live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)

344 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رامش فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 689 روز

    بنام یاد الله مهربان و هر انچه دارم از ان اوست

    سلام خدمت شما استاد توانا بر کلام و درود خدمت شما خانم شایسته عزیز

    هر کجای آمریکا استین خوش و آرام و سر شار از انرژی باشید

    دقیقا این فایل به ما چقدر انگیزه میته بخاطر رسیدن به خواسته هایما مثلا این که مییبینم یک فردی به جای رسیده الگو میگریم و این باید برای ما تمرین هم شود چون وقتی مه دیدم که استاد اینقدر موتر و‌موترسایکل داره و یا این خانه عالی با فضایی کاملا قشنگ حس آرامش به انسان دست میده خدا را هزاران بار شکرررر و بی نهایت شکرررررت خدایاااااا بخاطر تمام این مکان خوب و سپاس فراوان از شما خانم شایسته عزیز که این ویدیو ها را تصمیم گرفتین به ترتیب برای ما بگذارید

    امروز وقتی بیدار شدم حس قشنگ داشتم به همه چیز و‌دیدم هم که یک ستاره هم برایم افزوده شده حس کردم مه مدارم بالا رفته در هر حالت خدا را بی نهایت سپاس گذارممممم

    در هر کجای دنیا باشید خوش و آرام باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    به نام الله مهربان

    سلامودرود به استادان عزیز و شایسته ی تجربه ی نعمتهای خوب خداوند

    گام هفتم باوربه امکان پذیری آرزوها

    آرزوهامون زمانی شکل میگیره که به تضاد برخورد کنیم.

    استادجان تحسین برانگیزه این حداز انگیزه وو شوروشوق برای تجربه کردن اینهمه ماشین و موتورهای زیبا،تحسین برانگیزه که اونقدر تضادهای گذشتتون به شمااینهمه درس داد تا جوره دیگه ای فکر کنید و جوره دیگه ای رفتارکنید و چقدر زیبا خداوند به مسیری هدایتتون کرد که همه چیز رو باهم دارید تجربه میکنید

    چقدر این نعمتهایی که خدا بهتون لطف داشته و دارید تجربشون میکنید،شوروشوق درونمو تحریک میکنه که آرزوها میتونه تخقق پیداکنه به شرط اینکه ازلحاظ ذهنی بتونم جوری فکر کنم که میشود هرانسانی روی کره ی زمین تک تک این نعمتهارو تجربه کنه

    چقدراین محله ی شما شبیه به رویاهاییه که من قبلا تو ذهنم داشتم،هیچوقت فکر نمیکردم یهمچین مکانی بااینهمه زیبایی تو دنیا باشه،بخاطرهمین خیلی زود فراموشم شد که دوست دارم یهمچین زندگیی تواین مکان زیبا داشته باشم

    اما الان که گفتید اینجا یک محله ی فوق العاده باادمهای فوق العاده عالی وجود داره،این انرژی درونم آزاد شد که دوباره آرزوی یهمچین خونه ای داشتن رو همچنان در ذهنم بپرورونم و باایجاد باورهای هماهنگ درجهت این خواسته،باورکنم که میشود من هم دراین خونه وومحله زندگی پرازآرامش پراز زیبایی های بی نهایت رو تجربه کنم

    دیگه حسرت خوردن کافیه،دیگه کاملا دستم اومده که فقط کافیه قلمم رو بردارم و آرزوهام رو برای خدابنویسم و اجازه بدم اون خدایی که قدرت تمامی کل کیهان رو بانظم بی نظیری در دستش داره میدونه در چه زمانو موقعیت مناسبی منو به خواسته هام برسونه

    استاد این ذهن واقعا فراموشکاره و همین فراموشی اجازه نمیده نعمتهایی که بعداز کارکردن روی خودم وارد زندگیم شده رو ببینم

    من هیچوقت کارت بانکی نداشتم چه برسه به اینکه تو حساب بانکیم پولی داشته باشم

    هیچوقت یک پول هزارتومنی تو کیفم نبود و آرزوم این بود که همسرم بدون اینکه من بهش بگم،یه پولی به حسابم واریز کنه

    هیچوقت فکرشو نمیکردم یه روزی من ساعت مدل بالا دستم کنم

    هیچوقت فکرشو نمیکردم کل کمدلباسیم پراز لباسهای نو باشه

    هیچ وقت فکرشو نمیکردم بشه چند مدل کفش باهم داشته باشم

    هیچ‌وقت فکرشو نمیکردم بدون چک و وام میشه زندگی کرد

    فکرشو نمیکردم یروزی بک رابطه ی پرازعشق باهمسرم یافرزندم داشته باشم یااونقدر همسرم اونقدر بهم عشق بورزه و از شدت خواستن چشم از چشمت برنداره

    فکرشو نمیکردم اونقدر میشه با فرزندم خوب رفتار کنم که درحین رفتارم بافرزندم اونقدر احساسم خوب میشه که ناخوداگاه اشک از چشمام جاری میشه

    اونقدر از موفقیت دیگران ذوق میکنم که تحسین کردن شده یکی از ویژگی های بارز من،یعنی هیچوقت فکرشو نمیکردم میشود باتحسین کردن موفقیت دیگران اشک شوق بریزی،همیشه آه و حسرت زندگی دیگران شده بود کار روزمره ی من،اینکه چقدر خدا بی عدالتی میکنه شده بود حرف من باخدا

    اینکه نمازم رو از سر زورواجبار به جای بیارم برام کوله باری از غمو ترس از جهنمو اینجپرچیزا شده بود

    الان صلات به معنای واقعی رو دارم تجربه میکنم،الان بادیدن ظرافت یک گل فقط اشک از چشمام جاری میشه و ازخودم خجالت میکشم که اون خدایی که یک گلبرگ رو انقدر باظرافت عالی آفریده چرا فکر میکنم نمیتونه منو به خواسته هام برسونه

    استاد من شاید به ظاهر نتایجم خیلی بزرگ نیست،اما از درون یک آدم دیگه شدم و مطمئنم که همین بزرگی درونم منو قراره با تجربه کردن دنیای جدیدی روبه رو کنه

    دوره ی دوازده قدم یکی از بی نظیر ترین دوره هاییه که تو عمرم دارم تجربه میکنم،این دوره و اون صحبتهای ناب وگوهربارتون از هزاران پدرمادر باتجربه برام بهتر بوده،اصلا استاد هنوز دلیلشو نمیدونم چرا وقتی این دوره رو گوش میکنم فقط اشک میریزم،بااینکه هرجلسه رو بالای بیست بار گوش دادم اما هنوز صحبتهاتون برام تازگی داره،اونقدر تشنه ی درک اون اگاهی هام،که به محض رسیدن به قدم دوازده دوباره حرص میزنم که ازقدم اول شروع کنم به گوش کردن

    الان یک ماهی هست که روی فایلهای دانلودی دارم کارمیکنم،انگار مثل یک آدم دلم برای دوازده قدم تنگ شده و میخوام ان شالله به زودیه زود دوباره استارتش رو بزنم

    استاد وقتی دوازده قدم رو شروع میکنم و به جلسات قدم دوم میرسم و صحبتهای مربوط به تجسم رو گوش میکنم،نمیییدونید که یک انقلابی در درونم ایجادمیکنه،و فقط اون لحظه انگار جلوم نشستی و شمادرمورد تجسم میگید و من باصدای بلند توچشماتون نگاه میکنمو تأیید میکنم و میگم استاد حرفتون درسته،بخدا هرچی که تجسم کردم وارد زندگیم شده ازخوبو بدش همشو خودم خلق کردم،هیچ بی عدالتیی درکار نبوده…

    هیچ شانسی درکارنبوده،هرکجا خودم تونستم ذهنمو کنترل کنم و آرام بودم به همه چیز به سادگی و آسونی رسیدم،هرکجا که فکر میکردم منم که باعقلو منطقم باید به خواسته هام برسم،نه تنها نرسیدم بلکه کلی چوبو لگد از جهان خوردم

    استاد من عاشق این نگاه توحیدیی شدم که در درونم پرورش دادی،ازتون بی نهایت سپاسگزارم که بهم یاد دادی به غیر ازخداوند از هیچ کسی انتظاری نداشته باشم

    به غیراز خودم کسی رو مسئول زندگی خودم ندونم

    اون خدایی که قدرت کل کیهان در دستشه،همون خدا در قلب منه،با منه،پیش منه و کافیه بهش اعتماد کنم،اون وقت تو مسئولیتهایی که به عهده گرفتم بهم کمک میکنه،یاریم میکنه،رهام نمیکنه

    اون خدا به درگاهش بهم امیدمیبخشه،نوروگرمای وجود میبخشه،آرامش درون میبخشه،سلامتی میبخشه،عشق میبخشه

    اون همه چیزه،اون مونس ترسهام بوده،تو حال غربتم رفیقم بوده،تو سختی هام پناهو فریادرسم بوده

    اون خدا وقتی درمانده میشم اجابتم میکنه،واقعا اجابتم کرده و مایه ی الفت قلبم شده.

    استادجان ازت ممنونم که با درک آیه ی سخر منو بایک دنیای جدید و رام شده آشناکردی،منی که فکر میکردم دنیا یک دنیای پراز آشوبه که با طوفانو سیلو زلزله در تلاشه منو نابود کنه،الان وارد یک دنیایی شدم که پراز آرامشو تجربه های قشنگه

    ازت ممنونم که محقق شدن آرزوهامون رو یک امری طبیعی و بدیهی جلوه دادید و دارم نشونه هاش رو بانتایج کوچیک کوچیک هروز میبینم و باور دارم که هیچ آرزویی نیست که نشه بهش برسی،مگه اینکه ذهنم مقاومت کنه وگرنه خدا از همون روزاولی که آرزوی داشتن اون نعمت رو به دلمون انداخته اون رو‌ وارد زندگیمون کرده،منتها ما ازلحاظ فرکانسی ازش فاصله داریم و اونو نمیبینیم

    خدارو صدهزارمرتبه شکر برای این قسمت از فایل و اینهمه فراوانیی که دراین فایل دیدم

    نوشجونتون اینهمه برکت و نعمتی که خدا بهتون عنایت کرده و شمارو به خدای بزرگ میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهسا درستکار گفته:
    مدت عضویت: 606 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و مریم جان مهربانم

    سپاسگزارم خداوند و شما هستم که چنین تاثیری رو در زندگی این همه آدم می‌گذارید

    درسته که هزاران بار از زبان استاد این آگاهی ها رو شنیدم ولی انگار هر بار برای من تازه است و نکته متفاوتی رو به من یادمیده

    امروز باز به من یادآوری شد باید از تضادهایی در زندگی در جهت رسیدن به خواسته هایم استفاده کنم ، وقتی چیزی رو میبینم که ندارم فقط به این فکر کنم یک مورد دیگه که باید بدستش بیارم و اتفاقا این موضوع برام جا بیوفته که اگر یک فرد دیگه تونسته پس حتما من هم میتونم و همممه چیز به باور هام برمیگرده ، اگر ندارمش باید باور های نامناسب قبلیم در اون مورد رو با باورهای مناسب جایگزین کنم

    اون فرد رو که خواسته من رو داره تحسین کنم و به خاطرش خوشحال باشم

    مسئولیت زندگیم رو به عهده بگیرم و سعی کنم آگاهانه اون باور ها رو در خودم ایجاد کنم

    در همین راستا هر ایده مناسبی که با شرایط فعلیم قابل انجام بود رو شروع کنم به اجرا کردن ، ایده هایی که فقط برای انجامشون نیاز داشته باشم به ایمان و باور بیشتر

    البته تاکید می‌کنم ایده هایی که کمی با شرایط فعلی متفاوته ، یک شبه نخوام راه صد ساله رو برم و اجازه بدم روند تکاملیم طی بشه

    به یاد بیارم که خوشبختی رو از خونه و ماشین جدا کنم ، خوشبختی همون احساس خوب و حال خوبه منه هنگامی که تمرکز گذاشتم برزیبایی ها و دارم از زندگیم لذت میبرم و اون ثروت و نعمت ها نتیجه طبیعی همین احساس خوبه

    وقتی که من مسئولیت زندگیمو کامل بر عهده میگیرم و در واقع به خودم و خدای خودم اعتماد میکنم ، به این باور میرسم که من و خدا یکی هستیم و اگر باور های توحیدی مناسب ایجاد کنم میتونم مثل خداوند زندگیم رو خلق کنم ، این رسیدن به توحید و دوری از شرکه

    به قول قرآن هر کس از هدایت خدا استفاده کنه نه ترسی بر اون هست نه غمگین میشه …

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    یوسف و سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1158 روز

    گام هفتم از خانه تکانی ذهن

    لایو “باورهایی برای امکان پذیری آرزوها”

    اول از همه برای بار هزارم به خودت یادآوری کن که؛

    افکار و باورهای تو هستن که زندگیتو میسازن

    هیچ کس هیچ قدرتی در تغییر دادن زندگی تو نداره

    تو مسئول تمام اتفاقات زندگیت هستی و بس…

    چطور میتونی زندگی بهتری برای خودت بسازی؟!؟چطور میتونی به آرزوهات برسی؟!؟

    با کار کردن روی خودت و تغییر باورهات

    اگه میبینی افرادی هستن که زندگی رویایی دارن که همیشه برای تو آرزو بوده، به جای حسرت و غصه یا به جای ناسزا گفتن باید خوشحال باشی، باید خدارو شکر کنی که این فرصت وجود داره که توام مثل اون افراد به خواسته ها و آرزوهات برسی…

    تو باور کن که فقط و فقط خداست که قدرت مطلق جهانیانه و تو با داشتن خدا به هرچیزی که بخوای میتونی برسی و نیازی نیست روی بنده خدا حساب کنی…

    وقتی به خدا ایمان داشته باشی، اون وقت به تمام الهاماتی که بهت گفته میشه هم عمل میکنی، نمیشینی که یه معجزه ای بشه و دری به تخته بخوره و کارا خودشون خودبه خود درست بشه، انسان با ایمان دست به عمل میزنه و با اعمال کوچک و قدم به قدم ،اتفاقات بزرگتر هم رقم میخوره…

    تمام خواسته های ما از روی تضاد ایجاد میشن، مثلا پدر من تا سن شونزده هفده سالگی من ماشین نداشت و وقتی میدیدم که همسایه ها یا دایی و عموم دارن و چقدر راحت میگردن و مسافرت میرن دلم میخواست ماشین داشته باشیم و ماهم سفر زیاد بریم، یا وقتی دوسن صمیمیم کامپیوتر خریدن منم خواستم، یا وقتایی که میرفتیم درکه و توچال و خونه های زیبای اونجارو میدیدم تو همون سن بچگی و نوجوانی همش پیش خودم میگفتم یعنی میشه یه روزی ماهم همچین خونه هایی داشته باشیم…

    اینکه میبینم چیزای بهتر از امکاناتی که من دارم هم تو این جهان گسترده وجود داره و خیلی ها هستن که دارن ازش بهره میبرن، بهم حس خوبی میده و به خودم میگم وقتی اونا تونستن داشته باشن پس توام میتونی فقط کافیه بیشتر روی خودت کار کنی و باورهاتو قوی تر کنی

    وگرنه که خدا هرگز بین بنده هاش فرق نمیذاره و هرکس در هر جایگاهی که هست، حاصل باورهای خوبشه و لایق اون جایگاه هست…

    یادمون نره که خوشبختی و آرامش با پول و ثروت بدست نمیاد و یه چیز درونی و ذاتی هست که باید در خودمون بهش برسیم و حسش کنیم، تا در تمام شرایط و‌ اوضاع احوال بتونیم خوشحال و خوشبخت باشیم…

    دیگه چی از این بالاتر که خدا تو قرآنش گفته؛

    تو منو ستایش کن و برای خدا شریک قائل نشو، اون وقت تمام آسمان و زمین و کوه و دریارو مسخر تو میکنم

    چقدر خوشحالم که تمام قدرت جهان در دستان پروردگارمه و هیچ کس هیچ قدرتی بالاتر از خدا نداره

    و من با ایمان و توحید و عمل به گفته ها میتونم هر روز بیشتر و بهتر رشد کنم و به آگاهی برسمو تمام رویاهام به واقعیت تبدیل بشه…

    پرورگارا شکرت که هستی و در پناه تو ایمنم و منو به سمت این آگاهی های الهی هدایت کردی…

    من به آرزوهام قول رسیدن دادم…

    در پناه ایزد منان شاد و سلامت و توحیدی و خرمند باشیم…

    با عشق سپیده️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    به نام خالق هدایتگر سلام.

    مهم ترین مسئله ما توحید هست باید یادبگیریم به ساختن باورهای درست به خدا بیشتر و بیشتر اعتماد کنیم و به هدایت هاش گوش کنیم. یعنی همین که شنیدیم الهامات رب رو بهش عمل کنیم. آنهم به ایده هایی که یه ذره از شرایط فعلی ما بالاتر هست. تنها نیاز دارد به ایمان و توکل ما مثلا تمرین امروز خودم با هدایت الله، یک عروسک ساده نمایشی با وسایلی که در خونه بود برای پروژه کلاسی درست کرده بودم دیشب. تو پارک نشسته بودم گفت برو برای بچه ها نمایش اجرا کن اولش خیلی استرس داشتم تا قدم قدم هدایتم کرد به زمین بازی بچه ها اما بازم از قضاوت می ترسیدم گفتم خودت یه بچه بیار سمت من تا با او شروع کنم اولی اومد دقت نکرد اما دوستش جذبش شد و یه دفعه به خودم اومدم دیدم 7و 8 تا بچه دورم جمع شدن و دارم براشون نمابش اجرا می کنم خیلی حس خوبی داشت. این که می دیدم بچه ها هم دوست دارند عالی بود یه نمایش ده دقیقه ای هیچ ایده ای نداشتم که چی باید بگم اما یاد استاد افتادم که می گفت می‌رفتم بالای سن گفته می شد بهم پس خدا به من هم میگه. همه ی این ها با هدایت خدا شروع و با هدایت خودش هم سپری شد. خداجونم شکرت بی نهایت ازت متشکرم برای امروز. برای این عروسک که ایده اش رو هم خودت بهم دادی.

    موضوع بعدی تضادها هست هر تضادی که میاد قرار هست باهاش یه عالمه چیز یادبگیریم و خواسته هامون رو شکل بدیم. چقدر این جمله من الان با این باورها در این جایگاه هستم با کارکردن روی خودم و باورهام می توانم به اون خواسته و جایگاه برسم و این آدم نشان می دهد که میشه. این آرزو شدنی هست فقط من باید تکاملم رو طی کنم.یه شب و یه روز هیچ کس به هیچ جایی نرسید.

    چقدر این باور مهم هست ما خالق زندگی خودمان هستیم چون ما از خداییم و باهم یکی هستیم.چون خودش وعده داده. این به این معنا نیست که ما رها شده در بادیم و خودمون می دونیم و خودمون نه بلکه ما وصل میشیم به رب العالمین خودش همه چی رو به ما میگه. خودش قدم یه قدم هدایتم ون می کند*

    خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار.

    یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم درویشی گفته:
      مدت عضویت: 2853 روز

      سلام دوست عزیز

      تبریک و تحسین بخاطر اینکه این قدم شجاعانه برداشتی در مسیر علاقت، میدونی وقتی گفتی یاد استاد افتادی که بدون اینکه ایده خاصی داشته باشه میرفت روی استیج سیمینار من یاد اوایل و داستان شروع سخرانی های استاد انداخت گفتم شاید لازم باشه اینجا یاد اوریش کنم

      استاد این داستان شروعش تعریف کرد اینکه تصمیم گرفت که از کلاس های دانشگاه بندرعباس شروع کنه

      استاد میرفت دم در کلاس در میزد و میگفت استاد دانشگاه فکر می‌کرد من اومدم مثلا میخوام یه چیزی به بچها بگم و برم وارد کلاس میشه و از استاد دانشگاه میخواد تا چند دقیقه صحبت کنه برای بچها

      استاد شروع میکنه به صحبت کردن ادامه میده ادامه استاد چیزی نمیگه

      (الان که دارم این داستان تعریف میکنم نمیدونم توی فایل رایگان شنیدم یا دوره راهنمای عملی، امیدوارم خدا منو هدایت کنه بهش تا دوباره ببینم و گوش بدم این داستان قدم برداشتن های استاد رو) خلاصه استاد صحبت میکنه و… و استاد دانشگاه بدون اینکه چیزی بگه اجازه میده استاد به حرفهاش ادامه بده

      یادم استاد میگفتن که میرفتم یکی یکی کلاس ها رو در میزدم که صحبت کنم تا اینکه از دانشگاه بندرعباس اون صدا میزنن و تهدید میکنن و انگار اونا با وجود تأثیری که استاد گذاشته احساس خطر میکنن

      که از همونجا ایده رفتن به تهران و سمینار گذاشتن شکل میگیره

      آفرین به شما که به ایدت عمل کردی و رفتی جلو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مهدی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 866 روز

    سلام خدمت استاد عزیز‌وخانم شایسته‌مهربان.

    استادخیلی‌فایل‌زیبا‌وپراز‌انرژی‌بود‌وخیلی‌ انرژی گرفتم

    من هروقت آرزوی دارم وقتی اون آرزورو جای‌میبینم‌واقعا‌میشینم‌لذت‌میبرم‌وقتی‌ماشین‌مورد‌

    علاقمو‌میبینم‌لذت میبرم وکسی‌که اون ماشینو‌دار‌تحسین‌میکنم‌ومیگم‌نوش جانت.

    و تحسین میکنم‌که‌‌به‌این‌ماشین‌رسیده‌ومن‌میبینم‌میگم‌اگه‌اون‌تونسته‌منم‌میتونم‌

    ویکی‌ازارزوهام‌این‌هست‌که‌باشما‌‌حضوری‌صحبت‌کنم‌

    واین ارزو‌از اونجا صورت‌گرفت که‌یک‌فایل‌دیدم‌شما

    با چند نفرکه‌باراول‌بود‌شمارو‌میدیدن‌وهمدیگرو‌بغل‌میکردین‌و

    سوال‌هاشونو میپرسیدن‌وارزو‌کردم‌یک‌روز‌شمارو‌ببینم.

    ‌استاد عزیز‌تشکر‌از‌زحمتهای‌فراوانی‌که‌میکشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    بنام الله یکتا

    سلام بر استاد نازنینم

    مریم جانم و دوستان گلم

    درود برشما برای اینهمه فراوانی

    وقتی اینهمه موفقیت رو میبینم بیشتر مسمم میشم که مسیر درسته و باید ادامه بدم

    خداروشکر میکنم که ادم با اراده ای هستم و مسیری رو که انتخاب میکنم …مسرانه دنبال میکنم

    حدود دوساله که درس میخونم برای پزشکی و حرفهای شما که مرتب میگید آرزوها و اهدافتون رو دنبال کنید و محقق کنید

    من مسمم تر میشم

    استاد عزیزم عاشقانه دوستتون دارم و خداروشکر میکنم برای اینهمه موفقیت و رسیدن

    گام هفتم رو هم طی کردم و امیدوارتر از قبل شدم

    درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    منیژه حکیمیان گفته:
    مدت عضویت: 947 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استادان عزیزم ودوستان گلم

    گام هفتم خانه تکانی ذهن(باورهایی برای امکان پذیری آرزوها)

    چه فایل عالی وتاثیر گذاری مثل بقیه فایلها

    استاد با نشان دادن موتورها ماشین‌ها دوچرخه جت اسکی خوشگلتان (من عاشق جت اسکی هستم عاشق اینم سوارش بشم ایشالا به زودی بهش برسم) بهمان نشان دادید که چگونه می‌توان به آرزوها رسید

    زمانی شما فقط یه موتور داغون داشتید ولی با این تضاد، داشتن موتور های خوب وعالی خواسته تان شد

    والان جلوی چشمتان گذاشتید تا یادتون بمونه همانطور که به این خواسته رسیدم به بقیه اش هم میرسم

    قشنگ گفتید که آرزوهایتان را فراموش نکنید نگید هرگز بهش نمیرسم اینا ندارم اتفاقا اینا بهتون انگیزه میده انرژی حرکت به سوی خواسته را در شما آزاد میکنه وباعث میشه به سمت خواسته حرکت کنید

    من از زمان کودکی نوجوانی عاشق مسافرت طبیعت گشت و گزار بودم همیشه دلم میخواست توریست شوم همه جهان را بگردم الان دوباره این خواسته زنده شد که اره میشه والان اومد امسال چند تا مسافرت داشتم که فراموش کرده بودم که این ها هم از دل تضادها برایم پیش آمد کوهنوردی رفتم وچقدر لذت بردم چه حال خوبی داشتم با دوستان به آبشار بیشه در فریدون شهر رفتیم به دشت لاله های واژگون چقدر خوشگل چقدر قشنگ وچه حال خوبی وچه جمع مثبت وعالی

    هوای خوب طبیعت زیبا خدارا هزاران بار شکر

    الان که نوشتم چقدر حالم خوب شد با یادآوری لحظات

    سینه ام فراخ شد واین حرف شما را درک میکنم

    خوشبختی همین حال خوبه همین لحظات دیدن زیبایی ها همین تمرکز بر زیبایی ها ونکات مثبت

    ممنونم استاد عزیز که هر بار یادمان می‌اندازید که چقدر خوشبختیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمد خدیوپور گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    سلام استاد جان وخانم شایسته مهربان

    انصافا استاد من قبلا مثل سریال های سفر به دور آمریکا وسریال زندگی در بهشت که اصلا نمونش هیچ جا نیست ومن ندیدم

    واقعا واقعا بی نظیره میتونم بگم کسی سفر به دور آمریکا وزندگی دربهشت بشینه تمرکزی تا طاخر ببینه خلاصه تما دورهای استاد رو دیده

    به نظر من خلاصه تمام دور ها هست سفر به دور آمریکا وزندگی در بهشت

    خلاصه استاد من مثل یه سریال میدیم قبلا واز وقتی قدر رت سپاسگزاری وتحسین کردن درک کردم من به خدا به خاطر خیابان تمیز دوچرخه هاتون ویلا پرادایس زیبا وبی نظیر درختان پول ثروت آزادی وهرچیزی که دارین میبینم شکر گزاری میکنم وتحسینتون میکنم

    والعان میدونم وددک کردم که تحسین کردن وتوجه به زیبایی ها یعنی چی آخ آخ آخ اینم بگم استاد واقعا واقعا ناسپاسی اصلی ترین دلیل بدبختی همه ما آدم هاهست

    استاد عزیز واقعا سپاسگزارم وممنونم ازتون به خاطر این فایل وتمام فایل های بی نظیرتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حمید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2315 روز

    بنام رب رزاق و هدایت گر

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش

    استاد عزیز بی نهایت سپاسگزارم که زیبایی های اطراف تون و برامون به تصویر میکشید و باور فراوانی و ثروت و هر چه بیشتر و بیشتر در ما تثبیت میکنید.

    تضاد جزء جدایی ناپذیر زندگی ماست یکی از قوی ترین راه ها برای بزرگ شدن و رشد است ،دنیای بدون تضاد دنیای راکد و بدون رشد و مرده است.

    میزان رشد ما به نحوه برخورد و قدرت عملکرد ما در لحظات تضاد بستگی داره. هر تضادی در دل خودش یه راهکاری برای ما داره که اون راهکار فقط تو حال احساسی خوب به ما نشون داده میشه و می‌تونه ما رو از اون تضاد رد کنه و یه قدم رشد بده ،برعکس حال احساسی بد اون تضاد و بزرگ تر می‌کنه و دیگه رد شدن ازش سخت میشه و احساس بد بیشتر و تکرار اون تضاد و بدنبالش تضاد های بزرگ بعدی و به همین ترتیب سیر نزولی.

    من در زمان تضاد یاد گرفتم که سپاسگزاری کنم نه به این خاطر که تضاد بیشتری و دریافت کنم به این خاطر که میفهمم که دارم رشد میکنم میفهمم مسیرم درسته مسیر مسیر رکود نیست و جمله الخیر فی ما وقع رو به یاد میارم و از خودش هدایت و نیرو می‌خوام برام حل اون تضاد و این یعنی ایمان در عمل.

    تضاد ها خواسته های ما رو برای ما پر رنگ میکنن واین حال آدم و خوب می‌کنه ، اون وقتی که به خودمون میگه آها پس من الان باید این و داشته باشم ؟یا الان باید اینجا باشم ؟و هزاران خواسته دیگه ،و زمانی که ببینیم الگویی که این خواسته ما رو الان داره شکر کنیم که پس برای منم شدنیه .

    و این روند خیلی روند جذاب و انگیزه بخش و هدفمندیه.

    من که خودم واقعا خودم در مقابل تضاد تسلیم میکنم و راهکارش و از خودش می‌خوام و این ایمان و باور دارم که راهکارش هر چی باشه باید عمل کنم حتی اگه از نظر عقل ناقص من منطقی نباشه.

    من هر روز زمانی رو برای نگاه کردن به دریم بردم و تجسم اختصاص میدم . با موزیک های پر انرژی که دوست دارم خودم و تو حال احساسی خوب قرار میدم و شروع میکنم به تجسم کردن… بخدا یه سری اتفاقات که خیلی برای ایجادشون انگیزه دارم و تجسم کردم ،بخدا عین همون تجسم اتفاق افتادن و خیلی زودتر از اون انتظار من.

    من خیلی به قدرت تجسم ایمان دارم . البته تجسم با توهم فرق می‌کنه … بخدا آدم خودش حس می‌کنه،یه حسی بهش میگه این فکر اتفاق می‌افته یا زیاد روش حساب نکن فکر کن بهش ولی زیاد امیدوار نباش چون هنوز باورش نکردیم

    من هیچ وقت خواسته ها و آرزوهام و فراموش نکردم و نمیکنم و تازه به مرور زمان خواستن شون در وجود من بیشتر میشه …

    خوشبختی خوشبختی خوشبختی یه کلمه بحث برانگیزیه…

    خوشبختی من از درون من نشات میگیره … خوشبختی و نمی‌تونیم به عوامل بیرونی وابسته کنیم ،چون این طوری هیچ وقت طعم خوشبختی و نمیچشیم… چون عوامل بیرونی مدام در حال تغییرند . خواسته های ما مدام در حال تغییر و رشد هستند و اگر ما برای احساس خوشبختی منتظر رسیدن مثلاً به فلان چیز باشیم، حالا حالا ها باید منتظر بمونیم چون وقتی به اون چیزی که میخوایم میرسیم خیلی زود برامون عادی میشه احساس خوشبختی مون با اون چیز و از دست میدیم و دنبال یه چیز بزرگتر از اونیم و این انتظار پایانی نداره…

    خواسته رو برای چی می‌خوایم برای احساس خوب وقتی ما با حداقل های زندگی مون میتونیم حالمون و خوب نگه داریم و سپاسگزار باشیم خوشبختی و به معنای واقعی کلمه تجربه میکنیم… و به همین ترتیب خواسته بعدی بزرگتر و شادی بیشتر سپاسگزاری بیشتر و خوشبختی بیشتر…

    پس من خوشبختی که معنیش احساس خوبه رو در خودم جستجو میکنم و وابسته به هیچ عامل بیرونی چه جاندار چه غیر جاندار نمیکنم … اینطوری میتونم بگم که به خوشبختی پایدار رسیدم و این یعنی توحیدی عمل کردن و دوری از هر گونه شرک

    برای همگی حال خوب و مال خوب می‌خوام از رب رزاق و هدایت گر.🫡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: