live | قانون هدایت به سمت خواسته ها - صفحه 43
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/12/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-01 03:59:212024-11-08 04:53:05live | قانون هدایت به سمت خواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
جلسه بیست و هشتم خانه تکانی ذهن:
.باید بتونی روی اصول خودت طی هر بازه زمانی بمونی. البته شجاعت و ایمان میخواد.
.هر مسیری رو هر کسی میره قرار نیست ما هم بریم! ما باید مسیری که درسته و نتیجه گرفتیم رو ادامه بدیم.
.اگه اکثریت جامعه یک مسیر رو میرم تو نرو.
.شرایط هر روز و بهتر و بهتر میشه برای کسی که ذهنش رو کنترل کنه.
.عصبانی نشو چون به فرکانس بد میری ریلکس باش. آروم و بی خیال.
.ذات کره زمین دوقطبی ه. وقتی میخوابیم میریم به دنیا پس از مرگ. ما هر 24 ساعت یکبار هم دنیا دو قطبی و هم دنیا تک قطبی رو تجربه میکنیم. توی دنیا دوقطبی و مادی هم بالا هم پایین هم چپ هم راست وجود داره. هر کدوم از اینا با اون یکی خودش رو معرفی میکنه و عینیت پیدا میکنه.
.ذات این دنیای مادی و کره زمین، دوقطبی بودنشه.
.این جهان دوقطبی اینطوری کار میکنه که که تو به هر چی توجه کنی، از همون وارد زندگیت میشه و جذبش میکنی. پس باید به خواسته ت توجه کنی. اگه آزادی میخوای باید با عشق توجه ت رو روی آزادی و الگوهاش بذاری تا جذبش کنی.
.هرگز در این جهان دوقطبی خیر مطلق نخواب دید! چون بر پایه دوقطبی بودن ساخته شده و ساختار جهان مادیه.
.تو دنیای خواب و پس از مرگ، شما نه سردته نه گرمته نه گرسنته نه زمان معنا داره هیچی! همه چیز تک بعدیه.
.زیبایی این جهان مادی اینه که میگه به هر چی توجه کنی از ذات همون وارد زندگیت میکنم و از طریق احساساتت میفهمی که داری به چی توجه میکنی. توی قرآن بهش میگن قلب یعنی جایگاه احساسات.
.من اگه توجه م رو روی خوبی ها بذارم، فارغ از اینکه توی جهان چه اتفاقی داره میوفته، لاجرم هدایت میشم به سمت زیبایی ها.
.توی قرآن هیچ وقت نگفته بجنگید. میگه اگه سخته از اینجا برو یا به موسی میگه با فرعون با زبان نرم حرف بزن. حتی پیامبر رفت حبشه و با ابوسفیان نجنگید. هجرت کرد.
.اگه تو مسیر درست باشی، خدا درها رو باز میکنه و هدایتت میکنه.
.تمام موارد جهاد در قرآن هیچ کدام جنگیدن دنبوده و دفاع از خود بوده و نه حمله از سنت پیامبر.
.اگه با چیزی که ناجالبه بجنگی، بیشتر جذبش میکنی.
.ما هستیم که تصمیم گیرنده هستیم پس من توجه م رو روی خواسته م میذارم.
.هیچ کسی نمیتونه جهان رو یکدست زیبا کنه.
.این قرآن میگه اگه جهان یکدست بشه، جهان فاسد میشه.
.هر اتفاقی بیفته برای یه عده همیشه خوب پیش میره چون درست عمل میکنم.
.این دیدگاه که وقتی ایران شرایطش بهتر بشه، من زندگیم بهتر میشه، از بیس ایراد داره. این یعنی شرک. قدرت رو به دست دیگران دادی. افکار و باورها و اعمال تو باعث ایجاد شرایط زندگیت میشه.
.هر کسی نتیجه افکار خودش رو میگیره. تو افکارت رو درست کن، بعدا هدایت میشی به جای درست.
.وطن چیه؟ مگه هویت توئه؟! برو دنبال هر چیزی که میخوای و کسبش کن.
.من به این دنیا اومدم که برم دنبال خواسته هام.
.وطن جاییه که حالت خوبه و لذت میبری از زندگیت. خودت رو محدود به مکان نکن. تعصب نداشته باش.
.جهان برای تو که همیشه ترس و وابستگی داری، جای بهتری نمیشه. به هر چی وابسته بشی، جهنم میشه برات.
.درمورد چیزایی که دوست نداری، صحبت نکن. بهش انرژی نده.
.وقتی زندگی شما خوب میشه که شما خوب بشی. نچسب به آدم خاص برای رابطه عاطفی. دست خدا رو نبند. خودت رو درست کن، خدا برات میچینه.
.جهان خیلی زود به باورسازی و مثبت بودن پاسخ میده ولی اگه منحرف بشی، سرعت پایین اومدن کمه. این عشق خداوند و زیبایی جهان و خداست.
. آگاهانه ذهنت رو مانیتور کن که به چی توجه میکنه.
.صبح بعد از بیدار شدن و شب قبل از خواب، کامنت های سایت رو بخون. این عالیه و توجه ت رو روی زیبایی ها میذاره.
.اگه توی سیستم توجه به نکات مثبت، خوب عمل کنید، چیزهای ناجالب کم پیش میاد.همش زیباییه. مگر تضاد باشه تا خواسته ت رو بفهمی. هرروز برات معجزه رخ میده.
.وقتی قانون رو بفهمی دیگه دلت برای کسی نمیسوزه و میفهمی که خودش کرده.
.روی قانون کار کن. نگران نباش تنها بشی. خدا آدم خوب رو میاره. اوضاع خیلی زود برای شما که تغییر میکنید، بهتر و عالیتر میشه.
.ویژگی بارز آدم های خوش شانس، بی خیالی و راحت گرفتن مسائله. اما این آدما خوش شانس نیستن این قانون جهانه.
.گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
سلام
به اسم خدا
گام 28-
بالاخره من این پروژه رو تموم کردم با لطف و هدایت الله و از خودم رضایت دارم.
وقتی دوره قانون سلامتی رو گرفتم و توی شرط های ورود به دوره نوشته بودید دوره برای کسانی که تا حالا کاری رو انجام ندادند و هیچ تعهدی نداشتن مناسب نیست و برای من این یه تلنگر بود به خودم گفتم من همیشه همه چیز رو ول میکنم و نصفه رهاش میکنم وقتی این پروژه رو خانم شایسته روی سایت قرار داد با شور و اشتیاق فایل ها رو گوش میدادم و تمرین میکردن و دیدگاه می نوشتم اما اینم بعد از یه مدت رها کردم و رفتم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو شروع کردم به خودم گفتم بذار حالا که همه دارن این کار رو شروع میکنن به خاطر اون سینرژی که وجود داره منم برم سراغش و کلا پروژه خانه تکانی رو رها کردم اما بعد به خودم گفتم اگه من این کار رو انجام بدم این برام عادت میشه که یه چیزی رو شروع کنم و به خاطر دلایلی که اون لحظه برام منطقیه رهاش کنم و برم به شاخه دیگه به خودم گفتم این رفتار ممکنه به یه عادت بد تبدیل بشه برای همین اون دوره رو رها کردم و اومدم چسبیدم به آگاهی های همین پروژه و بالاخره تمام کردم بعد از 5 ماه ولی اشکال نداره من خودم رو سرزنش نمیکنم عوضش شناخت پیدا کردم به خودم و فهمیدم که باید چه چیز هایی رو الویت قرار بدم برای خودم و راضیم و سپاسگزار به جای مقایسه خودم با دیگران خودم رو با اوایلی که با سایت آشنا شده بودم مقایسه میکنم که فقط شنونده بودم ولی الان دیدگاه مینویسم و هر روز فایل گوش میدم و برای عمل کردنم هم قدم های تکاملی رو رعایت میکنم و بعدا با نتایجم حرف میزنم.
و اما برداشتم از آگاهی های این فایل:
اولا من باز هم بهم ثابت شد که با نتایج آدم باید حرف بزنه الان هر کی بیاد به استاد بگه کارت درسته کارت اشتباهه برای استاد مهم نیست چون بهترین نتایج رو توی جنبه های مختلف زندگیشون گرفته و حالشون خوبه ، سپاسگزاره سلامتی داره ثروتمنده اما من الان هنوز اونقدر قوی نیستم که بتونم با نتایجم صحبت کنم پس سکوت میکنم و فقط راه خودمو میرم اگه نتیجه گرفتم و انقدر بزرگ بودن که توجه بقیه رو جلب کنن، ازم سوال کنن که چطور این دستاورد ها رو کسب کردم بهشون سایت رو معرفی میکنم ولی تا اون موقع سکوت میکنم و فقط روی خودم تمرکز میکنم.
و میرم سراغ موضوع اصلی فایل که درباره ی توجه به نکات مثبت بود .
این فایل یه انقلاب بود تو ذهن من. از وقتی این فایل رو دیدم تو سرم آشوبه دارم به خودم فقط فکر میکنم که چطور تو زندگی پس رفت کردم از وقتی به این موصوع توجه نکردم و فقط سعی کردم به چیزای منفی فکر کنم و حال خودمو بد کنم فقط برای حس قربانی بودن اینکه خودم رو مورد ظلم قرار بدم و توجه جلب کنم حتی الان که دارم می نویسم از خودم خجالت میکشم ولی حداقل الان بهش آگاه شدم من وقتی دستم زخم میشد عاشق این بودم که به بقیه نشونش بدم و حالت بیچارگی به خودم بگیرم و طوری رفتار کنم که نه چیزی نیست من خیلیم قویم یا همش تو ذهنم بیمار شدن خودم رو تصور میکنم فقط به خاطر توجهی که قراره از پارتنرم و خانواده ام دریافت کنم یا منتظرم پریود شم تا هر رفتار مزخرفی که دارم رو گردن طبیعی ترین اتفاق بدنم بندازم و تازه فقط اون 7 روز پریودی نیست قبلشم که سندروم پیش قاعدگی و چند وقت بعدشم نوسانات هورمونی و… یعنی اگه بشینم حساب کنم با این همه بهونه ای که برای بد کردن حال خودم پیدا میکنم شاید در ماه من 2 – 3 روز حالم خوب باشه بقیه اش رو حتما یه دلیلی دارم که به خودم حق بدم توی احساس بد بمونم اما این فایل واقعا یه تلنگر محکم بود و باید همینقدر محکم میبود که منو بیدار کنه من الان نمیتونم خیلی سریع رفتار هام رو تغییر بدم اما حداقل متوجهشون میشم و این کمکم میکنه که اول به خودم شناخت پیدا کنم و بعد کم کم و تکاملی بتونم خودم رو تغییر بدم.
اینکه من و خیلی های دیگه فکر میکنیم اگه ایران جای بهتری برای زندگی بشه اونوقت این دنیا ارزش زندگی کردن داره و من خوشبخت میشم اما این خیال باطلیه اگه جایی خوب نیست نباید به اونجا چسبید همونطور که توی قرآن میگه چرا مهاجرت نکردید؟ یعنی راه حل گیر کردن توی موقعیتی که مارو مستضعف و نیازمند میکنه اینه که از اون مکان بریم نه اینکه بمونیم و بجنگیم من خودم چقدر به این جمله بمون و بساز باور داشتم و به خودم گفتم نه من مهاجرت نمیکنم که بمونم و ایران رو بسازم و مردم رو با فرهنگ کنم و دید هنری بهشون بدم و کاری کنم اینجا جای بهتری برای زندگی کردن بشه که سخت اشتباه میکردم الان فهمیدم اینو، چون وقتی من میخوام چیزی رو تغییر بدم یعنی تمرکزم روی ناخواسته هامه و چسبیدم بهشون و هیچ زیبایی نمی بینم مگر اینکه شرایط بهتر بشه و من بتونم نفس بکشم.
خیلی آدما رو دیدم که مهاجرت کردن به پیشرفته ترین و بهترین کشور ها ولی همونجا هم اتفاقات نامناسب براشون میوفتاد و میومدن درباره اش حرف میزدن دقیقا مثل همون زمانی که توی ایران بودن و می اومدن از اتفاقات ناجالبشون ویدیو میذاشتن و صحبت میکردن بهشون و این باید برای من درس بشه ، باید عبرت بگیرم که مثل اونا رفتار نکنم. عوضش مثل اقلیتی باشم که قانون رو میدونن و رفتار ها و زبانشون رو کنترل میکنن اما واقعا سخته و به خودم میگم چه خیری تو این اوضاع هست؟ و وقتی دارم دنبال خیر میگردم ذهن نجواگرم میخواد هر طور شده منو دور کنه از این رفتار و برگردم به غر زدن و احساس قربانی بودن و میگه این چرت و پرتا چیه؟ الان این همه اتفاق بد برات افتاد چه خیری توش بود این همه چاق شدی چه خیری توشه این رفتارا باهات میشه چه خیری توشه و کنترل ذهن رو برام سخت کرده اما من ادامه میدم کم کم سعی میکنم به زیبایی ها توجه کنم و وقتی دارم از ناخواسته هام صحبت میکنم یا توجه میکنم بهشون یه لحظه همینکه آگاه شم به رفتارم کمک میکنه دفعه بعد قبل از گفتنش حداقل بدونم که این ناخواسته ست و بگمش دفعه بعدی قبل اینکه از ناخواسته هام صحبت کنم میدونم که این کار درست نیست و بهش آگاه میشم و از خودم میپرسم که بگم یا نگم ممکنه بازم بگم دفعه دیگه اش وقتی بهش اگاه شدم و از خودم اون سوال رو پرسیدم جوابش رو هم میدم و به قانون و حرفای استاد فکر میکنم و شاید باز بگم دفعه بعدی و بعدی و خلاصه یه دفعه ای که خیلی تمرین کردم قبلش میرسه که میخوام از ناخواسته هام صحبت کنم که توجه دیگران رو جلب کنم و دیگه دلم نمیخواد دلم میخواد طبق قانون رفتار کنم و خیلی راحت اعراض میکنم از ناخواسته هام و دربارش صحبت نمیکنم حتی با خدا و این روند تکاملی میخواد که من قبلا این راه رو رفتم و میدونم که ممکنه ، فقط باید برای ساختن این عادت زمان و انرژی بگذارم، بعدش دیگه ناخودآگاه میشه. مثل الان که ناخودآگاه دارم از ناخواسته هام حرف میزنم.
خداروشکر میکنم که این فایل وجود داره این فایل به من شجاعت شروع کردن رو داد چون با خودم فکر کردم اگه شرایط اونطوری که دوست دارم پیش نره خب خدا هدایتم میکنه و مهاجرت میکنم به یه جای بهتر ولی اولش باید شروع کنم و قدم های تکاملیم رو بردارم.
خدایا شکرت
ممنونم استاد
ممنونم خانم شایسته جان و تیم عزیز سایت
سلام دوست عزیزم
بهت تبریک میگم و تحسینتون می کنم که راه درست زندگی کردن رو شناخته آیی و برای رسیدن به نتایج عالی داری تلاش می کنی.
اعراض از ناخواسته ها و موندن در حال خوب این مهمترین کاری هست که باید انجام بدی.
توجه به زیبایی ها در جهان و
همچنین توجه به نکات مثبت زندگیت و عزیزانت باعث میشه توی حس .حال خوب باشی
امیدوارم سال جدید پر از اتفاقات خوب برات باشه و هر روز بهتر از دیروز باشه برات.
در پناه نور و عشق الله باشی.
به نامخدا
سلام به استاد عزیزومریم بانو جان
پیشاپیش سال نو برشما ودوستان عزیزم مبارک
استاد این فایل فوق العاده بود من باید توسال جدید خودما تغییر بدم نه همسر وبچه هام ونه کس دیگهای را ؛توسال جدید فقط به زیبایی ؛ارامش؛سلامتی تمرکز کنم ؛خدایا ممنونم که تواین شب زیبا به این فایل هدایت شدم وتوی سال جدید بتونم خودما بهتر بشناسم وتمرکز را بزارم روی بهترینها,خدایا خودت مرا به بهترینها هدایتم کن ؛خداراشکر؛خداجونم هرچقدر هم شکر گزاری کنم بازهم کمه؛خداجونم این سال جدید سالی پراز سلامتی ارامش؛سعادت وثروت باشد.برای همه عزیزانم دراین خانواده صمیمی
بنام خدای آرزوهای من
سلام و درود
روزشمار تحول زندگی : تعهد 144
در دنیای مادی که ذاتش دوقطبیه و خیر مطلق نیست … بلکه اگر ما خواسته ای بخوایم ولی توجهمون به ناخواسته و محدودیت و کمبود هست ما فقط به همون محدودیت ها وحتی بیشتر هدایت میشیم
در وجود ما یک قطب نما هست به نام احساسات … اگر احساسمون بد باشه یعنی داریم به چیزی توجه میکنیم که خواسته ما نیست و اگر حسمون خوبه یعنی طبق خواسته ی ماست
پس اگر به زیبایی توجه کنیم لاجرم به سمت زیباییها و سلامتی بهتر ادمهای بهتر ووو… هم میریم… فارغ از شرایط موجود
اگر منتظر باشیم جامعه درست بشه تا زندگیمون درست بشه این یعنی شرک … چون زندگی مارو خودمون با اعمال و باورهامون میسازیم پس اول روی تغییر خودمون کار کنیم
روی مکان خاص زمان خاص فردخاص تمرکز نکنیم بلکه فقط کافیه روی خودمون کار کنیم جهان مارو به سمت مکان و شخص مناسب هدایت میکنه…
به زیباییها توجه کنیم تا احساس خوب داشته باشیم و بعداز اون اتفافات خوب هم سراغمون بیاد آسان بگیریم تا آسانیها مارو پیدا کنند … اصلا بهتره علی بی غم باشیم
خدایاشکرت دوستت دارم
سلام به استاد نازنینم و مریم بانوی عزیز و همه دوستان چالش روز اول خواندن قرآن
من با شروع ماه رمضان به خودم تعهد دادم که روزی متن فارسی یک جز قران رو با تامل و تفکر بخونم اما دوسه روز اول به علت های مختلف تنبلی کردم و نشد اما دیروز که کلی گرفته و بی انرژی بودم زدم روی نشانه امروزم و این فایل برام باز شد اوایل فایل که گوشش میدادم یه حسی بهم گفت برو قرآن رو باز کن و بخون رفتم و قرآن خوندن من یکی دوباری که متن فارسی قرآن رو خونده بودم با ماژیک های متفاوت زیر نکاتشو که برام خاص تر بود هایلایت کشیدم اما اینبار گفتم خدایا خودت به من دذک بهتر و بیشتر از قرانت رو بده و دلم رو بگشا و گوشم رو شنوا کن برای آیاتت
خداروشاهد میگیرم یه چیزهایی درک کردم که اصلا سری های قبل هایلایتش نکرده بودم و یه آیه بود که وقتی رسیدم بهش شروع کردم به اشک ریختن انقدر که بهم ارامش داد این آیه بود توش توضیح خداپرستان فروتن بود که کسانی هستند که میدانند در پیشگاه حضرت پروردگار حاضر خواهندشد و به او رجوع خواهند کرد
آیه 46 سوره بقره
الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ﴿۴۶﴾
آن کسانی که میدانند که در پیشگاه حضرت پروردگار حاضر خواهندشد و به او رجوع خواهند کرد (46)
الهی که ماهم در تک تک لحظات آسان و سخت زندگیمون یادمون باشه که فقط باید از رب یکتامون کمک بخوایم و لاغیر
به نام خداوند بخشنده و مهربان
از خدای مهربانم سپاسگزارم که من را به سایت شما هدایت کرد تا کلام خودش را از زبان شما بشنوم و نتیجه عملکرد به تغییر باورها و عملکردن به آنها را ببینم بسیار این فایل به دلم نشست واز شما تشکر میکنم که هرآن چه را که کشف کردی و تجربه کردی دوست داری به همه بندگان خدا ارائه بدهی انشاالله که در این مسیر ثابت قدم باشم و خداوند مثل همیشه مرا از مسیر درست خارج نکند
پاینده باشید شاد باشید همیشه دانا و توانا باشید
144مین مدارتجربه ی روزشمارزندگی بارهبریت الهی.
به نام خدا وسلام به خدا.
سلام به بهشت کره ی خاکی. که چندصباحی مارامیزبان است باکلی خدمات که همه به تسخیرماست.
سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم.
الهی توراسپاسگذارم که سالم وثروتمندباکل خانواده ی بهشت سایت وخانواده ی گرم خودم دنیاراتجربه میکنیم.
وبابت جیگرگوشمم تابی نهایتهاشکرت. ایموجی بوس باچشمک وخنده به خدا.
الهی شکرامروزمشهدهوای عالی داشت وبرای پیاده روی حال میدادنمازظهرخواندم رفتم سمت میدون برم نونوایی لواش.
گفتم : ازتوی محوطه ی فروشگاه فرهنگیان که 2تادرب دارد، ازدر سمت میدون واردبشم ازدرپائین فروشگاه به مسیرم ادامه بدم.
امروزقصداجرای پیام بازرگانی داشتم !
ولی ذهنم اصلا حس ،حال نداشت!
واردمحوطه ی فروشگاه شدم 2تاخانم باشخصیت روی نیمکت نشسته بودن.
سلام کردم وشروع کردم به پیامهای الهی،خیلی بااحترام به حرفهام گوش میدادن.وتحسین میکردن.
یکیشون پرسیدازکی زندگیتون اینقدرآرام وباب دلتون شده!؟گفتم ازوقتی که این انگشت پَلَشت. قضاوت،گله،شکایت روازروی همه برداشتمو360درجه روی خودم چرخوندم.به محض قطع شدن انگشت من ازعوامل بیرونی!فوراً. اتصالم به منبع انرژی برقرارشد. وراههابازوبازترشدوکلی لذت بردن هنگام خداحافظی هر2خانم به نشانه احترام وخداحافظی دستشون رو، روی سینه شون گذاشتن وازجابلندشدن خیلی تشکرکردن ودعای خیربرام داشتن منم متقابلاً تشکرودعای خیرکردم.
توی مسیربه مغازه ی گل فروشی شیرینی فروشی سلام وقبولی عبادات میگفتم.
گوشیم زنگ زدبرداشتم دیدم عروس بزرگ برادرم که برادرپدری من است. عروسشون زنگ زدن احوال منوبپرسن چون روزاول ماه زنگ زدن ماه مبارک روتبریک بگن.
کمی سرماخوردگی داشتم. بازامروزداشته میرفته حرم زنگ زده عمه جون بهتری؟گفتم آره بنده ی خدا ازتولدامام سجادپسرش توبیمارستان بستری آ ی سی
یو. شده چندبارعمل سر انجام دادن خداهمه روشفابده. انشاالله.
ازاینکه نفس رایگان میکشم وتمام نعمات به صورت هدیه مسخرمن است .
هرچی خداروشکرکنم کم میارم!
رسیدم نونوایی ذهنم میگفت اگه عرضه داری برای آقایون هم پیام بازرگانی اجراکن منم توصف برای 2تاآقاپیام اجراکردم.
توی مسیربرای یک حاج خانم پیام اجراکردم کلی کیف کردحالش عالی شد.یک عالمه دعام کرد.
الهی شکرت که مراپیام رسان شادی به نوبه ی خودم قبولم کردی.
من قبلآ برای بیگانه وآشناازجون ودل مایه میذاشتم ولی الان خودم هستم باعزیزدلم و4تاشاهزاده هام وعروس گلم.
هفته ی قبل از ماه مبارک عقددخترخواهرم بود.
که خواهرجون جونیش (خواهربزرگه)نیومده بود مجلس به علت دعوت نکردن پسرش تویک ساختمون زندگی میکنند دلخوربود.
وداداش کوچیکه رودعوت نکرده بوددلخوربودن توی مراسم نبودن ¡!!!!!!!!!!!
منم هیچ تماسی باخواهروبرادرم نگرفتم که چراتومجلس نبودین بی اعتنا بودم. ولی روزقبل ازماه به 3تاخواهرهام و2تابرادرهام که همشون ازمن بزرگترن تماس گرفتم وماه مبارک روتبریک گفتم.
شب پسربزرگم پرسیدتوی محضر چقدرکادو دادی ؟؟چون این دخترخواهرم چندوقتی من بهش شیردادم میگن به بچه هات محرمه!!!!من خودم قبول ندارم و به خاطرهمین حرفهاشون کمی دلخوری بین خودشون وعروس من راه افتاد!
گفتم :این تومان! گفت: چون خاله بادخترخاله بزرگه گله میکردونفرین میکردمهمانهانیامدن وخبرندادن که به جاشون کسی رودعوت کنیم یابه محضرتعدادمیهمان بدیم!وهرکی که آمده بودکادوکم دادن ناله ونفرین داشته.
به پسرم گفتم: جهان آینه است روزعقدداداشت قهرکرد.کادو. کم فقط به دامادداد.به عروسمون بی احترامی کردوهمین آبجی جون جونیش بادخترهاش روزعقدداداشت هیچی نخوردن به خاطراین خواهرسومی.
حالاهمون خواهربزرگه برای دخترخواهرسومی نیامد.
به قول خدابیامرز مادرم.
( گویش روستایی مشهدی)(ای کشتی گزارخودروی هرچه بکری مدروی )یعنی:
هرکسی هرچه کاشت همون رو، درومیکند.
گندم ازگندم بروید. جوز جو.
به پسرم گفتم به حرفهاش توجه نکن اون همیشه مظلوم نمایی میکنه. الان یک هفته بیشترازمجلس میگذره خاله وخواهرزاده. هروز باهم هستندومدام تلفنی درارتباطن.
همین امشب که تورفتی خونه شون بایداین حرفهابشه!؟اونم دامادجدیدازهیچی خبرنداره !
پسرم گفت: دامادش تواتاق بودخواهرم باتلفن بلندبلندحرف میزده ناله ونفرین به ماهاداشته وگریه میکرده!گفتم اوناباهم همفرکانسن غصه نخورکمتربروخونه ی آبجیم!
ولی بازهم من به همین خواهرم زنگ زدم وماه رمضان روتبریک گفتم.
ودیشب دیروقت دختردایی عزیزدلم چندتاپیام پشت سرهم داد هنوزنخوندم تک زنگ نصف شب سریع وصل کردم جواب ندادبعدپیام دادببخشیدشارژندارم خیلی اوهم مظلوم نمایی میکنه درست سرپرست نداره ولی!!!!کمکم کن چیزی بخرم والی آخر.
منم یک کم بلاخره انسانم ناراحت شدم چون موقعیت کمک کردن به کسی روندارم وهی روخودم کارمیکردم نبایدحسم خراب بشه تاصبح که بیدارشدم همش پیامش توسرم بودازخانه که بیرون رفتم وبرگشتم آرومترشدم. عزیزدلم ازسرکاررسیدبراش تعریف کردم گفت مهم نیست فکرشونکن.واین ردپارواینجاگذاشتم.
راستی دوتاپسرای بزرگم شکرخدادرمشیت الهی برای سفرکاری رفته بودن شهرستان.
الهی شکرکه کارهاشون انجام شده وتوی کامنت دیشب گفتم 10 میلیون ضمانت نامه داشتن براشرکتشون امروزواریزشده الهی شکرت.
کریدیت تمام کارها روبه خدامیدم.
یک معجزه دیگه امروزرخ داد.
برای واحدپیش خریدمون چندوقت پیش150ملیون وام واریزکردن برجی 6میلیون بایدواریزکنیم .
قراره ازجایی این مبلغ به حساب عزیزدلم بیادچندروزدیرترواریزشدکه همزمان شدامروزاون پول هم براقسط واحدمون رسید دمت گرم خدااینقدقشنگ برنامه ریزی کردی.
عاشقتونم مدام روی احساسم کارمیکنم که توی پَرقو ازش نگهداری کنم.ومدام به خودم یادآوری میکنم لیلا خانم موقع سفربه بهشت کره ی خاکی خداتمام اسپانسری این سفررابه عهده گرفت الا کنترل ذهن توراکه ابزارخلق زندگی تویه که به خودت درصحت سلامتی کامل داد.
حالاجون بکن ببینم همین یک کنترل روعرضه داری نگهداری خدایاتویِ نگهداری همین یک قلمی که به من واگذارکرده ای از. ازل اجدادم تاابد. اولادخاتممان خودت نگهداری کن.
به خدابدون توازپس این کاربرنمی آییم یاریمان ده آمین.
حالاخودمونیم ولی لحظه تحویل کنترل ذهن وتعهدنامه هیچی یادم نیست اینوصادقانه میگم.
ولی باالاجباربایدقبول کنم درصحت وسلامتی کامل بودم.
اینوچه جوری باورکنم!!!؟؟؟؟
استاددوست دارم درک وفهم کنم که چرا تن به این سفردادم!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
خدایاخیلی روانتربرام بگو.!!¡!!!!!!!!!!!!!!!!
چرااینکار روکردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یاحق جوابگوباش.راضیم به رضای خداولی دوست دارم برای انجام هرکارخیرونیک برای دل خودم کارکنم نه برای ثواب خدایاسیرم کن.
به نام خدای مهربان وبخشنده که هرچه دارم از لطف کرم اوست
اوکه مرابه این مسیر زیباهدایت کرد
وبه من میآموزد راه درست زندگی چیست
ازطریق یکی از بهترین بندگانش
خدایاشکرت که مرااز جایی که همیشه گله وشکایت میکردم همیشه حسادت میکردم وحتی از ناراحتی بقیه خوشحال میشدم به خاطر باور کمبود درذهنم که فکر میکردم اگر بقیه همه چیز داشته باشند دیگر به من چیزی نمیرسد
واز خوشحالی بقیه ناراحت بودم
منی که نمیدونستم شکرگذاری چی هست
نمیدونستم خدایی دارم که هرلحظه بامنه ومن نمیدیدمش
حسش نمیکردم و به همه رومیکردم برای اجابت خواسته هایم الا پروردگارم که بینهایت به من مهربان است
وخدای من معبودم توباهمه ی بدیهایم مراپذیرفتی آغوش بازکردی وگفتی زینب من بیا
گذشته ی تومهم نیس الان بامن باش همه چی بهت میدم توفقط بامن باش
توفقط تسلیم باش
بنده ی من من که چیز زیادی ازت نمیخوام فقط یادم باش ببین چطور ازمسیر زندگی دستت رومیگیرم وآرام وروان توروعبور میدم
خدایا من ممنونم که به خاطر همین چیزی که الان هستم وازت میخوام
میخوام ظرف وجودم روبزرگتر کنی
وزندگی بایاد تو هرلحظه زیباتر وآسانتر میشود ازهمه لحاظ
سلام ودرود به همه عزیزان
استاد من درعملگرا بودن سمجتر ازخودم ندیدم هدفی اگر دارم باید تا تهش برم وبهش برسم وتا به هدفم نرسم دست بردارنیستم ازمون خطامیکنم تو درو دیوار میرم زمین میخورم ولی پامیشم وادامه میدم ازبچگی همینجوری بودم یادمه دوره تخصصی ارایشگری میخاستم ازمون بدم مربیم رییس اتحادیه کرج بود فوق العاده سخت گیربود بچه ها نتونستن درازمون قبول بشن وادامه ندادن مربیم ازمن دوبار امتحان گرفت و منو دوسال پیش خودش نگه داشت وبالاخره مدرکمو ازش گرفتم .
واینقدرادامه دادم تامدرکمو ازش بگیرم مربیم خانم خیلی سخت گیری بود.
الان درباره عشق و رابطه متاسفانه نمیدونم چه باورهایی دارم که شخص بانیت خیر وعاشقانه درباره عشق وازدواج بامن خیلی سربسته و غیرمستقیم صحبت میکنه طوری که من متوجه نمیشم چون من خودم همیشه شفاف سازی میکنم وچندوقتیه خدابمن الهام کرده که به شخص بگو که شفاف سازی کن وبامن رک صحبت کن من متوجه صحبتهات بشم .استاد
اگرمتوجه صحبتهای شخص بشم تا 100چیه تا 120 ادامه میدم وبه هدفم میرسم ونصفه نیمه رهاش نمیکنم مخصوصا الان که اصلا ترسی ندارم وکل افکارم مثبت هست ونشانه های پشت هم هروز میبینم ولی همه نشانه ها سربسته وغیرمستقیم هست اصلا شخص بامن نمیتونه راحت صحبت کنه بدلایل زیاد وصلاح خودش.
منم چون متوجه نمیشم نمیتونم تصمیم بگیرم فقط به صحبتهای سربسته گوش میکنم وجوابشو سربسته میدم نمیدونم این چالش کی میخادتموم بشه .ایازمان حلش میکنه ؟!!
ایاباید باورهای قدرتمندکننده بسازم یاکلابسپرمش بخداکه برام حلش کنه ومنو به هدفم برسونه وهدفم نصفه ونیمه نمونه یک سوال بزرگ نمیدونم بالای سرم میچرخه استاد ودارم اذیت میشم یکمی.
ولی ازمسیر زندگی لذت میبرم وشادم .احساسم خوبه شوق وذوق دارم و اصلا انگیزم کم نمیشه .
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدایا، هر آنچه دارم، از لطف و رحمت بیکران توست…
سلام و احترام به استاد عزیزم، بانوی شایستهی مهربان و دوستان همفرکانسیام در این مسیر نورانی.
چندمین بار است که در این لحظات آرام شب، هدایت میشوم به شنیدن این آگاهی ارزشمند. گویی صدایی از درون مرا فرامیخواند تا حقیقتی عمیقتر را درک کنم: احساس خوب، آفرینندهی اتفاقات خوب است و احساس بد، جاذب اتفاقات ناخوشایند.
پس راه روشن است… باید آگاهانه انتخاب کنم که بر چه چیزی تمرکز کنم. اگر به زیباییها، فراوانی و نعمتهای زندگیام توجه کنم، همانها را در زندگیم پررنگتر خواهم کرد. اما اگر به کمبودها، رنجها و نداشتهها فکر کنم، ناخواسته آنها را بیشتر به زندگی خودم دعوت میکنم.
من یاد گرفتهام که هرگز نباید دربارهی چیزهایی که دوست ندارم صحبت کنم، نباید گلایه کنم، نباید انرژیام را صرف شکایت و درد و دل کنم. زیرا با هر کلام و هر فکر، در حال ارسال فرکانسی به جهان هستی هستم که سرانجام پاسخش را دریافت خواهم کرد.
کانون توجه من، کلید خلق واقعیت من است. هر جا که توجهم را بگذارم، همانجا رشد میکند. پس باید نگاهم را از ناخواستهها بردارم و آن را بر رؤیاها، اهداف و زیباییهای زندگیام متمرکز کنم. وقتی هماهنگ با قوانین هستی گام بردارم، مسیر برایم هموار میشود، درها یکی پس از دیگری گشوده میشوند و اتفاقات خوب، بیوقفه وارد زندگیم میشوند.
زیبایی زندگی این است که هر لحظه، انتخاب با من است:
به چه چیزی توجه کنم؟ چه احساسی داشته باشم؟
و چگونه واقعیت خود را بسازم؟
پس از همین لحظه، با تمام وجودم انتخاب میکنم که در مدار شادی، آرامش، عشق و فراوانی باشم. زیرا میدانم آنچه در درون من جاری است، همان چیزی است که در زندگیام ظهور خواهد کرد.
خدایا شکرت
خدایا خییلی دوستت دارم