live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها

سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته و تمام دوستان هم فرکانسی دوست داشتنی

ریشه ی خواسته های ما از تضادهای زندگی میاد و اگه ما بدونیم که با برخود به تضادها چقدر میتونیم رشد کنیم همیشه روی خودمون و باورهامون کار می‌کنیم و همیشه آمادگی رشد کردن رو داریم.

خیلی مهمه که آرزوهای خودمون رو بدونیم. چیزی که برای خودمون میخوایم نه برای دیگران. واقعا پیدا کنیم آرزوهایی که درون خودمون ازش لذت میبره و بدونیم هر خواسته ای که در ما شکل میگیره یعنی من قدرت و لیاقت رسیدن بهش رو دارم.

اگر کسی چیزی رو داره منم میتونم داشته باشم به شرطی که تحسین کنم و شکر گزار باشم و در مسیر رسیدن بهش گام بردارم و به ایده هام عمل کنم. در مسیر کار کردن روی خودمون باید همزمان مولد ثروت باشیم حتی بسیار کم. نباید بشینیم تو خونه و منتظر باشیم باید گام برداریم و حرکت کنیم.

ایده ها بهمون گفته میشه و به صورت تکاملی این ایده ها رشد میکنه و نتایج بیشتر و بیشتر خودشون رو نشون میدن و به مرور زمان نتایج تصاعدی رشد میکنن. ایده هایی که نیاز هست به ایمان، تعهد، همت، اراده و تسلیم بودن بیشتر.

خوشبختی به دارایی نیست. خوشبختی یعنی احساس خوب با هرآنچه که داری. اگه من همین الان نتونم با داشته هام خوشحال باشم به این دلیل که چیزهای بهتر و خواسته های بزرگتری رو دارم باید بدونم وقتی به این چیزهای مثلا بهتر و بزرگتر رسیدم بازهم خواسته های جدیدی در من شکل میگیره که بهتر و بزرگتر از اهدافی هست که بهشون رسیدم و اونجا هم نمیتونم از زندگیم لذت ببرم چون باید اون اهداف بهتر رو بدست بیارم و این الگو تا آخر زندگی میتونه ادامه دار باشه، که من برای حال خوب خودم منتظر بدست آوردن چیزهای بهتر هستم.

ولی اگه یاد بگیرم با همین داشته های امروزم خوشحال و سپاسگزار باشم الگویی رو ایجاد میکنم که با کوچکترین دست آورد لذت بیشتری میبرم و همیشه در حال لذت بردن از زندگیم هستم. و وقتی تمرکزم رو بزارم روی زیبایی ها و حالم خوب باشه ثروت به صورت طبیعی وارد زندگی من میشه

ثروت نتیجه ی حال خوب هست نتیجه ی باور خوب هست و باید بدونیم برای ورود ثروت به زندگیمون باید کار فیزیکی داشته باشیم ولی قرار نیست زجر بکشیم و خودمون رو عذاب بدیم. یعنی چی یعنی توی یک کار یکسان مثل فروشندگی کسی که روی خودش کار میکنه و باورهای بهتری میسازه و توجه و تمرکزش روی فروش خودش و مشتری هایی هست که ازش خرید میکنن در یک مکان یکسان و محصول یکسان پول خیلی بیشتری بدست میاره نسبت به افرادی که قانون رو بلد نیستن.

بخوام مثال بزنم کارکردن روی خودمون و رشد شخصی مثل صفر هست. صفر در ریاضی به تنهایی قدرتی نداره ولی وقتی جلوی عددی قرار بگیره بهش قدرت میده.

یعنی اگه من دارم ٢ واحد کار انجام میدم و رشد شخصی ندارم اندازه ی همون ٢ واحد خروجی میگیرم.

ولی وقتی دارم روی باورهام کار میکنم و توجهم به زیبایی هاست و ٢ واحد کار میکنم اون ٢ واحد تبدیل میشه به ٢٠ واحد بعد ٢٠٠ واحد و…. . و این شکلی میشه که خروجی افرادی که توحیدی هستن و روی خودشون کار میکنن چندین برابر افراد دیگه هست.

حالا در کنارش ایده ها و خلاقیت ها میاد و ٢ واحد کار ما میشه ٢٠٠ واحد با همون زمانی که قبلا میزاشتیم و بعد چنتا صفر هم جلوش قرار میگیره و اینجوری خداوند از بی نهایت روش و طریق و شیوه و احتمال نعمت و ثروت رو وارد زندگی ما میکنه.

ولی اگه اقدامی نداشته باشم و خروجی عملکرد من -٠- باشه هزارتا صفر دیگه هم جلوش بیاد فایده ای نداره. پس باید همزمان که روی خودم کار میکنم اقدام و عمل داشته باشم.

نگاه توحیدی یعنی من مسئول زندگی خودم هستم و اگه مسئولیت رو به گردن افراد دیگه بندازم یعنی شرک ورزیدن به خداوند. شرکت یعنی قدرت رو از خدا بگیریم و بدیم به غیر خدا. وقتی شرک بورزیم همه ی متغیرها از دست ما خارج میشه چون اینجوری باورش میکنیم. ولی وقتی بدونیم خودمون مسئول هستیم اگه امروز چیزهایی رو که میخوایم نداریم نتیجه ی باورها و عملکرد خودمون هست، میتونیم با تغییر باورها و عملکردمون به هر آنچیزی که بخواهیم دست پیدا کنیم.

و این وقتی رقم میخوره که ما خدای خودمون رو پیدا کنیم اونوقت میفهمیم که کسی غیر خداوند در زندگی ما نیست و هر چیزی که امروز توی زندگیم تجربه میکنم نتیجه ی باورهای خودم هست پس اگه دوستش ندارم میتونم تغییرش بدم.

ما با خداوند یکی هستیم و میتونیم خلق کنیم هرآنچه را که می‌خواهیم

ثروتمند و سلامت باشید