سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- قدرت شگفت انگیز تضادها؛
- “تضادها”، انگیزه های لازم برای حرکت در مسیر خواسته ها را در ما ایجاد می کنند؛
- چگونه – حتی در شرایط نامساعد – ذهن خود را به سمت آنچه می خواهیم، جهت دهی کنیم؛
- شرایط کنونی، حاصل باورهای ماست. به اندازه ی بهبود باورهای ما، شرایط کنونی هم بهتر می شود؛
- هماهنگی با خداوند یعنی: به احساس خوب رسیدن در دل همین شرایط کنونی؛
- توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
- رابطه ما با خداوند به عنوان انرژی خالق؛
منابع مرتبط با آگاهی های این قسمت:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها108MB14 دقیقه
- فایل صوتی live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها13MB14 دقیقه
به نام خدا که رحمتش بی اندازه و مهربانیش همیشگیست
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
قدرت شگفت انگیز تضادها، سالی که من دیپلم گرفتم، خیلی ها بهم می گفتند، اگر وارد شغل آرایشگری بشی، زندگیت از نظر مالی تامین میشه، من هم که در سن 13 سالگی این هنر رو یاد گرفته بودم و با کمک مادرم توش تبحر زیادی پیدا کرده بودم، اطرافیانم اصرار زیادی داشتند که وارد این شغل بشم، ولی من به خاطر وسواسی که داشتم، اصلا از این هنر خوشم نمی اومد، واقعا تضاد بزرگی برام بود همه فکر می کردند من با این استعدادی که دارم حتما تبدیل به یک آرایشگر مشهوری خواهم شد، ولی اون زمان تنها جمله ای که هر روز صدها و صدها بار مثل نوار توی ذهن من تکرار می شد این بود که یک زن فقط با تحصیل به جایگاه اجتماعی خوبی می رسه و هیچ راه دیگه ای نیست، به همین خاطر رشته دیپلم ام رو تغییر دادم و در عرض سه ماه خوندن (اونم به قول امروزها خیلی ملو، طوریکه نوع درس خواندن کنکوری های الان رو با خوندن خودم اون زمان مقایسه می کنم، به خودم میگم چه جوری فقط با سه ماه خوندن اونم ملو اونم یه رشته دیگه تونستم بهترین دانشگاه دولتی قبول بشم)، بعد از اتمام دانشگاه، توی یک اداره دولتی (که اون سال فقط یک نفر استخدام می کرد پذیرفته شدم، اونم داستان مفصل هدایت الهی داره که در فایل های بعدی خواهم نوشت)، اون تضاد (وسواس من) و اون باور قلبی من ( جایگاه اجتماعی فقط با تحصیل) باعث قرار گرفتن من در این مسیر شد.
تضادها انگیزه لازم رو برای حرکت در مسیر خواسته ایجاد می کند، محل تولد و زندگی من منطقه ای بود، که اکثر اقوام ام، اونجا زندگی می کنند و وقت زیادی از زندگی شخصی من درگیر مراسم های فامیلی می شد و البته اول خدمتم هم محل کارم در همون جا بود و دیگه بدتر من یه شعبه کاری دیگه تو خونه داشتم، من از دوران کودکی همیشه خودم رو لایق زندگی در منطقه های خوب تهران می دونستم، این تضاد (صرف وقت زیاد در مراسم های فامیلی) و باور(زندگی در منطقه های عالی تر) باعث شد، ما در یک منطقه عالی خونه بخریم، که اینهم خودش داستان مفصل هدایت الهی داره که در فایل های بعدی براتون خواهم نوشت.
شرایط کنونی نتیجه باورهای ماست، به اندازه ای که باور هامون رو بهبود بدیم شرایط بهتر میشه، من با آموزش های استاد متعهد شدم، دیگه وام نگیرم و هر چه زودتر اقساط باقیمانده ام رو تصفیه کنم، باورهای قبلیم در مورد وام (که خیلی آدمها الآنم نسبت بهش تعصب دارند) حذف و باورهای جدیدی ساخته شد، خدا شاهده، همین یه کار عزت نفسم منو فول فول کرد، باور های ثروت زیادی وارد ذهنم شد و الان سه تا کارت بانکیم، پر پوله و هرچی خرید می کنم چند برابرش خیلی سریع جایگزین می شه. آرامش و معجزه ی کنترل ذهنی که برام به وجود اومده قابل وصف نیست. چند وقت پیش برادرم تماس گرفت تا براش ضامن بشم و وقتی پرسید وام نداری؟ یا ضامن کسی که نیستی؟ خودم از گفتن اینکه خیلی وقته اقساطم رو پیش پیش پرداخت کردم و الان هم هیچ وامی ندارم، چنان احساس خوبی به هم دست داد که از صد تا موفقیت برام با ارزشتر بود.
هماهنگی با خدا یعنی به حال خوب رسیدن در همین شرایط کنونی، مشیت خدا یعنی در مدار خواسته هات قرار بگیری، برای قرار گرفتن در مدار باید باورهات رو بسازی و مراحل تکاملی لازم رو طی کنی، من در مورد هدفم با همین شرایط کنونی وارد مشیت الهی شدم و از خدا هر لحظه درخواست هدایت می کنم، حالم خوبه، قلبم آرومه، ایمان ام، قویه و می دونم این انرژی و این سیستم منو کمک خواهد کرد تا به هدفم برسم.
من به خدا اعتماد دارم و فقط به او توکل می کنم و کار و راه درست رو می رم و از این مسیر زیبا نهایت لذت رو می برد. با تشکر از همه