live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • قدرت شگفت انگیز تضادها؛
  • “تضادها”، انگیزه های لازم برای حرکت در مسیر خواسته ها را در ما ایجاد می کنند؛
  • چگونه – حتی در شرایط نامساعد – ذهن خود را به سمت آنچه می خواهیم، جهت دهی کنیم؛
  • شرایط کنونی، حاصل باورهای ماست. به اندازه ی بهبود باورهای ما، شرایط کنونی هم بهتر می شود؛
  • هماهنگی با خداوند یعنی: به احساس خوب رسیدن در دل همین شرایط کنونی؛
  • توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
  • رابطه ما با خداوند به عنوان انرژی خالق؛

منابع مرتبط با آگاهی های این قسمت:

دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها
    108MB
    14 دقیقه
  • فایل صوتی live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها
    13MB
    14 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

344 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسین و نرگس» در این صفحه: 1
  1. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1845 روز

    بنام خدای مهربانم

    یادش بخیر..اولین بار که طعم توحید رو چشیدم (همون که استاد میگه حالت خوبه فارغ از آنچه که داریم یا نداریم) یه بچه 8،9 ساله بودم.

    خواهرم هر ماه مجله هایی رو میخرید که پر از داستان های سبز و زرد و قرمز بود! از داستان های ادامه دار تا آشپزی و … یادمه یه

    شب خیلی اتفاقی کنجکاو شدم یکی از صفحات مجله رو باز کنم ببینم چیه..و اونجا داستان یه پسرک نوشته شده بود که یه شب یه نور

    غیر عادی بیرون از خونه توجهشو جلب میکنه..خیلی با ترس و لرز به خودش جرات میده از خونه بره بیرون و ببینه اون نور چیه..

    در حالی که فضای اطراف خونه مثلا یه دشت بی انتهاست و همه جا رو تاریکی مطلق فرا گرفته… پسرک داستان آروم آروم به نور

    نزدیک میشه و متوجه میشه از داخل یه گودال این نور داره متجلی میشه.. و بعد ادامه داستان که وقتی واردش میشه به یه دنیای

    اسرار آمیز پا میزاره..یه چیزی شبیه داستان آلیس در سرزمین عجایب.. و از اون به بعد اون پسر هر روز منتظر میشده

    تا شب فرا برسه و بره با رفقای متافیزیکیش حال کنه و لذت ببره و دیگه تمام مشکلات زندگیشو فراموش میکنه..

    خواستم بگم این داستان خیلی زیبا لذت توحید و ارتباط با یه قدرت بی نهایت عظیم متافیزیکی رو بهم چشوند و درکش کردم…

    بعد از اون آرام آرام سعی کردم با مطالعه خدا رو بیشتر بشناسم و الان یه وقتهایی سر میزارم سجده و اشک میریزم و میگم خدایا..

    همه وجود و عشقم تویی .. اگه تو ازم رو بگیری حتی همه دنیا رو هم بهم بدن اون آرامش و لذت رو برام نداره… و خیلی وقتها

    که جاده خاکی میزنم قشنگ متوجه میشم ازم رو گرفته چون بی نهایت دردم میاد و زود برمیگردم به مسیر… واقعا با این احساس

    با خدا بودن همه چیز بی نهایت زیباست و بدون این ارتباط عاشقانه هیچ چیز مفهومی نداره..حتی اگه تمام دنیا رو هم داشته باشیم…

    و موضوع دیگه اینه که خیلی برای خودم پیش اومده یا در کامنت ها خوندم که عزیزانی که دارن روی خودشون کار میکنن

    گاهی نگاه میکنن به کسایی که بدون کار کردن دستاوردهای خیلی بیشتری دارن.. خواستم بگم تفاوت ما با دیگران

    در دستاوردهامون نیست… تفاوت کسی که روی خودش کار میکنه با بقیه اینه که به هر میزان از موفقیت که میرسه

    ازش لذت میبره..به قول استاد که تجربه شون از پوشیدن کفش های نایکی گفته بودن که اصلا خراب نمیشن و چقدر

    براشون لذت بخش بودن در حالی که مردم آمریکا هر روز با این کفشها رفت و آمد میکنن و متوجه این لذت نیستن..

    کسی که حس چشایی نداشته باشه یه پرس چلو کباب با نون و پنیر واسش فرقی نداره و چون لذته نیست مدام در تقلا

    برای بدست آوردن بیشتره شاید مورد بعدی اون لذت رو بهش بده و نمیده..چون چیزی که باعث میشه همون یه لقمه

    نون و پنیر لذت بخش باشه دیدن اون دست نازنین پرودگاریه که اونو در دهانمون میزاره.. من خودم هر یادم میاد همون

    یه لقمه نون رو میبوسم و در دهانم میزارم..واقعا لذت چه چیزیه جز درک آگاهانه وجود خداوند در تمام شئون زندگیمون…

    و توجه به این موضوع که با گسترش آگاهیمون نعمتهایی که در اونها این لذت رو میچشیم افزایش پیدا کنه و خدا رو بیشتر

    درک کنیم با توسعه خودمون و جهان پیرامونمون.ان شااالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: