live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها

به نام خدای بخشنده مهربان

سلام به همه دوستان عزیزم واستاد عزیز و مریم جان نازنین

ردپای من درگام هفتم

خب برای خودم مرور میکنم تضادهای زندگی من باعث ساخت خواسته های بیشتر وجدیدتر میشن

من اگر دچار کمبود پول یا مشکل مالی هستم به خودم نگم چرابی پولم بگم خب پس من ثروت بیشتر میخوام

یا اگر در روابطم مشکل دارم نگم چرا این مشکلو دارم و اینو تو رابطه نمی خوام بگم من رابطه بهتری میخوام

یا اگر درمورد سلامتی کسالتی برام رخ داده نگه به خودم که چرامن بیدارشدم من بیماری نمی خوام بگم که من سلامتی میخوام.

واقعا اگه بتونم این دیدگاه واین باور رو درمورد تضادهام در وجود خودم نهادینه کنم نتایج عالی تری میگیرم

کار کردن رو باورهام منو به حرکت وعمل کردن هدایت میکنه ،وایده های کوچک ونزدیک به شرایطم رو اجراکنم برای بهبود باورهام،من الان 28 سالم هست یعنی من 28 سال باانواع باورهای محدود کننده زندگی کردم و الان یک مدت کوتاه هست که پی بردم ودرک کردم که دلیل وجود تضادهایی بسیار تو زندگیم خودمم و مسلما راهی که 28 سال اومدم در 20 روز نمی تونم کامل بزارمش کنار بی هیچ دردسری بی هیچ مقاومت ذهنی پس باید زمان بدم وایده های کوچک رو انجام بدم وآگاهانه خودم رو برای انجام اونها تحسین کنم و برای بیشتر کردن انجام ایده هام خودمو تشویق کنم

خوشبختی یعنی احساس خوب یعنی حال خوب من همیشه این فکر و باور رو داشتم که اگه من تو خانواده ثروتمندتری بودم خوشبخت‌تر بودم اگر من با فرد دیگری ازدواج میکردم خوشبخت‌تر بودم اگر من دیرتر ازدواج میکردم خوشبخت‌تر بودم اگر من منزل مستقل داشته باشم ازدواجم و رابطه ام بهتر خواهدشد و…

اما به این نتیجه رسیدم همه اینهاهم که بشود باورمن که عوامل بیرونی مثل ثروت ،خانواده ،همسر و …در زندگی من ونتایج نقش اساسی دارند عوض نشود هیچ چیز برایم درست نمی شود،من خیلی باید روی خودم کارکنم من دراین مدت با باورهای محدودکننده ام قلبم را پرازترس، نگرانی ،کینه ونفرت وبدبینی وشرک کرده ام ،ولی حالا میخواهم برگردم به خودم به درونم به نزد خدای خودم که در درونم هست میخواهم آرام شوم میخواهم ببخشم میخواهم نترسم میخواهم احساس لیاقت و عزت نفس را به خودم برگردانم میخواهم باوری در خودبسازم که بودن من درهرجا یعنی که که آنجا برایم بهشت است صرف بودنم،میخواهم عاشق خودم باشم میخواهم سالها ناسپاسی را جبران کنم خدای من ،خوشحالم که هدایتم کردی خدایا شکرت که هدایتم کردی شکرت خدای خوبم که به یادم آوردی که همه چیز را مسخر من گرداندی فقط گفتی حالتو خوب کنو به من توکل کن ولی من دنبال شیطان رفتم دنبال نجواهای ذهنم که مگه میشه بی ایمان بودم وگرنه مگه میشه فکر کنم که خدای من نتونه برام انجام بده که دنبال آرامش و آسایش و عشق ومحبت و ثروت تو عوامل بیرونی بودم و نتیجه اش شد احساس عدم لیاقت ،وابستگی، احساس قربانی شدن، ولی خدایا شکرت که هدایتم کردی خدایا شکرت که قلبمو نرم کردی اومدم تو مسیر من می دونم سالها دوری از خودم و توجه به ناخواسته ها ذهن من رو نسبت به تمام خوبی ها وباورهای خوب مقاوم کرده اما خداجونم من به وسیله دستان تو که این سایت زیبا و دوستان عزیزم و استاد عزیزو مریم جان نازنین هست این مقاومت رو میشکنم و آرام آرام به اصل خودم برمی گردم خدایا شکرت که آرامش رو برام میاری

خدایا ازت میخوام تو مسیر زیبای خودشناسی و خداشناسی بمونم خدایا شکرت که نزدیکی که دارم حست میکنم خدایا دوستت دارم

عاشقتونم

در پناه‌ الله‌ شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید