live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • قدرت شگفت انگیز تضادها؛
  • “تضادها”، انگیزه های لازم برای حرکت در مسیر خواسته ها را در ما ایجاد می کنند؛
  • چگونه – حتی در شرایط نامساعد – ذهن خود را به سمت آنچه می خواهیم، جهت دهی کنیم؛
  • شرایط کنونی، حاصل باورهای ماست. به اندازه ی بهبود باورهای ما، شرایط کنونی هم بهتر می شود؛
  • هماهنگی با خداوند یعنی: به احساس خوب رسیدن در دل همین شرایط کنونی؛
  • توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
  • رابطه ما با خداوند به عنوان انرژی خالق؛

منابع مرتبط با آگاهی های این قسمت:

دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها
    108MB
    14 دقیقه
  • فایل صوتی live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها
    13MB
    14 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

344 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «معصومه سلمانی پور» در این صفحه: 1
  1. -
    معصومه سلمانی پور گفته:
    مدت عضویت: 1049 روز

    بنام الله مهربان

    سلام استادای تحسین برانگیزم و دوستان توحیدیم

    گام 7.گام هایی برای امکانپذیر شدن ارزو ها

    این نوشته ها رو قبل از اینکه فایل امروز رو ببینم و بدونم چیه برای خودم تو گروهی که برای شکرگزاریهام بود نوشتم بی ربط به این گام نیس و گفتم اینجام بزارم.

    از موقعی که شرو کردم خونه تکونی ذهن و لیاقتو ، سعی کردم حواسم باشه بیشتر به اتفاقای دورو برم و بنویسم ،اتفاقاو نشونه ها:

    از مالی شرو میکنم

    اینکه همین جمعه از یکی پول میخواستم بهم 500 نقد و نو نو داد. روزای قبلش تو ذهنم همش میگفتم فلانی، چک و چونه نمیزنه ،نقد و به راحتی پولو بهم میده ،چرا؟ چون من لایقم و ارزشمندم و تخفیف نمیدم و حتی گفتم اگرهم خواست بدون تعارف میگم نه وتخفیف نمیدم ووقتی شد .تازه فهمیدم که استاد چی میگن اینکه وقتی جهان تعهد و تغییرتو ببینه برات لاجرم اتفاق میوفته و تغییرات کم کم رخ میدن

    همون روزی که با یکی از عزیزانم میخواستم برم خرید ظهرش پیام اومد ،500 برام واریز شد. کی ؟؟جز خدا کی میتونست برام اوکی کنه و همونجا خواهرم پیام داد با خیال راحتتر رفتم خرید

    دیروز داشتم موقع برگشت به مدیر برنامه های استادم پیام میدادم که تخفیف ندارن استاد برا دوره هاشون چون خیلی دوس دارم دوره های افلاینشونم بردارم بعد گفت نه تخفیف ندارن (این قسمتو بعد توضیح میدم) گفتم اوکی به خونه رسیدم 500 دیگه برام واریز شد به فاصله دو یا سه روز کار کی بود؟ اینم خدا! مگه داریم تو2،3 روز ؟؟! بله که داریم وقتی تو مدارش باشی خدا از بی نهایت راه واست میفرسته معصومه خانم فقط باید ایمانتو نشون بدی

    حالا تو بعدای دیگه

    دیروز سر دوره استادم براتخفیف گرفتن؟! چندتا نکته رو فهمیدم و انجام

    1-اینکه با عزت نفس تخفیف خواستم و احساسم خوب بود

    2. اینکه استادم تو کارش بسیار حرفه ایه و خودشو لایق میدونه و همینطور کاری که میکنه رو ارزشمند میدونه و تخفیف نمیذاره مثل استاد عباس منش

    3. اومدم تو ی متن تحسینشون کردم و از خوبیهاشون گفتم و تعریف کردم بدون حسادت و باعشق و برای مدیر برنامه شون فرستادم حالم عالی شد و حتی براش نوشتم کسایی میتونن دوره هاشو بخرن و کارکنن که واقعا تو مدار درک و دریافتش باشن

    4 . فهمیدم خدا همه چیز میدهد همه کس را به شرط پاکی دل و به شرط ایمان

    (اینو میگم برا باورسازی نه چیز دیگه)دیروزم دیدم که ی بنده خدایی برام 1 تومن ریخت همونجا پیام دادم پول لباسارو نزدی گفت دفعه بعد گفتم من پولو لازم دارم برا کارم (بدون تعارف و به راحتی چرا چون ارزشمندم و لایقم که پولمو خودم استفاده کنم و منتظر نمونم بگم اشکال نداره که باشه حالا بعد)

    و دیدم دیشب برام واریز کردن(اگه نمیگفتم باید هی خودخوری میکردم و تو ذهنم هی این نجوا میومد اون میومد که تو چقد فلانی بهمانی و.. ، حتی اگه نمیزدن هم حداقلش این بود که حرفم رو زدم بدون خجالت )

    و یچیز دیگه که خیلی حال کردم باهاش مثل اینایی که نوشتم

    اینکه صب در مورد کاری که میخوام بکنم با کسی حرف میزدم (هم مدارم) که چیکارا میتونم بکنم و با حرف زدن در موردش تجسمم میکردم و میومد تو ذهنم ،عصر شرو کردم به نوشتن خواستم و سناریو مینوشتم همون وسط یکی زنگید که نشونم بود و بعد قطع تماسش.

    سناریو نوشتنم رو ادامه دادم ،رفتم سرکارم و اونجام بدون اینکه من حرفی بزنم درموردکاری که میخواستم و دوسش داشتم حرفی بزنم صاحبکارم صحبتشو پیش کشید و در موردش حرف زدن .

    نمیدونین چقدددددددد حال کردم ‌،من اینا رو همه نشونه میبینم اینکه وقتی متعهد میشی میری دنبال خواستت جهان(خدا) هم همه کارارو برات جفت و جور میکنه که در مسیرش قرار بگیری ،اینکه میشه و منم میتونم .

    اینکه وقتی رو باورهای توحیدی و فراوانی و ثروت کار میکنی میاد تو زندگیت ،خیلی راحت خیلی اسون.

    اینکه وقتی وابسته نباشی به کسی و چیزی و به خدا دل بدی همه چیز میشود همه کس را

    وااااااااااای که چه حالی دارم الان . اگه بگم باور نمیکنین. شاید باور نکنین ولی انگار دارمشون همین الان و دارم باهاشون زندگی میکنم حالم عالیه عالیه.

    میدونین مثل اینکه میخوای بری شمال از ی فاصله ای بوی دریا و بادی که میوزه به صورتت بخوره و بگه داری دیگه نزدیک میشی ، اینجوریه برام.

    نوشتن معجزه میکنه،سپاسگذاری معجزه میکنه، تجسم معجزه میکنه، سوالایی که هرروز بعد از سپاسگذاریام از خدا میکنم و یا مینویسم معجزه میکنه ،معجزه پشت معجزه چه کوچیک چه بزرگ وقتی شکرگزاریشو میکنم اتفاق میفته.

    اینم ردپای امروزم اینجا تو این ساعت از 6 دارم مینوسم و الان 6و 25 دقیقه صبحه.

    یا رب ، تو چه کردی که ️ این همه خواهان تو شد!

    سپاسگذارم استاد برای صحبتهای نابتون تو هر فایل چه هدیه جه دوره ها.

    سپاسگزارم استاد مریم جان که اینقد قشنگ فایلا رو چیدی پشت هم و دقیقا همون چیزهای که نیازمه و باید گوش میکردم و عمل میکردم

    سپاسگذارم از خودم که دارم متعهدانه ادامهدمیدم و سعی میکنم بهترین خودمو با هر یکذره یکذره تغییر بوجود بیارم.

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: