live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • قدرت شگفت انگیز تضادها؛
  • “تضادها”، انگیزه های لازم برای حرکت در مسیر خواسته ها را در ما ایجاد می کنند؛
  • چگونه – حتی در شرایط نامساعد – ذهن خود را به سمت آنچه می خواهیم، جهت دهی کنیم؛
  • شرایط کنونی، حاصل باورهای ماست. به اندازه ی بهبود باورهای ما، شرایط کنونی هم بهتر می شود؛
  • هماهنگی با خداوند یعنی: به احساس خوب رسیدن در دل همین شرایط کنونی؛
  • توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
  • رابطه ما با خداوند به عنوان انرژی خالق؛

منابع مرتبط با آگاهی های این قسمت:

دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها
    108MB
    14 دقیقه
  • فایل صوتی live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها
    13MB
    14 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

344 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 1
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2173 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    خدایا شکرت

    خدایا بارها و بارها شکرت

    خدایا خودت مدیری خودت مدبری خودت همه کاره زندگی و دنیای منی و من یک جوجه خالقی هستم که اومدم با به یادآوردن قدرت های خلق کنندگی که بهم دادی، خلق کنم آن چیزی رو که میخوام. و قبل خواستن هایم این احساس لیاقته داشتن هر چیزی رو در خودم ایجاد کنم، اینکه اصلا بخوام اینکه اصلا بدونم من واقعا چی رو میخوام. من واقعا چه چیزهایی رو علاقه دارم و میخوام چه چیزهایی رو در این دنیا تجربه کنم.

    آره من احساس آزادی در تمام جنبه ها رو میخوام تجربه کنم

    من میخوام احساس لذت و شادی رو تجربه کنم.

    میخوام اشک هایی از سرشوق رو تجربه کنم.

    میخوام اینقدر ظرف وجودم بزرگ بشه که هر چی رو خواستم و اراده کردم راحت بخرم راحت بپوشم….

    میخوام آبشار نیاگارا و کلی جای دیگه که با دیدن اونا جز خواسته های من شده رو تا قبل مرگم در این دنیا تجربه کنم.

    آره من خواسته های زیادی در وجودم متولد شده و حالا وقتشه که عمیق تر روی “باور امکان پذیری و رسیدم به خواسته هام” تلاشی آگاهانه بکنم.

    در همین راستای رسیدن به خواسته هام و هدایت هایی که از خداوند خواستم، دیروز برای اولین بار رفتم دانشگاه امیرکبیر (به راحتی) برای همایش ملی انجمن زمین شناسی ایران که روز دوم و عصر هم اختتامیه این همایش بود. من دیدم خانم ها و دانشجویان پرتلاشی که روی موضوعی فیلدها و بازدیدهای صحرایی رفتن و در قالب یک سخنرانی علمی بیست دقیقه ایی جلوی داوران و حضار ارائه دادند چقدر توی دلم اون خانم دکتر برای تسلطش به موضوعی که کار کرده بود رو تحسین کردم. چقدر آدم های باانگیزه دیدم چقدر اساتید و آدم هایی رو دیدم که انگار در خدمت من بودن تا به من کمک کنند چه برای خرید کتاب های تخصصی رشته مون، چرا برای پیدا کردن موضوعات پژوهشی. چقدر جالب بود آقای دکتری که وقتی یکم خودمو معرفی کردم، منو تحسین کرد و با ادبیات سپاسگزارانه و قشنگ شون گفتن که حاضر هستن اگر در فلان موضوعات علاقه داشتین کار کنید من به عنوان استاد مشاور در کنارتون باشم و خودشون گفتن شماره منو یادداشت کن و اصلا گوشی رو دادم خودشون شماره شون رو برام نوشتن. خدایا من اینها رو نباید ببینم.

    رزق بی حساب و ژتون نهاری که یهویی بهم رسید.

    دیشب هم در تلگرام بهشون پیام دادم و تشکر کردم و چقدر خوب منو یادشون بود.

    خلاصه با اینکه در شرایط به ظاهر سخت و یکسری تضادها قرار گرفتم ولی خدا اینجوری هوامو داره و نمیزاره انرژی من، شور و شوق من افت کنه و دستم رو میگیره میگه بلند شو فهیمه، خسته نشو فهیمه، تو تا اینجا نیومدی که وسط راه افکار مزاحم و نجواها زمین گیرت کنه، بلندشو و ببین چقدر آدم اطرافت هستن که حاضرن باهات دوست باشن حاضرن در کنارت باشن، باهات سریک میز بشینن بهت پیشنهادات و ایده های کاربردی ونتیجه دار بگن.

    آره تو رو در درست ترین سالن (سالن شماره1 مجموعه ی تالارها ) و در بهترین زمان هدایت کردم که بری صحبت هایی رو بشنوی که بفهمی چه رشته و علم ارزشمند و پرکاربردی رو داری ادامه میدی. آره اینا کار خدای منه که به دلم بندازه و تایم استراحت با یکی از اساتید و سخنران های همایش اینجوری بیشتر آشنا بشم.یک مدیرعاملی پیشنهاد همکاری در یک شرکت رو بده و بگه لطفا برامون این فرم استخدام رو پرکنید. اینا اگر هدایت نیست پس چیه، اینا اگر بخاطر کنترل ذهن های من نیست پس چیه، وگرنه عقل و منطق من که میگفت بشین به درس هات برس حالا دیر نمیشه یک همایش دیگه،بیخیال نرو. الان تو عقب هستی، بشین جزوه هاتو کامل کن، بشین دروس تخصصی پایه رو بخون که سرکلاس گیج نزنی، بشین جزوه بنویس امتحانات نزدیکه عقبی، وقتت رو نزار واسه این همه رفتن،الویت تو فلانه… بشین تمرین های گفته شده رو درباره شون فکر کن و تحقیق کن، بابا مدیریت زمان کن، آخر هفته قراره بری مهمونی، شب یلداست و فردا هم از صبح میخوای بری دانشکاه بیخیال… خلاصه که عقل قشنگم با منطق های درستش هی گفت و هی گفت و هنوزم داره میگه و منو هی نگران میخواد بکند، منو هی میترسونه اما من از استاد ارزشمندم یاد گرفتم،اما من از درکی که از قانون تا به الان پیدا کردم اینا رو یاد گرفتم و اینه:

    وقتـــی داری عجله میکنی،

    وقتــی داری تقلا میکنی،

    وقتـــی کارها سخت داره پیش میره،

    استپ کن،متوقف شو. نرو توی فضای تقلا و بدو بدو…

    اجازه نده احساست بد باشه. حواست به قطب نمای درونت باشه.

    بابا تسلیم خدا باش خدا همه راه حل ها رو بلده.

    تـــو فقط بندگی و اطاعت خداوند یکتا رو بکن،

    سعــی کن خودتو هماهنگ کنی با خدا، با قوانین خدا و سعــی کن بینا و شنوا بشی برای دیدن نشانه ها و هدایت ها…

    تــــو سمت خودتو درست انجام بده فقـــط.

    طبق تجربه هام اینجور مواقع واقعا کور و کر میشیم، فرقی نداره قبلش چقدر با هدایت پیش میرفتیم چقدر چرخ زندگیت روان شده اما وقتی شرایط و بازی زندگی تغییر میکنه شیطان مهره های جدید خودشو با منطق های خوشگل میاره وسط و یکم یکم از مسیر منحرفت میکنه. اینقدر یک درجه یک درجه منحرفت میکنه که میبینی چیزی جز بذر احساس ترس و نگرانی در وجودت کاشته نشده و کارها داره به سختی پیش میره اینجاست که شیطان نفوذ کرده، بهش اجازه دادیم تا بیاد بازم نظر بده.

    خداروشــــکر میکنم برای اینکه اون هـمایـــش رو که ظاهرا به درد لول الان من نمیخورد،رفــتـــم و باعث شد کلی بذر امید در دلم کاشته بشه، باعث شد “باورهای امکان پذیری برای رسیدن به هدفم” برام، تقویت بشه، باعث شد تجسم کنم، باعث شد کلی تحسین کنم، باعث شد تحسین بشم باعث شد ببینم که خدا چطور میتونه از جایی که فکرش رو نمیکنی هوای تو رو داشته باشه، وقتی فقط داری بندگی میکنی، وقتی فقط داری لذت میبری. وقتی فقط تیکه گاه خودتو اون قرار دادی، وقتی خودتو رها میکنی و آسان میشی برای آسانی ها،…

    این خدای منــه که به من قول داده منو تنها نمیزاره.

    خدایا با عشق میپرستمت و تنها از تو یاری میجویم که همه چیز میشوی همه کس را… به شرط پاک دل به شرط طهارت روح، به شرط معامله نکردن با ابلیس،….

    خداروشکر برای احساس خوب این لحظه ام

    سپاس که همیشه حضور داری خدای بزرگ و مهربانم.

    خدایا شرک ها رو از من دور کن و فقط تو باشی و من و همه اعمالم رنگ و بوی تو و توحید بگیره، حتی درس خوندن و تحقیق کردن هام…

    خدایا کمکم کن هر چقدر علمم اضافه میشه، از اون طرف غرورم اضافه نشه و باعث نشه فرمان رو بدم به عقل ناقصم که خیلی خوب با شیطان همکاری میکنه انصافا قلب نمیتونه همکار شیطان بشه چون قلب جایگاه خداست و جای خدا فقط جای خودشه…

    خدایا شکرت برای این آگاهی ها، برای این سکوت، برای این آرامش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: