live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی

سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:

  • قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
  • تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع؛
  • فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
  • توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
  • هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
  • هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
  • تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
  • واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
  • وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
  • “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
  • مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
  • تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
  • خاصیت ایده های الهامی؛

منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:

 دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    195MB
    42 دقیقه
  • فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    39MB
    42 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ملیکا» در این صفحه: 5
  1. -
    ملیکا گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    به نام خدا…

    ایا واقعا من به این به نام خدایی که میگم اعتقاد دارم؟

    ایا واقعا حواسم هست که هیچ قدرتی جز قدرت او نیست؟

    نه.. واقعا نه..

    اگه در هر لحظه بتونم این کارو کنم، اگه در هر لحظه عاشقانه و بدون ترس زندگی کنم.. بدونم که خدا هست.. زندگی چه شکلی خواهد بود؟!

    منم از توی کامنتا متوجه شدم یه فایل دستور العمل در ابتدای گام به گام خانه تکانی هست، گوشش کردم و دوباره اومدم سراغ گام یک. میخوام کیفیت برام مهم باشه نه اینکه زود برسم به تهش. یه کم این روزا برام سخته وقت خالی کنم ولی بااید انجامش بدم.

    هر فایل رو که دیدم، اون روز باورها و منطق هایی درمورد مطالب اون فایل برای خودم مینویسم و ایجاد میکنم و سعی میکنم باورهای اون فایل و تصدیق کنم همون روز.

    گام یک..

    من این دیدگاه بقیه مسئول زندگیمن خیلی داره میاد تو ذهنم.

    حقیقتا کنترل ورودیها خیلی خیلی مهمه و خیلی هم سخت. دیدن اعتقادات بقیه تو سوشال مدیا باعث شده خیلی باورام تغییر کنه

    باور به امکان پذیریم رو باید زیاد کنم و منطق برای مسئولیت پذیری بیارم

    کامنتای سایت یه منبع عالی برای ورودیهاست

    باورای توحیدی خیلی مهمه..

    الهی شکرت

    خودت ما رو هدایت کن

    که وابسته به یک اتفاق خاص نباشیم برای داشتن حال خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ملیکا گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    روز دوم از شروع گام به گام

    دارم افکارم رو مشاهده میکنم، میبینم که خیلی مقاومت دارم با حرفای استاد. میدونم که باید صبوری کنم تا باورام کم کم عوض بشن. پس ادامه میدم، یه روز با شک و تردید یه روز با ایمان قوی..

    به هرحال ادامه میدم.

    به جای اینکه از دیگران توقع داشته باشم که تنهایی من رو رفع کنند، حس تنهایی که دارم، با هیچ کسی که بیاد تو زندگیم قرار نیست تغییر کنه اگه “حس من” تغییر نکنه

    امروز وقتی از خواب بیدار شدم به این درک رسیدم یهویی! که حس من از دنیا فقط و فقط و فقط و فقط به من ربط داره. اصلا به بیرون ربطی نداره… درون منه..

    برون ز خود به کجا می‌روی؟ جهان خالیست

    میخوام شروع کنم نمازامو بخونم.. میخوام حضور خدا رو در زندگیم حس کنم. هنوزم دقیق نمیدونم چطوری.. اما فقط در مسیر حرکت میکنم تا کم کم برسم بهش.

    بدون خدا، همه چیز حس تنهایی میده.. همه چیز…

    لنگ و لوک و خفته شکل و بی ادب

    سوی حق می‌غیژ و او را می‌طلب

    هرچقدم دست و پا شکسته، ولی ادامه میدم

    همه چیز به من بستگی داره. من میدونم که توانام‌. من توانا هستم در خلق زندگیم. مثل تمام ادمای موفقی که تونستن در حوزه خودشون موفق باشن، مثل کسایی که ورشکست شدن و دوباره برگشتن.. مثل تموم زنای موفق ایرانی قوی

    من میتونم

    توقع داشتن از دیگران= شرک

    من صبورانه به دانسته هام عمل میکنم

    تمرکزم روی بهتر کردن شرایط فعلیه

    با حس خوب.. نه با حس گناه!

    من هی حس گناه دارم و عذاب وجدان دارم چون حس میکنم دیر شروع کردم..

    اما توهم زمان رو میذارم کنار

    همین الان هرچی هست رو می‌پذیرم و چون عاشق خودمم عاشق اینم که زندگی بهتری داشته باشم سپاسگزارم از این فرصتی که به من داده شده برای زندگی کردن، تلاش میکنم بهترش کنم در حد خودم.. شاید نشه کامل باشم ولی میشه که بهتر از قبل باشم.

    رو به جلو حرکت میکنم. خودم دارم زندگی خودم رو خلق میکنم.

    توی درس همینطوره

    توی پول همینطوره

    توی سلامتی همینطوره

    توی روابط همینطوره

    من به خدا توکل میکنم، سعی میکنم بنده ی خوبی باشم، شکرگزار و با حس خوب و عاشق.. تلاش میکنم در راه درست..

    تقصیر هیچ چیز بیرونی نمی‌اندازم هرچیزی که دوست ندارم توی زندگیم رو

    باورام و درست میکنم…

    خدا هم کار خودشو خوب انجام میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    ملیکا گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    آزمودم عقل دوراندیش را

    بعد از این دیوانه سازم خویش را

    امروز به چشم دیدم که چقدر ذهن میتونه سریع نجوا کنه، اگه بهش اگاه نباشم و سریع جلوشو نگیرم، تا کجاها که من و نمیبره!

    امروز به لطف خدا وقتی شروع کردم دوباره فایلای استاد رو گوش کردم، بعد از یکی دو ساعت با سیلی از رفتارای خوب خانوادم رو به رو شدم و هدیه ای دریافت کردم.

    رفتار خیلی خوب فامیلمون که رفتم مغازش.

    صمیمیت خیلی خوبم با دوست عزیزم.

    مهربونی دوستام.

    بعد چندساعت دوباره ذهنم درگیر نجوا شد. کِی؟ وقتی دیدم یکی از دوستام به مهمونی دعوت شده و من تاحالا دعوت نشدم. خبببب! سر این چیزا چه حسی دارم؟

    حس میکنم دوستداشتنی نیستم. حس میکنم جدا افتاده ام و بقیه دوستم ندارن. حس میکنم کافی نیستم و مشکلی در من هست. و سریع راه حل میاد که برو با فلانی دوست شو برو فلان جا رفیق پیدا کن تا دعوت شی تا تو هم به خودت و بقیه نشون بدی محبوب و دعوت شده و اررزشمندی!

    عه؟!

    نه بابا؟!

    مچتو گرفتم نجوای ذهن!

    حواسم هست بهت!

    این موقعیت که پیش اومد همون لحظه بهش اگاه شدم اما نرفتم با خودم حلش کنم و باعث شد تا چنددد ساعت ذهنم حرفای منفی برای گفتن داشته باشه!

    ولی الان برگشتمو میدونم وقتی همچین حسایی میاد، یعنی من از اصلن از طبیعتم از وجود بی کران و یگانه ام جدا شدم و خودم رو جدا میبینم. دچا توهم منیت شدم. و یادم رفته از خدا هستم و خاااالقققققم

    من خالقم

    من خلق میکنم

    هرچیزی که بخوام برای من هست

    دنیا دنیای فراوانیه

    من لایق بهترینام

    کافیه ایمان داشته باشم و خداگونه باشم

    گدایی نکنم از این و اون، به قلبم وصل بشم. به منبع. من فرزند پادشاهم! فقط یه وقتایی اینو یادم میره..

    من همه چیز و میسپرم به خودش

    هرچی بره بهترش میاد

    من کار خودمو خوب انجام میدم، بنده خوبی هستم، اونم کار خودشو خوب انجام میده، فقط اگه باورش کنم.

    خداوند به شکل گمان من با من رفتار میکنه

    اثر مشاهده گر هم اینو تایید کرده.. حسین ارای عزیز هم درموردش میگه…

    یادت بیار.. تو فرزند پادشاهی.. گدایی نکن

    من فرزند پادشاهم، من رها و ازادم در دستان تو، امید همه ی ما به همت تو ساقی، تو که گره گشایی خود ذات وفایی

    رها میکنم وو قلبم را باز میکنم برای حس و تجربه ای که شایسته اش هستم و لیاقتش را دارم

    الهی شکرت

    چون خیلی وقته دور شدم، همین متن رو با کلی شک و تردید نوشتم. یه عالمه برا خودش نجوا میکنه.

    اما ادامه میدم، چون رفتم دورامو زدم دیدم هیچ جا خبری نیست.

    به قول استاد: “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است

    اولش سخته، تا بیفتم رو دور یه عالمه این نجوا میکنه. هی میگه تو که بلد بودی چرا دور شدی حالا چرا برگشتی نباید دور میشدی شاید نباید برگردی…

    و خیلی خیلی منفی شده..

    اما میسپرم دست تو خودمو خداجون

    و یه قولی اینجا میدم

    اینکه هرچی هم بشه، به خودم متعهدم. تمرکز لیزریم رو خودمه. دیسیپلینم رو زیادتر میکنم. جایی یا کسی حس بدی بهم بده، رو خودم کار میکنم و اگه لازم بود فاصله میگیرم. من کلا یک بار زنده ام، باید طوری زندگی کنم که برای من حس خوبی داره و حتی اگه همه مسخرم کنن، من از مستی برای تو ای خدا، دست نمیکشم. حتی اگه تنهای تنها بمونم، بخاطر نیاز و گدایی نمیرم سراغ ادما.. ادما میان و میرن. کل شیئ هالک الا وجهه. اگه روی اونا حساب کنم با مخ میخورم زمین. باید خودمو پیدا کنم جیزی که برای من درسته نه چیزی که بقیه میگن. تو هرگز نمیتوانی بنایی بر موج قرار دهی زیرا که موج از زیر هر باری شانه خالی میکند…چون دیدم به جز تو به جز این راه به جز تمرکز به اصل خودم هیچی نمیتونه حس خوب واقعی بهم بده.چون مدت زیادی ول کردم ودیدم سیر نزولی رو.. دیدم همه چی رندوم شد..دیدم همون گلا دیگه رنگ قبل و برام نداشتن…

    میگن مستی دروغه به انگشت ملامت… باید مستا رو حد زد به شلاق ندامت…

    سر ساقی من سلامت باشه.. بقیه چیه… همگی گذران تنها یک نفر برام میمونه..

    خداجون.. دوباره اومدم.. میبینی رفتم دورامو زدم بهتر از تو پیدا نکردم..

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    شکر برای روز اول.. شکر برای قلبم که بازه و اماده ی دریافت 3>

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    ملیکا گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    به نام خدا

    من چند روزه این فایل رو گوش میدم، میخوام رد پا بذارم

    خیلی مهمه که از چه نگاهی به اتفاقات نگاه میکنی

    من باید حتما روی نگاهم به ادما و روابط و دانشگاه خیلی بیشتر از قبل کار کنم. باگ اصلیم اینه که تودانشگاه خیلی خودم و مقایسه میکنم و نگاهم برای روابط خوب داشتن به دست بقیست و حس میکنم باید زور بزنم و با ملت ارتباط بگیرم و راضی نگهشون دارم تا دوستم باشن. و حس میکنم تو مسئله روابط به دیگران بستگی داره زندگیم و دست خودم نیست و به این بستگی داره که اونا از من خوششون بیاد. خداروشکر باورای مخرب رو پیدا کردم درستشون میکنم.

    اینکه دولت و .. رو مقصر ندون، خانواده رو، جامعه رو و.. واقعا نیاز به تمرین داره.

    تمرین میکنم و با شکرگزاری این باورا رو درست میکنم. لازمه یه کم انقلاب داشته باشم تو رفتارم و یه ذره تنها باشم تا حرفای دوستام روم تاثیر نذاره.

    منم این نگاه سلبریتی ها که مردم و نگه داریم رو دارم! چقدر مهمه که پیداش کنیم و درستش کنیم.

    چقدر عالی دوستان خلاصه کردن فایل رو ممنونم از دوستان خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ملیکا گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    به نام خدا

    حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم

    من یکی از بزرگترین باگ هام همین اعتقاد به جبره که کم کم تو ذهنم شکل گرفته بخاطر ورودی هایی که از ادما دریافت کردم.

    وقتی مسئولیت زندگیت رو به طور صددرصدی بپذیری دوتا حالت ممکنه پیش بیاد:

    1. احساس گناه برای کم کاریایی که کردی و باورای شرک الودت.

    2. حس رهایی و حس قدرت و اینکه به هرچی بخوای میرسی چون دیگه عامل بیرونی نیست و همه چی به خودت بستگی داره و توکلت به خدا عامل حرکتته.

    برای اینکه از اون احساس گناه فرار کنیم میایم چیزای اشتباهی که انجام دادیم رو به عوامل بیرونی نسبت میدیم

    اما خبر نداریم این باور که عوامل بیرونی در زندگی ما نقش داره باعث میشه از یه حدی بیشتر دیگه نتونیم پیشرفت کنیم چون هرکار میخوایم بکنیم نگرانیم که دولت چیکار کنه، شانس یار باشه یا نه، فلانی چوب لای چرخمون نذاره و….

    درحالی که برای رفع حس گناه باید به یاد بیاریم که خدا هزاران بار خودش رو غفور و رحیم و رحمان معرفی کرده. خدا حتی به موسی گفته با فرعون به نرمی حرف بزن. جادوگرای فرعون رو بعد از سالها فرعونی بودن، وقتی ایمان اوردن بخشیده. خود حضرت موسی به اشتباه مرتکب قتل شده! اینا همش نشونه از اینه که ادما اشتباه میکنند و این طبیعت انسانه تا یادبگیره و نباید خودت رو بخاطر اشتباهاتت سرزنش کنی فقط باید درس بگیری و رد شی و سعی کنی بهتر بشی.

    ولی وقتی ب خدا توکل کنی

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم

    اون فرمانروای تمام این قدرت کوچولو هاست که فکرمیکنی قدرت دارن

    اون قدرت کله

    اون همه چی دستشه

    هو رب العرش العظیم

    هو علی کل شیئ قدیر

    قدرتی بالاتر از اون وجود نداره. تو اگه در مسیرش باشی و باورش کنی اونم خداییشو میکنه. تو اگه فقط اونو بپرستی و فقط از اون یاری بخوای.

    کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه!

    خدایاشکرت

    باورای شرک الودی که از خودم شناسایی کردم:

    اعتقاد به جبر

    اعتقاد به اینکه اگه طور دیگه بود زندگی بهتری داشتم، درحالی که این یک توهمه. هزاران نفر از فقر به ثروت و موفیت رسیدن. حتی انسانهای معلول به بهترین جایگاه ها رسیدن مثل خانم ایران درودی. بهونه فقط باعث میشه خودتو قانع کنی و همینجایی که هستی بمونی. هر کم کاری که کردی تموم شده. از الان میتونی درستش کنی.

    اینکه انگار میخوام ببینم همسن و سالام چیکار میکنن و مثل اونا زندگی کنم! به جای اینکه راهی رو برم که قلبم و خداوند تایید میکنه.

    نگاهم به زندگیم از بیرون به خودمه نه از درون به بیرون

    برای این که درستش کنم باید بیشتر مراقبه کنم، نماز بخونم و ببینم خودم چی میخوام. باید بنویسم افکارمو. باید هدف بذارم برای خودم تا بفهمم در چه مسیری دارم حرکت میکنم. باید بدونم چرا چنین چیزی رو میخوام. باید ورودی هام رو کنترل کنم و درمورد لایف استایل، دیگه با بقیه حرف نزنم. به جاش فایلای استاد و اساتید معنوی رو ببینم. چون من میخوام لایف استایل توحیدی داشته باشم پس بای ببینم ادمای توحیدی چجوری زندگی میکنن و همون شکلی زندگی کنم و فکرام وتغییر بدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: