سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
- تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع؛
- فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
- توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
- هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
- هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
- تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
- واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
- وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
- “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
- مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
- تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
- خاصیت ایده های الهامی؛
منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی195MB42 دقیقه
- فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی39MB42 دقیقه
به نام خدا
سلام
فکر میکنم هر چقدر بیشتر مسئولیت زندگیمو به صورت همه جانبه، به عهده بگیرم، کمتر عصبی میشم.
الان داشتم رگه های خشم درونم رو بررسی میکردم متوجه شدم چون دیگران رو سرزنش میکنم عصبانی میشم.
یا ترس از سرزنش شدن و شماتت توسطِ دیگران نسبت به خودم دارم، عصبانی میشم.
سمانه جان، هر گونه رفتاری یه خروجی داره.
اگه عصبانی میشی ببین چه حرفی زدی، چه رفتاری نشون دادی که منجر به رفتار مقابلت شده.
خیلی ساده و شفاف بهت بگم.
وقتی میری تو لایه ضعف یا قربانی بودن و مظلوم بودن، و خودت این فرکانس ها رو میفرستی، پس انتظار داشته باش رفتارهایی به سمتت بیاد که انگار تو ضعیف و ناتوانی، دایم بهت بگن چیکار کنی و …
سرزنشت نمیکنما.
فقط میخوام بهت بگم جهان آینه است.
هر چی بفرستی همونو بهت نشون میده، بهت پس میده.
میخوای باهات مثل یه ادم ضعیف برخورد نشه، خودت فرکانس ضعف نفرست.
هر چی بفرستی همونو میگیری.
هر باور و فکری تو ذهنت باشه و تکرار شه، همونو میگیری تو زندگیت.
این یعنی مسیولیت پذیری.
این یعنی توحید.
یعنی هر چی دریافت میکنی رو به رفتار خودت نسبت بدی نه اینکه تقصیر رو بندازی گردن بقیه و جهان، و بری تو لایه ضعف، ناتوانی، قربانی و مظلوم بودن.
یادته تو بیمارستان رفته بودی تو لایه ضعف و ناتوانی و قربانی بودن، میخواستی بقیه برات دلسوزی کنن، تیرت به سنگ خورد، تازه از نحوه صحبت اون بنده خدا بهت برخورد و گفتی درکت نمیکنه؟
بعد چی شد؟
به خودت اومدی.
شکستی اون لایه معیوب رو.
بعدش محکم صحبت کردی، درخواستتو محکم گفتی، اجابت شد.
یادته چقدر کیف کردی از محکم بودنت؟
همینه دیگه.
آینه جلوت بود، فرستادی و گرفتی.
هر دو مدلشم تجربه کردی.
خوشحالم و بهت افتخار میکنم که داری یاد میگیری کم کم.
بهبودهای کوچک ولی پیوسته.
رمز موفقیت و بهبود همینه.
مچکرم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
لا تنس ذکر الله نام خدا رو فراموش نکن.
خدایا مرسی نشانه مو فرستادی برام.
به نام خدا، سلام.
سمانه، تو مسئول حال خوب و بدِ خودتی.
یعنی چی؟
مگه میشه؟
من ناراحت میشم دلیلش خودمم؟
پس اونی که یه حرفی زده یا یه رفتاری کرده من ناراحت شدم، بهم برخورده چی؟
اون سهم و مسئولیتی نداره؟
خب اگه میخوای طبق قانون باهات صحبت کنم:
تو رفتاری نشون دادی یا چیزی گفتی که نتیجه اش شده برانگیختگیِ اون آدم با اون رفتار.
پذیرفتنِ این قانون در گفتار ساده است.
ولی من تو عمل اینو درک نکردم.
چون هم گاهی ناراحت میشم.
هم گاهی شاکی میشم.
هم گاهی توقع میکنم.
هم گاهی کینه به دل میگیرم، البته خیلی کم.
من مسئولیت کلام، رفتارمو نمیپذیرم.
یعنی درک نکردم که چه کلام و رفتاری منجر به چه واکنش هایی میشه.
مثال: چند ماه پیش خیلی از خواهر بزرگم ناراحت شدم.
توقع داشتم، کینه هم به دل گرفتم…
خیلی قاطی بودم.
بعد که اروم شدم خودم تعجب میکردم چرا من اینطوری شدم؟
دلیلش واضحه.
ازش توقعی در دل داشتم که چون اجابت نمیشد عصبی شدم.
جالبه بعدا اون خواست قلبیمو انجام داد بدون اینکه من مستقیم بهش چیزی بگم.
تغییر رفتار مسئله رو اصلاح کرد.
من زیاد آدم توقعی نیستم اما مثالهایی تو ذهنم میاد که بله، منم توقع کردم، قضاوت کردم…
من روی کمک ادمها حساب میکنم گاهی، و چون اجابت نمیشه ناراحت و عصبی و کینه ای میشم گاهی.
من مسئولیت رفتار و عمل خودم رو نمیپذیرم بعد از دیگری شاکی میشم.
مثال: به دلیل ترس یا رودربایستی، یا خجالت کاری رو میکنم، راضی نیستم، بعد شاکی هم میشم و کدورت به دل میگیرم از فرد…
سمانه جان فرق هست بینِ درخواستِ کمک کردن بدون توقع و انتظار و باید گفتن، با درخواستِ کمکِ با توقع و اصرار و زور.
این باگ ها رو فعلا نوشتم تا بیام دوباره به درون خودم سفر کنم.
اینکه بگم تو مسئول همه چیز خودتی خیلی برای درک فعلیِ من بزرگه.
اشکال نداره.
بیا کم کم با هم جلو بریم و بررسی کنیم ببینیم چی به چیه.
بیا با بهبودگرایی جلو بریم سمانه جون.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.
به نام ایزد یکتا
سلام
استاد اول دوست دارم از شما تشکر کنم.
شمایی که نقش بزرگی ایفا کرده و میکنین تو بهبودهای شخصیتی و رفتاریم.
اینکه کم کم فهمیدم کنترل ذهن و توجه به زیبایی چیه، از تدریسِ شماست.
اینکه کم کم فهمیدم توحید و شرک چیه، از تدریسِ شماست.
اینکه ریز ریز دارم خودمو بهتر میشناسم، از تدریس شماست.
اینکه کم کم فهمیدم نجوا و گفتگوی ذهنی چیه، از تدریسِ شماست.
اینکه کم کم فهمیدم احساس لیاقت یا عدم ارزشمندی چیه، از تدریسِ شماست.
اینکه کم کم فهمیدم روزیِ حساب و غیر حساب چیه، از تدریسِ شماست.
من خیلی مفاهیم رو با تدریسِ شما کم کم فهمیدم و درحال یادگیری هستم.
خیلی ازتون ممنونم.
هم از شما، هم مریم جان، هم اقا ابراهیم و خانم فرهادی.
من که هیچکدوم از شما عزیزان یا بچه های سایت رو ندیدم، ولی از زیباترین و بهترین ادم های زندگیم هستین چون هر کدومتون به نوعی دارین به من کمک کنین بهتر بفهمم زندگی چیه و بهبودش چطوریه.
مقدمه ام طولانی شد ولی لازم بود.
قلبم گفت و نوشتم.
سوال: من چقدر خودمو مسئول زندگیم و اتفاقاتش میدونم؟
مسئول شادی ها و خنده ها و خوشبختیم؟
مسئول غم ها و اشک ها و احساسات منفیم؟
مسئول دارایی ها یا کاستی ها و ضعف هام؟
مسئول رشد و بهبودها، خنثی بودن و شکست هام؟
مسئول وضعیتِ مالی، شغلی، تحصیلی ام؟
من چقدر بهانه میگیرم، توجیه میکنم، ماسمالی میکنم اوضاع و شرایطمو؟
چقدر قابلیتِ پذیرشِ زندگیم با همه ی ابعادش رو دارم؟
من چقدر پیگیری و رصد میکنم دلیلِ موفقیت ها و بهبودهامو، و ادامه شون میدم؟
و چقدر باری به هر جهت ادامه میدم زندگیمو؟
کجاها فهمیدم و درک کردم روشم درسته و ادامه دادم؟
و کجاها همینطوری ادامه دادم و میدم تا یه اتفاقی بیوفته یه روزی.
چقدر قایلم که خودم میسازم شرایط رو برای خودم؟
چقدر قبول دارم خودمم که خلق میکنم تو زندگی ام هر چیزی رو؟
چقدر توحید (پذیرش مسیولیت زندگیم 100 درصد- حساب کردن فقط روی خدا) رو میفهمم و درک و اجرا میکنم؟
چقدر وقتی چالش یا ناخواسته ای پیش میاد اول به خداوند اتکا میکنم؟
از خداوند هدایت میخوام و سکوتِ ذهنی میکنم با کنترل ذهن که الهامات رو دریافت کنم؟
چقدر سر و صدا میکنم، هیجانی برخورد میکنم با چالش یا ناخواسته؟
به عبارتی به قول استاد چقدر من از دیگران توقع دارم؟ وابسته شون هستم؟ بود و نبودشون روی زندگی و خوشبختیم تاثیر میذاره؟
من چقدر مستقل فکر و عمل میکنم؟
کجاها واردِ تله ی احساس قربانی بودن میشم؟
چقدر میتونم کنترل کنم خودم رو و صحبت نکنم از نازیبایی ها، کاستی ها، ناخواسته ها، قضاوت، دروغ، مقایسه و …؟
چقدر تقصیر و مسیولیت رو میندازم گردنِ بقیه، گردنِ عواملِ بیرون از خودم؟
چقدر به ترس هام باج میدم تا مسیولیت زندگی و تصمیماتم رو نپذیرم؟
چقدر چشمم به دستِ دیگرانه تا مشکلاتم رو حل کنن؟
چقدر روی عوامل بیرونی حساب میکنم؟
چقدر وابسته ام به بیرون از خودم، به هر چیزی غیر از خدا؟
طبق گفته خانم شایسته جان، برای شروع میخوام روی جلسه اول کار کنم و خودمو واکاوی کنم روی میزان مسیولیت پذیریم نسبت به شرایطم در زندگیم با همه ی بالا و پایین هاش.
دوست دارم اینجا بنویسم که بشکنم یه چیزهایی رو درونِ خودم.
میدونم خدا برام زمان و فضاشو باز میکنه.
اینبار چون درکم نسبت به این صحبتها متفاوت شده، راحت ترم که از خودم بنویسم.
از خدا هدایت خواستم و آغاز شده این مسیر.
همین سوال ها هم اومد و نوشتمشون تا به خودم پاسخ بدم.
موقع نوشتن دقیقا مثالها اومدن جلوی چشمم.
هنوز کامنتها رو نخوندم ببینم بچه ها چی نوشتن، دوست دارم از درونم پاسخ هام جوشش کنن بیرون.
تا خودمو بهتر بشناسم و برای بهبود خودم حرکت کنم.
اولین پاسخم اینه:
من روی حیطه ی مالی، شغلی مسیولیت پذیر نیستم.
شجاعتی ندارم، اگه کاری هم انجام دادم باری به هر جهت بوده نه با مسیولیت پذیری نسبت به خودم.
من قدرتی برای خدا و خودم قایل نیستم تو این زمینه، چون حرکت مستمری ندارم.
حرکت های شغلی و مالیِ من موقتیه.
چون من میترسم…
بار شکست، بار ناتوانی، بار سرزنش شدن بهم فشار میارن و مسیولیتشون رو نمیپذیرم تا برم تو دلِ ترس هام.
اینکه وجهه ام خراب نشه مهمتره تا کاوشگرانه برم تو دل ناشناخته ها و ماجراجویانه اقدام کنم.
من پشتِ ترس هام پنهان میشم.
من نقابِ ضعیف بودن میزنم گاهی.
اینکه به اندازه کافی خوب و قوی و ارزشمند نیستم، شایسته نیستم که حقوق خوب دریافت کنم، شغلِ خوب داشته باشم…
ترس شدید دارم از شروع کردن…
همین الانشم ایده ی کسب درامد و خلق ارزش از طریق تولید محصول هنری دارم ولی شل هستم در اجرا و عملیاتی کردنش.
این ایده سخت نیست.
تو خونه میتونم انجامش بدم.
با بچه داری هم سازگاره این شغلم.
وسایل کارم آسانه و قابل شارژ هست به سادگی.
حتی ارایه شو هم انجام دادم که چطور باشه…
ترمزها چین؟
سختمه برم پرزنت کنم خودمو و پیشنهاد فروش بدم.
نحوه ی تحویل محصول چطوری میشه؟
قیمت چقدر باشه؟
خب چه باورهایی کمکم میکنن؟
هدایت، پله پله گفته میشه.
میخوام فکر کنم بعد بنویسم.
این اولین تلاشم هست برای خودشناسی در دوره ی خانه تکانیِ گام به گام.
اومدم پیاده روی الان بیرون تو محوطه ی مجتمع مون.
هوا عالیه.
دارم گوش میدم و میخوام فکر کنم به خودم و حرف های استاد و سوال هام از خودم.
من درصد زیادی تو خیلی چیزها مسیولیت زندگیمو به عهده نمیگیرم!
مسیولِ مسایل مالی زندگیم با منه نه دیگران.
مسیولیتِ وزنِ فعلی و سلامتیم به عهده ی منه، نه بارداری و زایمان و شیردهی، نه ناراحتی ها و چالش هام، نه ضعف های شخصیتی ام.
سمانه جان، وقتی مسیولیت زندگی و شرایطت رو بپذیری، میتونی تغییرش بدی، بهبودش بدی.
نشانه مو دو بار دیدم: پروانه
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.
با سلام و وقت خوش خدمت استاد عباس منش عزیز و همچنین سایر دوستان.
من یک سال بعد از ضبط این لایو، دقیقا دیشب رسیدم به تماشای این فایل فوق العاده.
حدود ۷ ماه هست که با سایت استاد عباس و فایل هاشون آشنا شدم از طریق همسرم و ایشون هم از طریق کلاس nlp و یکی از همکلاسی هاشون.
تو این مدت فایلهای رایگان رو شنیدیم و دیدیم و کم کم بذر تغییر نگاه و باور توی دلمون کاشته شد. قبل از عید دوره ی عزت نفس رو خواهرم خرید و به ما هم داد تا استفاده کنیم، فوق العاده جذاب بود و هست برام، همه ی اینا بود کم و بیش تا اسفند و عید امسال و کرونا…
کرونایی که من الان قاطعانه میگم اگه برای همه بلا بود و هست برای من هدیه ی جالب و هیجان انگیزی آورد، اونم متمرکز شدن روی اهداف و خواسته هام. تو این مدت برنامه ریزی روزانه کردم، هدف گذاری کردم، با توجه به دروس عزت نفس که منسجم دارم گوش میدم و تکرار میکنم تعهد دادم، دارم تمرین هارو انجام میدم، این بین علاوه بر عزت نفس فایل های هیجان انگیز دیگه ای هم سر و کله شون پیدا میشه تو برنامه ی هر روزم.
که اونم با توجه به درس های استاد، باز از خدا هدایت خواستم هر فایلی برای اهداف من لازمه بیان سراغم.
خیلی جذاب و هیجان انگیزه که بگم کاملا متناسب و شرایط من فایل ها استاد جلوی چشمام ظاهر میشدن:
تضاد، ابراهیم، تئوری سطل، توحید عملی، چگونه فکر خدا را بخوانیم، سریال بهشت، سریال تمرکز روی نکات مثب و یه عالمه فایل دیگه، و آخریش دیشب بود که به لایو ۱ برخوردم، جالبه مدتها دلم میخواست ببینم اما موقعش نشد تا دیشب، همچنان اینترنت اذیتمون کرد اما دیدیم تا اخر فایلو با همسرم، یه سری حرفا کاملا برای من بود، فوق العاده بود و انرژی بالایی داشت برای من.
اینکه مسیولیت پذیر باشیم، خودمون زندگیمونو بسازیم و منتظر بقیه نباشیم و … انقدر خوشحالم تو این مدت تو این فرکانسم و از اخبار بد و منفی و زاید دورم. اونم باز مدیون استاد هستم به خاطر مبحث کنترل ورودی ها.
من عاشق فیلم و سریالم، تو شبکه های مجازی وقت زیادی صرف میکردم، اما الان کاملا دارم کنترل میکنم و سریال ها از چشمم افتادن چون باورهای منفیشون جلوی چشمم آشکارتر شده.
خیلی خوشحالم که با کنترل ورودی هام، تمرکز روی خواسته هام، شناخت تضادهام، هدایت خواستن از خدا، بهتر شناختن خدا و قدرتش، با برنامه جلو رفتن و تکرار باورهای سازنده و خوب، تکرار و تمرین زیاد، انجام تکلیف هام، هدایت خواستن هام از خدا، گرفتن ایده و الهام و انجام دادنشون، دیدن نشونه ها، درک بهتر نعمات بی انتهای خداوند، سپاس گزاری از خدا و … شکر خدا هم حالم عالیه، هم آرامش دارم و به خودم و توانایی هام اعتماد بیشتری پیدا کردم، هم تغییرات رو کاملا دارم احساس میکنم و …
از خدای عزیز دلم در همه ی لحظات زندگی و همه ی نعماتی که بهم داده تشکر می کنم و ممنونم که استاد عباس منش و فایل های بی نظیرشون رو سر راه من قرار داده تا بهتر رشد کنم به لطف و هدایت خدای عزیزم.
سعیده مامانی
سلام
سلام دوستم
دوست دارم اون الکترون هایی که گفتی من و تو باشیم و با هم تو یه مدار مشترک قرار بگیریم و همو ببینیم.
جالبه که ندیده همو میشناسیم.
چطور؟
چون اینجا اون محیط دوستانه ای هست که بارها گپ زدیم، کامنتهای همو خوندیم، پاسخ نوشتیم و …
به امید ملاقات در بهترین زمان و احساس.
کیف کردم خوندم کامنتت رو.
مرسی که انقدر خلاصه و مفید چکیده ی فایل و چکیده ای از اینکه تا آخر عمر باید روی چی کار کنیم نوشتی.
بولدش میکنم تا یادم بمونه:
1-مسئولیت پذیری!
اینکه من بپذیرم هر آنچه در زندگی من رخ می دهد بر اساس پیش فرستاده های من و اعمال مکرر من بوده است و لاغیر.
اینکه هیچوقت هیچ انتظاری از هیچ احدالناسی برای تغییر زندگی ام نداشته باشم و نه کسی را مقصر و نه کسی را مشوق و باعث موفقیت بدانم.
2- باقی موندن در مسیر تمرکز بر زیباییها و تجسم خواسته بجای ناخواسته ها. شکرگزاری بابت داشته ها. و مسئولیت پذیری صددرصدی تمام جنبه های زندگیم. فقط از خدا طلب کمک کردن و شرک نورزیدن. بقول استاد توحید داشتن یعنی پذیرفتن مسئولیت تمام زندگی و طلب هدایت فقط از خدا، نه هیچکس دیگه.
جالبه دیروز یه کامنت نوشتم تو فایل زیبایی ها و از چشم زخم نوشتم.
و دقیقا به این قسمت که نوشتی توحید داشتن یعنی پذیرفتن مسئولیت تمام زندگی و طلب هدایت فقط از خدا، نه هیچکس دیگه اشاره کردم، خیلی خوشحال شدم که هدایت رو دریافت کردم و الان صحه گذاشته شد بهش.
خیره ان شاالله…
امروز 3 تایی فایل دستورالعمل خانه تکانی و فایل اول رو گوش دادیم.
خدایا شکرت.
میبوسمت و امید به دیدارِ از نزدیک.
خدا حافظِ خودت و قند عسلِ تو دلت و ترانه جان و همسر محترمت باشه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.
سلام طیبه جانِ هنرمند.
هدایت شدم به خوندنِ کامنت هات.
لذت میبرم از نوشته های صمیمی و صادقانه ات.
تحسینت میکنم طیبه جانِ زیبایِ هنرمند، تلاشگر و کارآفرین.
برام خیلی جالب بود که از نوشته هات متوجه شدم هم خودت اثر هنری خلق میکنی هم کارافرینی میکنی.
اینکه چطور با شجاعت و اعتماد به نفس محصولاتت رو میفروشی و خلقِ ثروت میکنی برای خودت، بسیار تحسین برانگیزه.
اینکه در زندگیت متوجهِ درس های روزانه ات میشی و تمرین میکنی برای بهبود، تحسین برانگیزه.
خدا هر اون چیزی رو که درخواستشو بهش دادی، بده بهت، به آسانی و شیرینی.
نقاشی که تو پروفایلت هست بسیار زیباست.
از داستانِ مادربزرگِ نازنین و تلاشگرت هم که نوشتی خیلی لذت بردم.
شاد و ثروتمند باشی همیشه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.