سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
- تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع؛
- فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
- توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
- هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
- هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
- تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
- واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
- وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
- “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
- مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
- تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
- خاصیت ایده های الهامی؛
منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی195MB42 دقیقه
- فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی39MB42 دقیقه
بنام خدا
گام اول
خداروشکر میکنم برای اینکه تونستم از اول در این خانه تکانی همراه باشم
و سپاس فراوان از خانم شایسته عزیزم
که خیلی دوسش دارم
و تماشای ایشون در زندگی در بهشت الگوی صبر و خوش اخلاقی و عشق
و حالا هم دست خدا شده برای من
اتفاقا روز ٣٠ شهریور بود
گفتم خب داره فصل جدید شروع میشه
اول مهره
و شروع ی زمان مناسب برای اینکه دوباره وقت بذارم روی دوره هام
و دیروز سایت رو رفرش کردم و بعلههه
خدا ب درخواست من لبیک گفت
گفت بفرمااا
اینم برنامه
حالا ببینم چ میکنی
وقتی فایل رو گوش دادم یاد سال ٩٨ افتادم
اون سال من برای عید نوروز رفته بودم تهران و همسرم هم سورپرایزی 6 فروردین از جنوب راه افتاد و دقیقا نیم ساعت بعد از اینکه از شیراز خارج شد اونجا سیل اومد
کلا من اخبار دنبال نمیکردم و در جریان نبودم
ولی وقتی همسرم رسید از ایشون شنیدم که بعد از خروجش ،شیراز سیل اومده ( در زمان مناسب در مکان مناسب بود)
بعد با خواهر و برادرم رفتیم شمال و کلی خوش گذشت
ما خودمون رو درگیر اخبار نکردیم و بهترینها برامون اتفاق افتاد
از اون طرف بخاطر سیل ازمون ارشد دوماهی عقب افتاد
اینجا داستان شرک شروع میشه :
من اون سال ازمون ارشد داشتم
حسابی هم خونده بودم
عاقا یهووو زد و یکی از دوستان صمیمی خواهرم که سری در سران دولت داره
گفت چرا خواهرت انتقالی نمیگیره
من با فلانی رفیق جِنگم و کار انتقالی رو حل شده بدون
بگو دنبال خونه بگردن
عاقا ما هم خوشحااال
( باور همسرم : کلا شعبه استان بوشهر انتقالی نداره ب خاطر کمبود نیرو)
من رتبه خوبی اوردم تو ازمون
و رو خساب اینکه ما رفتنی هستیم فقط تهران
قزوین و سمنان رو زدم
و روزانه سمنان قبول شدم
با رتبه ای ک داشتم خیلیییییییی راااحت بوشهر قبول میشدم
ولی من از بس مطمین بودم بوشهر رو نزدم
خب موقع ثبت نام رسید
عاقا چ کنیم
چیشد
هیییچ
نشد ک نشد
و ب خاطر ی جمله شوخی
چنان ناراحتی شد بین من و خواهرم ک نگو
من زحمت چهار ماهم رو با وجود شاغل بودن و بچه مدرسه ای داشتن مثل ماست از دست دادم
چون ب غیر از خداااا توکل کردم
همون ک استاد میگه
اگر فلانی بهمون قول و وعده بده
خوشحالیم
رو ابرها سیر میکنیم
ولی خداااا…
این یکی از تحربه های خیلی بدی بود از اعتماد
ب غیر خدا
ولی واقعا این شرک رو فکر میکنی درک کردی
ولی باز از ی حا دیگه ب ی صورت دیگه خیلی سوسکی وار دوباره اتفاق میوفته
یا بهتر بگم انجامش میدیم