سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
- تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع؛
- فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
- توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
- هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
- هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
- تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
- واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
- وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
- “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
- مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
- تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
- خاصیت ایده های الهامی؛
منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی195MB42 دقیقه
- فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی39MB42 دقیقه
به نام خداوند مهربان
سلام به دوستان عزیزم ، استاد عباس منش و خانم شایسته ی مهربان
بریم که جلسه اول رو داشته باش
از خداوند بی نهایت سپاس گزارم که به این آگاهی ها هدایت شدم و این دانش بر جان و زندگی ام روان گشت.
همه ی آدم ها مثل هم فکر نمی کنند و لازم هم نیست که چنین باشند ؛ هرکس نتیجه ی افکار خودش رو میگیره و زیبایی دنیا به دلیل همین تفاوت هاست .
پس نه لازمه کسی منو تغییر بده و همچنین لازمه من کسی رو تغییر بدم.
جهان در مدیرت عالی و بی نقص خداوند جلو می ره و هرکس که بخواد هدایت میشه اون هم به بهترین مسیرهای خداوند و نعمت و ثروت وارد زندگیش می شه.
ذهن ما در مسائل ناخواسته به سمتی میره که انگار خداوند از روی خصومت شخصی و میل باطنی خواسته که فلان اتفاق بد بیوفته و همیشه از خداوند گله داریم و همه ی تقصیر را گردن خداوند می اندازیم .
چون اون مدیره دیگه از اون بالا حواسش هست پس اگه اینطوریه چرا منو ول کرده ؟
او فقط مدیره و به چیزی که بهش میدی پاسخ می ده ، حتی پاسخی بهتر از چیزی که فرستادی چون قوانینی که برجهان حاکم کرده به سمتی پیش میره که به خوبی ها پاداش بیشتری تعلق بگیره.
“هرکس نیکی آورد ، پس برایش ده برابر مثل آن است و هرکس بدی آورد پس جز همانند آن کیفر نمی بیند و آنان مورد ستم قرار نمیگیرند.” (انعام-60)
ستمی در کار نیست فقط کار بد تو به عنوان خواسته به خودت پاسخ داده شده است .
” ازمکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو”
هر مسئله ی ناخواسته سیل ، زلزله ، فقر ، تحریم و … در نتیجه باعث شده جهان و افراد خواسته هایی داشته باشند که نیاز های آن ها در زمینه های نامبرده مرتفع بشه . خواسته های پس از برخورد به تضاد به جهان ارسال میشه و مدیریت محترم کیهان پاسخ میده و رشد صورت میگیره چه در بعد فردی چه در بعد کیهانی ؛ جهان و افراد در سطح بهتری قرار میگیرند و این تضاد پس از یک دیدگاه صحیح از یک عامل از بین برنده به یک خیر و برکت و عامل رشد و حرکت تبدیل می شود .
این ها زمانی رخ می دهد که مسائل را حل شدنی ببینی و بدانی خواسته هایت توسط قدرت یکتا و بزرگی اجابت می شود که کارش حتمی و بی نقص است .
آن هم به شرط ایمان ، توکل و تسلیم بودن در برابر خداوند.
اینکه بدانی او از درونت و خواسته هایت بسیار بهتر از تو و هرکس دیگری آگاهی دارد و بسیار بسیار بهتر از تو نیز میتواند زندگی را در همه ی ابعاد مدیریت کند .
به نوعی تو “روی دوش خداوند” می نشینی و کیف می کنی و اجازه می دهی خداوند این پدر مهربان در زندگی ات خدایی کند.
مسئولیت زندگی ات به عهده بگیر .
نه پدر، نه دولت ، نه جامعه و … و نه هیچکس مسئول زندگی تو نیست .
تویی که بی چون و چرا نقشه ی زندگی را طرح میکنی .
به عنوان مسئول زندگی خودت تسلیم حق باش.
تسلیم نیرویی که این جهان را آفریده ، شکل داده ، اندازه داده و هدایت می کند .
“به یقین هدایت کردن بر عهده ی ماست ” (لیل 12)
یکی از وظایف خداوند در قبال همه ی موجودات هدایت است. این واژه اینقدر برای ذهن من گم است که هرچقدر میگردم چیزی نمی یابم زیرا چیزی نبوده که در سالهای گذشته ی دور زندگی ام به عنوان یک اصل مهم زندگی در هیچ جایی به ان اشاره شده باشد.
ولی وقتی با قلبم آن را حس میکنم سراسر گواه و شاهد بر صدق این قانون الهی است .
برای اینکه قدرت زندگی ات را به دست بگیری باید در ذهنت قدرت را از دیگران بگیری و قدرت را به خدایی بدهی که تنها مدیر و تنها قدرت خیر همه ی جهان هاست .
که قوانین جهان را جوری نهاده که من با توجه به افکارم و کانون توجه ام می توانم بی چون و چرا و بی هیچ شرطی شرایط زندگی ام را رقم بزنم .
به من قدرتی داده که می توانم زندگی ام را بسازم و این قدرت خلق زندگی من فقط در دسترس من می باشد ولاغیر .مگر اینکه من خودم نا آگاهانه و اشتباهی این قدرت را به دیگران داده باشم.
آن وقت چه بدانم و ندانم بنده ی دیگران و ترس از رفتار خوب و بد آن ها هستم و هرچه بیشتر از معبود اصلی و اصل خودم دور می شوم.
گاهی یک اتفاق یکسان برای یک جامعه می افتد مثلا افزایش قیمت دلار ، ولی نتایج یکسان نیست برای همه؛ یکسری از این افزایش قیمت صاحب نعمت می شوند و یکسری هر روز فشار بیشتری را متحمل می شوند .
در ظاهر ستمی روا شده ولی از دید قانون الهی یکسری این ستم را نپذیرفتن ، زیرا قدرت خلق جریان زندگیشان را منوط به هیچ اتفاق بیرونی نکرده اند و باور دارند همیشه در هر زمان می توانند ثروت بسازند و خداوند نیز در پاسخ به زندگی آن ها ثروت بیشتری وارد می کند.
یکسری هم پذیرفتن که مورد ظلم قرار گرفته اند و قدرت خلق جریان زندگیشان را به شرایط متحمله از جامعه گره زده اند . در صورتی که ستم اصلی که اتفاق افتاده ، ظلمی بوده که با دادن قدرت به غیر خدا به خود کرده اند و نا آگاه هستند .
زیرا تسلیم این جریان نبوده که با قدرتی طرف هستند که در زیر خاک ، در آسمانها و در اعماق دست نایافتنی دریاها به موجودات روزی می دهد. این خداوند وجودش سراسر فراوانی است و نعمت هایش بی شمار و بیش از اندازه ی همه ی موجودات هستی می باشد .
“و اگر آنان تورات ، انجیل و آنچه از سوی پروردگارشان بر آن ها نازل شده برپا می داشتند ؛ از آسمانها و زمین روزی می خوردند. جعی از آن ها معتدل و میانه رو هستند ، ولی بیشترشان اعمالشان بد است.” (مائده-66)
آیات کتاب های آسمانی مگر جز هدایت خداوند است؟
مگر پایه ی همه تعالیمشان “توحید و تسلیم به حق” نیست ؟؟
باور عدم فراوانی و دهندگی خداوند یکی از باورهای مخربی است که از ابتدای خلقت در داستان آدم و حوا ، هابیل و قابیل به چشم میخورد و خداوند با بیان این قصه ها خواستار آگاه شدن ما از این ترمز و باور مخرب است.
“بگو تنها به فضل و رحمت خداوند شاد شوند…”(یونس-58)
درک من از معنی فضل ، فراوانی و از رحمت دهندگی بی چون و چرای خداوند است.
وقتی قدرت را به خدا می دهی و افکارت خداگونه تر می شود ، توحیدی تری می شوی و … از همان جایی که هستی شرایط طبق قانون خداوند آرام آرام و با توجه به تغییر تو برایت تغییر میکند.
لباس کمی بهتر ، موبایل کمی بهتر، درآمد کمی بیشتر و … .
جوری آرام و ملو جلو می رود که شاید در کوتاه مدت متوجه نشی ، اما در دراز مدت شباهتی به ادم قبل نخواهی داشت .
نیاز به کار بزرگی نیست ، فقط باید تسلیم خداوند باشی و ازین تسلیم به احساس خوب دائمی برسی و در آن بمانی .
در سوره ی حمد یا فاتحه که کلید گشایش قران است آمده که مسیر مستقیم که هرکس در آن در آید نعمت داده می شود ، مسیر کسانی است و کسانی به آن هدایت می شوند که تنها خدا را می پرستند و تنها از او یاری می جویند .
اینکه خداوند در قرآن گفته همه ی گناهان جز شرک را می بخشم ، داره به تو یاد می ده که ت قدرت خلق زندگیت رو از طرف من داری حالا میری قدرت رو میدی به یکی دیگه ، با من شریکش قرار می دی و با این کارت خداوند رو در وجود کم قدرت می کنی خب پس خودت باید بدونی که دیگه چقدر این کار بده که خدای مهربان میگه نابخشودنیه .
همه آدم که نتایج بهتر ار نُرم جامعه میگیرند په بدونن چه ندونن با هر دینی قدرت خلق زندگی رو در وجودشون به خدا دادند و اگر هم چنین نباشه در وهله ی اول به دیگران باج ندادن و بنده ی دیگری نبودن .
در هر حال آدمی که قدرت را به خداوند میده از همانجایی که هست درهای زندگی به روش باز می شن .
اگر هم نیاز باشه ادم بره جایی برای نعمت بیشتر یا کاری کنه هدایت الهی اون رو هدایت میکنه.
احساس لیاقت در خواسته ها نیز یکی از عواملی است که تمایز می دهد چیزی را بخواهیم یا نخواهیم .
وقت خودمان را حتی لایق درخواست کردن نمی بینیم چه انتظاری داریم که خداوند برایمان کاری کند.
او مدیر هست ولی تو درخواستی نداری ، چرا ؟ چون احساس لیاقت نمی کنی که فلان آزادی ها رو داشته باشی .
پس وقتی چیزی را به جهان ندادی چه پاسخی را انتظار می کشی؟
بپذیر که چه خوب و چه بد خودت این زندگی را ساختی و وقتی این رو بپذیری ، قدرت خلق زندگی رو به دست خودت گرفتی .
و این احساس ناتوانی را باید همراه داشته باشی که بی هدایت خدا و استفاده از آگاهی او نمی توانی با عقل خودت زندگی خوبی را تجربه کنی.
احساس عجز در برابر قدرت یکتای جهانیان بزرگترین دستاورد هر انسان است و پایه های خداگونه شدن بر این ستون بنا می شود.
اینکه قدرت او را باور داری ، اینکه او باتو صحبت می کند ، اینکه او تورا جلو می برد ، اینکه او عالم ترین است ، اینکه او به همه ی شرایط در لحظه آگاه است و بی نهایت باور های قدرتمند کننده درباره خداوند ، مدیر و فرمانروای جهان ها که هرچه تسلیم وی باشی و با این باورها با نیرویی که اصل وجود توست یکی شوی و هم سو باشی و بگذاری برایت خدایی کند.
کدام مدیری در کره ی زمین است که بیشترین و سخت ترین وظایف را داشته باشد ؟؟؟
هر مدیری که دیده اییم فقط و فقط از پرسنل درخواست دارد و کار می خواهد و پرسنل جوابگوی مدیر هستند .
چند بار می تونی از مدیرت در خواست حقوق کنی ؟ هر روز می تونی؟
تو با مدیری طرفی که تو ازش کار میخوای ، تو بهش میگی برات چیکار کنه و اونم چیزی جز تسلیم جریان الهی بودن از تو نمیخواد .
فقط میخواد تو این رود زیبا روی اب رها باشی و سوت بزنی و خودش ببرتت دریا .
بهونه های زندگی رو بذار کنار ، تو مسئولی پس زندگیت رو اونجوری که میخوای خلق کن ؛ از هرجهت نه فقط مالی ، از جهت روابط ، سلامتی ، آزادی مالی ، زمانی و مکانی و … .
بهونه ها عوامل بیرونی هستند که قدرت رو از تو میگیرند .
توحید رو در زندگیت به راه بیانداز.
توحید یعنی گرفتن قدرت از همه کس و همه چیز و دادن بی چون و چرا و غیر قابل مذاکره ی اون به خداوند اون هم در هر لحظه
اگه بین دوتا شرکت برای کار مردد باشی کدوم رو انتخاب می کنی ؟
قطعا اونی که معتبر تره ، پول بیشتری میسازه ، بزرگتره .
پس چرا برای کل زندگیت خدارو انتخاب نمی کنی که بنده ی اون باشی .چرا،چرا؟؟
از خودت بپرس چرا سخته ؟
چرا خدا اونقدر که باید در زندگیت قدرت نداره ، چرا ، چرا؟
در صورتی که عقلانی ترین کار وقتی می دونی چنین نیرویی هست و چه کارا که برات می کنه ، اینه که تماما تسلیمش باشی و بندگیش رو کنی.
ازین تسلیم به حال خوب برس، راضی باش، سپاس گزار باش و به چیز دیگری بیرون از خودت و خدا توجه نکن .
بدون اون آگاهه از هر ترس و نگرانیت و رفعش میکنه پس فکر نکن نمی دونه ؛ می دونه و برات خدایی می کنه .فقط اعتماد کن.
مسیر خودت رو برو ، حرف دیگران رو جدی نگیر ، راه راست بهت هر لحظه گفته می شه .
باور کن فقط خداوند این قدرت رو داره که تورو به مسیر ثروت، لذت ، سلامتی ، آزادی مالی ، آزادی مکانی ، آزادی زمانی و … هدایت کنه.
خودت رو درست کن ، خدا بیرون رو درست میکنه .دست هاش رو می فرسته تا کمکت کنن.
همونطوری که خودت بارها دست خداوند بوده ایی.