میشم میرم تیم ملی الگو میشم من با بهترین خودم فاصله ای ندارم

    اینو فقط گفتم بلکه نوشتمش و انجامش دادم و این که رفتم سالن بخاطر اینکه این حرفمو باور داشتم راستش نمیدونستم چطوری میتونم برم تیم ملی حتی نمیدونستم چطوری قراره لژیونر بشم چون استاد عباسمنش گفته بود بهم که نباید کمتر از بهترین برای خودت ارزش قائل بشی، پس مریم حالا که انگیزه هاتو شناختی و خودت شناختی و متوجه چطوری هستیو اینا نباید به کمتر قانع بشی

    منم گفتم چشم استاد من مینویسم امضا میکنم و میرم شروع میکنم من دیگه دانشگاهو، شریفو مهندسی و.. فکر نمی‌کنم برم رتبه فلان بیارم بیخیال، من حتی اینقدر مطمئنم از خواستم که نمیرم تربیت بدنی بخونم

    وقتمم اونجا نمی‌ذارم ،راه خودم سخت نمیکنم

    nترم نمیخونم تا 10 تا رشته آشنا بشم که بفهمم میخوام چیکار کنم، من دفتر خاطراتم ردپاس که میگفت من هرجا میگفتم فلان چیز خوبه ولی آخر مینوشتم میخوام ورزشکار بشم میخوام فوتبالیست بشم میخوام فوتسالیست بشم

    خیلی جالبه من با اینکه عاشششق فوتبال بودم و هستم ولی همون سالها اول از فوتسال نوشته بودم با اینکه خب فوتبال دنیای بزرگتری داشت اون موقع و حتی الانش هم گستردگی بسیار زیادی داره بخاطر وجود افراد الهام بخش که رشد کردند.

    من خیلی مسیر های پیشنهادی کنار گذاشتم چون یه نیرویی برام تضمین کرده بود با اینکه از آینده و مسیر پیش روم نمیدونستم

    خیلی خیلی ممنونم خداجونم که همراهم بودی

    اگر تو نبودی من چطور میتونستم رویام بیاد میاوردم و تازه به سمتش حرکت کنم

    حضور تو بزرگترین انگیزه اون روزهام بود حالا دارم میفهمم حالا دارم بهش فکر میکنم

    که من کار خاصی نکردم که پدرم با هزینه خودش برام وسایل فوتسال بخره ولی میدونم که یه کار خوب انجام دادم اونم وایسادنم بود

    حالا که دوباره میخوام راهنمای عملی کار کنم میخوام بنویسم تا مثل اون موقع که هیچچچ کدوم از معجزات زندگیم توی این دوره ثبت نکردم و یادم رفت حواسم نبود که بخاطر تمرکز روی این دوره بود که من متعهد تر شدم من که قانون آفرینش و فایل های رایگان تا یه حد خوبی کار کرده بودن ولی راهنمای عملی راه تمرکز گذاشتن تمـــرکز 100 درصدی بهم نشون داد به حدی که قبل از شروع تمرین توی سالن این جلسه رو پلی میکردم و توی سالن راه میرفتم گوش میدادم تا تمرینمون شروع بشه

    جلسه 4 بود که بهم گفت فرق تو با بقیه در ایمان و باور و مثل دیوید بکام اینقدر تمرین کن و تمرکز کن تا توپ بالاخره بره و از وسط تایر عبور کنه ، آخ آخ الان یادم افتاد یکی از بچهای فوتبال یه فیلم گذاشته بود که چطور توپو از توی زمین چمن فرستاده بود توی پنجره ساختمون متروکه نزدیک چمن ،عین دارت که میزنی میخوره به وسطش..

    نیرویی که هدایتگر، این نیرویی که من بهش اعتماد کردم حتما فکر به ثروت رسیدن و استقلال مالیم و شهرت و.. کرده بوده

    یه نیروی فکر شده که از قبل همه چیز آماده داره

    چقدر مطمئن گونه س اعتماد به همچین خدا، دفتر دستکی :))

    خدایا عاشقتم

    فقط تنها ناراحتیم اینکه چرا زود فراموش کردم یا میکنم، زود فراموش میکنم که چه معجزاتی میتونی رقم بزنی به شکلی که خودمم فکرش نکنم ولی باز من یادم میره و برمیگردم به ترسها و شرک هام میشم بنده و غلام نظر و تایید و خواست بقیه،

    یادم میره که اون ادمها که هرکی میخوان باشن

    با شغل و جایگاه اجتماعی و پول و قدرشون هیچ فرقی با من ندارن عین من دوتا دست دارن تا دوتا پا و یه مغز

    یادم میره که معنوی ترین کار جهان رفتن به سراغ رویاهام هست چیزی که وقتی غرقش میشم در بالاترین قدرت ذهنی جسمی و روحی و.. قرار میگیرم که احساس میکنم دستان خدا شده دستان من و خدا دستاش به من قرض داده، خیلی ام بزرگترن دستاش میگه بیا با دستای من این کار انجام بده ;-)

    لحظات زیادی بود که با تو قدم برمی‌داشتم با اینکه هنوز به چیزهایی که گفته بودم نرسیده بودم و اصلا ظاهر زندگیم نزدیک نبود به اون چیزی که گفته بودم به خودم اما انگار فرقی نمی‌کرد، فرقی نمی‌کرد توی حالم چون من تماما حس میکردم توی مسیر رویاهام هستم

    چیزی که عاشقشم و با فکر کردن بهش اشک توی چشام جمع میشه این منو بی نیاز میکرد

    از تایید ها و تحسین های آدمهای بیرون

    من تایید ها و تحسیناشون مینوشتم برای خودم اما به عنوان ردپا و نشونه

    خدایا ازت ممنونم، منو توی این راه عاشقی رها نکن و دستم بگیر قدرتمند تر از حتی قبل و با من دوباره بیا، توکه میای این منم باید خودم آماده کنم و آماده باشم ولی اینکه این حرف بهت میزنم برا اینکه باعث بشه ادامه بدم

    باید باورت کنم.

    با ایمان

    مریم درویشی

    1403/8/13

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3520 روز

    بنام خداوند قادر متعال

    سلام دوستای مهربونم

    چقدر فایل امروز رو دوست داشتم و با اینکه امروز تازه گوش دادم یاد اون روزا افتادم که خیلی جو بد بود و کلا همه یجوری بودن

    و یه چیزی که خیلی مهم بود و من همیشه بهش اعتقاد دارم اینه که یه سری از مردم همیشه ناراضی هستن از مسایل بزرگ بگیر تا کوچیکا و جزیی مثل تغییر اب و هوا. خودم از تغییر اب و هوا همیشه شاکی هستم تابستون میگم چقدر گرمه زمستون میگم چقدر سرده ولی میخوام از این به بغد از تغییر اب و هوا لذت ببرم

    نکاتی که از این فایل گرفتم رو مینوسم:

    – اگر میخوای زندگی تو تغییر کند از کانون توجه خودت همه چیز رو شروع کن و سعی کن فقط بر زیبایی ها تمرکز کنی

    – یادت باشه به هر چی توجه کنی همان را به زندگی خودت دعوت کردی و همان را تجربه میکنی

    – باید با تمام وجود تمرکز خود را به خواسته های خودمان بگذاریم و این جوری نباشد که مثلا به ثروت توجه کنیم ولی در فکرمان فقر بیشتر باشد

    -در دنیا همه چیز به یک اندازه وجود دارد عشق و نفرت- ثروت و فقر- سلامتی و بیماری و اینکه ما کدام را تجربه کنیم به تمرکز ما و کانون توجه ما برمیگردد.

    – هدف در زندگی باید این باشد که احساس خوب داشته باشیم و به این صورت کانون توجه خودمان را هدایت کنیم تا بدون توجه به شرایط بیرونی دایم در احساس خوب بمانیم

    – وقتی در مسیر خواسته هایت باشی و حرکت کنی درها بصورت خودکار برایت باز مکیشود

    – کسی که به نازیبایی ها توجه میکند به نازیبایی بیشتر هدایت میشود اگر با نا خواسته ای بجنگی از ان ناخواستهبیشتر وارد زندکیت میکنی

    -اینکهباور کنی شرایط بیرونی در زندگی تو تاثیر دارد شرک مطلق است و همانگونه که پیامبر اسلام فرمودند شرک در دل مومن مانند راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب است یعنی به همین اندازه پنهان میتواند باشد پس هیچ شرایطی را به عوامل بیرونی گره نزنیم و بدانیم و ایمان داشته باشیم که خداوند برای ما بهترینا را بوجود خواهد اورد

    – یکی از مهمترین کارهایی اجرایی این است که اصلا و تحت هیچ شرایطی درباره ناخواسته ها حرف نزنیم

    – از همان زمانی که کانون توجه خودت را به سمت خواسته هایت میبری در حال هدایت شدن به سمت انها هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1189 روز

    به نام خداوندی که به شدت کافیست

    سلام به استاد عزیز و بزرگوار

    واقعا این موضوع مهمی بود

    اون زمان که سال 88 این همه درگیری و شلوغی بود و تمام حواسم به نازیبایی ها بود

    یادمه همش تو خیابون ها بودیم و از کار و زندگی زده بودیم فقط بحث سیاسی و

    اجتماع دسته جمعی

    وخودمون هم نمیدونستیم داریم چکار میکنیم

    وتمام شد و همه رفتن سر کار و زندگی شون

    وچند سالی هم با همون اوضاع

    افتضاح زندگی کردم

    ومسیرم اشتباه بود

    ولی زمانی که اومدم توی مسیر درست

    دیگه چیزی در موردسیاست نگفتم و نرفتم و ادامه ندادم و هنوزم خبری از هیچی ندارم که میخواد چی بشه و چه خواهد شد

    وحالا که این صحبت های زیبای استاد رو شنیدم

    یادم اومد که چقدر مسیر درب و داغونی رو رفته بودم

    وخدا رو هزاران بار شکرت که چقدر مسیر الانم فوق‌العاده و زیباست

    چقدر درک خوب و کاملی در مورد این جهان دریافت کردم از استاد عزیز که باعث شده

    نه نگران این زندگی باشم

    نه نگران آینده باشم

    فقط مسیر موفقیت رو پیش برم

    توجه ام رو روی خوبی ها قرار دهم و در مورد خوبی ها صحبت کنم ،وسپاسگزار خدایم باشم

    اتفاقاً یکی از دوستان سوال کرد چی گوش میدی

    گفتم فایل های انگیزشی

    یه لبخندی زد و گفت حالا چه کردی این همه گوش دادی چه تغییری کردی همش الکیه

    ویه لبخند با احساس خوب زدم اونم از ته دلم

    گفتم خدا رو هزاران بار شکرت ،دیگه هیچی نگفتم

    واونم هیچی نگفت و خودش فهمید چه خبره

    وفهمیدم که مسیرم چقدر درسته ،حالم چقدر خوبه

    وچه موفقیت هایی کسب کردم ونگفتم به کسی

    قبلاً سعی داشتم همه رو بیارم توی مسیر خودم

    یه چند وقت درگیرش بودم ،دیدم خودم دارم دور میشم کسی هم همراهم نشد ،و فهمیدم که نیاز به تغییر دیگران نیست و جهان نیاز

    به همه جور آدم داره

    وکلا نشستم سرجام و فقط روی خودم کار کردم

    چقدر حالم خوبه ،چقدر مسیر زیباست

    واقعاً لذت بخش شده واسم ،،

    تمام تمرکزم روی زیبایی هاست ،،فقط حال خوب

    من دیگه کاری ندارم که ایران بهتر بشه یا حکومت عوض بشه تا من زندگیم بهتر بشه

    الان فهمیدم که من خودم باید بهتر بشم

    روی خودم کار کنم و تغییر کنم ،،

    همه چی باب دلم میشه

    چطورشو کار ندارم ،،میدونم که درست میشه

    توی این دنیا ،،همه چی باید باشه و یکدست نمیشود

    باید فقر باشه ،،ثروت هم باشه

    باید آدم بد باشه ،،،ادم خوب هم باشه

    باید ظلم باشه ،،،مظلوم هم باشه

    این قانون جهان است و به افکار تو پاسخ میده

    در مورد چیزهایی که دوست داری صحبت کن

    چکار به بدی ها داری ،،نه توجه کن ،،نه صحبت کن

    تا جهان تو رو هدایت کنه به مسیر های خوب

    برای خدا هیچ چیز غیر ممکن نیست ،

    صحبت کردن در مورد اتفاقات خوب ،

    خیلی تأثیر گذاره

    یعنی کافیه توجه کنی و تمرکز کنی روی زیبایی ها

    ببین چه سریع خدا جواب میده

    خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه زیبایی

    خدایا سپاسگزارم ازت برای این مسیر موفقیت

    اینقدر اخبار دیدیم چی شد غیر از نگرانی

    الان که دارم فقط تو سایت دور میزنم و کامنت میخونم میفهمم که چقدر حالم خوبه ،چقدر اتفاقات عالی میفته

    الان طوری شده که تا توجه میکنم به یه موضوع خوب و در موردش می‌نویسم سریع جواب میده

    طوری روی خودم کار کردم و از خواسته های کوچک شروع کردم که تمام وجودم شده پراز احساس خوب

    و انگار طوری شده که هرآنچه بخواهم بدست میارم

    وبا ایمانی که دارم و احساس آرامش درونی ام

    خواسته‌هایی داره شکل میگیره که خودم هم فکرشو نمیکردم ،،اینقدر خوب جواب بگیرم

    همه چی رو دارم با دید مثبت میبینم

    همه اتفاقات چه خوب چه نامناسب

    هر چند که اتفاقات نا زیبا خیلی کم سر راهم قرار میگیره و اگر هم افتاد ،خیلی ساده حلش میکنم

    بدون نگرانی ،،بدون بحث و جنگیدن

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه حال خوب

    قبلاً دلم می‌سوخت واسه افرادی که دور و برم بودن

    و همیشه بد میاوردن و به قول خودشون بدشانس بودن

    ولی حالا فهمیدم که چرا این طور اتفاقات می‌افته واسشون و مقصر خودشون هستن

    ودیگه درگیر حال بقیه نیستم و توجه نمیکنم

    تمام تمرکز روی خودم وخودم گذاشتم

    ومسیرم بسیار زیباست

    خدایم سپاس ،،سپاس،،سپاس

    در پناه خدا شاد و پیروز و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    خانم اکبرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1056 روز

    به نام خدای رزاق ،وهاب

    سلام استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته عزیز

    سپاس و قدر دانی از این فایل فوق‌العاده.

    صبح که قسمت پنج قانون آفرینش را چند بار دیدم بعد آمدم سایت دنبال فایلی بودم یعنی چند بار هر قسمتی رفتم نمی دانم چرا این فایل چشمک می زد بعد میگفتم اینو که دیدم چند بار و دو روز پیش هم .بروم دنبال فایل دیگری .

    خلاصه که نشد یه فایل دیگه هم می خواستم ببینم باز نشد .

    خدا وند دستم را محکم گرفت و گفت : فقط این

    انگار که اولین بار بود می دیدم کلی آموختم ،کلی یاد آوری وتکرار شد مطالبی وآموزش هایی که مکمل بودند برای اکنونم.

    سوالی که ذهنم را مشغول کرده بود چند روزه یکی از خانواده ام به تضاد بدی خورده و می‌دانم که همیشه غر می‌زند و تمام توجه اش فقط بر منفی و فقر است گفتم چقدر جالب این بخش قانون آفرینش جواب سوالها یش را دارد اما اگر بدم اعتقادی ندارد و احتمالا برخورد هم می کند. دودل بودم که دوباره یاد آوری شد برایم ( من در زندگی دیگران هیچ تاثیری نمی توانم داشته باشم )

    از نظر من بهترین محصول که رویش تعصب خاص دارم قانون آفرینش بی نظیر است. فقط دو تا خریده ام باعشق منتظرم آرام آرام همه محصولات را بگیرم به راحتی . اما حسی که به قانون آفرینش دادم جور دیگری است .چون در اغلب جلسات مطلبی می‌گویید با این که سال 93 است انگار چند روز پیش ضبط شده اگر قیافه خاص آن موقع نبود من و شاید اغلب عزیزان نمی توانستند باور کنند برای چندین سال قبل است آنقدر که عجیب، پر آگاهی ،ساده ،قابل فهم وکامل ،کامل است. آن قسمت هایی که خواسته ای وهدفی را بیان می‌کنید و من امروز دیده ام که رسیده ایدفراتر از انتظار7 . مثال ” ازقم به بندرعباس به تهران و اینکه آنجا نمی مانید ( آن موقع هیچ پلن وایده ای برای انتخاب کشور خاصی نداشتید و امروز که در آمریکا و در بهترین مکانش زندگی می‌کنید. مثال دیگر : در قسمتی می‌گویید که بهترین سایت را می‌خواهم داشته باشم و اکنون بهترین وعالی ترینش را دارید خدا را شکر که استفاده ای که من ودوستان می بریم غیر قابل وصف است. خلاصه اش اینکه همان قوانین را آموزش می دهید و اجرا کرده اید ونتایج فوق‌العاده گرفته اید. هی تکرار کنم باور هایم قوی شود.

    سپاسگزاریم من و همه دوستان از این سایت الهی فوق العاده که همیشه هم در حال تکامل هست •

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    لطیفه هستم گفته:
    مدت عضویت: 623 روز

    به نام نامی یزدان

    چو آنکه برگزید من را از میان این همه خوبان

    سلام و درود بر پیامبر امروزمان استاد عباس منش و مریم بانوی نازنینم و دوستان فوق العاده ی هم فرکانسی ام

    گام 28

    ️قانون هدایت ب سمت خواسته ها️

    من واقعا قبل از اشناییم با سایت استاد این قانون رو بلد نبودم.درسته ک طی دوره های زیادی ک شرکت کردم .نیمه ی پر لسوان رودیدن.مثبت زندگی کنیم.به منفی ها توجه نکنیم ووووووخیلی چیزا رو شنیده بودم و بخیال خودم داشتم توو زندگیم رعایت میکردم ولی هیچ نتایجی ندیده بودم.ولی خوش خیال ک دارم قانونو رعایت میکنم.

    استاد جونم از وقتی اینجام اینقد واضح و گیرا.عالی.طبق تمریناتی ک خودتون انجام دادین اینقد مخلصانه دارین بهمون یاد میدین ک نتایج سرازیر زندگی مون شده.الان دارم میفهمم زندگی ینی چی.الان دارم میفهمم خالق زندگیمونیم ینی چی.الان دارم میفهمم دلیل اونهمه چالش زندگیم چی بود.بعد از اینکه با اراده ی اهنینی ک دارم .چسبیدم ب اگاهی های سایت ب این درک رسیدم ک اینهمه و اینقد زیاد چیزای خوب و عالی توی زندگیمه یکی رو بهش عمیقا توجه نمیکنم ولی در سال اگه یه چیزی بخام ک نتونم بدستش بیارم اینهمه حواسم فقط ب اون چیزه.و این همون چیزیه ک استاد میگه کانون توجه خودتو رصد کن…این همون ناسپاسیه ک کلی ضربه ب ارامشم زد.این همون نیمه ی خالی لیوان بود ک نفهمیدم.این همون توجه ب نکات کنفی بود ک احساس بد برام میاورد و پشتش مساوی بود با اتفاق بد و این چرخه چ ناخوداگاه تکرار میشد و من حتی نمیدونستم از کجا دارم میخورم و فقط بدشانسی خودمو مقصر میدونستم.نگو این تعبیر همون جمله بود ک میگفت رد پای مشکلاتمو دنبال کردم ب خودم رسیدم.من مشکلم درک نکردن این قانون بود.وگرنه با جملات فراوان و متنوع اساس این موضوع رو شنیده بودم ولی فهمش رو فقط استاد.شما ب من یاد دادین.و من بی نهایت ازتون سپاسگزارم…

    من برای یافتن زندگی توحیدی و ارامش ب اینجا هدایت شدم و الحمدلله ب ارامش رسیدم فقط الان دنبال یه ارتباط عاشقانه با خالقم هستم ک هنوز اون چیزی ک میخام وصل نشدم بهش ولی مطمعنم با این جهاد اکبر ک من راه انداختم میرسم بهش.هههه.اینجوری ک تز مطالب سایت متوجه شدم برای ارتباط عمیق با خالق باید دوره قانون افرینش رو بخرم تا یاد بگیرم.ان شاالله ب وقتش حتما میخرم.

    منتظر شنیدن نتایج های بزرگم باشین

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    مریم پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 2057 روز

    به نام الله.سلام به استاد عزیزخانم شایسته نازنین وهمه دوستان عزیز وممنون از همه به خاطر کامنتهای عالیشون.

    من مدت کوتاهی قبل از آشنایی با استاد آموزش‌های آقای عرشیانفر رو گوش میدادم واولین باور اشتباهی که خیلی سریع فرو پاشید این بود که فکر میکردم اهنگ گوش دادن گناهه مخصوصا جمعه ها.بعد که دیدم آقای عرشیانفر که طلبه هم بود تو ویسهاش کلی آهنگهای شاد داشت دیگه باور منم عوض شد گفتم بابا این که دیگه آخر دین ومذهبه پس اشتباه که آهنگ گوش دادن گناهه.

    چندتا نکته مهم که دوباره در این ویس یاد آوری شد

    شرایط بیرونی هیچ تاثیری در زندگی ما ندارند

    اگر موثر بدانیم در واقع شرک داریم

    ما هم هیچ تاثیری در زندگی عزیزانمون نداریم پس تلاش بیهوده نکن

    چیزی که جالب بود این بود که استاد حتی یک نگاه هم به اون جمعیت معترض نکرد چیزی که خیلی از ماها هنوز اینقدر درکش نکردیم میگیم حالا یکم که هیچی نمیشه حالا یه حرف یه توجه یه گوش دادن که اتفاقی نمیفته.

    به هرچی توجه کنیم به همون سمت کشیده میشیم.

    وقتی در مسیر درست باشیم در اغلب موارد همیشه اتفاقهای خوب میفته.

    اگر با نازیبایی ها بجنگیم بیشتر می‌شوند

    اگر زیبابین باشی همش اتفاقهای زیبا میفته

    از همون لحظه که شروع به تغییر میکنی شرایط تغییر می‌کند

    آدمهایی که حالشون خوبن جذب ادمهایی میشون که حالشون خوبه وبرعکس

    برادرم همیشه از مریضی میگه خانمش وبچه هاش هم دوره ای مریض میشن که قانون رو تایید میکنه

    شوهرم هم همیشه میگه دولت دزد وفلانه تو کسب وکار چندین بار سرش کلاه گذاشتن چک ها رو پاس نمیکنن .

    همیشه شوهرم به موهای توخونه توجه میکنه اگر مو تو غذا باشه 100درصد تو ظرف اون میفته حتی تو عروسی از ظرفش مو دراومده بود

    همه چی فرکانس‌های ماست نقطه سر خط

    خیلی سپاسگذارم از راه اندازی این پروژه که چقدر باعث شد دوباره این آگاهی ها تکرار شود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    شیرین حمزه ای گفته:
    مدت عضویت: 2720 روز

    بنام خدای همواره حامی وهدایتگرم…

    سلام به دواستادعزیزم

    وتمامی دوستانم دراین سایت الهی

    من هرفایلی که میبینم ازشما استاد اینوبه خودم یادآوری میکنم که این آگاهی ها بی انتهاست ازخدامیخوام که برای نیازامروزم ازاین آگاهی ها روزی ام کنه چیزی که امروزضعفم هست وبایدبهبودببخشم،

    اولین نکته ازاین فایل برای نیاز من، این رویادآوری کرد که برای خودم حرفام کارهایی که انجام میدم ارزش بزارم، استادهمیشه درموردحرفهایی که میزنه تاکیدمیکنه که این صحبت ها ارزشمند گنجه ،، این یعنی اینکه خودش باوری هست به اینکه این حرف ها الهامات منبع الهی هستن وارزشمندن ، هم یادآوری به ذهن هست که من درمسیرمسقیم هدایت قراردارم وهم اینکه لایق دریافت الهاماتم وهم اینکه دارم تاثیرمفیدی برجهانم میزارم… یعنی احساس ارزشمندی ولیاقت..

    من هم باتاییدنکات مثبت وارزشمندی که در شخصیتم ایجادشده، بهبودی که درخودم ایجادکردم، ذهنم روبرنامه ریزی میکنم برای میل به بیشتربهبودبخشیدن خودم، هرچقدرکه زیبایی هاروتصدیق کنم درمدارزیبایی ها ماندگارترمیشم واحساس ارزشمندی درونی درخودم ایجادمیکنم

    اهمیت کنترل ذهن :

    اینکه همیشه هرروزدلیل وبهانه برای ذهن نجواگروبهانه جوبرای رفتن بسمت تاریکی هست ازدلایل کوچیک که درروزمره دراطرافم هست تا شرایط حساس کنونی مملکت خداروشکرکه بیخبرم دوستام ازخارج ازایران شده پیام دادن بهم حالت خوبه؟ میگم خوبم میگن خداروشکر فلان خبرشنیدیم نگران شدیم، میگم من الان ازشمادارم میشنوم میخندن میگن عاشق همین اخلاقتیم بخداا، البته که این اخلاق خودم میدونم که به برکت این صحبت های شما درمن ساخته شده قبلا نبود، پس قدرشوبایدخیلی زیادبدونم که چه نعمتیه آرامش،

    و وظیفه منه که افسارذهنمو بدست بگیرم وبیارمش به مسیردلخواهم، البته که لازمه اش آگاهی هست که بدونم مسیردلخواهم مسیرآسانی وتحسین وتاییدزیبایی هاست این چیزی هست که باخواسته ذات الهی من سازگاره،که خداروشکرازنعمت این آگاهی برخوردارم، وبهترین ابزاربرای کنترل ذهن برای من این سایت الهی وگوش دادن به فایل ها وعمل به الهاماتی که دریافت میکنم وخوندن تجربه های دوستانم دراین سایت هست،

    خداوندخیلی سریع العجابه به محض اینکه من کانون توجهم روروی زیبایی ها ونعمت هایی که هست میزارم نشانه ها برام ازهرطرف میان، ومن اینروزا اسم این نشانه هاروتشویق خداوندگذاشتم که داره باشوق تشویقم میکنه برای ادامه دادن وجلورفتن، بزرگترین نعمتی که خداوندبه من بخشیده احساس هست، زیباترین لحظه برای من لحظه هایی هست که دیدن رنگ غروب آنچنان احساس شگفتی وشوقی درمن ایجادمیکنه که اشکام میریزه، یاپروازیک پرنده، یاصدای دلنشین آبشارآب، یا لبخندزیبای یک کودک، یاچهره زیبای یک انسان، اینها لذت هایی هستن که دلیلش هیچ دستاوردی نیست، این احساس شادیِ من دلیلش اتصالم باخودمنبع عشق وزیبایی هاست شادی من بی قیدوشرطه واین نعمتی هست که هرلحظه من محتاج هستم بهش وهمه چیزخودش بدنبال همین احساس میاد چون هرجا عشق باشه زیبایی اونجا جمع میشه لاجرم..

    درکی که اینروزها بعنوان مهمترین کارهرروزم پیداکردم همین تمرکزبرزیبایی ها ونعمت هاست واعراض ازناخواسته ها بقیه چیز ها دارم میبینم که اخودش داره درست میشه، وقتی تواین مسیرم ایده هایی که میادخیلی آسان انجام میشه، حرفام تاثیرگذارمیشه، خواستنی ترمیشم چون من بی نیازعشق وتوجه هرعامل بیرونی میشم.. خداروشکر برای نعمت این سایت واین فایل ها که به ماندنم دراین مسیر کمک میکنه، خدایاشکرت برای وجوداستادشایسته واستادعباسمنش، خدایاشکرت برای وجوددوستانم دراین سایت بهشتی… خدایاشکرت برای نعمت آگاهی، خدایاشکرت برای نعمت دستانم وچشمانم که میبینم ومینویسم، خدایاشکرت برای نعمت تکنولوژی که ارتباط روآسان کرده.. خدایاشکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    Shahla گفته:
    مدت عضویت: 2591 روز

    سلام استاد عزیز.

    بینهایت سپاسگزار خداوندم که بمحض خارج شدن از مسیر درست دستمو میگیره و هدایتم میکنه و بسیار سپاسگزار شما هستم بخاطر سخاوتتون در ارائه آگاهی های بی‌نظیر.

    استاد مدتهاست این الگو را برای خودم دارم که به محض حضور نجواهای ذهن دقیق میشم به گفته هاش و پیگیر حرفاش میشم تا برسم به ریشه اون حرفها و در اون لحظه متوجه میشم که چه چیزی درونم ایراد داره که نجوا از اون طریق تونسته وارد بشه. و شروع میکنم به کارکردن روی همون قسمت و خیلی هم بهم نتیجه داده که البته با یک دوره کار کردن درست نمیشه خیلی بهتر میشم یمدت اوکی هست بعد باز میبینم سروکله نجوا باز از همون قسمت پیدا شد ولی اینبار ضعیفتر و میفهمم که هنوز اون ایراد درونم هست فقط کمرنگ تر شده بوده و باز شروع بکار کردن میکنم.

    بخاطر همینم من همیشه بخاطر وجود شیطان و این نجواهای ذهن سپاسگزار خداوند هستم چون اگر شیطان نیاد و درگوشم نخونه نمیتونم بفهمم کجا ایراد دارم که بتونم درستش کنم.

    و اما چندروز بود سطح انرژیم پایدار نبود یه چندساعتی روبراه بودم یکمرتبه فرو می‌ریختم نجوا میومد درگوشم میخوند ولی پراکنده از چیزای مختلف میگفت و من سردرگم شده بودم قاطی کرده بودم پیگیر کدوم حرفاش بشم تا ریشه اونو پیدا کنم. نمیتونستم بفهمم ریشه این همه نجوای پراکنده توی وجودم چیه؟! از خدا هدایت میخواستم تمام هدایت‌های خداوند را بیاد می‌آوردم باخودم حرف میزدم تکرارشون میکردم یکم روبراه میشدم باز فرو می‌ریختم. اون نجواهای پراکنده این حس را درونم ایجاد کرده بود که نمیتونم دیگه(منظور در جهت خلق هدفم)و خستم و ناامید شده بودم و مدام این حس ناتوانی را به وجودم القا می‌کرد. دیشب خیلی از خدا هدایت خواستم حتی صبح خیلی زود بمحض اینکه چشم باز کردم تو همون رختخواب تو حالت خواب وبیدار بخدا گفتم خدایا من فقط میخوام تو وجودم پراز امید بخودت و حس خوب باشه اصلا کاری به هدفم ندارم فقط اون امیدو حس خوبو میخوام و درلحظه گوشیم روشن کردم و فایل درک قوانین جهان درقرآن قسمت دو را پلی کردم و تو رختخواب شروع کردم به گوش دادن. 3مرتبه پشت سرهم اون فایلو گوش دادم و اون قسمتش که موسی توجهش رفته بود روی ناخواسته ها و خداوند در جواب بهش میگه اصلا اینطور نیست. دقیقا همون لحظه خدا داشت همین حرفو به من میزد چون همون لحظه که این جملات داشت پخش می‌شد اون حس نمیتونم خودشو نشون داد تو وجودم و خدا درلحظه بهم گفت اصلا اینطور نیست.

    استاد ازین هدایت خدا کلی انرژی گرفتم و یه تلنگر زده شد بهم که توجهت رفته روی ناخواسته ها. از همین هدایت انرژی گرفتم و ذوق کردم البته هنوز اونطور که میخواستم روبراه نبودم ولی طبق سالها تجربه بین خودمو خدا میدونستم هدایت شروع شد و بللله

    بدنبالش این فایلو دانلود کردم و دقیقا خداوند از طریق این فایل و گفته های شما ریشه اون نجواهای پراکنده شیطان را بهم نشون داد.

    ولی میدونم وجودم بازم محتاج هدایت بیشتر از جانب خداونده و منتظر و مشتاق هدایت‌های بعدیش هستم تا این قضیه برام کاملا روشن و واضح بشه.

    و چقدر من خوشبختم که چنین خدایی دارم که حتی شیطان را درجهت خدمت بمن خلق کرده

    و استادعزیرم بینهایت ازشما و مریم جان عزیزم هم سپاسگزارم بخاطر این همه عشق بخاطر بی‌نظیر بودنتون

    درپناه خداوند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    محمد جواد آقااحمدی گفته:
    مدت عضویت: 277 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره یونس

    وَمَا یَتَّبِعُ أَکۡثَرُهُمۡ إِلَّا ظَنًّاۚ إِنَّ ٱلظَّنَّ لَا یُغۡنِی مِنَ ٱلۡحَقِّ شَیۡـًٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِمَا یَفۡعَلُونَ(٣۶)

    و بیشتر آنها، جز از گمان، پیروى نمى‌کنند؛ گمان، هرگز انسان را از حقّ بى‌نیاز نمى‌سازد! به یقین، خداوند از آنچه انجام مى‌دهند، آگاه است!

    ————————————————————————–

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدایا به امید تو

    سلام به استاد عباس منش عزیز بزرگوار که آگاهی‌هایی را از سمت خداوند به ما هر روز ارائه میدن که واقعاً عمل کردن به هر کدوم از اون‌ها می‌تونه زندگی ما رو زیر و رو کنه.

    وقتی می‌خواستم برای اینکه این کامنت رو بذارم از خداوند هدایت بخوام برنامه قرآنی گوشیم رو باز کردم و از خداوند درخواست هدایت کردم و خداوند این آیه را به من نشون داد و واقعاً ذوق کردم که انقدر خداوند عالی این نکته رو به من یادآوری کرد که با گمان به هیچ جایی نمی‌رسی. باید به یقین برسی.

    باید انقدر این آموزه‌ها این باورها و این نوع دیدگاه‌ها و نوع تفکر تکرار بشه تو ذهنمون تا تبدیل بشه به باور،وقتی تبدیل به باور بشه اون وقته که خداوند ما رو هدایت می‌کنه و ز همون جنس افکار و باورها رو وارد زندگی ما می‌کنه. همونطوری که الان زندگی شما نشون میده ه شما چقدر باورهاتون رو تغییر دادید و چقدر زندگی زیبایی رو دارید تجربه می‌کنید.

    واقعا درست گفتی استاد تغییر زندگی ماها از تغییر کانون توجهمون شروع میشه. من هم خاطرم هست سال 88 وقتی اون اتفاقات افتاد توی خیابون آزادی توی فروشگاهی بودم و می‌دیدم که جمعیت با چه حجمی به سمت میدون آزادی در حال حرکت بودند،می‌دیدم که مردم همه در حال شعار دادن و آرزوی مرگ برای عده دیگه‌ای بودند،و هر روز متاسفانه من هم مثل قالب جامعه در حال پیگیری اخبار از رسانه‌های داخلی و خارجی بودم،و چقدر به خودم ظلم کردم با این کار.

    البته اون زمان تو مدارش نبود اما نمی‌فهمیدم،فکر می‌کردم بله اگر این حکومت بره زندگی ما زیر و رو می‌شه و عالی میشه،حتی خیلی‌ها می‌گفتند شاید 5 سال سختی بکشیم اما بعدش راحت می‌شیم و زندگی عالی رو تجربه می‌کنیم.

    سال 93 بود که توی سمینار حضوری توی میدون هفت تیر با شما آشنا شدم،دقیقاً چند روز بعد از تولد دخترم بود و این رو به فال نیک گرفتم و همون زمان وقتی توی اون جلسه شرکت کردم سی‌دی‌هایی رو اونجا عرضه می‌کردید که کارگاه روانشناسی ثروت بود.

    اون زمان من اون سی‌دی‌ها رو تهیه کردم اما خدای من شاهده که هیچ وقت متاسفانه با دقت روشون کار نکردم و همیشه هشتم گرو نهم بود.

    بارها و بارها تصمیم گرفتم و شروع کردم تلاش کردم هر بار سعی کردم که ادامه بدم اما متاسفانه بعد از چند روز هر بار اون راه رو ول می‌کردم و بعد متوجه می‌شدم که در مسیر قبلی در حال کار کردن هستم.

    باز هم یهو متوجه می‌شدم سرگرم چیزهایی در زندگیم هستم که هیچ تاثیری در زندگی من نداره و به فرموده شما اصلو ول کرده بودم و چسبیده بودم به فرع،و چقدر من تو این مسیر به خودم ظلم کردم.

    اون مسیر باعث شد که من اون زمان توی بازار تهران کار می‌کردم از بازار تهران خارج بشم شغل‌های بسیار بسیار متفاوتی رو تجربه بکنم و هر بار زندگیم از قبل سخت‌تر بشه.

    اما تصمیم گرفتم و شروع کردم به استفاده از آموزه‌های شما و به یاری خدا بسیار عالی تونستم اتفاقات خوبی رو تو زندگیم به وجود بیارم.

    نمیگم اتفاقات بد نبود اتفاقات بد هم بود اما شاید ن اتفاقات بد دلیلی بود برای اینکه من بدونم به کجا می‌خوام برم و شاید خداوند می‌خواست با اون اتفاقات بد من رو هدایت بکنه به زندگی راحت‌تر و جذاب‌تر و بهتر،به لطف خدا چند وقتی هست حالم بسیار بسیار خوبه،شادی و آرامش از درون خودم هست و دیگه چشمم به دیگران نیست که اگر دیگران باشند چقدر زندگیم خوبه،شادی خودم رو محدود به وجود دیگران نکردم،با خدای خودم روابط عاشقانه بی‌نظیری دارم،در مسیر بسیار بسیار عالی حرکت می‌کنم و منتظر هدایت‌های خداوندم. و خیلی جالبه هر بار که قرآن می‌خونم آیه‌ای برام میاد که دلم رو آروم می‌کنه،انگار خدا می‌دونه من الان نیاز به آرامش دارم میدونه من الان تو وضعیتی هستم که باید به من انگیزه بده برای اینکه ادامه بدم. و هر بار آیه‌هایی را به من میگه که من وجودم پر از آرامش و احساس خوب میشه.

    چطوری من این همه سال این خدا رو نشناخته بودم و باهاش زندگی نکردم،چطوری این همه سال باهاش حرف نمی‌زدم،چطوری این همه سال دستم رو پیش هر کس و ناکسی دراز می‌کردم و پیش خدا دراز نمی‌کردم،چطوری همه رو می‌دیدم جز خدا،چطوری قدرتو دست هر کسی داده بودم جز خدا. من به خودم ظلم کردم

    و حالا به لطف الله مهربان با تغییر کانون توجه هم با تمرکز کردن روی نعمت‌هایی که خدا بهم داده با دیدن زیبایی‌های جهان دارم یه حال بی‌نظیر و تجربه میکنم،خدایا منو ببخش.

    امروز شما تو این فایل یه کلمه‌ای گفتین که واقعاً حالمو خوب کرد،گفتین که اگر روی محدودیت‌ها و اون چیزهایی که نمی‌خوای تمرکز کنی از همون جنس رو جهان بیشتر و بیشتر وارد زندگیت می‌کنه،و واقعا همینه

    استاد همین که ما برای استفاده از خیلی از چیزها از وی پی ان استفاده می‌کنیم یعنی اینکه ما داریم به محدودیت‌ها توجه می‌کنیم،یادمه تو یکی از فایل‌های خیلی قدیمیتون انم شایسته عزیز گفته بودند که استاد توی ایران هیچ وقت از وی پی ان استفاده نمی‌کردند،اون زمان می‌گفتم خب چه کاریه وقتی ابزارش هست آدم باید استفاده بکنه دیگه،اما الان متوجه میشم حتی استفاده از وی پی ان هم یعنی تمرکز روی محدودیت‌ها،یعنی تمرکز روی اینکه یک چیزی رو می‌خوای و دنیا نداره که به تو بده،اما وقتی از وی پی ان استفاده نمی‌کنی یعنی تمرکزت روی نعمت‌ها و چیزهایی هست که در حال حاضر داری و همونطور خدا هدایتت می‌کنه به جایی که نیازی به استفاده از این ابزارها نداشته باشی. این همون قانونیه که شما هر بار دارید فریاد می‌زنید و ما این همه سال گوشامون رو گرفته بودیم. یه جا تو قرآن خدا به حضرت محمد میگه که انقدر دنبال این هستی که مردم رو به راه راست هدایت کنی که می‌ترسیم از بین بری. تو فقط انذار کننده‌ای،تو فقط اومدی که به این مردم بگی که به سمت خدا برن و من رو بپرستند،دیگه با الباقیش کاری نداشته باش. و شما هر بار با کلامتون به من ثابت کردید که در این مسیر توحیدی دارید حرکت می‌کنید،وقتی توی فایل گفتید این حرفایی که من می‌زنم برای همه نیست،خیلی شاید این حرفا رو بشنون و خیلی ناراحت بشن،اما برای من مهم نیست چون من دارم چیزی رو میگم که ازش نتیجه گرفتم،و واقعاً دمتون گرم استاد چقدر زیبا گفتید و چقدر به قانون عالی عمل می‌کنید.

    همه ماها طبق قانون به یک اندازه به فقر و ثروت سلامتی و مریضی روابط خوب و عالی و الباقی مسائل دسترسی داریم،این همون عدالت خداونده،همه به یک اندازه دسترسی داریم اما هر کسی به اندازه لیاقت خودش می‌تونه از اون استفاده بکنه،و این لیاقت چطور به دست میاد با باورهامون با افکارمون با مرکز توجهمون و با اعمالی که از طریق این‌ها انجام می‌دیم،این‌ها هستند که به ما دسترسی میدن و لیاقت ایجاد می‌کنند که چقدر از این مواهب استفاده بکنیم. و واقعاً همینطوره استاد،اگر به این فکر کنی که کار نیست من کاری ندارم انجام بدم و هر چیز دیگه‌ای از این جنس اتفاقات رو بیشتر تجربه می‌کنیم،اما اگر به این فکر کنی که کار خیلی زیاده برکت و نعمت بی‌نهایته انسان‌هایی که نیاز داشته باشند به توانمندی‌های من بسیار زیادند به همون صورت ه نعمت‌هایی از همین جنس هدایت میشی. و این رو من واقعاً با گوشت و پوست و استخونم تجربه کردم.

    متاسفانه همیشه توی زندگیمون بهمون گفتن برای داشتن هر چیزی باید بجنگی،اگه فرد خاصی رو می‌خوای باید براش بجنگی،اگه شغل خوبی رو می‌خوای باید براش بجنگی،اگه فلان ماشینو می‌خوای باید براش بی‌نهایت تلاش کنی و بجنگی. اما هیچ وقت هیچکس به ما نگفت این جنگیدنه باعث میشه تو با سرعت هرچه تمام‌تر از اون نعمت دور بشی،باعث میشه تو مخالف اون خواسته رو به دست بیاری

    مثل این می‌مونه که یه نفر بگه که من نمی‌خوام مریض بشم،به گفته خود شما و طبق قانون جهان کاری نداره چی رو می‌خوای یا چی رو نمی‌خوای جهان نگاه می‌کنه که تو رو چی تمرکز کردی و به چی داری فکر می‌کنی،و طبق همون بهت نعمت‌ها و برکت‌ها و ثروت‌ها رو میده.

    استاد عزیزم بازم ازتون ممنونم با خاطر تمام آگاهی‌هایی که امروز از این فایل به من دادین و دید من رو نسبت به زندگیم تغییر دادین و باعث شدید که مدارم تغییر بکنه.

    براتون آرزوی سلامتی و شادی و نعمت و آزادی در هر دو جهان رو دارم و امیدوارم بتونم انقدر در این مسیر پرقدرت ادامه بدم که هرچه زودتر شما رو در امریکا ملاقات بکنم و حضوراً از تمام آموزش‌های شما و زحماتی که برای ما می‌کشین تشکر بکنم.

    دست خدا به همراهتون

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: