live | قانون هدایت به سمت خواسته ها - صفحه 37 (به ترتیب امتیاز)

سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و تمامی دوستان ارزشمندم

خدارو شکر میکنم که بین این همه اساتید موفقیت، خدا من رو با شما آشنا کرده. من تمام دورهام رو زدم. هم آقای عرشیانفر و هم آزمندیان رو دنبال کردم اما واقعا به این نتیجه رسیدم که شما یه چیز دیگه‌ای. اتفاقا دیشب یک عزیزی رو که شما رو کم و بیش میشناخت رو در مترو دیدم و ازم خواست که چندتا از فایل‌های رایگانتون رو براش بفرستم.

بریم سراغ نکات این فایل گران‌قدر:

● هرکسی سمت هر جریانی میره بخاطر اینه که اون جریان رو انتخاب کرده. انتخاب تو چیه مهدی جانم؟ تویی که در این مسیر الهی هستی انتخابت چیه؟

● اگر موقع توجه کردن به چیزی احساس بدی داری، این بعنی تو درحال توجه به چیزی هستی که نمیخوای برات اتفاق بیفته.

● لکم فی رسول الله اسوه حسنه. فبما رحمه من الله لنت لهم. تو از جانب من یه نرمی‌ای گرفتی که هرچی اذیتت میکنن و باهات بدرفتاری میکنن تو عصبانی نمیشی و نمیتونن با هیچ ترفندی به هم بریزنت. پس مهدی جانم، من چجوری با این عصبانیت و خشم و کینه دارم دنبال موفقیت میگردم؟ اگر کتاب من قرآنه پس من چه کسی رو اسوه‌ی خودم قرار دادم؟ اگر خدا میگه کل دنیا هم دور هم جمع بشن نباید بتونن تو رو ناراحت یا عصبانی کنن یا در کل به همت بریزن، پس این نسخه که عصبانیت و حال بد رو تایید میکنه رو کی به من داده؟ پس مهدی جانم تو هم باید مثل پیامبر با دیگران رفتار کنی و دوستشون داشته باشی و فقط بگی اشکال نداره اونا نمیدونن و بگی ای کاش قومم میدونستن. این یعنی نگاه بهشون از دید خدا. این یعنی نگاه خداگونه. مثل نگاهی که پدر و مادر به کودک چند ماهه‌شون دارن.

● ما در دنیای دو قطبی زندگی میکنیم. و این دو قطبی بودن، خودش رو تعریف میکنه. این جهان اینطوری کار نمیکنه که تو سرما رو دیدی و چون دوستش نداری، بهش با فحش دادن و غر زدن توجه کنی، بره و جاش گرما بیاد. به هرچی توجه کنی به سمت همون هدایت میشی. این همون مقوله‌ی انتخابه. توجه = انتخاب. اگر شما آزادی میخوای ولی چون داری به محدودیت توجه میکنی و حالت رو بد میکنه تو توجهت به آزادی نیست، درحالیکه به زبون داری میگی من آزادی میخوام ولی صبح تا شب داری به شرایط و حکومت و . . . فحش میدی. کلا نمد هولاء و هولاء. خدا اون چیزی رو به تو میده که با توجهت داری به سمتش میری. آزادی میخوای؟ سعی نکن براش بجنگی. بجاش بیا به آزادی‌ها توجه کن.

● آیا خدا به موسی گفت برو با فرعون بجنگ؟ به ابراهیم چطور؟ به محمد؟ . . . موسی رفت با زبان نرم با فرعون صحبت کرد تا بتونه بنی‌اسرائیل رو از اونجا خارج کنه. . . محمد هیچوقت نجنگید، یا خندق کندن، یا توی شعب ابی‌طالب موندن و بعد بدون اینکه بخوان جایی پناهنده شن مردم یثرب گفتن بیا قدم بزار روی چشم ما . . .پس من باید بجای اینکه راجع‌به مسائل ناجالب صحبت کنم، غر بزنم، بجنگم، یا بخوام حتی برطرفش کنم، باید ببینم چی جالبه و توجهم رو بزارم روی اون؛ چون جهان قائده‌اش اینه که هم باید چیز ناجالب داشته باشه هم جالب. چرا بخوام چیز ناجالب رو جالب کنم؟ خب از همون اول میام به جالب‌ها توجه میکنم.

● به محض اینکه شما توجهت رو میزاری روی چیزی که میخوای، (که شاخصه‌اش احساس خوبه).

● اگر ما ژاپن به دنیا اومده بودیم ایران وطنمون بود؟ خود پیامبر توی مکه موند؟ گفت من باید بمونم مکه رو بسازم؟ گفت هیچ جا بهتر از مکه و خونه‌ی خودم نیست؟ پس ما نباید همچین باوری داشته باشیم و یا حتی فکر کنیم اگر وضع کشورم خوب بشه وضع منم خوب میشه. نه شما به نکات مثبت کشورت توجه کن هدایت میشی به جاهای بهتر فارغ از اینکه وضع ایران خوب میشه یا نه.

● یا اگر میبینی مردمت آشغال میریزن فکر نکن با راه اندازی کمپین نه به آشغال ریختن میتونی مردمت رو تغییر بدی. نه اتفاقا با این صحنه‌ها بیشتر مواجه میشی. تو توجهت رو بزار روی زیبایی‌ها و جاهای تمیز، هدایت میشی به جاهای تمیزتر. تو نمیخواد مردم رو تغییر بدی. هدایت میشی به جایی که مردم خودبخود آشغال نمیریزن.

● مگه زمین خدا پهناور نبود؟ خب مهاجرت میکردی. تو نمیتونی فرعون رو تغییر بدی اما میتونی بری جایی که فرعون نیست. وطن جاییه که حالت خوب باشه. نه جایی که بخاطر ترس‌ها و وابستگی‌ها و شرک توش موندی.

● خدا به این دلیل عشقه که اگر از مسیر خارج شدی شرایط خیلی آروم بد میشه اما اگر برگردی به مسیر درست، شرایط سریع عالی میشه و خیلی زودتر از آنچه فکر کنید اتفاقات معجزه‌آسا براتون رخ میده.

● آخرین مورد هم علی بی غم بودنه. این که آسان بگیریم و هر اتفاقی میفته بگیم ول کن بابا.

خیلی ممنونم اول از خدا و بعد از شما استاد و خانم شایسته که این قسمت رو برای ما آماده کردین

ان‌شاءالله به فضل خدا همگی همیشه شاد و موفق و خوشبخت باشیم

خدایا صدهزار مرتبه شکرت