live | قانون هدایت به سمت خواسته ها - صفحه 37

619 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    درود بر استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز و یکایک دست‌اندرکاران سایت الهی عباس‌منش و همه‌ی عزیزان همراه و هم فرکانس من

    امروز تونستم با فیلم گرفتن از یه درختی که نامش را نمی‌دانم و پشت دانشکده فنی ما هست بگم. این درخت که از دسته درختان همیشه سبز نیست، ولی در آبان ماه تازه گل میده و چه گل‌های زیبا و خوشگلی! گل‌های این درخت در اول کار کرم رنگ هستند و کم‌کم به رنگ صورتی درمیان و کار به جایی می‌رسد که کاملا صورتی و پر رنگ میشن. من خیلی از تماشای این درخت لذت می‌برم و همیشه با دیدنش به خودم میگم که، ببین این درخت تویی! تویی که برخلاف دیگران، در پاییز گل می‌دی و وقتی همه دارن زرد و پژمرده میشن تازه تو گل می‌دی و کلی کیف می‌کنی!

    ولی، به خودم گفتم که خدا تو قرآن گفته: ما شما را بالا و پایین می‌بریم پس، من باید همیشه در حال کار کردن روی خودم باشم و همیشه تو شرایط دشوار گل داشته باشم و امیدواری کاملم به خدای یگانه و تنها فرمانروای جهانیان را از دست ندم و اگر هم خطا کردم، زودی خدا که بهم گوشزد کرد، بفهمم و به راه درست و راست بازگردم. یه همچین خدایی هیچ وقت من رو کنار نمی‌گذاره و فراموشی دون ذات مقدسشه.

    با این وجود، امروز پس از خرید بلیط هواپیما از آژانس مسافرتی آشنا، وقتی یک ساعت گذشت و پیام اطلاعات پرواز برای من نیامد، آشفته شدم و نگران به دفتر آژانس زنگ زدم و پرس و جو کردم و متوجه شدم که مسئول فروش بلیط، کارش را درست انجام داده و من بیخود نگران بودم! خدایا هنوز خیلی ضعیفم و باید روی خودم بیشتر و بیشتر کار کنم تا در هر حال مسیر بمانم و ایمانم را از دست ندم. البته تلاش کردم که به موضوعات مثبت توجه کنم ولی، نجواهای شیطان دست از سرم بر نمی‌داشت. خدایا من را به راه راست هدایت کن.

    تازه دارم می‌فهمم که این‌همه سال من چه اندازه مشرک بودم و همین الان هم چه اندازه دچارش هستم. واقعا ما قرار نیست که کار آنچنانی انجام بدیم و تنها کاری که باید بکنیم اینه که، ایمان‌مان را در هر وضعیتی که تنها حامی ماست را محکم نگاه داریم و پیوسته کانون توجه‌مان را به مثبت‌ها نگاه داریم و از منفی‌بافی دوری کنیم. من امروز این کار را درباره‌ی نرفتن به اتاق اساتید خوب انجام دادم. البته تا دم در اتاق رفتم ولی تو نرفتم. نرفتم چون اونجا پر است از فرکانس‌های منفی و باورهای محدود کننده اونم از کسانی که خودشون را فرهیخته و دانا می‌دانند. برای همین هم با این کار به کائنات پیام دادم که عزمم در این مورد جزمه! همچنین، در مورد نگرانی برای خانواده‌ام، امر پشتیبانی و نگرانی برای اونا را به خدا سپردم و شب گذشته در این مورد یعنی کاستن میزان وابستگی به ایشان، موفق‌تر از گذشته بودم. البته این به معنای رفع مسئولیت نیست، بلکه انجام مسئولیتی که با نگرانی و خود خوری همراه نیست. به خودم یادآوری می‌کردم که با نگرانی تو و توجه به نامطلوب‌ها، بیشتر و بیشتر از این دست موارد در زندگیت میاد. پس به خودم گوشزد کردم که، تو تلاشت را بکن و همه چیز را به خدای یگانه بسپار!

    دیگه امروز از شر فکر کردم به مردم خلاص بودم و برای خودم هم دل‌سوزی نکردم چه رسد به دیگران.

    وقتی من تلاشی برای تغییر وضعیت دیگران نمی‌کنم، انرژیم ذخیره میشه تا به نزدیک‌ترین فرد زندگیم یعنی خودم خدمت کنم. از امروز تصمیم گرفته‌ام که دیگر اول خودم مهم باشم و سپس دیگران.

    این که هیچ‌گاه پیامبران الهی دست به شمشیر نبرده‌اند، نشانه‌ی این است که چه اندازه ایشان با خود و با کائنات در صلح بوده‌اند. با این حال، کسانی که پیرامون ایشان بوده‌اند، مانند ایشان نبودند. مگر کسی مثل حضرت علی که حتا در زمان دست یافتن به دشمن هم، ابتدا درنگ می‌نمود و پس از فرونشستن خشمش با ایشان می‌جنگید آنهم بری دفاع.

    از بچگی بهمون آموزش دادن که می‌خوای بزرگ شدی چه کنی؟ بیشتر بچه‌ها در تبعیت از دیگران و به‌دست آوردن تائید اونا،‌ میگن می‌خوام به کشورم خدمت کنم. کسی نمیگه که می‌خوام به خودم که مهم‌ترین کس زندگی خودم هست، خدمت کنم! همه می‌خواهند قیافه‌ی آدم‌های مهم و دلسوز را درارند و به همین خاطر هم یه جوری صحبت می‌کنن و انشاء می‌نویسن که مهم جلوه کنن! اینه که از همین جا بچه‌ها یاد می‌گیرند که خودشون را در درجه اهمیت دوم و یا سوم و یا پایین‌تر بگذارند. اصلا وطن یعنی چه؟ یک تیکه خاکه که ما توش توسط زن و مردی به نام مادر و پدر که البته بهشون علاقه داریم و دستشون داریم به دنیا اومدیم. به گفته‌ی شما استاد بزرگوارم، خانواده پر درجه اهمیت دومه چه رسد به وطن. به گفته‌ی سهراب سپهری:

    نصبم شاید به زن فاحشه‌ای در شهر بخارا برسد.

    سهراب این‌جا می‌خواد بگه که اصلا این جور چیزها اهمیتی ندارد که مثلا به ایرانی بودنشان افتخار می‌کنند. به استقلالی بودنشان( خود من هم از طرفداران استقلال بودم که دارم با دانستن این موضوعات، کم‌کم دیگه تعصب را روی این تیم و اصلا تعصب را فراموش می‌کنم) افتخار می‌کنند و غیره و چه مسائلی سر همین تعصبات بیهوده بوجود نمیاد!

    دارم کم‌کم مثل یه درخت که توی پاییز هست، برگ‌هایی را نباید نگاهشون دارم را از شاخه‌های خودم می‌ریزم و سبک میشم و چه لذتی داره این سبک شدن!

    بنابراین، من تنها مسئول زندگی خودم هستم و برای همینه که در روز رستاخیز، تنها از خودم پرسش میشه و نه از دیگران در مورد من. به گفته‌ی شما استاد بزرگوارم، حتا ظلم هم در قرآن به این شکل آمده اصلا خبری از مسئله‌ی حق‌الناس چیزی گفته نشده و خدا در قرآن میگه که اونا( کسانی که شرک ورزیدند و کافر شدند) به خود ظلم کردند و به همین دلیل زیان‌کار هستند. یعنی اگر کاری کنیم که به رشد خود آسیب برسانیم، ما می‌شویم ستم‌کار و اصلا دیگری مهم نیست!‌و‌هیچ پرسشی در مورد حق دیگران از ما نخواهد شد! بلکه از ما در این مورد می‌پرسند که چرا زندگیت را به هدر دادی؟ چرا از لطف خدا ناامید شدی؟ چرا با این‌همه گستردگی جهان، مهاجرت نکردی؟ چرا کاری را از آن آزار می‌دیدی، ترک نکردی؟ و غیره و همه‌ی پرسش‌ها در مورد حق خودمان خواهد بود و بس! زیرا که ما نمی‌توانیم بر زندگی دیگران کوچک‌ترین اثری بگذاریم و اصلا هم نیازی به دلسوزی ما نیست! که این یعنی شرک.

    خدایا شکر که هر بار که این لایو را تماشا می‌کنم درس‌های آموزنده‌‌ی جدیدی می‌گیرم. خدایا پروردگارا حالا که داری این‌جوری مرا هدایت می‌کنی و به من لطف داری، پس خودت هم کمکم کن تا مسیر را پیوسته و بدون توقف طی کنم. آمین یا رب العالمین.

    خدایا پروردگارا سپاس بیکران از این‌که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتی و خورشیدهای هدایت را بر سر راهم نهادی تا راه گم نکنم.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    درود بر استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز و یکایک شما هم‌فرکانسی‌های گلم

    اول وپیش از هر سخنی خدمت شما استاد گلم و بانو شایسته‌ی عزیزم که این فایل‌ها را این‌گونه آماده‌سازی کرده‌اند، سپاس بیکران دارم و خدا را برای این‌که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشته سپاسگزارم که دستان خودش را در زندگی من آورد تا این باقی مانده عمر را که نمی‌دانم چه اندازه خواهد بود را با لذت و سربلندی زندگی کنم.

    استاد عزیزم و بانو شایسته‌ی گل، به خدا از وقتی این فایل‌ها را می‌بینم و گوش جانم را به آن‌ها می‌سپارم، چنان مسیر این زندگی برایم زیبا شده که توصیف کردنش دشوار است و باید دیگران جای من باشند تا بدانند که چه می‌گویم!

    از تغییرات و قدرت تمرکز بر نکات مثبت و خواسته‌هایم بگیر تا بیشتر و بیشتر شدن مشتریانم و رفتن همسرم و فرزند کوچکم به تهران برای پیشرفت بیشتر که چه فرصت‌های طلایی را برای تنها بودن و کار کردن روی خودم به من داده تا ریختن برگ‌های پاییزی از درخت زندگیم و رفتن افرادی از زندگیم که به آن‌ها وابسته بودم و همچنین اصلاح شدن گروهم در کسب و کارم و غیره و غیره و توقعات بیش از پشیم از خدای یگانه و تنها فرمانروای جهانیان و کاهش توقعات من از غیر خدا و غیره و غیره، که نمی‌تونم بیشتر بگم که اونوقت اشک شوق امانم نمی‌دهد!

    حالا دوست دارم در مورد مطالب و یادداشت‌های بانو شایسته‌ی عزیز از سخنان شما بگم. البته از استاد عرشیان‌فر هم برای این لایو به‌یادماندنی سپاسگزارم:

    – نکته‌ی نخست:

    تغییر زندگی را از تصحیح کانون توجه‌ات شروع کن؛

    به هر آنچه توجه کنی، به تجربیاتی از همان جنس از توجه، هدایت می شوی!

    پیش از این آدمی بودم که باورتان نمی‌شود که چه اندازه برای نوشتن همین کامنت‌ها حساس بودم و خودم را آزار می‌دادم. بارها و بارها غلط‌های املایی خودم را می‌گرفتم و تلاش می‌کردم که خوب و درست بنویسم و برای همین بود که بیشتر به ظاهر متن توجه می‌کردم تا اصلش. به قول شما، به حاشیه توجه می‌کردم به جای توجه به اصل! واقعا که آسان بودم برای سختی‌ها! و خدا را سپاس که الان دارم می‌بینم که دارم آسان میشم برای آسانی‌ها! خدایا پروردگارا شکرت.

    آره دقیقا همینه که شما می‌گویید و من هم بارها و بارها در زندگی این را تجربه کرده‌ام که وقتی از آن‌چه نمی‌خواهم دوری می‌کنم و حاضر نیستم که اصلا درباره‌ی آن کم‌ترین چیزی را بشنوم و بدانم( البته کاملا آگاهانه)، روزم به مراتب بهتر و بهتر میشه و نتایج بهتر و بهتری می‌گیرم! دیگه تلویزیون را نگاه هم نمی‌کنم، از اتاق اساتید وقتی بحث‌های احمقانه انجام میشه یا بحث را اگه بتونم، اگه بتونم عوض می‌کنم و یا این‌که در بیشتر موارد میام بیرون و میرم برای خودم تو محوطه می‌گردم( حتا اگه پاهام نیاز به استراحت داشته باشند ولی، حق روحم را محترم می‌شمارم و از پاسداری می‌کنم و ورودی‌های ذهنم را کنترل می‌کنم). پای خدا جوون مگه این کم نعمتیه؟! به خدا که اگه پیش از اینا من می‌تونستم اینجوری باشم! خدا جوون با هیچ چیزی حاضر نیستم این نعمت را عوض کنم!!!

    دارم برکات این کارم را هر روز بیشتر و بیشتر درک می‌کنم! خدایا به استادم و بانو شایسته‌ی عزیزم و همه‌ی دست‌اندرکاران سایت الهی عباس‌منش و همه‌ی عزیزان همراهم سعادت پیشرفت پیوسته در این مسیر الهی را ارزانی کن!!!

    نکته دوم:

    اگر آزادی می خواهی اما تمام تمرکز شما بر ناخواسته هایی است که آزادی شما را محدود کرده است، این جنس از تمرکز، شما را در مدار محدودیت های بیشتر قرار می دهد!

    خدایا من پیش از این همینجور بودن که همش صحبت آزادی را می‌کردم ولی همش به درواقع همون به ظاهر آزادی، مرا محدود کرده بود. همش صحبت می‌کردم از این‌که خدا کنه که بتونم به جایی مثل آمریکا برم که بتونم آزاد زندگی کنم ولی مگه میشه آدمی که خودش داره آزادی را برعکس می‌نویسه، به آزادی برسه؟! خدایا من ازت سپاسگزارم که داری این‌جوری و با این دست و دل بازی مرا هدایت می‌کنی!!!

    آره به خدا، من هم مثل شما هیچ اعتقادی به وطن و این‌جور چیزها ندارم. البته بگم ها، پیش از این وقتی صحبت وطن پیش میامد، رگ کردنم ورم می‌کرد و چهره‌ام برافروخته می‌شد! ولی چند وقتی هست که به این نتیجه رسیده‌اند که من هم مثل باقی انسان‌ها روی کره‌ی زمین به دنیا آمده‌ام. جایی که همه‌اش مُلک خداست. آیا خدا گفتن این تکه از زمین ایران باشه، اون تکه دیگه روسیه و اون تکه‌ی دیگه آمریکا و یه تکه‌ی دیگه کره شمالی؟ نه آقا جوون، آدما با هم سر زمین‌های حاصلخیز جنگیدن و این سرزمین‌ها را هم حاکمان ساختند. در صورتیکه من هم مثل یک آدم اهل زابل، اهل سیستان، اهل تهران، اهل واشنگتن، اهل سئول، اهل کره شمالی و یا اهل قطب شمال، تو همین کره‌ی خاکی دنیا آمدیم و همه‌ی ما حق برابری از زندگی داریم و شایشتگی‌های همه‌ی ما برابرند! فقط این ماییم که یا خودمون را شایسته نمی‌دانیم و یا این‌که به جایی وابسته شدیم.

    به خدا که وابستگی بدترین کار دنیا و عین شرکه!!! من تنها به خداوند یگانه و تنها فرمانروای جهانیان وابسته هستم چون که تنها اوست که همه چیز را صاحب اصلی است و اوست که به من زندگی بخشیده و نعمت برخورداری از نعمات و برکات روزافزون خودش را به من داده!!! آقا اصلا اینایی که دم از وابسته بودن به مثلا عشقشون( همسر و پارتنر) می‌زنند، بیشترشون از شخصیت حضرت علی خوششون میاد و خودشون را از مریدان ایشان می‌دانند. آیا نمی‌دونیم که همین حضرت علی کمتر از ده پس از دنیا رفتن فاطمه( همسر ایشان) همسر دیگری اختیار کردند؟ اگر وابستگی کار خوبیه، پس این رو چی میگن؟ هر نوع وابستگی به کشور، همسر، فرزند و غیره، یک شرکه و شرک موجب زیان در دو دنیاست!!!

    نکته‌ی سوم:

    چه نوع تفکر و رفتاری، فرد را آسان می کند برای سختی ها و چه جنس از تفکر و رفتاری فرد را آسان می کند برای آسانی ها؟

    چه اندازه همیشه شما خوب این مفهوم را بیان می‌کنید که؛ تقوا یعنی کنترل ذهن و کنترل توجه به خواسته‌ها و دوری کردن از توجه به ناخواسته‌ها، دوری کردن از آدم‌هایی که صبح تا شب به دنبال ایرادها و‌ توجه به ناخواسته‌ها هستند! مشخصه وقتی که از ناخواسته‌ها دوری می‌کنی، دنیا هم که مثل آیینه عمل می‌کنه، ناخواسته‌هات را ازت دور می‌کنه! درست مثل وقتی از آیینه دور میشی، تصویرت هم انگار از آیینه دور میشه و وقتی به خواسته‌هات توجه می‌کنی، دنیا هم تو را به خواسته‌هات نزدیک و نزدیک‌تر می‌کنه!

    دارم روی خودم کار می‌کنم که همینجوری باشم که آگاهانه و بله کاملا آگاهانه کانون توجهم را به خواسته‌هام متمرکز کنم تا مثل نور خورشید که در کانون یک ذره‌بین متمرکز میشه و می‌تونه کاغذ و مقوا و چیزهای دیگر را بسوزونه، من هم بتونم همین کار را بکنم و خواسته‌هایم را به شکل کاملا طبیعی و بدون تقلا به زندگیم جذب کنم! خدایا شکرت که همین نوشته‌ها سبب شد که الان یک تماس بسیار خوب از سوی یکی از مشتریان گرامیم داشته باشم! دیدی، همینه دیگه! اینم نتیجه‌ی توجه به خواسته‌ها و دوری از توجه به ناخواسته‌ها! الهی شکرت.

    نکته‌ی چهارم:

    معنی هر جنسی از احساس بد این است که: شما در ذهن خود در حال توجه به چیزی هستی که نمی خواهی و با آن جنس از توجه، فرکانسی را فعال کرده ای که در حال جذب ناخواسته های بیشتر به زندگی ات است.

    دقیقا چه اندازه پدیده‌های این جهان همانند هستند! در فیزیک میگند که اگه یک جسم نوسان‌گر فرکانسی موافق یک جسم نوسان‌گر دیگر داشته باشه که در حال نوسان نباشه، نوسان حسن اول، دیگری را هم به نوسان در میاره و البته با همان فرکانس. خدایا این همه سال فیزیک خوندم ولی این مفهوم به این سادگی را نفهمیده بودم. شکرت و واقعا شکرت که این رو دارم می‌فهمم. خدایا پروردگارا سپاس!

    پس، از کار و توجهات من مثل یک نوسانگر همش در حال فرستادن فرکانس‌های خودشه و جهان را متاثر می‌کنه. یاد اون پروفسور ژاپنی افتادم که روی تاثیر فرکانس افکار مثبت و منفی روی آرایش مولکولهای آب تحقیق کرده بود افتادم. تازه مثلا ماها که روی کوانتوم تحقیق می‌کنیم، صحبتی عمیق‌تر در مورد درهم تنیدگی اجزای جهان می‌کنیم که خدایا آب در کوزه بود و ما گرد جهان‌‌ می‌گشتیم. تازه دارم می‌فهمم که چقدر این سال‌ها دانشی بس سود و فایده داشتم. خدایا شکرت که به نادانیم پی بردم.

    نکته پنجم:

    شما در دنیایی زندگی می کنید که دسترسی یکسانی دارید به ثروت یا فقر؛ به سلامتی یا بیماری؛ به عشق یا نفرت… اما اینکه کدام را انتخاب می کنید بستگی کاملی دارد به کانون توجه شما.

    این مثل این میمونه که بگیم دلت می‌خواد که از وی برات بگم؟ از عشق یا تنفر، کدوم؟ دلت می‌خواد از فقر برات بگم؟ از جنگ یا صلح؟ و … مشخصه که آدم فهمیده نکات مثبت را انتخاب می‌کنه و آدمی که فکر می‌کنه، باید با داشتن اندوه و ادای آدمای روشنفکر همش در اندیشه‌ی مسائل نادل‌خواهش باشه، همش هم از همون چیزا نصیبش میشه!

    یادمه، اون اوایل انقلاب، یک سری از کمونیست‌ها ساکن آمریکا( سرمایه‌داری‌ترین کشور دنیا و مخالف صددرصد کمونیسم) زندگی می‌کردند و به ایران که آمده بودند، همه از آزادی توی آمریکا میگفتن! خدایا آدم‌ها چرا این اندازه دچار تناقض هستن؟ نمی‌دونم چرا این جور آدم‌ها خودشون را گول می‌زنن؟ در عین حال که می‌دونن این فضای آزادی از آزادی سرمایه و سرمایه‌گذاریه که در آمریکا فراهم شده، ولی پای روی حق می‌گذارند و به خودشون و مردم دنیا دروغ میگن.

    ماییم که داریم در یک مجلس میهمانی و در کنار آدم‌های دیگه در این دنیا زندگی می‌کنیم. حالا ما آزادیم که تو این مجلس میهمانی که به قول خودتون استاد بزرگوارم، مثل یک سلف سرویسه که هر کسی می‌تونه هر چیزی را دوست داره و هر اندازه که می‌خواد با پرداخت یک مقدار پول ورودی بخوره و هیچ محدودیتی نیست، ولی برخی نشستند و دارن بشقاب پر دیگران را نگاه می‌کنند و حرص می‌خورن که چرا اونا تو بشقابشون چیزی نیست؟! خوب بابا جوون پا شود و بر وهر چیزی که دلت می‌خواد را آزادانه بردار! کسی که تو را محدود نکرده جز اون فکر محدود خودت! آره دیگه، بعضی‌ها فکر می‌کنند که کدخدای دنیا هستند و باید له‌له‌ی دیگران باشند چرا؟ چون اینا با خودشون قهرن ! البته در نتیجه با همه‌ی دنیا قهرن و فقط دارن ادای آدمای به ظاهر دل‌سوز را درمیان! اینا دلسوزی برای خودشون را بد ولی فداذشدن برای دیگران را اصل زندگی می‌دونن و یه همچین آدمایی، نه به این میرسن و نه به اون! و همیشه در میان راه معطل هستن. اینا از پس تغییر خودشون برنمیان ولی می‌خوان دیگران را عوض کنم و این فقط یه اداست، یه ادعاست! که هیچ وقت نتیجه‌ی مثبتی برای هیچ کسی ندارم!

    نکته‌ی ششم:

    اگر هدف را “ماندن در احساس خوب” بگذارید و با این اولویت، کانون توجه خود را مدیریت کنید، فارغ از قوانین آدمها و حکومت ها، فارغ از تجربه اکثریت جامعه، به سمت تجربه هایی هدایت می شوید که شما را به احساس خوب بیشتری می رساند؛

    وقتی در مسیر هماهنگ با خواسته هایت حرکت کنی، درها به صورت خود به خود باز می شوند!

    آره کاملا درسته و من هم کاملا باهاش موافقم! همه‌ی ما به شکل کاملا افرادی، بنده و آفریده‌ی خدای یگانه هستیم و همه‌ی ما حق حیات و برخورداری از مواهب و نعمات و برکات و ثروت‌های روزافزون الهی را داریم. پس، زندگی من وابسته به هیچ کسی و هیچ چیزی و هیچ شرایطی و هیچ حکومتی ندارم و من در هر وضعیتی شایسته‌ی بهترین‌ها هستم. اگر این را از ته دل بپذیرم و به عبارت دیگر با خودم به صلح برسم و خودم را با همه‌ی ویژگی‌هایم بدون هیچ‌گونه شرطی دوست بدارم و عاشق خودم باشم، همین میشه که شما میگویید!!!

    پیام قرآن درباره تغییر؛

    کسی که بر نازیبایی ها تمرکز دارد، به نازیبایی های بیشتر هدایت می شود؛

    با هر ناخواسته ای بجنگی، آن ناخواسته را در زندگی ات ماندگارتر می کنی؛

    مفهوم شرک و ارتباط آن با “باور به تاثیر عوامل بیرونی”

    در مورد چیزهایی که دوست نداری صحبت نکن و مراقب باش که به این شکل به آنها انرژی ندهی؛

    با انرژی ای همکاری کن که هم جنس با خواسته هایت است؛

    از همان لحظه ای که کانون توجه خود را به سمت خواسته هایت جهت دهی می کنی، به سمت تجربه های بهتر هدایت می شوی

    و چه خوبه خدایی که این همه مهربانه و عاشق ماست و همیشه و در همه حال به ما عشق می‌ورزه، البته که امیدوارم من و ما هم بتونیم این همه بزرگی را درک کنیم و یه همچین خدایی را اجابت کنیم و با خودش باشیم و نگران هیچ چیزی نباشیم و فقط پیوسته تو مسیر بمونیم و اصلا با خودمون و خواسته هامون و خدای بسیار مهربانمون سر این خواسته‌ها تعارف نداشته باشیم و به رحمتش یقین داشته باشیم!

    خدایا شکرت که مرا و ما را در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت گذاشته‌ای و خورشیدهای هدایت را بر سر راهمان گذاشته‌ای تا راه گم نکنیم.

    خدایا پروردگارا مرا به راه راست هدایت کن همان راه کسانی که بر آنان نعمت ارزانی داشتی و نه راه کسانی که بر آنان خشم گرفتی و نه راه گمراهان! آمین یا رب العالمین.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1794 روز

    به نام فرمانروای جهان هستی

    درود بر استاد گرانقدر و مریم بانو عزیزم و دوستان ‌بهشتیم در پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام

    گام 28: قانون هدایت به سمت خواسته‌ها

    نکات مربوط به این فایل

    + من نگاه کنم مسیر درست چیه، من راه خودم رو برم نه اینکه اکثریت چیکار می‌کنن.

    + تو به هرچی توجه کنی به سمت همون هدایت میشی، جهان دو قطبی تو رو هدایت می‌کنه به چیزی که داری بیشتر توجه می‌کنی.

    + اگر شما آزادی می‌خوای ولی داری به محدودیت توجه می‌کنی، به خاطرش ناراحتی و عصبانی هستی و فحش میدی و میگی من آزادی می‌خوام، اون موقع تو توجهت کاملاً به اون شرایط محدودیه که وجود داره، تو توجهت به آزادی نیس داری به زبون میگی من آزادی می‌خوام ولی با افکارت کاملاً صبح تا شب داری به محدودیت توجه می‌کنی و به محدودیت‌ها غُر می‌زنی و نتیجه‌ش هدایت شدن به محدودیت‌های بیشتره.

    + خدا اون چیزی رو بهت میده که دنبالش میری. این خدای قرآنه، میگه بعضیا رو آسون کردیم برای آسونی‌ها، بعضیا رو آسون کردیم برای سختی‌ها. هرگز در این جهان خیر مطلق نخواهید دید. همه افراد ثروتمند نمی‌شن، همه افراد سلامت نخواهند بود، همه جا گرم نخواهد بود، همه جا سرد نخواهد بود و …..

    + این جهان بر پایه دو قطبی بودن ساخته شده برخلاف شب‌ها که می‌خوابی توی خواب شما نه سردت می‌شه، نه گرمت میشه، نه زمان وجود داره، نه مکان وجود داره، نه پول وجود داره، نه بالا وجود داره، نه پایین وجود داره، بنابراین پس از مرگ تک قطبی هست. همه چی توی یک بعد هست.

    + زیبایی این جهان دو قطبی اینه که به هر آنچه که توجه کنی از اساس اون وارد زندگیت میشه. خدا میگه من دوتا قطب گذاشتم، من فقر و ثروت رو گذاشتم به هر کدوم توجه کنی به همون سمت هدایتت می‌کنم.

    + از کجا بفهمیم که من الان توجهم کجاست؟ از احساسم (جایگاه دریافت احساسات). ” اگر احساست بَدِ هر جنسی از احساس بد توی وجودت هست داره بهت میگه که، تو داری در ذهنت به چیزی توجه می‌کنی که نمی‌خوای توی زندگیت اتفاق بیفته.” “اگر احساست خوبه، داری به چیزی توجه می‌کنی که دوست داری توی زندگیت اتفاق بیفته.” حالا اگر اینو بفهمید چون خیلی موقع‌ها ما نمی‌دونیم داریم به چی فکر می‌کنیم، فقط حالمون بَدِ! ” اگر بفهمیم وقتی حالمون بَدِ معلومه که توی این ذهن مون یه چیزی هس که داریم بهش توجه می‌کنیم که باعث شده حالمون بد بشه، بهتر می‌تونیم فکرمونو کنترل کنیم، بهتر می‌تونیم اون موضوع رو پیدا کنیم و بهتر می‌تونیم تغییرش بدیم. این کل بازیه

    + وقتی توی مسیر درست هستی، خداوند درهارو برات باز می‌کنه. تو رو به جای بهتری هدایت می‌کنه.

    + من آزادی می‌خوام، به جای اینکه بیام بجنگم با محدودیت‌ها، میام توجه می‌کنم به زیبایی‌ها و آزادی‌ها و طبق قانون، خداوند منو هدایت می‌کنه به آزادی‌های بیشتر. (عادل بودن خداوند).

    + جهان به افکار تو پاسخ میده. در مورد چیزایی که دوست نداری صحبت نکن، بهش انرژی نده. در مورد چیزایی صحبت کن که دوست داری توی زندگیت اتفاق بیفته و بعد جهان تو رو هدایت می‌کنه به همون چیزهای زیبا.

    + وقتی زندگی شما خوب میشه که شما خوب بشی و شما هدایت میشی به جای خوب. حالا ممکنه ایران باشه یا جای دیگه باشه.

    + خیلی زود جهان پاسخ میده، وقتی در مسیر درست قدم برمی‌داری خیلی زود کمکت می‌کنه فارغ از مسیر اشتباهی که داشتی به محض اینکه برمی‌گردی، اتفاقات خوب رو برات رقم می‌زنه. خداوند در مسیر نادرست یواش‌تر بلا سرت میاره.

    + گفت آسان گیر بر خود کارها

    که از روی طبع سخت می‌گیرد جهان بر مردمانِ سختکوش

    این قانون جهانه

    از اینکه تو این فایل قوانین جهان هستی برام دوباره تکرار و یادآوری شد بسیار از استاد عزیز و توحیدیم سپاسگزارم

    خدایا شکرت از این همه شجاعت و جسارت و ثبات استاد در قوانین جهان هستی.

    خدایا شکرت به دلیل وجود خانم شایسته که باعث این پروژه خانه تکانی ذهن شدن و بسیاری از قوانین برای من دوباره مرور شد و همین جا از ایشونم بسیار سپاسگزارم

    خدایا شکرت به دلیل حضور استاد عرشیانفر.

    خدایا شکرت که با کنترل ذهنم تونستم توی اون همه درگیری‌ها حضور نداشته باشم.

    خدایا شکرت که از طریق دستان بی‌نظیرت داری قوانین ثابت جهانت رو به من یاد میدی.

    خدایا شکرت به دلیل حضور این فضای بهشتی که همه جاهاش بوی تو رو به یادم میاره. از زیبایی‌ها، از نعمت‌ها، از فراوانی‌ها، از ثروت‌ها …..

    خدایا از تو سپاسگزارم که من رو به صراط مستقیم هدایت کردی

    تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    مرا به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنان نعمت داده‌ای

    خدایا شکرت که از طریق کلام استاد عباس منش هرچه بیشتر حضور تو رو توی قلبم احساس می‌کنم و شکرگزار این فرکانسی هستم که انقدر به تو نزدیکه.

    عاشقتونم توحیدی وار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    آرام و علی گفته:
    مدت عضویت: 969 روز

    ربنا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم.

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین

    این دوره برای من فوق العاده بود

    من و همسرم در شروع دوره ی خانه تکانی ذهن از خداوند خواستیم که بتوانیم از دوره های استاد را بخریم و استفاده کنیم.

    ما در گام 22 این دوره به لطف خداوند هدایت شدیم به خرید دوره ی روانشناسی ثروت یک و دوره ی عزت نفس که این دورها بی نظیرن استاد ما چند وقتی هست که روی این دوتا دوره کار میکنیم آگاهی های که دریافت می کنیم فوق العاده است.

    من از خانم شایسته ی عزیز تشکر میکنم به خاطر دوره خانه تکانی ذهن که عالی بود ما در طول این دوره با تمرکز و توجه گام به گام جلو رفتیم و هر روز چندین بار فایلها را گوش می دادیم و نکته برداری میکردیم و لذت می بردیم از این آگاهی ها ناب که استاد عزیزم در اختیار ما قرار می دهند.

    استاد عزیزم خیلی خیلی از شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ناصر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 288 روز

    بنام حضرت عشق که میگوید و من مینویسم، از استاد عباسمنش عزیزم تشکر میکنم خدا رو شکر میکنم که گام 28 خانه تکانی ذهن رو بار سوم که گوش البته سال 2022هم شنیده بودم ولی الان که فکر میکنم رد پای قانون رو بیشتر تو زندگیم میبینم استاد میگه از همون لحظه که تسلیم میشی هدایت میشی به جای بهتر استاد درست میگه بیاد میارم که پاین شهر بودم تو ادمهای که از فقر از درگیری و چیزای نا زیبا حرف میزدن البته اون موقع هم فرکانس اون ادمها بودم ولی بقول استاد تسلیم شدم بد واقعا تو ی مدت زمان کوتاه هدایت شدم به نیاوران فرمانیه ادمهای مولتی میلیاردر ادمها فرق کردن ساختمونا فرق کردن هوا تغیر کردن چمیدونم بیزینسم تغیر کرد لباس پوشیدنم تغیر کرد افکارم تغیر کرد هدایت شدم به ادمها خوبتر روی خوب ادمها رو میدیدم خدا قلبها رو برام نرم میکرد اینو قشنگ تو اتفاقات طول روزم میدیدم و میفهمیدم که کار کیه بد ذوق بیشتری میکردم لذت بیشتری میبردم و از ادمی که پول نونشو نداشت پول بیلط متروشو نداشت تبدیل شدم به یکی از قویترین و برندترین ادمهای ک تو بیزینس خودم حرف اول منطقه رو میزنه چون خاستم این بود چون سعی کردم بقول استاد شرک نورزم نگم چجوری منی ک بچه دهاتم منی ک اشنا پارتی ندارم و هزار تا نجوای دیگه رو نگاه نکنم توجه نکنم فقط رو هدفم و زیبایها فوکوس کنم خدا خودش راها رو باز میکنه و باز کرددد باز کرد اقا من هیچ ربطی به ادم 6 سال پیشم ندارم و خداوند عشق و عشق ی انرژیه ک کله جهان هستی رو پر کرده و شاهلوده جهان هستی عشقه الانم خاستم مهاجرت به دبی هست و مطمعنم ی روز تو همین سایت کامنت میزارم که الان دارم تو پالم دبی تو دفتر رویایم زندگی میکنم و خدا راها رو باز کرد و از استاد و خانم شایسته و خانواده بزرگ عباسمنش و دوستان خوبم تشکر میکنم بخاطر حضور و بودنتون خدا رو شکر میکنم و شما استاد عزیزم و دوستان خوبم رو به دستان توانمند تک مالک ملک هستی میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1129 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    این روز ها وقتی تو خیابون قدم ک میزنم آگاهانه میرم کنار خیابون و از کنار همه ماشین ها ک رد میشم بابت هر ماشین خوبی ک میبینم احساس 4وق العاده ای بهم دست میده احساس ناشی از این فکر ک خر کسی در دنیای مجزای خودش داره زندگی میکنه و هرکسی نتایج توجه خودشو میگیره بدون هیچ نگرانی و خدا رو بی نهایت بابت دیدن اون ماشین شکر میکنم و احساس شعف و شوق میکنم

    خداروشکر میکنم ک در مدار اون ماشین قرار گرفتم

    وقتی تو خیابون اون همه ماشین رو میبینم خداروبی نهایت بافت این همه برکت و ثروت و فراونی شکر میکنم

    خدایاشکرت میکنم ک چشممو گوشمو قلبمو باز کردی قلبی ک خودم بسته بودم تو منو با قلب باز ب این دنیا آوردی تو ب من ذره ای ظلم نگردی من خودم ب خودم ظلم کردم اونم چ ظلم بزرگی

    منی ک لایق بهترین ها بودم از اول

    لایق بهترین ماشین ها بهترین رابطه ها و بهترین خونه ها بهترین محله ها

    این هایی ک برای من آفریده شده و باید ب آسانی وارد زندگیم می‌شده و من با توجه ب منفی ها ب خودم ظلم کردم و وارد مدار سختی ها شدم

    خدایا اعتبار این احساس شوق بعد از توجه ب مثبت ها و نعمت های خودم و دیگران هم ب تو میرسه

    من بعد از این ک احساس عجز کردم ب درگاهت تو لطف کردی باز دوباره منو آوردی ب مسیر درست

    مسیری ک خیلی زیباست مسیری ک بابت هر اتفاقی خداروشکر میکنی چون یقین داری ب نفعت قراره بشه و تو نمیدونی و فقط شکر میکنی

    مسیری ک از چپ و راست اتفاقات عالی برات میفته

    وارد رابطه های قشنگ میشی آدم های فوق العاده ثروت های بیشتر و بیشتر

    زندگی ای ک از هیچ کس و هیچ چیز نمیترسی و رهایی

    زندگی ای وقتی واردمسیرس پیشی شیطان با همه لشکریانش اعم از جن و انس میخاد جلوتو بگیره با ترس و نگرانی

    همکارانت احساس خطر میکنن چون ابلیس درونشون فهمیده ک تو داری میری بالا و ب اونا میگه اگر این بالا بره موقعیتت ب خطر میفته پاشو ی کاری بکن

    اما اونجاش قشنگه که ب قول استاد عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

    استاد میگه می‌شود چون در قانون خدا اینه یعنی خدا میخاد

    معنی اون ما ب خدا اعتماد داریم همینه

    اعتماد داریم ک خر اتفاقی میفته حتما ب نفع منه و شاید اونا فک میکنن ک دارن تو رو اذیت میکنن و از دور خارج میکنن اما خودشون خبر ندارن چقدر ب نفعت کار کردن

    اونا روحشون رو ابلیس فروختن

    دارن زجر میکشن از ترس و نگرانی

    انسان های موحد نه تنها از دیگران نمی‌ترسند بلکه ایمان ب خداشون جوریه ک از اونا میخان ک خر کاری بر علیه اون میتونن انجام بدن برن انجام بدن

    چقدر این ایمان قشنگه

    چقدر زندگی بدون ترس و نگرانی قشنگه

    مثل نوح

    مثل محمد ک خدا بهش میگه غمگین نشو و تمام عزت(قدرت) از آن خداست

    داره بهش یادآوری میکنه یادت باشه اونا هیچ قدرتی ندارن و من رهنمودت میکنم ب سوی باورهات

    منم تنها قدرت

    یادت باسه قدرت اونا صفره

    اینجا اینو می‌فهمیم ک حتی محمدم گاهی میترسیده و اشکالی نداشته بالاخره ابلیس هم بوده خود خدا بهش اجازه داده

    تمام پاداش ب همینه ک تو ب حرف چ کسی گوش میدی

    ب قول استاد ارتعاش ک ما صادر میکنیم خاکستریه و هیچ وقت سفید کامل نمیشه چون تضادها مفیدن و باعث رشد ما میشن باعث حرکت ما

    اما ما میتونیم هر لحظه اینو ب سفید تر نزدیکش کنیم

    مثل استاد ک میگه من الان نازیبایی در زندگیم ندارم

    تو این چند سال ب اندازه انگستان یک دست شاید برام تضاد پیش اومده باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فاطمه حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 673 روز

    بنام پروردگار جهانیان..!

    خدایا تنها تورا میفرستم و تنها از تو یاری می‌جویم!

    گام 28 | قانون هدایت به سمت خواسته ها!

    خدارا هزاران بار شکر گذارم که در مدار شنیدن آگاهی های فوق‌العاده و بی نظیر این فایل قرار دارم..

    خدارا شکر میکنم که متعهدانه 28 گام را با عشق جلو اومدم، فایل را گوش دادم، نکته برداری کردم و کامنت گذاشتم و کامنت خواندم.

    خدارا سپاسگذارم بابت آگاهی های ناب این فایل که تا الان 3 بار این فایل رو کوش دادم و اگر 100 بار دیگم گوش بدهم باز هم سیر نمی‌شوم و برایم لذت بخش هست و نکات جدید می‌شنوم.

    استاد عزیزم من عاشقتونم، عاشق اون صداقت در گفتار و عمل کرد تونم،عاشق برق نگاه تونم.

    چقدر شما انسان تاثیر گذار هستین و چه الگویی عالی هستین برام از همه جهت و در تمام جنبه های زندگی.

    این حجم از کنترل ذهن تون واقعا ستوده نی هست و قابل تحسین.

    خدارا شکررر که توانستید در همون زمان سال 88 ذهن تونو کنترل کنید تا هدایت شدین به جاهای بهتر..

    خوشحالم که دارم تون،خوشحالم که همدار هستم با شما استاد عزیزم و مریم جان عزیزم.

    ان شالله روزی برسه که از نزدیک زیارت تون کنم.

    زمانی میام دیدن تون که نتایج دستم باشه ،زمانیکه بتوانم آنقدر نتیجه بگیرم از عمل به قوانین خداوند و آنقدر نتایجم بزرگ باشد که خود خدا به

    من افتخار کنه و الگویی باشم برای بقیه بندگانش

    زمانی میام پیش استاد که نتایجم خودش حرف بزنه با شما استاد عزیزم، آنقدر نتایج عالی در تمام جنبه های زندگی میگیرم که بهم افتخار کنید استاد عزیزم، و میدانم که آن روز دیر نیست. و فراه خواهد رسید.

    من باور دارم که به تک،تک خواسته هایم خواهم رسید.

    آینده ام عین روز روشنه برام موفقیتم درتمام جنبه های زندگیم.

    همینقدر که باور دارم بعد پایان هر شب روز هست همینقدر واسه رسیدن به زندگی اید الم باور دارم چون خودم زندگیم را خلق میکنم.

    خدایا هزاران بار سپاسگذارم

    تشکری میکنم از خدای خوبم که هدایتم کرد به این سایت زیبا

    تشکری میکنم از استاد عزیزم که اینقدر واضع و شفاف قوانین خاوند را برای ما راهنمایی

    می‌کنند…

    درپناه خدا باشید عزیزانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1583 روز

    سلام به استادعزیزم ودوستان خوبم

    ردپای گام 28

    خداروشاکرم که تا اینجا تونستم همراهتون باشم نمیدونم این دوره خانه تکانی ذهن تموم شده یا هنوز ادامه داره

    دوست داشتم اینارو آخر دوره بگم که چه نتایجی من ازاین دوره گرفتم

    من دوتا سوال خیلی بزرگ ومهم داشتم که خیلی سردرگم بودم برای جوابش حتی ایمیل زده بودم به سایت ودرخواست جواب داشتم ولی درگام پنجم به جواب یکی از سوالام رسیدم و به طور معجزه آسایی چیزهایی رو که خودم خواسته بودم از خداوند اتفاق افتاد.خیلی برام جالب بود.

    توی این دوره چون تمرکزم روی دوره وآگاهی هاش بود هزارتا اتفاق جور و واجور واسم افتاد که هرکدوم هزاران درس پشتش بود.حتی اتفاقات به ظاهر ناجالبی افتاد که منو آگاه تر کرد رشدم داد و چیزهایی بهم یاد داد که تا به الان بلدشون نبودم.اتفاقاتی افتاد که طریقه رفتار صحیح رو باهاش بلد نبودم ولی به لطف خدا واین دوره خیلی عاقلانه رفتارکردم.

    من جواب سوالاتم رو گرفتم،تصمیماتی رو گرفتم که نیاز به عمل کردن داشت،سفری برام پیش اومد که بسیار برام لذت بخش بود،وسفری برام پیش اومد که با سه تا اتفاق ناجالب بهم فهموند که نباید این سفر اجرا بشه وکنسل شد،رفتارهایی باهام شد که بهترین واکنش هارو در مقابل انجام دادم که همه چیز منجر به آرامش خودم شد،احترام هایی کسب کردم که باعث شد عزت نفسم بره بالاتر چون همش نشئت گرفته از رفتار صحیح خودم بود،دورهمی هایی دعوت شدم که حال دلمو خوب میکرددرآمدهای بیشتری برام به ارمغان آورد.

    فایل این جلسه منو برد به کل جلسات این دوره که واقعا با بندبند وجودم فهمیدم که همه اتفاقاتی که افتاده توی این چند وقت و به نفع من بوده برا کانون توجه خودم بوده برا تمرکزم روی نکات مثبت و روی دوره بوده برا این بوده که آگاهانه فهمیدم کجاچیکارباید کنم کجا باید سکوت کنم وکجا باید حرف بزنم.کجا دست از نشخوار فکری بکشم و کجا باید فکر کنم ببینم ریشه افکارورفتارم کجاست.این دوره کاری با من کرد که سپاسگزارتراز قبل باشم و هرروز صفحات زیادی رو از سپاسگزاری پر کنم و زندگیمو آذین کنم به نام ویادوسپاس ایزد منانم.

    استادجانم ممنونم ازشما واستادمریم عزیزم که این دوره رو آماده کردید.تحولات عظیمی توی این دوره برای من اتفاق افتاد که همش برام سود و سود وسود

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 496 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به استادم و همه دوستان خوبم

    استاد چند روزه که این فایل را روزی یکبار گوش می‌کنم اما احساس این را نداشتم که کامنت بنویسم حالی بعد از چندبار گوش دادن آمدم که بنویسم؛

    استاد چقدر خوب قوانین مهم جهان هستی را تشریح می‌کنید از تان یک جهان سپاسگذار استم .

    یادمه زمانیکه طالبان در کشورم افغانستان حاکم شدند و مقاومت خیلی شدید در مقابل خانمها دارند بلخصوص در قسمت درس و کار کردن خانم ها ، بعدآ بعضی از خانم ها میبرامدن به کوچه ها و خیابان‌ها و تظاهرات می‌کردند که این دولت حق مارا نمی دهد ، بخیزید ملت بخاطر زنها و دختران تان کاری کنید و دولت کاریکه کرد بسیاری هایشان را زندانی کرد و بعضی های دیگرش در خانه هایشان ماندند و اوضاع بدتر شد .

    اما بودند و استند زنهاییکه نجنگیدن و حتی هم کلام هم با طالبان نشدند و رفتند و بزنس های شخصی خودشان را حتی از همان خانه هایشان شروع کردند و موفق استند ‌.

    چند وقتی پیش که در خبر ها شنیدم گفته شده که تجارت های کوچک زنها در افغانستان رشد بی پیشینه داشته در این اوضاع طالبانی .

    اگر چه من اخبار نگاه نمی کنم اما این یکی را هدایت شدم.

    و استند کسانی که همیشه غُر می‌زنند.

    چون این را انتخاب کرده اند و توجه .

    قانون اینست چیزی را که می‌خواهیم باید توجه کنیم برایش ، اگر ثروت را می‌خواهیم نباید به فقر توجه کنیم ، اگر سلامتی را می‌خواهیم پس نباید به بیماری توجه کنیم.

    چون جهان دوقطبی است ، از هر چی متضادش هم وجود دارد.

    اگر من ثروت میخواهم باید به ثروت توجه کنم.

    اگر من سلامتی میخواهم باید سپاسگذاری سلامتی اعضای بدنم باشم .

    و این زیبایی جهان است که به هرآنچه که توجه کنم ، از جنس همان وارد زنده گیم می‌شود.

    و چقدر زیباست این نکته ؛

    اگر احساسم خوب است یعنی به چیزی فکر می‌کنم که قلبم تاییدش می‌کند و اگر احساسم بد است به چیزی فکر میکنم که قلبم نمی‌خواهد و به همین دلیل احساسم بد است ‌.

    اگر در مورد هر چیزی بحث میکنی یعنی آنرا وارد زنده گیت میکنی ، یعنی به جهان میگی من ازین میخواهم .

    اگر گله از دولت داری ، از فامیل توقع داری و احساس میکنی اگر آنها تغییر کنند زنده گی من خوب می‌شود این باور شرک است .

    جهان بر اساس باور هاو افکار ما کار می‌کند.

    وخوب است که دیدگاه فردی داشته باشیم هر کس نتیجه کارکرد خودش را می‌گیرد.

    یاد یک گفته استاد افتادم

    آدم ها به این دلیل زجر می‌کشند که بی ایمانند.

    جهان مانند آیینه عمل می‌کند، اگر من می‌خواهم فلان شخص فلان خاصیت را داشته باشند پس اول خودم باید همانگونه باشم . اگر چیزی را میخواهم باید اول خودم در موردش صحبت کنم ودر خودم پیدایش کنم .

    یکی از هم کلاسی های مکتب ام میتوانه یک مثال می‌تواند باشد درس نمی‌خواند و خیلی آرام بود اما چقدر خوب بود که به همه چی رسید و اصلا نگرانشان هم نبود (خرشانس) بود دگه .

    دوستتان دارم

    در پناه الله رحمان باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1129 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    استاد ی جایی از فایل تقریبا وسطاش میگه آقا تمام اون چیزی ک باید بدونی تا زندگیتو تغییر بدی همین مسئله کانون توجهه و من هم با همین قانون خیلی ساده زندگیمو تغییر دادم

    یادم افتاد روزهایی رو ک بابت هر اتفاقی خوشحالی میکردم بابت هررررر اتفاقی

    این‌نبود ک اگر ظاهرا خیلی بد بود ناراحت بشم این قدر ایمان داشتم ب فرکانسی ک فرستاده بودم و خداوند ک فقط لذت می‌بردم و خداوند هم طبق وعده اش همونجور ک باورش کنی پاسخ میده

    وقتی ک با نهای وجود شکرگزاری و حالت خوبه این یعنی داری میگی خدایا من ب تو اعتماد دارم به تنها قدرت بودن تو

    یادش ب خیر همه اتفاقات جوری شیرین ب نفع من‌تموم میشد ب صورت خودکار ک من دوباره غرق شادی میشدم

    چقدر باحاله خدا میگه تو فقط شادی کن و شکرگزاری بقیش با من ت. فقط همینو درست انجام بده من‌حتی سیئات تو رو هم‌ب حسنات تبدیل میکنم همونایی ک فکر میکردی ب ضررت بوده من ب نفعت تموم میکنم

    چقدر قشنگ بود رابطه هام ،زندگیم ،کارم،پول درآوردن

    همه چی مثل آب خوردن و ساده بود و من فقط لذت می‌بردم

    این‌جمله شاید خیلی ساده است اما اصل و اساس

    ((من عاجزم تنها کتری ک میتونم لذت بردن است))

    خدایا ی بار دیگه میخام‌ب پشتوانه تو بابت هر اتفاقی تورو شکر کنم و لذت ببرم

    و این حرکت رو میخام‌تا آخر عمرم طی کنم مثل استاد

    دیگه خسته شدم بسته دیگه چک و لگد ها

    میخام درست زندگی کنم زندگی پر از نعمت ها

    خدایا خودت کمکم کن

    تنها مشکل خود منم

    من‌اگر ب قول استاد کارمو بندگیمو شادیمو درست انجام بدم خدا کارشو درست انجام‌میده

    چه زندگی زیبایی در انتظارمه خدایا شکرت

    رابطه های عالی، درآمد راحت، سادگی در همه جنبه ها و….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: