live | قانون هدایت به سمت خواسته ها - صفحه 33

619 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1508 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر برای پروژه 28 فایل خداور شکر زنده بودم و رد پام گزاشتم

    سلام به همه دوستان هم فرکانسیم در این دانشگاه توحیدی نامبروان در کل کیهان

    این یکی از فایلهایی است که به شدت فرکانسش بالاست احساس میکنم برای کسی که داره رو خودش کار میکنه

    حالا ما ادمها هممون تو مشاغل علاقه های مختلف مشغولیم و با مردم سر و کار داریم و باعث افت فرکانس و پایین

    اومدن مدارمون میشه این فایل برای تنظیم فرکانس فوق العاده است کلی آگاهی داره و میشه در مورد هر کدوم

    صفحه ها بنویسی من خودم در آن زمان که چنین اتفاقاتی افتاده بود استاد عزیزم در موردش صحبت کردن

    دقیقا اون تایم من به صورت لیزری داشتم رو خودم کار میکردم خیلی فرکانسم بالا بود اصلا به هیچ چی توجه نمیکردم

    اصلا انقدر حواسم بود که کانون توجه نزارم روی حرفهای مردم حتی خانواده پی گیر نشی اصلا کسی باهات در

    موردش صحبت نمیکنه خیلی جالبه اتفاقی که میفته همه با هم در موردش نقدو ببرسی دارن ولی به منی که

    مدارم با انها متفاوت هست اصللا حرفی نمیزنن یه صحبتهای دیگه میشه قربون چنین قوانین برم که در جهان

    خداوند قرار داده تا بتونیم انتخاب صد صددر صد داشته باشیم در این جهانی که همه چی در دو وجه قرار دارد

    ما بستگی به خودمون دارد که به کدوم قطب توجه کنیم واقعا من و همه ادمها نمیدونیم الان من تقریبا درکش کردم

    که منم دارم با توجه خودم زندگی خودم را رقم میزنم هر چی احساس بیشتری در هر موضوع قوی تر باشه خوب اون

    وجه را بیشتر میبینی همین مثال ساده که به یک ماشینی علاقه داری بخریش داشته باشی هر جا تو خیابون میبینیش

    ازین مثالها خیلی نیشه گفت فقط باید باور کنیم خوندن کامنتهای اعضای سایت واقعا این باور را در ما تقویت میکنه

    خوندن تک تک تجربه های دوستان ادم را از درون تغییر میده اگر ادامه بدیم درونمون تغییر کنه بیرون خود به خود

    راهی نداره به جز اومدن سمت تو که داری تغییرات درونی ایجاد میکنی من به شخصه وقتی اومدم رو کانون توجه

    زمان گزاشتم با وسواس زیاد نتیجه داد من کار خاصی نکردم همین تایم که مردم داشتن اعتراض میکردن من یکی

    از بهترین معاملاتم را با هدایت الله به اسونی و پر سود که سودش اصلا قابل تصورم نبود دریافت کردم به خدا قسم

    من کار خاصی نکرده بودم فقط داشتم درونم کار میکردم قبلا که اصلا تو این داستان کنترل زهن نبودم باری به هر

    جهت بودم از صبح تا شب میدویدم انگار نه انگار خروجی صفر بود ولی وقتی با قانون اشنا شدم از شروع دوازده قدم

    همه چی بوم بوم شروع شد خودم هنگ کرده بودم اسون شده بودم به اسونی ها خیلی لزت بخش بود ولی این

    نتایج زمانی ماندگار و پایدار است که همون فرکانس را دادمه بدی و به صورت مداوم تکرار بشه نتایج پایدار باقی

    بمونه من نباید وقتی به نتیجه رسیدم ولش کنم میره به قبل خودش باید تا اخر عمرم این کنترل زهن و ایمان

    توحید باورهام کار کنم تا همه چی باب دلم باشه واگرنه میسوزم میام سر خونه اول دوباره باید انرژی بزارم زیاد

    تا برسم به جایی که خوب بوده خوب تعهد بدم اهرم درست کنم و این مسیر زیبا را ادامه بدم مثل استاد عزیزم

    مثل وعده غزایی باید عادت کنم به قوانینی زندگی کردن مثل ورزشی که این همه تعهد دارم هر روز انجام میدم

    لزت میبرم قوانین هم باید این جوری بشه تا زندگی جهانم روی زیباش را همیشه بهم نشون بده

    الهی شکر برای این مسیر زیبا

    استادم بسیار سپاسگزارم برای این همه عشقی که دارید به جهان

    همه شما را به خدای بزرگم میسپرم

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سید محسن فاطمی گفته:
    مدت عضویت: 2254 روز

    سلام استاد جان

    یه مثال ک الان دارم تجربش میکنم شروع میکنم

    از وقتی ک از درون برای خودم ارزش قائل شدم

    احترام گذاشتم و تشویق کردم خودم و در کل

    مهربون برخورد کردم جهان هم از همین جنس

    نشونم میده رفتارهای افراد بامن فرق میکنه

    لحن صحبتشون لبخندهایی ک میزنن

    کلی مثال دارم از خیابون میخوام رد شم طرف

    میزنه رو ترمز یه لبخند میزنه میگه بفرما

    یا میرم خرید اینقدر تعارف و محترمانه برخورد

    میکنن ک حد نداره

    یا دیروز با موتور داشتم خیابونا خلاف میرفتم

    یه بنده خدا حواسش نبود و ترمز کردم و یهو

    متوجه شد یه لبخند زد یه دست بلند کرد و رفت

    جنس رفتارها فرق کرده از وقتی ک من توجهم

    را گذاشتم روی مهربون بودن با خودم سرزنش

    نکنم تو چالش ها با خودم مهربون برخورد کنم

    رفتارهای ک قبلن باهام میشد با رفتارهای الان

    360درجه فرق کرده قبلن خودما سرزنش میکردم

    جهان افرادی را میزاشت جلو راهم ک 100برابر

    بیشتر این احساس ب من می‌دادند و الان

    دقیقن برعکس شده عدالت خداوند دقیقن

    مثل آینه هر کاری بکنه همونا ب خودت

    برمیگردونه

    این جهان کوهست و فعل ما ندا

    سوی ما آید نداها را صدا

    زندگیتون پر روزی و پربرکت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    علی ممبینی گفته:
    مدت عضویت: 1460 روز

    درود به استاد عزیزم سپاس که باز هم دست خداوند شدید و این آگاهی زیبا رو با همراهی استاد عرشیانفر با ما به اشتراک گذاشتید

    واقعا و واقعا و واقعا هرچقدر از حق بودن و درست بودن این فایل بگم کم گفتم،به لطف این آگاهی که بارها توی فایل های مختلف تکرار شد و اینجا دیگه تیر خلاصی بود بر درک من(احتمالا در آینده باز هم همین حرفو میزنم چون درک کردن یک چیز همیشه پتانسیل عمیق تر شدن رو داره)

    من وقتی شروع کردم به استفاده قدم به قدم از این آگاهی ها بدون اینکه بخوام قانون تکامل رو بپیچونم یا دور بزنم و به خاطر اشتباهاتم توی سر خودم بزنم واقعا دیدم دارم نتیجه میگیرم و این دید مثبت و دیدن زیبایی‌ها باعث شد میکروفونی که میخواستم یک هفته بعد بگیرم رو خیلی زودتر بگیرم اونم از یک فروشنده فوق العاده!! هم زمانی هایی که انقدر زیادن و نمیدونم کدوم رو باید بگم یا تو بحث ارتباطات کسایی که من خودم رو در حدی نمی‌دیدم باهاشون صحبت کنم با من گرم میگرفتن و تفریحات جدید و به شدت بهتر و کم هزینه تر نسبت به تفریحات قدیمی که رفتن به قهوه خانه بود و شغل جدیدی که کلا سه ساعت در روز کار میکنم و اون سه ساعت وقتیه که من راحت میتونم وقت بذارم با تمرکز روی کسب و کارم کار کنم و باشگاه برم و وقت اضافه بیارم باز هم!! اگر اینها معجزه نیست پس چیه؟بماند هم زمانی ها و ایده ها و افراد و شرایطی که به وجود اومد در کمتر از 2 ماه!!!(همه این دو ماه رو من در سایت نبودم داشتم تکاملی طی میکردم که آگاهی های اینجا رو درک کنم)

    باور کنید و عمل کنید خودتون ببینید چه چیزی وارد زندگیتون خواهد شد

    استاد دمت‌ گرم بابت این فایل بسیار ارزشمند نمیدونم چطور تشکر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1538 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    خدایا شکرت برای شنیدن این فایل ارزشمند.

    استاد جان من این فایل رو ندیده بودم..ولی خیلی لذت بردم…و دو. روزه دارم یکسره گوش میدم..چون هرجایی از قانون توحید باشه استاد لحنش کاملا متفاوته ..

    اولا اینکه خود استاد چقدر احترام می‌ذاره ومیگه استاد عرشیانفر.

    واز طرفی عرشیانفر تنها کسی هست که من شنیدم که میگه استاد من عباسمنش هستش و همیشه باشما لایو می‌ذاره..

    درس بزرگ احترام گذاشتن به همدیگه واین ادب رو خیلی خیلی خوشم میاد.

    بازم اصل قانون

    قانون چیه..؟

    ما تو جهان دو قطبی زندگی میکنیم..

    بد یا خوب. زشت یا زیبا. ثروتمند و فقیر و….

    قانون اینکه به هر چیزی که توجه کنی از همون جنس وارد زندگیم میشه

    اگه من پول وثروت و زندگی عالی می‌خوام..

    باید به زیبایی های مدام توجه کنم.احساسم رو مدام خوب وعالی نگه دارم و آگاهانه فقط به خوبی وزیبایی ها و فراوانی توجه کنم..و تا جهان از همون جنس بیشتر وارد زندگیم می‌کنه.

    استاد همون زمان این اتفاقات من اصلا توجه ای نکردم و اصلا چیزی هم ندیدم.یادمه همون زمانم من مترو سوار میشدم تا محل کارم …جالبه اینکه خیلی از چادریا میترسن برن بیرون ومتلک وحرف وحدیث..ولی من دقیقا تو دل جمعیت مترو با چادر میرفتم ومی اومدم و هیچ چیز ی رو نمیدیدم وخیلی هم برخوردها با احترام بامن میشد.

    راست میگید قانون ثابته و همه چی بستگی به خودمون وباورهامون داره…

    و اینکه من خوشبختی خودمو گره بزنم به تغییر رژیم. یک شرک محسوب میشه…

    الانم که به لطف این قانون وآشنایی با شماچندین ساله که خونم تلویزیون ندارم.وراحت وآسوده ..هرکسی هم میاد خونم تعجب می‌کنه که ما تلویزیون نداریم؟؟؟؟؟

    جالبه همین اتفاقات اخیر که دوباره تو ایران شده و همسایه ها به ما گفتن..چقدر ما فقط خندیدم و گفتیم خدارو شکر ما خبر نداریم از هیچی…

    خدایا شکرت برای این قانون ثابت و بدون تغییر خداوند..که خودم صد درصد خالق زندگیم هستم.

    وهر اتفاقی که می‌افته چه بد چه خوب خودم خلق کردم…ومسئولیت صد درصد اتفاقات به عهده خودم هست..

    من نه میتونم کسی رو خوشبخت یا کسی رو بدبخت کنم و بلعکسش کسی نمیتونه منو بدبخت ویا خوشبخت کنه…

    من فقط میتونم خودم رو تغییر بدم وبرای خودم زندگی عالی بسازم خوشبختی رو تجربه کنم…

    با این قانون یادم گرفتم. دلسوزی ممنوع..و هرکسی هرجای هست جای درستش هست.

    حسادت ممنوع… اگه من حسادت کنم یعنی خودم رو لایق اون جایگاه وثروت نمیدونم…

    یادم گرفتم خوشبختی فقط وفقط حال خوب ولذت بردن از این مسیر وزندگی در لحظه هستش …

    یاد گرفتم که ثروت و نعمت تنها با شکر گزاری ودیدن داشته هام زیاد وزیادتر میشه…

    یاد گرفتم فقط به خواسته هام توجه کنم وفقط در مورد خواسته هام حرف بزنم…

    خدایاشکرت برای تمام اتفاقات خوب زندگیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1684 روز

    به نام خداوند رزاق

    خدایی که به موقع و دقیق است.

    این روزها به خودم می‌آیم میبینم فلان درخواستی در ستاره‌ی قطبی رقم خورده.

    خیلی وقت است رقم خورده و من تازه دوزاری ام افتاده.

    درخواست داشتم معلمان توحیدی داشته باشم ، به خودم آمدم دیدم بیشتر معلمانم آشنا به قانون هستند.

    برای مثال معلمم برایم پیغام گذاشت که اتوبوس وسط راه خراب شده و من ده دقیقه دیر خواهم رسید.

    بعد پنج به دقیقه به درس برایم ویس فرستاد:« همین الان رسیدم تازه زودتر هم رسیدم، این خرابی اتوبوس سبب خیر شد که یک اتوبوس پیدا کنم که مستقیم تا مقصد برود و دیگر لازم نباشد من اتوبوس عوض کنم.»

    درخواستم یک مهمانی بود به رسم و رسوم ترکی، از سمت کسانی که اصلا نمی‌شناختم دعوت شدم به مهمانی مورد دلخواهم.

    خدا را شکر

    در چند نوشته قبل ترم، از ثبات فرکانسی حرف زدم.

    قشنگ احساس میکنم رنج خاصی از رفتارها را میبینم.

    رنج خاصی از درآمد را دارم.

    رنج خاصی از آرامش را دارم.

    رنج خاصی از اتفاقات معجزه وار را دارم.

    البته که سعی میکنم همه را ببینم، شکرگزاری کنم و برای خودم بنویسم و تکرار کنم.

    و صد البته که بارها گفتم من با این قوانین بیدار میشوم و می‌خوابم.

    من خارپشتی چسبیده ام به این فن!!!

    « خداوند خودش گفته که اگر می‌خواستیم این دنیا را یکدست می‌آفریدیم اما اگر این دنیا یکدست بود به فساد کشیده میشد.»

    این را تازه شنیدم.

    چقدر آرامش بخش بود برایم، چقدر برایم جواب سوالهایم را در بطنش داشت.

    الهی شکر.

    چند روز است که تو یوتیوب ویدیوی افرادی که آمریکا رفته آمد را تماشا کردم.

    چیزهایی میگفتن از فرایند گرفتن خانه، سیم کارت، حساب بانکی، نادانسته هاشون و آزمون و خطاهاشون

    به خودم آمدم.

    یاد خودم افتادم.

    یاد استاد افتادم.

    من از جایی که فکرش را نمی‌کردم به استانبول آمدم.

    با سمت شغلی و حقوق

    بدون اینکه لازم باشد دنبال خونه و وسایل خانه باشد، با یک تاکسی که هزینه اش پرداخت شده بود به راحتی به خانه ی مبله شده وارد شدم.

    محل کار و زندگی ام یکی بود لذا دردسر رفت و آمد نداشتم و با آزادی کامل و راحت هم کار میکردم هم زندگی و هم به محیط عادت میکردم.

    چهار پنج ماه تا رسیدن پاندمی وقت داشتم که به محل جدید عادت کنم و واقف بشم که شد.

    برایم حساب بانکی باز شد یا راحتی و با عزت و احترام، مثل آب خوردن.

    ساعت کاری ام دست خودم، مدیریت همه چیز دست خودم.

    مثل آب خوردن رقم خورد.

    اصلا از ایران دغدغه‌ی خونه و سیم کارت و حساب بانکی نداشتم.

    با قالیچه ی سلیمان، با عزت و احترام و ملکه مانند وارد استانبول شدم و همه چیز برای ورودم محیا بود.

    حال برای من عجیب نخواهد بود اگر بارها این اتفاق را تجربه کنم.

    همانطور که برای استادم شد.

    یا عزت و احترام ویزا

    یا عزت و احترام استقبال در فرودگاه

    با عزت و احترام خانه، حساب بانکی و عادت کردن به محیط جدید

    استاد جانم نوش جانتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  6. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1503 روز

    بانام خداوندرحمان ورحیم

    باسلام ودرود خدمت اساتید عزیز ودوستان نازنین درسایت عباسمنش

    گام بیس هشتم

    * مقدمه:

    با تشکر از استاد عباس منش نازنین و استاد ارشیانفر عزیز برای برقراری این لایو وتهیه این فایل بی‌نظیر نگاه استاد عباس منش و استاد ارشیانفر به اتفاقات ایران وناخواسته ها این است هنر این است جایی که اکثریت جامعه سوار یک موج منفی شدند ما بتوانیم خودمان را از اکثریت جامعه جدا کنیم و مثل اکثریت فکر نکنیم باید هنگام برخورد با تضادها و ناخواسته‌ها و اتفاقات نادلخواه بر اساس قانون جهان هستی انتخاب کنیم که کدام مسیررا می‌خواهیم برویم مسیری که اکثریت جامعه دارند میرن که همان تمرکز برنازیبایی‌ها و ناخواسته‌هاست یا راهی که ما را از اکثریت جامعه جدا می‌کند وان راه اعراض از ناخواسته‌ها و تمرکز بر روی نعمت‌ها،داشته‌هامون و زیبایی‌های زندگیست وسپاسگزاری به خاطر همه نعمت‌هایی که خداوند به ما عطا کرده است

    همیشه هنگام بروز اتفاقات و ناخواسته‌ها عده‌ای از بتن جامعه از جمله هنرمندان و سلبریتی‌ها میداندار می‌شوند و برای حمایت از حقوق بشر و حقوق انسان‌ها پرچمدار و سردمدار این اعتراضات می‌شوند

    این افراد بیشتردنبال منافع شخص خودشون هستند دنبال معروفیت و دنبال جمع کردن فالوور هستند دنبال جمع کردن یار هستند امانمی‌دانند که دارند چه بلایی سر خودشون میارن چون که قانون جهان هستی این است که بر هرچه تمرکز کنی و توجه کنی از جنس واساس همان بیشتر بیشتر وارد زندگیمون می‌شود

    عصبانیت و خشم کل سیستم انسان رابر هم می‌ریزد و بر اساس تحقیقات هنگام عصبانیت خون انسان دران واحد 12 سم ترشح می‌کند و به محض برخورد ادما با تضادها وهنگامی که عصبانیت سراغ آدما میاد بلافاصله از فرکانس خوب خارج می‌شوند اما در مقابل گروهی از آدم‌ها هم هستند که به اصطلاح علی بی غم هستند و هنگام برخورد با تضادهاوناخواسته هاباویژگی ریلکس بودن و خونسرد بودن در هنگام برخورد با تضادها و اتفاقات ناخواسته ازآنها اعراض نموده و تمرکز و کانون توجهشان را بر روی زیبایی‌ها و خواسته‌هاشون می‌گذارند

    * ساختارجهان هستی:

    ماانسانها در دنیایی زندگی می‌کنیم که دو قطبی است ذات کره زمین دو قطبی است زمانی که ما به خواب می‌رویم ما در هر 24 ساعت یک بار داریم دنیای دو قطبی را تجربه می‌کنیم و یک بار هم دنیای تک قطبی را دنیای دو قطبی چی هست؟ در دنیای دو قطبی ما بالا داریم و پایین داریم ما چپ داریم و راست داریم گرم داریم و سر داریم زیبا داریم زشت داریم هر کدام از این‌ها خودشونو با اون یکی مقایسه و معرفی می‌کنند ما کی می‌فهمیم که چه چیزی بالاست ؟مثلاً یک دست من بالا است فردی به من میگه دستت بالاست درسته میگ نسبت به آن یکی دستم دستم بالاست اگر نسبت به سقف مقایسه کنم قطعاً دستم پایین است دنیای دو قطبی اینجوریست همه چیزو در واقع از خودش می‌تونه بفهمه مثلاً میگیم هوا سرد است اما می‌گیم نسبت به دمای اتاق هوا سرد است بعد که بریم داخل رودخونه یا داخل آب یخ می‌بینیم که آب یخ سردتر است پس هوای

    اتاق نسبت به هوای بیرون گرم است و هوای سرد بیرون میشه هوای گرم به نسبت آب رودخانه یا همان آب یخ که خیلی سردتر است ذات این جهان مادی ذات این کره زمین دو قطبی است در این جهان مادی فقرداریم ثروت هم داریم سلامتی داریم بیماری هم داریم شادی داریم غم هم داریم بالا داریم پایین هم داریم و می‌تونیم این‌ها را تعریف کنیم و مقایسه کنیم که چی بالاست و چی پایین است مثلا میگوییم این آدم ثروتمند تره نسبت به فلانی که ادم فقیرتری است اما ممکن است همین آدم ثروتمند نسبت به یک شخص ثروتمندتر ثروت کمتری داشته باشد

    حالا ما تصمیم می‌گیریم که می‌خواهیم به سمت زیبایی‌ها بریم یا به سمت نازیبایی‌ها به سمت ثروت بریم یابه سمت فقر

    اینجاست که خدا می‌فرمایند ما به شماهردو گروه کمک میکنیم

    کُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاء رَبِّکَ مَحْظُورًا

    ما از عطای پروردگارت ، اینان (فرصت طلبان ) و آنان (دنیا طلبان ) را کمک می کنیم و عطای پروردگارت از کسی منع نمی شود.

    ما کمک می‌کنیم به هر مسیری که دوست دارید حرکت کنید خداوند در همه حال در حال هدایت ما هست این ما هستیم که مسیر را انتخاب میکنیم و هدایت‌های خداوند را دریافت میکنیم

    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾

    پس [بدان که] با دشوارى آسانى است (5)

    إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾

    آرى با دشوارى آسانى است (6)

    فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾

    پس چون فراغت‏ یافتى به طاعت درکوش (7)

    وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾

    و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8)

    بنابراین ما در جهان دو قطبی زندگی می‌کنیم و هرگزوهرگز در این جهان خیر مطلق نخواهیم دید و هرگزو هرگز در این جهان مادی همه افراد ثروتمند نمی‌شوند هرگز و هرگز همه افراد سلامت نخواهند بود در این جهان مادی هرگزو هرگز دما یکسان نخواهد بود این جهان بر پایه دو قطبی بودن ساخته شده و این ساختار جهان مادایست

    شب‌ها که درخواب هستیم

    شب‌ها که می‌خوابیم در خواب ما نه سردمون می‌شه نه گرممون میشه مکان وجود دارد نه زمان وجود دارد نه پول وجود دارد نه فقر نه بالا وجود دارد نه پایین در لحظه میریم خونه خاله یک ثانیه بعد میریم خونه عمه یک ثانیه بعد میریم آمریکا یک ثانیه بعد میریم برج ایفل ما در خواب نه زمان داریم نه نه مکان نه سرما داریم نه گرما داریم

    در زمان مرگ جهان یک بعد دارد نه گشنگی داریم نه تشنگی داریم نه فقرداریم نه ثروت این جهان پس از مرگ است که تک قطبی است و تک بعدیست

    در دنیای مادی همیشه یک سری افراد هستند که ظلم می‌کنند یک سری افراد هم هستند که مورد ظلم واقع می‌شوند یک سری از افراد هستند که خوب پول می‌سازند و یک سری از افراد هستند که در فقر مطلق زندگی می‌کنند چون ذات جهان مادی این است باید اینطور باشد خداوند در قرآن می‌فرمایند اگر جهان دو قطبی نباشد وجهان ازتنوع برخوردار ومتنوع نباشد جهان فاسد می‌شود زیبایی این جهان مادی این است که میگه شما به هرچه توجه کنی از اساس واز همان جنس وارد زندگیتون می‌کنم من دو قطبی را در این جهان گذاشتم فقر را گذاشتم ثروت را هم گذاشتم سلامتی گذاشتم بیماری هم گذاشتم تو به هرچه توجه کنی تو را به سمت اون هدایت می‌کنم به فقر توجه کنید تو را به اون سمت هدایت می‌کنم درجهان دوقطبی هم تشنج است و هم آرامش است وبه هر کدامشان که تو توجه کنی ودر موردشان صحبت کنید به همون سمت هدایت خواهی شد

    “زمانی که ما در احساس خوب هستیم ذهن ماداره به زیبایی‌ها و خواسته‌هامون توجه می‌کنه”

    *جایگاه احساسات:

    خداونددر بدن انسان یک جایگاه دریافت احساسات قرار داده که به آن می‌گوییم قلب

    زمانی که حالمون بده احساسمون بده قلبمون داره به ما میگه ذهنمون به چیزی داره توجه می‌کنه که ما نمی‌خواهیم درزندگیمون اتفاق بیفته اما اگر حالمون خوبه احساسمون خوبه به این معنی است که ذهنمون داره به چیزی توجه می‌کنه که دوست داریم در زندگیمون اتفاق بیفته زمانی که بتوانیم ذهن مان را کنترل کنیم توجهمون و تمرکزمان بر روی خواسته‌هامون باشه فارغ از اینکه در جهان بیرون ما چه اتفاقاتی رخ میده لاجرم هدایت می‌شیم به سمت زیبایی‌ها به سمت خواسته‌هامون به سمت آزادی به سمت هر آنچه که دوست داریم در زندگیمون تجربه کنیم

    * پیام قرآن واعراض ازناخواسته:

    خداوند در قرآن بارهادبه داستان پیامبران اشاره می‌کند مثل داستان ابراهیم و نمرود داستان موسی و فرعون داستان محمد و ابوسفیان قرآن آنها را مشابه سازی کرده برای درک بهتر وبیشترانسان ازقوانین جهان هستی هرگز هرگز در قرآن آیه‌ای پیدا نمی‌شود که خداوند به پیامبران گفته باشد بروید به جنگ افرادی که با شما مخالفت می‌کنند وموافق شمانیستند

    خداوند بارها به پیامبران وحی کرده ودر قرآن می‌فرمایند که اعراض کن از ناخواسته‌ها و اگر جایی و مکانی هستی که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیری و حرف تو را گوش نمی‌کنند هرگز نمی توانید کسی راتغیر دهید شمافقط میتونید خودتون راتغیردهید افکارخودتون راتغیردهید قادرنخواهید بودتا افراد را درست کنی و اصلاح کنی پس مهاجرت کن برو جایی که آرامش است جایی که کسی کاری به کار تو ندارد

    به جای جنگیدن تسلیم باش تاهدایتهای خدواند رادریافت کنی

    ” جنگیدن درزندگی وجنگ باهرچیز وهرکس جنگ بیشتری واردزندگی افرادمیکند”

    ” طبق قانون جهان هستی ما بر هر چیز که تمرکز کنیم از جنس و اساس همان وارد زندگیمون می‌شود”

    مثل اتفاقات ایران در سال 88 و قبل از آن بیشتر افرادی که در زمان شاه مبارز بودند و مخالف شاه بودند پس از پیروزی انقلاب هم مخالف بودند و همان رویه را ادامه می‌دادند به زندان افتادند چون که ناخواسته از قانون به ضرر خودشون استفاده می‌کردند همان تمرکز بر ناخواسته‌ها و نازیبایی‌ها

    “جهان داره درهرلحظه به افکاروفرکانسهای ماپاسخ میدهد”

    مثالی ازخودم می اورم

    دقیقاً این موضوع را با گوشت و پوست استخوان خود درک کردم وچشیدم

    زمانی که با قانون هیچ آشنایی نداشتم و به واسطه شغلم که کارمند وزارت کشور بودم در جو وشرایط فوق العاده سیاسی کار می‌کردم و ناخواسته شب و روز تمرکزم بر روی مسائل سیاسی و ناخواسته‌ها و مشکلات کشور مشکلات استان مشکلات شهرستان بودو هر روز در زندگیم اتفاقات بسیار بسیار زیادی که مطابق میلم نبود رخ می‌داد مبتلاشدن به انواع بیماری بی‌خوابی اضطراب نگرانی احساس قربانی شدن در بحث روابط هم اوضاع به همین منوال بود من زمان کارمندی با تمام روسا با فرمانداران بعضا باهمکاران همیشه مشکل وکنتاکت داشتم من در آن زمان علاوه بر پیگیری اخبار به صورت 24 ساعته از شبکه‌های ماهواره‌ای 2 الی 3 روزنامه، هفته نامه، ماهنامه و سالنامه سیاسی مشترک بودم و شبانه روز ذهنم را با اخبار سیاسی اخبارو ناگوار بمباران می‌کردم

    همیشه شبها با احساس ترس و نگرانی و ناامیدی می‌خوابیدم صبح که بیدار می‌شدم دقیقاً افکار روزوشب گذشته را ادامه می‌دادم خلاصه از زندگیم هیچ لذتی نبردم و دائم نگران آینده خودم و خانواده‌ام بودم و ناامید از زندگی تاجایی پیش رفتم که واقعا دیگه مستاصل شدم کتک خورم حسابی ملس شده بودوروزی به خداوند ملتمسانه وعاجزانه گفتم خدایا راهی برام نمونده واقعا نمیدونم بایدچه کارکنم خودت کاری کن دیگه توان ندارم

    تا اینکه لحظه رهایی رسید نورخدا برزندگی ام تابیدوخداوند رحمان دوستم داشت و روزی به فریادم رسید و در یکی ازروزهای زیبای پاییزی

    سال 98 منو به استاد عباس منش عزیز وسایت ایشان آشنا کرد نزدیک به 5 سال است که دارم طعم واقعی زندگی را می‌چشم و حاضر نیستم حتی یک لحظه به گذشته ام برگردم و حتی فکر کنم

    خدایا شکرت که منو دوست داشتی و منوبه این مسیر زیبا و الهی هدایت کردی

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    تا درودی دیگر بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  7. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 991 روز

    به نام خدای بخشنده ومهربان

    خداروشکر برای اگاهی ودرک الانم واین ظرف که همواره بزرگتر میشه شکر این ظرفی که اروم اروم سوراخ هاشو میگریم‌باهم وظرفم برای درکت بیشتر میشه و نعمتم بیشتر برام میباره

    شکرت برای دست هدایتگرت که توی قلبم خورشیدی از ایمانو روشن کرده واقعا وقتی صدای استادو میشنوم و منطق هاش روی زهنم سوار میشه دیگه خیلی از فکرها الکی وترسهام میبره

    ترس از کمبود

    کمبود وقتیه که خدا نیس

    خدا وقتی که تو خودت متعهدباشی واقعا بخاهی ازش هدایت بخایی وبه کاری که میگه گوش کنی دیگه انجام بدی میبرتت تو بهشت وبه جای جنگ با ناخواسته تو تمرین توجه به نکات مثبت خواسته هات باشه وارامشتو هر لحظه تمرین کن

    مثال

    خلق تمیزی

    یکی از تغیررات واضحم فک میکنم تمیزیه ونظم

    قبلش واقعا برام یه رویا بود هنوزم برای خیلی از اطرافیانم هست و بهتر شدن ولی من راحت تونستم از خدا بخاهم وراحت بهش هدایت بشم

    بزار روش درگیری با ناخواسته

    روش توجه وتحسین خواسته

    روش درگیری

    مثلا روش x

    میخاست بقیه رو تغییر بده اشغال نریزن

    با نوه ها درگیر میشد اشغال نریزید با داداش با مامان

    نتیجه

    فقط اعصابشو خط خطی میکرد وهمه هم ازش فرار میکردن چقد غر میزنه

    ویه دقیقه تمیز میشد دوباره بهم ور بدتر

    …..تا اینکه رها کرد ودیگه توجه نکرد براش مهم نبود وداره نظمش میره بالاتر

    روش y

    جوش وحرص میخورد ابرومون رفت اخ جلو فلانی بدشداین حرفا اینجور و اون جور گفتن خلاصه توجهشو سخت گزاشته بود جلو بقیه تمیز باشه واگه یه زره یه گوشش بد میشد براهمه غر میزد وتا اینکه همیشه یه گوشه نامرتب بود یام ما حتی با تقلا همه جارو تمیز میکردیم عجیب چاه میزد بیرون یه چیزی میریخت خلاصه ما مبارزه با کثیفی واز در دیوار میریخت

    میگفتیم دیگه کارهای خونه تموم نشدنیه همیشه کار داره یام میگفتیم اگه بخایی خونت تمیز باشه باید پدرت در بیاد همش بدویی چون ما هر کار میکردیم فایده نداش

    تا اینکه ما دیگه به جای تقلا الکی خواهری رفت سر کار و اونجام تمرکزش از روی خونه رفت واونجا همه چیز تمیز بود بعد اروم اروم خونم تمیز تر شد

    روش @

    با تکامل وقدم های کوچیک همیشه سعی کردم اول لباسمو از بیرون میام بزنم به چوب لباسی بعد سعی کردم کشو بعد کمد خودم وکاری اصلا به بقیه نداشتم فک کن خونه به هم ور ولی کشو وکمد کوچولوعه من هلو بعد اروم اروم رفتم تویه خونه ای که همه تمیزن و خیلی راحت خونم هلو هلوتر شد ومن با تکامل خودمو بهبود دادم بهتر شدم ومهم اینه دارم بهتر میشم و در حال رشدم وهیچ عجله ای برای کاری ومقایسه ای ندارم

    من خودم اومدم خونه مادرشوهر اونجا همیشه تمیز بود خیلی راحت همه جا هلو بود منم پیگیر یادگیری و البته دیگه حساس نبودم روی خونه وبه جای درگیری تحسین می‌کردم زیبایی هارو وخونم شده بهشت خیلی کارهای خونمو برام مهم و ساده اند وچقد برام این نظم ارزشمند چون زمانی ارزوم بوده و بعد به لطف خدا خلقش کردم

    1403/8/14

    درک میز شیرینیها میز بدمزه ها

    اقا ما حرفها اتفاقات بعضیا برامون شیرینن اونهارو برداریم مثلا یه چیزه زیبا یه اتفاق خوب یادت باشه تحسینش کنی برا بقیه تعریفش کنی

    وقتی میز بد مزه هارو میارن بهشون نزن نشکون فش نده برا کسی تعریف نکن بهش انرژی نده

    احساس کردم بهم الهام شد خیلی ساده بامزس این تفسیر

    درک لحظه های خاکستری

    بعضیا سفیدن

    مثلا توزندگیشون توجه به زیباییها کردن زندگیشون عالیه شده خیلی راحت سفیدتر میشه

    بعضیام تیره هست

    خبری که از قانون ندارن هیچ تمرینی هم نکردن تمرین توجه تحسین زیباییها

    ورنگشونو تیره میکنن زهنشون راحت داره همش میجنگه فهش میده با همه چیز

    بعضیام در تازه فهمیدن قانونو ودر حال حرفه ای شدن هستن که خاکستریند

    زهرا یادت باشه همه ما خاکستری هستیم وهمیشه سعی کنم سفیدیمو با کنترل زهن تمرین موقعه ی تضاد ها درک کنم وتوجه به زیبایی ها شوقم بیشتر بشه زیبایی های بیشتری پیدا کنم

    زهرا یادت باشه هر لحطه ات گلهایی زیبا وخوشبو برای توجه هست نعمت سلامتی کلی نعمتخوراک وپوشاک اوکیه کرده برای رزقت اگاهی درکت ارامشت حالا بعضی خار هام که هست اگه باش بجنگی لیشتر میشه ولی اگه توجهتو بزاری رو گل لدت ببری خارهامیرن

    نعمت های این مرحله از زندگی

    @وقت بسیار تمرکزی برای طراحی وباورسازی

    @خونه ای مستقل و رشد لیاقتم وتعییر باورهام از خانوتده

    @تمیزی اشپزی بسیار ساده لدت بخش انجام میشه

    @عزت احترامی ویژه پیش همسری خانواده هام دارم

    @ایمانی قویتر برای درخواست ها وصبری برای تکامش شوقی برای سپاسگزاری بیشتر

    @الگوی مهمونی توی رستوران وغذای خوب الان دوسهه هفته بیشتر هر هفته به یه مهمونی تالار رستوران خلاصه هدایت به فراوانی میشیم وخیلی راحت بهترین میز چیده میشه و میل میکنیم به مهمونی تالار تالار مهمونی رستوران خیلی ساده شیکو مجلسی میریم وکلی لدت میبریم

    وهمه چیزم عالی وهدایتی میشه مثلا برای مهمونی دختر خواهرم موهام خفن بافت رفتم مثل یه جا خواهرشوهرم گفت چقد این مانتو زیباس اینو چرا نمیپوشی بعد همسری رفت یه کتشو اورد گفت باهات ست شدم با عشق رفتیم کلی خوشگزش

    حالا یاد گرفتم همه چیزو بسپرم به خودش اروم باشم وبا زوق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 991 روز

    به نام خدای بخشنده ومهربان

    خداروشکر برای اگاهی ودرک الانم واین ظرف که همواره بزرگتر میشه شکر این ظرفی که اروم اروم سوراخ هاشو میگریم‌باهم وظرفم برای درکت بیشتر میشه و نعمتم بیشتر برام میباره

    شکرت برای دست هدایتگرت که توی قلبم خورشیدی از ایمانو روشن کرده واقعا وقتی صدای استادو میشنوم و منطق هاش روی زهنم سوار میشه دیگه خیلی از فکرها الکی وترسهام میبره

    ترس از کمبود

    کمبود وقتیه که خدا نیس

    خدا وقتی که تو خودت متعهدباشی واقعا بخاهی ازش هدایت بخایی وبه کاری که میگه گوش کنی دیگه انجام بدی میبرتت تو بهشت

    مثال

    خلق تمیزی

    یکی از تغیررات واضحم فک میکنم تمیزیه ونظم

    قبلش واقعا برام یه رویا بود هنوزم برای خیلی از اطرافیانم هست و بهتر شدن ولی من راحت تونستم از خدا بخاهم وراحت بهش هدایت بشم

    بزار روش درگیری با ناخواسته

    روش توجه وتحسین خواسته

    روش درگیری

    مثلا روش x

    میخاست بقیه رو تغییر بده اشغال نریزن

    با نوه ها درگیر میشد اشغال نریزید با داداش با مامان

    نتیجه

    فقط اعصابشو خط خطی میکرد وهمه هم ازش فرار میکردن چقد غر میزنه

    ویه دقیقه تمیز میشد دوباره بهم ور بدتر

    …..تا اینکه رها کرد ودیگه توجه نکرد براش مهم نبود وداره نظمش میره بالاتر

    روش y

    جوش وحرص میخورد ابرومون رفت اخ جلو فلانی بدشداین حرفا اینجور و اون جور گفتن خلاصه توجهشو سخت گزاشته بود جلو بقیه تمیز باشه واگه یه زره یه گوشش بد میشد براهمه غر میزد وتا اینکه همیشه یه گوشه نامرتب بود یام ما حتی با تقلا همه جارو تمیز میکردیم عجیب چاه میزد بیرون یه چیزی میریخت خلاصه ما مبارزه با کثیفی واز در دیوار میریخت

    میگفتیم دیگه کارهای خونه تموم نشدنیه همیشه کار داره یام میگفتیم اگه بخایی خونت تمیز باشه باید پدرت در بیاد همش بدویی چون ما هر کار میکردیم فایده نداش

    تا اینکه ما دیگه به جای تقلا الکی خواهری رفت سر کار و اونجام تمرکزش از روی خونه رفت واونجا همه چیز تمیز بود بعد اروم اروم خونم تمیز تر شد

    من خودم اومدم خونه مادرشوهر اونجا همیشه تمیز بود خیلی راحت همه جا هلو بود منم پیگیر یادگیری و البته دیگه حساس نبودم روی خونه وبه جای درگیری تحسین می‌کردم زیبایی هارو وخونم شده بهشت خیلی کارهای خونمو برام مهم و ساده اند وچقد برام این نظم ارزشمند چون زمانی ارزوم بوده و بعد به لطف خدا خلقش کردم

    /1403/8

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    خرم خمرنیا گفته:
    مدت عضویت: 1872 روز

    سلام و درود

    روز 28 از پروژه هم رسید … خداروشکر که هستم

    قانون هدایت به سمت خواسته ها … خود سر تیتر هزاران حرف داره …

    توجه و تمرکز روی خواسته و هدفم وقتی که شرایط در ظاهر نامناسب و نامطلوبه ، یک اصل خیلی مهمه که اگر همینو درک کنم زندگیم گلستانه … که از شجاعت و ایمان میاد و قطعا لیاقت پاداش های بزرگ رو با این نگرش دارم …

    وقتی ایمانم رو در این مسیر نشون بدم جهان بهم پاداش میده

    وقتی ایمان و توکلم رو نشون میدم ، خداوند ایمانمو ضایع نمی کنه و کمکم میکنه ..

    خدایا یاریم کن در مورد ناخواسته هام و منفی ها ، نه فکر کنم و نه در موردش صحبت کنم و هر لحظه در کلام و رفتار و افکارم مراقب باشم …

    چقدر اینکه خداوند برای خودمراقبان وعده های خوب و بهشتی داده توی قرآن تکرار شده و استاد خیلی خوب این اصل رو درک کرده و رعایت می کنه و مرتب داره رعایت می کنه و باز داره رعایت میکنه در هر شرایطی و به زیبایی مطلب رو برای من مخاطب جا میندازه…

    دمت گرم استاد … کارت درسته …منم دارم سعی می کنم خودمو تربیت کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیز گرانقدر و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.

    مواقعی که عصبانی هستیم مواقعی که از چیزی ناراحت میشیم یا از چیزی میر‌نجیم اگه نتونیم کانون توجهمون رو سمت زیبایی‌ها ببریم کنترلی روی شرایط ناجالب و احساس بدمون نخواهیم داشت در واقع موفق نشدیم ذهنمون رو کنترل کنیم.

    همگی ما می‌دونیم استاد عزیز راهکارهای زیادی برای کنترل ذهن توی شرایط ناجالب دادن .

    بارها و بارها توی فایلهاشون گفتن که هر آنچه که می‌خواهیم رو می‌تونیم بدست بیاریم به شرط اینکه کانون توجهمون سمت مثبتها و زیبایی‌های جهان باشه .

    با توجه به اسناد قرآنی عرض کردن خداوند خیر و شر را در جهان خلق کرده و این منو و شما هستیم که انتخاب می‌کنیم سمت خیر و آرامش بریم یا سمت شرارتها.

    خیلی جالبه که انتخاب دست خودمونه و در هر لحظه حق انتخاب داریم و در هر لحظه حتی در بحرانی‌ترین شرایط می‌تونیم اوضاع رو به یه نحو دیگه‌ای تغییر بدیم.

    در شرایط و موقعیت‌های سخت و بحرانی یا در شرایطهای ناجالب و جاهایی که به هر دلیلی به احساس بد میریم با کنترل ذهن و دادن ورودیهای مناسب می‌تونیم احساس خودمون رو بهتر از قبل کنیم.

    ورودی مناسب چیه ؟! اینکه من بتونم تو اون لحظه خشم یا ناراحتی و یا غم یا ترس و نگرانی خودمو کنترل کنم و سعی کنم به اون قضیه از زاویه بهتری نگاه کنم تا کمی آروم‌تر یا بهتر از قبل بشم. اکثراً وقتی تو شرایط ناجالب هستیم تمام تمرکزمون رو دقیقاً روی همون شرایط ناجالب میزاریم وساعتها یا روزها ذهنمونو درگیرش میکنیم. خیلی کم پیش میاد همون لحظه یه مکثی داشته باشیم یه نفس عمیقی بکشیم یه کمی فکر کنیم و ببینیم چ کار کنیم که احساسمون بهتر بشه ؟!

    کسانی که می‌تونن غلبه و کنترل روی اتفاقات ناجالب و ناخوشایند زندگیشون داشته باشن بورد کردن. این دسته افراد بیشتر ایمان خودشون رو به خداوند نشون میدن .هیچ فردی نمی‌تونه به تنهایی در لحظات ناجالب به خودش وعده و وعید خوبی بده و خودشو آروم کنه ، مگر اینکه همون لحظه خدا رو تو ذهنش بیاره و از خداوند کمک بگیره. حتی می‌تونه اون موضوع رو کاملا رها کنه و به خدا بسپاره.

    داشتن ایمان و شرک نورزیدن بی‌نهایت تاثیر بسزایی در کانون توجه مثبته ما داره.

    هممون همه چیه خوبو میخاییم اما گاهی حاضر نیستیم یه خورده به خودمون زحمت بدیم افکارمون رو کنترل کنیم و ببینیم راه حل درست و منطقی چیه؟!!!

    من که اقرار میکنم اگر گوش کردن مکرر فایلهای استاد نبود به هیچ وجه نمی‌تونستم جاهایی که باید ذهنمو کنترل کنم و زاویه نگاهمو تغییر بدم بتونم کنترل و تغییر بدم خدا رو شکر هر روز خودمو موظف به گوش کردن فایلهای استاد عزیز میکنم و سعی در انجام تمریناتشون دارم .

    جاهایی که نتایج خوب دریافت می‌کنم به خودم یادآوری می‌کنم که ببین اگه درست عمل کنی واقعاً اگه از اصول قوانین تبعیت کنی اوضاع بهتر و قشنگ‌تر از اون چیزی میشه که فکرشو میکردی. نمی‌دونم این نجواها و گفتگوهای ذهنی چرا گاهی باعث مقاومت ما در برابر عملکرد درست، میشن. که بعدش منجر به احساس ندامت و پشیمانی میشه.

    چرا انسان انقدر پیچیدست ؟! چرا انقدر ذهن ما به هزار راه میره؟! چرا گاهی کنترل کردنش سخت میشه؟! چرا با وجود اینکه می‌دونیم حتی در همون لحظه آگاهانه می‌دونیم اگه به روش خودمون ادامه بدیم نتیجه خوبی نمی‌بینیم و با وجود اینکه بارها و بارها این تجارب تلخ رو داشتیم باز ادامه میدیم. اینجور وقتا واقعاً برای خودم تاسف می‌خورم. وقتی ریشه ی همه ی این کارها و رفتارهای اشتباهمو در میارم می‌بینم فقط و فقط به خاطر ترس‌هامه.

    وقتی احساس ترس می‌کنم خوب می‌فهمم که چقدر ایمانم سست و ضعیفه !!

    بعدش دوباره یه جور دیگه عصبانی میشم که چرا نمی‌تونم ایمان راسخ و قوی‌ای داشته باشم؟!

    چرا وقتی میشه با کمک گرفتن از خداوند و کنترل ذهن نتیجه خوبی دریافت کرد اما ما راه دیگه‌ای رو انتخاب می‌کنیم راههایی که با عقل و منطق محدودمون پیش میبریم .

    از خودم اگه بخوام بگم در طول روز خیلی سعی می‌کنم کامل توجهم سمت زیبایی‌ها و مثبت‌ها و داشته‌های زندگیم باشه.

    اما یه نقطه ضعفی دارم اینه که اگه با یه اتفاق جدیدی که بیشتر به رفتارهای همسرم برمی‌گرده ،مواجه بشم از درون زود عصبانی میشم . اگر چ مثل قبل همون لحظه واکنش نشون نمیدم و سکوت می‌کنم اما ذهنم خیلی مشغولش میشه و دنبال راه حلی می‌گردم که به یه نحوی به همسرم بازگو کنم تا متوجه ی احساسم بشه .

    قبل از اینکه احساسمو به همسرم بگم حتی پیش اومده روزها صبر کردم تا اینکه بدون گفتنش، خودم حلش کنم اما خیلی وقتا ،نمیتونم و احساس کردم باید گفته بشه. بیشتر در مورد اعتراضات و رفتارهایی هستش که فکر می‌کنم همسرم برخلاف میل من انجام میده . مواردی که جزع درخواست‌هام از ایشون هستش.

    این موضوع که وقتی من از همسرم احساساتی رو متوجه میشم و من به احترام ایشون همونطور که ایشون میخوان رفتار می‌کنم یعنی نسبت به یه سری از احساساتی که از من توقع دارن، توجه می‌کنم که شاید یکبار به من گفته باشن ، ولی در مقابلش اگه من چنین درخواست‌هایی از ایشون داشته باشم بارها و بارها حتی خیلی شفاف توضیح دادم و ایشون هم قبول کردن و پذیرفتن که رفتارشون درست نبوده اما نمی‌دونم چرا باز جاهایی که من نیستم همونی میشه که نباید باشه .

    خیلی زود جو‌گیر میشه و خیلی زود با همه خودمونی !

    این اخلاقش همیشه باعث آزارم نیست اما گاهی نسبت به بعضی افراد نزدیک ،باعث آزارم میشه .

    به این نتیجه رسیدم و به ایشون گفتم شاید من از شما تقاضای بی‌موردی دارم به نظرم شما از این به بعد خودت باش چون اصلاً نمی‌تونی خودتو کنترل کنی. منم که خیلی جاها خودمو به خاطر شما ، محدود کردم از این به بعد طوری میشم که راحت‌تر باشم وتوقعاتم برای همیشه نسبت به شما از بین بره .

    خودم می‌دونم و صدها بار تجربه کردم که از تغییر کسی اونم همسرم عاجز و ناتوان هستم می‌دونم قدرت تغییر کسیو ندارم اما وقتی از یه رفتار همسرم ناراحت میشم به خصوص اگر مرتبط به جمعی باشه ،چیزی که بارها ازش درخواست کردم که این مورد خط قرمز منه ، میشه ازت خواهش کنم لطف کنی رعایت کنی . همیشه چشم میگه ولی وقتی تو جو قرار می‌گیره یادش میره وقتی می‌بینه من ناراحت میشم عذرخواهی می‌کنه و از من توقع داره راحت تمومش کنم.

    مثل گذشته کل شبانه روز ذهنم معطوف چیزی که به خاطرش ناراحت شدم نمیشه چون برای هر روز خودم برنامه‌هایی می‌چینم که وقتمو پر می‌کنه .

    از اینکه این نقطه ضعفو دارم که بخاطرش از همسرم درخواست می‌کنم به خاطر من رعایت کنه ناراحت میشم . خیلی وقتا ادای آدمای روشنفکرا رو در میارم اما تش می‌بینم که نمی‌تونم انگار یه شکل دیگه ای بزرگ شدم .

    گاهی میگم این جزع ویژگی های اخلاقی درونی منه چطور ب خاطر همسرم خیلی کارا رو انجام میدم ب نظرم وظیفه ی همسرمم اینه که این یه مورد رو ب خاطر من رعایت کنه .

    دقیقاً وقتی ذهنم آغشته به این افکار میشه و نمی‌تونم کنترلی روش داشته باشم از این جنس اتفاقات بیشتر می‌بینم . داشتم زمانهایی که تونستم ذهنمو مدیریت کنم و توجهی نداشته باشم که تو اون شرایط حالمم خوب مونده. اما خب گاهی مثل همین هفته ای کی گذشت متاسفانه نتونستم خوب عمل کنم.

    بیان احساس کردم باز مثل همیشه درخواست کردم همسرم پذیرفت مثل همیشه قول داد که به این احساسم توجه کنه .دیگه نمی‌دونم چقدر می‌تونه یا نمی‌تونه !

    فقط اینو می‌دونم که من دیگه نباید کنترلش کنم و برای همیشه این موضوع رو کاملاً بسپارم به خدا با وجود اینکه بارها این کارو کردم ولی یه جاهایی مثل این هفته خرابکاری کردم ، از خدا پس گرفتم خودم دست به کار شدم.

    ولی با خودم عهد کردم در این باره دیگه با همسرم صحبت نکنم حتی بیان احساس هم نداشته باشم چون چیزیه که تو این 30 سال زندگیم بارها و بارها بهش گفتم و ازش درخواست کردم به نظرم دیگه کافیه دیگه باید تمرکز بذارم روی خودم از روش دیگه‌ای استفاده کنم سعی کنم اصول را به خودم یادآوری کنم و با ایمان و توکل بر خدا پیش برم.

    می‌دونید خیلی جاها می‌دونم چ راه حلهایی به کار ببرم بهتره بدون اینکه چیزی به همسرم بگم اما متاسفانه ب خاطر وابستگی شدیدی که نسبت به من داره نمیزاره کار خودمو انجام بدم . بابت بعضی از مسائلی که تو روابطمون میتونم بهتر کنم که خودم آرامش بیشتری داشته باشم ، نمیزاره اون برنامه‌هایی که خودم میچینم رو پیش ببرم .

    با توجه به این دلخوری که این هفته از ایشون داشتم بازم خداروشکر کردم .

    از این جهت که در گذشته هر روز ما از این مشاجره ها داشتیم در حالی که الان به ندرت پیش میاد.

    گاهی فک میکنم این اتفاقات میاد که باز منو سیقل بده و از درون منو قوی تر کنه .فقط باید تمرین کنم در چنین مواقعی کانون توجهم رو آگاهانه سمت خواسته هام ببرم نه روی نقطه ضعفهای همسرم .

    راهشو که بلد باشیم اگه بتونیم درست عمل کنیم زودتر به درخواستهامون میرسیم. استادعزیز همیشه میگن اگر خودمونو تغییر بدیم و در مدار درست باشیم ناخودآگاه همسرمونم تغییراتی که دلمون میخواد رو میکنن .

    نمیخوام خودمو ملامت و سرزنش کنم سعی می‌کنم از این اتفاق درس بگیرم و دفعات بد بهتر عمل کنم به نظر خودم این بارم خیلی بهتر از دفعات قبل عمل کردم همین که اون لحظه که حالم بد شد واکنش نشون ندادم و چند روز سکوت کردم به نظرم رشدمو نشون میده بنابراین مطمئنا دفعات بعدی وجود نخواهد داشت یا اگر داشت من بهتر عمل خواهم کرد.

    خدا رو شکر می‌کنم استاد عزیز هستن . گاهی احساس می‌کنم وجود استاد هم ، مثل مراقبت خدا از منه . چون هر باری که صدای ایشون رو می‌شنوم و به صحبتهای ایشون با دل و جون گوش میدم آروم می‌گیرم‌.

    ممنون و سپاسگزارم که هستید.

    استاد جونم مسیر قشنگی که میگید رو پیش گرفتیم و می‌گیریم تا به آرامش درون برسیم.

    استاد جونم عاشقتم مرسی که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      الهام لطیف گفته:
      مدت عضویت: 1568 روز

      سلام به دوست خوبم ناهید عزیز

      کامنت های شما را همیشه میخوانم

      احساس میکنم موارد نادلخواه زندگی تون شبیه زندگی منه

      منهم با همسرم مشکلات فراوان داشتم

      تعدد بحث ها در سالهای گذشته خیلی زیاد بود، اما به لطف خدا و آموزه های این سایت با ارزش، این بحث ها خیلی کمتر شده شاید در سال یکبار.

      من از همسرم سپاسگزارم، او خصوصیات اخلاقی خیلی خوبی داره

      اما من دیگه مایل به ادامه با ایشون نیستم.

      خصوصیات یک مرد ایده ال رو در دفترم نوشتم.و سعی میکنم در خودم بسازمش.

      من یک ترس دارم که باعث شده در این زندگی بمونم.و اون ترس از محل زندگی داشتن بعد از متارکه هست.

      از خداوند همیشه میخوام که همسرم با کمال میل راضی به ادامه ی زندگی جداگانه بشه.

      پاور پوینت زیبایی برای خودن درست کردم و تمامی روابط زیبا رو تحسین میکنم و بابت شون شکرگزارم.

      از خداوند میخوام شما،من و هر بنده ی عزیزش که خواستار داشتن رابطه ی توحیدی ،صادقانه،عزتمندانه و پر از زیبایی هست، به این راه زیبا و سراسر سود هدایت کنه.

      دوست تون دارم ناهید عزیز :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        ناهید رحیمی تبار گفته:
        مدت عضویت: 1157 روز

        سلام دوست عزیزم.

        خیلی خوبه که در مورد احساسات و عواطف و تجربه‌هایی که کسب می‌کنیم رد پایی از خودمون میزاریم که همین باعث میشه در مقایسه با ماهها یا سالهای بعد، تغییرات خودمونو بیشتر متوجه بشیم.

        و از اینکه هر روزمون بهتر از روزهای قبل پیش میره از استاد عزیز و از خدای خوبمون و حتی از خودمون تشکر و سپاسگزاری می‌کنیم.

        دوست عزیز ، من در رابطه با روابط عاطفی با همسرم ، خودمو رها کردم و سعی کردم زندگیمو بپذیرم و به خدا بیشتر اعتماد کنم .

        با توجه به شناخت بیشتری که از خدا دارم پیدا می‌کنم هر روز ایمانم نسبت بهش قوی‌تر میشه. این به منزله ی اینه که شکوه و شکایتهام و افکارهای منفی از ذهنم دارن پاک میشن .

        دارم تمرین می‌کنم که تو لحظه زندگی کنم و لحظات خوبو و شیرین زندگیمو بیشتر ببینم. آگاهانه تمرکز روی ویژگی‌های مثبت همسرم میزارم تا هر روز حسم نسبت بهش بهتر و بهتر بشه . که دقیقاً همین طورم داره میشه .

        منم مثل شما در گذشته دوست داشتم از همسرم جدا بشم ، این موضوع اجازه ی در لحظه زندگی کردن بهم نمیداد که هیچ ، بلکه آرامش و لذت بردن از داشته هامو ازم گرفته بود.

        وقتی تو مسیر درست باشیم و ایمان داشته باشیم که خدای قدرتمند کنارمونه اول از اینکه تمام اتفاقات زندگیمون رو می‌پذیریم و با پیش اومدن هر موضوعی پیامها و الهامات خداوند رو دریافت می‌کنیم.

        ذهن ما در برابر خیلی جریانات مقاومت داره و اجازه ی درست فک کردن بهمون نمی‌ده .گاهی قفلی میزنه رو یه چیزی که اگه رهاش کنیم و بش فک نکنیم بهتره .

        سعی ‌کنیم با هدایت خداوند پیش بریم.حتمن خداوند بهتر از ما می‌دونه و بیشتر خودمون مراقب ماست.

        سعی میکنم بر این باور باشم و افکار منفی رو از ذهنم دور کنم . تو این زمینه واقعاً تسلیم شدم می‌دونی بیشترین تجربه‌ای که در این راستا کسب کردم این بود که دوست نداشتم این روزا رو هم مثل گذشته از دست بدم . از طرفی دیدم که خیلیا دست و پا برای خیلی چیزا زدن ولی عمرشون کفاف نداده و این دنیا رو ترک کردن. اکثر ماها همیشه فکر می‌کنیم مرگ برای همسایه ست. و خودمون غافلیم که ممکنه هر عان این دنیا رو ترک کنیم. به همین جهت سعی می‌کنم رهاتر زندگی کنم و انقدر به قدرت خداوند اعتماد داشته باشم که خودم تلاشی برای خواسته های اینچنینی نداشته باشم چون با یقیقن نمیدونم آیا این خواسته ی من درسته یا نه ؟!!!

        بنابراین دوست عزیزم سعی کن بیشتر تسلیم باشی و از لحظاتت لذت ببری . در برابر افکار و خواسته‌های عاطفیت مقاومت نداشته باش ، اجازه بده جهان خودش تو مسیر هدایتت کنه.

        برات بهترین‌ها رو از خداوند خواستارم.

        عمری طولانی و پر عزت .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          الهام لطیف گفته:
          مدت عضویت: 1568 روز

          خیلی سپاسگزارم از پاسخت.

          دو بار پاسخت رو با مکث و اهسته مطالعه کردم.

          جاهایی پیشنهاداتی دادین که نسبت بهش خیلی مقاومت ذهنی دارم.

          من حالم نسبت به یکسال پیش عالیه، سلامتم، خوشحالم ،رضایت زیادی از لحظاتم دارم، درامد بهتری دارم،

          فقط این بنده ی خدا رو گویا خداوند گذاشته برای زمانهایی که نیاز به پیشرفت و کنترل ذهن دادم تا به لول بالاتر برسم.چون سخت تر از ایشون نیست تو زندگیم

          اما خدا رو شکر، بابت حضورش سپاسگزاری میکنم که سنگ محک کنترل ذهنمه.

          به قول شما دستام رو به نشانه تسلیم در برابر خداوند بالا میارم

          و توکل به ذات بی رقیبش میکنم.

          هر انچه خیر است بی گمان همان اتفاق می افتد.

          شاد و تندرست باشین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: