سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- قدرت شگفت انگیز تضادها؛
- “تضادها”، انگیزه های لازم برای حرکت در مسیر خواسته ها را در ما ایجاد می کنند؛
- چگونه – حتی در شرایط نامساعد – ذهن خود را به سمت آنچه می خواهیم، جهت دهی کنیم؛
- شرایط کنونی، حاصل باورهای ماست. به اندازه ی بهبود باورهای ما، شرایط کنونی هم بهتر می شود؛
- هماهنگی با خداوند یعنی: به احساس خوب رسیدن در دل همین شرایط کنونی؛
- توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
- رابطه ما با خداوند به عنوان انرژی خالق؛
منابع مرتبط با آگاهی های این قسمت:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها108MB14 دقیقه
- فایل صوتی live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها13MB14 دقیقه
به نام خالق عشق و زیبایی
درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همراهان خوبم در این پروژه الهی
من همیشه خیلی زیاد به مفهوم خوشبختی فکر میکنم یعنی از یه جایی به بعد متوجه شدم که صرف داشتن یا تجربه کردن یه سری خواستهها باعث تجربه خوشبختی نمیشه برای همین برام مهم شد که بفهمم خوشبختی یعنی چی و چطور میشه به خوشبختی رسید.
شکرخدا هدایتها هم هربار داره من رو به درک بیشتر و تجربه بهتر این مفهوم سوق میده.
به نظرم پایه و اساس خوشخبتی در زندگی درک قوانین جهان هستیه یعنی وقتی ما با کارکرد جهان آشنا میشیم این به ما کمک میکنه که بتونیم خودمون رو هماهنگ کنیم با این کارکرد و هرچقدر که در عمل بهتر این کار رو انجام میدیم، سطح باکیفیتتری از مفهوم خوشبختی رو در زندگیمون تجربه میکنیم.
به عبارت بهتر، فارغ از اینکه ما در حال حاضر در چه شرایطی هستیم، به محض اینکه تلاش میکنیم که طبق اصول جهان هستی عمل کنیم، از همان نقطه ما در مسیر خوشبختی قرار داریم و در ادامه، این روند خودش ما رو به درجات بالاتری از این مفهوم هدایت میکنه و تمام ابزار و آگاهیهایی که مورد نیازمون هست رو سر راهمون در زمان مناسب قرار میده.
برای من درک این روند تبدیل به حیاتیترین موضوع زندگیم شده واقعاً.
تو این فایل هم استاد به چندتا از مهمترین اصول کارکرد جهان هستی اشاره کردند مثل مفهوم و کارکرد تضادها، تحسین دیگران، فراموش نکردن آرزوها.
اگر بخوام یه پژوهشی در زندگی خودم داشته باشم باید اعتراف کنم که در بسیاری از اوقات زندگیم من درگیر تضادهایی شدم که در زندگیم رخ داده و دقیقاً در همان زمان گله و شکایتها اتفاق افتاده، حسادتها و کینهورزیها رخ داده و درنهایت اثری از آرزوها که نبوده هیچ، تمام فضای ذهن و زندگی به این سمت رفته که چکار کنم فقط این مسئله نباشه و بتونم یه نفس راحت بکشم.
وقتی به بخشهایی از تجربه زندگی خودم و اکثریت جامعه که نگاه میکنم میبینم دقیقاً همین الگو داره تکرار میشه و ازونجایی که انقدر این الگو تکرار شده ذهن من و بقیه به این نتیجه رسیده که اصلاً راهش همینه دیگه تو وقتی یه مشکلی برات پیش میاد باید یه کاری کنی اون مشکل نباشه، درصورتیکه مفهوم تضاد کارکردی فراتر ازین حرفا داره. به نظرم خدا انقدر بیکار نیست که بشینه برای تک تک ماها فکر کنه ببینه خب الان این داره خیلی حال میکنه چکار کنم حالشو بگیرم یکم علافش کنم یه مدت کاری با من نداشته باشه.
شما به یه کامپیوتر نگاه کنید یا به یک ماشین، چقدر انسانها دارند تلاش میکنند، تکنولوژی داره پیشرفت میکنه و پیچیدهتر میشه که درنهایت کاربری سادهتری رو ایجاد کنه، بعد وجود انسان با تمام پیچیدگیهاش برای این خلق شده که درگیر اجاره خونه یا چیزهای پیشپا افتاده باشه؟
وقتی ما به این درک میرسیم که تمام جهان هستی از انرژی تشکیل شده و این انرژی در هرلحظه درحال تبدیل شدنه میتونیم به این حقیقت هم برسیم که اگر ما با توجه به قدرتی که در اختیارمون قرار داده شده آگاهانه این انرژی رو تبدیل نکنیم این انرژی خودش رو تبدیل میکنه و احتمالاً ما به این نتیجه میرسیم که خب چقدر زندگی نادلخواه شده اما درحقیقت این کمکاری و بیتوجهی خودمون بوده.
مثلاً وقتی استاد داشتند در مورد تحسین کردن دیگران صحبت میکردند من داشتم به حقیقت این موضوع فکر میکردم و با خودم میگفتم ببین وقتی تو یک نفری رو تحسین میکنی و توجه میکنی به یک اتفاق خوشایند تو داری این انرژی رو تبدیل میکنی به اون حالتی که میخوای و وقتی این کارو میکنی خیلی خوب میفهمی که دلیل اینکه زندگی داره رویی رو به تو نشان میده که تو دوست نداری دقیقاً به این معناست که تو این اصول رو به خوبی درک و اجرا نکردی.
نمیخوام از بحث خارج بشم اما خیلیها این حقیقت رو درک نکردن، خود من به این وضوحی که دارم میگم این حقیقت رو در عمل اجرا نمیکنم اما ایمان دارم که طی یک روند تکاملی بهبودهای بیشتری در این زمینه رخ میده.
دیروز با یکی از دوستان داشتم صحبت میکردم و ایشون داشتند از اساتید دیگهای که درحال آموزش هستند صحبت میکردند و من بهشون گفتم که به نظرم این کنجکاوی ذهن برای دنبال کردن راهنماییهای مختلف بهنوعی فرار از درک و اجرای اصول ساده زندگی میشه. ذهن ما خیلی دوست داره که یه راهی پیدا کنه که اصل رو اجرا نکنه و من خودم از وقتی که فهمیدم آگاهانه دارم سعی میکنم جلوی این کنجکاویهارو بگیرم.
تمام احساسات منفی، تضادها و مسائلی که در زندگی پیش میاد، هشدارهایی از سمت جهان هستیاند که به ما میگن حواست به این تبدیل انرژی باشه. به افکارت، رفتارهات، عادتها، صحبتهات، واکنشهات و احساسات غالبت در زندگی توجه کن. داری چه شکلی به این انرژی میدی؟ آیا شکلی که داره دوست داشتنیه؟
همین امروز قبل از اینکه بیام این کامنت رو بنویسم از خودم این سوال رو پرسیدم که الان چه چیزهای خوبی تو زندگیم هست؟
بعد که شروع کردم به لیست کردن و قشنگ داشتم حس میکردم اثر مثبت اون نعمت رو همانجا به خودم گفتم که ما چقدر ساده از این نعمتها غافل شدیم. اگر به اندازهای که ما توجه میکنیم به تضادها و مسائل نادلخواه، توجه کنیم به چیزهایی که داریم و بتونیم حسشون کنیم چه اتفاقی در زندگی ما رخ میده؟
من به این نتیجه رسیدم که باید وقت گذاشت، آگاهانه باید این کارو انجام داد و به عنوان حیاتیترین موضوع زندگی بهش نگاه کرد نه با احساس نگرانی، با این احساس که من میدونم که خودم خالق زندگیم هستم و این قدرت بهم داده شده پس برای خلق زندگی دلخواهم آگاهانه وقت میگذارم، فارغ از شرایطی که الان دارم آگاهانه وقت میگذارم، این کارکرد و مفهوم اصلیه صلاه است.
مکانیزم انسان فراموش میکنه، درگیر میشه، بیتفاوت میشه اما وقتی که این صلاه آگاهانه تبدیل به یک عادت میشه درصد این حالتها و خروج از مسیر خلق آگاهانه زندگی کمتر میشه.
راهش همینه، راه رسیدن به چیزهایی که مارو به خوشبختی باکیفیتتر میرسونه درک و اجرای همین اصوله
همه چیز میتونه تغییر کنه، ما این قدرت رو داریم که تغییرش بدیم و فقط باید روی این مسئله کار کنیم
واقعاً خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم و هربار کیفیت بهتری از خوشخبتی رو تجربه میکنم.
از استاد عزیز، خانم شایسته که آماده کردند این پروژه رو و همه دوستان خوبی که همراه هستند در این پروژه تشکر میکنم و از خدای مهربان برای هممون آرزوی بهترین لحظات و نابترین تجربیات رو دارم